ماهنامه سیاحت غرب
پیاپی 149-151 (تابستان 1395)

قدرت‌های بزرگ غربی برای رسیدن به اهداف غیرانسانی خود از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند. یکی از قدرتمندترین ابزاری که آنها از آن بهره می‌گیرند، رسانه‌های جمعی است. دولت‌ها و احزاب سیاسی امریکا با خرید رسانه‌ها یا تامین بودجه آنها، می‌کوشند مردم را بفریبند و نظر آنها را به مسایل دلخواه خود جلب کنند. با توجه به اهداف دولت‌ها، رسانه‌های جمعی با پرداختن به مسایل بی‌اهمیت از توجه مردم به خراب‌کاری‌های دولت‌ها جلوگیری می‌کنند. عوام‌فریبی و بازی با اعتقادات مردم از مهم‌ترین کاربردهای عملیات تبلیغاتی امریکا است. این مقاله سعی دارد با پرداختن به این مسئله مردم را از اخبار و اهداف پشت پرده و غیرانسانی رسانه‌های غربی آگاه کند.

مواره دولت اوباما سعی می‌کند رسانه‌ها و مطبوعات را کنترل کند یا آنها را از بین ببرد که البته این سلطه‌طلبی رسانه‌ای به مرزهای امریکا محدود نمی‌شود. چنانکه دولت آرژانتین با حمایت ایالات متحده، به پاک‌سازی عوامل صدا و سیما، انتصاب عناصر صهیونیست و قطع بودجه شبکه تله‌سور اقدام کرده که رقیب رسانه‌های غرب‌محور در امریکای لاتین است. تله‌سور که در کاراکاس مستقر است و ونزویلا از آن حمایت می‌کند. در صورت عزل مادورو با پشتیبانی امریکا از بین خواهد رفت. اقدام دیگر امریکا، ایجاد آژانس تبلیغاتی جدید برای مقابله با رسانه‌های خبری خارجی به‌ویژه راشاتودی، تلویزیون چین، پرس تی‌وی و شبکه‌های مستقل عربی است. به‌علاوه، کنگره با دادن آزادی بیشتر به شبکه‌هایی که امریکا حمایت مالی کرده، فعالیت آنها را گسترده‌تر کرده است.

فرقی نمی‌کند که شما درباره رقابت‌های سیاسی چه فکری می‌کنید. قطعا بیشتر شما موافق هستید که این رقابت‌ها، نیازمند هزینه‌های بسیار بالا هستند. کانال‌ها و شبکه‌ها از کارناوال‌های تبلیغاتی و برنامه‌های رقابتی سودهای عظیمی دریافت می

تایمز به صورت غیررسمی به عنوان وزارت تبلیغات دولتی عمل می‌کند و بر هر آنچه لازم است تا خواننده در مورد مسایل مهم بداند به‌صورت سازمان‌دهی شده با اطلاعات نادرست و دروغ‌های بزرگ اثر می‌گذارد. جنگ علیه لیبی و ارایه اطلاعات مرتبط با وضعیت این کشور نمونه‌ای برجسته از تحریف واقعیت در این نشریه است.

دلایلی که برای جنگ عراق، جنگ علیه مواد مخدر و جنگ با تروریسم مطرح شده، نمونه‌های بسیار آشکاری است که دولت امریکا با آن میلیون‌ها نفر را به سادگی فریب داد. امریکایی‌ها باور کرده‌اند که مسیولان حکومتی به نمایندگی از مردم برای منافع عمومی کار می‌کنند، حتی وقتی که علنا رشوه‌های میلیونی از منافع شرکت‌ها دریافت می‌کنند. انسان‌ها معمولا اخبار و اطلاعات را بدون سند و شواهد کافی می‌پذیرند. این ویژگی پیامدهای ویرانگری دارد. آموزش تفکر منطقی در تحصیلات رسمی مدارس و مراکز آموزش عالی در کنار سه مهارت خواندن، نوشتن و حساب از این نظر ضرورت پیدا می‌کند. مولفه‌های این رشته جدید می‌تواند ترکیبی از روان‌شناسی، فلسفه و ریاضیات باشد.

