فهرست مطالب

ایراس - پیاپی 31 (مهر و آبان 1389)

دوماهنامه ایراس
پیاپی 31 (مهر و آبان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/09/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مسعود رضایی صفحه 1
    تاریخ نشان می دهد که قدرت های بزرگ در مراحل افول خود، بزرگ ترین دشمن خود هستند. امپراتوری های روم، ایران، عثمانی، اتریش و مجارستان، روسیه، انگلستان و شوروی سابق، همه از داخل نظام و به علت فرسودگی و فساد فروپاشیدند. بحران های بین المللی نیز ماهیت اصلی امپراتوری ها را آشکار می کنند و با برملا کردن روابط انسانی و اجتماعی، ثبات آنها را به چالش می طلبند. یکی از پایه های افول امپراتوری ها، انحصارگرایی یا حکومت شماری اندک از سردمداران بر دیگران است. شمار اندکی که از طمع ریشه می گیرد. یعنی به همان ترتیب که عده ی معدودی از فروشندگان، تمامی بازار یک محصول را در کنترل خود قرار می دهند. در ادبیات غرب این نوع حکومت شمار اندک را «الیگارشی»(1) می نامند؛ روشی که کشور توسط گروه ویژه ای اداره می شود و کلیه قدرت در اختیار عده ای معدود قرار می گیرد. مثلا تسلط گروه های اقلیت ثروتمند بر اکثریت جامعه در یک یا کلیه ی حوزه های زندگی اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی، یک نوع حکومت الیگارشی است.
    پس از پایان دوره ی ریاست جمهوری بوریس یلتسین در روسیه، مهم ترین جناح قدرت در ابتدای دولت پوتین، همچنان وابستگان به خانواده ی یلتسین بودند و عموما افرادی را شامل می شد که به اعتقاد برخی تحلیل گران، به عنوان بازماندگان دولت یلتسین، به رهبری الکساندر والوشین (رئیس نهاد ریاست جمهوری یلتسین و پوتین تا سال 2003) و بوریس برزوفسکی، در به قدرت رساندن پوتین، نقش اساسی ایفا نموده بودند و در دور اول ریاست جمهوری او نیز در دولت، حضور و نفوذ مؤثری داشتند. عمده ترین گروه های ذی نفوذ اقتصادی و رسانه ای این کشور را عموما به عنوان الیگارش ها قلمداد می کنند.(2) در واپسین ماه های زمامداری پوتین در مقام ریاست جمهوری روسیه (ستامبر 2007)، استعفا یا برکناری فرادکف، نخست وزیر وقت و به دنبال آن معرفی ویکتور زوبکف در مقام نخست وزیر جدید، در حالی صورت گرفت که همه انتظار داشتند سرگئی ایوانف به این مقام نائل شود. از این رو چنین تصمیمی، افکار عمومی و تعقیب کنندگان تحولات این کشور را به شگفتی واداشت و پیچیدگی و عدم شفافیت در تحلیل نظام قدرت در روسیه را بر همگان نمایان ساخت. چنین اقدامی، به این گمانه قوت بخشیده که در سال های آتی نیز چنین اتفاقاتی رخ خواهد داد.
  • طاهره اخوان صفحه 8
    لابی کردن اگر چه موضوع پیچیده ای نیست و حتی در زندگی روزمره اتفاق می افتد، اما در سیاست بین الملل بسیار قابل توجه است. لابی گری تقریبا در تمام کشورها به صورت رسمی یا غیررسمی انجام می شود، ولی در سیاست و حکومت ایالات متحده بارزتر است؛ تا جایی که برخی سیاست در این کشور را «لابی کراسی» می نامند. لابی ارامنه با قدمت طولانی و نفوذ گسترده موضوع این بحث است که با توجه به چگونگی تشکیل آن توسط بازماندگان جنگ میان ارامنه و دولت عثمانی و فعالان سیاسی ضد دولت، از جهات مختلفی قابل بررسی است. تلاش لابی ارامنه در سراسر جهان، تضعیف ترکیه و خدشه وارد کردن به تصویر این دولت در نزد اذهان عمومی است. اما واقعیت برای دولت ارمنستان نیاز به داشتن دیپلماسی فعال، روابط خارجی گسترده و روابط اقتصادی پویاست. بسته بودن مرزها و یا صرف انرژی فراوان و هزینه های کمرشکن برای دولت کوچک و محصوری مثل ارمنستان، مخل توسعه و پیشرفت است. برای مردم و دولت این کشور آسان نیست که تاریخ سراسر رنج و آوارگی خود را فراموش کنند، اما عزم برای نیل به توسعه، آنها را به سمت برقراری رابطه با ترکیه سوق داده است. از سوی دیگر ترکیه نیز درصدد ترمیم وجهه خود به عنوان میانجی در مناطق آسیای مرکزی و قفقاز است.
