فهرست مطالب

دانش سیاسی - سال دوم شماره 2 (پیاپی 4، پاییز و زمستان 1385)

مجله دانش سیاسی
سال دوم شماره 2 (پیاپی 4، پاییز و زمستان 1385)

  • 236 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1385/03/02
  • تعداد عناوین: 10
|
  • مقالات
  • دکترشهروز ابراهیمی صفحه 5
    حاکمیت ملی دولتها در بستر جهانی شدن یک شکل خاصی پیدا کرده که نه می توان گفت به شکل اساسی تحدید شده و نه تقویت شده است بلکه علی رغم فشارها توسط مراجع بالا و پایین دولتها (جهانی شدن از بالا و از پایین) دولتها نیز کارکردهای خاصی را پیدا کرده اند که نویسنده با عنوان حاکمیت فراوستفالیا از این ویژگی نام می برد. گرچه هنوز حاکمیت جهانی بالای سر دولتها تشکیل نشده، زمینه های تشکیل آن به وجود آمده است که دولتها را تحت فشار می گذارد.جمهوری اسلامی ایران با توجه به داشتن دو ویژگی، یعنی «تعلق به جهان جنوب» و نیز داشتن «ویژگی دینی و ایدئولوژیکی» آن در معرض فشارهای خاصی از حاکمیت فراوستفالیا است که نوع برخورد آن با این نوع حاکمیت، سمت و سوی آینده آن را در سه حوزه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تعیین خواهد کرد. به اعتقاد نویسنده در شرایط فشارهای متوالی توسط حاکمیت فراوستفالیا در بستر جهانی شدن نه «تقابل» به شکل منفعلانه و نه «همسویی کامل» به نفع جمهوری اسلامی(و اصولا هیچ کشور دیگری) نیست. تقابل صرف، خطر حاشیه ای شدن کشور را در پی دارد و همسویی منفعلانه، خطر ریزش جریانهای فراملی و استحاله کامل آن را در پی خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران صرفا با یک رویکرد «تعاملی» ضمن کاستن از فشارها و مضرات این حاکمیت می تواند از ظرفیتهای خود برای تاثیرپذیری و تاثیرگذاری لازم بر سمت و سوی آینده حاکمیت فراملی بهره برداری کند. نوشتار زیر کاوش نوع برخورد ایران در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است.
    کلیدواژگان: جهانی شدن، حاکمیت ملی، حاکمیت فراملی، جهانی شدن اقتصاد، جهانی شدن فرهنگ، جهانی شدن سیاست، جمهوری اسلامی ایران، نئولیبرالیسم
  • بهرام اخوان کاظمی صفحه 37
    سکولاریسم یکی از ویزگی های فرهنگ، تمدن و نظامهای سیاسی جهان غرب در یکی دو سده گذشته بوده و است و بازتابهای بسیار فراوانی در حیات سیاسی و اجتماعی این گونه نظامها بر جای گذاشته و به اجمال، باعث انزوای نقش مذهب و خنثی کردن حضور عینی آن در این عرصه ها شده است. اساسا سکولاریسم در ظروف زمانی و مکانی حاکمیت کلیسا و آبای آن در قرون وسطی شکل گرفت و بستر و خاستگاه ظهور آن بر ویرانه های الهیات دگماتیک و جزم اندیش و دانش ستیز مسیحیت استوار شد و عملکرد سوء ارباب کلیسا به این روند شتاب خاصی بخشید.
    نوشتار حاضر تلاش دارد از دیدگاه های عام و کلی و همچنین، دیدگاه های خاص و جزئی، به عوامل پیدایی و پایایی سکولاریسم و روند سکولاریزاسیون در بستر فرهنگ مسیحیت اشاره کند و آنها را به تفکیک عوامل دینی، عوامل تاریخی، اجتماعی و سیاسی، و عوامل نظری و معرفتی تبیین کند و تاثیر این مفهوم هم پیوند با لیبرالیسم را در عرصه نظری و عملی سیاست و نظامهای سیاسی غرب بازکاوی کند.
