فهرست مطالب

پژوهش های جغرافیایی - پیاپی 64 (تابستان 1387)

فصلنامه پژوهش های جغرافیایی
پیاپی 64 (تابستان 1387)

  • 190 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/06/15
  • تعداد عناوین: 11
|
  • عیسی جوکارسرهنگی، وحید غلامی، محمد بشیر گنبد صفحات 1-12
    بخش وسیعی از استان یزد را نواحی کویری تشکیل می دهد. یکی از مهمترین این نواحی در این استان، کویر سیاه کوه می باشد. تحقیقات نشان می دهد که سنجش از دور تکنیک بسیار کار آمدی در بررسی مناطق خشک و مطالعه تغییرات آن و تهیه نقشه های پوشش گیاهی محسوب می گردد. هدف این مطالعه نیز بررسی ویژگی های مورفولوژی و مقایسه تغییرات پوشش گیاهی کویر سیاهکوه با استفاده از داده های سنجش از دور می باشد. برای دست یابی به این هدف، از داده های سنجنده های TM وETM+ ماهواره لندست مربوط به تاریخ های شهریور 1369 و 1379 به عنوان ابزار های اصلی تحقیق استفاده شده است. هم چنین، با استفاده از شاخص گیاهیNDVI بر روی دوسری از داده های ماهواره ای سال های مذکور، نوع و مقدار پوشش گیاهی بررسی و تغییرات و گسترش آن ها تعیین گردیده است. تکنیک کار تحقیق، استفاده از روش های همبستگی و مقایسه ای بوده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از طریق نرم افزار های مورد استفاده در سنجش از دور از جمله، نرم افزار SPSS و نیز نرم افزار IDRISI انجام پذیرفته است. تجزیه و تحلیل متغیر های مؤثر بیانگر آن است که، سیستم های سنجش از دور از پاره ای جهات قابلیت بسیار مناسبی برای بررسی روند تحولات در مناطق کویری و بیابانی دارند. بر این اساس، نتایج به دست آمده با استفاده از ابزارها و تکنیک های ذکر شده نشان می دهد که تغییرات صورت گرفته در سطح کویر اردکان در طی دوره ده ساله تحت بررسی هر چند جزیی بوده اما یکنواخت نبوده است. بیشترین تغییرات مربوط به نقاطی می گردد که متغیرهای موثر غالب تر بوده اند. هم چنین نتایج نشان می دهد که، برای بررسی پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعه، بهترین شاخص NDVI می باشد.
    کلیدواژگان: شدت فرسایش، توپوگرافی، حوضه زارم رود، GIS، رگرسیون چند متغیره
  • قاسم عزیزی، محمود روشنی صفحات 13-28
    هدف این تحقیق مطالعه انحراف احتمالی برخی عناصر رطوبتی و دمایی در سواحل جنوبی دریای خزر از حالت نرمال می باشد. محاسبات و تحلیلها بر روی میانگین دمای حداقل، حداکثر، بارش،رطوبت و ابرناکی انجام شده است. مقطع زمانی مورد مطالعه در این تحقیق یک دوره 40 ساله است که بین سالهای 1955 تا 1994 واقع می گردد و ایستگاه های بندرانزلی، رشت، رامسر، بابلسر و گرگان را شامل می شود. ابتدا سعی شده است با استفاده از روش رتبه ای من کندال، تغییرات داده ها شناسایی شوند و سپس نوع و زمان آن مشخص گردد. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که زمان شروع بیشتر تغییرات ناگهانی و از هر دو نوع روند و نوسان بوده است. در اکثر ایستگاه ها دمای حداقل روند مثبت و دمای حداکثر روند منفی نشان می دهد. بدین ترتیب از دامنه نوسان دما در طول دوره کاسته شده است. همچنین نتایج نشان می دهد که درصد تغییر در فصل زمستان و تابستان نسبت به بهار و پاییز بیشتر است وزمان شروع تغییرات در ایستگاه های منطقه یکسان نیست
