فهرست مطالب

خلق - پیاپی 11 (خرداد و تیر 1388)

دو ماهنامه خلق
پیاپی 11 (خرداد و تیر 1388)

  • 72 صفحه، بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1388/04/20
  • تعداد عناوین: 21
|
  • محمدعلی مجاهدی صفحه 4
  • حسین روحانی نژاد صفحه 6
    ایام کودکی و جوانی در اواخر سال 1334 ق. در خانواده ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر فومن واقع در استان گیلان، کودکی چشم به جهان گشود که سال ها بعد، چون خورشیدی فروزان در آسمان معنویت وعرفان درخشید. کربلائی محمود، پدر این کودک، به خاطر داشت که سال ها پیش از ازدواج در مکاشفه ای، او را به نام پدر محمد تقی، از آستان مرگ به زندگی باز گرداندند. ازین رو، نام محمد تقی را برای او برگزید. هنوز بیش از شانزده ماه از عمر محمد تقی نگذشته بود که این کودک، مادرش را از دست داد و طعم تلخ بی مادری را چشید؛ اما خدای مهربان به عین عنایت در اونگریست و او برآمد و بالید و طوبای تناور توحید گردید.
  • محمد بهشتی صفحه 10
    اشاره: می دانیم که همه بزرگان برای طی طریق و رسیدن به مقامات عالی معنوی دارای روش و شیوه خاصی در سلوک بوده اند و برای تربیت دیگران نیز این روش را مد نظر داشته اند. روش سلوکی و تربیتی فقیه وارسته و عارف واصل آیت الله العظمی بهجت1 ویژگی های متعددی دارد که در این مجال مختصر به ذکر عمده ترین آنها می پردازیم:
  • محمد عمومی صفحه 13
    اشاره: حضرت آیت الله العظمی بهجت1 شخصیتی کم نظیر بودند که عرفان را در پای درس فقه نشاندند و فقه را به عطر عرفان و اخلاق معطر کردند. خوشه چینی ایشان در حوزه سامرا از محضر بزرگانی مثل: مرحوم آیت الله شیخ محمد کاظم شیرازی1، و در حوزه نجف از محضر بزرگانی مانند: آیات عظام غروی اصفهانی1 معروف به کمپانی و آقا ضیاء عراقی1 و مرحوم نائینی1، و در قم نیز از محضر بزرگانی مانند آیت الله العظمی بروجردی1 و آیت الله کوه کمره ای1، از ایشان در ابعاد علمی، شخصیتی ویژه و ممتاز ساخته بود که وصف آن در قالب یک مقاله و یک کتاب نمی گنجد و نیازمند برگزاری نشست ها و همایش ها و گفتگوهای مبسوطی است و آنچه در اینجا می آوریم بسان قطره ای از دریاست.
    در این زمینه با یکی از اساتید حوزه که سال های متعدد از درس فقه و اصول آیت الله بهجت1 بهره برده اند گفتگویی مفصل داشته ایم که با توجه به محدودیت مجال، بخشی از این گفتگو در سه محور: 1. مجموعه نکاتی در مورد روش علمی، مبانی فقهی و شیوه تدریس و شاگردپروری ایشان، 2. اخلاق و سیره عملی، 3. امور اجتماعی – سیاسی، تنظیم و تقدیم می شود
  • مصباحی برای مصباح / بیاناتی از آیت الله مصباح یزدی
    صفحه 18
    از امیرالمؤمنین7 حکایت شده: «انما یستدل علی الصالحین بما یجری الله لهم علی السن عباده؛ نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت که خدا از ایشان بر زبان های بندگانش جاری می سازد».
    خوش تر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگرانقصه ارباب معرفت و عشق و عبودیت، قصه ای است دلکش و شنیدنی و تحو ل آفرین، که چون بر زبان عاشقان و عالمان، جاری گردد، شیرین تر و دلنشین تر است. به قول مولوی:آن را که دل از عشق، پر آتش باشد هر قصه کند، همیشه دلکش باشدتو قصه عاشقان همی کم شنوی بشنو بشنو که قصه شان خوش باشدازین رو، در اینجا بیاناتی را از آیت الله مصباح یزدی در مورد حضرت آیت الله العظمی بهجت1 تقدیم می کنیم:
  • ریشه در ثقلین / مصاحبه با آیت الله خرازی
    صفحه 22
    آیت الله خرازی: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین الی قیام یوم الدین.
