فهرست مطالب

نشریه عرفان اسلامی
پیاپی 11 (بهار 1386)

  • تاریخ انتشار: 1386/03/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • شاهد چوه دری صفحه 13
    این بحث که تصوف از کجا شروع شده، نویسندگان بسیار زیادی را به بحث کشانده است بهر حال نظرات گوناگون در این باره وجود دارد، اما آنچه مورد قبول همه است، در ابتدای مسئله صحابی بودن پیغمبر خدا بزرگ ترین فضیلت محسوب می شد و سپس کسانی که صحابه کرام را درک کردند آنها را «تابعین» گفتند؛ و افرادی که از تابعین فیض بردند، «تبع تابعین» معروف شدند. پس از آن کسانی که به امور دینی بیش از دیگران توجه کردند، آنها را «زهاد و عباد» می گفتند ولی به مرور زمان بدعت ها در امور دین راه یافتند و آنهایی که از بدعت ها دوری می جستند کلمه «صوفی» برای آنان مخصوص شد. در این رابطه ابوهاشم کوفی(م150ه /767 م) اولین شخصی بود که به نام «صوفی» معروف شد. او در زهد و توکل و ورع و محبت یک مقام ویژه ای داشت. معاصر وی سفیان ثوری (م161 ه/778 م) پس از ملاقات با وی گفت: «اگر ابوهاشم نبود من نمی توانستم از دقایق ریا و صفا آگاه شوم». این مقاله از ابتدا به مطالعه عرفان و تصوف پرداخته و سپس سلسله چشتیه را معرفی نموده و پیروان آن را در شبه قاره هند معرفی می نماید.
    کلیدواژگان: عرفان و تصوف، سلسله چشتیه، زهاد، عرفای شبه قاره، ادبیات فارسی، خلافت روحانی
  • علی اکبر افراسیاب پور صفحه 33
    مولوی در آثار پنج گانه خود، دیدگاهی خاص نسبت به مقوله «زیبایی» دارد. از نظر زیبایی شناسی، زیبایی را امری سوبژکتیو و ابژکتیو، عینی و ذهنی، حقیقی و مجازی می داند و به هر دو اصالت می دهد. او زیبایی را مبنای خداشناسی و هستی شناسی خود قرار می دهد و چون به مکتب جمال در عرفان ایرانی و اسلامی وابستگی دارد، مطابق با اصول آن مکتب، خداوند را زیبایی مطلق می داند و همه ذرات هستی را عکس ها و جلوه هایی از آن جمال به شمار آورده و همه چیز را زیبا می بیند. زیبایی اصیل مادر عشق است،چنان که زیبایی ها و عشق های مجازی و زمینی را نردبان وصول به مرتبه حقیقی آنها به شمار می آورد. به جمال حق، زیبایی های معنوی، زیبایی نفس انسان، زیبای زن، شاهد و دیگر صورت های زیبا تکیه دارد و به همه انسان ها پیام می دهد: «چون شدی زیبا، بدان زیبا رسی».
    کلیدواژگان: حسن و جمال، زیبایی شناسی، عرفان و تصوف، زن، شاهد، صورت پرستی، عشق، حقیقت و مجاز
  • جواد قدسی صفحه 67
    آنه ماری شیمل کوشش نموده کار صوفیان و عارفان را با نگاهی رواشناختی مورد مکاشفه قرار دهد و با کمک و بهره گیری از آیات قرآنی و احادیث نبوی و نمونه هایی از شعرایی همچون مولانا و عطار و متون عرفانی به محتوای عرفان و تصوف اسلامی راه یابد.
    در این مقاله زندگی و آثار این پژوهشگر بزرگ حوزه عرفان معرفی شده اند و کوشش گردیده تا دیدگاه ایشان در روانشناسی صوفیانه و انسان شناسی عرفانی را بررسی و تحلیل نماید.
    جهان شناسی صوفیانه نیز با استناد به آیات قرآنی و آثار عارفانی چون روزبهان بقلی شیرازی مطالعه می گردد و چهار کلید در این زمینه؛ صدر، قلب، فؤاد و قلب درون بررسی و جایگاه سر وراز در این میان معین شده است.
