فهرست مطالب

اندیشه دینی - پیاپی 39 (تابستان 1390)

فصلنامه اندیشه دینی
پیاپی 39 (تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/08/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سید محمدعلی دیباجی صفحه 1
    زبان فلسفی شیخ اشراق، زبان نمادها و استعاره های اشراقی است. در این میان واژه ی نور از ویژگی خاصی برخوردار است. نور و واژه ی مقابل آن ظلمت، با ظرفیت معنایی زیاد خود بسیاری از معانی ناظر به خارج و اعتبارات مربوط به آن در فلسفه ی رسمی (مشایی) را در خود جای داده است؛ معانی وجود، شیئیت، حقیقت و واقعیت در نور و معانی عدم، امکان، ماهیت و اعراض در ظلمت قابل اندراجند، اما آن چه در این جا مهم است دو مساله است، اول این که با توجه به دیدگاه مشهور سهروردی – که وجود را از اعتبارات ذهن دانسته – آیا مراد او از نور یک معنای اعتباری (یعنی ساخته ی ذهن) است؟ و به همین ترتیب در معنای ظلمت نیز این سوال تکرار می شود؛ دوم این که آیا نور تنها استعاره ای ناظر به معنای واقعیات خارجی است یا در مورد فاعل شناسا و جریان شناسایی (یعنی علم) هم به کار رفته است؟
    این مقاله ضمن بررسی معانی و کاربردهای نور به این دو مساله پاسخ گفته است: در پاسخ سوال نخست این مطلب مورد بحث قرار می گیرد که نور نزد سهروردی ظهور واقعیت است و نه تصور یا مفهوم واقعیت. و پاسخ سوال دوم این است که نور با دو لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی مورد توجه سهروردی بوده و به همین دلیل شناخت (یعنی علم) و فاعل شناسا (یعنی نفس آدمی) هم با همان نور تعریف می شوند.
    کلیدواژگان: نور، فقه الانوار، حکمت اشراق، سهروردی
  • قاسم پورحسن، خدیجه هاشمی صفحه 21
    «تربیت دینی»، تربیتی جامع و منشوری کامل در جهت ارتقای انسان به سوی کمال است. و مقاله ی حاضر نیز در این راستا و با توجه به این ضرورت، به بررسی مبادی، مبانی و ره آوردهای دو مدل تربیتی در خور استنتاج از آرای دو متفکر بزرگ در دو حیطه ی تاثیرگذار بر زندگی انسان می پردازد. دیدگاه یک روان شناس به نام اریک فروم (1980 - 1900) و یک فیلسوف اسلامی به نام ملاصدرا که هر دو مساله ی دین و کارکردهای خداباوری را در کانون توجه خود قرار داده اند. اریک فروم که از طرفداران روان شناسی اجتماعی است و روان شناسی فردی را مردود می شمرد به شدت از تاثیر اجتماعی دین دفاع می کند و از این منظر، به تبیین روان شناختی دین می پردازد و صدرا نیز فیلسوفی است که معتقد است هر موجودی از شوق و عطشی فطری نسبت به کمال ویژه ی خود برخوردار است. او حس کمال جویی و سعادت طلبی را در نهاد همه ی موجودات، اعم از محسوس، طبیعی و نفوس و حتی عقول، متمرکز می داند.
    مقاله ی حاضر با مقایسه ی مفاهیم بنیادین دین، تربیت و تاثیرات متقابل این دو بر یک دیگر از دیدگاه این دو اندیشمند، به مقایسه ی مدل تربیت دینی در ساحت فکری ایشان پرداخته و با اشاره به نقاط هم سو و در عین حال، جهات افتراق دیدگاه آن ها و بیان وجوه مختلفی هم چون حرکت و شدن، عشق ورزی، اخلاق، آزادی، دست یابی به سعادت و... در نهایت برتری نگرش صدرایی را آشکار خواهد نمود.