    مرحوم آیت الله العظمی بهجت1 از جمله علمایی است که در فقه جامع بودند، دوره فقه را از ابتدا تا آخر، با کمال دقت و تامل دیده بودند و در این زمینه ها یادداشت هایی داشتند. هم در مباحث فقه کتاب های متعددی دارند، و هم در اصول بحث های مفید و موجزی دارا می باشند. بنای ایشان این بود که مطالب را به ایجاز و اختصار بگویند، لذا کتاب های ایشان محتاج شرح و تفصیل است. معمولا بزرگان علما چون بیشتر می خواستند از اوقاتشان استفاده کنند، مباحث را به ایجاز و اختصار برگزار می کردند، درس فقه و اصول ایشان هم تا روزهای آخر برقرار بود.
    در مسائل فقهی هم با عده ای از شاگردهایشان مانند آیت الله محفوظی برنامه داشتند و به استفتائات پاسخ می دادند. حافظه ای قوی داشتند و این امر در مباحث علمی، کمک زیادی به ایشان می کرد و هر چه را که خوانده و قبلا تحقیق کرده بودند، حضور ذهن داشتند و گاهی به منابع مراجعه می کردند، این حافظه خیلی به ایشان کمک کرده بود تا کارهای قبلی شان را هم داشته باشند و به استفتاء هم پاسخ دهند و به درس های علمی شان هم برسند. یک وقتی یادم می آید که ایشان درباره حافظه مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی - از مراجع بزرگ تقلید قبل از مرحوم آقای بروجردی – سخن می گفت؛ به طوری که درس را در مسیر منزل تا محل درس، مرور می کرد و آنچه را که در ذهنش بود، در طول راه، بدون مطالعه، درس می گفت. حافظه قوی، نعمت بزرگی است که خداوند به بعضی بندگانش از جمله آقای بهجت1 عنایت کرده بود.
  • رادار معنوی / سخنرانی حجت الاسلام کاظم صدیقی
    صفحه 26
    ضایعه جبران ناپذیر غروب خورشید تابان آسمان ایمان، حقیقت، معنویت، معرفت، توحید، فقاهت، علم، زهد، اخلاص و بی رنگی و بی آلایشی یعنی رحلت جان سوز مرجع بزرگ عالم تشیع یگانه دوران اسوه سالکان مهذب نفوس، آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت را به حضور امام زمان - جان عالمی به قربانش! - به حوزه های علمیه به مراجع تقلید، سالکان راه و به همه شیعیان عالم تسلیت عرض می کنم.
    خداوند متعال انسان را تکریم کرده و برتری داده است: «لقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و فضلناهم علی کثیر؛ ممن خلقنا تفضیلا». و خلافت مطلق خودش را به این نوع عنایت فرموده: «إنی جاعل فی الارض خلیفه». خدای حکیم، این موجود را در مسیر سیر به بالاترین رتبه نائل کرده است که طولانی ترین و خطرناک ترین راه برای بشر است. این راه از اسفل سافلین یعنی از ظلمت نفس، از هیولای شیطنت و وسوسه شروع می شود تا اعلی علیین، فنای مطلق و نیل به خلافت مطلقه حق تعالی ادامه پیدا می کند. و در این مسیر انسان ها به مجاهدت فراخوانده شده اند: «یا ای ها الذین امنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم تؤمنون ب الله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله و اموالکم و انفسکم».