    مجموعه ی این مسائل، دو کشور را به سمت نزدیکی سوق داده است. در این میان نباید نقش ایالات متحده را نیز نادیده گرفت. این کشور از سویی روابط مستحکمی با ترکیه دارد و از سویی نفوذ ارامنه در سنا، مجلس و دولت قابل تامل است. برای آمریکا نیز نزدیکی این دو کشور سودمند است. بدین ترتیب از سال 2001، دولت ها در صدد اقناع افکار عمومی و رفع تیرگی ها برآمدند. مسائل فرهنگی، محیط زیست و توریسم، آغازگر تجدید روابط بودند. حتی مسابقات فوتبال نیز در تجدید روابط به مدد آمد. در نهایت در 11/10/2009، ترکیه و ارمنستان یادداشت تفاهمی امضا کردند. این توافقنامه تاریخی با کش و قوس های زیادی به دست آمد. مخالفت های لابی ارامنه در ایالات متحده و اروپا کار را برای سیاستمداران به شدت سخت کرده بود. مخالفت های داخلی نیز کم نبودند. حتی اقتصاددانان نیز درباره برقراری روابط یک سویه که منجر به آسیب تولیدکنندگان داخلی ارمنستان می شد، هشدار دادند.
    آنچه در پی می آید تشریح چگونگی روند دستیابی به این توافقنامه و نحوه تقابل لابی هاست. در بخش اول این مقاله، به توضیح مفهوم لابی می پردازیم. در ادامه، لابی ارامنه را مورد کنکاش قرار می دهیم و در بخش آخر، نگاهی به روابط ترکیه و ارمنستان می اندازیم.
  • مصطفی محمدی صفحه 25
    روابط میان بازیگران اصلی نظام بین الملل(دولت ها) براساس مجموعه ای از ملاحظات و محاسبات ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی شکل می گیرد که خود در بستر طیف متنوعی از علایق سیاسی، اقتصادی، امنیتی و فرهنگی قوام می یابند. در این میان منافع ملی عنصر قاطعی در تعین کیفیت روابط دو یا چند کشور به حساب می آید. به طور طبیعی هر چقدر همسویی منافع میان دو بازیگر در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی بیشتر و بالاتر باشد، زمینه ی مساعدتری برای بسط و توسعه روابط میان آنها وجود خواهد داشت. در مقابل، عدم تجانس و تقارن منافع ملی بازیگران رسمی و اصلی نظام بین الملل تحت تاثیر نقش آفرینی شماری از عوامل و متغیرهایی قرار دارد که بسته به نوع و ماهیت شان می توانند نقشی بازدارنده یا پیش برنده در روابط دو کشور داشته باشند. تفوق عوامل پیش برنده بر عوامل بازدارنده می تواند تا آن جا باشد که موجبات اتحاد راهبردی میان دو بازیگر را فراهم کند؛ به گونه ای که زمینه سمت گیری مشترک آنها در برابر موضوعات و مقولات سیاست خارجی را مهیا نماید. در مقابل برتری عوامل بازدارنده می تواند روابط دو کشور را تا حد قطع مناسبات دیپلماتیک و حتی رویارویی نظامی تخریب کند. این قاعده کلی قابل اطلاق و تعمیم میان تمام اعضای جامعه بین المللی است.
    در مورد روابط جمهوری اسلامی ایران و ترکیه نیز با مطالعه واقعیات مربوط به تاریخ روابط دو کشور و مسائل جاری مطرح در مناسبات آنها می توان شماری از عواملی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بر توسعه یا تحدید تعامل میان آنها تاثیرگذارند را شناسایی کرد. به خصوص که ایران و ترکیه به اقتضای ملاحظات ژئوپلتیکی و به اعتبار اشتراکات تاریخی و فرهنگی، از سالیان گذشته ارتباطات و مراودات نزدیکی با یکدیگر دارند. به همین دلیل بررسی جامع و کامل روابط ایران در سال های گذشته نسبت به مناطق پیرامونی و همجوار نظیر آسیای مرکزی و قفقاز، بدون بررسی جامع و کامل روابط این کشور با ترکیه امکان پذیر نخواهد بود. در واقع درک صحیح ملاحظات سیاست خارجی ایران قبل و بعد از انقلاب در حوزه روابط با مناطق همجوار، مستلزم بررسی ملاحظات سیاست خارجی با ترکیه است؛ چرا که این کشور یکی از مهم ترین همسایگان ایران محسوب می شود و در حال حاضر نیز حجم قابل توجهی از ظرفیت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به خود اختصاص داده است.
