فهرست مطالب

مرتع - پیاپی 3 (پاییز 1386)

مجله مرتع
پیاپی 3 (پاییز 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/07/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • زینب خادم الحسینی، مریم شکری، سید حمیدحبیبیان صفحه 222
    از توان اکولوژیکی مراتع مشجر زیرحوزه بناب ارسنجان، که نماینده بخشی از اکوسیستم زاگرس جنوبی است، علیرغم دارا بودن تنوع زیاد اکولوژیکی و فلوریستیکی، به طور صحیح استفاده نمی شود. از آنجا که مدیریت صحیح و بهره برداری پایدار در هر اکوسیستم مستلزم درک اتفاقاتی است که در آن واقع می شود، آگاهی از روابط بین جوامع گیاهی با عوامل محیطی، به منظور اعمال مدیریت منطبق با شرایط اکولوژیک، در این تحقیق مد نظر بوده است. پس از بررسی فلور منطقه، مطالعه پوشش گیاهی با نمونه برداری در توده های معرف به روش سیستماتیک - تصادفی، در 52 قطعه نمونه، صورت پذیرفت. اقلیم منطقه به روش آمبرژه تعیین شد. طبقه بندی پوشش گیاهی با استفاده از آنالیز خوشه ای(CA) و رسته بندی پوشش گیاهی با استفاده از آنالیز مؤلفه های اصلی (PCA) و آنالیز تطابق کانونیک (CCA) صورت پذیرفت. نتایج حاصل از مطالعه اقلیم، سه طبقه اقلیمی نیمه خشک سرد، نیمه خشک خیلی سرد و نیمه مرطوب خیلی سرد را نشان داد. آنالیز خوشه ایاجتماعات بنه – بادام، استپی ها و چتریان بزرگ را در منطقه تفکیک کرد. نتایج حاصل از آنالیز PCA، نشان داد بیشترین پراکنش گونه ها در امتداد محور اول است. نتایج حاصل از آنالیز CCA بیانگر آنست که انتشار گونه های مرتعی با ارزشی چون Ferula ovina، Prangos ferulaceae وBromus tomentellus در مراتع کوهستانی مرتفع متاثر از عامل ارتفاع از سطح دریا می باشد. تلفیق نتایج حاصل از روش های آنالیز پوشش گیاهی با عامل اقلیم نشان داد ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی با تاثیر بر میزان دما و رطوبت، عامل عمده کنترل پراکنش گونه های گیاهی هستند. با اذعان براینکه نتایج حاصل از این مطالعه، مبین اثرات عوامل محیطی بر کنترل و پراکنش گونه های گیاهی است، لیکن اثرات نامطلوب فعالیتهای انسان بر مدیریت پایدار مراتع منطقه انکار ناپذیر است.
    کلیدواژگان: زاگرس، ارسنجان، آنالیز خوشه ای(CA)، آنالیز مؤلفه های اصلی (PCA)، آنالیز تطابق کانونیک (CCA)
  • شیما نیکو، حسین آذرنیوند، محمدجعفری، حامد جنیدی جعفری صفحه 237
    هدف از این تحقیق بررسی شرایط رویشگاهی گونه افدرا intermedia. E به عنوان گیاهی دارویی و مؤثر در حفاظت آب و خاک دربخشی از حوزه آبخیز دامغان است. ابتدا محدوده مورد مطالعه بر روی نقشه توپوگرافی مشخص گردید. سپس با بازدید های صحرایی منطقه، سه تیپ گیاهی که در آنها گونه افدرا، گونه غالب بود، شناسایی شد. سپس محدوده تیپ های شناسایی شده بر روی نقشه توپوگرافی منتقل و شیب جهت و ارتفاع هر تیپ مشخص گردید همچنین با استفاده از نقشه زمین شناسی، جنس سنگ در تیپ های مورد مطالعه مشخص گردید. در هر یک از این تیپ ها نمونه برداری در 10 پلات1×1متر مربعی به روش تصادفی –سیستماتیک انجام شد. در داخل پلاتها، لیست گونه های گیاهی موجود و درصد پوشش تاجی هر یک از گونه ها و در نهایت رخساره ژئومرفولوژی مشخص گردید. در داخل پلاتها، به صورت یکی در میان در پای گیاه پروفیل حفر گردید و از عمق 50-0سانتی متری خاک (متوسط عمق ریشه دوانی) نمونه برداری انجام شد. در نمونه های خاک خصوصیات بافت، درصد آهک، درصدگچ، درصد ماده آلی، اسیدیته، هدایت الکتریکی، نسبت جذب سدیم و درصد سدیم تبادلی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که آزمون Fبرای خصوصیات اسیدیته، نسبت جذب سدیم، میزان گچ خاک و ارتفاع از سطح دریا، در سطح یک درصد و برای شیب، هدایت الکتریکی و درصد سدیم تبادلی در سطح پنج درصد معنی داراست. نتایج کلی تحقیق نشان داد که با توجه به افزایش درصد نسبی تاج پوشش گیاهی افدرا با افزایش املاح گچ و نمک intermedia E. را می توان به عنوان گونه گچ دوست و آهک دوست ترجیحی قلمداد کرد. این گونه به سبب سازگاری با شرایط دشواری چون وجود املاح گچ و آهک زیاد از یک سو و از سوی دیگر ارزش دارویی و نقش موثری که در حفاظت آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک دارد، می تواند در ارائه راهکارهای مدیریتی صحیح و کارآمد در جهت حفظ، احیا و استفاده بهینه از رویشگاه های این گونه مورد توجه قرار گیرد.
