فهرست مطالب

مرتع - سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 49، بهار 1398)

مجله مرتع
سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 49، بهار 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/02/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • صدیقه زارع کیا*، محمود گودرزی، سعید رشوند صفحات 1-12
    به منظور بررسی اثر فصل کاشت (پاییز و بهار) تعداد 10 ژنوتیپ از 5 گونه Astragalus brevidens،  Astragalus lilacinus ،Astragalus cyclophylon، Astragalus subsecondus و  Astragalus vegetusدر ایستگاه همند آبسرد مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از آماده سازی بستر کاشت، ژنوتیپ ها روی خطوط 2 متری در 2 خط طوری کشت ‏شدند که فاصله خطوط بین هر ژنوتیپ 5/0 متر و فاصله خطوط بین ژنوتیپ های مختلف 75/0 متر از یکدیگر بود. این بررسی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار انجام گردید. معیارهای ارزیابی عبارت بودند از: تولید علوفه، پوشش تاجی، قطر تاج پوشش، ارتفاع گیاه، عملکرد بذر، تعداد ساقه‏های گلدار. از آنالیز واریانس برای مقایسات کلی استفاده شد و مقایسه میانگین تیمارها به وسیله آزمون چند دامنه ای دانکن انجام گردید. نتایج بعد از سال سوم کشت نشان داد که بین فصول کاشت و اکثر صفات اندازه گیری شده و ژنوتیپ ها اختلاف معنی دار وجود دارد. اثر کاشت در فصل پاییز باعث افزایش مقدار تولید، ارتفاع، درصد پوشش تاجی و تعداد ساقه های گل دهنده شده است. بر اساس نتایج ژنوتیپ های A. vegetus (کردستان و قره باغ) و A. brevidens (پارک تندوره و سد طرق) در کشت پاییز دارای تولید و پوشش تاجی بالایی می باشند. در این بین ژنوتیپ A. vegetus (کردستان) با 2740 کیلوگرم در هکتار تولید علوفه و پوشش تاجی 4182 سانتی متر مربع دارای بالاترین مقدار بود. با توجه به نتایج بهترین زمان برای کشت گون های علفی پاییز بوده و ژنوتیپ های برتر از لحاظ تولید علوفه و سطح پوشش تاجی می توانند گونه های مناسب برای اصلاح و توسعه مراتع و دیمزارهای رهاشده با بارندگی بالای 300 میلی متر و دمای متوسط 11 درجه سانتی گراد باشند.
    کلیدواژگان: Astragalus، علوفه، مرتع، فصل کاشت، همند آبسرد
  • المیرا اسدی فرد، مسعود مسعودی*، سید فخرالدین افضلی، سید رشید فلاح شمسی صفحات 14-24
    ارزیابی توان اکولوژیکی، سنجیدن توان اکولوژیکی سرزمین برای کاربری مورد نظر است. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی توان اکولوژیکی برای کاربری مرتعداری از دو بعد مرتعداری(شامل مراتعی می شود که قابلیت بهره برداری دارند) و مرتعداری حفاظتی (شامل مراتع می شود که بیشتر جنبه حفاظتی دارند و قابلیت بهره برداری خود را از دست داده اند)، براساس مدل های رایج در کشور (روش های میانگین حسابی ساده و وزنی، مخدوم، حداکثرمحدودیت) و مدل  EMOLUP[1]با استفاده از GIS در شهرستان فیروزآباد است. در این تحقیق کاربری مرتعداری از دو بعد بررسی شد، حالت مرتعداری (که معیار توپوگرافی لحاظ شد) و حالت مرتعداری حفاظتی که در واقع با حذف معیار توپوگرافی لحاظ شد. برای ارزیابی توان اکولوژیکی، از روش های میانگین حسابی، مخدوم، حداکثر محدودیت، میانگین هندسی یا مدل EMOLUP و کالیبره آن (تغییر بازه کمی طبقه بندی طبقه 3 منطقه از 5/1-1 به9/1-1) و میانگین حسابی وزنی ساده و میانگین حسابی وزنی توام با در نظر گیری عامل محدودیت زا و کالیبره این روش استفاده شد. در این تحقیق ابتدا برای هر مدل کاربری تمامی روش ها با استفاده از شاخص های ارزیابی صحت دقت کلی، ضریب کاپا، ضریب درون منطقه ای و صحت میانگین با هم و سپس دو مدل کاربری نیز براساس شاخص های فوق باهم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که بهترین مدل ارزیابی توان اکولوژیک برای هر 2 حالت مرتعداری و مرتعداری حفاظتی (به صورت جداگانه) در شهرستان فیروزآباد با توجه به ضریب کاپا و دقت کلی، روش میانگین هندسی یا مدل EMOLUP و کالیبره آن بود و مدل مخدوم هم پایین ترین دقت در تمام شاخص های ارزیابی صحت (مخصوصا از بعد ضریب کاپا با میزان عددی صفر) را به خود اختصاص داد.
