فهرست مطالب

مطالعات تاریخی - پیاپی 55 (زمستان 1395)

نشریه مطالعات تاریخی
پیاپی 55 (زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/12
  • تعداد عناوین: 6
|
  • صفحه 8
  • حمیدرضا اسماعیلی صفحه 11
    دکتر سیدحسین نصر از فیلسوفان و اندیشمندانی است که با حکومت پهلوی همکاری داشت و به یکی از رجال آن دوره تبدیل شد. او به یکی از خاندان های اشراف دوران قاجار و پهلوی تعلق داشت که این وضعیت در زندگی و اندیشه سیاسی او تاثیر مستقیمی داشت. نصر در طول زندگی سیاسی خود تلاش کرد اندیشه سیاسی اش را در تثبیت و تقویت حکومت پهلوی به کار گیرد. اندیشه سیاسی نصر از گونه های «محافظه کاری سنتی» است. نظام سیاسی مورد نظر او «سلطنت اسلامی» است و نصر با الگوگیری از نظام سیاسی صفویه و آرمانی دانستن سبک زندگی آن دوره به دنبال بازتولید آن فرهنگ و سیاست در عصر جدید بود. نصر به مثابه یک محافظه کار سنتی تمام عیار پیش از هر چیز در پی احیای نظام معرفتی سنتی بود. او بخش مهمی از زندگی اجتماعی و سیاسی خود را در این راه صرف کرد. او که از فیلسوفان شناخته شده سنت گرا است به تاریخ علم و فلسفه در تمدن ایران و اسلام علاقه زیادی نشان داد و بخشی از آثار او به معرفی این فلسفه و نظام معرفتی تعلق گرفت. اندیشه سیاسی نصر یک اندیشه نخبه گرایانه و الیگارشیک است که با توده ای کردن سیاست از هر نوع آن مخالف است. با وجود این نصر بیش از هر اندیشه ای با اندیشه ها و نحله های چپ مخالف است. در اندیشه سیاسی او مساوات طلبی، دمکراسی خواهی و آزادی طلبی که همگی از آثار مدرنیته معرفی می شوند جایی ندارند. از این منظر، جامعه همواره سلسله مراتبی و دارای «وحدت اندام وار» است که هر کس در جایی که باید باشد هست. این اندیشه از «فرهنگ والا» که خاستگاهی سنتی دارد دفاع کرده و به نقد فرهنگ توده ای که زاییده مدرنیته است می پردازد. نصر با ناسیونالیسم باستان گرایانه پهلوی نیز مخالف بود و به جای آن نوعی از وطن پرستی سنتی و تمدنی را پیشنهاد می کرد که رویکردی فرهنگی داشت و به لحاظ جغرافیایی وسیع تر و شامل گستره تمدن ایران اسلامی بود. پس از انقلاب اسلامی و فروپاشی نظام دو قطبی جهان در یک دهه بعد، نصر همین برداشت از وطن گرایی را دوباره مطرح کرد. او از منتقدان نظریه «برخورد تمدن ها» بود و اعتقاد داشت که فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی در دوره جدید نیز که رو به سوی نظم نوین جهانی دارد قادر به حفظ خویش است.
