فهرست مطالب

آینه معرفت - پیاپی 5 (بهار و تابستان 1384)

فصلنامه آینه معرفت
پیاپی 5 (بهار و تابستان 1384)

  • 176 صفحه، بهای روی جلد: 5,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/07/30
  • تعداد عناوین: 6
|
  • بخش فارسی
  • ولی الله عباسی صفحه 1
    گرچه «تجربه دینی» امری فراگیر و همه جایی است، اما اندیشه تجربه دینی پدیده ای نو و جدید می باشد که پیشینه آن به اروپای مدرن می رسد و امروزه به عنوان یکی از مباحث مهم فلسفه دین مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. تجربه دینی، ابعاد متنوعی دارد: پدیدار شناختی، روان شناختی و معرفت شناختی. نوشتار حاضر به بحث پیرامون بعد معرفت شناسی تجربه دینی می پردازد. معرفت شناسی تجربه دینی درصدد پاسخ به این سوال است که آیا تجربه دینی می تواند باور دینی می تواند باور دینی را موجه سازد یا نه؟
    کلیدواژگان: تجربه دینی، معرفت شناسی، توجیه عقلانی
  • عبدالحسین خسرو پناه صفحه 25
    معرفت شناسی درجهان اسلام، دو مقطع را سپری کرده است: مقطع اول از کندی تا علامه طباطبایی را در بر می گیرد که اندیشمندان آن تنها به مسایل و فصول معرفت شناسی پرداخته اند، و کتاب جامع و کاملی در این حوزه از سوی آنان به نگارش در نیامده است؛ مقطع دوم به عصر علامه طباطبایی و شاگردان ایشان)نوصدرائیان(باز می گردد که برای حوزه معرفت شناسی به نوعی استقلال قائلند و آثار مستقل معرفت شناسی نگاشته اند. اما معرفت شناسی در غرب، چهار مقطع را طی کرده است: در مقطع اول تنها به مباحث هستی شناختی و انسان شناختی پرداخته می شد و پیش فرض های ناگفته معرفت شناختی مدنظر قرار می گرفت؛ در مقطع دوم- یعنی از ظهور سقراط تا رنسانس - به مسایل معرفت شناختی به صورت پراکنده پرداخته شده است؛ در مقطع سوم- یعنی از عصر رنسانس تا دوره جدید- تک نگاره هایی به فصول این دانش اختصاص یافت؛ و در مقطع چهارم- یعنی در قرن نوزدهم و بیستم - نگاه استقلال گرایانه به دانش معرفت شناختی صورت گرفت.
    کلیدواژگان: معرفت شناسی، فلسفه، تاریخ
  • زکریا بهارنژاد صفحه 47
    واژه»جوهر«که ترجمه واژه ousia در یونانی است، از جمله کلمات کلیدی و اساسی در فلسفه ارسطو به شمار می آید. این واژه از زمان افلاطون به بعد، مرادف با طبیعت، سرشت، نهاد و ضد genesis)= پیدایش، زایش و شدن(به کار رفته و بر هستی یا وجود ثابت، پایدار و دگرگونی ناپذیر دلالت داشته است. برخی نیز واژه ousia را به معنای جوهر، وجود و ذات به کار برده اند. از آنجا که خود ارسطو تعاریف متعدد و مختلفی را از این واژه ارائه داده و گاه علاوه بر ارائه تعریف، مصادیق آن را نیز معین کرده است، میان شارحان غربی و اسلامی او اختلافاتی پدید آمده است. مقاله حاضر علاوه بر بررسی و توضیح مساله، به تفاوت میان تفاسیر شارحان نیز می پردازد.
    کلیدواژگان: جوهر، ذات، وجود
  • اسماعیل دارابکلایی صفحه 75
