فهرست مطالب

فصلنامه علوم زراعی ایران
سال ششم شماره 3 (پیاپی 23، پاییز 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/08/19
  • تعداد عناوین: 9
|
  • غلام رضا محمدی، عزیز جوانشیر، فرخ رحیم زاده خویی، ابوالقاسم محمدی، سعید زهتاب سلماسی صفحه 181
    به منظور بررسی تاثیر دوره های مختلف تداخل علف های هرز بر روی رشد اندام هوایی، ریشه و شاخص برداشت در نخود، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو محیط اجرا شد. محیط آزمایش در سال اول تبریز و در سال دوم کرمانشاه بود. در هر آزمایش، 12 تیمار شامل شش دوره عاری از علف هرز برای محدوده های زمانی صفر، 12، 24، 36، 48 و 60 روز پس از سبز شدن گیاه زراعی و شش دوره آلودگی به علف هرز در محدوده زمانی صفر، 12، 24، 36، 48 و 60 روز پس از سبز شدن گیاه زراعی مورد بررسی قرار گرفت. درهمه تیمارها پس از محدوده مورد بررسی به علف های هرز اجازه رشد داده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که با افزایش طول دوره آلودگی و کاهش طول دوره عاری از علف هرز، طول و وزن اندام هوایی و ریشه در مقایسه با تیمار شاهد (عاری از علف هرز در کل فصل رشد) به طور معنی داری کاهش یافت و طول اندام هوایی و ریشه که در تیمار 60 روز عاری از علف به ترتیب 3/42 و 7/28 سانتی متر بود در شاهد بدون مبارزه با علف به ترتیب به 5/27 و 4/12 سانتی متر تقلیل یافت. این کاهش در مورد ریشه بیشتر از اندام هوایی بود که به افزایش نسبت های طول و وزن اندام هوایی به ریشه منجر شد. شدت کاهش در مورد وزن اندام هوایی و ریشه بیشتر از طول آن ها بود. شاخص برداشت نیز با افزایش طول دوره آلودگی و کاهش طول دوره عاری از علف هرز به طور معنی داری کاهش یافت. این کاهش برای تیمار آلوده به علف های هرز در سرتاسر فصل رشد در مقایسه با تیمار شاهد، 8/42 درصد بود. در این بررسی بیشترین طول اندام هوایی و ریشه شاخص برداشت و. .. از تیماری که در تمام دوره رشد عاری از علف بود به دست آمد.
    کلیدواژگان: نخود، اندام هوایی، تداخل علف هرز، ریشه، شاخص برداشت
  • محمد زمانیان صفحه 192
    به منظور مقایسه پتانسیل تولید علوفه ارقام شبدر، پژوهشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار و به مدت سه سال در کرج به اجراء در آمد. نتایج نشان داد که از نظر عملکرد علوفه خشک اثر سال، رقم، چین و چین × رقم در سطح یک درصد تفاوت معنی داری دارند. این نتایج بیانگر اختلاف پتانسیل تولید علوفه ارقام شبدر در چین های مختلف است. مقایسه چین ها نشان داد که از نظر عملکرد علوفه خشک در سال های 1378 و 1380 چین اول به ترتیب با 14/2 و 85/2 تن و در سال 1379 چین دوم با 68/2 تن در هکتار بیشترین عملکرد را داشتند. به طور کلی عملکرد علوفه خشک در چین اول برتر از سایر چین ها بود. مقایسه میانگین عملکرد علوفه ارقام شبدر در مجموع چین ها نشان داد که در سال 1378شبدر ایرانی الشتر با 48/8 تن، در سال 1379شبدر ایرانی دو چین کردستان با 31/9 تن و در سال 1380 شبدر ایرانی الشتر با 53/8 تن در هکتار بیشترین عملکرد علوفه خشک را تولید کردند. مقایسه میانگین ها نشان داد که بین ارقام شبدر از نظر صفات مورفولوژیکی در سطح یک درصد تفاوت معنی داری وجود دارد به طوری که از نظر ارتفاع گونه شبدر برسیم و از نظر فاصله میانگره و تعداد شاخه فرعی گونه شبدر ایرانی و از نظر نسبت برگ به ساقه گونه شبدر قرمز برتری نشان دادند. با توجه به پتانسیل تولید ارقام شبدر در سه سال آزمایش، ارقام شبدر الشتر، سیمیپلیزوم و تولیدی کرج برای منطقه کرج قابل توصیه است.
    کلیدواژگان: ارقام شبدر، عملکرد علوفه، صفات مورفولوژیکی
  • حسن امیری اوغان، محمدحسین عالم خومرام، فرزاد جاویدفر صفحه 203