  • اصغر حیدری صفحه 81
    بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی در ایران با هدف رسیدگی به وضعیت محرومان ، نهادی های مهمی چون جهاد سازندگی ، کمیته امداد امام خمینی، بنیاد مسکن، بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان تشکیل شد. در همین راستا رسیدگی به خسارات مردم در جریان حوادث مربوط به پیروزی انقلاب اسلامی و جبران همه یا بخشی ازاین خسارتها اهمیت پیدا کرد. به همین منظور با شروع به کار دولت موقت به نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان صندوقی برای جبران بخشی از خسارات مردم که در نتیجه اقدامات خرابکارانه ماموران رژیم پهلوی مانند حملات چماقداران وابسته به حکومت به مغازه ها یا زیر گرفته شدن خودروهای شخصی توسط تانکها و یا حرکتهای انقلابیون و تظاهرات کنندگان همچون به آتش کشیدن نمادهای دولتی، مراکز فساد و مشروب فروشی ها که آتش به مغازه ها و اماکن همسایگان سرایت می نمود، دچار آسیب و زیانهای هنگفتی شده بودند ، بوجود آمد. دراین مقاله علاوه بر پرداختن به بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی در شهر تبریز ، شرح تلاش انقلابیون برای رسیدگی به مشکلات خسارت دیدگان و فراموش نکردن آنها بعد از پیروزی انقلاب مورد توجه قرار گرفته است. در همین چارچوب نویسنده تلاش کرده است با اتکاء به اسناد موجود درباره فعالیت های صندوق حمایت از آسیب دیدگان دوران پیروزی انقلاب اسلامی، عملکرد آن را در استان آذربایجان شرقی و بویژه شهر تبریز ، در همان دوره تاریخی مورد بررسی قرار داده و جزئیاتی از تلاش های صادقانه دست اندرکاران این صندوق را در اختیار علاقمندان به پژوهش درباره تاریخ انقلاب اسلامی، قرار دهد.
  • ناصر نوری صفحه 195
    در این مقاله به شش عامل مهم که نشان دهنده های فروپاشی از درون نظام پهلوی در ایران بود توجه شده است. عامل اول خودکامگی شخص شاه و خوی استکباری او ، عامل دوم غارتگری اموال مردم و امکانات کشور توسط خاندان سلطنت پهلوی ، عامل سوم فساد گسترده در عرصه های مختلف اقتصادی ، مالی و اخلاقی که همه ارکان نظام پهلوی را در برگرفته بود. عامل چهارم دیکتاتوری و خشونت پلیس امنیتی شاه تحت عنوان ساواک و سرکوب آزادی خواهان. عامل پنجم وابستگی همه جانبه شاه و دستگاه حکومتی اش به قدرتهای سلطه جوی غربی بویژه آمریکا و انگلیس به گونه ای که تصمیم های اساسی در کشور با تائید انها انجام می گرفت. در عمل استقلال کشور رو به نابودی تدریجی می رفت. سرانجام عامل ششم برقراری ارتباط گسترده بصورت پنهانی و در مواردی علنی با رژیم توسعه طلب اسرائیل که موجب از دست رفتن اعتبار ایران در بین مسلمانان جهان می شد. در این مقاله مستندات هر کدام از عوامل شش گانه که ذکر شد بر اساس گزارش نشریات غربی در همان دوره تاریخی آورده شده است. دراین مختصر تنها به نقل ارزیابی ها و داوری های شخصیتها و مطبوعات همان زمان بسنده شده است. زمانی که شاه در اوج اقتدار خود بود و اکثرمطبوعات غرب او را می ستودند و بر آتش جنون خودبزرگ بینی او هیزم خشک ثنا و ستایش دروغین و سفارشی می ریختند تا بتوانند درغارتگری های بی حساب با او همراه و هم سفره باشند.