  • محمد جواد رودگر صفحه 32
    شناخت و شناساندن اندیشه و بینش و گرایش عالمانی ربانی چون حضرت آیت الله العظمی بهجت1، دشوار است، اما تفسیر و تاویل عشق که مقوله ای شهودی است نه شنیدنی و شناختی، و مفهومی از سنخ مشاهده و تجربه است نه مشافهه، دشوارتر است؛ لکن بازشناسی و شناخت اجمالی با رهیافتی به کلام و کردار این بزرگمرد عرصه عشق و عرفان و فقیه به فناباریافته، می تواند تصور و تفسیر و تصدیق و تاویل جامع و کامل را - که بدون آفات نظری و آسیب های عملی «عشق» است - در ذهن و ضمیر و زبان ما و مناسبات گفتاری و رفتاری ما اصلاح و احیا کند تا عشق آسمانی و علوی، که زمینی و سفلی شد، در جایگاه اصلی و قرارگاه عرشی خویش قرار گیرد و از «شهوت» و تجاذب و التذاذهای فروکاسته غریزی و حیوانی متمایز گردد. به همین دلیل «تاویل عشق» را عنوان نوشته حاضر قرار دادیم تا عشق به معنای اصلی خویش ارجاع گردد. چه تاویل را به معنای ارجاع در محدوده «لفظ» یا مفهوم ذهنی، و چه ارجاع در محور مصداق خارجی معنای لفظ نه در مدار مفهوم ذهنی که در مرحله تطبیق معنا بر مصداق به کار می رود، و چه ارجاع در محور تحلیل و تعلیل یک جریان خارجی است که راز آن مستور می باشد و با ارجاع مزبور، رمز آن مشهود می گردد که در این قسم آنچه از حجاب به در آمد و معلوم شد، نه معنای لفظ است و نه مصداق آن، بلکه حکمت و سر شیء خارجی است؛ نظیر آنچه خضر7 برای موسی7 توضیح داد: «ذلک تاویل مالم تستطع علیه صبرا1و...»2 و مقصود ما از تاویل عشق در گفتار و کردار فقیه عارف و عارف فقیه مرحوم آیت الله العظمی بهجت1، همه معانی یاد شده به خصوص معنای سوم است که رمزگشایی از حقیقت عشق و بیان حکمت و اسرار عشق و حجاب زدایی از سیمای عشق است.
  • صفحه 38
    پاکبازان وادی توحید و عبودیت و عاشقان کوی دوست که عمر خود را با مجاهدات خالصانه در راه طلب سپری می کنند، همواره مورد توجه دیدگان تیزبین شیفتگان معنویت و اخلاق و اخلاص اند. حیات آنان سراسر درس حکمت و شوریدگی است و مرگشان تاثر برانگیز، جان کاه، دردآلود و جبران ناپذیر. درگذشت چنین عالمانی، خلائی در جامعه پدید می آورد که سال ها باید بگذرد تا چشم ساکنان سرزمین خاک، بار دیگر به دیدنشان روشن گردد. آنان گوهرهایی بسیار نادرند که اختر تابناک وجودشان، ملجا و ماوای حیرت زدگان وادی کران ناپیدا و بی انتهای مسیر حق و هدایتگر گم شدگان طریق عشق و شوریدگی است.
    حضرت آیت الله العظمی بهجت در زمره چنین عالمانی جای گرفته است. او کسی بود که سال های سال کمر همت و مردانگی بسته بود تا جز به دوست نیندیشد و به هیچ کسی و چیزی جز او، سرنسپرد. این مرد خدا، در چشم همه مردان خدا، بزرگ بود و دوست داشتنی.
    خوش تر آن باشد که سر دلبرانگفته آید در حدیث دیگرانروشن است که درباره شخصیت و ابعاد وجودی آن بزرگوار ناگفته های بسیاری وجود دارد که آنچه در کلام بزرگان و شخصیت ها می خوانید، تنها برخی از زوایای پنهان را می نمایاند.
  • چشمه زلال / سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصری
    صفحه 42
  • محمد سلطانی صفحه 46
    فکر می کنم که فقه شیعه از هزار سال پیش حرکتی تکاملی را شروع کرد و علما یکی بعد از دیگری این راه را ادامه دادند. حرکتی معرفتی و عرفانی هم از زمان مرحوم آسید علی شوشتری به تعلیم رجل غیبی شروع شد و این روند، با چند واسطه به مرحوم قاضی طباطبائی و بعد به آقای بهجت رسید. تا قبل از آقای بهجت جنبه معنویات از جنبه علمی و فقهی متمایز بودند. البته بزرگان ما، هم فقیه، هم سالک بودند؛ ولی این دو در آقای بهجت تلاقی کرد و ترکیب شد. اگر به تالیفات ایشان نگاهی کنیم، می بینیم که فقه ایشان از سلوک ایشان تاثیر پذیرفته است که توضیح آن در این مجال نمی گنجد سلوک او هم به نحو دیگری بود. آن نحو سلوکی را که در مثل مرحوم آقای کشمیری یا بزرگان دیگر می بینیم، در آقای بهجت نمی بینیم؛ مثلا آقای بهجت هیچ وقت به هیچ کس نگفت که فلان ذکر را به عدد فلان با شرایط فلان بگو. یا مثلا می فرمودند به آنچه ماثور است و در روایات آمده، رجوع کنید و به قلب خودتان مراجعه کنید و ببینید به گفتن کدام ذکر مایل است؛ همان را بخوانید. در اذکار بر صلوات و استغفار بسیار تاکید داشتند که اینها تقریبا عام است؛ یعنی رویه سلوکی به عام ارائه می کردند، رویه خاصی است که اگر کسی دقت کند، می بیند تحت تاثیر خاص فقه است. بنابراین سلوک و فقه در آقای بهجت جدا نبود؛ ترکیب شده بود.
