فهرست مطالب

فصلنامه علوم زراعی ایران
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 44، زمستان1388)

  • تاریخ انتشار: 1388/10/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • معصومه پوراسماعیل، مهدی اکبری، شاهین واعظی، شکیبا شاهمرادی صفحه 307
    نخود یکی از حبوبات مهم دیم در نواحی غرب آسیا و شمال آفریقا می باشد. تنش خشکی خصوصا خشکی انتهای فصل، مهم ترین عامل کاهش عملکرد نخود در این نواحی شناخته شده است. از این رو توجه به تنوع ژنتیکی ژرم پلاسم نخود به منظور افزایش احتمال انتخاب ژنوتیپ های متحمل و درک روابط بین صفات مرتبط با تحمل خشکی، ضروری به نظر می رسد. با این هدف، عکس العمل 103 نمونه کلکسیون هسته نخود کابلی همراه با سه رقم جم، آرمان و هاشم در قالب طرح کرت های حجیم (آگمنت) در سال زراعی 85-86 در مزرعه موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر در کرج، در معرض چهار شرایط آبی مطلوب (T1)، کم (T2)، متوسط (T3) و محدود (T4) با استفاده از سیستم آبیاری بارانی تک شاخه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مربوط به ارزیابی صفات زراعی، فنولوژیکی و مورفولوژیکی نشان داد که بین ژنوتیپ های نخود از نظر صفات تعداد شاخه های فرعی، وزن بوته، تعداد دانه در بوته، شاخص برداشت، وزن صد دانه و عملکرد بذر تک بوته، در تیمارهای مورد بررسی تنوع قابل ملاحظه ای وجود داشت. در کلیه تیمارها، صفت عملکرد تک بوته بیشترین ضریب تغییرات فنوتیپی را دارا بود. برآورد شاخص های مقاومت و حساسیت به تنش در سطوح مختلف تیماری نیز نشان داد که بین ژنوتیپ ها تنوع وجود داشت. تحلیل همبستگی بین عملکرد در شرایط مطلوب و عملکرد در تیمارهای آبیاری با شاخص های تحمل نشان داد که شاخص های STI وGMP مناسب ترین شاخص ها برای غربال ژنوتیپ های نخود در کلیه تیمارهای آبیاری بودند. ترسیم نمودار چند متغیره بای پلات گابریل و بررسی نمونه های واقع در مجاورت بردارهای مربوط به شاخص های تحمل به خشکی و مقایسه نتایج آن با نمودار سه بعدی نشان داد که ژنوتیپ های 67،68 و 74 در تیمار 3T و ژنوتیپ های 45، 47، 105 و110 در تیمار 4T متحمل ترین ژنوتیپ ها بودند.
    کلیدواژگان: تجزیه بای پلات، تنش خشکی، شاخص تحمل به تنش، عملکرد دانه و نخود کابلی
  • احمد نوش کام، داریوش مظاهری، محمد باقر حسینی، مجتبی میراب زاده صفحه 325
    به منظور بررسی اثر تراکم بوته و زمان کاشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه و عملکرد بذر شبدر مصری، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 87- 1386 در کرج اجرا شد. زمان کاشت بر اساس دمای خاک در چهار سطح (4/14، 7/17، 4/22 و 7/24 درجه سانتی گراد) در کرت های اصلی و تراکم بوته در چهار سطح (350، 500، 700 و 850 بوته در متر مربع) در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که اثر تراکم بوته و زمان کشت بر عملکرد علوفه تر، عملکرد علوفه خشک، عملکرد بذر، درصد فیبر علوفه و ارتفاع بوته معنی دار بود ولی اثر تراکم بوته بر درصد پروتئین علوفه معنی دار نبود. مقایسه میانگین صفات نشان داد که با افزایش تراکم بوته، درصد فیبر خام علوفه کاهش یافت. با افزایش تراکم تا 700 بوته در متر مربع، عملکرد علوفه تر و خشک افزایش یافت و در تراکم های بالاتر، عملکرد علوفه کاهش معنی داری را نشان داد، در حالی که عملکرد بذر تا تراکم 850 بوته در متر مربع افزایش داشت. نتایج نشان داد که با تاخیر در زمان کاشت (کشت در درجه حرارت های بالا)، عملکرد علوفه تر، عملکرد علوفه خشک، عملکرد بذر، ارتفاع بوته و درصد پروتئین علوفه کاهش ولی درصد فیبر علوفه افزایش یافت.
