فهرست مطالب

روابط خارجی - پیاپی 31 (پاییز 1395)

فصلنامه روابط خارجی
پیاپی 31 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/09/24
  • تعداد عناوین: 8
|
  • حسین ملائک صفحه 9
    همکاری ایران و روسیه چه بصورت عام و چه در خصوص سوریه در سطح ملی، منطقه ای و جهانی حائز اهمیت بسیار است. این همکاری وقتی بعد استراتژیک به خود گرفته و یا تعمیق شود، تاثیرات دو چندانی در هریک از سطوح فوق خواهد داشت. در گفتمان ایرانی پس از انقلاب، واژه استراتژیک و یا راهبردی معمولا در شرایطی استفاده شده است که یک کشور تامین کننده بخشی از نیازمندی های موردنظر نظام چه از زاویه تسلیحات و یا تسهیلات باشد. مثلا ترکیه کشوری است که محدویت های استراتژیک را بر ایران وضع نمی کند، اما چین کشوری است که اقلام استراتژیک را برای ایران تامین می کند. این ارزیابی یک طرفه ایران از روابط است. البته این روابط از جانب مقابل می تواند صرفا رابطه عادی و یا تجارت ساده تلقی شده و بار سیاسی زیادی نداشته باشد.
  • علی اکبر اسدی صفحه 15
    روابط عربستان سعودی و مصر در طول چند سال گذشته با فراز و نشیب های بسیاری همراه شده است. با توجه به اینکه چگونگی این روابط بر بسیاری از معادلات و بحران های منطقه ای تاثیرگذار است، فراز و نشیب های روابط و پیچیدگی های موجود تصویر مبهم و نامطمئنی را در خصوص روابط دو کشور در آینده ایجاد کرده است. در حالی که سفر ملک سلمان پادشاه عربستان به مصر در ماه آوریل 2016 و انعقاد توافقنامه های همکاری متعدد بین دو کشور نویددهنده ارتقا جدی روابط و عبور از برخی اختلافات گذشته بود، تنش های اخیر در روابط قاهره و ریاض بار دیگر پرسش ها و تردیدهای مختلفی را در مورد آینده روابط دو کشور مطرح ساخته است. تنش هایی که بعد از رای مثبت مصر به قطعنامه روسیه در شورای امنیت در خصوص سوریه در اکتبر 2016 آغاز شد و با واکنش های انتقادی و عملی ریاض به اوج خود رسید. در حالی که اختلافات پنهان بسیاری روابط ریاض و قاهره را متاثر ساخته است، در این دوره این اختلافات به صورت علنی بیان شد و واکنش های رسمی را در دو طرف در پی داشت. در این رخداد مقامات سعودی اقدام مصر در دادن رای مثبت به قطعنامه روسیه در مورد سوریه را دردناک و در تضاد با منافع امت عربی خواندند و همچنین شرکت آرامکو سعودی قطع کمک های نفتی به مصر را اعلام کرد. در مقابل مصری ها به داشتن سیاست مستقل منطقه ای و حمایت از ثبات و امنیت منطقه ای با تاکید بر لزوم مقابله با گروه های تروریستی و مسلح را مورد تاکید قرار دادند. با توجه به این مهم در این نوشتار ضمن اشاره به جایگاه و نگاه دو کشور در روابط و همچنین تبیین مسائل اصلی در روابط دو طرف تلاش خواهیم کرد تا دورنمای روابط دو کشور را مورد واکاوی قرار دهیم.
  • ناصر هادیان*، ندا شاه نوری صفحه 23
    ایتالیا در طول تاریخ همواره شریک تجاری خوبی برای ایران بوده است، اما روابط سیاسی دوطرف هرگز به عمق و گستردگی روابط اقتصادی آن دو نرسیده است. در سال های اخیر که بحث پرونده هسته ای به عنوان مهمترین موضوع سیاست خارجی ایران مطرح شد، همواره این سئوال وجود داشت که چرا ایتالیا بر سر میز مذاکرات هسته ای با ایران حاضر نیست؟ این مقاله می کوشد تا با پرداختن به پارادایم های حاکم بر سیاست خارجی ایتالیا به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی بر سیاست خارجی این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران تاثیر می گذارند و باعث تغییر یا تدام آن می شوند؟ ایران قطعه ای از پازل سیاست خارجی ایتالیا است و در نتیجه برای فهم رفتار ایتالیا باید منطق حاکم بر آن را شناخت. مطالعه سیاست خارجی ایتالیا پس از پایان جنگ سرد نشان می دهد که دو پارادایم اروپامحوری و آتلانتیک گرایی بر آن حاکم بوده است. با تغییر دولت ها در ایتالیا هربار نقش یکی از این پارادایم ها پررنگ می شود و رویکرد سیاست خارجی ایتالیا نسبت به ایران تغییر می کند. این پژوهش از نظریه واقع گرایی نوکلاسیک استفاده می کند که در آن نقش عوامل داخلی و بین المللی در شکل دهی به سیاست خارجی مدنظر قرار می گیرد. در نهایت خواهیم دید که حضور یا عدم حضور ایتالیا برسر میز مذاکرات هسته ای با ایران، تصمیمی نبوده که دولت های این کشور بر سر آن اتفاق نظر داشته باشند. جابه جا شدن دولت ها میان احزاب چپ و راست و تغییر این پارادایم ها منجر به تغییر سیاست ها در قبال ایران می شود.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی ایتالیا، اروپامحوری، آتلانتیک گرایی، جمهوری دوم، پرونده هسته ای ایران
  • فرزاد رستمی*، مجتبی صالحی کرتویجی صفحه 55
    با فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، راهبرد امنیتی امریکا تا سال 2000 به دلیل نبود یک دشمن مشخص، دستخوش ابهامی اساسی شد و این خلاء راهبردی، این کشور را به جست وجوی هستی شناسی جدیدی در عرصه سیاست بین الملل وادار ساخت. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، سیاست مبارزه با تروریسم در راهبرد امنیتی امریکا نقش برجسته ای پیدا کرد؛ این رویکرد، با تهاجم امریکا به افغانستان (2001) و حمله به عراق (2003) نمود عینی یافت و منجر به حضور گسترده تر این کشور در منطقه، به ویژه در مرزهای ایران شد. در عین حال، دولت امریکا همواره ایران را در لیست دولت های حامی تروریسم قرارداده و در این راستا پیوسته ایران را به حمله نظامی تهدید می کند. در چنین شرایطی است که ایران درصدد عضویت در سازمان همکاری شانگهای برآمده است و مسئله اصلی این نوشتار این است که نقش راهبرد امنیتی امریکا در گرایش ایران به این سازمان چه بوده است؟ در پاسخ به این سئوال، فرضیه نوشتار حاضر نیز تغییر راهبرد امنیتی امریکا در خاورمیانه را عامل موثر در گرایش ایران به عضویت در سازمان همکاری شانگهای می داند؛ فرضیه ای که در این مقاله تصدیق می شود. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و ابزار نظری برای تبیین فرضیه این پژوهش نیز، نظریه رئالیسم تدافعی است.
    کلیدواژگان: راهبرد امنیتی امریکا، معمای امنیت، رویکرد تدافعی ایران، موازنه تهدید، سازمان همکاری شانگهای
  • محسن شریعتی نیا صفحه 85
    فهم کنش بین المللی چین به عنوان قدرتی در حال ظهور، اهمیت روزافزونی می یابد. مهمترین اولویت کنونی این کشور در سیاست بین الملل، پیشبرد مگاپروژه کمربند اقتصادی جاده ابریشم است. فهم چیستی این طرح و جایگاه آن در استراتژی کلان چین واجد اهمیت و ضرورت است. جریان غالب در مراکز تحقیقاتی، این طرح را از منظر ژئوپولیتیک و تبیین نیات گسترش طلبانه چین، مورد بحث قرارداده است. اما نویسنده کوشیده با مفهوم بندی کمربند اقتصادی جاده ابریشم در قالب زنجیره جهانی ارزش، زمینه را برای درکی متفاوت از آن فراهم آورد. در این چهارچوب، با تحلیل محتوای سیاست تجاری و صنعتی چین و نیز برنامه عملیاتی کمربند اقتصادی جاده ابریشم، نسبت آنان با یکدیگر در قالب مولفه های زنجیره جهانی ارزش تبیین شده است. از این منظر هدف کلیدی چین از طراحی و پیشبرد این طرح کلان، شکل دهی به یک زنجیره ارزش چین محور در محیط ژئواکونومیک اوراسیا و افریقا است. در یک سال اخیر بیش از نیمی از پروژهای سرمایه گذاری شرکت های چینی در اوراسیا و افریقا در قالب این طرح تعریف شده و مورد حمایت دولت چین قرارگرفته است. ذکر این نکته ضروری است که کمربند اقتصادی جاده ابریشم در مسیر اجرا با چالش های کلیدی همچون رقابت های ژئوپولیتیک، توسعه نیافتگی فرایندهای همگرایانه در بخش های مهمی از اوراسیا و ابهام در مورد نیات پنهان چین مواجه است.
