فهرست مطالب

ره آورد سیاسی - پیاپی 45-46 (پاییز و زمستان 1394)

نشریه ره آورد سیاسی
پیاپی 45-46 (پاییز و زمستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1395/03/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مقالات
  • حمید مهجور صفحه 7
    تربیت حوزه وسیعی از زندگی انسان، رفتارهای شخصی تا رفتارهای اجتماعی و سیاسی را شامل می شود. موضوع تربیت سیاسی، مورد توجه حکومت ها و احزاب سیاسی و سایر نهادهای اجتماعی قرار گرفته است، به گونه ای که بر اساس نظام های ارزشی سیاسی و اهداف مدنظر خود در تربیت سیاسی به شیوه های مختلف و با استفاده از امکانات متفاوت مانند آموزش و پرورش، رسانه های عمومی و وسایل ارتباط جمعی، رویکردهای مختلفی را در جهت تحقق این مهم اتخاذ کرده اند. در مقاله حاضر نگارنده با تقسیم بندی کلی نظریات تربیت سیاسی به سه دسته جامعه محور، دولت محور و رویکرد ترکیبی (تلفیقی) اقدام به بررسی نظریه اسلامی تربیت سیاسی کرده است. بر این اساس نظریه تربیت سیاسی در اسلام از جمله نظریات چند عاملی محسوب می شود که عوامل مختلفی مانند حکومت، خانواده و عالمان دینی در این فرآیند تاثیرگذار هستند و هریک از این عوامل باید وظایف خود را در قبال تربیت سیاسی در جامعه ایفا نمایند.
    کلیدواژگان: تربیت، حکومت، خانواده، عالمان دینی، تربیت سیاسی اسلامی
  • علی کمالی صفحه 33
    تنوع و چندگانگی گونه های هویت در جوامع چندپاره، یکی از مهم ترین عواملی است که امنیت ملی، تمامیت ارضی و مشروعیت حاکمیت سیاسی را در هر کشوری تهدید می نماید. اگرچه جامعه اسرائیل از حیث ترکیب جمعیتی در زمره جوامع چندپاره قرار می گیرد و نبود یکپارچگی قومی، مذهبی و طبقاتی در آن به عیان قابل مشاهده است، لیکن آنچه کمابیش موجب انسجام نسبی این جامعه گردیده و خلا هویتی مذکور را تا حدی ترمیم نموده است، توسل دولتمردان و نخبگان این رژیم به شماری از منابع هویت ساز و اتخاذ راهبردها، سیاست ها و اقداماتی متناسب با این منابع است. در پژوهش پیش رو سعی بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی شرحی از منابع هویت ساز رژیم صهیونیستی ارائه گردد. نتایج به دست آمده از این پژوهش آن است که غالب منابع هویت ساز رژیم صهیونیستی از مجرای کتاب مقدس یهودیان تغذیه می گردد و مشتمل بر «سرزمین موعود»، «هویت واحد تاریخی» و فرهنگ یهودی است. فرهنگ یهودی نیز شامل «فرامین دین یهود»، و نمادهایی از قبیل «زبان عبری» و «اسطوره» است.
    کلیدواژگان: هویت، مولفه هویت ساز، بحران هویت، رژیم صهیونیستی
  • بهروز محمدی ورزقانی* صفحه 57
    روابط منطقه ای و مشخصا همکاری در آسیای مرکزی عرصه ای مهم در مناسبات ایران و روسیه طی دو دهه گذشته بوده که البته فراز و نشیب بسیاری داشته است. هم زمان سایر قدرت ها نیز، منطقه آسیای مرکزی را به عنوان یک ژئوپلتیک نوظهور مورد توجه قرار دادهاند. آمریکا موثرترین قدرت فرامنطقهای حاضر در آسیای مرکزی و خواهان ایفای نقش عمده در معادلات این منطقه است که با استفاده از ضعف روسیه به خصوص پس از 11 سپتامبر جای پای خود را در منطقه به بهانه جنگ با تروریسم محکم نمود. از این رو آمریکا محور تلاقی سیاست منطقه ای ایران و روسیه در حوزه شمالی بوده است. سوال اصلی این است که حضور آمریکا در این منطقه، چه تاثیری بر روابط ایران و روسیه داشته و این اثرگذاری چه شرایطی را به وجود آورده است؟ فرضیه مقاله این است که حضور آمریکا در این منطقه اگرچه باعث ایجاد نگرانی امنیتی دو کشور گردیده اما به هیچ ساز و کار هنجاری و نهادی مشترک برای همکاری امنیتی دوجانبه نینجامیده است. این مقاله با روش توصیفی تهیه و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش کتابخانه ای سود جسته است.
