فهرست مطالب

فصلنامه اندیشه دینی
پیاپی 29 (زمستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/12/13
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید محمدکاظم علوی صفحه 1
    شناخت نظام های فلسفی و مقایسه ی آن ها با یک دیگر، پژوهشی پرثمر است. این پژوهش با بیان تفاوت ها و شباهت های سامانه ای، به بررسی نظام های فلسفی می پردازد و به بازشناسی آن ها از یک دیگر همت می گمارد. بر این اساس، در باب اصلی که نظام فلسفی مدنظر با آن سامان یافته و مبادی و مبانی اش بر اساس آن باید توجیه شود، تحقیق انجام می گیرد. این تحقیق در سه نظام فلسفی ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا صورت می پذیرد و درصدد پاسخ به این پرسش است که تمایز بنیادین این سه نظام فلسفی در چیست؟ به عبارتی دیگر، اصول بنیادینی که این سه سنت را از هم متمایز می کند چیست؟ این اصول، اصول تمایز سه گانه ای هستند که در هر سه سنت فلسفی به گونه ای متفاوت بیان شده اند. اصل نخست، اصل تمایز ماده و صورت در نظام فلسفی ارسطو است. اصل دوم، اصل تمایز وجود و ماهیت در نظام فلسفی ابن سینا و اصل سوم، اصل تمایز حقیقت وجود و مفهوم وجود در فلسفه ی ملاصدرا است. با بیان این سه اصل، می توان به درک سامان مند از سنت های فلسفی ارسطویی، سینوی و صدرایی دست یافت. این سه اصل دارای تطور تاریخی نیز هستند و به ترتیب بیان شده تکامل فلسفی از یونان تا آخرین مکتب فلسفه ی اسلامی را بیان می دارند.
    کلیدواژگان: ارسطو، ابن سینا، ملاصدرا، ماده و صورت، وجود و ماهیت
  • مقاله انگلیسی
  • علیرضا دست افشان، سید محمدعلی حجتی، محمد سعیدی مهر صفحه 3
    مبحث تحلیل منطقی عبارات شامل ضمایر آنافوریک، در حال حاضر یکی از مهم ترین موضوعات در فلسفه زبان به شمار می رود. نظریه های مختلف هر یک در تحلیل دسته ای از متون شامل این گونه ضمایر موفق هستند اما در تحلیل نمونه های دیگر ناکام می مانند. در این مقاله اهداف زیر را دنبال خواهیم کرد: نخست، تعریف تازه ای از مفهوم "ابهام" ارائه می کنیم و تمایز بین سمانتیک و پیش سمانتیک را شرح می دهیم. یکی از دعاوی که در این مقاله از آن دفاع می کنیم این است که تا هنگامی که ملاحظات پیش سمانتیک در خصوص یک متن فیصله نیافته اند نمی توان وارد فاز سمانتیک شد. به همین دلیل یک متن ممکن است در سناریوهای متفاوت (که باید در فاز پیش سمانتیک مورد بررسی قرار گیرند) تحلیل های سمانتیک متفاوتی را بپذیرد. این امر توضیح می دهد که چرا نمیتوان از یک روش سمانتیک واحد انتظار داشت که در همه سناریو های ممکن تحلیل های قابل قبولی از همه انواع متون آنافوریک ارائه کند و روشن می کند که چرا فیلسوفان زبان تا به امروز در یافتن نظریه سمانتیک فراگیر واحدی برای تحلیل یکسان تمامی متون آنافوریک (ولو آن متونی که فرم مشابهی دارند) ناکام مانده اند. علاوه بر این، ویژگی جالب توجهی را در حوزه ابهام یا عدم ابهام برخی متون در زبان فارسی معرفی خواهیم کرد که اکثر قریب به اتفاق زبان های دیگر فاقد آن ویژگی می باشند. سپس به بررسی مثال های مشخص و استاندارد این حوزه (از جمله متونی که به دانکی – آنافورا شهرت دارند) می پردازیم و روش تحلیل آن ها را ارائه می کنیم.
  • سید مرتضی حسینی شاهرودی*، وحیده فخار نوغانی صفحه 21

    جاودانگی و زندگی فردی پس از مرگ، مبتنی بر برخی از مسایل فلسفی مانند مساله ی اثبات اینهمانی و حفظ هویت شخصی در همه ی مراتب وجودی است. اهمیت مساله ی اینهمانی شخصی تا بدان جا است که عدم اثبات آن به نوعی زندگی فردی پس از مرگ را دچار ابهاماتی خواهد ساخت. در این نوشتار سعی شده است، با طرح ارکان اصلی مساله ی اینهمانی، به شبهات منکران اینهمانی پاسخ داده شود. علاوه بر این، معیارهای متفاوتی که به تبیین مساله ی اینهمانی پرداخته اند، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. دیدگاه ملاک بدنی، ملاک محفوظات، ملاک نفس و ملاک تشخص وجودی از جمله ی دیدگاه هایی هستند که در این نوشتار بدان ها پرداخته شده است.