    کلیدواژگان: مدل مخدوم، میانگین هندسی، میانگین حسابی، حداکثر محدودیت، EMOLU
  • امیرحسین کاویان پور، حسین بارانی*، عادل سپهری، عبدالرضا بهره مند صفحات 26-37
    تغییر اقلیم از طریق تاثیر بر اکوسیستم ها و محیط پیرامون بشر، فعالیت های مختلف او را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. برای درک بیشتر این تاثیرات، اهداف این تحقیق عبارت اند از: بررسی درک تغییر اقلیم از دیدگاه بهره برداران حوزه آبخیز هراز، اثرات تغییرات اقلیمی بر فعالیت های بهره برداران، ارائه پیشنهاد هایی برای کاهش اثرات تغییرات آب و هوایی بر تولیدات دامی و ارائه راهکارهایی برای سازگاری و انطباق با تغییر اقلیم. ابتدا اثر تغییر اقلیم بر فعالیت های بهره برداران در قالب سوالاتی تدوین و از طریق پرسشنامه از بهره برداران بومی مراتع پرسیده شد. برای تعیین میزان همپوشی نظرات بهره برداران مراتع بلده و لاریجان از آنالیز  تشخیصی در نرم افزار STATISTICA استفاده شد. همچنین از آزمون من- ویتنی  (Mann-Whitney)در نرم افزار SPSS برای مقایسه میانگین دیدگاه های بهره برداران مراتع دو بخش بلده و لاریجان استفاده گردید تا دید کامل تری از اثر تغییر اقلیم بر فعالیت های بهره برداران حاصل شود. نتایج نشان داد تعداد زیادی از بهره برداران معتقدند که در این حوزه آبخیز تغییر اقلیم رخ داده است و انطباق قوی نیز بین دیدگاه های دو گروه بهره بردار در مورد تغییرات در ویژگی های آب و هوایی مشاهده شد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد دیدگاه های دو گروه بهره بردار تنها در دو متغیر فروش دام و درصد گوسفند در ترکیب گله در سطح اعتماد 1 درصد تفاوت معنی دار داشته است. نتایج آنالیز تشخیصی نیز نشان داد دو گروه بهره بردار حدود 99 درصد از نظراتشان شبیه یکدیگر است و تنها 1 درصد اختلاف نظر دارند. فروش دام و درصد گوسفند در ترکیب گله، گویه هایی هستند که 1 درصد اختلاف نظر را ایجاد کرده اند. در مجموع، آماده کردن بهره برداران با خدمات تریجی صحیح و کافی توسط مدیران و برنامه ریزان منابع طبیعی به منظور مقابله با تغییرات آب و هوایی، حیاتی است.
