فهرست مطالب

دانش سیاسی - سال ششم شماره 1 (پیاپی 11، بهار و تابستان 1389)

مجله دانش سیاسی
سال ششم شماره 1 (پیاپی 11، بهار و تابستان 1389)

  • 220 صفحه، بهای روی جلد: 60,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/09/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدحسن خانی صفحه 5
    رابطه میان اخلاق و منفعت در روابط بین الملل کدام است و چه موانعی بر سر راه اخلاقی شدن روابط بین الملل وجود دارد؟ مقاله حاضر در پاسخ به این سؤال این نظریه را طرح و نقد می کند که نسبت میان اخلاق و منفعت در روابط بین الملل از جنس تعارض و تقابل است. نویسنده در طول مقاله می کوشد تا جوانب مختلف نسبت میان این دو و پیامدهای دو رویکرد اخلاق محور و منفعت محور در روابط بین الملل را در یک مطالعه تطبیقی بررسی کند. این مقاله همچنین تلاش خواهد کرد تا با ارائه مصادیق و مثال های عینی در نظام بین الملل معاصر چالش ها و موانع سر راه شکل گیری روابط بین الملل مبتنی بر اخلاق را تجزیه و تحلیل کند. هدف از این تحلیل، شناسایی و معرفی زمینه هایی است که باید در نظریه های اخلاق محور مورد توجه قرار گیرند. این تحقیق نشان می دهد که چگونه اتخاذ رویکردی منفعت محور در روابط بین الملل به تدریج به کمرنگ شدن و رخت بربستن اخلاق از تعاملات بین المللی منجر شده و نتایجی فاجعه بار برای سرنوشت انسان ها رقم زده است.
    کلیدواژگان: اخلاق، منفعت، منافع ملی، روابط بین الملل، نظام بین الملل
  • سیدمحمدکاظم سجادپور، سعیده اجتهادی صفحه 25
    پس از جنگ سرد نگرش خاصی در مورد امنیت بین المللی، تهدیدات و تدابیر مربوط به آن در بین کشورهای غربی- اروپایی و آریکایی- شکل گرفت. چارچوب شناختی مزبور مبتنی بر نگرش غرب به برنامه هسته ای ایران است. در این پژوهش، پرسش کلیدی آن است که نگرش امنیتی غرب به تهدیدات امنیت بین المللی بعد از جنگ سرد تحت تاثیر چه عوامل مهمی شکل گرفته است؟ فهم چرایی رفتار خاص غرب در رویکرد امنیتی خود نسبت به برنامه هسته ای ایران، این پژوهش را با مسائلی روبه رو می کند که در پاسخ به آن ها با تلفیقی از نظریات روابط بین الملل در حوزه های رئالیستی و سازه انگاری می توان امکان شناخت نظام نگرشی غرب در مورد امنیت بین المللی و موضوع هسته ای را فراهم کرد. در چارچوب این نگرش، برنامه هسته ای ایران در پیوند با چالش های نوین امنیت بین المللی برای غرب قرار می گیرد. بدون فهم نظام شناختی غرب در زمینه امنیت بین الملل، درک رفتار مجموعه کشورهای غربی در پرونده هسته ای ایران امکان ندارد. در این چارچوب ترکیبی، هم ساختار سیاست و قدرت بین المللی و هم نگرش نخبگان به صورت توامان باید مدنظر قرار گیرد. با بررسی نظام شناختی غرب در قالب مدل تلفیقی می توان از یک سو، علت اصلی تاکید غرب بر عوامل خارجی دستیابی ایران به فناوری هسته ای را دریافت و از سوی دیگر، با توجه به ساختارهای غیرمادی و هنجاری، ریشه امنیت و ناامنی در نحوه تفکر غرب نسبت به برنامه هسته ای ایران را مطالعه کرد. در نهایت، بر مبنای جایگاه ویژه ای که ایران در سیاست های امنیتی غرب پیدا می کند، موضوع هسته ای ایران نمی تواند از موضوع کلی این کشور در رویکردهای امنیتی غرب جدایی پذیر باشد و موضع گیری منفی بازیگران غربی در قبال مسئله هسته ای ایران خارج از استراتژی های کلان غرب در نگاه به امنیت بین الملل و تغییرات ایجادشده در مفهوم تهدیدات نیست.