    به منظور دستیابی به ژنوتیپ های پرمحصول و سازگار با شرایط متفاوت اقلیمی، تعداد 22 ژنوتیپ بهاره کلزا به همراه ژنوتیپ شاهد ساری گل (Sarigol) جمعا 23 ژنوتیپ در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار به مدت دو سال (81- 1379) در چهار منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه واریانس ساده عملکرد دانه حاکی از تفاوت های ژنتیکی بین ژنوتیپ ها از لحاظ توان تولید محصول بود. در تجزیه واریانس مرکب برای عملکرد دانه (بر مبنای 8 محیط) اثر مکان ها و سال ها معنی دار نبود، ولی اثر متقابل سال × مکان بسیار معنی دار بود. بین ژنوتیپ ها نیز تفاوت های معنی داری مشاهده شد. در حالی که میانگین مربعات اثر متقابل ژنوتیپ × مکان و ژنوتیپ × سال غیر معنی دار اما میانگین مربعات اثر متقابل ژنوتیپ × مکان × سال بسیارمعنی دار شد. مطابق روش ابرهارت و راسل، ژنوتیپ شماره 21 (هیبریدHyola401) با بالاترین عملکرد (به مقدار 4085 کیلوگرم در هکتار)، ضریب رگرسیون خطی معادل یک و انحراف از خط رگرسیون غیر معنی دار به عنوان پایدارترین ژنوتیپ مشخص گردید. ژنوتیپ های شماره 2 (S-2) و شماره 20 Hyola308)) به ترتیب با عملکرد 3624 و 3600 کیلوگرم در هکتار نیزاز لحاظ عملکرد دانه با ژنوتیپ شماره 21 Hyola401)) تفاوت معنی داری نداشته و از سازگاری عمومی و پایداری متوسطی برخوردار بودند. بر اساس ضریب تغییرات (CVi)، ژنوتیپ شماره 3 (Cyclone) جزء سه ژنوتیپ پایدار بعد از ژنوتیپ ها Hyola401 و S-2 بود، به طوری که ضریب تبیین این ژنوتیپ ها نیز بسیار معنی دار بود. نهایتا براساس روش گزینش هم زمان برای عملکرد و پایداری، ژنوتیپ های پرمحصول شماره 21 (Hyola401)، شماره2(S-2) و شماره 20 Hyola308)) جزء ژنوتیپ های مناسب تشخیص داده شدند.