    خلق: اینکه ایشان به ذکر خاصی یا عدد خاصی سفارش نمی کردند و می فرمودند به آنچه می دانید عمل کنید، آیا مفهومش این است که اعتقادی به استاد در سیر و سلوک نداشتند؟
  • صفحه 50
    بسم الله الرحمن الرحیمالحمد لله وحده، و الصلاه علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و العن اعدائهم اجمعین.
    جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند. بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است؛ از آن جمله:1. نصیحت در جزئیات است، و موعظه اعم است از کلیات و جزئیات؛ ناشناس ها همدیگر را نصیحت نمی کنند.
    2. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم؛ [من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم؛ و الذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا؛ [هر که به آنچه می داند عمل کند، خداوند علم آنچه را نمی داند به او می دهد و هر کس به آنچه می داند، عمل کند، از آنچه نمی داند، کفایت می کند، و آنان که در راه ما مجاهدت کنند، آنان را به راه های خود هدایت می کنیم]».
    به آنچه می دانید، عمل کنید و در آنچه نمی دانید، احتیاط کنید تا روشن شود. و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید. طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعا مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.
    3. همه می دانند که «رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند: «ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم».
  • سلوک عارفانه / مصاحبه با آقادی شمس الله قائمی
    صفحه 52
    بسم الله الرحمن الرحیم. ضمن عرض ادب و تشکر از جنابعالی! بفرمایید مشی آیت الله العظمی بهجت1 چگونه بود؟ و بیشتر به چه سفارش می فرمود؟
    آقای قائمی: ما هر موضوعی را که بررسی می کنیم، باید ببینیم بزرگان و اولیای ما در مورد آن چه فرموده اند. همان مشی را پیش می گیریم تا ان شاء الله به نتیجه برسیم. روش حضرت آقای بهجت1 و سفارش اکید ایشان عمل به این رهنمود سه وجهی بود: «بندگی خدا»، «طاعت خدا» و «ترک معصیت». قریب سی سال پیش به من فرمود: شما خیال نکنید که ما می خواهیم مطالبی به شما بگوییم که تا به حال به احدی گفته نشده، چنین چیزی پیش من نیست. من هم همان هایی را به شما می گویم که دیگران فرموده اند، آن هم بندگی خالصانه خدا و در یک کلمه، «تقوای حقیقی» است.
    آیت الله بهجت1 می فرمود: کسی در حرم حضرت رضا7 برای برآورده شدن حوائجش ختمی گرفت و گویا یکی از حاجاتش درخواست «طی الارض» بوده! توفیق زیارت امام رضا7 را – در عالم رؤیا و یا مکاشفه – پیدا می کند. به او می فرمایند: «هر چه هست، در تقوا است».
    روزی به اتفاق یکی از عباد صالح خدارحمه الله رفتیم خدمت حضرت آیت الله بهجت. یکی از دوستان از این بنده صالح خدا سؤال کرد: شما «طی الارض» دارید؟ در جوابش فرمود: بالاتر از «طی الارض» دارم! پرسید: چیست؟! فرمود: «محبت خدا» را دارم که بالاتر از طی الارض است. آقای بهجت نیز عاشق خدا بود. قلب نورانی اش مملو از محبت خدا بود. آن بندگی و آن تقوا، حاصلش این می شود.
  • صفحه 56
    نشسته بودم، داشتم درس فردا را پیش مطالعه می کردم. بگذریم که فقط در ظاهر کتاب دستم بود، غرق در افکار و خیالات بودم؛ یعنی می شود من هم مثل برخی از اساتید بزرگ اخلاق بشوم؟ آرزویی که اکثر طلبه های نجف در سرداشتند. ناگهان علی با خوشحالی وارد حجره شد. ضعف از بدن کم جون و لاغرش زبانه می کشید. مثل همیشه کلاه به سر داشت، یک عبای قهوه ای هم روی دوشش بود، محاسنش کامل نشده بود، سن کمی داشت، تازه چند ماه بود که باهم وارد حوزه نجف شده و مشغول صرف و نحو بودیم. کتابش را روی طاقچه گذاشت.
