فهرست مطالب

فصلنامه علوم زراعی ایران
سال هفتم شماره 2 (پیاپی 26، تابستان 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/07/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • حشمت امیدی، زین العابدین طهماسبی سروستانی، امیر قلاوند، سید علی محمد مدرس ثانوی صفحه 97

    به منظور مطالعه تاثیر سیستم های خاک ورزی و فواصل ردیف بر عملکرد کمی و درصد روغن ارقام کلزا آزمایشی دو ساله در قالب اسپلیت پلات فاکتوریل با طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در سال های زراعی 82-1381 و83 –1382 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی مازندران در بایع کلا واقع در 25 کیلومتری ساری اجرا گردید. عامل اصلی شامل نظام های خاک ورزی در 3 سطح (بدون خاک ورزی و کشت در بقایای غلات، خاک ورزی حداقل شامل برگرداندن بقایای غلات با دیسک و شخم، و خاک ورزی متداول شامل برگرداندن بقایا با دو دیسک عمود بر هم) بود که در کرت های اصلی قرارگرفتند. در کرت های فرعی ترکیب سطوح تیماری ارقام Hyola 401و PF 7045.91 و فواصل ردیف 8، 16 و 24 سانتیمتر قرار داده شدند. نتایج دو ساله نشان داد که اثر اصلی سیستم خاک ورزی و رقم در سطح 1 درصد معنی دار بود و بین عملکرد دانه در سیستم خاک ورزی معمول و سیستم بدون خاک ورزی تفاوت معنی داری دیده نشد. از نظر عملکرد دانه رقم PF 7045.91 در فاصله ردیف کمتر و سیستم خاک ورزی معمول با عملکرد 3689 کیلوگرم در هکتار برتر بود. اثر رقم در سطح 1 درصد بر روی صفات طول دوره گلدهی، ارتفاع شاخه فرعی، ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، درصد روغن و عملکرد روغن معنی دار بود. نتایج نشان داد که علی رغم بیشتر بودن عملکرد دانه در سیستم خاک ورزی معمول می توان از کشت ارقام در سیستم های بدون خاک ورزی یا خاک ورزی حداقل در فواصل ردیف 8 سانتیمتر استفاده کرد. به طور کلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که سیستم های خاک ورزی حداقل و بدون خاک ورزی دارای مزیت هایی در مقایسه با سیستم خاک ورزی معمول هستند که کاربرد آن ها را توجیه می کند.

    کلیدواژگان: سیستم های خاک ورزی، کلزای پائیزه، فاصله ردیف، عملکرد دانه، درصد روغن، بدون خاک ورزی، حداقل خاک ورزی
  • حسین رحیم سروش صفحه 112
    به منظور تعیین پایداری عملکرد دانه و صفات کمی و کیفی هشت لاین امیدبخش برنج به همراه ارقام خزر و نعمت به عنوان شاهد، آزمایشی در سه منطقه گیلان در سال های 1376 و 1377 اجرا شد. نوع طرح آزمایشی بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار و فاصله بوته 25×25 سانتیمتر بود. نتایج تجزیه واریانس ساده نشان داد که بین ژنوتیپ های مختلف از نظر عملکرد دانه اختلاف معنی دار وجود داشت. آزمون بارتلت، یکنواختی اشتباهات آزمایشی را تائید کرد و سپس تجزیه واریانس مرکب با فرض تصادفی بودن سال ها و مکان ها و ثابت بودن ژنوتیپ ها و هم چنین آزمون F براساس امیدریاضی میانگین مربعات انجام شد. معنی دار شدن نتایج نشان داد که اثر ساده ژنوتیپ که بیانگر وجود تفاوت در بین ژنوتیپ های مختلف بود. اثر ساده مکان و سال و اثر متقابل مکان× ژنوتیپ و سال× ژنوتیپ معنی دار نشدند. یعنی ژنوتیپ های متفاوت عکس العمل یکسانی را در مکان ها و سال های مختلف داشتند. در حالی که اثر متقابل سال×مکان و سال ×مکان× ژنوتیپ معنی دار شدند. این مسئله اهمیت اثرمتقابل سال × مکان را بر روی معنی دار شدن اثر متقابل سه جانبه نشان داد. پایداری عملکرد دانه ژنوتیپ ها با استفاده از شش روش مختلف شامل واریانس و ضریب تغییرات محیطی (پارامتر 1)، ضریب رگرسیون میانگین عملکرد به شاخص محیطی (پارامتر 2)، واریانس انحراف از خط رگرسیون (پارامتر 3) و واریانس و ضریب تغییرات درون مکانی (پارامتر 4) تعیین گردید. نتایج حاصل از این روش ها کم و بیش متفاوت بود ولی در تمام روش ها ژنوتیپ های 7604 و 7606 به ترتیب با متوسط عملکرد 331/4 و 313/4 تن در هکتار علاوه بر شاهد خزر و نعمت، به دلیل داشتن واریانس ((S2i و ضریب تغییرات محیطی (CVi) و واریانس درون مکانی (MSy/p) کمتر، دارا بودن ضریب خط رگرسیون (bi) معادل یک و هم چنین واریانس انحراف از خط رگرسیون ((S2di کم و غیرمعنی دار، به عنوان ژنوتیپ های پایدار شناخته شدند. در نتیجه این ژنوتیپ ها با توجه به داشتن میانگین عملکرد دانه بیشتر از شاهد خزر و خصوصیات کیفیت پخت و تبدیل مناسب به عنوان ژنوتیپ های جدید انتخاب شدند.
    کلیدواژگان: برنج، پایداری عملکرد، کیفیت پخت و تبدیل، صفات زراعی
  • حمیدرضا علی عباسی، مسعود اصفهانی، مسعود کاوسی، بابک ربیعی صفحه 134

