فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد - سال هفتم شماره 1 (پیاپی 25، بهار 1384)

مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
سال هفتم شماره 1 (پیاپی 25، بهار 1384)

  • 100 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1384/07/07
  • تعداد عناوین: 13
|
  • محمدعلی ابراهیم زاده، محمد شکرزاده لموکی، مهشاد بیوک آبادی صفحه 1
    زمینه و هدف
    استفاده از سموم ارگانوفسفره به عنوان حشره کش یا علف کش از دیر باز در استانهایی مانند مازندران بعلت وفور مزارع کشاورزی رواج داشته است. از آنجا که بسیاری از کارگران مزارع در تماس با این سموم قرار می گیرند بنابراین امکان جذب این سموم از طریق پوست وجود دارد. این کار تحقیقی به منظور بررسی میزان جذب سموم از طرق مختلف در این کارگران انجام شده است.
    روش مطالعه
    بدین منظور از روش رنگ سنجی المن در سنجش فعالیت آنزیم استیل کولین استراز (AchE) استفاده شد. نمونه ها از 35 کارگر زمین کشاورزی برنج که 10 تا 15 روز پس از استفاده از سموم ارگانو فسفره، در داخل زمین کشاورزی بطور پا برهنه کار می کردند، گرفته شد و 35 نفر نمونه به عنوان شاهد از بین افراد سالم با شرایط یکسان انتخاب شدند با این تفاوت که در تماس یا مواجهه با این سموم نبوده و در زمین کشاورزی نیز کار نمی کردند. فعالیت آنزیم استیل کولین استراز به صورت واحد در میلی لیتر گلبول قرمز محاسبه شد.
    نتایج
    تفاوت معنی داری بین میانگین فعالیت آنزیم در مردان و زنان شاهد بدست نیامد اما این تفاوت در مردان و زنان کارگر از نظر آماری معنی دار نشان داده شد (05/0>p). بررسی آماری نشان داد که میان فعالیت این آنزیم در مردان کارگر با گروه شاهد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>p). تفاوت معنی داری نیز بین میانگین فعالیت آنزیم در زنان کارگر با افراد شاهد بدست آمد (05/0>p).
    نتیجه گیری
    میزان جذب سموم در کارگران مزرعه بالاست. امکان کاهش آن با استفاده نمودن از چکمه و دستکش و همچنین اجتناب از بکارگیری کارگران قبل از گذشت دو هفته پس از سم پاشی وجود دارد.
    کلیدواژگان: کولین استراز، روش المن، کارگران مزارع کشاورزی، سموم ارگانوفسفره
  • حیدرعلی داوری، محمد هادی رفیعی صفحه 8
    زمینه و هدف
    تومور ویلمز شایع ترین تومور اولیه بدخیم کلیه در دوران کودکی است و 6-5% کل سرطانهای این دوران را تشکیل می دهد. میزان بقاء در این بیماران در سالهای اخیر بطور چشمگیری افزوده شده که این بدلیل استفاده از روش های جدیدتر درمانی با حداقل عوارض می باشد که حاصل تحقیقات متعدد و مطالعات همزمان گروه های علمی بین المللی می باشند. بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی در ایران در مورد وضعیت اپیدمیولوژی و میزان بقاء در بیماران مبتلا به تومور ویلمز این مطالعه انجام شد.
    روش مطالعه
    مطالعه بصورت توصیفی - تحلیلی انجام شد. مطالعه بر روی کلیه بیماران با تشخیص قطعی تومور ویلمز که در سالهای 1380-1365 در مراکز آموزشی شهر اصفهان بستری و درمان شده بودند انجام شد. پس از استخراج اطلاعات اولیه از مدارک پزشکی بیمارستانی پیگیری لازم از نظر عوارض، عود بیماری و فوت بیماران بعمل آمد.
    نتایج
    در زمان مطالعه از 88 بیمار تنها 40 نفرزنده بودند و 5/45% بیماران مذکر بودند. توده شکم شایع ترین علامت بالینی بوده (2/88%) و 1/91% بیماران هیستولوژی مطلوب داشتند. درمان در 23% موارد فقط جراحی بوده، در 50% موارد جراحی و شیمی درمانی و در 27% موارد جراحی و شیمی درمانی و رادیوتراپی بکار رفته است. در کل و صرف نظر از مرحله بیماری، میزان بقاء چهار ساله 95% و میزان بقاء شش ساله 32% بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به پائین بودن میزان بقاء بیماران ما بخصوص در دراز مدت نسبت به سایر مراکز دنیا (32% در مقابل 70 تا 90%). از این مطالعه نتیجه می گیریم که اولا باید تحقیقات بیشتری برای اصلاح و نزدیک کردن روش های درمانی به برنامه های بین المللی انجام شود و ثانیا ارتباط نزدیک بین جراح و پاتولوژیست و انکولوژیست ضرورت دارد تا بتوان نتایج میزان بقاء دراز مدت را افزایش داد.
    کلیدواژگان: تومور ویلمز، کودکان، میزان بقاء
  • علی نسیمی، احمد رستمی، مهدی نعمت بخش صفحه 14
    زمینه و هدف
    در بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد، در اثر اختلالات قلبی-ریوی مقادیر گازهای خونی به خصوص اکسیژن غیر طبیعی می گردند، که می تواند موجب مرگ شود. ما در این تحقیق، اولا اختلاف اکسیژن خون در افراد سیگاری و غیر سیگاری مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد را نشان داده ایم. ثانیا مراحل مختلف تغییرات ناشی از مصرف سیگار و نیکوتین را بر هموگلوبین، هماتوکریت، تعداد گلبولهای قرمز و اکسیژن خون بطور تجربی در خرگوش مطالعه کرده ایم. همچنین روند تغییرات پس از ترک سیگار، و علت تفاوت اکسیژن خون بین افراد سیگاری و غیر سیگاری مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش مطالعه
    ابتدا هموگلوبین، هماتوکریت و اکسیژن خون در تعداد 46 فرد سیگاری و غیر سیگاری مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد اندازه گیری شده است سپس 35 عدد خرگوش به سه گروه شاهد، سیگاری و نیکوتینی تقسیم شدند. گروه سیگاری به مدت 16 روز در معرض دود سیگار قرار گرفت و گروه نیکوتینی در همین مدت مورد تزریق نیکوتین واقع شد و میزان هموگلوبین، هماتوکریت و اکسیژن خون، قبل و بعد از 16 روز و یک هفته یا 20 روز پس از ترک سیگار مورد اندازه گیری قرار گرفت. آزمون t برای مقایسه استفاده شد.