    هنوز نفهمیده بودم چطور علی با آن سحری کمی که با هم خورده بودیم، دم غروب آن قدر سر حال بود. خودش که صورت بهت زده من را دید، علتش را گفت: بلند شو برویم. افطاری دعوت شده ایم. گفتم: کجا؟ گفت: چند تا کوچه بالاتر از حرم. برخی از بزرگان هم دعوت اند. محض اطلاع شما آیت الله آشیخ مرتضی طالقانی هم هستند. همان استادی که دوستشان دارید. تا اسم ایشان را شنیدم، قبل از اینکه جمله اش تمام شود، من آماده شدم.
    سر راه، قبل از اینکه به مجلس برسیم، به پیشنهاد من اول سری به حرم زدیم. کنار ضریح امیرالمؤمنین7 دعا کردم که ما را خودشان در راه اصلی قرار دهند. وقتی رسیدیم، سفره را انداخته بودند. سریع نگاه کردم یک جای خالی پیدا کردم، همان جا نشستم. تمام حواسم به استاد بود. بزرگ دیگری هم کنار ایشان نشسته بود. هر از چندی، با هم صحبت می کردند، خیلی حرف نمی زدند. بیشتر با تسبیحشان مانوس بودند.
    غذا را آوردند. همه منتظر بودند تا بزرگان اول شروع کنند؛ اما آشیخ مرتضی قبل از شروع غذا، سراغ نمک گرفت. آخه مستحب است غذا را با نمک شروع کنیم. صاحب خانه، سریع یکی از بچه ها را دنبال نمک فرستاد. غذاها را از خانه دیگری می آوردند و چند دقیقه طول می کشید، تا برگردد. ولی همه به احترام استاد منتظر ماندند. از ظاهر بعضی مهمان ها معلوم بود که اعصابشان خرد شده؛ هر چند به احترام او چیزی نمی گفتند. خود من هم از گشنگی دل ضعفه داشتم. طلبه ای بزرگ تر کنار من نشسته بود. انگار کاری به این حرف ها نداشت. فقط به دقت حرکات استاد را نگاه می کرد. علی هم با نگاه معنادارش به من می گفت: «بیا، این هم استاد اخلاقت»! کم کم بعضی از مردم داشتند در مورد اهمیت نمک خوردن صحبت می کردند و اینکه از این به بعد باید همیشه سر سفره نمک بیاورند.
  • صفحه 58
    بسمه تعالیماه رمضان نزدیک است. فقط یک ماه دیگر تا ضیافت بزرگ الهی فرصت داریم، چقدر خود را برای آن مهمانی بزرگ آماده کرده ایم؟ در ماه رجب چه توشه ای کسب کردیم و برای استفاده بهتر از ماه شعبان چه فکری داریم؟ مبادا شعبان هم بگذرد و ما بدون تحول روحی و با آلودگی به مهمانی خداوند وارد شویم. مبادا بر زنگارهای دل غلبه نکنیم و دیو درونمان را بیرون نرانیم که در این صورت جایی برای محبوبمان نخواهد ماند.
    خلوت دل نیست جای صحبت اغیاردیو چو بیرون رود فرشته درآیدندا دهیم: «واسمع دعائی اذا دعوتک؛ بشنو دعای مرا وقتی تو را می خوانم»1، ولی جوابی نشنویم. «لعلک لم تحب ان تسمع دعایی؛ شاید دوست نداری که صدایم را بشنوی»2.
    باید فکری کرد. باید فرصت های طلایی شعبان را شناخت و استفاده کرد. شاید، هم بتوانیم از شاخه های «زقوم» جدا شویم و به شاخه های «طوبا» درآویزیم3. شاید ما هم ملقب به مدال «نعم العبد» شویم و مهمان حقیقی و واقعی ماه مبارک رمضان گردیم.
  • صفحه 62
    حضرت آیت الله العظمی بهجت1 از عالمان ربانی و مردان الهی ای بود که عمری اخلاص و سکوت، چشمه های حکمت را از دل نورانی اش به زبانش جاری کرده بود. از این رو، هر کلامی از آن عالم مهذب برای طالبان راه معرفت، چراغی است فروزنده و درسی، آموزنده.