  • لاپوشانی جنایت و مضحکه عدالت / گفتگوی موری با مدرس
    ترجمه: علی فتحعلی آشتیانی صفحه 237
    گفتگوی موری با مدرس بخشی از کتاب دکتر محمد قلی مجد تحت عنوان «نفت و قتل کنسول آمریکا در تهران» است. این کتاب را نیز انتشارات دانشگاهی آمریکا منتشر کرده است. مشخصات اصلی کتاب آن به شرح زیر است: Mohammad Gholi Majd ، Oil And the killing of the American Consul in Tehran، University press of America، 2006،358 pages. ماجرای قتل ماژور رابرت ایمبریRobert Whitney Imbrie نایب کنسول سفارت آمریکا در تهران و دلال کمپانی آمریکایی سینکلر Oil Corporation Sincler در روز جمعه 27 تیر 1303 (18 ژوئیه 1924) درجریان بلوای سقاخانه آشیخ هادی درتهران از حوادث مهم دوران دیکتاتوری رضا خان و از مقدمات خلع سلطنت قاجار و تاسیس سلطنت پهلوی (آبان- آذر 1304) بشمار می رود. ماجرای این قتل مرموز محور اصلی گفتگوی آیت الله مدرس با موری است. دراین بخش آیت الله مدرس فرصت را مغتنم شمرده کلیاتی از اوضاع ایران پیش از اعزام نخستین هیات مالی به این کشور در سال 1911 به ریاست آقای مورگان شوستر را بیان می کند. وی روایت می کند که دو قدرت غارتگر روسیه تزاری و انگلیس مدتهای مدیدی پیش از ورود میسیون شوستر به ایران چگونه دو منبع استقلال ایران یعنی مالیه و قوای نظامی را در چنگال خود گرفته بودند. مدرس همچنین به ضرس قاطع میگوید که کل فجایع مربوط به قتل ماژور ایمبری، تا به امروز با دسیسه و هدایت انگلیسی ها اتفاق افتاده اند. وی درتوجیه مدعای خود حسادت انگلیسی ها به افزایش پرستیژ آمریکا در ایران و احساس خطر آنان از ناحیه مستشاران آمریکایی را مثال میزند که هرچند ناکامیشان ازهمان ابتدا پیشبینی میشد، اما به هر حال تا به امروز دوام آورده اند. با عنایت به این امر که مردم ایران در حکومت بیرحمانه سردارسپه قادر به بیان آزادانه خواسته هایشان نبودند، و از آنجایی که سردارسپه نیز آلت دست انگلیسی هاست، مدرس ابرازامیدواری میکرد که آمریکا بر اعدام مجرمان ابرام نورزد زیرا این به منزله تبعیت کردن از سیاستهای انگلیسی هاست که به زیان ایران و آمریکا تمام میشود.
  • صفحه 243
    مجموعه 17 برگ از اسناد وزارت امورخارجه مربوط به گفتگوی اردشیر زاهدی وزیرامور خارجه وقت ایران با ولادمیر پروفیف سفیر شوروی در تهران ، در این شماره فصلنامه مطالعات تاریخی به علاقه مندان تاریخ معاصر بویژه پژوهشگران در زمینه تاریخ سیاست خارجی پهلوی دوم تقدیم می گردد. این اسناد همچنین بطور خاص برای کسانی که درباره روابط ایران و شوروی پژوهش می کنند نیز جالب توجه است. زیرا نخستین بار است که بخشی از اسناد دیپلماسی غیر اعلانی سیاستگزاران پهلوی دوم در ارتباط با شوروی در دسترس همگان قرار می گیرد. در این مذاکرات پنج موضوع قابل توجه است 1- لحن بیان اظهارات سفیر شوروری بخوبی بیانگر این واقعیت است که او نه با نماینده دولت ایران بلکه با نماینده دولت یا متحد آمریکا صحبت می کند بویژه آنجا که سیاست های چین توسط سفیر شوروی در تهران نقد می شود. 2- ابتدا سفیر شوروی بیانیه دولت متبوعش را راجع به حفظ صلح بین المللی ارائه می کند که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد اما نکته مهم همین بیانیه تاکید بر ممنوعیت مداخله نظامی در سایر کشورها است. در ان زمان شوروی برای مقابله با تجاوزات مکرر آمریکا به سایر کشورهای جهان تلاش می کرد از طریق سازمان ملل جنبش جهانی را تحت عنوان خلع سلاح بین الملل و تلاش برای صلح جهانی راه اندازی کند تا در دوران جنگ سرد ف فضای تبلیغاتی را برای رقیب خود یعنی آمریکا تنگ تر نماید. 3- در مورد بحث مشارکت اردشیر زاهدی در مجمع عمومی سازمان ملل و دیدار جانبی آن با گرومیگو وزیر خارجه وقت در حاشیه سازمان ملل بحث شده است و درخواست زاهدی برای انجام چنین دیداری در همان 15 روز اول مجمع عمومی سازمان ملل قابل توجه است زیرا به گفته وی او باید برای شرکت در جشن های 2500 ساله شاهنشاهی در ایران به تهران بازگردد. اما ما می دانیم که از قضا اردشیر زاهدی پیش از آنکه به مجمع عمومی برود، در 21 شهریور 1350 ،توسط شاه از مسئولیت برکنار می گردد. فردوست در کتاب خاطرات خود دلیل برکناری اردشیر زاهدی را در 21 شهریور 1350 جاه طلبی او برای کسب مقام نخست وزیری می داند. 4- درگیری مرزی بین