    کلیدواژگان: تغییر اقلیم، تولیدات دامی، کمبود آب، سازگاری
  • نظام آرمند*، اسفندیار جهانتاب صفحات 39-50
    گیاه آوندول با نام علمی Smyrnium cordifolium Boiss.، گیاهی معطر و بومی، متعلق به تیره چتریان (Apiaceae) می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه تنوع کمی و کیفی اسانس گیاه آوندول و مقایسه آن در سه رویشگاه گرگو، محمودآباد و دارشاهی در شهرستان بویراحمد می باشد. بدین منظور، پس از جمع آوری سرشاخه های گلدار گیاه و خشک نمودن در محیط آزمایشگاه، اسانس گیاه مورد مطالعه، با استفاده از روش تقطیر با آب (طرح کلونجر) استخراج شده و شناسایی و جداسازی مواد موثره اسانس ها، توسط دستگاه های GC-FID و  GC/MSانجام شد. نتایج نشان داد میزان بازدهی اسانس در رویشگاه های مختلف دارای تفاوت معنی داری می باشد. به طوری که عملکرد متوسط اسانس از سه تیمار مورد مطالعه گرگو، محمودآباد و دارشاهی به ترتیب به میزان 25/0، 17/0 و 22/0 درصد بر مبنای وزن خشک گیاه (وزنی/ وزنی)، محاسبه گردید. مقایسه ای مواد موثره نشان داد که شش ترکیب شیمیایی کوروزرن (7/45 درصد)، منتوفوران (8/29 درصد)، بتا- المن (1/29 درصد)، آرومادندرن (6/20 درصد)، آلفا- سدرن (9/16 درصد) و ژرماکرن دی (5/16 درصد) از مهم ترین ترکیبات غالب و مشترک در هر سه رویشگاه بودند. بر اساس نتایج، بیشترین میزان اجزای شاخص و مشترک مربوط به ترکیب شیمیایی کوروزرن در رویشگاه محمودآباد و کمترین میزان اجزای شاخص و مشترک مربوط به آلفا- سدرن در رویشگاه گرگو است. با توجه به یافته های تحقیق حاضر کمیت و کیفیت شاخص های اسانس استحصالی گیاه آوندول در رویشگاه های مختلف متفاوت و تحت تاثیر عوامل محیطی قرار دارد.
    کلیدواژگان: آوندول، اسانس، رویشگاه های مختلف، ژرماکرن دی، کوروزرن
  • حمیدرضا میرداودی*، غلامرضا گودرزی، یوسف یوسفی، علی فرمهینی، رضا سیاه منصور صفحات 52-63
    در این تحقیق اثر کوتاه مدت آتش سوزی بر پوشش گیاهی مراتع سوخته در ایستگاه خسبیجان در سال 1394، با تیپ غالب ورک (Rosa persica Michx. ex Juss.) انجام شده است. نمونه برداری به صورت تصادفی- سیستماتیک بوده و آماربرداری در سال های 1395 و 1396 انجام شد. ویژگی های مورد مطالعه شامل درصد پوشش گیاهی، تولید علوفه و تراکم بر اساس فرم رویشی و کلاس خوشخوراکی گونه های گیاهی ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS24 تجزیه و مقایسه میانگین ها با آزمون t جفتی انجام شد. در مجموع 80 گونه گیاهی متعلق به 72 جنس و 25 خانواده گیاهی در منطقه تشخیص داده شد. تروفیتها و همی کریپتوفیت ها از مهم ترین گروه های ساختاری طیف زیستی منطقه به روش رانکایر بودند. بررسی کورولوژیک و استخراج کوروتیپ ها، غلبه عناصر ایرانی- تورانی را نشان داد. نتایج حاصل از آنالیز داده های مربوط به تراکم، درصد پوشش و تولید علوفه گونه های گیاهی به تفکیک فرم رویشی نشان داد که میانگین تراکم، پوشش و تولید علوفه گندمیان یکساله، فورب یکساله و فورب چند ساله در منطقه سوخته نسبت به شاهد افزایش معنی داری داشته، ولی میانگین این پارامترها در مورد فرم بوته ای در منطقه سوخته نسبت به شاهد کاهش نشان داده است. همچنین نتایج حاصل از آنالیز داده های مربوط به تراکم، درصد پوشش و تولید علوفه گونه های گیاهی به تفکیک کلاس خوشخوراکی نشان داد که میانگین تراکم، پوشش و تولید علوفه کلاس های خوشخوراکی I، II و III در منطقه سوخته نسبت به شاهد افزایش داشته، هر چند که این افزایش ، بعضا معنی دار نبود. افزایش پارامترهای مختلف گونه های کلاس III، پس از آتش سوزی، به دلیل گسترش گندمیان یکساله و همچنین گونه های خشبی و تیغ دار در این عرصه بود. به طور کلی این بررسی نشان داد که خصوصیات مهم گیاهی تحت تاثیر آتش سوزی تغییر کرده است و این تغییرات تا حدود زیادی به ترکیب اولیه گونه های گیاهی و وضعیت مراتع منطقه وابسته بوده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که هر آتش سوزی در مراتع منجر به افزایش کیفیت علوفه نخواهد شد.
