فهرست مطالب

مرتع - سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 42، تابستان 1396)

مجله مرتع
سال یازدهم شماره 2 (پیاپی 42، تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/14
  • تعداد عناوین: 11
|
  • عادل سپهری، اسماعیل شیدای کرکج، حسین بارانی، جواد معتمدی صفحات 125-138
    این مطالعه به منظور ارزیابی عوامل خاکی موثر بر میزان ذخیره کربن آلی خاک و توسعه مدلی برای تخمین توان ذخیره کربن با استفاده از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در مراتع استان آذربایجان شرقی انجام شد. پس از برداشت تعداد 92 نمونه خاک از مکان های مختلف مرتعی، اندازه گیری ویژگی های مختلف خاک و ذخیره کربن آلی آن صورت پذیرفت. برای ارائه مدل از روش تحلیل مسیر و رگرسیون گام به گام استفاده شد. بدین ترتیب نتایج تحلیل میسر نشان داد پارامترهای رطوبت اشباع، اسیدیته، سیلت، هدایت الکتریکی و میزان رس به ترتیب با ضرایب مسیر 443/0، 244/0-، 223/0، 204/0- و 175/0 دارای اثر مستقیم بر میزان کربن آلی ذخیره ای خاک هستند. پارامترهایی نظیر وزن مخصوص ظاهری، سنگریزه، ظرفیت تبادل کاتیونی در مجموع به میزان 349/0- دارای اثر غیرمستقیم می باشند. ویژگی های فیزیکی خاک از لحاظ مجموع تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم با میزان 55/0 بیشترین تاثیر را نسبت به ویژگی های شیمیایی (با میزان 09/0-) بر کربن آلی خاک دارند. نتایج انجام رگرسیون گام به گام کل متغیرهای خاک به منظور به دست آوردن مدل نهایی تخمین کربن آلی خاک نشان داد، فاکتورهای رس، سیلت، توان حفظ رطوبت، اسیدیته و هدایت الکتریکی بر میزان کربن اثرگذار است و در حدود 57 تغییرات آن را تبیین می نماید. این در حالی است که آنالیز تحلیل مسیر توانسته است حدود 59 درصد واریانس کربن آلی خاک را تبیین نماید. با توجه به پارامترهای مهم اثرگذار کربن آلی ذخیره ای خاک به نظر می رسد مدیریت صحیح مراتع از طریق حفاظت خاک از فرسایش ذرات ریز و توجه به میزان زهکشی خاک ها و جلوگیری از شورشدن آن سبب حفظ پتانسیل ذخیره ای کربن در اکوسیستم های مرتعی خواهد شد.
    کلیدواژگان: مراتع، مدل تحلیل مسیر، رگرسیون گام به گام، ذخیره کربن، ویژگی های خاک
  • مریم مولایی شام اسبی، اردوان قربانی، کیومرث سفیدی، بهنام بهرامی، کاظم هاشمی مجد صفحات 139-151
    شناخت رفتار گونه های گیاهی نسبت به عوامل اکولوژیکی راهنمای موثری در برنامه های اصلاح و بهره برداری صحیح از مراتع می باشد. این پژوهش به منظور ارزیابی و تعیین مهم ترین عوامل اکولوژیکی موثر بر انتشار گونهArtemisia aucheriBoiss. درمنطقه ی جنوب شرقی سبلان انجام شد. نمونه برداری به روش تصادفی- سیستماتیک در 200 پلات در طول 20 ترانسکت 100 متری انجام شد. نمونه برداری از رویشگاه های با حضور و عدم حضور گونه برداشت شد و اطلاعات تراکم گونه مورد مطالعه به همراه درصد لاشبرگ، سنگ و سنگریزه، خاک لخت و پوشش تاجی کل ثبت شد. 36 نمونه خاک از عمق 0-15 سانتی متری سطح خاک برداشت و پارامترهای مورد نظر در آزمایشگاه اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون t مستقل، تجزیه به مولفه های اصلی (PCA[1]) و آنالیز تشخیص (DA[2]) استفاده شد. نتایج نشان داد که گونه به طبقه ارتفاعی 2100 تا 2300 متری با بارش 485 تا 520 میلی متر و دما ی 16/11 تا 17/12 درجه سانتی گراد سازگاری بیشتری دارد. خاک های دارای میزان اسیدیته 6/6 تا 2/7 با بافت متوسط تا سنگین را می پسندد. ماده آلی 4/3 تا 6/3 درصد و فسفر 12 تا 3/12 پی پی ام در خاک شرایط بهتری را برای رویش این گونه فراهم می کند. نتایج تجزیه به مولفه های اصلی نشان داد ارتفاع و عوامل متاثر از آن مانند بارندگی و دما، اسیدیته، شیب، درصد رس، میانگین وزنی قطر خاکدانه ها، جهت جغرافیایی، هدایت الکتریکی، رس قابل انتشار و میزان لاشبرگ 36/52 درصد تغییرات را توجیه می کنند. آنالیز تشخیص نیز علاوه بر این موارد، درصد سنگ و سنگریزه، میزان فسفر، پتاسیم، کربنات کلسیم، ماده آلی و ماده آلی ذره ای، درصد رس خاک و نیز توزیع ذرات خاک را از عوامل موثر بر انتشار این گونه نشان داد. گونه در مناطق با سنگریزه کمتر از 10 درصد، 1/15 تا 6/15 درصد شیب، میزان اسیدیته 4/7 تا 6/7 و 11 تا 2/11 پی پی ام فسفر مشاهده نشد.