    کلیدواژگان: رویکرد امنیتی، استراتژی، غرب، جمهوری اسلامی ایران، تهدید، برنامه هسته ای
  • فرشاد شریعت صفحه 61
    مقاله حاضر با تمرکز بر محور رابطه دین و دولت به شکل عام، و دین و سیاست به شکل خاص بر آن است تا نشان دهد که سیر فلسفه سیاسی در غرب در دوره جدید، که این مقاله نقطه آغاز آن را تفکر سیاسی هابز و لاک می داند، با تحولی مواجه شده است که به لحاظ ماهوی با آنچه که قبل از آن به فلسفه قدیم یاد می شود، متفاوت است. به عبارت دیگر، این مقاله نشان می دهد که تقسیم فلسفه کلاسیک غرب صرفا جنبه تاریخی نداشته است بلکه با قرائتی که در فلسفه جدید از آزادی و تعیین رابطه دین و سیاست ارائه می شود، دولت مدرن در غرب به لحاظ جوهری از جریان تفکر سیاسی و شیوه اجرای آن از اساس، متفاوت می شود. لذا به نظر می رسد که سیر آزادیخواهی که به لیبرالیسم منتهی می شود، نه تنها مختصات آزادی بلکه مدرنیته و سکولاریسم را نیز در درون خود جا داده است. این مقاله برای نشان دادن این اتصال در لیبرالیسم غرب، با مراجعه به آرای دو متفکر کلاسیک این حوزه، یعنی هابز و لاک، تلاش می کند تا لیبرالیسم غربی را با دو ستون اصلی آن، یعنی سکولاریسم و تجدد غربی تبیین کند.
    کلیدواژگان: لیبرالیسم، سکولاریسم، فلسفه سیاسی غرب، مدرنیسم، قرارداد اجتماعی
  • محمود کریمی، سعید طاووسی مسرور صفحه 85
    در منابع روایی اهل تسنن و شیعه روایات فراوانی در باب فضائل و یا احیانا ذم برخی شهرها و سرزمین ها وارد شده است چنان که در برخی جوامع حدیثی، باب یا ابوابی به ذکر این روایات اختصاص داده شده و یا دربار؟ این احادیث تالیف مستقل صورت گرفته است. در این میان، این نکته قابل توجه است که به تصریح حدیث شناسان فریقین، شمار زیادی از این روایات مجعول است. گذشته از انگیزه های مذهبی، یکی از مهم ترین علل جعل این گونه روایات، انگیزه های سیاسی است. مقاله حاضر با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی و با ارائه شواهد عینی، به بیان انگیزه های گوناگون سیاسی در جعل روایات مدح و ذم بلاد می پردازد. برای این منظور نویسنده ضمن اشاره به الگوی تحلیلی مبتنی بر رابطه «حدیث- قدرت» که ریشه در نفوذ معنوی احادیث در مخاطبان و انگیزش عملی آن ها دارد، سعی نموده نشان دهد که چگونه پاره ای از حاکمان بنی امیه یا بنی عباس از این مزیت استفاده کرده و با جعل احادیث، اهداف سیاسی شان را دنبال نموده اند.