    کلیدواژگان: سکولاریسم، رفورماسیون، نظامهای سیاسی، دین، مسیحیت، لیبرالیسم، اومانیسم، دولت، ملتها، رنسانس، عقل گرایی و آتئیسم
  • اصغر افتخاری صفحه 69
    گرچه نسبت بین دین و سیاست، سؤالی دامنه دار ارزیابی می گردد که تاکنون پاسخهای متعدد و متنوعی را دریافت داشته است، پرسش از مبادی معرفتی و امکان منطقی پیدایش، سیاست اسلامی، موضوعی به روز به شمار می آید که توجه بسیاری از تحلیل گران را در عصر حاضر به خود جلب کرده است.در این ارتباط دو رویکرد اصلی را در حوزه گفتمان سیاسی اسلام که قائل به تلفیق دین و سیاست هستند، می توان از یکدیگر تمییز داد: نخست آنان که با رویکردی سلبی به نقد دیدگاه های عرفی اندیش (سکولار) پرداخته و در نهایت، امکان «سیاست اسلامی» را نتیجه می گیرند؛ دسته دوم با اتخاذ رویکرد ایجابی، از نقد مکاتب عرفی گرا فراتر رفته و از ضرورت تاسیس «سیاست اسلامی» سخن می گویند.
    مقاله حاضر متعلق به رویکرد دوم بوده و نویسنده به تبیین مبادی معرفت شناسانه سیاست اسلامی پرداخته و در نهایت ایده «شرعی سازی سیاست» را به عنوان طرحی معرفتی برای تحقق آرمان «سیاست اسلامی» معرفی می نماید. بر این اساس درک و کاربرد سیاست در جامعه دینی بدون ارجاع آن به مبادی اولیه اش، اصولا ممکن و میسر نیست.
    کلیدواژگان: اسلام، سیاست، سکولاریسم، شریعت، قدرت، جامعه، حکومت
  • محمدحسن خانی صفحه 103
    ادیان الهی به طور عام، اسلام و مسیحیت به طور خاص، نقش بسیار عمده و بسزایی را در روند تکاملی جوامع بشری در طول هزاره های گذشته ایفا کرده اند. ابعاد و عمق تاثیر تعالیم این دو آیین بزرگ الهی به طور مشخص در طول دو هزاره گذشته مشهود است. در بسیاری از موارد این تاثیرات فراتر از جوانب زندگی شخصی و حتی اجتماعی در درون جوامع رفته و مناسبات میان جوامع و نحوه تعامل میان دولتها در نظام بین الملل را نیز در بر گرفته است. مقولاتی چون جنگ و صلح، و عرفها و سنتهای مربوط به آنها که شالوده حقوق بین الملل محسوب می شوند، در این زمره اند.این مقاله بر آن است تا در یک مطالعه تطبیقی ضمن مقایسه احکام و آرای واردشده در اسلام و مسیحیت، با مقایسه رویکردهای این دو آیین الهی درباره حقوق بشردوستانه به توضیح نقش آنها در تکوین و تکامل حقوق بشردوستانه بپردازد. در این مقاله به طور مشخص به دو مفهوم جنگ عادلانه(just war) و صلح خدایی (truce of god) در مسیحیت پرداخته می شود و دیدگاه های اسلام در مورد این مفاهیم بررسی می شود.
    کلیدواژگان: جنگ، صلح، حقوق بشر دوستانه، حقوق بین الملل، اسلام، مسیحیت، جنگ عادلانه، صلح خدایی
  • کریم رضادوست صفحه 119
    این مقاله در پی آن است که چالشها و موانع توسعه مردم سالاری (دموکراسی) در کشور مصر را از دیدگاه جامعه شناسی سیاسی بررسی کند. بنا به ماهیت موضوع از روش اسنادی، و برای دستیابی به آخرین داده های آماری مربوط به شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور مصر از منابع معتبری چون بانک جهانی و صندوق جمعیت سازمان ملل استفاده شده است. اطلاعات جمع آوری شده بیانگر این واقعیت است که تاریخ سیاسی، موقعیت جغرافیایی و ویژگی های جمعیت شناختی، فرهنگ سیاسی و ساختارهای اقتصادی و سیاسی این کشور به گونه ای در تحدید استقرار مردم سالاری نقش مهم و برجسته ای ایفاء کرده اند. نتایج نهایی این بررسی، که با استفاده از مؤلفه های علمی یک نظام مردم سالار انجام شده است، نشان می دهد که زیرساختهای اقتصادی- اجتماعی و سیاسی کشور مصر نه تنها با حاکمیت یک نظام مردم سالار منافات دارند بلکه استقرار مردم سالاری در این کشور با چالش های جدی دیگری در سطح منطقه، مثل فرهنگ سیاسی حاکم بر جهان عرب و تضاد در میان دولتهای منطقه نیز مواجه است
    کلیدواژگان: مردم سالاری، فرهنگ سیاسی، جهان عرب، توسعه سیاسی
  • فرشاد شریعت صفحه 141
    بورژوازی و آیینهای زندگی لیبرال- سرمایه داری که به تدریج در قرون 19 و20 بر زندگی بشر امروز سایه افکند، حاصل کناکنشها و فرآیندهایی بوده است که در طول یک دوره نسبتا طولانی انجام شده است. این مقاله با بررسی اندیشه های دو متفکر برجسته غرب، روسو و مارکس، بر آن است تا ضمن کالبدشکافی این فرآیندها نقاط قوت و ضعف این نوع زندگی را مطالعه کند. روشن است که مارکس به شدت بورژوازی و نظام از سرمایه داری انتقاد کرده است و در مقایسه با روسو که به زحمت آزادمنشی را با قفس تجدد در هم آمیخته است، نگاهی کاملا بدبینانه دارد؛ با وجود این، هر دو در شیوه استدلال و چگونگی پدید آمدن ریشه های نابرابری همسو هستند، هرچند که با توجه به شرایط زمانی و مکانی دو راهکار متفاوت را پیشنهاد می کنند. این مقاله با توجه به شباهتهایی که هر دو متفکر در تحلیل محتوایی دارند، با شواهد و ادله ای که ارائه می کند، فلسفه و غایات نظام سرمایه داری را از دیدگاه این متفکر نقد کرده است.