  • حمیدرضا عزیزی صفحه 40
    «نظامی بسته، بدون امکان فعالیت احزاب و گروه های مخالف؛ دولتی رانتیر که درآمدهای حاصل از بخش انرژی در آن به اقتدارگرایی دولت کمک می کند؛ جامعه ای سنتی که در آن کیش شخصیت رئیس جمهور با باورهای سنتی مردم گره خورده و به منبعی برای مشروعیت مردم تبدیل شده است...» عبارات فوق و موارد دیگری از این دست، اولین عباراتی هستند که هنگام سخن گفتن از ترکمنستان پساشوروی به ذهن خطور می کنند. هرچند موارد مذکور به طور همزمان و یا در بازه های زمانی مختلف ویژگی های اصلی نظام سیاسی و اجتماعی ترکمنستان را شکل داده، اما مدتی است که نشانه هایی از تغییر در بافت جامعه و دولت ترکمنستان به چشم می خورد. این نشانه ها با روی کار آمدن بردی محمداف به عنوان رئیس جمهور به آرامی آشکار شدند. در این نوشتار درصددیم تا ماهیت تغییرات جامعه و سیاست ترکمنستان در دوره ی بردی محمداف را به طور دقیق تر مورد واکاوی قرار دهیم.
  • مطالعات فرهنگی
  • سجاد طایری صفحه 49
    نیهیلیسم اصطلاحی است که دارای معانی مختلفی می باشد. هرمان رائو شنینگ، معانی مختلف این مفهوم را چنین بیان می کند: نیهیلیسم از کلمه لاتینی «نیهیل» که به معنی هیچ و تهی است می آید؛ بنابراین در وهله اول روشنگر وضعی است که در آن مفهوم هیچ دال بر غیاب چیزی است که می بایستی وجود داشته باشد. در زمینه اخلاقی نیهیلیسم به آرایی تعلق می گیرد که فکر هرگونه وجه امتیاز میان خیر و شر هستند؛ و به معنای شوم به پنداری گفته می شود که وجود را واهی و غیر واقعی می داند. نیهیلیسم شرقی برخلاف نیهیلیسمی که نیچه روی آن انگشت گذاشت و آن را نابودی تدریجی ارزش های مابعدالطبیعه دانست، بیشتر حکم شناسایی عرفانی و تنزیهی داشته تا سیر نزولی عقاید مذهبی. اگر انگیزه اولین نیهیلیسم را قدرت نفی بدانیم، این قدرت در عرفان مسیحیت، یعنی تیره نوافلاطونی آن از «دنیس لائروپاژیت» گرفته تا «نیکولاس کوزانوس» بر همین اصل استوار بوده است. این روش تنزیهی را در عرفان اسلامی «نفی ما سوی الله » در مکتب بودایی «مادیامیکا» نفی ما سوی الله و در عرفان مسیحیت «تئولوژی اپوفاتیک» و «نگاتیو» می گفتند. شیوه سوفسطایی گرجیاس، معاصر سقراط که هرگونه وجود را انکار می کرد و مدعی بود که اگر هم موجود باشد، قابل شناخت نیست، نوعی نیهیلیسم فلسفی است. چنان که شیوه شک در مبحث شناسایی از «پیرونیسم» گرفته تا روش انتقادی «هیوم»، وجه دیگر همان نیهیلیسم فلسفی است.(1)بدین گونه، پیآمد قطعی رد تفسیر دینی از جهان و قبول تفسیر علمی به جای آن، تهی شدن زندگی از معنا، بی هدف نمودن هستی، توجیه ناپذیری ارزش ها و در نتیجه پیروزی نیهیلیسم است.(2) در این بین نیهیلیسم آلمانی، آگاهی به سیر تطوری تفکر غربی است؛ حال آنکه نیهیلیسم روسی، نفی این تاریخ و گریز از آن است. نیهیلیسم روسی، ریشه های تاریخی و فرهنگی دارد و در عرصه های گوناگون جامعه و سیاست روسیه تاثیرگذار بوده است.