    کلیدواژگان: درجه حرارت خاک، عملکرد بذر، عملکرد علوفه، فیبر خام و پروتئین خام علوفه
  • بهمن عبدالرحمنی، کاظم قاسمی گلعذانی، مصطفی ولی زاده، ولی فیضی اصل، علیرضا توکلی صفحه 337
    اثر پرایمینگ بذر با محلول های حاوی عناصر روی و فسفر(10، 50 و 100 میلی مولار) بر قدرت رویش بذر و استقرار گیاهچه ها و عملکرد دانه جو رقم آبیدر در آزمایشگاه به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در مزرعه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت کشت پائیزه و بهاره در سال زراعی 86-1385مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون آزمایشگاهی نشان داد که درصد بذرهای زنده و جوانه زنی، هدایت الکتریکی مواد نشت یافته از بذر، سرعت جوانه زنی، تعداد گیاهچه های عادی و وزن خشک ریشه چه، ساقه چه و گیاهچه به طور معنی داری تحت تاثیر پرایمینگ بذر با عنصر روی قرار گرفتند. اثر پرایمینگ بذر با فسفر نیز بر تمام صفات به غیر از هدایت الکتریکی معنی دار بود. اثر متقابل روی × فسفر نیز برای تمام صفات مورد مطالعه معنی دار بود. با افزایش غلظت روی در محلول های پرایمینگ، تمام صفات مورد مطالعه روند کاهشی نشان دادند. تیمارهای برتر پرایمینگ بذر در آزمایشگاه، انتخاب و اثر آنها در قالب دو آزمایش مزرعه ای جداگانه پائیزه و بهاره مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسه میانگین ها نشان داد که در کشت بهاره هیچ یک از صفات مورد بررسی تحت تاثیر تیمارهای پرایمینگ بذر قرار نگرفتند، اما در کشت پائیزه تیمار پرایمینگ بذر با 100 میلی مولار فسفر بیشترین درصد استقرار گیاهچه ها و تیمار 10 میلی مولار روی + 100 میلی مولار فسفر بالاترین سرعت سبز شدن گیاهچه ها و نیز بیشترین درصد بقای زمستانه را به خود اختصاص دادند. تیمار پرایمینگ بذر با محلول های 10 میلی مولار روی + 50 میلی مولار فسفر و 10 میلی مولار روی + 100میلی مولار فسفر عملکرد دانه جو را در کشت پائیزه به طور میانگین 41 درصد افزایش دادند. روش های پرایمینگ بذر مورد استفاده در این آزمایش باعث افزایش عملکرد دانه و ماده خشک (به ترتیب 29 و 16 درصد) در کشت پائیزه شدند. به نظر می رسد که استفاده از این روش برای بهبود عملکرد مزرعه ای جو پائیزه در شرایط دیم قابل اجرا می باشد.
    کلیدواژگان: استقرار گیاهچه، پرایمینگ بذر، جو، عملکرد دانه و قدرت رویش بذر
  • سمیه قلی زاده، فواد مرادی، ایمان نعمتی صفحه 353
    در این آزمایش تغییرات حجم واکوئل در سلول های منطقه مریستمی ریشه، سلول های کشت تعلیقی و پروتوپلاست های سه رقم برنج شامل IR29(رقم حساس به شوری) و اهلمی طارم و IR651 (ارقام متحمل به شوری) تحت تاثیر تیمارهای مختلف شامل 1/0مولار نمک کلرید سدیم، 2/0مولار مانیتول،20 نانو مولار بافیلومایسین A1، 1/0مولار کلرید سدیم همراه با20 نانومولار بافیلومایسین A1 و آب مقطر (شاهد) قرار داده شدند. پس از 3، 8 و 24 ساعت اعمال تیمارها، نمونه برداری انجام شد و تغییرات حجم واکوئل آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در ارقام متحمل به شوری افزایش در حجم واکوئل تنها در تیمار کلرید سدیم اتفاق افتاد. تیمار سلول ها با محلول مانیتول با اسمولاریته مشابه با 1/0مولار کلرید سدیم نیز تغییرات مشخصی را در حجم واکوئل ایجاد نکرد. به نظر می رسد که افزایش حجم واکوئل ناشی از اثرات ویژه نمک می باشد. بعلاوه بافیلومایسین A1 از افزایش حجم واکوئلی که در اثر تیمار کلرید سدیم به وجود آمده بود، به طورکامل جلوگیری کرد که دلالت بر نقش اساسیV-ATPase در ایجاد انری برای فعالیت آنتی پورتر Na+/H+ و تسهیم واکوئلی سدیم در سلول های برنج دارد.