    برخی از فضلای حوزوی، سخنان آموزنده و نکات حکیمانه این عالم فرزانه را، تدوین و در قالب کتاب هایی ارائه کرده اند که مجموعه «در محضر بهجت» از آن جمله است. این مجموعه که به همت حجت الاسلام محمدحسین رخشاد تهیه و تدوین شده است، حاوی نکات آموزنده و متنوعی است که طی پانزده سال استفاده از سخنان و جلسات درسی حضرت آیت الله العظمی بهجت1 گزینش شده است. این مجموعه شامل سه جلد است که جلد نخست، دارای ششصد نکته، جلد دوم حاوی هفتصد نکته و جلد سوم که در دست چاپ است، مشتمل بر پانصد نکته است.
    از امتیازات این کتاب، پاورقی هایی است که به توضیح و تشریح برخی لغات و نکات و ذکر نشانی آیات و روایات می پردازد. البته نکات کتاب، فاقد دسته بندی و تنظیم خاص است. اگرچه در مقدمه کتاب، نویسنده وعده داده است که در جلد پایانی این مجموعه فهرست های راهنما، از جمله فهرست موضوعی را ارائه کند. به کسانی که خواهان استفاده از نکات نغز و آموزنده این کتاب هستند، توصیه می کنیم مقدمه کتاب و نکات و تذکراتی را که در آن آمده است، مطالعه کنند.
  • صفحه 64
    پرسش هایی از محضر آیت الله العظمی بهجت11. اجمالا بفرمایید حضور قلب چگونه حاصل می شود؟
    بسمه تعالی. اگر مقصود حضور قلب است، با نوافل و عبادات مستحبه، تحصیل می شود و از آن جمله، تبدیل [نماز] فرادا به جماعت است؛ و تحصیل حضور قلب به این می شود که در اوقات غفلت، به خودش فشار نیاورد و در اوقات حضور، اختیارا آن را از دست ندهد.
    2. حضور قلب را برایم توضیح دهید.
    شفای صدور، در اتیان عبادات، با حضور قلب است. ما را به اسباب توجیه کرده اند، نه به مسببات. پس باید در تقویت حضور قلب در هر موقع در عبادت کوشا باشیم که از سابق کامل تر باشد، و به آثار در یقظه یا نوم کار نداشته باشیم، جز مزید علم و مزید انس به عبادت.
    3. دستورالعملی را برای دفع صفات زشت نفسانی و حضور قلب در نماز مرقوم بفرمایید.
    بسمه تعالی. اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریه و باطنیه است، و از راه های اصلاح نماز، توسل جدی در حال شروع به نماز به حضرت ولی عصر7 است: «و بکم تقبل الطاعه المفترضه».
    4. جمله کوتاه و رسا درباره نماز مرقوم فرمایید که نصب العین ما قرار گیرد.
    بسمه تعالی. از بیانات عالیه در فضیلت نماز در مرتبه علیا، کلام معروف از معصوم7 است: «الصلوه معراج المؤمن» (رساله اعتقادات و سیر و سلوک) مرحوم علامه مجلسی ص 29 از قول حضرت رسول6، و در مکارم الخلاق، ص 419 با لفظ «مرقاه» و در کتاب وسائل ص 133 با لفظ «وفاده» ذکر شده است).
    برای کسانی که یقین به صدق این بیان نمایند و ادامه دهند طلب این مقام عالی را، و از یقینیات خارج نشوند.
  • صفحه 65
    «الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیاء محمد و آله ساده الاوصیاء المطهرین»در جواب سؤال مکرر مربوط به انتخابات، [مطالبی ذکر می شود] با اشاره به آنچه در سال گذشته تذکر داده شده بود، از بیاناتی که اختصاص به زمانی و مکانی ندارد و در آنها تعیین توصیفی – که اتم و اعم و احسن و اکمل و ادوم از تعیین اسمی است – شده بود.
    از «حذیفه»رضوان الله علیه مروی است که فرمود: «کانوا یسالون رسول الله عن الخیر و کنت اساله عن الشر». باید بدانیم «شر» چیست و «اهل شر» کیست تا فرار از آن نماییم، و «خیر» چیست و «اهل خیر» کیست تا به سوی آن فرار نماییم.