    کلیدواژگان: اکولوژی گیاهی، عوامل رویشگاهی، رج بندی، Artemisia aucheri Boiss، _ سبلان، استان اردبیل
  • مهدی نوری پور، حمید رستگاری، مدینه خسروجردی صفحات 152-165
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل تاثیر گذار بر مشارکت روستائیان در طرح چندمنظوره مرتعداری تنگ سرخ واقع در شهرستان بویراحمد انجام شده است. این مطالعه به روش پیمایش انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش سرپرستان خانوار روستاهای منطقه مورد نظر بودند. داده های مورد نیاز از 104 نفر از سرپرستان خانوار با کمک پرسشنامه جمع آوری گردید. روایی صوری پرسشنامه توسط اعضای هیئت علمی گروه مدیریت توسعه روستایی دانشگاه یاسوج مورد تایید قرار گرفته و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ از 62/0 تا 95/0 برآورد شد. نتایج پژوهش نشان دادند که عوامل اجتماعی، نگرشی، آموزشی- ترویجی و میزان تحصیلات در سطح 1 درصد با متغیر وابسته پژوهش (مشارکت روستائیان در طرح مرتعداری) رابطه مثبت و معنی داری داشته اند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان دهنده این مطلب است که عوامل اجتماعی، نگرشی، آموزشی- ترویجی و میزان تحصیلات توانایی دارند، 66 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مشارکت روستائیان در طرح مرتعداری) را تبیین کنند. به منظور افزایش مشارکت روستائیان در طرح مرتعداری تنگ سرخ، بهره گیری از سیستم سواد آموزی به منظوره بالا بردن سطح تحصیلات افراد، برگزاری کلاس ها و جلسات مربوط به طرح مرتعداری در سطح روستا و استفاده از تشکل های مردم نهاد به منظور جلب مشارکت افراد، پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: مشارکت، مرتعداری، منابع طبیعی، تنگ سرخ، یاسوج
  • فاطمه پردل، عطاالله ابراهیمی، زهرا عزیزی صفحات 166-178

    برآورد زی توده گیاهی از متغیرهای کلیدی مورد نیاز برای درک سیستم های زیست محیطی می باشند. در این راستا و با هدف بررسی تغییرات زمانی تولید گیاهی در واحدهای مدیریتی مختلف در مرتع مرجن بروجن این تحقیق انجام شد. در این تحقیق سعی شد اثر دوره رویشی گیاه و در نتیجه اثر زمان در مدل برآورد تولید گیاهی از بین رود، در نتیجه مدلی ارائه شد که در تمام فصل رویش و برای زمان هایی هم که نمونه زمینی در دست نبود دارای قدرت برآورد مناسبی می باشد. بدین منظور، تولید گیاهی در 19 نقطه نمونه برداری در طول ترانسکتی به طول 10 کیلومتر اندازه گیری شد. در هر نقطه 5 کوادرات به صورت کوادراتی مرکزی و چهار کوادرات در چهار جهت اصلی اطراف کوادرات مرکزی بود (در مجموع 95 کوادرات در یک دوره) و نقاط نمونه برداری با فواصل 400-1000متر از یکدیگر قرار داشتند. اندازه گیری ها در طی 4 دوره عملیات صحرایی (مجموعا 380 کوادرات)، تکرار شد. در مرحله بعد با استفاده از روابط رگرسیونی بین تولید زمینی که در 4 دوره اندازه گیری