    کلیدواژگان: گونه افدرا، خصوصیات خاک، توپوگرافی، سنگ شناسی، گونه گچ دوست و آهک دوست ترجیحی دامغان
  • حسین آذرنیوند، یحیی اسماعیل پور، محمدرضا مقدم، احمد صادقی پور صفحه 250
    درمنه کوهی(Artemisia aucheri) یکی از گیاهان شاخص مراتع نیمه استپی کشور بوده و پوشش گیاهی بسیاری از مراتع این منطقه است. این گیاه از لحاظ درصد پوشش و میران تولید، حفظ خاک و خواص دارویی دارای اهمیت است. در این مطالعه میزان پروتئین خام و دیواره سلولی (NDF) موجود در علوفه درمنه کوهی در سه مرحله فنولوژیک در منطقه وردآورد کرج در سه طبقه ارتفاعی 2000، 2200 و 2400 متری اندازه گیری شده است. سپس نمونه ها در آزمایشگاه آنالیز شده و تفاوت آماری در محتوای پروتئین و NDF علوفه هر یک از مراحل سه گانه رویشی طبقات ارتفاعی بررسی گردید. نتایج نشان داده اند میزان پروتئین از آغاز تا پایان رویش روند کاهشی دارد و تفاوت میانگین آن در مراحل رشد، گلدهی و تولید بذر کاملا معنی دار است. میانگین میزان NDF اندازه گیری شده روند افزایشی داشته اما تفاوت میانگین دو مرحله رشد و گلدهی معنی دار نیست. لذا بهره برداری از علوفه این گیاه در مرحله گلدهی توصیه می شود که مقدار علوفه و کیفیت آن در حد مطلوب است.
    کلیدواژگان: درمنه کوهی (Artemisia aucheri)، پروتئین خام، دیواره سلولی (NDF)، مراحل رویشی، ارتفاع
  • تیمور مریدی، جمشید قربانی، نصرت الله صفاییان صفحه 259
    بوم شناسان بیشتر به مقوله اندامهای هوایی گیاه و پاسخ آنها به شرایط محیطی و مدیریتی پرداخته و کمتر اندامهای زیرزمینی را مورد مطالعه قرار داده اند. در این تحقیق اثر چرا بر اجزای مختلف توده گیاهی زیرزمینی در دو فصل رویشی بهار و تابستان مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور در دو رویشگاه چرا شده و قرق اقدام به نمونه برداری خاک با یک استوانه فلزی به قطر 7 سانتی متر و عمق 30 سانتی متر گردید. پس از شستشوی نمونه ها، به کمک میکروسکوپ اندام های زنده از مرده با استفاده از بافت، رنگ، ثبات و استحکام اندامهای زیرزمینی جدا گردید. اندام های زنده به چهار گروه شامل ریشه های نازک، ریشه های ضخیم، ریزومها و پیازها تقسیم گردیدند. پس از قرار دادن نمونه ها در داخل آون به مدت 48 ساعت و اطمینان از خشک شدن آنها، وزن هر نمونه تعیین و به واحد سطح تبدیل گردیدند. وزن مجموع گروه های چهار گانه به عنوان کل وزن زنده اندام های زیر زمینی لحاظ گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین وزن زنده اندام های زیر زمینی در هر دو رویشگاه چرا شده و قرق و در هر دو زمان مربوط به ریشه های نازک بوده است. کل توده گیاهی اندام های زیر زمینی، توده گیاهی ریشه های نازک و ضخیم در داخل قرق بطور معنی داری بیشتر از خارج قرق بدست آمد. بین توده گیاهی ریزوم ها در منطقه قرق و منطقه چرا شده اختلاف معنی داری مشاهده نگردید اما توده گیاهی پیازها در منطقه چرا شده به طور معنی داری بیشتر از منطقه قرق بوده است. توده گیاهی کل اندام های زیر زمینی و ریشه های نازک تنها در داخل قرق به طور معنی داری با زمان تغییر کرده که همراه با افزایش توده گیاهی در انتهای فصل رویش بوده است. تغییرات توده گیاهی ریشه های ضخیم و ریزوم ها در طول فصل رویش مستقل از رویشگاه بوده و بیشترین توده گیاهی در انتهای تابستان مشاهده گردید. این تحقیق نشان داد که چرای دام می تواند توده گیاهی زیر زمینی را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: چرا، توده گیاهی ریشه، علفزار، زاگرس