    کلیدواژگان: روسو، مارکس، بورژوازی، نظام سرمایه داری
  • سید مرتضی هزاوه ای صفحه 165
    توسعه نیافتگی ایران و راه های برون رفت از این وضعیت، محور مباحث و نقطه عزیمت بسیاری از مطالعات و پژوهشهای توسعه در ایران محسوب می شود. از سوی دیگر، جنبشهای اجتماعی دوران معاصر ایران، و به ویژه انقلاب اسلامی، در راستای تحقق پیشرفت و آبادانی و توسعه کشور رخ داده اند. به دنبال تحولات ذهنی ایرانیان در پایان قرن 19م. و راهیابی اندیشه تجدد در ایران تاکنون اقدامات و سیاستها و برنامه های مختلفی برای توسعه ایران پیشنهاد، تدوین و اجرا شده است و نیز رهیافتهای مختلفی برای عوامل توسعه نیافتگی مطرح شده و راهکارهایی نیز ارائه شده است. رهیافتهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اقتصاد سیاسی عمده ترین این رهیافتهاست. مقاله حاضر در صدد است ضمن تبیین رهیافتهای پیش گفته، نگاه متفاوتی از مسئله توسعه نیافتگی ایران و عامل اصلی آن ارائه کند. نویسنده اعتقاد دارد کلیه اقدامات و سیاستهای توسعه در ایران معاصر به دلایل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مورد نظر در رهیافتهای پیش ناکام نمانده است بلکه تاثیرپذیری این سیاستها و اقدامات از الگوهای مسلط غربی به ویژه در دولتهای پهلوی دوم و جمهوری اسلامی عامل اصلی ناکامی سیاستهای توسعه در ایران بوده و است. غلبه گفتمانی توسعه غربی در جهان با سیاستهای مورد نظر در ایران همسویی داشته و بدون آنکه مقتضیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ایران در این سیاستها لحاظ شوند، به صورت کاربست غیرانتقادی به کار رفته اند.
    کلیدواژگان: توسعه، توسعه نیافتگی، سیاست توسعه، الگوی توسعه ایران
  • معرفی کتاب
  • منصور میراحمدی صفحه 215
  • صفحه 229
|
  • Dr. Shahrooz Ebrahimi Page 5
    National sovereignty in the context of globalization has assumed a special character which is neither weakened nor strengthened, but despite the pressures from above and below, states have also gained particular functions which we call post- westphalia sovereignty. Though a world sovereignty which looms over states has not taken shape yet, one can witness its preliminaries that have put states under pressure. The Islamic Republic of Iran, due to its dual characteristics i.e belonging to "the south" and having an "ideological and religious system", is facing special pressures from post – Westphalia sovereignty and the way it treats this situation would determine its future in economic, political and cultural areas. The author believes that under these circumstances neither a confrontation nor total conformity would be to the benefit of the Islamic Republic (or any other states). Mere confrontation makes the country run the risk of being marginalized and passive conformity would be at the risk of the crumbling of transnational movements. The Islamic Republic of Iran should only adopt an interactive approach in order to attenuate the pressures and at the same time to exploit its potentialities in the process of transnational sovereignty. The article discusses ways of Iran's treatment in different political, economic, and cultural fields.