    کلیدواژگان: عرفان و تصوف، روانشناسی، صدر، قلب، کشف، شهود، علم لدنی، انسان شناسی، جهان شناسی
  • عبدالرضا مظاهری صفحه 85
    معانیی که از حضرت الهی فرود می آیند یک صورت جسمانی مانند صورت خیال ما می پذیرند و سپس به عالم ملک فرود می آیند. بدین لحاظ جهان مثال را «خیال منفصل» نیز می نامند. و ارواح کلی انسانی پیش از ظهورشان در بدن با آن صورت ها ظاهرند و اکثر مکاشفات در این عالم است که آن را «خیال مقید» می نامند. انواع خواب ها مربوط به این عالم است و معبر نیز خواب را با توجه به این عالم تعبیر می کند. یوسف(ع) نیز وقتی برادرانش در برابر او سجده کردند صورت خارجیه حسیه را حق قرار داد و گفت خوابم تعبیر شد اما پیامبر(ص) آن را خیال اندر خیال دانست نه حقیقت و ابراهیم(ع) می بایست خوابش را تاویل می کرد اما چون انبیاء امور را در عالم مثال مطلق مشاهده می کنند که مطابق با واقع است و نیازی به تعبیر ندارد آن را تاویل نکرد و به ذبح فرزندش پرداخت و این فدیه مربوط به آن چیزی بود که در ذهن ابراهیم(ع) بود نه آنچه در نفس الامر بود. به این دلیل خداوند فرمود:«ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا» نفرمود در رؤیا صادق بودی.
    کلیدواژگان: رؤیا، عالم مثال مطلق، مقید، تاویل، فدا، خیال
  • امین روشن صفحه 107
    نماد و نمادپردازی ابزاری بوده است به درازای عمر بشر که در زندگی و هنر خویش از آن سود جسته است. در این بین شعرا و عارفانی چون مولوی از این قاعده مستثنی نبوده و در هنر خویش برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی از آن بهره ها برده اند.
    مولوی نیز در بیان نکات و لطایف عرفانی از نمادها و سمبولهای کثیری استفاده کرده که گستردگی دامنه آن شاید در ادبیات کهن ایران زمین بی نظیر باشد. یکی از این نمادها «آیینه» می باشد که مولانا از آن برای تجلی اسرار الهی نمونه ها دارد.
    تمثیلات و قصص مولوی در مثنوی و استفاده از آیینه در داستانهای آن اثر بی بدیل برای بیان مسایل عرفانی قابل توجه می نماید، آیینه ای که در پاره ای موارد، خود ذات اقدس اله بیان شده است.
    و همچنین دیدگاه عرفا و خلط مسئله آینه و جام جم از طرفی در ادبیات عرفانی ایران زمین مهم و قابل بررسی است.
    کلیدواژگان: نماد، آیینه، جام جم، مولوی، عین القضاه، ابن عربی، مثنوی
  • قدمعلی سرامی صفحه 123
    خیام، داناترین دانشمند روزگار خود بوده است اما آنچه وی را از همالان ممتاز می کند، اعتراف او به نادانی خویش است. این دانائی در روانش به حیرتی شورانگیز از دست حیرانی عارفان، استحاله پذیرفته، جان او را به هیئت جامی جهان بین درآورده است. این اقرار به نادانی وقتی از زبان و خامه این داناترین روزگار، برآمده باشد، چونان برترین دانش ها در گوش جان دل آگاهان، جان خوش تواند کرد. این همان دانائی است که خیام از آن به عنوان «دانش مستی» در ترانه ای از آن خویش یاد کرده، آن را از همه دانش های خود، والاتر شمارده است.
    حکیمان در استدلالات فلسفی شان، دور و تسلسل را باطل دانسته اند، حال آن که واقعیت جهان، دوری و تسلسلی است. وقتی جستجو آغاز می گیرد، یافتن تحقق می پذیرد. که مبدا و منتهای همه امور عالم یکی است. عارفان و از آن میان خیام، می دانسته اند که چون در چنبر افتادی دیگر از فرمان او، سرپیچی نمی توانی کرد. به قول عارف بزرگ روزگارمان: شادروان کیوان قزوینی «عرفان خیام با مغزتر از مشایخ و اقطاب مشهور بوده و شاید به توسط اروپائیان، بعد از این منتشر شود که بهترین عارف اسلام، خیام بوده و بهترین حکیم اسلام، شیخ الرئیس».