مراکش و لیبی یکی دیگر از موضوع های مورد بحث است. هر دو طرف از وارد شدن به جزئیات خودداری می کنند و با ترفند دیپلماتیک سعی می کنند نقطه نظراتشان را پنهان کنند. زیرا لیبی متحد آن زمان شوروی بود و مراکش مناسبات بسیار نزدیکی با آمریبکا داشت. 5- نطق ریچارد نیکسون رئیس جمهور آمریکا در سازمان ملل و سفر وی به چین موضوع مهم دیگری است که اشاره به سفر تاریخی نیکسون به پکن در دوم اسفند 1350 (21 فوریه 1971) دارد و این سفر نقطه عطفی در رابطه آمریکا و چین بشمار می رفت. ابتدا زاهدی تلاش می کند نظر سفیر شوروی را درباره این سفر مهم بدست آورد و پروفیف سفیر شوروی نیز متقابلا سعی در کشف نظر زاهدی دارد. جالب است که هردو سعی در بی اهمیت جلوه دادن این سفر مهم دارند. نکته ی جالبتر اینکه سفیر شوروی بجای اینکه به سیاست آمریکا در مورد ایجاد اختلاف بین شوروی و چین به عنوان دو قدرت کمونیست بپردازد ، به تلاش چین برای برهم زدن روابط آمریکا و شوروی اشاره می کند. . از آنجایی که سفیر شوروی آقای زاهدی را نماینده آمریکا میدانست و احتمال می داد متن مذاکرات به دست آمریکایی ها برسد، به همین دلیل چین را عامل برهم زننده رابطه دو ابرقدرت زمان یعنی آمریکا و شوروی معرفی می کند. 6- بحث پایانی بین دو طرف ، انتخاب جایگزینی برای اوتانت دبیر کل وقت سازمان ملل است که دوره پنج ساله اش تمام شده بود. اردشیر زاهدی در پی کشف نظر شوروی است که آیا از وی برای دور بعدی حمایت می کنند یا خیر و سفیر شوروی نیز همین قصد را از زاهدی دارد و در این بین شش اسم مطرح می گردد که یکی از آنها دبیر کل بعدی آقای کورت والدهایم است.
|
  • Hamid Reza Esmaili Page 11
    Seyyed Hossein Nasr (PhD) is among the philosophers and thinkers who cooperated with the Pahlavids Regime and was one of the elite of that time. He belonged to one of royal Qajar- Pahlavi families and this matter had a direct impact on his political life and thought. During his political life tried to use his political thought in stabilizing and reinforcing the Pahlavi government. Political thought of Nasr is a “Traditional Conservative” one. His ideal political system is “Islamic Sultanate” and by taking the Safavids political system paradigm and considering that era’s life style as an ideal, he wanted to revive that culture and politics in the modern time. As a genuine traditional conservative he was an advocate of renewal of traditional knowledge system. He spent most of his social and political life in this regard. As a known traditionalist philosopher, he is very interested in science and philosophy history in Iranian/Islamic civilization and a part of his works introduce this philosophy and knowledge system. His political thought is elitist and oligarchic and opposes any kind of mass-making of politics. However, he opposes leftist ideologies before any other one. In his political thought there is no place for equality, democracy, and liberty which are all among the results of modernity. From this point of view, the society is made of classes and at the same time has an “organic unity” that puts each person in the place that he/she should be. This thought defends “High Culture” which has traditional roots and criticizes the mass culture which is a result of modernity. Nasr was opposed to the pro-ancient nationalism that was promoted by Pahlavids and instead would suggest a kind of traditional and civilization-based patriotism that had a cultural approach and was geographically more expanded and would include Islamic Iranian civilization arena. After the Islamic Revolution and the collapse of two-pole-world a decade later, Nasr repeated this reading of patriotism. He was a critic of “The Clash of Civilizations” theory and believed that even in the modern era that the world is moving toward new world order, Iranian/ Islamic culture and civilization can save itself.