    کلیدواژگان: بافیلومایسینA1، برنج، پمپ V، ATPase، تنش شوری و مریستم نوک ریشه
  • شهرام سرلک، مجید آقاعلیخانی صفحه 367
    به منظور ارزیابی عملکرد بلال و دانه قابل کنسرو ذرت شیرین (Zea mays L. var. Saccharata)و میزان تولید محصول جانبی این زراعت (علوفه) در تک کشتی و مخلوط با ماش سبز (Vigna radiata L.)، آزمایشی در تابستان سال 1385 در منطقه ورامین به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شد. تراکم بوته با سه سطح کم (D1)، متوسط (D2) و زیاد (D3) به ترتیب 6، 8 و10 بوته در مترمربع برای ذرت شیرین رقم S.C. 403 و10، 20 و30 بوته در مترمربع برای ماش رقم پرتو در کرت های اصلی و 5 سطح نسبت اختلاط ذرت شرین- ماش شامل 100: 0 (P1)، 75: 25 (P2)، 50: 50 (P3)، 25: 75 (P4) و 0: 100 (P5) در کرت های فرعی قرار داده شدند. در نمونه برداری زمان برداشت، محصول اقتصادی گیاه اصلی و صفات کمی در اجزای مخلوط شامل ارتفاع بوته، تعداد پاچوش ها، شاخص سطح برگ، وزن خشک اندامی گیاهی و ماده خشک کل، به علاوه عملکرد بلال قابل کنسرو و اجزای عملکرد ذرت شیرین و ماش اندازه گیری شدند. برای تعیین تیمار برتر کشت مخلوط، شاخص های ارزیابی مانند ضریب ازدحام نسبی، شاخص رقابت و نسبت برابری زمین محاسبه شدند. نتایج نشان داد که سطوح مختلف تراکم بوته بر صفات ارزیابی شده تاثیر معنی داری نداشت ولی اثر نسبت های اختلاط ذرت شیرین- ماش معنی دار بود (P<0.01). بر این اساس نسبت اختلاط 75: 25 (ذرت شیرین- ماش) به عنوان نسبت اختلاط برترتعیین شد، ذرت شیرین در این نسبت بالاترین وزن خشک (9/690 گرم در متر مربع)، بیشترین عملکرد علوفه خشک(2/387 گرم در متر مربع)،بالاترین عملکرد بلال قابل کنسرو (14/1241 گرم در متر مربع) و اجزای عملکرد بلال را در کشت مخلوط به خود اختصاص داد. بررسی شاخص های ارزیابی کشت مخلوط نیز نشان داد که این نسبت در تراکم کم (D1P2) نسبت برابری زمین معادل 03/1 و 09/1، به ترتیب برای عملکرد ماده خشک (قبل از برداشت بلال) و عملکرد علوفه کل (پس از برداشت بلال)، بالاتر از تک کشتی و سایر تیمارهای مخلوط قرار گرفت. به این ترتیب به نظر می رسد که برای پر کردن خلاء زمانی بین دو کشت متوالی پاییزه کشت مخلوط گیاهان گرما پسندی مانند ماش و ذرت شیرین که دوره رشدی کوتاه دارند، مناسب می باشد
    کلیدواژگان: تراکم بوته، ذرت شیرین، عملکرد علوفه، کشت مخلوط، ماش و نسبت اختلاط
  • حسین پورهادیان، محمدرضا خواجه پور صفحه 381
    به منظور تعیین اثر فواصل ردیف کاشت و تراکم بوته بر برخی صفات زراعی گلرنگ، رقم محلی اصفهان به نام «کوسه» در کشت تابستانه، آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان، به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در سال 1383 به اجرا در آمد. عامل اصلی شامل فواصل ردیف کاشت 20 و 30 سانتی متر (به صورت مسطح) و 45 سانتی متر (به صورت جوی و پشته) و عامل فرعی شامل تراکم های 40 و 50 بوته در متر مربع بودند. نتایج نشان داد که ارتفاع بوته و وزن هزار دانه تحت تاثیر فاصله ردیف کاشت قرار نگرفتند. با کاهش فاصله ردیف، تعداد شاخه های های فرعی در بوته، تعداد طبق در شاخه های های فرعی، در بوته و در متر مربع، تعداد دانه در طبق، عملکرد تک بوته و عملکرد در واحد سطح، شاخص برداشت و میزان و عملکرد روغن به طور معنی داری کاهش یافتند. اثر تراکم بوته بر ارتفاع بوته، تعداد طبق در شاخه های های فرعی، وزن هزار دانه، عملکرد دانه در واحد سطح، شاخص برداشت و میزان و عملکرد روغن معنی دار نبود. با افزایش تراکم بوته، تعداد شاخه های های فرعی در بوته و در متر مربع، تعداد دانه در طبق، تعداد طبق در بوته و در متر مربع و عملکرد تک بوته به طور معنی داری کاهش یافتند. حداکثر عملکرد دانه در واحد سطح (3150 کیلوگرم در هکتار) در فاصله ردیف 20 سانتی متر و تراکم 50 بوته در متر مربع به دست آمد. بنابراین، آرایش کاشت فوق برای کشت تابستانه گلرنگ، رقم محلی اصفهان، در شرایط مشابه با آزمایش حاضر مناسب به نظر می رسد