  • مریم شکری، علی طویلی، جواد ملایی کندلوسی صفحه 269
    از دیدگاه بوم شناختی مرتع اطلاع از اثرات چرای دام بر ساختار پوشش گیاهی و تغییراتی که در اثر چرا در گیاهان و اکوسیستم های مرتعی بوجود می آید ضروری است. تحقیق حاضر با چنین نگرشی و به منظور ارزیابی اثر شدتهای مختلف چرا در امتداد گرادیان ارتفاعی در قسمتی از مراتع کوهستانی البرز انجام شد. بهمین منظور سه طبقه ارتفاعی مناطق کوهستانی پایین دست (2300-2000 متر)، میان دست (2600-2300 متر) و بالادست (2600>) انتخاب و در هر یک سه شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین مشخص و تفکیک شد. مطالعات پوشش گیاهی در توده های معرف مناطق انتخاب شده با استفاده از پلات ویتاکر (1/0 هکتار) صورت پذیرفت. جهت مقایسه غنای گونه ای در حالت های مورد مطالعه از رگرسیون گروهی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در شدت چرای سبک با افزایش ارتفاع تغییری در غنای گونه ای حاصل نشده است ولی در شدت چرای متوسط و سنگین همراه با افزایش ارتفاع غنای گونه ای افزایش معنی داری یافته است. در چرای متوسط و سبک بیشترین سهم پوشش گیاهی مربوط به همی کریپتوفیت ها بوده لیکن با افزایش شدت چرا تروفیت ها جایگزین همی کریپتوفیت ها شده اند.
    کلیدواژگان: غنای گونه ای، شدت چرا، پلات ویتاکر، رگرسیون گروهی، مراتع کوهستانی، البرز
  • معصومه فرجی، علی طویلی صفحه 279
    در چند دهه اخیر، توسعه روزافزون اطلاعات ماهواره ای در جهان تحول شگرفی در کسب اطلاعات از منابع زمینی و زیست محیطی ایجاد کرده است. تصاویر ماهواره ای در کنار سایر منابع اطلاعاتی می توانند به عنوان ابزاری مناسب در مطالعات و بررسی های منابع زمینی و محیطی در دسترس پژوهشگران قرار گیرند. این داده ها، اطلاعات جامع و بهنگام را در اختیار مدیران و تصمیم گیران برای برنامه ریزی توسعه منابع زمینی و محیطی قرار می دهند. در این تحقیق با استفاده از این تکنولوژی، رابطه شاخصهای طیفی با عوامل موثر در فرسایش حوزه آبخیز مهران مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا به بررسی شاخص های انعکاس از سطح خاک و رطوبت پرداخته و پس از کلاسه بندی آن، رابطه آنها با فاکتورهایی نظیر جهت شیب و خصوصیات خاک بررسی شد. سپس ارتباط آن با فرسایش مراتع و دیمزارها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید مناطقی که شاخص انعکاس از سطح خاک درآنها زیاد بوده و از شاخص رطوبتی پائین تری برخوردارند عمدتا در دامنه های جنوب شرقی و جنوبی حوزه مورد مطالعه واقع شده اند و مناطقی که از شاخص انعکاس از سطح خاک کمتری برخوردارند دارای شاخص رطوبتی بالاتری هستند. همچنین بعد از بررسی های به عمل آمده مشخص شد، مناطقی با شاخص انعکاس از سطح خاک متوسط و زیاد غالبا در دامنه های جنوب شرقی واقع شده اند که تیپ اراضی از نوع تپه، خاک سطحی کم عمق تا نیمه عمیق یکنواخت با دیمزارهای رها شده و پوشش گیاهی مرتعی (R3)، وضعیت مرتع متوسط و گرایش منفی و در پاره ای مناطق ثابت است. بیشترین شدت فرسایش در سطح حوزه آبخیز در این مناطق مشاهده شد. همچنین مناطقی با شاخص انعکاس از سطح خاک کم مربوط به دامنه های شمال غربی بود که در آن شاخص رطوبتی بالا، خاک سنگریزه دار، تکامل یافته و عمیق بوده و فرسایش عمدتا سطحی است.