شده بود و شاخص های گیاهی حاصل از داده های لندست 8 مدل برآورد تولید منطقه به دست آمد. این مدل علاوه بر 4 زمان برای 4 زمان دیگر که نمونه زمینی در دست نبود تعیمم یافت و نقشه تولید گیاهی در 8 زمان طی فصل رویش تهیه شد. در این تحقیق نتایج آنالیر آماری به منظور تعیین مناسب ترین شاخص های گیاهی حاصل از داده های لندست 8 در برآورد تولید گیاهی نشان داد، شاخص ARVI، با ضریب تبیین 61/0 مناسب ترین شاخص گیاهی بود. نهایتا با استفاده از نقشه های تهیه شده، تولید گیاهی برای تمام دوره ها به تفکیک واحد مدیریتی محاسبه شد. نتایج نشان داد مرتع مرجن در اردیبهشت ماه در اوج رویش بوده و بیشترین مقدار تولید گیاهی را دارا می باشد. در این منطقه تغییرات تولید گیاهی طی فصل رویش در تمام واحدهای بهره برداری هماهنگ می باشد و تولید گیاهی دارای ناهمگنی مکانی می باشد. به علاوه یکی از واحدهای بهره برداری که دارای یک بهره بردار مستقل می باشد دارای تفاوت به نسبت چشم گیر در مقدار تولید گیاهی در تمام زمان ها نسبت به واحدهای بهره برداری دیگر می باشد. به علاوه پایداری بیشتری در تولید طی فصل رویش در این واحد بهره برداری داشتیم.

    کلیدواژگان: شاخص گیاهی، فصل رویش مرتع، تغییرات تولید گیاهی، لندست 8
  • فرج الله ترنیان، حسین آذرنیوند، راضیه یزدانپرست، محمد علی زارع چاهوکی، محمد جعفری، سانیل کومار صفحات 179-193
    این مطالعه تلاش می کند تا با استفاده از تئوری نیچ اکولوژیکی و مدل مکسنت (حداکثر آنتروپی)، رویشگاه پتانسیل گونه Daphne mucronata Royle را مدل سازی و مهمترین عوامل موثر بر پراکنش و دامنه اکولوژیک پتانسیل آن را معرفی کند. برای این منظور از 29 متغیر تاثیر گذار بر روی پراکنش آن استفاده شد. در ابتدا 29 لایه اطلاعاتی آماده شدند و با استفاده از شبکه 3×3 کیلومتر، 2413 نقطه حضور گونه از روی نقشه های تیپ های گیاهی D. mucronata استخراج شدند. برای تعیین دامنه اکولوژیک پتانسیل هر متغیر، از دو روش استفاده از نقاط حضور و نقشه پتانسیل زیستگاه حاصل از مدل مکسنت استفاده و فراوانی نسبی محاسبه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد از بین 29 متغیر تاثیر گذار بر روی پراکنش گونه D. mucronata Royle، هفت متغیر، مهم تشخیص داده شدند و از بین آنها، بارندگی سردترین سه ماه پیوسته (Bio19)، متوسط درجه حرارت مرطوب ترین سه ماه پیوسته (Bio8) و متوسط دامنه روزانه درجه حرارت (Bio2)، به ترتیب 6/50، 30 و 4/11 درصد تاثیر بر روی پراکنش D. mucronata Royle داشتند. فراوانی نسبی به دست آمده از نقاط حضور نشان داد که دامنه اکولوژیک پتانسیل مناسب برای متغیر بیواقلیمی 19 از 102 تا 273 میلی متر است که 96 درصد فراوانی پراکنش گونه در این دامنه قرار دارد و دامنه اکولوژیک پتانسیل در متغیر بیواقلیمی 8 برابر 2/4- تا 4/10 درجه است که 99 درصد فراوانی پراکنش گونه را در خود جای داده است.