    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، تراکم بوته، عملکرد دانه و روغن، فاصله ردیف و گلرنگ
  • جهانفر دانشیان، حامد هادی، پریسا جنوبی صفحه 393
    به منظور ارزیابی رشد و عملکرد دانه 19 ژنوتیپ و لاین سویا در شرایط تنش کم آبی، سه آزمایش جداگانه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آبیاری در آزمایش اول تا سوم به ترتیب پس از 50 (آبیاری مطلوب)، 100 (تنش متوسط) و 150 میلی متر (تنش شدید) تبخیر از تشتک تبخیر کلاس A انجام گرفت. نتایج نشان دادکه اثر متقابل تنش کم آبی و ژنوتیپ تاثیر معنی داری بر تعداد دانه در واحد سطح، میزان روغن و پروتئین دانه داشتند. تنش کم آبی تاثیر معنی داری بر تعداد گره، ارتفاع بوته، تعداد شاخه، تعداد غلاف در متر مربع، تعداد دانه در متر مربع، عملکرد دانه، شاخص باروری (نسبت وزن غلاف به وزن کل گیاه)، عملکرد روغن و پروتئین داشت. بیشترین کاهش تعداد شاخه، تعداد غلاف در متر مربع، عملکرد دانه، شاخص باروری، عملکرد روغن و پروتئین در شرایط تنش شدید مشاهده شد. عملکرد دانه در شرایط تنش متوسط و شدید با شاخص های مقاومت به تنش (STI)، میانگین بهره وری (MP)، میانگین بهره وری هندسی (GMP)، همبستگی مثبت و معنی داری داشت. در شرایط تنش متوسط، ژنوتیپ ال 11 و در تنش شدید ژنوتیپ کلین عملکرد دانه بیشتری تولید کردند.
    کلیدواژگان: تنش کم آبی، سویا، شاخص باروری و شاخص مقاومت به تنش
|
  • Pouresmaelm., M. Akbari, Sh. Vaezi, Sh. Shahmoradi Page 307
    Drought stress is the most important limiting facor in rainfed agriculture all over the world. Generally, in the west Asia region, chickpea is cultivated as a rainfed crop, and its pod- filling phase often sufferes from late season drought which significantly reduces seed yield. To study the genetic variation and to determine the relationship between seed yield and some agro- morphological traits, the reaction of 103 accessions of Kabuli chickpea core collection of Natioanl Plant Gene Banak plus three improved cultivars (Jam, Arman and Hashem) was evaluated under four moisture conditions: normal (T1), low (T2), medium (T3) and limited (T4), using line source irrigation system. Experiment was conducted in Karaj Research Field Station Seed and Plant Improvement Institute, Karaj, Iran in 2006-07 cropping season. Different agro- morphological traits have been measured and recorded. Descriptive statistics nalysis revealed that there were significant variation in number of sub- branches, plant dry weight, number of seed per plant, harvest index, 100 seed weight and seed yield. Seed weight per plant had the most coefficience of variation. Variation in stress tolerance and susceptibility indices suggested a high genetic variation in studied Kabuli chieckpea genotypes. The correlation between seed yield, in stressed and non-stress conditions, and different drought tolerance indices indicated that STI and GMP were the more suitable indices for screening of Kabuli Chickpea genotypes for drought tolerance. Comparison of three dimension plot and bi-plot showed that in T3 condition, genotypes no. 67, 68 and 74 and in T4 conditions, genotypes no. 45, 47,105 and 110 were of higher drought tolerance.