  • علی کبریای‎زاده صفحه 58
    بی تردید در جهان پر تحول امروز، رمز بقای ملت ها در استفاده صحیح از قابلیت های انسانی است. در چنین وضعیتی نقش زنان به عنوان نیمی از منبع عظیم انسانی در آنچه که «توسعه پایدار» نامیده می شود، غیرقابل انکار است. در واقع ایجاد محیط مناسب اجتماعی و اقتصادی بدون مشارکت زنان بعید به نظر می رسد.
    با این نگاه، نوشتار پیش رو در نظر دارد وضعیت زنان را در جامعه 800،063،7 نفری (ژانویه2007) تاجیکستان که نصف آن را زنان با جمعیتی بالغ بر 3519600 نفر تشکیل می دهند، با تاکید بر آخرین آمار و ارقام ارائه شده از سوی مراکز رسمی این کشور مورد بررسی قرار دهد. بر این اساس وضعیت زنان قبل از فروپاشی شوروی، جایگاه اجتماعی زن در جامعه تاجیک، مشارکت سیاسی زنان در امور جامعه و موانع آن، اشتغال و آموزش، شکاف جنسیتی، جایگاه زنان در قانون اساسی، خشونت علیه زنان و تشکل ها و سازمان های غیردولتی حامی حقوق زنان تاجیک، از جمله موضوعاتی است که این مقاله به بررسی آنها خواهد پرداخت. آنچه در این مقاله ارائه خواهد شد، از تکیه گاه پژوهشی برخوردار می باشد و از نتایج مطالعات قبلی نیز بهره گرفته است. همچنین حاصل تجزیه و تحلیل آمار های ارائه شده از سوی مراکز دولتی تاجیکستان است که توسط نویسنده بصورت توصیفی و استنباطی انجام شده است.
  • علی اکبر عاصیان صفحه 68
    در هرکشور و محدوده جغرافیایی، اقلیت های مختلف قومی مذهبی وجود دارند که در قرن حاضر با توجه به افزایش سرعت انتقال اطلاعات و بالا رفتن سطح آگاهی عمومی، دو نگرش مختلف درباره قومیت ها شکل گرفته است. نگرش اول توسط اعضای قومیت ها مورد توجه قرار گرفته که در پی آن هستند خود را که در محدوده یک کل، به عنوان جزء تلقی نمایند و به عنوان یک کل جدید مطرح نمایند که حاصل این تفکر خودمختار شدن یک منطقه یا تشکیل حکومتی جدید می باشد. برای ایجاد چنین ساختاری در برخی موارد دارا بودن زبان مشترک به عنوان یک عامل قوی تلقی می شود. لذا بدیهی است همراه شدن این عامل با مذهب و قومیت، در تقویت آن بسیار مفید است. در نگرش دوم حکومت ها قرار دارند که در تلاشند واگرایی اقلیت های قومی را به حداقل رسانده و از عوامل مختلف جهت کاهش این واگرایی بهره ببرند.
    در این بین وجود قومیت های مختلف در جمهوری آذربایجان که زمانی جزء حاکمیت ایران بوده و در زمان فتح علی شاه قاجار از حاکمیت این خاندان خارج شد و توجه فراوان قدرت های منطقه و جهان به قفقاز، به سبب منابع نفتی و حالت گذرگاهی آن، لزوم بررسی و دقت درباره ی این اقلیت ها و وضعیت گذشته، حال و آینده آنها را روشن می سازد. از جمله این قومیت ها، قوم لزگی(lezgi) است که در دو کشور روسیه (در جمهوری خودمختار داغستان) و جمهوری آذربایحان قرار دارند. بر این اساس هدف این تحقیق، بررسی وضعیت سیاسی اجتماعی و فرهنگی قوم لزگی می باشد. سوال این تحقیق به شرح زیر است:«قوم لزگی در جمهوری آذربایجان از لحاظ سیاسی- اجتماعی و فرهنگی چه نقشی برعهده دارد؟» همچنین فرضیه تحقیق بر این مبنا تنظیم شده که:با توجه به سابقه این قوم در منطقه، لزگی در بخش فرهنگی و اجتماعی جمهوری آذربایجان حضور داشته و در بخش سیاسی سعی دارد خود را به عنوان یک کشور جدید مطرح نماید.»