فهرست مطالب

علوم مدیریت ایران - پیاپی 43 (پاییز 1395)

فصلنامه علوم مدیریت ایران
پیاپی 43 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/09/19
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سیده لعیا مرتضوی*، ابوالحسن فقیهی، اکبر عالم تبریز صفحات 1-26
    یکی از مفاهیم سازمانی که اخیرا موردتوجه بسیاری از محققان قرار گرفته، پدیده بدبینی یا بدگمانی است. هدف این تحقیق، شناسایی عوامل درون و برون سازمانی موثر بر بدبینی سازمانی و پیامدهای آن می باشد. الگوی مفهومی پژوهش از مرور گسترده ادبیات شکل گرفت که در آن عوامل تاثیرگذار بر بدبینی سازمانی و پیامدهای آن استخراج و پس ازآن سطح بدبینی و تاثیر پیامدهای این پدیده مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق را اعضای هیات علمی سه دانشگاه دولتی و خصوصی استان گیلان تشکیل دادند. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه های حضوری با 179 نمونه آماری جمع آوری و با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری واریانس محور تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل از بین عوامل شناسایی شده در تحقیق؛ عدالت سازمانی، بدبینی اجتماعی و نقض قرارداد روان شناختی دارای بیشترین تاثیر بر بدبینی سازمانی و ایجاد بدبینی نسبت به تغییر از مهم ترین پیامدهای بدبینی سازمانی می باشد.
    کلیدواژگان: بدبینی سازمانی، بدبینی اجتماعی، مدل سازی ساختاری واریانس محور، اعضای هیات علمی دانشگاه
  • عادل آذر، محمد صفری* صفحات 21-58
    چالش های متعدد پیش روی صندوق های بازنشستگی در کشور از جمله تغییرات جمعیتی و افزایش عمر، پیشی گرفتن تعداد مستمری بگیران از تعداد شاغلین، بدهی های کلان دولت به صندوق های بازنشستگی، عدم مدیریت سرمایه گذاری کارآمد وجوه بازنشستگی و...، بازنگری جدی در ترتیبات فعلی نظام بازنشستگی را لازم می آورد. یکی از بدیل های مناسب که در دنیا مورد استفاده قرار می گیرد، بهره گیری از طرح های بازنشستگی خصوصی و مکمل است. این طرح ها به دلیل حکمرانی خاص خود که مستقل از دولت هستند، در سرمایه گذاری وجوه صندوق های بازنشستگی و همچنین انجام محاسبات بیمه ای و سنجش و مدیریت ریسک از کارآمدی بیشتری برخوردارند؛ بااین وجود در برخی کشورها توسط دولت مرکزی مورد تضمین نیز قرار می گیرند. تحقیق حاضر با هدف تبیین ابعاد مختلف طرح های بازنشستگی خصوصی ابتدا عوامل موثر بر پایداری طرح های بازنشستگی خصوصی را شناسایی نموده سپس وزن هر یک از عوامل را در پایداری طرح تعیین می نماید. روش تحقیق مورد استفاده، رویکرد ترکیبی متدولوژی سیستم های نرم و نگاشت شناختی فازی است. تصویر غنی شده، تحلیل کاتوو و تعریف ریشه ای از طرح های بازنشستگی خصوصی جزء یافته های تحقیق به شمار می روند. همچنین بر اساس نتایج تحقیق، «میزان حقوق دریافتی کارکنان»، «تعداد کارکنان»، «برخورداری مالی کارفرما»، «تعداد بازنشستگان» و «امید به زندگی کارکنان» پنج عنصر اصلی با بیشترین نمره تاثیر بر پایداری طرح های بازنشستگی هستند. نتایج این تحقیق برای سیاست گذاری در حوزه نظام بازنشستگی قابل استفاده خواهد بود.
    کلیدواژگان: طرح بازنشستگی خصوصی، پایداری طرح بازنشستگی، متدولوژی سیستم های نرم، نگاشت شناختی فازی
  • محمد طالاری*، سید حمید خداداد حسینی، اسدالله کردناییج، عادل آذر صفحات 59-86
    یکی از چالش های اساسی تصمیم گیری در شرکت های هلدینگ نحوه مدیریت پرتفولیوی کسب وکارهایشان است. برای رفع این چالش شرکت های مشاوره و مجامع علمی مدل های مختلفی را در اختیار می گذارند که هلدینگ ها از خروجی آن ها برای تدوین استراتژی های پرتفولیوی خود استفاده کنند. این در حالی است که انتقادات زیادی به این مدل ها و زیربناهای تئوریک آن ها وارد است. هدف این مقاله رسیدن به مدلی برای تحلیل پرتفولیو و شناسایی استراتژی های متناسب برای مدیریت پرتفولیو است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد کیفی است و راهبرد آن، نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک است. در این راستا با 22 نفر از مدیران و خبرگان شرکت های هلدینگ مصاحبه نیمه ساختار یافته صورت گرفت. پس از تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، انتخابی و نظری «پرتفوی دوسوتوان» به عنوان پرتفوی مناسب شرکت های هلدینگ مفهوم سازی شد. پرتفوی دوسوتوان برمبنای توازن قابلیت های بهره برداری و کاوش شکل می گیرد و برای این منظور ماتریس ارزیابی توازن ارائه گردید. برای ایجاد و حفظ توازن پرتفوی استراتژی های توازن نیز در دو سطح هلدینگ و کسب وکار و بر مبنای دو منشا درون و برون سازمانی شناسایی و مدل گونه شناسی آن ارائه شد.