    کلیدواژگان: آتش سوزی، اثر کوتاه مدت، ترکیب گیاهی، مراتع
  • سوسن براتی*، مهدی بصیری، محمدرضا وهابی، محمدرضا مصدقی صفحات 65-74
    به منظور بررسی اثرات تراکم گیاه و تنش خشکی بر پتانسیل آب برگ یونجه (.Medicago sativa L) و علف پشمکی (.Bromus tomentellus Boiss) و رطوبت وزنی خاک، آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه صنعتی اصفهان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی و در چهار تکرار اجرا شد. 18 تیمار شامل 3 ترکیب کشت به صورت خالص و مخلوط، دو سطح تراکم گیاهی (2 و 4 تایی) و سه سطح آبیاری (تنش خشکی کم، متوسط و زیاد ) اعمال گردید. نتایج نشان داد که در هر دو گونه یونجه و علف پشمکی میزان پتانسیل آب برگ در تمامی تیمارها با افزایش شدت تنش خشکی و افزایش تراکم پایه ها به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. بین گونه های مورد مطالعه از لحاظ میزان پتانسیل آب برگ تفاوت وجود دارد. گونه علف پشمکی در کشت مخلوط و شرایط تنش آبی و رقابت با یونجه، کاهش پتانسیل آب برگ خود را نسبت به یونجه بیش تر تحمل می کند و مقاومت به خشکی بیش تر و نیاز آبی کمتری دارد. همچنین با افزایش عمق خاک، محتوی رطوبتی خاک در تیمار کشت مخلوط در مقایسه با کشت خالص یونجه و کشت خالص علف پشمکی کمتر می شود. علف پشمکی با ریشه افشان بیش تر رطوبت سطح خاک را استفاده کرده اما گونه یونجه دارای ریشه اصلی است که می تواند رطوبت عمق خاک را جذب نماید، بنابراین دو گونه در استفاده از رطوبت خاک، به دلیل تفاوت در حجم توسعه ریشه، به صورت مکمل عمل کرده و باعث افزایش کارایی کشت مخلوط می شوند.
    کلیدواژگان: تنش خشکی، پتانسیل آب برگ، رطوبت وزنی خاک، رقابت
  • جواد معتمدی*، ناصر احمدزاده، احمد علیجانپور، اسماعیل شیدای کرکج صفحات 76-89
    شناخت ویژگی های گیاهی، اولین گام برای شناخت الگوی های موجود در رشد و پراکنش پوشش گیاهی و نحوه پاسخ آنها به شرایط محیطی است. گیاه گل ماهور یکی از گونه های مطرح دارویی برای بیماری های عفونی است که در مراتع ایران و مخصوصا مراتع آذربایجان گسترش دارد. بر همین اساس، خصوصیات اکولوژیکی و مورفولوژیکی گل ماهور، در مراتع کوهستانی سهند بررسی شد. برای این منظور، در چهار مکان معرف (واحد اکولوژیکی)، از پوشش گیاهی و خاک نمونه برداری شد. نمونه برداری از پوشش گیاهی در هر مکان، به روش تصادفی سیستماتیک در داخل 60 پلات یک متر مربعی که با فاصله 10 متر از همدیگر در امتداد شش ترانسکت 100 متری مستقر شدند، انجام شد. همزمان با این امر، صفات ساختاری و بایومس پایه های یکساله و دوساله گل ماهور، در هر یک از واحدهای اکولوژیکی اندازه گیری شد. جهت بررسی ارتباط خصوصیات رویشگاهی با صفات گیاهی، با توجه به طول گرادیان متغیرها، از آنالیز چندمتغیره -روش آنالیز افزونگی (RDA)- استفاده شد. بر مبنای نتایج عوامل محیطی متفاوتی، بر صفات پایه های یکساله و دوساله، اثرگذار است. بطوریکه با افزایش ارتفاع و به تبع آن کاهش دما، صفات ساختاری پایه های یکساله گل ماهور، کاهش می یابد. ضمن اینکه، افزایش رطوبت خاک و کاهش آهک، سبب افزایش صفات مذکور می گردد. صفات بایومس پایه های یکساله نیز در مکان های پرشیب، حاصلخیز و با هدایت الکتریکی بالا، افزایش می یابد. همچنین در ارتفاعات پائین تر و با خاک سبک، صفات ساختاری پایه های دو ساله افزایش می یابد. صفات بایومس آنها نیز در ارتفاعات پائین و مناطق با خاک سبک و مرطوب، بیشتر خواهد بود. به طور کلی اهمیت هر یک از صفات ساختاری و بایومس گل ماهور، بر حسب نوع کاربرد و هدف مشخص می شود. با این حال، صفات ساختاری و بایومس، با یکدیگر همبستگی داشته و توجه به یکی سبب تقویت عامل دیگری نیز می شود. ضمن اینکه صفات اندازه گیری شده، از ملزومات اساسی جهت محاسبه تنوع کارکرد می باشد.