    کلیدواژگان: ملاصدرا، اریک فروم، تربیت دینی
  • امیرعباس علی زمانی، محمدرضا قائمی نیک صفحه 43
    نزاع میان واقع گرایی و ناواقع گرایی در زبان دینی، هنگامی اهمیت می یابد که قصد داوری معرفتی در باب ارزش معرفتی گزاره های کلامی، به طور عام، و گزاره های ناظر به خدا و اوصاف او، به طور خاص، را داشته باشیم. در این مقاله، با توجه به آغاز این نزاع که در فلسفه ی متاخر لودویک ویتگنشتاین است، پس از مروری بر فلسفه ی تحلیل زبانی، به تشریح دیدگاه های او در فلسفه ی متقدم و متاخر او پرداخته شده است؛ پس از آن، به بررسی دیدگاه های فیلسوفان دینی می پردازیم که با تاثیر از فلسفه ی متاخر ویتگنشتاین، معنای حقیقی گزاره های دینی را در کاربردی می جویند که این باورها، به طور پسینی، در عرف خداباوران در جامعه ی دینی دارند (نه لزوما معنایی پیشینی، ازپیش معلوم و فرازبانی). آرای دی. زد فیلیپس را به عنوان اصلی ترین نمایند ی این دسته از فیلسوفان که مشهور به ناواقع گرایان اند، در مقابل آرای راجرتریگ به عنوان نمایند ی اصلی واقع گرایان قرار داده ایم.
    کلیدواژگان: واقع گرایی، ناواقع گرایی، زبان دینی، تریگ، د، زد، فیلیپس
  • عبدالرسول کشفی، احمد عبادی صفحه 69
    در پاسخ به مثال های نقضی «ادموند گتیه» در باب کافی نبودن اجزای سه گانه در تعریف سه جزیی معرفت، «آلوین گلدمن»، معرفت شناس معاصر، جزو چهارمی را به اجزای سه گانه ی تعریف می افزاید که به «شرط علی معرفت» معروف است. بر مبنای این شرط، باور به یک گزاره باید معلول مستقیم یا نامستقیم محکی خارجی آن گزاره باشد. در این مقاله، از طریق مطالعه ی تطبیقی میان تقسیم گزاره ی مسوره به حقیقیه و خارجیه از یک سو و شرط علی معرفت از سوی دیگر و با تکیه بر تحلیل مختار از قضایای حقیقیه و خارجیه، نظریه ی «شرط علی معرفت» مورد نقد قرار می گیرد. این مقاله نشان می دهد که نظریه ی شرط علی با هیچ یک از دو قسم قضایای حقیقیه و خارجیه سازگار نیست و بر همین اساس، این شرط با مبانی منطق قدیم و جدید در تحلیل گزاره های کلی نیز ناسازگار است. در پایان، مقاله می کوشد، ضمن معرفی منطق حاکم بر نظریه ی شرط علی معرفت، میزان کارآیی و اثربخشی آن را نیز مورد بررسی و نقد قرار دهد.
    کلیدواژگان: شرط علی معرفت، تعریف (تحلیل) سه جزیی معرفت، آلوین گلدمن، قضیه ی حقیقیه، قضیه ی خارجیه
  • رحمان شریف زاده، سیدمحمدعلی حجتی صفحه 87
    تناقض باوری دیدگاهی است که ادعا می کند برخی تناقض ها صادق (یا موجه) هستند. تناقض باور سعی می کند تناقض های مورد نظر خود را از استدلال های صحیحی بیرون بکشد. منتقدان در تلاشاند که اولا ناصحیح بودن استدلال های تناقض باوری را نشان دهند، ثانیا سعی می کنند یک سری استدلال های کلی عیله تناقض باوری مطرح نمایند. در این مقاله، به بررسی و نقد تناقض باوری، به خصوص آرای گراهام پریست، پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: تناقض باوری، پارادوکس، گراهام پریست
  • علی سنایی صفحه 109
    مساله ی علیت ذهنی این است که حالت ذهنی چگونه رفتار را ایجاد می کند. برای حل این مساله، لازم است که نوعی قانون روان فیزیکی تدوین کنیم که اولا چگونگی ظهور امر ذهنی از ساختار فیزیکی و ثانیا نقش علی حالت ذهنی در ایجاد رفتار را تبیین کند. این همانی نوعی به عنوان فیزیکالیسم تحویل گرا منجر به شبه پدیدارگرایی می شود و این همانی مصداقی نیز به عنوان فیزیکالیسم غیر تحویل گرا نتیجه ای جز شبه پدیدارگرایی ندارد. کارکردگرایی به جای علیت، مفهوم تحقق را مطرح می سازد، ولی در نهایت با خلط معرفت شناختی و وجودشناختی مواجه می گردد و همچنین تلاش برخی از فلاسفه برای ارائه ی فیزیکالیسمی که منتهی به شبه پدیدارگرایی نشود، نافرجام می ماند. بنابراین فیزیکالیسم با یک قیاس ذوحدین روبه رو است که یک سوی آن شبه پدیدارگرایی و سوی دیگر آن حل یک مساله ی وجودشناختی با ترفند معرفتی است.