    کلیدواژگان: کلزای بهاره، ژنوتیپ × محیط، عملکرد دانه، پارامتر های پایداری
  • علی سالک زمانی، علیرضا توکلی صفحه 214
    به منظور بررسی اثر تراکم های مختلف بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد سه رقم و لاین گندم دیم، آزمایشی به مدت سه سال (80-1377) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم مراغه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و به صورت فاکتوریل با چهار تکرار انجام گردید. تیمارها شامل تراکم های 250، 300، 350 و 400 بذر در مترمربع و سه رقم و لاین گندم دیم ((آذر2) آذر 2 V1 =، V2 = Sbn//Trm/K253 و V3 = Sbn/1-27-56-4 بود. عملکرد دانه، ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح، طول سنبله، وزن هزار دانه و بهره وری آب اندازه گیری و تعیین گردید. نتایج سه سال تحقیق نشان دادکه عملکرد دانه با وزن هزار دانه و تعداد سنبله در واحد سطح همبستگی مثبت دارد. تراکم بوته برتعداد دانه در سنبله، تعداد سنبله در واحد سطح و طول سنبله اثر بسیار معنی داری داشت و رقم به جز بر روی طول سنبله روی بقیه صفات اثر بسیار معنی داری داشت (0. 01 α<). رقم V1 (آذر2) با تراکم 300 بذر در مترمربع، بالاترین میزان عملکرد دانه (1250 کیلوگرم در هکتار)، بیشترین میزان بهره وری آب (31/5 کیلوگرم بر میلیمتر) را داشت و قابل توصیه است.
    کلیدواژگان: میزان بذر، گندم، دیم، عملکرد دانه، بهره وری آب
  • ولی فیضی اصل، غلامرضا ولیزاده صفحه 223
    به منظور بررسی اثر کاربرد توام فسفر و روی در غلظت عناصر غذایی و عملکرد گندم دیم، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت فاکتوریل با چهار سطح فسفر (0، 50، 100 و 150 کیلوگرم P2O5 در هکتار) و چهار سطح روی (0، 10، 20 و 30 کیلوگرم Zn خالص در هکتار) در سه تکرار و به مدت سه سال زراعی (1377-1374) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی دیم (مراغه) به اجرا درآمد. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد فسفر اثر معنی داری در افزایش عمکلرد دانه و کاه وکلش و وزن هزار دانه نداشت اما کاربرد آن غلظت عناصر فسفر، آهن، منگنز، مس و بر را که در سطح Po به ترتیب 165/0، 8/151، 7/53، 7/4 و 3/7 mg در هر کیلوگرم برگ پرچم بود به 175/0، 159، 2/69، 6 و 8 افزایش ولی غلظت روی را کاهش داد. کاربرد روی باعث افزایش عملکرد دانه و کاه و کلش به ترتیب از 1748 و 2126 کیلوگرم در هکتار در سطح ZnO به ترتیب 2060 و 2667 کیلوگرم در هکتار گردید که از نظر آماری معنی دار نبودند. هم چنین کاربرد این عنصر غذایی باعث افزایش عناصر نیتروژن و پتاسیم در گیاه شد اما غلظت فسفر، آهن و منگنز را در گیاه کاهش داد. مطالعه اثرات متقابل فسفر و روی نشان داد که کاربرد توام کودهای فسفر و روی باعث افزایش عملکرد دانه و کاه و کلش گردید اما غلظت عناصر پتاسیم، آهن، منگنز و بر را در گیاه کاهش داد. استفاده از تجزیه علیت نشان داد که بیشترین تغییرات عملکرد دانه گندم دیم را تغییرات منگنز در گیاه توجیه نمود. در مجموع می توان چنین استنباط نمود که کاربرد فسفر و روی غلظت عناصر غذایی و عملکرد دانه گندم دیم را تحت تاثیر قرار می دهد و در صورت کاربرد کودهای فسفر و روی، افزایش منگنز در گیاه نیز به منظور ایجاد تعادل غذایی و رسیدن به عملکردهای مطلوب در گندم دیم ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: فسفر، روی، غلظت عناصر غذایی و گندم دیم
  • موسی مسکرباشی، عبدالمهدی بخشنده، مجید نبی پور، علی کاشانی صفحه 239

    کشاورزی پایدار به کیفیت و مواد آلی خاک توجه دارد و بقایای گیاهی یکی از منابع مهم مواد آلی خاک به شمار می رود. نیتروژن یکی از عناصر مهم در تولید گندم است. در این آزمایش اثر مقادیر مختلف کاه گندم و سطوح کود نیتروژن بر عملکرد دانه، جذب نیتروژن و مواد آلی خاک بررسی گردید. آزمایش در دو سال 1381 و 1382 در شرایط آب و هوایی اهواز انجام شد. تیمارهای آزمایش درکرت های خرد شده و طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار قرار داشتند. عامل اصلی شامل هشت تیمار: a1=کاه گندم + کلزا به عنوان کود سبز، a2 = یک سوم کاه گندم + جو به عنوان کود سبز، a3=کاه گندم، a4= یک سوم کاه گندم، a5=کاه گندم + جو به عنوان کود سبز، a6=سوزاندن بقایای گندم، a7= یک سوم کاه گندم +کلزا به عنوان کود سبز، a8= بدون بقایای گندم بود. عامل فرعی کود شیمیایی به صورت b1 =کود برای حداکثر تولید، b2 = تولید متوسط و b3 = حداقل کود بودند. نتایج تجزیه مرکب داده ها در دو سال آزمایش نشان داد که بقایای گیاهی بر مواد آلی خاک اثر معنی داری داشته است؛ بیشترین مقدار آن 798/0 در صد متعلق به تیمار a1 و کمترین آن با 632/0 در صد در تیمار a6 بود. اختلاف مقدار نیتروژن خاک قبل از کود سرک در تیمارها و اثرات متقابل آن ها در هر سال معنی دار نبود. مقایسه میانگین ها در اثر متقابل دو عامل نشان داد که تیمارهای a1b1، a3b2، a4b1، a4b2، a6b2، a7b1 و a7b2 به ترتیب با میانگین دو ساله عملکرد دانه 215/5، 868/4، 138/5، 06/5، 895/4، 719/5 و 011/5 کیلوگرم در هکتار در گروه اول قرار گرفتند.