    کلیدواژگان: صفات گیاهی، آنالیز افزونگی، خاک، توپوگرافی، مرتع
  • علی اصغر نقی پور برج* صفحات 90-99
    آثار آتش سوزی های کنترل نشده بر اکوسیستم های طبیعی و عوامل موثر در وقوع آنها به طور گسترده ای مورد توجه جهانی است. مدل سازی پیش بینی وقوع آتش ، نقش تعیین کننده ای در مدیریت آتش سوزی دارد و می تواند مدیران را آگاه نماید که چه مناطقی بیشتر تحت خطر آتش سوزی قرار دارند و چه تمهیداتی برای جلوگیری از وقوع آن باید اندیشیده شود. هدف از مطالعه حاضر، مدل سازی پیش بینی وقوع آتش سوزی با استفاده از شبکه باور بیزین (Bayesian Belief network) در استان چهارمحال و بختیاری و همچنین شناسایی مهم ترین عوامل موثر در ایجاد آتش سوزی در این استان بود. ابتدا 205 منطقه از مناطق آتش سوزی شده سنوات گذشته و 205 منطقه تصادفی بدون آتش سوزی، مورد ثبت و بررسی قرار گرفت. سپس با بررسی مطالعات صورت گرفته در این زمینه، 9 عامل تاثیرگذار بر وقوع آتش سوزی، شامل عوامل اقلیمی (میانگین بارندگی سالانه و میانگین دمای سالانه)، پستی و بلندی (ارتفاع، شیب، جهت)، پوشش زمین و عوامل انسانی (فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از اراضی کشاورزی و فاصله از جاده) انتخاب و وارد مدل شدند. نتایج نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی، به ترتیب عامل پوشش زمین، عامل دسترسی، میانگین بارش سالانه، فاصله از جاده و نزدیکی به مناطق مسکونی نسبت به سایر عوامل از درجه اهمیت بالاتری برخوردارند. همچنین نتایج نشان دهنده توانایی عالی مدل در پیش بینی وقوع آتش سوزی در استان چهارمحال و بختیاری بود (923/0 AUC=). از آنجایی که در این استان آتش سوزی های زیادی به وقوع می پیوندد، نتایج این مطالعه می تواند به عنوان یک ابزار اساسی و بسیار قوی در دست مسئولان مربوطه در جهت کاهش وقوع آتش سوزی و همچنین کاهش میزان خسارات آن در صورت وقوع قرار گیرد.
    کلیدواژگان: زاگرس مرکزی، آتش سوزی های کنترل نشده، مدل سازی، پیش بینی
  • محمدرحیم فروزه*، حسین بارانی، حسن یگانه، سیده زهره میردیلمی صفحات 101-111
    امروزه توسعه کمی و کیفی تولید و پرورش گیاهان دارویی که برداشت بی رویه از آنها به عرصه های جنگل و مرتع کشور آسیب می زند، به صورت جدی حمایت می شود. این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر بر میزان تمایل جوامع محلی به تولید و پرورش گیاهان دارویی جنگل ها و مراتع بخش کمالان استان گلستان انجام شد. در گام نخست اقدام به انتخاب جامعه نمونه ی آماری پاسخگو از بین جوامع محلی مبتنی بر رویکرد شهرت از طریق نمونه گیری هدفمند شد. جامعه پاسخگو مرکب از روستانشینان، بهره برداران مراتع و جنگل ها و زارعین است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه صورت گرفت و سنجش روایی پرسشنامه از گروه های پاسخگو خبره انجام شد. میزان اعتبار پرسشنامه ها نیز از طریق محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و تعیین گردید. متغیر وابسته این تحقیق، تمایل جوامع محلی به تولید و پرورش گیاهان دارویی است. متغیرهای مستقل نیز شامل سن فرد، شغل اصلی، شغل فرعی، میزان تحصیلات، میزان زمین زراعی در تملیک، میزان مسئولیت پذیری در سطح جامعه و غیره است. برای بررسی ارتباط بین متغیرهای وابسته و مستقل از رگرسیون لجستیک در محیط نرم افزار SPSS23 استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان آگاهی از خواص گیاهان دارویی (12/12= بتا) بیشترین اثر مثبت و نوع مالکیت (27/11-= بتا) بیشترین اثر منفی را بر تمایل جوامع محلی به تولید و پرورش گیاهان دارویی در سطح معنی داری 05/0 دارد. دست اندرکاران بخش اجرایی کشور می توانند از این رابطه برای پایش تغییرات در طول زمان استفاده نموده و همچنین با تکیه بر رابطه ی فوق و تغییر هر یک از متغیرهای مستقل، متغیر وابسته را که تمایل جوامع محلی به تولید و پرورش گیاهان دارویی است را پیش بینی کنند. این نکته حائز اهمیت است که چندین متغیر مستقل در رابطه وجود دارد و می توان با تغییر مجموعه ای از متغیرها، نتایج را در متغیر وابسته مشاهده و برنامه ها و اقدامات لازم برای سال های آینده را از قبل طراحی نمود.