    نتایج
    مشاهده شد که هموگلوبین، هماتوکریت و اکسیژن خون در بیماران سیگاری، بیشتر بود. در آزمایشات حیوانی، در اثر مصرف سیگار، هموگلوبین، هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز افزایش یافتند و نیکوتین در این افزایش نقش نداشت. پس از ترک سیگار، همه تغییرات حاصله، روند بازگشت بحالت نرمال را شروع کردند و فشار اکسیژن در روزهای اولیه ترک سیگار افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    اکسیژن خون در بیماران سیگاری مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد بیشتر از افراد غیر سیگاری است و علت آن بیشتر بودن هموگلوبین آزاد پس از ترک سیگار به دنبال انفارکتوس است.
    کلیدواژگان: انفارکتوس حاد میوکارد، اکسیژن خون، سیگار
  • صدیقه عسگری، غلامعلی نادری، غلامرضا دشتی، معصومه صادقی، زمزم پاکنهاد، فاطمه کفیل صفحه 21
    زمینه و هدف
    با توجه به اینکه هنوز علت اصلی مرگ و میر در اکثر نقاط دنیا بیماری های قلبی- عروقی است، پیشگیری و درمان این بیماری ها با توجه به مکانیسم های جدید ارائه شده قابل توجه است. این پروژه با تکیه بر مکانیسم جدید بیماری های عروقی مبنی بر یک بیماری التهابی در صدد یافتن ترکیبات خاص در پیشگیری از تشکیل و پیشرفت رگه های چربی (fatty streak) در آترواسکلروز بوده است.
    روش مطالعه
    در یک مطالعه مداخله ای 20 خرگوش نر به مدت 14 هفته مورد بررسی قرار گرفتند. خرگوشها بصورت انتخابی در 4 گروه 5 تایی تقسیم شدند و همه این گروه ها در ابتدا به مدت2 هفته تحت رژیم پایه قرار گرفتند. سپس، گروه اول تا پایان دوره تحت رژیم استاندارد، گروه دوم علاوه بر رژیم استاندارد، روزانه mg6 پیروکسیکام تزریقی دریافت کردند، گروه سوم تحت رژیم پرکلسترول و گروه چهارم علاوه بر رژیم پرکلسترول روزانه mg6 پیروکسیکام تزریقی دریافت کردند. در طی این دوره در دو نوبت (بعد از رژیم پایه و در پایان دوره) از خرگوشها جهت آزمایشات بیوشیمیایی مختلف از جمله کلسترول تام، لیپوپروتئین با دانسیته پائین (LDL)، لیپوپروتئین با دانسیته بالا (HDL)، مالون دی آلدئید، قند خون ناشتا (FBS)، CRP(C-Reactive protein) کمی، تری گلیسیرید و ظرفیت آنتی اکسیدان خونگیری به عمل آمد. در پایان پس از اتوپسی، نمونه آئورت و کرونرهای راست و چپ مورد بررسی پاتولوژی قرار گرفت.
    نتایج
    رژیم پرکلسترول در مقایسه با رژیم استاندارد باعث ایجاد fatty streakدر عروق کرونر و آئورت شد (0001/0>p). در این بررسی استفاده از پیروکسیکام تزریقی در گروهی که دارای رژیم پرکلسترول بود، سبب کاهش تشکیل و پیشرفت fatty streak در عروق کرونر راست و چپ گردید (05/0>p).
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از آزمایشات بیوشیمیایی نیز نشان داده است که پیروکسیکام با افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی و HDL و نیز کاهش میزان CRP، LDL و تری گلیسیرید توانسته است از تشکیل Fatty streak در حیوانات آزمایشگاهی جلوگیری نماید. داروی ضد التهاب پیروکسیکام در جلوگیری از تشکیل و پیشرفتFatty streak در آترواسکروز موثر است و همچنین تغییرات مفیدی در فاکتورهای بیوشیمیایی خون مطابق نتایج فوق الذکر ایجاد می کند.
    کلیدواژگان: التهاب، بیماریهای کرونری قلب، پیروکسیکام، fatty streak
  • بررسی مقایسه نتایج درمان سندرم تونل کارپال با روش جراحی باز و آرتروسکوپی
    حمیدرضا آرتی، سعید ابریشمکار، مرتضی دهقان صفحه 30
    زمینه و هدف
    سندرم تونل کارپال یک وضعیت شایع بالینی است که به علت به دام افتادن عصب مدیان در مچ دست بوجود می آید. این امر شایع ترین گرفتاری منفرد عصبی (mononeuropathy) فشارنده در اندام فوقانی است. در بیمارانی که علائم شدید بیماری را دارند جراحی روش درمان ترجیحی است. هدف از این مطالعه، مقایسه آزاد سازی تونل کارپال با دو روش جراحی باز و جراحی آرتروسکوپی تک برشی است.
    روش مطالعه
    تعداد 60 بیمار بطور تصادفی و به تعداد مساوی در دو گروه درمان با روش جراحی باز و گروه درمان با روش جراحی آرتروسکوپی در مدت 8 ماه تحت بررسی قرار گرفتند. تمامی بیماران نشانه های بالینی بیماری را نشان داده و به درمان غیرجراحی پاسخ نداده بودند. ارزیابی و مقایسه بین دو گروه با استفاده از نتایج و اندازه گیری امتیاز پارامترهای موجود در پرسشنامه بیماران، در هنگام ترخیص و مراجعات بعدی به درمانگاه و آزمون آماری t-test با نمونه های مستقل انجام شد.
    نتایج
    در طی معاینات پس از عمل جراحی، بیماران درمان شده با روش آرتروسکوپی امتیاز بالاتری برای شدت علائم سندرم تونل کارپال، وضعیت عملکردی آن و رضایتمندی پس از عمل (3/63% در گروه آرتروسکوپی و 7/6% در گروه جراحی باز امتیاز عالی) کسب کردند (05/0>p). این بیماران بطور مشخصی به هنگام نیشگون گرفتن، مشت کردن و انجام کارهای ماهرانه، قدرت بیشتری در دست یافتند (05/0>p). در روش جراحی باز اندازه اسکارعمل جراحی (5-3 سانتیمتردر مقابل یک سانتیمتردر گروه آرتروسکوپی) و مدت زمان لازم جهت بازگشت به کار (70% پس از هفته سوم در جراحی باز و 100% پس از هفته دوم در جراحی آرتروسکوپی بکار برگشتند) بیشتر بود. نتایج بالینی بهتر و رضایتمندی بیشتری در بیماران درمان شده با روش جراحی آرتروسکوپی بدست آمد (05/0>p).
    نتیجه گیری
    جراحی آرتروسکوپی تک برشی روش درمانی کم خطر و با اثر بخشی خوب و مناسب در درمان سندرم تونل کارپال می باشد.