    به منظور تشخیص وضعیت نیتروژن برگ برنج (L. Oryza sativa) رقم خزر و تعیین زمان مناسب مصرف کود نیتروژن به صورت سرک با استفاده از دستگاه کلروفیل متر دستی (SPAD) آزمایشی در سال 1382 در خاک های سبک و ساحلی استان گیلان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار اجرا گردید. کود نیتروژن از منبع اوره در مقادیر: 40 کیلوگرم (به صورت پایه)، 40+40 کیلوگرم (پایه + اواسط پنجه زنی)،40+20+20 کیلوگرم (پایه+اواسط پنجه زنی+تشکیل مریستم خوشه)، 60+60 کیلوگرم (پایه+اواسط پنجه زنی)، 60+30+30 کیلوگرم (پایه+اواسط پنجه زنی+تشکیل مریستم خوشه)، به همراه شاهد (بدون مصرف نیتروژن) در سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. مقادیر کلروفیل متر و غلظت نیتروژن بالاترین برگ کاملا توسعه یافته بوته برنج (براساس روش کجلدال) در 9 مرحله: 19، 29، 39، 49، 59، 69، 79، 89 و 99 روز پس از نشاءکاری اندازه گیری شد. بررسی روابط رگرسیونی برای کلیه مراحل رشد نشان داد که مقادیر کلروفیل متر تنها 5/22 درصد از تغییرات غلظت نیتروژن را برحسب واحد وزن خشک برگ توجیه می کند، اما زمانی که غلظت نیتروژن برحسب واحد سطح برگ بیان شد، حدود 82 درصد از تغییرات نیتروژن توسط مقادیر کلروفیل متر قابل توجیه گردید. در هر یک از مراحل رشد برنج، مقادیر کلروفیل متر با غلظت نیتروژن برحسب واحد سطح برگ همبستگی بالاتری را نسبت به غلظت نیتروژن برحسب وزن برگ نشان داد. بنابراین کلروفیل متری می تواند یک روش ساده، سریع و غیر تخریبی برای تخمین غلظت نیتروژن برحسب واحد سطح برگ باشد و پیش بینی نیاز کود سرک نیتروژن را در برنج فراهم آورد.