    کلیدواژگان: سواحل جنوبی دریای خزر، تغییر اقلیم، من، کندال، تغییر ناگهانی، روند، نوسان
  • شمس الله عسگری، محمدرضا ثروتی، محمدرضا جعفری صفحات 29-35
    مطالعه مسائل مختلف مربوط به پروژه های سد سازی، حائز اهمیت فراوان است و نتایج حاصل از آن، احتمال موفقیت پروژه را افزایش می دهد. و مطالعات فرسایش و رسوب حوضه های آبریز از جمله آن مسائل است. لذا با توجه به اینکه در حوضه کنجانچم سد ایلام قرار دارد و پروژه احداث بند امیر آباد نیز بر روی رود کنجانچم در دست اجرا می باشد، در این تحقیق فرسایش و رسوب حوضه از نظر کیفی و کمی با استفاده از روش(پسیاک اصلاح شده MPSIAC) در محیط(GIS) مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این راستا پس از ورود لایه های اطلاعاتی به محیط(GIS)و تلفیق این لایه ها، حوضه به 336 واحد رسوبزا تفکیک گردید که 216 واحد آن در بالادست سد ایلام واقع شده است. حداقل و حداکثر میزان رسوب تولیدی در این واحدها 3/2 و 7/26 تن در هکتار در سال و میانگین کل رسوب تولیدی حوضه درمدل MPSIAC معادل 98/14 تن در هکتار در سال برآورد گردیده است. میزان بار رسوبی حوضه در محل سد 13/2340309 تن در سال محاسبه گردید که معادل 12/181716 مترمکعب در سال می باشد. همچنین میزان بار رسوبی حوضه در محل بند امیرآباد بدون احتساب 6 زیرحوضه بالادست 77/265016 مترمکعب در سال برآورد شده است. از نظر کلاس های فرسایشی و شدت رسوبدهی حوضه به سه کلاس کم، متوسط، و زیاد تفکیک شده است
    کلیدواژگان: حوضه های آبریز، فرسایش خاک، رسوبدهی، MPSIAC، GIS
  • حسین محمدی، علی اصغر زینانلو، علی اصغر روشن صفحات 37-51
    دما مهمترین عامل محیطی است که گلدهی و میوه دهی زیتون را تحت تاثیر قرار می دهد. دماهایی که باروری را تحریک می کنند، و دماهایی که سبب آسیب به درخت یا محصول آن می شوند، برای تعیین سازگاری مهم هستند و باید مورد بررسی قرار گیرند. این تحقیق حداقل دماهای روزانه > 5/12 و < صفر و حداکثر > 1/21 و < 5/12 درجه سانتیگراد اول اکتبر تا آخر مه را برای 10 ایستگاه نواحی زیتون خیز و در حال کشت کشور و یک ایستگاه کنترل، با استفاده از مدل سازگاری دمایی، بررسی نموده است. همچنین برای تعیین احتمال آسیب دماهای بالا طی دوره گلدهی در هر ناحیه، دماهای برابر و بیشتر از 8/37 درجه تحلیل شده اند. جهت مشخص شدن خسارت ایجاد شده به وسیله آخرین یخبندان بهاری، دماهای مساوی و کمتر از صفر درجه، که طی دوره گلدهی در هر ناحیه رخ داده است، مورد بحث قرار گرفتنه اند. مدل مذکور شاخص هایی را ارائه کرده است که نشان می دهد ایستگاه های شیراز، منجیل، گرگان، گنبد و سرپل ذهاب الگوی دمایی مشابه نواحی زیتون خیز دارند
    کلیدواژگان: درجه حرارت، شاخص خسارت، سازگاری دمایی، ورنالیزاسیون، زیتون، ایران
  • ابراهیم مقیمی، سیدکاظم علوی پناه، تیمور جعفری صفحات 53-75