    کلیدواژگان: سندرم تونل کارپال، عصب مدیان، روش جراحی باز، روش جراحی آرتروسکوپی
  • بررسی تاثیر ویتاگنوس و پاسی پی بر گر گرفتگی دوران یائسگی زنان
    افسانه کاظمیان، خدیجه برومند فر، علیرضا قنادی، کبری نوریان صفحه 39
    زمینه و هدف
    دوران یائسگی به دنبال دوران حساس و بحرانی کلیماکتریک همراه با عوارض و پیامدهایی می باشد که می توانند بر کیفیت زندگی زن تاثیر گذاشته و احساس خوب و سالم بودن را در او تضعیف نمایند. شایع ترین و آزار دهنده ترین این پیامدها گرگرفتگی می باشد نظر به اینکه گرگرفتگی بر کار، فعالیت های اجتماعی، لذت از زندگی، اوقات فراغت، خواب و کیفیت کلی زندگی تاثیر می گذارد و با توجه به اینکه درمان اصلی این حالت هورمون درمانی است که دارای عوارض و پیامدهای سوء بوده، پیگیری های مداوم را می طلبد، در عده ای منع مصرف داشته و گروهی نیز از مصرف آن راضی نیستند، بر آن شدیم تا با تعیین تاثیر دو داروی گیاهی فیتواستروژنی (حاوی موادی شبیه استروژن) بر گرگرفتگی، قدمی در جهت بهبود کیفیت زندگی زنان و ارتقاء سطح سلامتی آنان برداریم.
    مواد و روش ها
    پژوهش فوق از نوع کارآزمایی بالینی دو سوکور و آینده نگر می باشد که در سال 1381 در اصفهان انجام شده است. حجم نمونه در این مطالعه 81 نفر زنان 55-45 ساله واجد شرایط بوده که از گرگرفتگی شاکی و مایل به درمان بودند و به روش نمونه گیری آسان به طور تصادفی در سه گروه 27 نفری شامل گروه درمان با ویتاگنوس، گروه درمان با پاسی پی و گروه درمان با پلاسبو قرار گرفتند. اطلاعات از طریق مصاحبه، پرسشنامه، ویژگی های فردی و پرسشنامه شدت گرگرفتگی کوپرمن که قبل و پس از درمان در 3 مرحله توسط واحدهای مورد پژوهش تکمیل گردید جمع آوری شد و نتایج توسط آمار توصیفی و تحلیلی (من ویتنی، کراسکال والیس و ویل کاکسون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که شدت گرگرفتگی بین سه گروه پس از درمان با استفاده از آزمون کراسکال والیس اختلاف آماری معنی داری وجود دارد (05/0>p). تفاوت شدت گرگرفتگی با استفاده از آزمون من ویتنی در گروه ویتاگنوس و پاسی پی اختلاف آماری معنی داری نشان نداد ولی در گروه های پلاسبو و ویتاگنوس اختلاف آماری معنی داری مشاهد شد (05/0>p).
    بحث: نتایج نشان داد که داروی ویتاگنوس و داروی پاسی پی چهت درمان گرگرفتگی دوران یائسگی موثر بوده و می توانند به عنوان یک درمان آلترناتیو مد نظر باشند تا در کسانی که قادر به استفاده از هورمون درمانی نیستند و عوارض ناشی از آن را نمی پذیرند مورد استفاده قرار گیرند.
    کلیدواژگان: پلسی پی، گرگرفتگی، ویتاکتوس، یائسگی
  • کاظم احمدی، قاسم سلگی صفحه 46
    زمینه و هدف
    مطالعات قبلی نشان داده که ماکروفاژهای فعال شده با ترشح نیتریک اکساید نقش مهمی در دفاع میزبان دارند. همچنین سنتز و ترشح این واسطه شیمیایی با مصرف داروها دچار تغییر می شود. کورتیکو استرویید ها نیز مانند سایر داروهای ضد التهابی دارای چنین خاصیتی هستند. مطالعات همچنین نشان داده که نیتریک اکساید مترشحه مسئول بخشی از عوارض حاصل از درمان سیکلوفسفامید می باشد. از طرفی هر دو داروی فوق بر روی سیستم ایمنی و عملکرد ریه تاثیر می گذارند. هدف از این مطالعه بررسی اثر دو دارو بر ترشح نیتریک اکساید بعنوان یکی از عملکرد های ایمنی دخیل در فرآیند پاتولوژی ریه و مقاومت در برابر عفونت های فرصت طلب می باشد.
    روش مطالعه
    در این مطالعه ابتدا موشها (In vivo) بصورت داخل صفاقی روزانه بمدت 5 روز دوز های متفاوتی از سیکلوفسفامید را دریافت نمودند. پس از 28 روز موشها را کشته سوسپانسیون سلولی به روش معمول تهیه و به مدت 48 ساعت انکوبه شدند. پس از انکوباسیون مقدار نیتریت موجود در مایع رویی هر چاهک کشت سلول های ماکروفاژی بعنوان اندیکاتوری از نیتریک اکساید به روش گریس اندازه گیری شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که غلظت پائین سیکلوفسفامید به تنهایی در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش ترشح نیتریک اکساید توسط ماکروفاژهای صفاقی می شود (2±48%) همچنین غلظت زیاد سیکلوفسفامید در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش ترشح نیتریک اکساید توسط ماکروفاژهای صفاقی می شود (5±380%) نتایج نشان می دهد در گروهی که مقدار کم (5/1 میلی گرم) سیکلوفسفامید دریافت کرده بودند هیدروکورتیزون (فقط غلظت های بالاتر از 1/. نانومولار) مقدار نیتریک اکساید را کاهش می دهد. در حالی که در گروهی که دوز بالایی (5/4 میلی گرم) از سیکلو فسفامید دریافت نموده بوده اند هیدروکورتیزون (در تمام غلظت ها) باعث کاهش ترشح نیتریک اکساید می شود. حداکثر کاهش برابر 43/30% (05/0>p) بود.
    نتیجه گیری
    بنابراین به نظر می رسد که بخشی از عوارض ایمونوساپرسیوی که منجر به رشد عفونت های فرصت طلب می شود احتمالا مربوط به کاهش نیتریک اکساید باشد. لذا با توجه به اینکه هیدروکورتیزون باعث کاهش ترشح نیتریک اکساید در گروهی که دوز بالای سیکلوفسفامید دریافت کرده اند می شود بهتر است در تجویز کورتیکو استرویید در حالتی که میزبان تحت درمان سیکلوفسفامید است احتیاط نمود.
    کلیدواژگان: سیکلوفسفامید، کورتیکو استرویید، هیدروکورتیزون، نیتریک اکساید
  • بدالملوک فرقانی، حسین خسروی، مریم زارع، ساسان حقیقی، مسعود امینی صفحه 53
    زمینه و هدف
    با توجه به نقش رژیم غذایی و عادات غلط تغذیه ای در افزایش خطر بروز دیابت نوع II و شناخته شدن زمینه ژنتیکی در افراد بالای 35 سال به عنوان یک عامل خطر برای آن، این مطالعه با هدف تعیین وضعیت مصرف درشت مغذی ها و فیبر در الگوی غذایی فامیل درجه یک بیماران دیابتی نوع II به انجام رسیده است.