    کلیدواژگان: اندکسهای طیفی، شاخص رطوبت، شاخص انعکاس از سطح خاک، جهت شیب دیمزار، مراتع
  • محمد جنگجو برزل آباد، محمد قربانی صفحه 292
    ارزیابی صحیح از سود آوری طرحهای مرتعداری سبب افزایش کارآیی اقتصادی و جلوگیری از هدر رفت سرمایه های ملی می شود. در این پژوهش 25 طرح مرتعداری اجرا شده در سراسر کشور جمع آوری و فهرست هزینه ها، درآمدها و سودآوری اقتصادی آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که لحاظ نکردن هزینه عدم استفاده از مرتع (88% موارد)، هزینه بهره سرمایه (80% موارد) و کوتاه در نظر گرفتن طول دوره سوددهی (56% موارد) سبب شده است تا سودآوری برخی پروژه های مرتعداری بیشتر و یا کمتر از مقدار واقعی برآورد شود. بنابراین در این مقاله یک روش الگویی برای تدوین طرحهای مرتعداری ارائه و مورد تجزیه و تحلیل اقتصادی قرار گرفت. در شرایط فعلی پژوهشهای بیشتری لازم است تا معیاری جهت محاسبه برخی منابع هزینه و درآمدی طرحهای مرتعداری تبیین شود، و همچنین ارزیابی مناسبی از خدمات اکولوژیک مراتع اصلاح شده صورت پذیرد.
    کلیدواژگان: ارزیابی اقتصادی، مرتعداری، نرخ بازده سرمایه، روش الگویی
  • سیدحمیدرضا صادقی، وحیده عبدالله صفحه 308
    خشک سالی های متعدد، مدیریت نامناسب چرای دام و بهره برداری غیر اصولی از مراتع کشور موجب از بین رفتن و یا تخریب پوشش گیاهی شده است. در حال حاضر از گیاهان بوته ای متعددی خصوصا از جنس آتریپلکس (اسفناج وحشی) جهت اصلاح و ایجاد پوشش مصنوعی این مناطق استفاده می شود به نحوی که امروزه سطح وسیعی از مراتع خشک توسط گونه آتریپلکس کانسنس بوته کاری شده لکن تاکنون مطالعه خاصی در ارتباط با مسائل اکوهیدرولوژی آن صورت نگرفته است. از آنجائی که بررسی نحوه توزیع رطوبت در اطراف ریشه گیاهان مذکور نقش اساسی در مدیریت صحیح این گونه مراتع دارد، از این رو، تحقیق حاضر به منظور مطالعه توزیع رطوبت در اطراف ریشه سه گیاه آتریپلکس کانسنس در منطقه خشک غرب بیرجند انجام پذیرفت. در همین راستا، در ابتدا سه بوته مشابه انتخاب و پس از آبیاری کامل ناحیه کشت گیاه مبادرت به حفر پروفیل پس از گذشت دو روز تا فاصله 180 سانتی متر در طرفین گیاه و تا عمق یک متر شد. برای تعیین رطوبت خاک در اطراف ریشه هر گیاه نمونه گیری در 10 عمق با فاصله مساوی انجام شد و 21 نمونه در هر عمق در امتداد پروفیل در فواصل 0 (پای گیاه)، 10، 20، 30، 40، 50، 75، 100، 125، 150 و 180 سانتی متر از گیاه و در طرفین گیاه برداشت و برای اندازه گیری رطوبت حجمی خاک به روش وزنی استفاده شد. سپس مقایسه میانگین درصد رطوبت حجمی فواصل و عمق های مختلف با استفاده از نرم افزار SPSS11.5 انجام شد. نتایج مقایسه فاصله ها در اعماق مختلف نشان داد که رطوبت حجمی در محدوده گیاه به واسطه پتانسیل جذب موجود بیش تر بوده و با دور شدن از گیاه به طور شعاعی کاهش یافته است. مقایسه رطوبت در عمق های مختلف در هر فاصله نیز نشان داد که در تمام فاصله ها میزان رطوبت موجود در عمق 20 تا 30 سانتی متری به دلیل عدم تاثیر تبخیر از سطح خاک و همچنین توزیع حداکثر ریشه، حداکثر بوده و حداقل آن در عمق 60 تا 100 سانتی متر به دلیل جذب آب توسط گیاه و عدم کفایت آب برای نفوذ تا عمق مذکور بوده است.
    کلیدواژگان: اکو هیدرولوژی، توزیع رطوبت خاک، اندازه گیری رطوبت خاک، آتریپلکس کانسنس، بیرجند