مقاله زیر در مورد سیستم جدید آموزشی در ایالات متحده است که قصد دارد با استانداردسازی کلی در کشور- در سطح 45 ایالت به اضافه منطقه کلمبیا- صفحه جدیدی در سیستم آموزش و پرورش امریکا ایجاد کند. بر اساس نظر کارشناسان، این سیستم آموزشی در حقیقت بنیان‌های تدریس و شاگردی را در امریکا از شکوفایی خلاقیت و نوآوری به سوی روش‌های امتحان و تست‌زنی هدایت کرده است. با این روش، دیگر نمی‌توان امیدی به تربیت نسل آزادی‌خواه، خلاق و باهوش داشت؛ چراکه حکومت امریکا با همکاری کمپانی‌های بزرگ می‌کوشد نسل‌هایی مطیع، آرام و قابل کنترل ایجاد کند.

دیدترین انقلاب نشان‌داری که عوامل «قدرت نرم» سیا در رسانه‌های گروهی، دادگاه‌ها، دفاتر دادیاران و پارلمان دولتی و فدرال برزیل سرهم‌بندی کردند - و تماما با تحریک و کمک مالی سازمان‌های غیردولتی جورج سوروس4 صورت گرفت - «انقلاب اردک زرد» است.

دکترین بی‌آبروی مونرو، سیاستی که رییس جمهوری مونرو به پیش می‌برد و بر این نکته تصریح داشت که نیمکره غربی، حیاط خلوت امریکاست و باید تحت قیمومیت آن قرار گیرد، در دستور کار اوباما قرار گرفته است. دکترین مونروی جدید که می‌توان دکترین اوباما هم خواند، سازمان اطلاعات مرکزی، آژانس امنیت ملی، وزارت امور خارجه و پنتاگون را به خدمت گرفته است تا رهبران مترقی امریکای لاتین را از قدرت برکنار کند.

اسلام در اصول خود یک چالش اساسی با تبعیض طبقاتی در جامعه و نابرابری در همه انواع آن و از همه مهم‌تر نظام سرمایه‌داری و سیری‌ناپذیری، طمع و قساوت نهادینه‌شده دارد. همین مسیله، موجب به وحشت‌افتادن جهان سرمایه‌داری شده است. اسلام‌هراسی بهترین گزینه برای مقابله با این خطر است. همچنین مداخله ارتش و تحریم‌های اقتصادی را در هر منطقه‌ای که غرب در آن منافع سیاسی و اقتصادی دارد، توجیه می‌کند. پس از موفقیت امریکا در جنگ سرد، خاورمیانه به‌ عنوان یک میدان بازی جدید، مکانی برای یک جنگ تمام‌عیار شده است. این جنگ طولانی و دارای ابعاد مختلف میدانی، اقتصادی و فرهنگی است؛ ویرانگری روی زمین، تحریم اقتصادی، تهاجم فرهنگی در پوشش جهانی‌سازی، استثمار بازار آزاد، به علاوه یک جنگ تبلیغاتی عظیم که دین پیشرو غرب آسیا؛ یعنی اسلام را هدف قرار داده از مصادیق این جنگ است. با وجود این آیا طبیعی نیست جنگ که دایم از غرب به بقیه جهان صادرمی شود، در نهایت به شهرهای غربی بازگردد؟

مقاله زیر در مورد دروغ‌هایی است که غرب به سرکردگی امریکا به خورد مردم خود و دنیا داده است تا اشغالگری‌های خود در مناطق مختلف جهان به ویژه غرب آسیا را توجیه کند. این مقاله تاکید می‌کند بشار اسد، رییس‌جمهور قانونی سوریه، یک‌تنه در برابر تروریست‌ها ایستاده، اما امریکا، ترکیه و اعراب در کنار تروریست‌ها هستند.

بر اساس گزارش جدید آکسفام در مورد داووس، که رسانه‌های گروهی این گزارش را به طور چشم‌گیری نادیده گرفتند، اکنون ثروت 62 عضو داووس - که در سال 2010 تعداد آنها 388 تن بود - از ثروت 50 درصد جمعیت دنیا بیشتر است. عجیب‌تر آنکه این موسسه با تکیه بر منابع بی‌رقیب و دولتی خود گزارش می‌دهد این سهم از ثروت نیمی از جمعیت دنیا، دقیقا در همین پنج سال اخیر بیش از 40 درصد کاهش داشته است. با این حال، دروغ‌گوهای بزرگ اصرار دارند که «این پیشرفت در راستای مهار فقر جهانی صورت گرفته» و «از سال 1990 به بعد، فقر شدید به نصف کاهش یافته است.»