    این تحقیق به منظور ارزیابی و شناخت مکانیزم عوامل موثر در وقوع زمین لغزشهای حوضه چناران و پهنه بندی این پدیده بر اساس عوامل اثر گذار با مدل LIMانجام شد. ابتدا با انجام مطالعات و بررسی های میدانی عوامل موثر در وقوع زمین لغزشهای حوضه شناسایی و با استفاده از مدل «روش شاخص زمین لغزش»(LIM) ارزیابی و بر اساس وزن هر یک در مدل، پهنه بندی خطر زمین لغزش صورت گرفت. سپس از طریق انقطاع نقشه پراکنش زمین لغزشهای موجود با نقشه پهنه بندی پتانسیل خطر زمین لغزش در حوضه، کارایی این مدل در پهنه بندی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که، به دلیل وجود لایه های غیر قابل نفوذ رسی، مارنی و تبخیری و سیمان انحلال پذیر کربناته در سازند شوریجه (Ksh)، این واحد سنگی با دارا بودن بیشترین وزن)3341/2(Lnwi=، عامل اساسی در لغزش خیزی حوضه می باشد. سپس لایه های آبدار زیر زمینی، افزایش وزن ناشی از رشد درختان تنومند در باغات، اثر غیر مستقیم طیف ارتفاعی(1715-1570) و فرایندهای حاصله، شیب مناسب(7/78-38درجه)، زیربری دامنه توسط رودخانه چناران و نقاط با برف ماندگار در قالب عوامل موثر در کاهش و افزایش تنش برشی، به ترتیب بیشترین تاثیر را در زمین لغزش حوضه دارند. حدود35/89 درصد از لغزشهای حوضه در مناطق با پتانسیل خطر زمین لغزش خیلی زیاد واقع شده اند که قابلیت این مدل در پهنه بندی زمین لغزش را نشان می دهد
    کلیدواژگان: حوضه چناران، آلاداغ، ارزیابی عوامل، پهنه بندی زمین لغزش، مدل LIM
  • احمد معتمد، محمدرضا غریب رضا صفحات 77-87
    منطقه مورد بررسی در جنوب شرق کشور و بخشی از مکران ساحلی محسوب می شود که بیشتر از خلیج های امگا شکل و تراس های دریایی تشکیل شده است. روش این تحقیق متکی بر روش های GIS، زمان سنجی به روش کربن14 و پیمایش های میدانی بوده است. قدیمی ترین شواهد جغرافیای کواترنر دراین مناطق به سنyr BP 17600 در خلیج چابهار به دست آمده که قابل تطابق با پیشروی فلاندرین پس از آخرین فاز یخچالی است و پس از آن آخرین توالی رسوبی پسرونده در منطقه مکران ساحلی شکل گرفته است. بر اساس نتایج زمان سنجی و موقعیت خطوط ساحلی گذشته، فاصله زمانی تشکیل هر دوره از خطوط ساحلی دیرینه در خلیج های گواتر، چابهار و درنگو به ترتیب 113، 223 و 130 سال به دست آمده است. همچنین نرخ بالاآمدگی خشکی از حدود 5000 سال پیش تا کنون بر اثر وقوع گسل های متعدد 4 برابر افزایش داشته و عوارض جغرافیایی ساحلی را دچار تغییرات کرده است
    کلیدواژگان: جلگه ساحلی مکران، تغییرات ساحلی، کواترنر، ژئومرفولوژی ساحلی، زمان سنجی کربن 14
  • منوچهر فرج زاده اصل، مهنام فلاح صفحات 89-104
    برای بررسی نوع تغییرات پوشش گیاهی حوضه رودخانه تجن، تصاویر TM و + ETMسال های? ???و???? انتخاب و پس از تصحیح و بارزسازی، برای ارزیابی تغییرات، از روش های تفریق، نمایش رنگی، شاخص پوشش گیاهی و مقایسه بعد از طبقه بندی استفاده گردید. نتایج نشان داد که علی رغم سیر نزولی بارندگی در این دوره زمانی، دبی افزایش یافته است. این در حالی است که میانگین کل شاخص پوشش گیاهی حوضه 89/12 درصد و شاخص پوشش گیاهی جنگل و مرتع 85/9 و 7/34 درصد کاهش یافته است. با توجه به عدم تغییر توپوگرافی و شیب حوضه طی این دوره، می توان نتیجه گرفت، افزایش رواناب بیشتر بدلیل کاهش جنگل و مرتع بوده، که در این میان نوع خاک نیز آن را تشدید نموده است و عوامل آب و هوایی(میزان بارندگی) تاثیر قابل توجهی در آن نداشته است.