    کلیدواژگان: برنج، نیتروژن، تقسیط نیتروژن، کلروفیل متر دستی
  • رجب چوکان، سیدافشین مساوات، عزیز آفرینش، افشاراستخر، رضا معینی صفحه 146

    در سال 1381 هیبریدهای ذرت دیررس، متوسط رس و زودرس اراضی مرتفع حاره ای در دو آزمایش جداگانه هر یک مشتمل بر 11 هیبرید به همراه رقم هیبرید تجارتی سینگل کراس 647 (متوسط رس) با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در 4 منطقه کرج، گرگان، داراب و دزفول مورد ارزیابی قرار گرفتند. جمع بندی نتایج نشان داد که هیبرید های مورد بررسی در مناطق داراب و دزفول انطباق بهتری از نظر زمان ظهور دانه گرده و کاکل با شرایط منطقه دارند. امکان استفاده از این گونه هیبریدها در مناطق کرج و گرگان به علت افت شدید عملکرد ناشی از افزایش فاصله زمانی بین ظهور دانه گرده و کاکل کمتر است. در مناطق داراب و دزفول، این هیبریدها رقابت خوبی با هیبرید شاهد نشان دادند. به طور کلی، به نظر می رسد که امکان استفاده مستقیم از این منابع در حال حاضر در شرایط اقلیمی کشور وجود ندارد و این گونه ژرم پلاسم ها، با توجه به این که دارای منشاء اراضی مرتفع هستند، می توانند به عنوان منابع جدید با منشاء کاملا متفاوت با مواد موجود در کشور به ویژه از نظر سرعت رشد اولیه و تحمل به دمای پائین اول فصل کشت بهاره مورد استفاده قرار گیرند.