    کلیدواژگان: Daphne mucronata Royle، مدل های پراکنش گونه ای، تئوری آشیان اکولوژیک، داده های حضور، Bio8، Bio19
  • محمد جعفری، مهدی معمری، اسفندیار جهانتاب، نصرت الله ضرغام صفحات 194-206
    پژوهش حاضر به منظور مطالعه اثر دو ماده بهساز طبیعی شامل کمپوست زباله شهری و بیوچار بر توانایی گیاه پالایی فلزات کادمیم، سرب، روی، کروم و نیکل توسط گیاه Bromus tomentellus انجام شد. برای انجام این تحقیق خاک مورد استفاده در کشت گلدانی، از اراضی اطراف شهرک صنعتی البرز در استان قزوین جمع آوری شد. طرح به صورت آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار انجام شد. تیمارهای مورد استفاده شامل کمپوست زباله شهری و بیوچار در دو سطح 1 و 2 درصد به همره تیمار شاهد بودند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون تجزیه واریانس در نرم افزار SPSS و برای رسم نمودارها از نرم افزار Excel و مقایسه میانگین داده ها از آزمون توکی استفاده شد. نتایج نشان داد اثر سطوح مختلف تیمارهای کمپوست زباله شهری و بیوچار بر غلظت کادمیم، سرب، روی و نیکل اندام های هوایی و ریشه B. tomentellus معنی دار شد. کاربرد مواد کمپوست زباله شهری و بیوچار باعث افزایش جذب فلزات سنگین کادمیم، سرب، روی و نیکل در خاک های آلوده اطراف شهرک صنعتی البرز قزوین توسط گیاه B. tomentellus می شوند. به طورکلی با توجه به نتایج این پژوهش، بهترین تیمار برای بهبود توان گیاه پالایی B. tomentellus در جذب و استخراج فلزات کادمیم، سرب و روی، بیوچار 1 درصد می باشد. درحالی که بهترین تیمار در افزایش توان گیاه پالایی این گیاه برای فلز نیکل، کمپوست 1 درصد و بیوچار 2 درصد می باشند. همچنین بر اساس نتایج حاصل از کاربرد تیمارهای کمپوست و بیوچار و مقادیر شاخص های فاکتور انتقال، فاکتور تجمع بیولوژیکی و ضریب تجمع بیولوژیک، گونه B. tomentellus می تواند به عنوان یک گیاه مناسب برای پالایش خاک های آلوده به سرب و کادمیم در منطقه مورد مطالعه معرفی گردد.
    کلیدواژگان: گیاه پالایی، کمپوست زباله شهری، بیوچار، Bromus tomentellus
  • کمیل جهانی فر، حمید امیرنژاد، زهرا عابدی، علیرضا وفایی نژاد صفحات 207-221
    امروزه عرصه های منابع طبیعی به عنوان یک عامل تولیدی جهت رشد و توسعه اقتصادی در کشور های در حال توسعه؛ در معرض تهدید تغییر کاربری قرار دارند. مراتع بواسطه تولید کالا و خدمات اکوسیستمی از جنبه های اقتصادی و زیست محیطی بسیار ارزشمند بوده و تغییر آن نیازمند یک ارزیابی و تحلیل اقتصادی جامع و کامل است. هدف این تحقیق، تحلیل هزینه منفعت تغییر کاربری اراضی مرتعی شرق استان مازندران به کاربری های جدید با در نظر گرفتن هزینه های زیست محیطی در کنار سایر هزینه ها و منافع حاصله و همچنین برآورد خسارت زیست محیطی آن است. مقادیر هزینه ای و منفعتی تغییر کاربری از سال 1384 تا 1395 محاسبه گردیده و در ادامه با استفاده از متوسط نرخ تورم سالانه تا سال 1414 طی یک دوره 30 ساله تنزیل گردیده اند. نتایج مدل ارزیابی ایستا، همه 12 سناریو تغییر کاربری فعلی و محتمل نشان داد که هیچ یک از کاربری های ممکن، با لحاظ نمودن هزینه های زیست محیطی، از لحاظ اقتصادی توجیه پذیر نیست. در مدل ارزیابی پویا نیز از میان 3 سناریو تعریف شده، 2 سناریو در بلندمدت به طو کامل غیر اقتصادی و 1 سناریو ( تبدیل مرتع به واحد مسکونی) با لحاظ نمودن ملاحظات زیست محیطی توجیه پذیر می باشند. همچنین میزان تغیرات طی این دوره در کل عرصه های مرتعی به کاربری های دیگر حدود 33466 هکتار بوده که با توجه به متوسط ارزش سالانه هر هکتار مرتع از حیث تولید کالا و خدمات، خسارتی به میزان 1657 میلیارد ریال به جامعه وارد شده است.