    کلیدواژگان: فیزیکالیسم، علیت ذهنی، تحویل گرا، انسداد علی
  • سید احمد ابوالبرکات دیباجی، فاطمه گلی فروشانی صفحه 127
    تقریبا همه ی دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوف، متکلم، عارف و مفسر، در اصل جاودانگی و خلود در دوزخ اتفاق نظر دارند، اما این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا با انقطاع عذاب نیز می تواند همراه باشد مساله ای است که محل تشتت آرا و انظار واقع شده است. ابن عربی و، به تبع او، ملاصدرا معتقدند هیچ ملازمه ای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد، بلکه با توجه به مقتضای قاعده ی امتناع قسر دائم و اکثری و با توجه به مساله ی شمول رحمت واسعه ی الاهی نسبت به همه ی موجودات، عذاب مخلدین در دوزخ اجل مسمی و مدت معین دارد و پس از سپری شدن این مدت، دوزخیان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهره مند می شوند، بدین صورت که طبیعت ناریه پیدا می کنند و دیگر احساس سوزش و رنج و عذاب نمی کنند. اما این نظر با آیات قرآن کریم و احادیثی که اهل دوزخ را در عذاب الاهی مخلد می دانند، سازگار نیست. این مقاله به بحث و بررسی ادله ای که ابن عربی و ملاصدرا برای اثبات این نظریه فراهم آورده اند و نقدهایی که بر آن وارد است می پردازد و سپس آیات قرآنی و احادیثی از اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار می گیرد و سرانجام نظر نهایی ملاصدرا بیان می شود که مطابق با آیات و روایات است.
    کلیدواژگان: انقطاع عذاب، خلود، جهنم، فطرت توحیدی، ابن عربی، ملاصدرا
  • مجتبی سپاهی صفحه 149
    این مقاله در تحلیل یکی از بنیادی ترین مفاهیم فلسفه ی کانت، یعنی «شهود» است. «شهود» زیرساخت اندیشه ی کانت است. تحلیل کارکرد و روابط و تعامل آن با «فاهمه» و معنای شهود و انواع آن در این مقاله مطرح شده است. آن چه از آثار کانت به دست می آید این است که «شهود» اساس اندیشه ی کانت و مقدم بر فاهمه است و با تکیه بر آن است می توان علوم تجربی را در برابر شک گرایی «هیوم» مقاوم، نجات داد.
    کلیدواژگان: شهود، شهود حسی، شهود محض، کانت
|
  • Dr. Sayyed Mohammad Ali Dibaji Page 1
    The philosophical language of Sohrawardi is one of illuminated symbols and metaphors. The term light in this language has particular characteristics like existence, reality, and truth. The term darkness also has particular characteristics like non-existence, possibility, essence, and accidents. Two questions arise; the first is if existence is a creation of the mind and so only a conceptual representation. The second is knowledge light or not (along with referring to knower and known). This paper will answer the first question by proving that for Sohrawardi light is self-disclosure or appearance of reality and therefore it is not an just a concept. Secondly, we find that Sohrawardi speaks of light in two ways– epistemologically and ontologically – therefore, this paper claims that knowledge is also included in light.
  • Dr. Ghasem Purhasan Khadijeh Hashemi Page 21
    AbstractSome consider religious education to be a comprehensive and complete such that a person through it can transcend to the perfect. Mulla Sadra and Erik Fromm are two philosophers that concentrate on religion. Mulla Sadra believes that every being has an innate instinct towards perfection. While Fromm believes that religion is a socio-psychological consciousness and exposes religion. This paper is a comparative study of their fundamental concepts of religion, education, and the interaction of the two. This paper will explicate the distinctions and resemblances in the theories of the two aforementioned scholars, and finally will argue for the prominence of Mulla Sadra’s theory.