    کلیدواژگان: ذرت، معتدله، اراضی مرتفع، حاره ای، هیبرید
  • رجب چوکان، افشاراستخر، سیدافشین مساوات، عزیز آفرینش، رضا معینی صفحه 159
    به منظور بررسی سازگاری هیبرید های حاره ای و نیمه حاره ای با شرایط اقلیمی معتدل کشور، در سال 1381 دو گروه ژرم پلاسم ذرت حاره ای و نیمه حاره ای هر یک شامل 18 هیبرید به همراه دو رقم هیبرید تجارتی سینگل کراس 647 (متوسط رس) و 704 (دیررس) در دو آزمایش جداگانه و با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در 4 منطقه کرج، گرگان، داراب و دزفول مورد ارزیابی قرار گرفتند. به طور کلی هیبریدهای نیمه حاره ای در مناطق داراب و دزفول به علت نزدیک بودن عرض جغرافیائی این مناطق به مناطق اصلی آن ها سازگاری بهتری نسبت به هیبریدهای حاره ای نشان دادند. در مناطق کرج و گرگان با توجه به افت شدید عملکرد و عدم سازگاری ناشی از افزایش فاصله زمانی ظهور گرده تا کاکل و به طور کلی تاخیر شدید در گل دهی، استفاده از این ژرم پلاسم ها منطقی به نطر نمی رسد. در مناطق داراب و دزفول این مواد، به ویژه هیبریدهای نیمه حاره ای رقابت خوبی با هیبریدهای سازگار شاهد نشان دادند. بنابراین، می توان از ژرم پلاسم های نیمه حاره ای به عنوان منابع جدیدی با منشاء متفاوت از مواد موجود در کشور استفاده کرد. قدرت رقابت بسیار بالای هیبریدهای نیمه حاره ای در منطقه داراب در مقایسه با هیبریدهای تجارتی، خود بر اهمیت و امیدبخش بودن این ژرم پلاسم ها در افزایش کارآئی برنامه های اصلاح هیبرید می افزاید.
    کلیدواژگان: ذرت، معتدله، حاره ای، نیمه حاره ای، هیبرید
  • محمود ناظری، ناصر مجنون حسینی، محمدرضا جلال کمالی، داریوش مظاهری، محمدرضا قنادها صفحه 172
    در این بررسی اثر محدودیت رطوبتی در مراحل قبل و بعد از ظهور بساک بر برخی ویژگی های زراعی، عملکرد دانه و اجزای آن در ژنوتیپ های تریتیکاله، با استفاده از طرح اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در طی دو سال زراعی 82-1380 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی طرق مشهد مورد مطالعه قرار گرفت. عامل اصلی محدودیت رطوبتی در مراحل مختلف نمو، شامل: L1– شرایط بهینه رطوبتی، L2 – محدودیت رطوبتی از مرحله گیاهچه تا برجستگی دوگانه (مرحله رویشی)، L3 - از مرحله برجستگی دوگانه تا ظهور بساک (مرحله زایشی قبل از ظهور بساک) L4 – پس از مرحله ظهور بساک، L5 - محدودیت رطوبتی در شرایط طبیعی و یک آبیاری در مرحله ظهور بساک L6- دریافت بارندگی و یک بار آبیاری در مرحله شیری دانه. محدودیت رطوبتی با قطع آبیاری و جلوگیری از بارندگی به وسیله باران گیر (Rain shelter) ایجاد گردید. عامل فرعی پنج ژنوتیپ تریتیکاله هگزاپلوئید (Juanillo 92 و چهار لاین امیدبخش) بود. نتایج نشان داد تنش محدودیت رطوبتی در مرحله رویشی (L2) باعث کاهش عملکرد دانه، تعداد دانه در سنبله، وزن دانه در سنبله، تعداد دانه در واحد سطح، ماده خشک کل در مرحله ظهور بساک و درصد باروری سنبله ها نسبت به شرایط بهینه (L1) شد ولی نسبت به تنش محدودیت رطوبتی در مراحل دیگر (L3 وL4) عملکرد دانه بیشتر بود. محدودیت رطوبتی از مرحله برجستگی دوگانه تا ظهور بساک (L3) باعث کاهش قابل توجه عملکرد و اجزای آن شد، عملکرد دانه در این تیمار نسبت به L1 به میزان 47% و نسبت به L2، 30 % کاهش داشت. کمترین تعداد دانه در واحد سطح در بین کلیه سطوح L به تیمار L3 تعلق داشت به طوری که در مقایسه با L1 به میزان 52% و نسبت به L2، 39% کاهش نشان داد. محدودیت رطوبتی پس از مرحله ظهور بساک (L4) علاوه بر کاهش وزن هزار دانه‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎ (29%)، تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیک و طول دوره پر شدن دانه و تعداد دانه در واحد سطح را نیز در مقایسه با L1 کاهش داد. آبیاری در مرحله ظهور بساک (L5) در مقایسه با آبیاری در مرحله شیری دانه (L6) کاهش کمتر عملکرد و اجزای آن را به همراه داشت. ژنوتیپ های شماره 3(Ardi-1/Topo1419//Erizo-9 CTY87-852) و شماره 4(Cargo/Ibex//Civet#2) کمترین شاخص حساسیت به تنش محدودیت رطوبتی و بالاترین عملکرد را در شرایط بهینه داشتند.
    کلیدواژگان: برجستگی دوگانه، تریتیکاله، شاخص حساسیت، ظهور بساک، محدودیت رطوبتی و مراحل نمو
  • کتاب های رسیده به انجمن
    صفحه 188
|
  • Omidih., Z. Tahmasebi Sarvestani, A. Ghalavand, S. A. M. Modarres Sanavi Page 97

    In order to study the effect of tillage systems and row distances on yield, yield components and oil content of rapeseed cultivars (Brassica napus L.), two field experiments were carried out at the Sari Agricultural Expriemental Station, 25 km of Eastern Sari, Iran in 2001–2002 and 2002–2003. The experimental design was split plot factorial with three replications. Three tillage system levels were assigned to main plots, and combination of rapeseed cultivars (Hyola 401, PF 7045.91) and row distances (including 8, 16 and 24 cm) were randomized to sub-plots. The tillage levels were consisting of: no-tillage, minimum tillage (residual return with plough and one disk) and conventional tillage (residual return with two disks). Analysis of variance using SAS showed that tillage systems and rapeseed cultivars had significant effect on grain yield at 1% probability level. There was no difference between minimum and no tillage. PF 7045.91 also had the highest grain yield at low distance and conventional tillage (3689 kg.ha). followed by Hyola 40 in 8 cm row distance and no tillage (3164 kg.ha) cultivars differed (p<0.01) for flowering period, branch height, plant height, branch number, pod number, 1000-grain weight, grain yield, oil content and oil yield. Results also showed that more grain yield was produced in conventional tillage system, suitable cultivars are to although by used in minimum or no tillage systems with 8 cm row distance for sustainable of Agricultural systems. It is concluded that minimum and no tillage systems have some advantages over conventional tillage system.