    کلیدواژگان: جعل حدیث، احادیث موضوع، انگیزه های سیاسی، خلفا، بنی امیه، بنی عباس، فتوحات، مرابطه
  • نجف لک زایی صفحه 127
    پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی، وظایف جدیدی را متوجه نظام علمی کشور، اعم از حوزه و دانشگاه، کرد. آنچه در چند سال اخیر، با عنوان اسلامی سازی و بومی سازی علوم انسانی از آن یاد می شود، در زمره همین مسائل است. در حوزه دانش سیاسی نیز انتظار تحولاتی جدی و اساسی می رود؛ از آن جهت که مبنای نظم در اسلام فقه است، «فقه سیاسی» به عنوان یکی از رشته های ضروری در حوزه دانش سیاسی مطرح می شود. یکی از موانعی که بر سر راه تاسیس این رشته وجود دارد، تصورات ناقص و نادرست نسبت به مسائل مورد بحث در آن است. غالبا تصور می کنند «فقه سیاسی» مباحث زیادی ندارد و تمام مسائل آن در محدوده بحث «ولایت فقیه» قابل جمع بندی است، درحالی که این نگاه از بنیان نادرست است. در این مقاله فقه سیاسی به عنوان دانشی که عهده دار تطبیق و هماهنگی واقعیت های متغیر زندگی اجتماعی و سیاسی با نصوص دینی است، مورد توجه قرار گرفته و مسائل آن با دو رهیافت توصیفی و تجویزی بررسی شده است. در بخش توصیفی مباحث فقه سیاسی در آثار برخی از فقهای اهل سنت و شیعه گزارش شده و در بخش تجویزی، با در نظر گرفتن انتظارات کنونی از فقه سیاسی فهرستی از مباحث و مسائلی که در این رشته علمی باید بحث شود و در وضعیت فعلی زمینه لازم برای تاسیس چنین رشته ای را فراهم می سازد، آمده است.
    کلیدواژگان: فقه سیاسی، اهل سنت و تشیع
  • علی اکبر ولایتی، رضا سعید محمدی صفحه 151
    دولت ها برای تداوم حیات سیاسی خود و بالندگی آن، به ابزارهای قدرت متوسل می شوند و تلاش می کنند تا با افزایش قدرت ملی، امنیت و منافع ملی خود را تضمین کنند. یکی از راه های کسب قدرت و افزایش آن، همگرایی و ایجاد نهادهای فراملی در سطح یک منطقه است. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، تجارب همگرایی در جهان اسلام را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داده نشان دهد که اگرچه اتحادیه اروپا در سایه نظریه های همگرایی موفق گردیده تا به غالب اهداف خود دست یابد، اما کشورهای اسلامی تا کنون نتوانسته اند گام مؤثری در مسیر همگرایی بردارند. در واقع، از زمان استقرار سیستم دولت- ملت در سرزمین های اسلامی، طرح های مختلفی برای همگرایی ارائه گردیده که در عمل، برخی به شکست انجامیده و برخی دیگر، به امید موفقیت های آینده به فعالیت خود ادامه داده اند. این ناکامی به دلیل شرایط متفاوتی است که در کشورهای اسلامی حاکم است. در واقع، موانع بزرگی چون استبداد داخلی، اختلافات سیاسی، ملی گرایی افراطی، بی ثباتی سیاسی، رقابت های منطقه ای، استعمار و صهیونیسم بر سر راه همگرایی جهان اسلام وجود دارد که بسیاری از آن ها در جوامع آزاد غرب مشاهده نمی شود. در این میان، استبداد داخلی و سلطه استعمار از مهم ترین عوامل اخلال در روند همگرایی جهان اسلام محسوب می شوند، عواملی که خود زمینه ساز بروز و تقویت سایر موانع همگرایی در میان کشورهای اسلامی هستند. نتیجه اینکه اتکای صرف بر نظریه های رایج همگرایی برای تحقق این هدف در میان کشورهای اسلامی کافی به نظر نمی رسد. در واقع، جوامع اسلامی نیازمند الگویی اند که بتواند موانع یادشده را با قدرت از سر راه آن ها بردارد. این الگو جز در سایه نظریه اسلام فراهم نمی گردد. اسلام فراتر از نظریه های معمول همگرایی و به عنوان بزرگ ترین عامل پیوند دهنده میان مسلمانان می تواند با حذف عوامل تفرقه، جهان اسلام را در مسیر وحدت و همگرایی قرار دهد.