    کلیدواژگان: تغییر کاربری و پوشش اراضی، تجن، شاخص پوشش گیاهی، ETM+، TM
  • معصومه رجبی، مریم بیاتی خطیبی صفحات 105-121
    در تعدادی از دره های کوهستان سهند، اگرچه شواهدی از توسعه یخچالهای دره ای موجود است و در واقع دره های شمالی و غربی این توده کوهستان در بالادست از ویژگی دره یخچالی برخوردارند ولی نمی توان انتظار داشت که اشکال تیپیک دره های یخچالی آلپ در کوهستان سهند نیز مشاهده شود. بررسی و بکارگیری روابط توسعه یافته در این خصوص همین موضوع را تایید می کند. با توجه به مدل توسعه یافته در خصوص شبیه سازی رقومی فرسایش دره یخچالی، و نظر به نیمرخهای عرضی تهیه شده از بخشهای مختلف دره های شمالی و غربی، فرم و شکل دره های یخچالی سهند با مرحله سوم از مدل فوق منطبق است. رابطه گرف(نسبت عمق دره به عرض دره در راس) تنها در چند مورد با ارقام شاخص دارای همخوانی است. همچنین به کارگیری مدلY=a Xb و سایر معادله ها در یکی از حوضه های نسبتا مشخص تر یعنی دره یخچالی لیقوان چای، نتیجه معنی داری را نشان نداد. بنابراین دره های یخچالی شکل گرفته در حوضه های آبریز توده کوهستانی سهند هرچند به صورت دره های باز و تقریبا داری چشم انداز U شکل در طبیعت هستند ولی از نظر تحول کمتر توسعه یافته اند. یادآوری می شود شکل اولیه و اصلی دره های یخچالی سهند، بدلیل اثر سیستم های فرسایشی غیر یخچالی در مدت زمان متجاوز از 10،000 سال دچار تغییراتی در مورفولوژی شده اند.
    کلیدواژگان: فرسایش یخچالی، کواترنر، دره های یخچالی، نیمرخ عرضی دره ها، کوهستان سهند
  • کاظم رنگ زن، علیرضا زراسوندی، ارسلان حیدری صفحات 123-136
    این تحقیق با هدف مقایسه دو مدلEPM و MPSIAC در جهت برآورد فرسایش و رسوب حوضه پگاه سرخ گتوند(یکی از زیر حوضه های، بزرگ حوضه کارون) با مساحتی بالغ بر 4600 هکتار و تنوع شرایط سنگ شناسی و پوشش گیاهی، با استفاده از تکنیک های RS و GIS انجام گرفته است. بخشی از داده های مورد نیاز از طریق مطالعات جامع آبخیزداری حوضه که قبلا انجام شده بود، تامین، و بخشی دیگر نیز از طریق پردازش تصاویر رقومی و مطالعات صحرایی تهیه گردید. تمام فاکتورهای مورد نیاز در دو مدل EPM و MPSIACبا استفاده از توانایی های مشترک RS و GIS تهیه گردید. با استفاده از دو مدل ذکر شده میزان فرسایش در سطح حوضه برآورد گردید. مقایسه نتایج دو مدل EPM وMPSIAC با مشاهدات صحرایی حاکی از آن است که اگر چه نتایج بدست آمده از دو مدل ذکر شده در اکثر مناطق انطباق زیادی با هم دارند، اما نتایج مدل EPM برای شناسایی مناطق دارای فرسایش بالا به اندازه مدل MPSIAC قابل اطمینان نمی باشد
    کلیدواژگان: سنجش از دور، فرسایش، خوزستان، EPM، MPSIAC
  • سید رضاحسین زاده صفحات 137-155