    کلیدواژگان: تحلیل هزینه منفعت، تغییر کاربری اراضی، کالا و خدمات اکوسیستمی، مراتع، استان مازندران
  • مریم دانش گر، رضا عرفانزاده، حسن قلیچ نیا صفحات 222-232
    ذخایر بذری خاک بخش مهمی از تنوع گونه ای را شامل می شود و مطالعه این منبع گونه ای می تواند اطلاعات مهمی را جهت احیا و بازسازی پوشش گیاهی در اکوسیستم های مرتعی فراهم کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی توان احیائی بانک بذر خاک در بهبود پوشش گیاهی مراتع تخریب یافته پلور بود. نمونه گیری از خاک منطقه پلور، استان مازندران در فصل بهار از دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری انجام شد و سپس نمونه های خاک برای جوانه زنی بذرها، به گلخانه منتقل گردیدند. جهت مقایسه میانگین درصد فراوانی نسبی سه کلاس خوشخوراکی و همچنین شکل های زیستی در بانک بذر و پوشش سطحی برای هر یک به طورجداگانه از آزمون (ANOVA) و جهت مقایسه کلاس های خوشخوراکی و نیز شکل های زیستی بین بانک بذر و پوشش سطحی از آزمون t جفتی استفاده گردید. نتایج نشان داد فراوانی نسبی کلاس خوشخوراکی II در بانک بذر خاک و کلاس خوشخوراکی III در پوشش سطحی به طور معنی داری بیش تر از دو کلاس دیگر بود. همچنین تروفیت ها در بانک بذر خاک و همی کریپتوفیت ها در پوشش سطحی فراوان ترین شکل زیستی را تشکیل دادند. به طورکلی نتیجه گیری شد که به علت تعداد کم گیاهان کلاسI و فراوانی پایین بذر آن ها در ترکیب بانک بذر، ذخایر بذری خاک منبع کاملی جهت احیا و افزایش تولید گیاهان خوشخوراک نمی باشد و توانایی احیاء تعداد اندکی از گیاهان را دارد.
    کلیدواژگان: تراکم، تنوع گونه ای، توان احیایی، خوشخوراکی، ذخایر بذری خاک، شکل زیستی
  • سوگند رحیمی، اصغر مصلح آرانی، آناهیتا رشتیان، محمدحسین حکیمی میبدی، محمدرضا احمدی صفحات 233-245
    تولید علوفه با کیفیت از گیاهان شورزیست از اهداف اصلی زراعت در بوم زیست های تحت تنش شوری می باشد. شمح بیابانی، Ochradenus ochradeni)) قادر به رشد در خاک های غیرشور- غیرسدیمی تا شور- سدیمی می باشد. برای تعیین کیفیت این گونه در سه دوره رویشی، زایشی و خواب در دو منطقه حسین آباد و بداف در سه تکرار برداشت گردید. در هر یک از فصول صفات کیفی علوفه به روش NIR تعیین شد. نتایج نشان می دهد به طور متوسط در سه دوره، قابلیت هضم ماده خشک (DMD) برابر84/48 درصد، پروتئین خام (CP) برابر 33/10درصد، دیواره سلولی بدون همی سلولز (ADF) برابر 4/47 درصد، دیواره سلولی با سلولز (NDF) برابر 68 درصد، کل ماده قابل هضم (TDN) برابر 85/41، انرژی قابل هضم (DE) و انرژی متابولیسمی (ME ) به ترتیب برابر 37/ 15و 3/6 مگاژول بر کیلوگرم علوفه خشک است. اثر متقابل فصل و منطقه بر کلیه صفات کیفی به غیر از دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، انرژی قابل هضم و کل ماده قابل هضم معنی دار بود. مقدار قابلیت هضم ماده خشک، کربوهیدرات محلول در آب و انرژی متابولیسمی در مرحله بذردهی به طور معنی داری بیشتر از سایر مراحل رشد بود. نتایج این مطالعه نشان داد که خصوصیات شیمیایی خاک منطقه تاثیر معنی داری بر روی کیفیت علوفه گونه مورد نظر نداشت. با توجه به اینکه شمح بیابانی کیفیت علوفه مناسبی نسبت به برخی گونه های همراه خود و همچنین با توجه به حد بحرانی فاکتورهای کیفی علوفه دارد بنابراین با اجرای مدیریت صحیح و اصولی مرتع می توان استفاده مناسبی از این گونه حیات بخش برای تغذیه دام و غنی شدن پوشش گیاهی به عمل آورد.