بانک مرکزی ایالات متحده یا همان بانک «فدرال رزرو» برخلاف نام آن، دولتی نیست و اولویت آن، منافع سهام‌دارانش یعنی بانک‌های تجاری است. در واقع، ادعای بی‌طرف بودن فد، به‌معنای استقلال آن از مردم و دولت‌ها است و تعهد آن به منافع ملی هم، به ندرت اتفاق می‌افتد. عملکرد فد، الیگارشی مالی را بر نظام اعتباری امریکا، حاکم کرده که با استفاده از نمایندگانش در راس فد و وزارت خزانه‌داری، سیاست پولی را به ابزاری تبدیل کرده تا اغنیا از طریق ایجاد و حفظ حباب‌های مالی ثروتمند شوند و به این ترتیب، به نابرابری اقتصادی دامن زده است. این اقلیت حتی از بحران مالی 2008 به‌عنوان یک شوک‌درمانی برای غارت هزاران میلیارد از دلارهای مالیات‌پردازان بهره‌برداری کرد. تنها راه پایان دادن به بحران‌های مالی، مدیریت دولتی ذخایر پولی مردم و کشور است.

شاید دانستن این نکته برایتان جالب باشد که چه ارتباطی ممکن است میان یک بازی دوستانه گلف در تابستان سال گذشته در جزیره مارتاز وینیارد4 و اسناد پاناما باشد. پس به خواندن ادامه دهید.

بر اساس مستندات ارایه شده در نشریه گاردین، سازمان‌های زیادی در ایالات متحده امریکا به طور ویژه در زمینه ترویج اسلام‌هراسی و نفرت علیه مسلمانان فعال هستند و از سوی دولت این کشور حمایت ‌می‌شوند. مقاله ذیل‌، آماری از این مساله ارایه کرده است.

با این که طی سال‌های اخیر، اکثر عملیات‌های تروریستی در ایالات متحده توسط غیرمسلمانان صورت گرفته است، جریان غالب رسانه‌ای موج وسیعی از تبلیغات را علیه مسلمانان برای تروریست جلوه دادن آنها به راه انداخته‌اند و هر ساله بودجه هنگفتی را برای دامن زدن به اسلام‌هراسی کنار می‌گذارند. نویسنده این مقاله به ده عملیات تروریستی در ایالات متحده اشاره می‌کند که اغلب توسط مسیحیان افراطی، و نه مسلمانان، صورت پذیرفته است و رسانه‌ها در قبال آنها تقریبا سکوت اختیار کرده‌اند. او یادآور می‌شود که بی‌توجهی به خشونت‌های راست‌گرایان سفیدپوست و مسیحیان افراطی می‌تواند خطرات جبران‌ناپذیری را به دنبال داشته باشد.

کارشناسان معتقدند که نظام سرمایه‌داری، تهدید بزرگی برای زمین و بشر محسوب می‌شود؛ زیرا این سیستم، منافع شخصی را در اولویت کار خود قرار داده و برای افزایش سود و رسیدن به مقاصد خود، حاضر است تمام منابع انسانی و محیطی را به کار گیرد؛ حتی اگر آگاه باشد که این منابع برای آیندگان رو به نابودی است. فعالیت‌های اقتصادی آنان، منجر به تولید گازهای گلخانه‌ای، افزایش دمای زمین، مصرف بی‌رویه سوخت‌های فسیلی و بسیاری مسایل دیگر شده است. اساس این سیستم این است که ثروت و قدرت را هر چه بیشتر در اختیار اقلیتی قرار دهد و این اقلیت قدرتمند بر اکثریت ضعیف حکمرانی کند.
با این وصف، تغییر اقلیم، بحران اقتصادی و نابودی زمین را در پی خواهد داشت. معترضان به این روند، تلاش‌های دولت و نشست‌های تغییر اقلیم را امری ظاهری و بیهوده می‌دانند و بر این باورند که عموم مردم باید جلوتر از دولت‌ها و این نظام قدرتمند پیش روند و خود راهی برای حل این بحران بیابند و از نظام اقتصادی کنونی که رشد به هر قیمتی را تنها معیار پیشرفت و موفقیت می‌داند، دوری کنند و نظامی را بنا کنند که استفاده از ذخایر به ویژه، سوخت‌های فسیلی را کاهش دهد و در پیوند با فعالیت‌های اقلیمی باشد.

آیا تا به حال از این نکته شگفت‌زده نشده‌اید که غالبا داروهای جدید بلافاصله پس از آن عرضه می‌شوند که آگاهی‌بخشی‌ها درباره مشکلاتی که این داروها آنها را درمان می‌کنند، افزایش یافته است؟ این اتفاقی نیست. به این روش، تبلیغات بدون برند و «آگاهی از بیماری‌ها»می‌گویند و شرکت‌های داروسازی در زمینه این تبلیغات، خیلی بیشتر از تبلیغات عادی هزینه می‌کنند.