    روش مطالعه
    210 نفر از افراد فامیل درجه یک بیماران دیابتی نوع II، بر مبنای نتایج (OGTT (Oral glucose tolerance test، به دو دسته مختل (دیابتی+(Impaired glucose tolerance (IGT، نفر و سالم 154 نفر تقسیم بندی گردیدند. سپس پرسشنامه مصرف سه روزه غذایی از این دو گروه دریافت و میزان انرژی، کربوهیدراتهای کمپلکس و تصفیه شده، چربی های اشباع و غیر اشباع، پروتئین و فیبر غذایی به صورت روزانه تا سه روز محاسبه و نتایج مورد مقایسه قرار گرفتند.
    نتایج
    میانگین سن و نمایه توده بدنی (BMI) در دو گروه مختل و سالم به ترتیب 2/5 ±9/48 و 7/6± 6/43 سال و 7/0± 3/29 و 8/0 ±7/28 کیلوگرم بر متر مربع بود. میانگین انرژی همچنین درصد کربو هیدرات، پروتئین، چربی و فیبر دریافتی در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. میزان مصرف روغن مایع در گروه مختل کمتر از گروه سالم بود (01/0>p).
    نتیجه گیری
    با وجودی که میزان دریافت درشت مغذی ها، انرژی و فیبر در دو گروه متفاوت نبوده و دو گروه نیز از نظر BMI همخوانی دارند، احتمالا رژیم غذایی با تاثیر بر روی وزن می تواند در بروز دیابت موثر باشد. با توجه به نتایج مطالعه، انجام یک مطالعه همگروهی جهت دستیابی به نتایج دقیق تر پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: پروتئین، چربی، درشت مغذی، دیابت، کربوهیدرات
  • فرهاد گلشن ایرانپور صفحه 61
    زمینه و هدف
    داروی اسید والپروئیک (و نمک آن سدیم والپروآت) یکی از داروهای مورد استفاده جهت درمان بیماری صرع است و در چند دهه اخیر بطور وسیع برای درمان بیماران صرعی بکار رفته است. چون بعضی از مادران حامله ناگزیر از مصرف دارو در طول دوران حاملگی هستند، اخیرا مطالعاتی بر روی بررسی اثرات تراتوژن دارو بر جنین انجام شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات این دارو بر خصوصیات ظاهری همچون قد، وزن و نیز بر استخوانهای اندامهای جنین موش است.
    روش مطالعه
    جهت انجام این کار سه دوز متوالی سدیم والپروآت به میزان 200 میلی گرم بر کیلوگرم به ترتیب در ساعات 0، 6 و 12 روز نهم حاملگی موش و بصورت داخل صفاقی به 8 موش حامله تزریق گردید.
    7 موش باردار نیز به عنوان شاهد، تنها آب مقطر دریافت کردند. در روز 18 بارداری جنین های هر دو دسته موش باردار از طریق ایجاد در رفتگی گردنی برداشته شدند. ابتدا قد و وزن جنین ها در دو گروه اندازه گیری شد. پس از آن تعدادی از جنین های هر دو گروه جهت رنگ آمیزی آلزارین رد و آلسین بلو بکار رفتند. در این روش رنگ آمیزی بافت های نرم جنینی شفاف گردیده و علاوه بر آن غضروفهای جنین برنگ آبی و استخوانهای آن برنگ قرمز درمی آیند. در جنین های رنگ آمیزی شده طول استخوانهای اندامها اندازه گیری گردید. پس از آن اطلاعات بدست آمده در مورد قد، وزن و طول استخوانها در دو گروه شاهد و آزمایش، مرتب گردیده و با استفاده از آزمون آماری t مقایسه گردیدند.
    نتایج
    با اندازه گیری قد و وزن در دو گروه، میانگین قد و وزن در گروه آزمایش بطور معنی داری کمتر از گروه شاهد بود. علاوه بر آن طول استخوانهای ران، درشت نی، نازک نی، بازو، زند زبرین، زند زیرین در دو گروه اختلاف معنی داری داشتند و در گروه آزمایش کمتر بودند.
    نتیجه گیری
    استفاده از سدیم والپروآت در زمان بارداری موش می تواند سبب کاهش قد و وزن و نیز عقب افتادن رشد استخوانهای اندامها در جنین گردد و لذا بایستی از مصرف آن در دوران بارداری خودداری کرد.
    کلیدواژگان: سدیم والپرو آت، داروهای ضد صرع، جنین موش
  • احمدرضا اخوت، مرضیه میرمحمد صادقی، مهرداد رقاع صفحه 68
    زمینه و هدف
    تانسیلکتومی (tonsillectomy) یکی از شایعترین اعمال جراحی است که با عوارضی نظیر استفراغ و درد همراه می باشد. در این مطالعه اثر اسپری لیدوکائین در کاهش عوارض مذکور بررسی شده است.
    روش مطالعه
    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سویه کور می باشد که در طی پنج ماه روی 100 بیمار که با رعایت تصادفی سازی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شده بودند انجام گرفت. در گروه مورد بلافاصله بعد از اتمام تانسیلکتومی در بستر لوزه اسپری لیدوکائین 10% mg/kg)4) و در گروه کنترل همان حجم اسپری نرمال سالین به عنوان دارونما استفاده شد. مقدار استامینوفن مصرفی توسط بیماران در سه روز بعد از عمل در پرسشنامه هایی ثبت شد.
    نتایج
    میانگین و انحراف معیار دفعات مصرف استامینوفن بر حسب mg/kg/day در گروه کنترل به ترتیب 43/1±01/3، 62/1±80/2 و 2/1±86/1 در روز اول، دوم و سوم بعد از عمل محاسبه شد و در گروه مورد این مقادیر به ترتیب 92/0±3/1، 02/1±07/1 و 83/0±94/0 بدست آمد. میانگین و انحراف معیار مقدار مصرف استامینوفن بر حسب mg/kg/day در گروه کنترل در روزهای اول و دوم و سوم بعد از عمل به ترتیب 02/13±93/28، 40/12±46/26 و 41/12±3/18 بود و درگروه مورد به ترتیب ارقام 71/9±07/12، 71/7±39/10 و 23/6±03/9 بدست آمد. با توجه به آنالیز نتایج با تست t، مقدار و دفعات مصرف استامینوفن در گروه مورد به طور معنی داری از گروه کنترل کمتر بود ولی کاهش استفراغ در گروه مورد از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج فوق، مصرف لیدوکائین بعد از عمل تانسیلکتومی برای بیماران مفید به نظرمی رسد.
    کلیدواژگان: استامینوفن، استفراغ، تانسیلکتومی، درد، لیدوکائین
  • حمید روحی بروجنی*، فروزان گنجی صفحه 74
    زمینه و هدف