    کلیدواژگان: گندم، بقایای گیاهی، سوزاندن بقایا، مواد آلی، کود شیمیائی
  • محمدرضا عبدالهی، احمد معینی، مختار جلالی جواران، پرهام حدادی صفحه 248

    هدف از انجام این آزمایش تولید گیاهان هاپلوئید کلزا با استفاده از روش کشت میکروسپور به منظور استفاده در برنامه های اصلاحی می باشد. بدین منظور گیاهان مادری از رقم گلوبال در دمای C°10/15 (شب/روز 8/16 ساعت) کشت شدند. پس از 90 روز میکروسپورهای مرحله تک هسته ای انتهایی تا ابتدای دو هسته ای از غنچه هایی به طور mm 5/3-5/2 جدا و در محیط کشت NLN-13 کشت گردیدند. کشت ها به مدت دو هفته در C°30 و تاریکی قرار داده شدند، سپس به مدت 20 روز به دمای C°25 و روی لرزاننده منتقل گردیدند. تیمارهای آزمایش جنین زایی شامل تراکم های مختلف 60 هزار، 40 هزار و 20 هزار میکروسپور در هر میلیلیتر محیط کشت و تیمارهای آزمایش باززایی، اندازه های مختلف جنین (5-6mm، 3-4mm، 2-3mm و بزرگتر از mm6) بودند. در آزمایش باززایی، صفات مختلف باززایی گیاه از قبیل، درصد تولید نوساقه، تولید جنین های ثانویه و ریشه زایی مطالعه گردید. نتایج نشان داد که سه تراکم میکروسپور در سطح 1% اختلاف معنی داری داشتند. تراکم 60 هزار به طور متوسط با تولید 33/031 جنین در هر پتری دیش (حاوی m5/12 محیط کشت)، بهترین تراکم در این آزمایش بود. اندازه های مختلف جنین برای صفات تولید نوساقه با برگ های نرمال و ریشه زایی در سطح 1% و برای تولید جنین های ثانویه در سطح 5% اختلاف معنی داری نشان دادند و 33/73% جنین های بزرگتر از mm6 تولید نوساقه با برگ های نرمال کردند و بهترین شکل باززایی را نشان دادند. در این آزمایش 43% جنین ها باززایی شدند.