    کلیدواژگان: ایران، روسیه، آمریکا، آسیای مرکزی، روابط منطقه ای
  • محمد مسرور صفحه 87
    سیاست خارجی چین بار دیگر و پس از سی سال از تغییر رویکردهای اساسی دنگ شیائوپینگ دچار یک گسست مفهومی شده است. بدین معنا که ورود چین به بحران سوریه و نقش آفرینی آن در این مسئله با رویکرد توسعه گرا مبتنی بر اصول تنش زدایی، اولویت منافع اقتصادی، ثبات و تلاش برای جذب منابع بین المللی، که در سی سال گذشته بر سیاست خارجی این کشور حاکم بوده است، سازگاری ندارد. این مقاله در پی آن است تا با تبیین این ناسازگاری نشان دهد که سیاست خارجی چین در بحران سوریه بر اساس رویکرد واقع گرایی با اصول ورود به منازعات، جلوگیری از سلطه قدرت های دیگر، تلاش برای کنترل بر حوادث و نتایج آن ها و تلاش برای برتری در موازنه قوا، قابل تبیین است. به عبارت دیگر چین در بحران سوریه رفتاری متفاوت از الگوی رفتاری مسلط خود در دوره سی سال گذشته در پیش گرفته است که می توان آن را نمونه ای از رفتار استراتژیک چین در دوران پساتوسعه گرایی در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: چین، سیاست خارجی توسعه گرا، واقع گرایی، بحران سوریه
  • محسن رحیمی نیا صفحه 113
    زوال حکومت پهلوی و در نهایت برچیده شدن آن در بهمن 1357، معلول کنش گری جریان های گوناگونی بود که در راس آن ها طرفداران گفتمان اسلام سیاسی قرار داشتند. گفتمانی که با ارائه اسطوره مطلوب خود و در شرایط بی قراری جامعه، توانایی جذب دال های شناور و معنابخشی به آن ها را در یک زنجیره هم ارزی فراهم آورد و با گسترش سیطره هژمونیک خود، گفتمان وابسته به حکومت پهلوی را در مقام یک غیر، طرد و در رقابت با رقیبان، خود را به عنوان گفتمان غالب به جامعه معرفی نمود. در پاسخ به چرایی رویارویی گفتمان های سیاسی و دلایل پیروزی گفتمان اسلام فقاهتی، داده های پژوهش نشان می دهند که گفتمان های سیاسی موجود در دوران مبارزه با پهلوی و پس از آن نتوانستند زمینه های هژمونیک شدن خود را فراهم نمایند و دچار تصلب معنایی و عدم انعطاف عناصر گفتمانی شدند در حالی گفتمان اسلام سیاسی فقاهتی با عنصر سوژگی و رهبری امام خمینی(ره) توانست با ایجاد فضای استعاری و جمع کردن دیگر خرده گفتمان ها در زیر چتر گفتمان انقلاب اسلامی حکومت پهلوی را سرنگون کند و با ایجاد فرایند برجسته سازی و حاشیه رانی گفتمان خود را تثبیت نماید. همچنین میان دیگر گفتمان ها، اسلام فقاهتی قابلیت دسترسی بیشتری برخوردار بود و هنر گفتمان اسلام فقاهتی تطابق دال ها و عناصر خود با خواست و نیازهای مردم بود که دیگر گفتمان های رقیب از این امر محروم بودند.