    امروزه آسم شغلی و پنومونی های حساسیتی یکی از مسائل مهم و قابل توجه در دنیا است، چرا که افزایش استفاده از مواد مختلف در صنایع و مشاغل و تعداد افرادی که به دلیل حساسیت به این مواد و یا با آسم به پزشکان متخصص مراجعه می کنند رو به فزونی دارد. با توجه به افزایش روز افزون علائمی همچون سرفه، خس خس و سایر علائم آسم در بین زنان آرایشگر مراجعه کننده به پزشکان متخصص ریه، بر آن شدیم تا با انجام این مطالعه ارتباط بین شغل آرایشگری و بروز علائم آسم را تعیین نمائیم.

    روش مطالعه

    در یک مطالعه توصیفی - تحلیلی یک گروه مورد شامل 106 آرایشگر زن و یک گروه شاهد شامل 100 زن خانه دار انتخاب شدند و بعد از پر کردن پرسشنامه معاینه ریوی و اسپیرومتری بر روی آنها انجام شد.

    نتایج

    در خانم های آرایشگر فراوانی نسبی بیماری انسدادی 3/8% و فراوانی بیماری محدود کننده 5/74% و در افراد شاهد فراوانی نسبی بیماری انسدادی 7/4% و فراوانی بیماری محدود کننده 6/40% در اسپیرومتری بوده است(0.05>p).
    5/25% آرایشگران سرفه داشتند و در سمع ریه در 9/1% آنها ویزینگ انتهای بازدمی شنیده شد و فراوانی نسبی بیماری انسدادی در آرایشگران 7/1 برابر افراد غیر آرایشگر بود.

    نتیجه گیری

    نتایج به دست آمده مراقبت و پیشگیری ریوی در آرایشگران را گوشزد می کند و از طرفی چون فراوانی بیماری محدود کننده ریوی در اسپیرومتری در هر دو گروه مورد و شاهد بالا بوده است به نظر می رسد معیارهای استاندارد فعلی تست عملکرد ریوی مناسب شهرکرد نبوده و لذا توصیه می گردد این استانداردها برای شهر شهرکرد تغییر یابد و بر اساس استانداردهای آسیایی (کشور هند) دستگاه اسپیرومتری را تنظیم کنیم.