  • Asghar Heydari Page 81
    After the Islamic Revolution in Iran, new institutions such as Construction Jihad, Imam Khomeini Relief Foundation, Housing Foundation, and Foundation of the Oppressed in order to handle the underprivileged people. In this regard, compensating the losses imposed on people during the Islamic Revolution incidents became important. So, after the installment of interim government headed by Eng. Mehdi Bazargan a fund was formed in order to compensate the losses imposed on ordinary people because of the destructive deeds of Pahlavi Regime agents such as mace-bearer attacks on the shops or the cars run over by army tanks or the attempts by revolutionaries and protesters in firing governmental icons, whorehouses and bars that would greatly hurt the neighboring shops or houses. In this paper while reviewing a part of Islamic Revolution in Tabriz, the attempts made by revolutionaries in order to compensate the losses of the hurt people and not forgetting them is noted. In this regard, based on the existing documents about the activities of the fund for supporting the people hurt during revolution, the author has tried to review its attempts in Eastern Azerbaijan and particularly Tabriz during that historical period and has shown some details of the truthful attempts made by the officials of this fund for the researchers interested in Islamic Revolution History.
  • Naser Noori Page 195
    In this article the six major factors showing the collapse of Pahlavi Regime in Iran are noted. First, the Shah’s despotism and his tyranny; second, plundering people’s assets and the country’s facilities by Pahlavi royal family; third, vast corruption in different fields of economy, finance, and ethics that had included all aspects of Pahlavi regime; fourth, dictatorship and the Shah’s secret police (SAVAK)’s violence in suppressing the freedom-seekers; fifth, dependence of the Shah and his government to the western powers particularly the US and UK in a way that all principal decision had to be confirmed by them which was vanishing the country’s independence; and finally sixth, secret and in some cases clear expanded relations with the expansionist Israeli regime which was destroying Iranian credit among Muslim nations. This article is documenting each of these factors based on western journalistic reports during that period. Here, the author has only narrated the evaluation and judgments of people and journal of that time. The time when Shah was at his highest point of authority and most the western periodical would untruthfully praise him and thus charging his megalomaniac in order to share his plundering.
  • Translator: Ali Fathali Ashtiani Page 237
    Murray & Mudarres Dialogue is a part of the book by Professor Mohammad Gholi Majd under the title of Oil and the Killing of the American Consul in Tehran published by University Press of America in 2006 in 358 pages. The story of murdering Robert Whitney Imbrie, American Vice-Consul in Tehran and Sinclair Oil Corporation broker on July 18th 1924 during the riot at Agha Sheik Hadi’s Saqqā-ḵāna (public water dispenser) in Tehran is one of the main events during Reza khan’s dictatorship and also one of the preliminary steps taken before abdicating Qajars and asserting Pahlavids to the Persian throne in October 1925. The story of this secretful murder is the main subject of Murray and Ayatollah Mudarres. In this part Mudarres welcomes this chance and represents a review on the Iranian condition before assigning the first American financial mission headed by Morgan Shuster in Iran in 1911. Mudarres narrates how the two predatory powers of Tsarist Russia and Britain long time before the arrival of Shuster mission had captured two main Iranian independence sources of financial administration and the military in their own hands. Mudarres also strongly says that all the story around the murder of major Imbrie have been directed by the British. In giving reasons for his claim, Mudarres notes to the British jealousy toward increasing American prestige in Persia and the danger that the British were feeling about the American missioners, despite it was clear from the early beginning that the Americans would not get any success, although they had survived till then. Considering Persians were not able to speak freely in the oppressive government of Sardar Sepah, and the fact that he was a British puppet, Mudarres wishes that America might not insist on the execution of the convicted people because it meant following the British policies that would finally be harmful to the Persian and American interests both.