    کلیدواژگان: زنجیره جهانی ارزش، سیاست صنعتی، تجاری، کمربند اقتصادی جاده ابریشم، اوراسیا، چین، همگرایی، دولت محوری
  • فرزاد محمدزاده ابراهیمی*، محمدرضا ملکی صفحه 115
    روابط ایالات متحده با رژیم صهیونیستی بخش مهمی از سیاست خاورمیانه ای امریکا را شکل می دهد، بطوریکه تغییر روسای جمهوری در این کشور هم تاکنون نتوانسته است تاثیر مهمی در روابط آنها ایجاد کند. علی رغم فراز و فرود در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی و اختلاف نظر سران آن دو درخصوص برخی مسائل، باراک اوباما تعهد خود را به امنیت رژیم صهیونیستی اعلام و از حفظ اتحاد کشورش با این رژیم حمایت کرده است. با این وجود، از سیاست خارجی دولت باراک اوباما مخصوصا در رژیم صهیونیستی، انتقادات زیادی به عمل آمده و روابط دو کشور در دوره ریاست جمهوری اوباما با تنش و اصطکاک هایی همراه بوده است. علت رخداد این مشکلات در روابط امریکا و رژیم صهیونیستی از کجا ناشی می شود؟ با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی اوباما به واقع گرایی، ریشه انتقادها و مشکلات در روابط آنها را باید در سیاست خارجی واقع گرایانه دولت اوباما و به تبع آن تغییر در راهبرد سیاست خارجی ایالات متحده واکاوی کرد. از این رو مقاله حاضر درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی ضمن تحلیل دکترین واقع گرایانه اوباما، پیامدهای این دکترین بر رژیم صهیونیستی را مورد بررسی و کنکاش قراردهد.
    کلیدواژگان: امریکا، رژیم صهیونیستی، واقع گرایی نوکلاسیک، دکترین اوباما، خاورمیانه
  • هادی سلیمانپور* صفحه 145
    اروپا و آسیا از دیرباز دو حوزه شاخص تعاملات بین المللی تلقی می شوند. اروپا یکی از قطب های اصلی جهان غرب است که در دوران مدرن، نقش متمایزی در نظام بین الملل ایفا نمود و در دوران معاصر در قالب غرب تمدنی به رهبری امریکا به آن ادامه داد. آسیا در این دوره طولانی به حاشیه سیاست و اقتصاد بین الملل رانده شد. نخستین دهه از سده اخیر شاهد آغاز پیچش تاریخی در نظام بین الملل و تحول موازنه قدرت در اقتصاد و سیاست جهانی بوده است. اگرچه آثار، پیامدها و افق آینده این پیچش هنوز روشن نیست، اما تردیدی نیست که سده جاری دوران دگردیسی در موقعیت، جایگاه و نقش آسیا و اروپا در نظم جهانی است. سئوال اصلی در این مقاله معطوف به چگونگی نقش چین در تراز قدرت دو قاره در نظام بین الملل دوران پساجنگ سرد است. یافته ها نشان می دهد اروپا به عنوان قدرتی سنتی با چالش کاهش نقش، وزن و موقعیت مواجه است، در حالیکه در نظم آتی همچنان بر امنیت امریکامحور متکی و با اتکا به ناتو امنیت خود و حوزه پیرامونش را تعریف خواهد نمود ولی شریک راهبردی اقتصادی اش آسیا خواهد شد. آسیا در این دوران به مثابه قدرت نوظهور با افزایش نقش، وزن و موقعیت روبروست و علاوه بر حضور فعال در تعاملات اقتصادی با غرب و اروپا به بازتعریف خود خواهد پرداخت. در این بین چین به عنوان اصلی ترین بازیگر آسیای معاصر نقش بلافصلی در تعریف روابط آتی دو قاره و تعاملاتشان با نظام بین الملل خواهد داشت.
    کلیدواژگان: افول اروپا، خیزش آسیا، چین، جابجایی قدرت، تعاملات ژئواکونومیک، رقابت های ژئوپولیتیک
  • محمدرضا رستمی* صفحه 181
    تحولات جدید در مناسبات روسیه و غرب و نقش کرملین در حوادث جهانی، بار دیگر مسئله اهداف سیاست خارجی روسیه و چشم انداز جایگاه جهانی روسیه را به میان آورده است. در حالی که در دهه 1990، وداع با جاه طلبی های جهانی و تلاش برای همگرایی با بازیگران غربی، درونمایه اصلی سیاست خارجی کرملین بود؛ به دنبال به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین و در هزاره جدید، تلاش برای احیای موقعیت قدرت روسیه به عنوان بازیگری جهانی، ویژگی عمده سیاست خارجی روسیه بوده است. این احیای موقعیت، با چالش های منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه شده است. در این نوشتار به این پرسش می پردازیم که گفتمان اوراسیاگرایی، چه اهدافی را در سطح منطقه ای و جهانی برای روسیه، حائز اهمیت می کند و کرملین در تحقق این اهداف چه فرصت ها و موانعی را در پیش رو دارد؟ در پاسخ می توان گفت اعاده موقعیت قدرت بزرگ در جهان و احیای بازیگری بی رقیب در منطقه « خارج نزدیک»، از اهدافی است که در چهارچوب گفتمان اوراسیاگرایی دنبال می شود؛ ولی واقعیات روابط قدرت و سیاست بین الملل، مغایر با اوراسیاگرایی است و در آینده می توان انتظار افول اوراسیاگرایی را در سیاست خارجی روسیه داشت.
    کلیدواژگان: روسیه، اوراسیاگرایی، نفوذ منطقه ای، بازیگری جهانی، امکانات و موانع