    کلیدواژگان: کلزا، Brassica napus L، _ کشت میکروسپور، جنین زایی و باززایی
  • سید حسین صباغ پور صفحه 258
    سطح زیر کشت گیاه باقلا در ایران حدود 35000 هکتار است. استان گلستان با بیش از 35 درصد سطح زیر کشت و به ترتیب با عملکرد 10308 و 8385 کیلوگرم در هکتار غلاف سبز در شرایط آبی و دیم، بزرگ ترین تولید کننده باقلا در کشور محسوب می شود (صباغ پور، 1374). رقم باقلای برکت در سال 1365 در گرگان معرفی گردید. با معرفی این رقم، عملکرد در واحد سطح باقلا در مزارع کشاورزان تا دو برابر افزایش یافت وکشاورزان منطقه استقبال قابل ملاحظه ای از معرفی این رقم نمودند (صباغ پور، 1373) و به لحاظ پر محصولی و دانه درشتی، زودپزی و بازارپسندی این رقم، هم اکنون رقم غالب استان گلستان است. کشاورزان استان گلستان غالبا پس از برداشت گندم یا جو مبادرت به کشت دوم از جمله سویا یا ذرت یا ماش می کنند. ولی اگر کشاورزان تصمیم به کشت پنبه بگیرند به لحاظ طول دوره رشد این گیاه عملا قادر به کشت محصول دیگری نیستند و این عامل را یکی از عوامل کاهش تمایل به کشت پنبه در این استان می توان قلمداد کرد. لذا اگر بتوان محصولی وارد سیستم زراعی کرد که بتواند به همراه پنبه یک سال زراعی زمین را اشغال کند، می تواند کشاورزان را به لحاظ افزایش درآمد، تشویق به کشت پنبه کند. به منظور تعیین تاریخ کاشت مناسب باقلا و دستیابی به حداکثر عملکرد غلاف سبز و دانه خشک و نیز امکان کشت پنبه پس از برداشت باقلا، این تحقیق با چهار تاریخ کاشت اول آبان، 15 آبان، اول آذر و 15 آذر در یک طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار به مدت سه سال (1374- 1376) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی هاشم آباد گرگان اجرا گردید. هر کرت آزمایشی شامل 6 خط با طول 5 متر بود. در طول مدت رشد و نمو مواظبت های زراعی از جمله آبیاری به روش فاروئی در زمان غلاف دهی در یک نوبت و وجین دستی در دو نوبت و سمپاشی علیه شته سیاه باقلا باسم پریمور به میزان نیم کیلوگرم در هکتار در یک نوبت انجام گرفت.
  • صفحات 9-12
|
  • Gh. R. Mohammadi, A. Javanshir, F. Rahimzadeh, Khoie, A. Mohammadi, S. Zehtab, Salmasi Page 181
    To evaluate the effect of different weeds interference periods on shoot and root growth and harvest index of chickpea, an experiment was conducted at two environments using randomized compelete block design with four replications. Experiment environments were Tabriz and Kermanshah at first and second year, respectively. In each experiment, twelve treatments consisted of six initial weed-free periods (in which, plots were kept free of weeds for 0, 12, 24, 36, 48 and 60 days after crop emergence (DAE), and then weeds were allowed to grow until harvest) and six initial weed-infested periods (in which, weeds were allowed to grow for 0, 12, 24, 36, 48 and 60 DAE, after which the plots were kept free of weeds until harvest). The results indicated that, with increase of weed-infested and reduction of weed-free duration, the length and weight of chickpea shoots and roots significantly reduced as compared to control (weed free for all of the growing season). The reductions were more for roots than shoots. Consequently, shoot length: root length and shoot weight: root weight ratios increased. Moreover, reduction was more for weight of shoots and roots as compared to their length. Harvest index was also significantly decreased with increasing of weed-infested duration and decreasing of weed-free period. This reduction was 42.8% for full season weedy treatment as compared to control.:
    Keywords: Chickpea, Shoot, Weed interference, Root, Harvest index
  • M. Zamanian Page 192
    This experiment was carried out to compare the potential for forage production is 12 clover cultivars in Karaj in three cropping seasons. The experimental design was RCBD with three replications. The results showed that the effects of years, cultivars, cuttings and the interaction of cutting * cultivars were significant for dry matter at 1% probability level. The comparison among different cuttings showed that the highest dry matter were obtained from the first cutting in 1999 and 2001 (2.14 and 2.85 t/ha) respectively, and from the second cutting in 2000 (2.68 t/ha). Generally the first cutting had higher dry matter than other cuttings. Mean comparison for dry matter production, over season, of persian clover cultivars showed that the cultivar Aleshtar with 8.48 t/ha in 1999 and the cultivar Doochin-e-kordestan with 9.31 t/ha in 2001, and the cultivar Aleshtar with 8.53 t/ha had the highest dry matter among all cultivers. Significant difference was also observed in morphological characters among clover cultivars at 1% probability level. Overall, results showed that the Berseem clover for the plant height, the persian clover for the internode length and sub-branches number, and the Red clover for the leaf/stem ratio were superior. Regarding potential for forage production, Aleshtar, Simipilyosum and Tolidy-e-karaj cultivars could be recomended for Karaj region.
    Keywords: Clover Cultivars, Dry matter yield, Morphological characters
  • H. Amiri Oghan, M. H. Alemzadeh, Khoomaram, F. Javidfar Page 203