    این مقاله به منظور آگاهی دانشجویان و محققین ژئومورفولوژی از وضعیت این علم در ایران پس از انقلاب اسلامی و چشم انداز آینده آن تهیه گردیده است. برای روشن شدن مرز فعالیتهای ژئومورفولوژی با علوم مشابه ابتدا قلمروهای مختلف علم ژئومورفولوژی با رعایت قدمت تاریخی مورد توجه قرار گرفته وسپس به وضعیت آن در ایران پرداخته شده است. روش تحقیق مقاله توصیفی از نوع تحلیل محتوا بوده و کلیه مواد آن از منابع و اسناد موجود تامین گردیده است. دوره مطالعاتی این مقاله 4/1 قرن یعنی از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1383 را در بر می گیرد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که طی 25 ساله اخیر عمدتا مطالعات ژئومورفولوژی در ایران متوجه چهار موضوع ژئومورفولوژی عمومی، ساختمانی، رودخانه ای و حرکات دامنه ای بوده است. در مقابل موضوعاتی نظیر تخریب و هوازدگی، فرایندهای بادی، ساحلی، یخچالی و ژئومورفولوژی کاربردی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. گرچه نتایج این مقاله بیان کننده طلوع مجدد ژئومورفولوژی بعد از انقلاب اسلامی است لیکن تا رسیدن به یک وضعیت مطلوب هنوز راهی دراز در پیش است
    کلیدواژگان: ژئومورفولوژی، تاریخچه، پیشینه ژئومورفولوژی ایران، پیشرفت ژئومورفولوژی در ایران، انتشارات ژئومورفولوژی
  • سهراب حجام، یونس خوش خو، رضا شمس الدین وندی صفحات 157-168
    هدف از انجام این تحقیق، بررسی روند تغییرات بارندگی های فصلی و سالانه چند ایستگاه منتخب در حوزه مرکزی ایران با استفاده از روش های ناپارامتری می باشد. دو آزمون من- کندال و Sen’s Estimator Slope که جزو متداول ترین روش های ناپارامتری به شمار می روند جهت تحلیل روند داده های بارندگی در مقیاس های فصلی و سالانه به کار گرفته شدند. 48 ایستگاه باران سنجی واقع درحوزه مرکزی ایران که در بازه زمانی 1350 الی 1379 دارای آمار بودند انتخاب و دو آزمون فوق برروی داده های آنها اعمال گردید و نتایج حاصل از این دو روش با هم مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کارآیی دو روش فوق در تحلیل روند بارندگی های فصلی و سالانه در بیشتر موارد شبیه هم است و کارآیی روش Sen’s Estimator Slope در تحلیل مشاهداتی که در آنها تعداد داده های صفر(عدم وجود بارندگی) زیاد است بهتر از آزمون من- کندال می باشد. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان دهنده وجود روند کاهشی و معنی دار توسط هر دو آزمون بکارگرفته شده در برخی از سری های زمانی مورد مطالعه بود ولی هیچ روند افزایشی و معنی داری بصورت توام توسط دو آزمون بکارگرفته شده مورد تایید قرار نگرفت. با توجه به ناکافی بودن تعداد سری های دارای روند معنی دار نسبت به سری های فاقد روند، نمی توان روند خاصی را بر بارندگی های فصلی و سالانه منطقه مورد مطالعه نسبت داد.
    کلیدواژگان: تحلیل روند، بارش، روش های ناپارامتری، من، کندال، Sen's Estimator Slope