  • Dr. Amir A. Alizamani Mohammad R. Ghaeminik Page 43
    Epistemological judgments on theologic statements, in general, and statements regarding God and his qualifications, in particular, leads us to the struggle between realism and non-realism in religious language. This struggle started with Ludwig Wittgenstein’s philosophy where he reviews analytical philosophy. In this paper, first, we will explore his thoughts. Then we will assess the viewpoints of two religious philosophers who are influenced by Wittgenstein’s philosophy. Namely, D. Z. Phillip's opinion, as an example of the most remarkable representation of the group of philosophers know as non-realists compared with R. Trigg’s opinion, as the most outstanding representation of the group of philosophers known as realists. In this way, this paper tries to investigate the true meaning of religious statements through their usage of common theists in an a posteriori way (and not in an apriori or meta-language meaning).
  • Dr. Abdorrasoul Kashfi Ahmad Ebadi Page 69
    In response to Gettier’s counter examples, Alvin Goldman proposes the "causal theory of knowledge", on the basis of which a person knows some proposition, p, if there is a causal connection between the state of affairs and facts that makes p true and the person's belief in p. The purpose of this article is a comparative study between the classification of propositions into "factual and external" and the "causal theory of knowledge". The article shows that the "causal theory of knowledge" is not consistent with factual and external propositions and it also shows this theory is inconsistent with essentials of both ancient and modern logic. Finally, the logic of causal theory of knowledge is introduced and its efficiency will be analyzed and criticized.
  • Rahman Sharifzadeh Dr. S. Mohammad A. Hojjati Page 87
    Dialetheism is the claim that some contradictions are true (or justified). Dialetheist tries to deduce these contradictions from valid arguments. The critics, on the other hand, try to prove, firstly, that such arguments are unsound, and secondly, they present some general arguments against dialetheism. This paper examines disletheism, while focusing on Graham Priest’s views.
  • Dr. Ali Sanaee Page 109
    Mental causation is the virtue that describes what mechanism in the mental state causes the physical state. The problem of mental causation is based upon the property of dualism. Type identity theory as reduction physicalism and token identity as non-reduction physicalism results in epiphenomenalism. Functionalism in comparison to causation is the concept of realization, but it ultimately confuses epistemology with ontology. Philosophers have failed to present a type of physicalism that does not result in epiphenomenalism. Physicalism is confronted with the dilemma that one side is epiphenomenalism and the other side is the resolution of metaphysical problem with the epistemological trick. To resolve this dilemma we need to go beyond physicalism, both reduction and non-reduction. We need to not think of physicalism as the most complete approach to answer the mind-body problem, which this paper attempts.
  • S. Ahmad A. Dibaji Fatemeh Goli Froshani Page 127
    Almost all Muslim scientists, such as Muslim philosophers, theologians, and commentators, have an integrated view of eternity and infinite duration. Where they differ is on the question of if eternity in hell requires eternal torment, or eternity in hell will finish with the finishing of requisite punishment. Ibn Arabi and Mulla Sadra believe that there is no coupling between eternity in hell and continuous torment. Continuous torment, in their opinion, is just a necessity of the maxim of the prevention-prohibition-principle. Further, they explicate, that by accounting for the overall mercy of God, we can argue that those who are in eternal torment have a finite duration at the end of which they will enjoy heaven, although a heaven different from those who are assigned to heaven. This opinion is not continuous with the Qur’an, which states that the inhabitants of hell will experience eternal divine torment. This article reviews the reasons the Ibn Arabi and Mulla Sadra give for their argument. Next it discusses the signs in the Qur’an and tradition on eternal torment. Finally, it criticizes the views of Ibn Arabi and Mula Sadra and explores the aspect of Mulla Sadra’s views that are in accordance with the Qur’an and tradition.
  • Dr. Mujtaba Sepahi Page 149
    One of the most fundamental of Kant’s philosophy is the concept of intuition. We can say that intuition in Kant’s theory is prior to understanding. Based on this, this article finds support for the idea that we can defend experimental sciences against the skepticism of Hume.