    کلیدواژگان: آسم شغلی، آرایشگر، بیماری محدود کننده ریوی، پنومونی حساسیتی، تست عملکرد ریوی
  • رضا روزبهانی، احمد رضا زمانی، محمود عمرانی فرد، اکبر روزبهانی، زیبا فرج زادگان، فرحناز رضایی صفحه 80
    زمینه و هدف
    هر ساله عده فراوانی از افراد جامعه دچار حادثه سوختگی می شوند که این امر باعث تحمیل صدمات جسمی، روحی، اجتماعی شده و همچنین تبعات اقتصادی شدیدی برای بیماران، خانواده ها وکشور دارند. یکی از اولین اقدامات برای برنامه ریزی در جهت برخورد با یک بیماری و عارضه، شناخت جنبه های مختلف اثر گذار بر آن می باشد. این جنبه ها می تواند شامل مسائل مرتبط با فرد، زمان، مکان و فاکتورهای اپیدمیولوژیک دخیل در عارضه باشد. در این مطالعه پرونده 1124 بیمار بستری در سال 1382 در بیمارستان سوانح و سوختگی امام موسی کاظم (ع) با این هدف مورد بررسی قرار گرفت که با شناسایی گروه های در معرض خطر و نیز علل مهم سوختگی بتوان گامی در راستای برنامه ریزی و پیشگیری از این حادثه برداشت.
    روش مطالعه
    روش نمونه گیری بصورت سرشماری بود و کلیه بیماران بستری وارد مطالعه شدند به استثنای کسانی که بطور سرپایی و کمتر از یکروز بستری بودند و یا افرادی که به علل غیر سوختگی (جراحی پلاستیک و ترمیم) بستری شده بودند.
    نتایج
    3/60% بیماران مذکر و 7/39% مونث بودند. میانگین سن بستری شدگان 3/23 سال و میانگین کلی درصد سوختگی بدن آنها 9/33% بود. بیشترین بستری شدگان درگروه سنی 30-16 سال با 2/41% و کمترین آنها در گروه بالای 50 سال با 3/9% بود. شایع ترین علت سوختگی نفت با 6/28% بود ولی اگر نفت و مشتقات آن، گاز و آتش سوزی ها را تحت عنوان کلی شعله (flame) در نظر بگیریم 2/63% را شامل می شوند. از کل بستری شدگان 9/15% بیماران فوت نمودند که شایع ترین علت در فوت شد گان مربوط به شعله بود. 4/63% سوختگی ها در منزل و همچنین 1/29% سوختگی ها در زمستان اتفاق افتاده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این گونه مطالعات می توان گروه های در معرض خطر را از نظر سنی، جنسی و علل سوختگی در هر جامعه ای با توجه به شرایط خاص آن جامعه مورد شناسایی قرار داد.
    کلیدواژگان: اپیدمیولوژی، پیشگیری، سوختگی، عوامل خطر
|
  • Mohammad Ali Ebrahimzadeh, Mohammad Shokrzadeh, Mahshad Bioukabadi Page 1
    Background And Aim
    Organophosphorus compounds (OP) are widely used in agricultural areas such as Mazandaran. The aim of this study was to find the amount of skin absorption of OPs in agricultural workers who have been repeatedly exposed to pesticides for several days.
    Methods
    Blood samples were obtained from thirty-five agricultural workers as the case group and thirty-five volunteers not exposed to pesticides as the control group. Acetyl cholinesterase (AchE) activity was measured using colorimetric Ellman procedure. Data was analyzed by student t-test.
    Results
    There was no significant difference between mean AChE activity in male and female subjects of the control group but this activity was significantly higher in the male agricultural workers than female ones (P<0.05). AChE activity in the male agricultural workers was significantly lower than the control group (P<0.05). In addition, there was a significant difference between mean AChE activity in the female agricultural workers and the control group (P<0.05).
    Conclusion
    Skin absorption of OP compounds was high. The workers should use gloves and boots as safety measures.
    Keywords: Acetyl cholinesterase, Agricultural workers, Ellman procedure, Organophosphorous compounds
  • Hydar Ali Davari, Mohammad Hadi Rafiei Page 8
    Background And Aims
    Wilms tumor is the most common primary and malignant renal tumor during childhood, accounting for 5-6% of all types of cancers during this period. Today, the rate of survival has increased dramatically, partly due to large multicenter studies conducted by the national Wilms Tumor study group that have been resulted in new management methods with less morbidity. Since there is not enough information about epidemiological features and survival of these patients in Iran, this study was performed.
    Methods
    This retrospective cohort study was conducted on all of the patients diagnosed as suffering from Wilms Tumor and were hospitalized and treated in medical training centers of Isfahan during 1986–2001. The initial data was collected from the hospital medical records, and then the patients were followed up for the complications, recurrence and mortality.
    Results
    From 88 cases studied, 40 cases survived and 45.5% of the patients were male. The most prevalent clinical sign was abdominal mass (88.2%) and 91.1% of the patients had favorable and 8.9% had unfavorable histology. Twenty-three percent of the cases, were treated by surgery only, 50% by combined surgery as well as chemotherapy and 27% by a combination of surgery, chemotherapy and radiotherapy. Overall 4 years survival was 95% and 6 years survival was 32%.
    Conclusion
    Because the survival rate particularly the long–term survival for the wilms tumor in our patients was lower than the other centers of the world (32% vs.70-90%), more researches and modifications of the current methods are necessary and establishing close communications between the surgeon, pathologist and oncologist is essential to increase the long–term survival rate.
    Keywords: Children, Survival rate, Wilms Tumor
  • Ali Nasimi, Ahmad Rostami, Mahdi Nematbakhsh Page 14
    Patients with acute myocardial infarction (MI) suffer from abnormal blood gases levels specially hypoxemia, which result from heart-lung dysfunction. In this study we showed the difference of oxygen levels between smokers and non-smokers in MI patients, then the cause was investigated in rabbits.
    Methods
    First, we measured the Hb, HCT, RBC and O2 levels in 46 smoker and non-smoker patients. Then in animal experiments, 35 rabbits were divided into three groups consisting of the smoker, the nicotine receivers and the control. The smoker group was exposed to smoke of cigarettes for 16 days and the nicotine group received nicotine by injection for the same period. In all 3 groups Hb, HCT, RBC and O2 levels were measured before experiments, 16 days later and in smokers, one week and 20 days after the withdrawal. T-test was used for the statistical analysis of the data.
    Results
    The Hb, HCT, RBC and O2 level of smoker were higher than those of non-smoker patients. In animals, Hb, HCT and RBC were increased in smokers. After the withdrawal, all the parameters started to return towards the normal levels and oxygen level was higher than normal during the first week of the withdrawal.
    Conclusion
    O2 level was higher in the smoker patients and its cause was higher free hemoglobin after the MI as a result of smoking withdrawal.
    Keywords: Smoking, Myocardial infarction, Oxemia
  • Sadigheh Asgari, Gholamali Naderi, Gholamreza Dashti, Masomeh Sadeghi, Zamzam Paknahad, Fatemeh Kafil Page 21
    Background And Aims
    Cardiovascular diseases are the most prevalent cause of mortality all over the world. Efforts for cardiovascular diseases prevention and treatment must be directed to their underlying mechanisms. One of the mechanisms is inflammation. The effect of the anti-inflammatory drug, piroxicam, on the development of fatty streaks has been investigated in this study.
    Methods
    Twenty male rabbits were randomly divided into four groups fed with four types of regimen: a) normal rabbit chow, b) 1% cholesterol diet, c) cholesterol diet plus piroxicam 6mg daily, and d) normal rabbit chow plus Piroxicam. The amounts of cholesterol, LDL, HDL, triglyceride and fasting blood sugar (FBS), C-reactive protein (CRP), malondialdehyde and antioxidant capacity were determined at the beginning and the end of the study. After 12 weeks, the animals were sacrificed and the aorta, as well as the right and left branches of the coronary artery were dissected, and histological processing was carried out.
    Results
    The results indicated that the mean grade of fatty streaks of right and left coronary arteries as well as aorta were significantly different between normal diet and cholesterol diet groups (P<0.0001). Piroxicam supplemented with cholesterol significantly decreased progression of fatty streak in the right and left coronary arteries (P<0.05) comparing with the high cholesterol diet group.
    Conclusion
    This study showed that Piroxicam decreases progression of fatty streak by reducing CRP, LDL, TG and increasing antioxidant capacity and HDL in rabbit suggesting that Piroxicam, has beneficial effects on preventing the development of fatty streaks.
    Keywords: Cardiovascular diseases, Fatty streak, Inflammation, Piroxicam
  • Comparison of treatment results of carpal tunnel syndrome by open surgical technique and arthroscopic release
    Hamidreza Arti, Saeid Abrishamkar, Morteza Dahghan Page 30
    Background And Aims
    Carpal tunnel syndrome is a clinical condition resulting from the entrapment of the median nerve in the wrist. It is the most common compression mononeuropathy of the upper limb. In the patients with severe symptoms, surgical treatment is preferred. The purpose of this study was to compare open carpal tunnel release to single portal arthroscopic release.
    Methods