    کلیدواژگان: جوامع محلی، گیاهان دارویی، جنگل و مرتع، کمالان
  • مهشید سوری*، نادیا کمالی، پروانه عشوری صفحات 113-123
    افزایش آزاد شدن گازهای گلخانه ای مانند دی اکسیدکربن از خاک به اتمسفر، یکی از نگرانی های جهان در چند دهه گذشته بوده است. گاز دی اکسید کربن به عنوان یکی از عوامل مهم و موثر در گرمایش جهانی، تغییر اقلیم و یا اثر گلخانه ای، محسوب می شود. در این پژوهش تاثیرگذاری عملیات مدیریت مراتع بر میزان تصاعد گاز گلخانه ای دی اکسید کربن به کمک روش اتاقک بسته در سه سایت شدت چرایی منطقه گردنه قوشچی ارومیه در استان آذربایجان غربی به صورت ماهانه به مدت یکسال اندازه گیری شد. داده های تحقیق با استفاده از آزمون فاکتوریل تجزیه و تحلیل شدند. سپس به منظور مقایسه میانگین داده ها، آزمون دانکن به کار گرفته شد. نتایچ تحقیق نشان داد که بالاترین میانگین دی اکسیدکربن متصاعد شده خاک در بین سایت های شدت چرایی مختلف منطقه قوشچی با میزان 2/4 (گرم، در متر مربع در روز) متعلق به سایت با شدت چرایی زیاد می باشد. بالاترین میانگین فاکتور دی اکسیدکربن متصاعد شده خاک در بین ماه های مختلف در منطقه قوشچی با میزان 42/4 (گرم، در متر مربع در روز) و 13/4 (گرم، در متر مربع در روز) به ترتیب در ماه های مرداد و تیرماه و در سایت با شدت چرایی زیاد گزارش شد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که کمترین میانگین دی اکسیدکربن متصاعد شده خاک در بین ماه های مختلف به میزان 51/0 و 55/0 (گرم، در متر مربع در روز) به ترتیب در ماه های بهمن و آذر و در سایت قرق رخ داده است. یکی از دلایل افزایش میزان تصاعد گاز دی اکسیدکربن در سایت های تحت چرا این است که دام با لگدکوبی سطح خاک سبب فشردگی و به هم خوردگی سطح خاک و ایجاد فرسایش می شود و این تغییر شرایط به نوبه خود بر محتوی رطوبتی و دمایی وضعیت خاک تاثیر می گذارد و به تصاعد چشمگیر کربن از سطح خاک منجر می شود. همچنین، میزان بالای فضولات دامی در مراتع با شدت چرای بالا، باعث افزایش فعالیت میکروارگانیسم های خاکی و در نتیجه افزایش میزان تصاعد کربن در این مناطق می باشد. بنابراین چرای بیش از حد، تهدیدی برای سلامت خاک مراتع از نظر افزایش گاز گلخانه ای دی اکسیدکربن است و بایستی در مدیریت اکوسیستم طبیعی مراتع این موضوع مهم مورد توجه برنامه ریزان و مدیران منابع طبیعی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: شدت های چرایی، دی اکسیدکربن، قرق، روش اطاقک بسته