    خیام نمودار یگانگی ظاهر و باطن، حقیقت و مجاز، ایمان و کفر و همه دوگانگی های ازلی و ابدی روان انسان است و چنین شخصیتی که در وجود وی همه ی تضادها به وحدت رسیده اند، بیش از تمام عارفان رسمی، عرفان را نمایندگی تواند کرد. اگر گفتن سخنان شطح آمیز، نشانه ای از درک عارفانه قایل خویش است، زیستن شطاحانه، عین عارف بودن است و خیام، چونین زیسته است.
    کلیدواژگان: خیام، عرفان، حیرت، معرفت، مستی
  • حیدر حسن لو صفحه 159
    مجالس، شامل آموزه های عرفانی پیران برای مریدان و عموم مردم بوده که با آیاتی از قرآن مجید آغاز می شده و با لطائف قرآنی همراه بوده است. مجالس عتیقی، در این مقاله از «سفینه تبریز» تصحیح و نقل گردیده که حاوی نکات دقیق عرفانی و تفسیر و تاویل آیات و روایات از دیدگاه عارفان بزرگی چون حسن بصری، جنید بغدادی، حسین منصور حلاج، سری سقطی، سفیان ثوری، منصور عمار، معروف کرخی، ابراهیم خواص و مالک دینار است. عتیقی در این مجالس با ذکر معانی عرفانی آیات قرآن، به جنبه های باطنی آیات، قصص قرآن، زندگی مشایخ و انبیای الهی و لطائف قرآنی پرداخته و با ذوق شاعرانه، کنایات و اشارات صوفیانه را در ضمن لطائف عرفانی و تعبیرات مجازی بیان کرده است.
    کلیدواژگان: عرفان و تصوف، مجالس، انا الحق، تاویل، یوسف(ع)، روزه، رمضان، موسی (ع)، معراج، قرآن، خواجه کونین (پیامبر اکرم)(ص)
  • سیما شادالویی صفحه 209
    آتش در عرفان نماد نور، عشق،اشراق، خرد و پیوند با خداوند است که در عرفان جهانی عمومیت دارد و در عرفان اسلامی و زرتشتی نیز که بخش های اصلی عرفان ایرانی به شمار می آیند همین مطلب دیده می شود. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همه کشف و شهودهای عارفان همواره نور وآتش به نوعی دیده می شود. در دین زرتشت نیز همواره خدای یکتا پرستیده می شده و نور و آتش برترین جلوه حق قلمداد می شده است. آموزه های زرتشتی در اغلب ادیان تاثیر نهاده و به ویژه در ادیان ابراهیمی نقش آفرینی نموده است. خداوند در این ادیان نور دانسته شده و همواره به صورت نور یا آتش بر انبیاء و اولیاء و عرفا جلوه نموده است.
    کلیدواژگان: نور، آتش، عرفان، عشق، نفس، نیروانا، اشراق، کشف و شهود
  • صفحه 239
|
  • Dr. Shahid Choohdari Page 13
    The argument that when Sufism began has challenged a lot of writers. At any rate, there are various viewpoints respectively, but what is accepted by all at the first stage is that being the disciple of the prophet was assumed to be the biggest virtue. Then those who comprehended that sere called disciples (Taebeen) and those who benefited from disciples were known as pro-disciples (Toba-al-Taebeen). Thereafter, those who cared more for religious affairs more than others were known as ascetics and worshippers (Zohhad and Obbad), but gradually the heresy in religion was initiated and those who avoided heresies were specially attributed the term of Sufi. In this regard, Abu Hashim Kufi was the firs person known to be Sufi. He had a special status in asceticism, reliance, piety, and affection. His contemporary Safian Soori when met him stated that If I was not from Abu Hashim, I couldn t be aware of the time of hypocrisy and sin. The current paper from the beginning studies mysticism and Surism and then deals with Cheshtiye and its followers in the Indian Peninsula.
  • Dr . Ali Akbar Afrasyabpuor Page 33
    In his five fold works, Rumi has a special point of view towards the concept of beauty. Aesthetically, beauty is something subjective and objective, real and virtual, giving originality to both aspect. He assumes beauty as the basis of theism and cosmology, and since it is related to the school of Jamas (Beauty) in Iranian and Islamic mysticism, based on the principles, he takes God as the absolute beauty and all the cosmic elements astheimages and manifestation of such a beauty, thus viewing everything as beautiful. Beauty is original and is the mother of love so much that worldly and virtual beauties and loves are taken into account to be the linking ladder to their real status. Spiritual beauty, beauty of human soul, beauty of women, beauries and other beautiful faces all depend on the Almighty s beauty, giving this message to all human beings that When you got beautiful, you will achieve the Beauty (God).