    Sixty randomly selected patients were divided into two equal groups: the open method group and the arthroscopic method group. All the patients had clinical signs or symptoms and had not responded to the non-surgical treatment. They were followed-up for 8 months by checking the outcome and quantitative measurements of parameters in a questionnaire at discharge time and at next referral to the clinic. The parameters were compared between the two groups by using independent t-test.
    Results
    During the visits after surgery, the patients treated with the arthroscopic method had better carpal tunnel syndrome symptom severity scores, better carpal tunnel syndrome functional status scores, and better subjective satisfaction scores (P<0.05). They also had significantly greater pinch strength, grip strength and hand dexterity (P<0.05). The open technique resulted in a greater scar length and a longer time until the patients could return to work. Good clinical outcomes and patient satisfaction were achieved more quickly when the arthroscopic method of carpal tunnel release is used.
    Conclusion
    Single-portal arthroscopic surgery is a safe and effective method for treatment of carpal tunnel syndrome.
    Keywords: Arthroscopic release, Carpal tunnel syndrome, Median nerve, Open carpal tunnel release
  • Effect of Vitagnus and Passi-pay on hot flash of menopausal women
    Afsaneh Kazemian, Khadijeh Bromand, Alireza Ghanadi, Kobra Nooryan Page 39
    Background And Aim
    Menopause is a period of life in women that accompanied with changes and symptoms. The most widely recognized symptom is hot flash that affects work, social activities, sleep and quality of life. The common treatment of this symptom is hormone therapy that has some adverse effects and sometimes contraindication. In this study, the effects of two herbs (Vitex agnus castus and Passionflower) on hot flash were assessed.
    Methods
    This clinical trial was performed on 81 women aged 45-55 years, with hot flash that referred for treatment. The patients were randomly divided into 3 groups: 1) taking Vitagnus 2) taking Passi-pay, 3) control group taking placebo. The women were interviewed and a questionnaire considering demographic and hot flash characteristics (using Kupperman index) was filled for each one.
    Results
    Our results showed that severity of hot flash was significantly (P<0.05) different between placebo and Vitagnus groups. Also there was a significant (P<0.05) difference between placebo and Passi-pay groups.
    Conclusion
    Vitagnus and Passi-pay ameliorate the hot flash and could be used by women with this symptom.
    Keywords: Hot flash, PassionFlower, Menopause, Vitax agnus castus
  • Kazem Ahmadi, Ghasem Solgui Page 46
    Background And Aim
    It has been previously shown that activated macrophages play an important role in defense mechanism by releasing nitric oxide (NO). It has also been reported that its release was affected by medical treatment. NO seems to be responsible for some side effects of cyclophosphamide. The aim of this study was to evaluate the effect of two drugs on NO release.
    Methods
    The mice were given different concentrations of cyclophosphamide daily up to five days. After 28 days, the mice were sacrificed and cellular suspension was collected and incubated for 48 hours. Then supernatant was collected and nitrite was measured by Griess method as an indicator of NO.
    Results
    The Results showed that cyclophosphamide at low concentration reduced NO release by peritoneal macrophages compared to that of the control group (48% ± 2, P<0.05). Cyclophosphamide at high concentration enhanced NO release 380% ± 5 compared to that of the control group (P<0.05). Hydrocortisone enhanced NO release (P<0.05) in-group that were subjected to low dose of cyclophosphamide. In-group that were subjected to a high dose of cyclophosphamide, hydrocortisone reduced NO release and the maximum reduction was 30.43% (P<0.05).
    Conclusion
    It seems that part of the immunosuppressive effect of cyclophosphamide might be due to reduction of NO release. Therefore, it is better to avoid giving corticosteroid to patients that are under cyclophosphamide treatment.
    Keywords: Ccylophosphamide, Corticosteroid, Hydrocortisone, Nitric Oxide
  • Badrolmoluk Forghani, Hosin Khosravi, Mariam Zare, Sasan Haghighi, Masud Amini Page 53
    Background And Aim
    Since bad dietary habits and composition are risk factors for development of diabetes II, this survey was performed to evaluate the dietary content of macronutrients and fiber in the first-degree relatives of type II diabetic patients.
    Methods
    Based on the oral glucose tolerance test (OGTT), 210 persons of the first-degree relatives of type II diabetic patients were divided into two groups: normal (154 persons) and impaired glucose tolerance (IGT) plus diabetic (56 persons). A 3-day food recall questionnaire was completed by skilled nutritionists for every subject. Carbohydrate, fat, protein and fiber contents of the participants diet were measured and the results were compared between the two groups.
    Results
    The mean age of the impaired group was 48.9±5.2, and of the normal group was 43.6±6.7 years. The body mass index was 29.3±0.7 in the impaired group and 28.7±0.8 kg/m2 in the normal group. No significant differences were observed in energy, fat, carbohydrate, protein and fiber intake between the two groups. The intake of vegetable oil was significantly lower in the impaired group (P<0.01).
    Conclusion
    The non-significant differences observed in macronutrient intake and body mass index between the two groups suggest that the probable role of diet in the development of diabetes can be attributed to its effect on body weight. Further cohort studies should be performed to obtain more precise results concerning the role of macronutrients in the development of diabetes.
    Keywords: Carbohydrate, Diabetes, Fat, Macronutrient, Protein
  • Farhad Golshan Iranpour Page 61
    Background And Aim
    Valproic acid (and its salt, sodium valproate) is one of the drugs that has been widely used for treatment of epileptic patients during the recent decades. The aim of this study was to find the effects of the drug on the morphological characteristics (such as height and weight) and limb bones of mouse embryo.
    Methods
    Case group consisted of 8 pregnant mice that on the ninth day of their gestation, sodium valproate (200 mg/kg) was intraperitonealy injected at three consecutive times (at 0, 6, 12 hours). Seven pregnant mice were injected by distilled water as the control group. On the 18th day of gestation, pregnant mice of both groups were killed by cervical dislocation and their embryos were removed. The embryos height and weight were measured. Then some of embryos were used for Alizarin red & Alciane blue staining. By this method of staining soft tissues would become clear, cartilages become blue and bones turn to red. In stained embryos, the lengths of limb bones were measured.
    Results
    Height and weight of the case group was significantly less than those of the control group. Also, the length of femoral, tibial, fibular, humeral, radial and ulnar bones was significantly less in the case group.
    Conclusion
    Administration of sodium valproate during pregnancy decreases the height and weight of embryos and could cause delay in growth of the limb bones, therefore should not be used during pregnancy.
    Keywords: Anti, epileptic drug, Pregnant mice, Sodium valproate
  • Ahmad Reza Okhovat, Marzyeh Mirmohammad Sadeghi, Mahrdad Rogha Page 68
    Background And Aims
    Tonsillectomy is one of the most common ENT operations and it is accompanied by a series of postoperative complications like vomiting and pain. The aim of this study was to evaluate the effect of lidocaine spray used immediately after tonsillectomy on these complications.
    Methods
    This double blind randomized clinical trial study was performed on 100 cases of tonsillectomy that divided into two equal groups of case and control. For the case group, early after tonsillectomy lidocaine 10% spray (4mg/kg) was used on the base of the tonsils, while in the control patients normal saline spray in an equal volume was used on the base of tonsils as placebo. The amount of Acetaminophen taken by the patients during the first 3 postoperative days was recorded.
    Results
    The frequencies of acetaminophen usage per day in the control group were 3.01±1.43, 2.80±1.62 and 1.86±1.2 on the 1st, 2nd and 3rd postoperative days respectively. In the case group, the frequencies were 1.3±0.92, 1.07±1.02 and 0.94±0.83 on the 1st, 2nd and 3rd postoperative days respectively. The amounts of acetaminophen usage in mg/kg/day, were 28.93±13.02, 26.46±12.40 and 18.3±12.41 in the control group on the 1st, 2nd and 3rd postoperative days respectively and the amount were 12.07±9.71, 10.39±7.71 and 9.03±6.23 in the case group on the 1st, 2nd and 3rd postoperative days respectively. t-test revealed that the amount and frequency of acetaminophen usage were significantly less in the case group (P<0.001). Times of vomiting decreased in the case group but difference was not significant.
    Conclusion
    Based on our findings, the use of lidocaine spray after tonsillectomy is recommended.
    Keywords: Acetaminophen, Pain, Tonsillectomy, Lidocaine, Vomiting
  • Hamid Rohi Brojen, Froozan Ganji Page 74
    Background And Aims