    Keywords: Drought tolerance indices, Drought stress, Kabuli chickpea, Bi, plot analysis, Seed yield
  • Nooshkama., D. Mazaheri, S. M. B. Hosseini, M. Mirabzadeh Ardakani Page 325
  • Abdolrahmani. B., K. Ghassemi, Golezani, M. Valizadeh, V. Feizi, Asl, A. R. Tvakoli Page 337
    Effects of seed priming in Zn and P solutions (with 10, 50 and 100mM Zn from ZnSO4 and 10, 50 and 100mM P from KH2PO4, respectively) on seed vigor, seedling establishment and grain yield of barley were evaluated in laboratory and field conditions (in autumn and spring plantings) in 2005- 2006 cropping season. Laboratory experiments were conducted as factorial on the basis of completely randomized design and field experiment was carried out as y randomized complete block design. Analysis of variance of laboratory data showed that percentages of viable seeds and germination, electrical conductivity (EC) of seed leakages, germination rate, root and shoot dry weight and seedling dry weight were significantly affected by Zn priming. All, but EC, were affected by P priming. Zn×P priming interaction was also significant on all traits. All of these traits decreased, with increasing Zn concentration in priming solutions. However, these qualitative traits increased, with increasing P concentration up to 50 mM. Further increases of P concentration resulted in reducing the traits. Priming in 10 mM Zn, 50 mM P, 100 mM P, 10 mM Zn + 50 mM P and 10 mM Zn + 100 mM P solutions were superior as compared to the other priming solutions, in the laboratory. Thus, these priming treatments were applied on seeds taht were used for autumn and spring plantings. Field traits were not significantly affected by priming treatments in spring sowing. However, in autumn sowing, the highest emergence rate and winter survival was achieved by 100 mM P + 10 mM Zn priming. In general, priming treatments, particularly 50 mM P + 10 mM Zn and 100 mM P + 10 mM Zn improved grain yield of barley up to 41% in autumn planting. Highest biological yield in autumn belonged to 100 mM P priming treatment and was 34% greater as compared with check. In conclusion, priming could icrease grain yield and biological yield in average by 29% and 16%, respectively. Therefore, these priming solutions can be applied to improve field performance of winter barley in rainfed conditions.
    Keywords: Barley, Grain yield, Seed priming, Seed vigor, Seedling establishment
  • Gholizadehs., F. Moradi, I. Nemati Page 353
    To study changes of volume of vacuole meristemic cells at the root tip of rice under saline conditions, suspension–cultured cells and protoplasts from three rice genotypes including IR29 (susceptible), and IR651, Ahlami-Tarom (tolerant rice cultivars) were treated with 0.1 M NaCl, 0.2 M mannitol, 20 nM bafilomycin A1, 0.1M NaCl complemented with 20 nM bafilomycin A1 and distilled water (as control). Sampling carried out at 3, 8 and 24 hours after application of treatments. Results showed that vacuolar volumes increased only in tolerant cultivars when treated with NaCl. However, after exposure of cells to the mannitol with osmolarity similar to 0.1 M NaCl, such drastic changes were not observed in the vacuole volumes, indicating that salt-specific effect responses in vacuoles. Furthermore, bafilomycin A1 completely inhibited the increase of vacuolar volume due to NaCl effects. This findings suggest that the V-ATPase may play an essential role in energizing a Na+/H+ antiporter activity as well as vacuolar Na+ compartmentation in meristimeic cells at the root tip of rice.