    کلیدواژگان: همگرایی، اتحادیه اروپا، نظریه های همگرایی، جهان اسلام، کشورهای اسلامی، تجارب همگرایی، موانع همگرایی
  • حسین هوشنگی صفحه 181
    این مقاله پس از بررسی تعاریف و برداشت های مهم از بنیادگرایی اسلامی در ادبیات معاصر جامعه شناسی دین، با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی و با روش توصیفی- تحلیلی به نقش اساسی تغییرات اجتماعی حاصل از برخورد جامعه مسلمان با پدیده مدرنیته و مدرنیزاسیون می پردازد. بر اساس دیدگاه و فرضیه انتخاب شده در این مقاله، پیامدهای مدرنیته در جوامع اسلامی یکی از اصلی ترین عوامل بروز بنیادگرایی بوده است. عوامل فرعی دیگری نیز در پیوند با ایفای نقش مدرنیته بررسی شده است که مهم ترین آن ها عبارت است از: عصبیت قومی و عربی، نبود مردم سالاری، نبود تحصیلات متعارف دینی و برخی رویدادهای منجر به بازگشت دین در کشورهای مختلف اسلامی. مقاله سپس به زمینه های کنونی موجود در جهان اسلام برای بنیادگرایی اشاره دارد و تداوم چنین گرایشاتی را بر پایه داده های تاریخی پیش بینی می کند.
    کلیدواژگان: بنیادگرایی، تغییرات اجتماعی، مدرنیزاسیون، جهان اسلام
|
  • Dr. Mohammad Hasan Khani Page 5
    Ethics and interest as two key controversial and basic concepts in nternational relations’ literature have been subject to different debates mong the scholars and theorists in this filed. This article is an attemp to investigate ethics-oriented approach and Interests-oriented one trying to reveal the relationship between the two. Furthermore, it willattempt to indicate the consequences of each on international system evaluating the challenges and obstacles in the road and making international relations more ethical.
  • Dr. Seyyed Mohammad Kazem Sajjadpour, Saeedeh Ejtehadi Page 25
    The end of cold war resulted in the emergence of a new security thinking in the west on the sources of threat to international security and the way of managing them. This is the prism through which the American and European security thinking have evolved on the Iranian nuclear issue. In this research, the development of the western securitythinking on Iranian nuclear file is tackled through raising and answering the following questions: “What are the foundations of western thinking on international security after the cold war?” and “How is Iranian nuclear issue relevant to this thinking?” In responseto these questions, the present paper argues that there is a need for combination of neo realist and constructivist theories of international relations in which both the structure of international politics as well as the constructed identities and security notion of the ruling elites should be tackled simultaneously.
  • Dr. Farshad Shariat Page 61
    Focusing on the relation between religion and state in general and between religion and politics in particular, the present article seeks to indicate that the process of the political philosophy in the west in the modern era –whose starting point according to the article is the political thought of Hobbes and Locke-is undergoing a development quite different from the ancient philosophy in essence. In other words, this article is an attempt to show that the division of the classic philosophy of the west has not merely been a matter of historical aspect. Rather, based on the reading that is presented for freedom andthe relation of religion and politics in the modern philosophy, the modern state in the west is differentiated from the current of political thought and the way of its application in essence. Therefore, it seems that the process of the freedom seeking project leading to liberalism includes not only the features of freedom but modernity andsecularism. Referring to the views of two classic thinkers of the west i.e. Hobbes and Locke, the present article seeks to show this link in western liberalism explaining western liberalism with its two basic principles i.e. secularism and western modernity.