    Keywords: Tillage systems, Row distance, Grain yield, Oil content, No, tillage, Minimum tillage
  • Souroush, H. R Page 112
    In order to determine the adaptation and stability of grain yield in 8 rice promising genotypes as well as two commercial cultivars (Khazar and Neamat), as control, a field experiment was carried out in three locations in Gilan province during 1997 and 1998 cropping seasons. The experimental design was randomized complete block with 4 replications and planting distance was 25 cm × 25 cm. Analysis of variance showed significant differences for grain yield among genotypes. Combined ANOVA was also performed following Bartlett test (for uniformity of error variances). Year and location effects were considered random while genotypic effect fixed. The F test was calculated based on expected mean squares. Results showed significant differences among the genotypes. The effects of location and year and genotype location and genotype year interactions were not significant. It means that the genotypes had similar response over different locations and years. However, the interaction effects of year location, and year location genotype were significant. Stability of genotypes were evaluated using six different methods including: variance (S2i) and coefficient of variability (CVi)of environment (parameter no.1), coefficient of regression of mean yield on environmental index (bi) (parameter no.2), variance of deviation from regression (S2di) (Parameter no.3) and within location variance (MSy/p) and C.V. (parameter no.4). Results of these methods were different more or less; however, genotypes no.7604 and 7606 as well as Khazar and Neamat were determined as stable genotypes, because low S2i, CVi and MSy/p and bi equal to unity and low and non- significant S2di. Consequently, due to higher mean yield compared to Khazar and the desired cooking and milling qualities, these two genotypes were selected to be released.
    Keywords: Rice, Grain yield stability, Milling, Cooking quality
  • Ali, Abasi. H. M., M. Esfahani, M. Kavoosi, B. Rabiee Page 134

    In order to estimate the leaf nitrogen (N) status of rice plant (oryza sativa L Cv. Khazar) and to recommend the precise timing of N-fertilizer topdressing by using chlorophyll meter (SPAD-502), a field experiment was carried out in a RCBD with 6 treatments and three replications in a coastal light texture soil in Guilan province -Iran in 2003 cropping season. Six N rates using Urea T1-control (no N fertilizer), T2-40 kg/ha (Basal), T3-40+40 kg/ha (Basal + Mid-tillering), T4-40+20+20 kg/ha (Basal + Midtillering + Panicle initiation), T5- 60+60 kg/ha (Basal + Midtillering) and T6-60+30+30 kg/ha (Basal + Midtillering + Panicle initiation) Kg/ha were applied. The chlorophyll meter (SPAD) values and leaf N concentration (by Kjeldahl procedure) were determined at 9 stage: 19, 29, 39, 49, 59, 69, 79, 89 and 99 days after transplanting on the uppermost fully expanded leaf in rice plant. Regression analysis showed that, when data for all growth stages were pooled, SPAD values predicated only about 23% of variation of leaf N concentration on a dry-weight basis, but SPAD values predicated about 80% of variation of leaf N concentration on a leaf area basis. At each growth stage, SPAD values correlated with leaf N concentration on a leaf area basis better than leaf N concentration on a dry-weight basis.Thus, chlorophyll meter provides a simple, quick, and nondestructive method to estimate the leaf N concentration on a leaf area basis and can be used to predict the appropriate timing for N fertilizer topdressing in rice.

    Keywords: Rice, Nitrogen, Topdressing, Chlorophyll meter (SPAD), Leaf area, Dry weight
  • R. Choukan, S. A. Mosavat, A. Afarinesh, A. Estakhr, R. Moeini Page 146

    Intermediate-late and early tropical highland maize hybrids, were evaluated in two seperate experiments. Each experiment included 11 hybrids and one adapted commercial hybrids, KSC 647(medium maturity), using randomized complete block design with 3 replications and carried out in 4 locations of Iran (Karaj, Gorgan, Darab and Dezful) in 2002 cropping season. Results indicated that these type of hybrids performed better adaptation for synchronized pollen shedding and silk emergence in Darab and Dezful. These germplasm were not useful for Gorgan and Karaj, where they produced low yield due mainly to high anthesis-silking interval (ASI). Although, these hybrids are not suitable to be used directly, it would possible to use them as a knew genetic resources, specially for incorporating tolerance to early season low temperature, as they are originated from highlands.