    کلیدواژگان: گفتمان، اسلام سیاسی، پهلوی، ملی گرایی، امام خمینی (ره)
  • فاطمه اسدیان صفحه 143
    امروزه یکی از مباحث رایج در امر حکومتداری، شکلدهی به افکار عمومی است. اگرچه از رایج شدن اصطلاح افکار عمومی زمان زیادی نمیگذرد، اما این مفهوم از ابتدای شکلگیری اجتماعات بشری مورد توجه حاکمان قرار داشته است. در مجموع میتوان گفت دو نوع نگاه به مدیریت افکار عمومی وجود دارد. یکی نگاهی است که هدفش صرفا جهتدهی به افکار و آراء مردم به منظور تداوم حکومت است و دیگری، جهتدهی به افکار عامه با هدف تربیت و سیر آنها به سوی سعادت و تعالی است. این پژوهش ضمن بررسی برشمردن ویژگی های افکار عمومی اعراب در دوران جاهلی و پس از ظهور اسلام و نیز احصاء محدودیتهای حکومت علوی در جهتدهی به افکار عمومی مردم در زمان خود، با تمرکز بر نامه امیرالمومنینعلی هالسلام به معاویه بن ابیسفیان، به دنبال اثبات این امر است که مدیریت و جهتدهی به افکار عمومی در حکومت علوی، با هدف سیر آنها به سوی تعالی بوده و احترام به آراء مردم در این حکومت، اصالت دارد نه اینکه صرفا ابزاری برای حفظ و تداوم قدرت باشد.
    کلیدواژگان: افکار عمومی، امام علی (ع)، حکومت علوی، سیاست علوی، عملیات روانی، تبلیغات سیاسی
|
  • Mohsen Rahimi Nia Page 113
    The weakness and the decline of Pahlavi government in Bahman of 1357 (February of 1979) was due to the act of different groups specially advocates of the political Islam discourse, which presented its desired myth in an instable atmosphere, subsequently, attracted the floating signifiers and collected them into an equivalent sequence. All these things together result in the expansion of its hegemony and defeat of Pahlavi discourse. At last, the so-called political Islam discourse represented itself as the prevailing one among its competitors. Answering the reasons of the conflict among political discourses, we can say, according to the study, that other discourses were unable to bring about their hegemonic requirements. This led to rigidity of discursive elements. In this atmosphere, the discourse of political jurisprudential Islam collects other micro discourses under the flag of the Islamic revolutionary one through applying two elements: subjectivity and Imam Khomeini’s leadership. The discourse of political jurisprudential Islam was more available and its superiority was being capable to afford signifiers with its elements with people demands –in which other discourses were not successful.
    Keywords: Discourse, Political Islam, Pahlavi, Nationalism, Imam Khomeini
  • Fatemeh Asadian Page 143
    Today, one of the most common topics in the governmental domain is forming public opinion. Although it has not been a long time since the word "Public Opinion" devised, this term has been under the ruler's magnifiers since the foundation of human societies. To sum up, it can be said, there are two points of view about the very Managing Public Opinion: The first is considered to give a direction to the people's thought in order to keep the power and the office. In the second point of view directing public opinion is conducted with the goal of cultivating people and leading them to the prosperity. In this assay, the writer is going to answer this question that in Imam Ali's State how was public opinion management conducted and with what goals? So beside spelling out the public figure among the Arabs, before and after the shining of Islam, and pronouncing restrictions on the way of deploying directions on public opinion. In Alavi State with the emphasis on Imam Ali's Letter to Malik-e Ashtar at the time when Malik was elected as the governor of Egypt province, we try to prove that directing public opinion has done with the goal of leading people to the prosperity rather than just exploiting it.
    Keywords: Public Opinion, Imam Ali (a.s.), Alavi State, Alavi Politics, Psychological Operations, Political Advertising