    کلیدواژگان: اینهمانی شخصی، ملاک بدنی، ملاک محفوظات، ملاک نفس، ملاک تشخص وجودی
  • مرضیه صادقی صفحه 41
    حدوث و یا قدم عالم از مسایل بنیادی فلسفه وجودشناسی است که در تاریخ فلسفه اسلامی به عنوان یکی از پرنزاع ترین مسایل محسوب می شود. در واقع پس از پذیرش این مطلب که در راس هرم هستی مبدایی ازلی هست، سوال می شود که خلقت و پیدایش عالم چه زمانی رخ داده است. آیا فاصله یی بین وجود خدا و پیدایش عالم قابل تصور است یا خیر. پاسخ به این پرسش با توجه به پیش فرض های فلسفی کلامی دشوار است، چرا که از یک طرف، خداوند قدیم و ازلی، علت تام نسبت به عالم بوده و معلول از علت تام تخلف نمی پذیرد. پس باید جهان هم ازلی و قدیم باشد و از طرفی دیگر، برحسب آن چه که از ظواهر کتب آسمانی به دست می آید، خداوند عالم را از نیستی و عدم به هستی آورده و خلق کرده است. پس باید عالم حادث باشد. میرداماد در مقابل نظریه ی حدوث زمانی و حدوث ذاتی، بنیادی ترین نظریه خود را تحت عنوان حدوث دهری مطرح کرده که در ضمن آن عالم را مسبوق به عدم واقعی می داند و می گوید: هرچند جهان آغاز زمانی نداشته، ولی یک آغاز فرازمانی داشته است و این قول برابر است با این که بگوییم وجود جهان مسبوق به عدم است.
    کلیدواژگان: حدوث دهری و ذاتی، میرداماد، حادث و قدیم
  • عبدالعلی شکر صفحه 59
    در حکمت متعالیه با تحلیل اصل علیت بر مبنای اصالت و تشکیک وجود، این نکته روشن می شود که علیت و معلولیت مربوط به وجود بوده و ذاتی آن ها است. معنای این تحلیل آن است که معلولیت و علیت عین ذات و هستی آن ها است و معلول، حقیقتی جز وابستگی و ربط نسبت به علت خود ندارد. این دیدگاه موجب ایجاد تحول بنیادین در مباحث علیت نظیر ملاک نیازمندی معلول به علت، بقای نیاز معلول به علت، بطلان دور و تسلسل، مساله ی جعل، قاعده ی الواحد، ربط حادث به قدیم و فاعل بالتسخیر خواهد شد. وحدت شخصی وجود نیز از این طریق قابل اثبات می گردد.
    کلیدواژگان: علت، معلول، وجود رابط و مستقل، حکمت متعالیه
  • سید ابوالقاسم نقیبی صفحه 79
    در این جستار، با تعریف دو علم کلام و اصول فقه و تبیین اجمالی ویژگی مسایل این دو گستره از علوم اسلامی، به پیشینه ی تاریخی ورود مسایل کلامی به حوزه ی مباحث اصولی اشاره شده است. این امر از نوعی ارتباط بین مسایل کلامی و مسایل اصولی حکایت می نماید. علم کلام مشتمل بر مباحثی درباره ی گزاره هایی حقیقی از احوال مبدا و معاد است و دانش اصول متضمن بحث از گزاره هایی اعتباری است که در استنباط حکم شرعی فرعی موثر می افتد؛ بنابراین بیشتر مسایل علم کلام از حقایق، و مسایل دانش اصول از اعتباریات است. در زمینه ی رابطه ی تصدیق حقیقی با گزاره های اعتباری، برخی از عالمان بر عدم رابطه ی منطقی تولیدی بین آن دو تاکید دارند و بعضی دیگر به وجود رابطه ی منطقی بین آن دو معتقدند. مهم ترین ثمره ی مترتب بر این دو نظریه آن است که اصولی، تنها بر اساس نظریه ی اخیر می تواند از گزاره های کلامی در براهین اثبات مسایل اصولی استفاده نماید. با استقرا در مباحث اصولی طرح شده در کتب دانشمندان این علم درمی یابیم که اصولیان از بعضی از گزاره های کلامی به عنوان اصل و مبدا تصدیقی و دلیل بر برخی مسایل و مباحث اصولی بهره جسته اند.
    کلیدواژگان: کلام، اصول فقه، گزاره ی حقیقی، گزاره ی اعتباری
  • مرتضی خسرونژاد، محسن قمی، محمد شریفانی صفحه 91
    نظریه ی حرکت جوهری از ابتکارات ژرف و تاثیرگذار ملاصدرای شیرازی است که توانست تحولی بنیادین در فلسفه ایجاد کند. نظریه ی مذکور دارای مبانی، اهداف، اصول و پیامدهای قابل توجهی در فلسفه ی محض است که اندیشمندان به تفصیل بدان ها پرداخته اند و مقاله ی حاضر نیز در صدد طرح و ارائه ی برخی از آن هاست.
    اما این نظریه قابلیت ها و استعدادهای فراوانی برای ارائه ی پیامدهای تربیتی، کلامی، اخلاقی و... دارد که معمولا تحت الشعاع انوار فلسفی آن قرار گرفته و مغفول واقع شده است. این نوع نگاه به حرکت جوهری می تواند علاوه بر استخراج مفاهیم نوین و تولید دانش در حوزه های جدید علوم انسانی، به کاربردی شدن فلسفه و ایفای نقش شایسته ی آن در حیات بشری مدد رساند.
    نگاه تربیتی به این نظریه و بررسی پیامدهای تربیتی حاصل از اعتقاد به حرکت جوهری، مبحث جدیدی است که تاکنون کم تر بدان توجه شده است و می تواند در حوزه ی فلسفه ی تعلیم و تربیت مورد مداقه و بررسی قرار گیرد.
    مقاله ی حاضر در بخش دوم خود به دنبال چنین هدفی است.
    کلیدواژگان: حرکت جوهری، نفس، تربیت، قوه و فعل، ملاصدرا
|
  • Dr. Seyyed Muhammad Kazem Alavi Page 1
    Recognition Philosophical Systems and comparing them with each other is a fruitful research. This paper will proceed to evaluate Philosophical Systems by explaning systematic similarities and differences and distinguishing one from the other. Accordingly, we will study the principles organizing and justifying Philosophical Systems. This research compares in three Philosophical Systems of Aristotle, Avicenna and Mullā Sadrā and attempts to find what the basic distinction among these systems is in other words, what are the fundamental principles distinguishing these Philosophical traditions? These principles are triple distinction principles which have been stated in different aspects in three Philosophical traditions. The first principle is the distinction between matter and form in Aristotelian Philosophical System. The second one is the distinction between existence and quiddity in Avicenna's Philosophical System, and the third one is the distinction between the reality of existence and the concept of existence in Sadr's Philosophy. By explaining these three principles, one can achieve a systematic understanding of Aristotelian, Avicennian and Sadrian Philosophies. These three principles possess chronological sequence as well and explain philosophical evolution since Greek Philosophy to the last school of Islamic Philosophy.
  • Dr. Seyyed Morteza Hossini Shahrudi, Vahideh Fakhar Noghani Page 21