  • Dr. Javad Qodsi Page 67
    Ms. Anne Marie Schimel has attempted to scrutinize mystics and Sufis works from a psychological standpoint, and through the Quranic verses and prophetic traditions as well as poets such as Rumi and Attar and mystic contexts get into the core of mysticism and Islamic Sufism.This paper includes the life and works of such a great researcher of mysticism and it has been endeavored to make a survey on her attitudes toward Sufi psychology and mystic anthropology.The Sufi worldview is also studied through the evidences found in Quranic verses and works of mystics involving Roozbahan Boghli Shirazi for which there have been four keys studied, i, e, Sadr (seat of honor) Heart, Fowad (heart) and Internal heart, and thereafter, the status of secrecy and mystery has been signified.
  • Dr. Abdulreza Mazaheri Page 85
    Messages coming down from the Almighty God are embodied just like imagination and then descend into the world of angels. Therefore, the world is also called Separate Imagination. General human spirits take their forms before being embodied into the bodies and that s why it makes the worldly exploration as restricted imagination. Different dreams occur in this world so that the interpreter of dreams makes the interpretation due to what is associated with this world. When the brothers of Joseph the prophet prostrated him, he justified the outward it to be an imagination out of imagination and not a reality. Abraham should interpret his drems but since prophets observe the affairs in the world of metaphisycs that correspond to realities and there is no need to interpret them, he didn t interpret his dreams and began sacrificing his son. It was associated with something in Abraham s mind rather than what was intended to. Thus, the Lord told that: Truly you acted in your dream
  • Amin Roshan Page 107
    Symbols and symbolizing has been a sort of tool that human being has utilized them as long as his life and his own arts. Meanwhile, poets and mystics such as Rumi are no exception and have used them to account for sublime concepts of mysticism.Rumi, too, used so many symbols to explain his mystical hints and humors that their extent of use in the ancient literature of Iran is unique. One of the symbols used is mirror that Rumi has so many instances to manifest thedivine secrets.Rumi s allegories and narratives employed in his couplets and the use of mirror in his stories makes them a unique work of art to state mystic issues, a mirror that in some cases has been referred to the Almighty God.
  • Dr. Ghadamali Sarami Page 123
    There are a lot of writings concerning mystics and Sufis of the past and the present. Each one of the researchers took a special perspective towards them. But few writers or scholars have endeavored to explore the morale and attitudes of Sufis from psychological point of view.Ms. Anne Marie Schimel, who is fortunately a well-known scholar in the Iranina scientific community, has focused her attention to the unclear and dark points of the above mentioned subject, as stated in the paper, and has strived to explore the Sufis and mystics affairs psychologically. This has been achieved through the use of Quranic verses and prophetic traditions, poets such as Rumi, Attar, and mystic passages from scholars including Roozbahan Bagh., Ms. Schimel tries to reveal that Sufis and mystics are not something superficial but are based on Quranic contents.
  • Dr. Haydar Hassanloo Page 159
    Meetings included mystic trainings for both the followers and the public that began by reciting the Quran together with Quranic humors. Atiqi s meetings go back to 723 A. H. This paper accounts for some corrections made in Safineh Tabriz whose second part involve accurate points of mysticism andinterpretation of verses and narratives from great mystics point of view such as Hassan Basiri, Jonaid Baghdadi, Hossein Mansour Hallaj, Serri Seghti, Sofian, Mansour Ammar, Marouf Karkhi, Ibrahim Khavea, and Malik Dinar. Atiqi has dealt with the meanings of mysticism, convert aspects of verses, Quranic anecdotes, life of Sheikhs, divine prophets, and Quranic humors. In addition, he has poetically explained the ironies and Sufi allusions together with mystic humors and virtual interpretation.
  • Sima Shadalouyee Page 209
    Fire in mysticism is a symbol of light, love, illumination, wisdom, and linking to God, which is common in the world mysticism. The same is true with both Islamic and Zoroastrian mysticism that are considered to be the major sections of the Iranian mysticism. Fire is emerged in mysticism, and in all of mystic intuitions and revelations, fire and light are somehow found. In the Zoroastrian religion, mere God has been worshiped and fire and light have been counted as the most superb manifestation of God. The Zoroastrian trainings have affected most religions of the world, especially in Abraham religion. God is known to be light in these kinds of religions and has always shone over prophets and mystics as either emerging light or fire.