    امروزه دین و دین ورزان در معرض هجوم انواع سؤالات و پرسشهایی واقع شده اند که پاسخهایی در خور می طلبد و از این میان، بخشی از سؤالات در مقوله رابطه میان علم ودین می گنجد؛ مبنی بر این که آیا میل علم و دین تعارضی رخ نموده است یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است، چه راه حل و پاسخی می توان برای حل این تعارض ارائه داد؟ میان علم و دین، به لحاظ منطقی، چهار گونه رابطه محتمل است: 1. آنها را می توان به دو حوزه کاملا متفاوت متعلق دانست که طبعا با یکدیگر کاری ندراند. 2. میان آن دو تعارض و اصطکاک برقرار است؛ ولی برای حل تعارض، اولویت را به دین بسپاریم. 3. در حل تعارض، اولویت را به علم دهیم. 4. با حفظ حرمت و جایگاه علم و دین، قائل به مشارکت و همکاری میان آن دو باشیم.
    کلیدواژگان: علم، دین، وحی، اسلام، تعارض، تمایز، تعامل، سازگاری
  • سمیه کلهر صفحه 101
    مرگ از آغاز خلقت بشر، همواره برای انسان ها به مثابه یک معما بوده و از همان ابتدا، نوعی اعتقاد به زندگانی پس از مرگ وجود داشته است. در نگرشی کلی به این اعتقادات، نقطه اشتراک خاصی میان آنها مشاهده می گردد، مبنی بر این که انسان با مرگ نابود نمی شود بلکه جوهری لطیف - فاقد جرم، حجم و شکل - از او باقی می ماند که عموما از آن به «روح» تعبیر می شود؛ اگرچه در توجیه چگونگی بقای روح، اختلاف نظر وجود دارد. مقاله حاضر، با تمرکز بر ادیان الهی یهود، مسیحیت و اسلام، در کاوش این بن مایه اعتقادی تبیین می داردد که ادیان مذکور در خصوص حتمیت مرگ و حیات پس از آن اتفاق نظر دارند اما در خصوص برخی مسائل مربوط، اختلاف دیدگاه وجود دارد.
    کلیدواژگان: معاد
  • سیدمحمدعلی دیباجی صفحه 121
    جان هیک معتقد است: برای پرداختن به فلسفه دین)که کارش بررسی شناخت خدا و تبیین خداباوری است، بدان گونه که برای ملحد هم مجاب کننده باشد(باید دانست که: شناخت ما، همچون بعد جسمانی ما، محدود بوده و به سطحی از حقیقت مربوط می شود که برای ما آشکار شده است؛ لذا برای شناخت بیشتر حقیقت، باید شناخت دیگران را هم مورد توجه قرار داد و پذیرفت که رویکردهای مختلف به دین و خدا، هرکدام یک یا چند جنبه محدود از آن حقیقت را بیان می کنند و نه همه جهات آن را؛ بنابراین فیلسوف دین در این مساله می تواند با سلوک در معرفت شناسی کانت و به شیوه فلسفه تحلیلی - که هیچ مطلبی را وحی منزل نمی داند - نقطه برتر مشترک بین آن رویکردها را برگزیند. این نقطه، در رویکردهای شناخت خدا و ایمان به او، همان تجربه دینی است.
    در هر دو تفسیر دینی و طبیعت گرایانه از عالم، می توان از تجربه دینی سخن گفت. این تجربه که در نتیجه حضور خدا در عالم و دین ورزی آدمی حاصل می شود، می تواند انسان را، در یک سیر تکامل تدریجی، از خودمحوری به همدردی جهانی - و شناخت خدا- سوق دهد. اما ملحدان، برای آنکه از پذیرش تجربه دینی معذور باشند- شکل خاصی از تفسیر طبیعت گرایانه از عالم را برگرفته اند که فیزیکالیسم نام دارد. فیزیکالیسم بر مبنای اصل اساسی خود، تقلیل گرایی، همه پدیده های فراجسمانی را به ویژگی های جسم فرو می کاهد ولی، گرفتار دو تناقض منطقی و تجربی است: تناقض منطقی آن، این است که از همبستگی پدیده های ذهنی و مغزی به وحدت آنها حکم می کند، حال آنکه منطقا چنین حکمی درست نیست؛ و تناقض تجربی آن است که نمی تواند از پدیده های مسلم فراروانشناختی، یک تفسیر مناسب ارائه دهد.
    کلیدواژگان: خدا، حق متعال، فلسفه دین، تجربه دینی، تجربه حسی، پارادایم تجربه، فیزیکالیسم، فراروانشناسی، معرفتشناسی کانت