    Nowadays, occupational asthma and hypersensitivity pneumonia are important medical problems. Because of ever-increasing use of different materials in industries and occupational places, hypersensitivity reactions and asthma have increased significantly. Based on the increasing rate of symptoms such as cough, wheezing and other manifestations of asthma among women hairdressers, we decided to determine possible correlation between hairdressing job and asthmatic symptoms.

    Methods

    This descriptive and analytical study was preformed on two groups: the case group consisted of 106 female hairdressers and the control group consisted of 100 housekeeper women. A questionnaire was filled and chest examination and spirometry were performed for each person.

    Results

    The prevalence’s of obstructive and restrictive pulmonary diseases among hairdresser group were 8.3% and 74.5% respectively. Whereas in the control group, the prevalence of obstructive and restrictive diseases were 4.7% and 40.6% percent respectively. The prevalence of cough and wheezing among hairdressers were 25.5% and 1.9% respectively.

    Conclusion

    Our results revealed that hairdressers need more preventive pulmonary care. Since the prevalence of pulmonary restrictive diseases was high in the both groups, present standard criteria of pulmonary function tests seem to be inappropriate for Shahrekord area so revision of these criteria on the basis of the Asian standard is recommended.

    Keywords: Hairdresser, Occupational asthma, Pulmonary function test, Restrictive pulmonary disease
  • Reza Rouzbahani, Ahmad Reza Zamani, Mahmood Omranifard, Akbar Rouzbahani, Ziba Faragzadegan, Farahnaz Rezaei Page 80
    Background And Aim
    Burn affects physical, social and economical aspects of patients and their families. The first step in confronting any disease is gathering data from its various aspects.
    Methods
    This descriptive and retrospective survey was performed on 1124-burned patients admitted to Imam Mousa kazem hospital of Isfahan. Sampling method was census and all the burned patients hospitalized for more than a day were entered into the study.
    Results
    The sample consisted of 60.3% males and 39.7% females. The mean age was 23.3 years and the mean of the burn percentage was 33.9%. The highest percentage (41.2%) of the patients fell into the 16-30 years age group and the least percentage (9.3%) fell into the over 50 year’s age group. The most common cause of burn was kerosene (28.6%) but flame (kerosene, gasoline and gas) comprised 63.2% of the causes. About (63.4%) of the burns occurred at home and the most common season for burn was winter (29.1%). About 15.9% of the patients died.
    Conclusion
    Regarding information from this study, we can recognize risk factors, high-risk groups and epidemiological aspects of these types of accidents for planning a prevention program. Keywords: Burn, Epidemiology, Prevention, Risk factor.,