    Keywords: Maize, Temperate, Highlands, Tropical, Hybrid
  • R. Choukan, A. Estakhr, S. A. Mosavat, A. Afarinesh, R. Moeini Page 159
    In order to study the adaptation of Tropical and Sub-tropical hybrids in temperate conditions of Iran, two groups of tropical and subtropical maize germplasms, each including 18 hybrids and two adapted commercial hybrids, KSC 647(medium maturity) and KSC 704 (late maturity) were evaluated in two separate experiments using randomized complete block design with three replications, in 4 locations of Iran (Karaj, Gorgan, Darab and Dezful), in 2002 cropping season. In general, Sub-tropical hybrids performed better adaptation in Darab(28º and 46', latitude)and Dezful (32º and 24', latitude), comparing to Tropical hybrids,due mainly to similarity of latitude to the origin of these germplasm. The possibility of using these germplasm in Karaj and Gorgan is low, due mainly to lower yield of these hybrids, which could be due to longer ASI and delayed flowering. In Darab and Dezful, Sub-tropical hybrids performed successful in comparison with local adapted hybrids, indicating that these germplsm can be used as a new genetic resources for extraction of distinct inbred lines. Desirable performance of sub-tropical germplasm, especially in Darab, implies that they would be more promising for increasing the efficiency of hybrid maize breeding program for these regions.
    Keywords: Maize, Temperate, Tropical, Sub, tropical, Hybrid
  • Nazerim., N. Majnoon Hossaini, M.R. Jalal Kamali, D. Mazaheri, M.R. Ghannadha Page 172
    To study the effect of pre-and post-anthesis water limitation on agronomic characteristics, grain yield and it’s components of hexaploid triticale (X Triticosecale wittmack), a field experiment was conducted in split plot design using RCBD, with three replications in Mashhad Agricultural Research Station in two successive cropping seasons (2001-2003). Main plots (L) were water limitation in different growth stages with 6 levels (L1: optimum conditions, L2: Water Limitation from seedling to double ridge stage(vegetative pre-anthesis), L3: Water Limitation from double ridge to anthesis stage (reproductive pre-anthesis), L4: Water limitation in post-anthesis stage, L5 and L6 received rainfall during cropping seasons with only one supplementary irrigation at anthesis or milky stage, respectively). Five hexaploid triticale genotypes (Juanillo 92 and four promising lines) were assigned to sub plots. Results showed that water deficit in vegetative pre-anthesis stage (L2) reduced grain yield, No. of grains per spike, kernels weight per spike, No. of grains per square meter, total dry weight at anthesis and seed set percentage in comparison to optimum condition (L1). However, grain yield in pre-anthesis water stress reduced less than L3 and L4 treatments. Out of four treatments (L1, L2, L3 and L4), water stress in double ridges to anthesis (L3) had the highest negative effect on grain yield (in comparison to L1 and L2 47% and 30% less grain yield, respectively) and it’s components. Water stress from double ridge to anthesis also produced minimum No. of grains per square meter (in comparison to L1 and L2 52% and 39% less grain per square mater, respectively). However, 1000 kernel weight was increased in comparison to L1 and L2. Water stress in post-anthesis (L4) had negative effect on grain yield, 1000 kernel weight, days to physiological maturity, grain filling duration and No. of grains per square meter. Irrigation at anthesis (L5) was more effective than milky stage (L6) under natural conditions (without using rain shelter). Genotypes No.3 (Ardi-1/Topo1419//Erizo-9 CTY87-852) and No. 4 (Cargo/Ibex//Civet#2) had the lowest water stress susceptibility index (SI) and high grain yield under optimum conditions.
    Keywords: Anthesis, Developmental stages, Double ridges, Susceptibility index, triticale, Water limitation