    The present study was conducted to determine high yielding rapeseed cultivars adapted to different agro-climatic conditions. The 22 spring type rapeseed genotypes as well as a check cultivaer (Sarigol) were evaluated in a randomized complete block design with four replications in four locations for two cropping seasens (2000-02). Simple ANOVA of yield showed significant differences among the genotypes. In combined analysis of variance (based on 8 environments), the effects of locations and years were not-significant, but interaction effect of year x location was highly significant. Differences among genotypes were also significant, while the mean squares of genotype location and genotype * year interactions were not significant, however the mean squares of genotype * year * location interactions were significant. According to the Eberhart and Russell’s, mether genotype No. 21 (Hybrid Hyola401) with highest yield, coefficient of regression equal to unity and non- significant deviation from regression was the most stable genotype. Differences in grain yield of genotypes No.2 (S-2), No. 20 (Hyola308) and No. 21 (Hyola401) were not significant, Therefore recognized as genotypes with average stability. Based on coefficient of variation (CVi), genotype no.3 (Cyclone) was one of the three stable genotypes followeing to Hyola 401 and S-2, coefficient of determination (R2) of these genotypes were highly significant. Finally, based on simultaneous selection for yield and stability, the high yielding genotypes No. 21 (Hyola401), No. 2 (S-2) and No. 20 (Hyola308) could be recominended Roz target enivaronments.

    Keywords: Spring rapeseed_Genotype x environment_Seed yield_Stability parameters
  • A. Salek Zamani, A. R. Tavakoli Page 214
    In order to investigate the effect of seed rate on yield and its components of dryland wheat genotypes a field experiment was conducted as factorial arrangement in a randomized complete block design (RCBD) with four replications during 1998-2001at Maragheh Agricultural Research Station, Dryland Agriculture Research Institute (DARI). The treatments included four levels of seed rates (250, 300, 350 and 400 seeds per squre meter) and three new dryland wheat genotypes (V1= Azar 2, V2 = Sbn//Trm/K253 and V3 = Sbn/1-27-56-4).Grain yield, plant height, kernel number per spike, spike number per squre meter, spike lenght and 1000KW determined from the middle of each plot. The results showed that seed rate of 300 seed per squre meter and Azar 2 (V1) had the greatest grain yield (1250kg.ha-1) and maximum water productivity (5.31 kg.mm-1), and can be recommend for areas of similar conditions.
    Keywords: Seed rate, Wheat cultivars, Dryland, Grain yield, Water productivity
  • V. Feiziasl, Gh. R. Valizadeh Page 223
    Interaction effects of phosphorus and zinc fertilizer applications on nutrient concentrations and grain yield in cv. Sardari were studied under dryland conditions. In order to do this study, experiments were conducted with 4 phosphorus levels (0, 50, 100 and 150 kg P2O5.ha-1) and 4 zinc levels (0, 10, 20 and 30 kg Zn.ha-1) in using factorial arrangement in Rondomized Complete Block Design with 3 replications for 3 cropping seasons (1995-1998) in Dryland Agricultural Research Institute Station, maragheh, Iran. The results showed that phosphorus application did not significantly increase 1000-kernel weight, wheat grain and straw yield. However, phosphorus application increased concentrations of P, Fe, Mn, Cu and B in flag leaf, but decreased Zn concentration. Znic application increased grain and straw yields. Zinc application also increased N and K concentrations in flag leaf but decreased P, Fe and Mn concentrations. Phosphorous and Zine fertilizer applications increased grain and straw yields, but dercreased K, Fe, Mn and B concentrations in flag leaf of Path analysis showed that grain yield correlated with Mn concentration in flag leaf and influenced in variation concentration of other nutrients. It could be concluded that phosphorus and zinc fertilizer applications influance grain yield and nutrient concentrations in plant. If phosphorus and zinc fertilizers are applied together, Mn fertilizer is required for nutrient balance to optimize grain yield.
    Keywords: Phosphorus, Zinc, Nutrient concentrations, Grain yield
  • M. Mesgarbashee, A. Bakhshandeh, M. Nabipour, A. Kashani Page 239