    Proving eternality and the hereafter life are based on some philosophical questions such as personal identity and the permanence of this identity in all existential levels. The personal identity is so important that we can not have a clear perspective of the hereafter life without it. In this paper we will discuss the essential foundation of personal identity and answer the objections made by some scholars. Moreover we consider and criticize different criteria related to explanation of personal identity. Finally we proceed to some viewpoints about bodily, mental, existential criteria and so on.

  • Dr. Marzieh Sadeghi Page 41
    The question of the contingency or eternality of the cosmos is one of the most challenging issues in the history of Islamic theology and philosophy. Can we justify a temporal gap between the existences of God - who is eternal- and the cosmos –which is contingent and temporal? Similarly, can we imagine such gap between a cause (God) and its effect (the cosmos)? What is the meaning of the creation from nothing (ex-nihilo) upon which religious scriptures insist? There are some justifications related to these questions. Mirdamad's solution is based on a conception named the metatemporal contingency (al-huduth al-dahri) which is different from the temporal and the essential contingency. In this paper we will study and analysis his viewpoint.
  • Dr. Abdolali Shokr Page 59
    In transcendental wisdom (Mulla Sadra's philosophy), causality is discussed based on principality and analogical gradation of existence. So it will be an onotological relationship not a categorical one. It means that the existence of the effect is nothing but dependence to its cause.This point of view produces foundational changes in issues such as: the criterion for need to cause and its continuance, impossibility of vicious circle and infinite regress, the principle of “one”, the relation between not-eternal and pre-eternal, agent-by-compulsion and personal unity.
  • Dr. Seyyed Abolqasem Naqibi Page 79
    In this paper firstly, we define two Islamic sciences: theology and the principles of jurisprudence. Then we review how the theological questions entered among the discussion of the principles of jurisprudence. Theology deals with the questions of God and hereafter, while the principles of jurisprudence are a science that deals with the conventional rules of deducing religious law (Sharia) from its authentic sources. So theology deals with real facts while the principles of jurisprudence deals with conventional ones. Is there any logical relationship between these two domains? There are two opposite schools answering this question. If the answer is positive, we can deduce some of the facts of the second science from those of the first one. This is the main question of this paper.
  • Dr. Murteza Khosroonezhad, Dr. Mohsen Ghomi Muhammad Sharifani Page 91
    The Substantial Motion theory is one of Mullah Sadra's effective initiatives which has made a fundamental change in Philosophy. It has basis, purposes, principles and considerable consequences in pure Philosophy, given in details by the thinkers.But it has several aptitudes to present Educational, Theological, Moral and many other consequences, usually outshone by its Philosophical luminosity.Considering Substantial Motion as mentioned, not only is applicable in the extraction of new concepts and science production, but also assists making Philosophy take appropriate part in Human life.Studying the Educational consequences of believing in this theory, aimed by this article, is a new object that has been rarely considered and can be paid attention in Educational Philosophy field.The Educational consequences may be propounded as a base, a principle or a method.