  • Dr. Mahmud Karimi, Said Tavusi Masrur Page 85
    There are numerous traditions in Sunni and Shiite collections of Hadith on the virtues and vices of certain cities or regions. Some of Hadith collections have devoted a chapter or more to this type of traditions. Some special works have also been authored on thesetraditions. By the way, Hadith experts of both schools of thought have considered a large number of these traditions fabricated. In addition to religious motives, one of the most significant causes of fabrication of these traditions is political motives. Taking a descriptive analytical method, the present article explains various political motives in fabrication of traditions of praising and dispraising territories along with a case study of certain fabricated traditions. Relying on the analytical model based on the relation of Hadith to power - motivating the audience by its spiritual influence - the authors have tried toindicate that how some of the Umayyad and Abbasid rulers have benefitted from this opportunity pursuing their political goals through fabrication of traditions.
  • Dr. Najaf Lakzai Page 127
    The victory of the Islamic revolution and the establishment of the Islamic republic of Iran defined certain new responsibilities for the educational system of the country including Howza and universities. Whatever is termed in recent years as Islamization and customization of humanities is one of these issues. Some serious and essentialdevelopments are also expected in the field of political science. Since jurisprudence is the foundation of order in Islam, political jurisprudence is considered one of the necessary disciplines in the field of political science. One of the obstacles to opening this course isthe faulty and incorrect conceptions concerning the issues discussed in it. It is often imagined that there are not adequate subjects to be discussed in political jurisprudence and it would be confined to the issue of guardianship of jurisprudence. However this perception is wrong in essence.This article studies political jurisprudence as a discipline towards the ways of application of religious texts to the variable facts of social and political life and the ways of reconciling between them looking at its issues in two approaches: descriptive and prescriptive. In thedescriptive part, the issues of political jurisprudence in the works of some Sunni and Shiite jurisprudents are quoted. In the prescriptive part, considering present expectations of political jurisprudence, a list of the issues worthy of discussion in this discipline and of paving the way for opening it are mentioned.
  • Dr. Ali Akbar Velayati, Reza Said Muhammadi Page 151
    Governments resort to instruments of power towards continuing and flourishing their political life seeking to guarantee their national security and interests through increasing their national power. One of the ways of acquiring power and enhancing it is convergence and creation of beyondnational institutions in one region. Taking a descriptive analytical method, the present article seeks to study and analyze convergenceexperiences in the Muslim world. It is an attempt to show that European Union has managed to reach most of its objectives in the light of the theories of convergence. However, Muslim countries have not been able to take an effective step towards convergence up to now. In fact, various initiatives have been made towards convergence since the establishment of the nation-state system in Muslim lands. However in practice, some of them have failed and some others have continued their activities hopingto succeed in future. This failure is due to different conditions governing Muslim countries. In fact there are great obstacles to convergence in the Muslim world many of which are not found in the free societies of the west. These obstacles are internal despotism, political differences, chauvinism, political instability, regional rivalries, colonialism and Zionism. Out of these, internal despotism and colonizers domination areamong the most significant factors intervening the process of convergence of the Muslim world. As a result, the conventional theories of convergence are not enough for the realization of this goal in the Islamic countries. Muslim countries are in need of an example capable of removing these obstacles decisively. This example does not come aboutbut in the light of the theory of Islam. Beyond the conventional theories of convergence and as the greatest unifying factor among Muslims, Islam is able to put the Muslim world in the path of unity and integrity
  • Dr. Husein Hushangi Page 181
    Studying important definitions and conceptions of Islamic fundamentalism in the contemporary literature of the sociology of religion, the present article deals with the essential role of social changes arising from the confrontation of the Muslim society with the phenomenon of modernity and modernization taking a sociologicalapproach a descriptive analytical method. The consequences of modernity in Muslim societies have been one of the most significant factors of the emergence of fundamentalism based on the hypothesis of this article. Some minor factors have also been involved in this process the most important of which are as follows: ethnic and Arabic attachment, lack of democracy, lack of education in classic religiousstudies, and certain events leading to restoration of religion in different Muslim countries. Referring to the present backgrounds of fundamentalism in the Muslim world, the article predicts continuation of such attitudes and inclinations based on historical data.