    باید اهل انتخاب، در پیاده کردن کبریات در صغریات، و کلیات در جزئیات، روشن و با احتیاط باشند؛ و رضای خدای بزرگ را مقدم بر رضای غیر نمایند؛ و فحص از عقلای متدینین که اصلح باشند نمایند؛ و در روشنی توقف ننمایند و در تاریکی حرکت ننمایند؛و از رشوه دادن و گرفتن (شیوه دول کفر)، دور باشند؛ با متدینین از عقلا، که محیط به مسائل شرعیه و با ایمان اعتقادی و عملی، و پرهیزکار، و با تدبیر، و شجاعت، و اعتدال فکری و مسلکی[همراه] باشند و با غیر آنها سر و کار نداشته باشند، و مسلمان ها را گرفتار نکنند و کاری نکنند که در پشیمانی از آن، تدارکی نیست.
    از وطن فروشی و وطن فروشان که غایت محبت دول کفر است، دور باشید؛ عواقب وطن فروشان به دول کفر را، ملاحظه بنمایید! دیدیم و می بینیم که به محلل های خودشان، وفا نمی کنند، مگر تا زمانی که چاره ندارند، و پس از آن، جز پشیمانی و عاقبت سوء برای تابعین آنها نمی ماند.
    باید بدانیم که هیچ نقصی در ممالک اسلامیه نیست، که منسوب به دول کفر نباشد؛ و آنچه منسوب به آنها است، نقص در اسلام و ایمان است، یا منتهی به آن است.
  • صفحه 66
    تلفن زنگ می زند؛ یکی از رفقای شهرستانی است. پس از سلام و احوال پرسی می گوید:- برای آیت الله بهجت اتفاقی افتاده؟
    - فکر نمی کنم؛ چیزی نشنیده ام؟
    - درباره فوت ایشان چیزهایی شنیده ایم. پی گیری کنید و اگر خبردار شدید، اطلاع دهید.
    - بله، ولی فکر نمی کنم صحیح باشد؛ ایشان که در این ایام بیماری خاصی نداشته اند.
    با خود می گویم: «این هم از شایعاتی است که هر از گاهی به نوعی درباره آیت الله بهجت منتشر می شود. به ویژه این که نزدیک ایام انتخاباتی هستیم و بازار شایعات گرم تر از سایر اوقات است». با این وجود، دلهره ای به جانم افتاده است. پس از دقایقی، تماس دوم از کس دیگر با همان مضمون. حالا دیگر بحث، جدی تر شده و دلهره بیشتر آزار می دهد.
    پس از تماس هایی، یکی از رفقا می گوید: ظاهرا شبکه سیمای قم اعلام کرده است. بعضی رفقا برای اطلاع دقیق به دفتر ایشان رفته اند. تلویزیون را روشن می کنم. شبکه قم به نشانه عزا نواری مشکی بر پیشانی دارد. باز هم می خواهم خود را متقاعد کنم. می گویم: شاید به دلیل ایام فاطمیه3 است. اما به نشانه عزا یک زیرنویس، به همه این تشویش ها و تردید ها پایان می دهد:«انا لله و انا الیه راجعون، حضرت آیت الله العظمی بهجت ساعتی پیش در بیمارستان ولی عصر7 قم به دلیل عارضه قلبی دار فانی را وداع گفتند».
    باور کردنی نیست؛ آن قدر که فقط مبهوت می شوی. چه شده؟ ایشان که تا پریروز هم با سلامت در مراسم روضه روز جمعه مسجدشان شرکت کردند... باز هم به دنبال پیراهن مشکی ات می گردی تا قلب داغدارت را بپوشاند.
  • صفحه 70
    در عصر ارتباطات با فراگیر شدن فناوری و گسترش استفاده از رایانه، جهان به مجموعه واحدی تبدیل شده است که دسترسی به اطلاعات، بدون صرف زمان قابل توجهی، مقدور است. در این راستا، مؤسسه فرهنگی دارالهدی بر آن است که پیام خود را از طریق پایگاه اطلاع رسانیwww.DARALHODA.comبه مشتاقان فرهنگ ناب شیعی و اخلاق محمدی6 به سراسر گیتی برساند. در این سایت، علاوه بر بانک جامعی از کتب الکترونیک، مقالات تخصصی، عکس ها و صوت ها متنوع، اخبار و... در زمینه اخلاق و عرفان، کاربران محترم می توانند از مشاوره اخلاقی بهره مند شوند