    Crop residues are vital organic resources and their extensive use in management for sustainable agriculture is widely recommended. Nitrogen is an important element for wheat production. This study examined the effects of different wheat straw and nitrogen fertilizer levels on yield, N uptake and soil organic matter. The experiment was conducted in two years under Ahvaz climatic conditions. Treatments were laid out in a split plot, randomized complete block design with four replications. Main plot treatments were growing a plant (as green manure) with all wheat straw (a1, a5), growing a plant (as green manure) with previous crop residual after removing of percentage straw from the field (a2, a7), mixed the whole straw with soil (a3), mixed wheat crop residues after taking out straw from the field (a4), burning the plant residue after harvested as traditional farming system (a6), and removing the whole residual of previous crop (a8). These preplanting operations were combined with three levels of chemical fertilizers; i. e. b1 for high grain yield potential, b2 for medium, and b3 for commonly harvested grain yield. Combined analysis of variance of two years showed that the effect of plant residue on soil organic matter was significant. Residue burned with 0. 632 percent the lowest and the highest was 0. 798 for a1. Main effect and interaction of treatments were not significant on soil nitrogen before top dressing on every year. Grain yields of different combination on combined analysis of variance was not significant. The higher yields were obtained from following combinations: a1b1، a3b2، a4b1، a4b2، a6b2، a7b1 and a7b2 with 5. 215, 4. 868, 5. 138, 5. 06, 4. 895, 5. 719 and 5. 011 kg/ ha yield respectively.

    Keywords: Wheat grain yield, Plant residue, Straw burning, Organic matter, Fertilizer
  • M. Abdollahi, A. Moieni, M. Jalali Javaran, P. Haddadi Page 248

    The aim of this study was production of haploid plants, using microspore culture method, in to be used in rapeseed breeding programs. Donor plants (cv. Global) were grown at a day/night temperature of 15/10˚C (16/8 hours). After 90 days microspores were isolated from buds 2.5-3.5 mm containing microspores at late-uninuclate to early-binucluate stages and cultured in a modified medium (NLN-13). Samples were incubated at 30˚C and in darkness for 14 days then transferred to a shaker at 25˚C for 20 days. In this experiment, the effect of different microspore densities included of: 60000, 40000 and 20000 microspores per ml, was used to study the embryogenesis of microspores. Indeed, effect of embryo size (2-3, 3-4, 4-5, 5-6 and greater than 6 mm) on seedling germination properties like shoot formation, secondary embryogenesis and root formation were also studied. Results showed significant differences between various culture densities (p<0/01). The density of 60000 microspores produced 1031 embryos in each petri dish (containing 12/5 ml culture medium) and was the best density in this study. The size of embryo showed significant effects on shoot and root formation at 1% of probability level. The size of embryo also showed significant differences on secondary embryogenesis at 5%. Probably level in this expriment, it was observed that 73.33 % of embryos greater than 6 mm produced normal shoot had the best form of germination. In this study 43% of embryos were also regenerated.

    Keywords: Brassica napus L., Rapeseed, Microspore culture, Embryogenesis, Regeneration
  • S.H. Sabaghpour Page 258
    To determine the effect of sowing dates (22 Oct., 5 Nov., 21 Nov. and 5 Dec.) on the green pod and dry seed yield of faba bean (Vicia faba), field experiments were conducted using RCB design with four replications for three cropping seasons (1995-1998) at Hashem Abad Research Station in Golestan Province. Result, of combined analysis of variance showed that 22 Oct. and 21 Nov. produced higher green pod yield of 20440 and 20540 kg/ha, respectively. In cotton growing area of Golestan it is important to plant cotton after harvesting of faba bean green pods, as soon as possible, for using soil moisture to prepare bed for cotton seed. There was no significant difference between yield of 22 Oct. and other dates of sowing. It is therefore, suggested to plant faba bean as early as 22 Oct. for green pod. The results of combine analysis of variance on dry seed yield also showed that the highest seed yield (3861 kg/ha) were produced from 21 Nov. sowing date. Therefore, faba bean may be planted on 21 Nov. for dry seed production.
    Keywords: Sowing date, Seed yield, Faba bean, Cotton, Double cropping, Green pod