    کلیدواژگان: Ochradenus ochradeni، کیفیت علوفه، قابلیت هضم، بذردهی، پروتئین خام
  • پریا کمالی، غلامعلی حشمتی، عادل سپهری، شروین احمدی صفحات 246-257
    در سال های اخیر، فناوری نانو راه خود را در دامنه وسیعی از کاربرد های جدید باز کرده است، تحقیق حاضر به نقش نانوکامپوزیت رس و مالچ گیاهی در داخل هلالی های آبگیر بر رشد و توسعه گیاه مرتعی قره داغ (Nitraria schoberi) می پردازد. بدین منظور ابتدا هلالی های آبگیر در منطقه احداث گردید. سپس در داخل هر هلالی یک پایه از گونه قره داغ کشت گردید. برای انجام مطالعه 5 تیمار شامل تیمار شاهد، تیمار رزین اکریلیک خالص (فاقد نانو ذره)، تیمار 1 درصد نانو ذرات رس-رزین اکریلیک، تیمار 3 درصد نانو ذرات رس-رزین اکریلیک و تیمار مالچ گیاهی گندم دیم در نظر گرفته شد. هر کدام از تیمار های دارای 10 تکرار بود. بعد از اعمال تیمار ها خصوصیات گیاهی شامل درصد پایه های نهال استقرار یافته، درصد تاج پوشش، ارتفاع گیاه و تعداد شاخه های جانبی اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تجزیه واریانس یک طرفه صورت گرفت. نتایج نشان داد که تمامی تیمار های مورد مطالعه با تیمار شاهد در تمامی خصوصیات مورد بررسی تفاوت معنی داری داشتند. تیمار 3 درصد نانو ذرات رس-رزین اکریلیک به عنوان بهترین تیمار شناخته شد که سبب بهبود کلیه خصوصیات مورد بررسی و استقرار 100 درصد پایه های نهال کشت شده در مقایسه با تیمار شاهد (20 درصد استقرار) شد. لذا استفاده همزمان غلظت بهینه 3 درصد نانو ذرات رس- رزین اکریلیک با هلالی آبگیر در کشت گونه قره داغ برای اطمینان از استقرار و رشد بهینه در عرصه های مناطق خشک و نیمه خشک پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: رزین اکریلیک، نانوذرات رس، مالچ گیاهی، Nitraria schoberi
  • حمیدرضا فرهنگ، محمدرضا وهابی، علیرضا علافچیان، مصطفی ترکش اصفهانی صفحات 258-273
    گیاهان دارویی در عرصه های منابع طبیعی به عنوان یکی از مهم ترین راهبرد ها در زمینه سلامت، تجارت و فناوری مطرح هستند. کنگر صحرایی یکی از گیاهان دارویی و متعلق به خانواده کاسنی است. بر اساس نقشه تیپ های گیاهی و اطلاعات موجود تعداد 60 پایه گیاهی از گونه مذکور از چهار رویشگاه (طاقانک، دستنا، هیرکان و شیدا) در استان چهارمحال و بختیاری و یک رویشگاه در جنوب استان اصفهان (کمه) جمع آوری شد. اسانس نمونه های گیاهی توسط دستگاه کلونجر به روش تقطیر با بخار آب استخراج و ترکیبات شیمیایی روغن های فرار توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی طیف سنج جرمی (GC/MS) شناسایی شد. مهم ترین خصوصیات بوم شناسی مکان های مرتعی در سه گروه اصلی (اقلیم، خاک و فیزیوگرافی) تعیین شد. جهت ارتباط بین شاخص های کیفی (ترکیبات شیمیایی اصلی کنگر صحرایی) با عامل های محیطی رج بندی به روش آنالیز تحلیل کاهشی (RDA) انجام شد. نتایج نشان داد که محور اول پلات رج بندی با درصد سنگریزه، محور دوم با عمق خاک و محور سوم با متوسط بارندگی سالانه، ضریب خشکی دمارتن و طول دوره خشکی همبستگی قوی دارد. مکان های مرتعی پنجگانه در قالب سه رویشگاه کلی طبقه بندی گردید که از لحاظ کاربری دارای مزیت های نسبی متفاوتی هستند. عامل های محیطی عمق خاک، متوسط دمای سالانه، متوسط حداکثر دمای سالانه، متوسط حداقل دمای سالانه، متوسط تعداد روز های یخبندان سالانه، تبخیر و تعرق پتانسیل سالانه، تبخیر سالانه و شاخص کیفی ترپن به عنوان موثر ترین عوامل در جداسازی رویشگاه های کنگر صحرایی مشخص گردید.
    کلیدواژگان: آنالیز تحلیل کاهشی (RDA)، رج بندی، شاخص های کیفی، عامل های محیطی، کروماتوگرافی گازی طیف سنج جرمی (GC-MS)، کنگر صحرایی