    Keywords: Bafilomycin A1, Rice, Root meristemic cells, Salt stress, V, ATPase pump
  • Sarlak, Sh.A. M. Aghaalikhani Page 367
    To evaluate crop yield, shelled kernel for conserving and determining the forage production of sweet corn (Zea mays L. var Saccharata) in pure stand and intercopped with mungbean (Vigna radiata L.), a field experiment was conducted in Varamin region, east Tehran, Iran in 2006 summer cropping season. Experiment was carried out in a split plot arrangement in a randomized complete blocks design with four replications. Plant density at three levels including 6, 8 and 10 plant.m-2 for sweet corn, cultivar S.C.403 and 10, 20 and 30 plant.m-2 for mungbean cultivar, Partow were assigned to main plots and five mixing ratios [(P1) = 0:100, (P2) = 25:75, (P3) = 50:50, (P4) = 75:25, (P5) = 100:0 for sweet corn:mungbean, respectively] were randomized in subplots. Quantitative attributes such as plant height, sucker numbers, Leaf Area Index (LAI), dry matter partitioningn in different plant organs were measured and recorded in the soft dough stage in sweet corn. Furthermore, the ear yield, ear for conserving and yield components of sweet corn and mungbean were also measured and recorded. Results showed that plant density had no significant effect on concerned traits, however, the effect of mixing ratio was significant (P<0.01). Therefore, the mixing ratio of 75:25 (sweet corn:mungbean) could be introduced as the superior mixing ratio, because it produced maximum amount of total biomass in sweet corn as well as forage yield, yield and yield components of ear in intercropping. Regarding the intercropping profitability indices, the mixing ratio of 75:25 (sweet corn:mungbean) in low density (D1P2) with LER=1.03 for total crop yield before ear harvesting and and LER=1.09 for total forage yield after removing the ears, was more profitable than sweet corn or mungbean monoculture. Therfore, sweet corn:mungbean intercropping would be a reasonable field management startegy to fill the time gap between two sequential cereal crops in regions with warm summer similar to this experimental site.
    Keywords: Forage yield, Intercropping, Mixing ratio, Mungbean, Plant density, Sweet corn
  • Pourhadian, H. M. R. Khajehpour Page 381
    This study carried out to determine the effect of row spacing and planting density on some agronomic characteristics of safflower cv. Kooseh a local variety from Isfahan in summer planting. The experiment was conducted at the Research Field Station, Isfahan University of Technology in 2004- using a split plot arrangement in a randomized complete block design with four replications. The main plots were assigned to row spacings including; 20 and 30 cm in flat planting and 45 cm in bed planting and the sub-plots were planting densities including 40 and 50 plants.m-2. Plant height and 1000 seed weight were not significantly affected by row spacing. Number of stems.plant-1, number of heads. stem-1, number of heads.plant-1 and number of heads.m-2, number of seeds.head-1, seed yield.plant-1 and per unit area, harvest index and oil content (%) and oil yield were significantly reduced as row spacing increased. The effect of planting density on plant height, number of heads.stem-1, 1000 seed weight, seed yield per unit area, harvest index and oil content (%) and oil yield were not significant. Number of stem.plant-1 and per unit area, number of seeds.head-1, number of heads.plant-1 and number of heads per unit area and plant yield significantly decreased as planting density increased. The highest seed yield per unit area (3150 kg.ha-1) was obtained with 20 cm row spacing and 50 plants. m-2. It is concluded that this planting pattern would be suitable for summer planting of safflower cv. Kooseh a local variety from Isfahan, under conditions similar to this experiment.
    Keywords: Oil content, Oil yield, Planting density, Safflower, Seed yield, Row spacing, Yield components
  • Daneshianj., H. Hadi P. Jonoubi Page 393
    To study growth and yield in 19 genotypes of soybean under deficit irrigation conditions, three separate experiments were carried out-using randomized complete block design with three replications. Three irrigation regimes were applied in three experiments: Experiment 1: after 50 (optimum irrigation), Experiment 2: after 100 (moderate stress) and Experiment 3: after 150 millimeters (severe stress) evaporation from evaporation pan class A. Results showed that the Irrigation regimesgenotype interaction had significant effect on the number of seeds per unit area, oil and protein contents. Deficit irrigation had significant effect on the number of nodes, plant height, number of branches, number of pod.m-2, number of seed.m-2, grain yield, productivity index (pod weight/total dry weight), proteins and oil contents. Severe stress conditions had maximum effect on reduction in branch number, number of pods.m-2, grain yield, productivity index, oil and protein contents. Grain yield in moderate and severe stress conditions had positive and significant correlation with STI, MP, GMP indices. The highest grain yield was obtained from genotypes L11 and Clean in moderate and severe stresses conditions, respectively.
    Keywords: Deficit irrigation, Productivity index, Soybean, Stress tolerance index