  • Dr. Bahram Akhavan Kazemi Page 37
    Secularism is one of the properties of the culture, civilization and political systems of the west in the last two centuries. It has had numerous consequences in the social and political life of western countries and, in sum, it has isolated religion from the scene. Secularism was essentially the outcome of the authority of church during the Middle-Ages. It arose out of the ashes of the dogmatism and anti-scientific stance associated with Christianity and was given impetus by the abuses of church authorities. The present article attempts to refer to the genesis and continuity of secularism in the context of Christian culture. It also explains it separately in accordance with religious, historical, social, political, as well as theoretical and epistemological causes. A reassessment of the impact of this concept on the theoretical and practical domains of western politics and political systems is another section of our work.
  • Dr. Asghar Eftekhari Page 69
    The religion / politics relationship is a question of an extended background and has received a variety of responses. Asking about the epistemological foundations of the issue and the logical possibility of the formation of an Islamic politics is, however, a quite recent topic which has engaged a lot of contemporary analysts. Two main approaches can be distinguished in the field of the Islamic political discourse which believes in the integration of religion and politics. One is the rejection of secular arguments altogether for the sake of deducing the possibility of an "Islamic Politics". the other goes beyond the criticism of secularism and talks of the necessity of establishing an "Islamic politics". This article favors the second approach and deals with the epistemological foundations of the Islamic politics and introduces the idea of how to make politics accord with religious law. Thus, understanding and practice of politics in a religious society is essentially impossible without a recourse to its initial foundations.
  • Dr. M.H.Khani Page 103
    Religions in general, and Islam and Christianity in particular, have had a major role in the progress of human societies throughout the ages. The impact of these two great divine faiths are specifically noticeable in the last two millennia. It extends well beyond the confines of personal and social life to the interactions among societies and states. Issues such as war and peace and their pertinent conventions that constitute the foundation of international law are some examples. This article intends to compare the dictates and ideas existing in Islam and Christianity in regard to human rights and explain their role in the development of these rights. Two Christian concepts i.e 'just war' and 'truce of God' are underscored and the Islamic view about them are also scrutinized.
  • Dr. Karim Reza Doust Page 119
    The article examines challenges and obstacles in the way of democratization in Egypt from the standpoint of political sociology. The latest statistical data on Egypt's economic, social and cultural indicators are obtained from authoritative sources such as World Bank. Based on the existing facts we assume that the political history, geographical and demographic conditions, political culture and politico- economic structures of this country are to a remarkable degree influential in restricting democracy there. In the final analysis, the scientific measures of a democratic system demonstrate that the socioeconomic and political substructures of Egypt are incompatible with the establishment of democracy. Other serious challenges in the way are the dominant political culture of the Arab world and conflicts among regional countries.
  • Dr. Farshad Shariat Page 141
    Bourgeoisie and liberal capitalistic ways of life that spread gradually throughout 19th and 20th centuries were the consequences of an almost long process. This article, while analyzing the thoughts of two prominent western philosophers i.e Rousseau and Marx, tries to analyze this process and examine the strengths and weaknesses of this kind of life. Quite obviously, Marx harshly condemned bourgeoisie and capitalism and, compared to Rousseau who strenuously combined liberalism with the restrictions of modernism, he had a pessimistic standpoint. Still, they both have adopted a similar reasoning about the origins of inequality, though they recommend two different tactics following the exigencies of time and place. In regard to these similarities, the article criticizes the philosophy and ultimate ends of capitalism.
  • Dr. Sayyed Morteza Hazavehee Page 165
    The undeveloped Iran and its remedies form the basis of most development studies and researches in the country. Mean while, the contemporary social movements in Iran, especially the Islamic Revolution have occurred for the sake of development. In the aftermath of Iranian's intellectual growth towards the end of 19th century and as a result of the introduction of modernism in the country, various development policies and programs have been recommended and executed. Also, different approaches (cultural, political, economic, political economy, etc) and tactics have been presented. This article, next to the explanation of those approaches, gives a fresh outlook about the Iranian undevelopment and its main cause. The author believes that all the modern Iranian development policies and measures taken in this regard have failed due to cultural, political, and economic reasons intended by the above approaches. A main cause for this failure could be the western models that dominated both the ex-Shah's regime and are still persisting in the Islamic Republic. The prevailing discourse of western development worldwide has been in accordance with the Iranian policies and has been practiced uncritically without any consideration of historical, social and cultural conditions of this country.