    کلیدواژگان: استراتژی توازن، پرتفوی دوسوتوان، مدیریت پرتفولیوی شرکت، نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک
  • محمود محمدیان، بهاره ظهوری* صفحات 87-112
    شرکت ها با چالشی جدی در ارتباط با فعالیت های برندسازی مواجه شده اند، چراکه ازیک طرف مصرف کنندگان نسبت به فعالیت های برندسازی بدبین شده اند و از طرف دیگر رقابت شدید موجب شده تا شرکت ها به دنبال ابزاری برای پایداری مزیت رقابتی خود باشند. اگرچه برخی از پژوهش ها به اهمیت مسئولیت اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای اجتماعی غالب در فعالیت های برندسازی اشاره کرده اند، اما تحقیق زیادی در خصوص اینکه چگونه یک برند اجتماعی با کمک این سیاست ها ساخته می شود صورت نگرفته است. این پژوهش با به کارگیری رویکرد کیفی ترکیبی، ابعاد مسئولیت اجتماعی و ذینفعان شرکت ها را در حوزه بازاریابی کالاهای تندمصرف شناسایی کرده و در نهایت مدلی را برای ساخت برند اجتماعی در این صنعت ارائه می کند. مدل پیشنهادی این تحقیق مدل ساختاری تفسیری است که کلیه متغیرهای آن با استفاده از فراترکیب ادبیات مرتبط و تحلیل مضمون مصاحبه با متخصصان استخراج شده و روابط میان آن ها از دیدگاه برندهای برتر ایران تدوین شده است. همچنین با توجه به اهمیت ادراک مثبت مصرف کنندگان در تضمین موفقیت شرکت ها، مدل به دست آمده از دید مصرف کنندگان نیز تعدیل شده است. نتایج نشان می دهد که تلاش برای ساخت برند اجتماعی منجر به بهبود سازمانی و افزایش نوآوری، افزایش ارزش برند و پایداری برند می شود. بعلاوه، این مدل نشان می دهد که الزامات زیست محیطی به طور مستقیم بر نگرش مصرف کنندگان تاثیرگذار نبوده و مشارکت در خیریه ها و رویدادها منجر به ایجاد تمایز برای محصول نمی شود.
    کلیدواژگان: برند اجتماعی، مسئولیت اجتماعی شرکتی، کالاهای تندمصرف، مدل سازی ساختاری تفسیری
  • علی پیران نژاد* صفحات 113-134
    مطالعه حاضر فرامطالعه ای بر پژوهشهای دولت الکترونیک در کشور در طی پانزده سال گذشته است. در این پژوهش تلاش شده تا با مطالعه و بررسی روند پژوهشهای انجام شده در این حوزه مطالعاتی، به ارائه تصویری جامع از مطالعات این حوزه، در سطح ملی پرداخته شود که بر اساس آن توجه پژوهشگران به حوزه های مغفول باقی مانده را جلب کرده و در نهایت بر توسعه یافتگی روزافزون این مفهوم در کشور کمک نماید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 94 مقاله علمی پژوهشی است که در بازه زمانی سال 1394-1380 در کشور به چاپ رسیده اند. از میان این مطالعات 78 مقاله به عنوان نمونه آماری انتخاب و در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که توجه به ابعاد کاربردی و تعاملی دولت الکترونیک بیشترین جذابیت را برای پژوهشگران در کشور داشته و این در حالی است که سایر ابعاد آن مغفول مانده اند. در انتها نیز پیشنهاداتی برای اصلاح روند مطالعاتی در این حوزه ارائه گردید.
    کلیدواژگان: دولت الکترونیک، فرامطالعه، ایران
  • سید محمدباقر جعفری*، معصومه محمدی، مژگان دیانتی صفحات 135-152
    در سال های اخیر، قرارداد روان شناختی و نقض و تخلف در آن به یکی از موضوع های مهم و قابل توجه برای بیشتر سازمان ها تبدیل شده است، چراکه هرگونه تخطی در قرارداد روان شناختی از سوی کارفرما به چالش های عاطفی در بین کارکنان منجر شده و در نهایت نارضایتی و کاهش التزام شغلی آن ها را در پی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر نقض مربی گری و قرارداد روان شناختی بر التزام شغلی و تعهد عاطفی کارکنان با توجه به نقش متغیرهای تخلف قرارداد روان شناختی و رضایت شغلی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر 460 نفر از کارکنان شرکت ملی گاز استان زنجان بودند که تعداد 200 پرسشنامه، به روش نمونه گیری تصادفی از بین آن ها جمع آوری شد. تحلیل داده ها بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد، بین نقض مربی گری با نقض قرارداد روان شناختی و نقض قرارداد روان شناختی با تخلف قرارداد روان شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از طرف دیگر بین نقض قرارداد روان شناختی و رضایت شغلی و تخلف قرارداد روان شناختی با تعهد عاطفی و التزام شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. هم چنین رابطه ی مثبت و معنادار میان رضایت شغلی با تعهد عاطفی و التزام شغلی نیز مورد تایید قرار گرفت.
    کلیدواژگان: نقض مربی گری، نقض قرارداد روان شناختی، تعهد عاطفی، التزام شغلی