فهرست مطالب

روابط خارجی - پیاپی 34 (تابستان 1396)

فصلنامه روابط خارجی
پیاپی 34 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/23
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ناصر هادیان*، محمود شوری صفحات 7-38
    تحولات چند دهه اخیر که از آن تحت عنوان اسلام گرایی، بنیادگرایی یا بازگشت دین به روابط بین الملل نام برده می شود، تاکنون علاوه بر موضع گیری های سیاسی، به مجادلات نظری فراوانی در حوزه های مختلف علوم اجتماعی از جمله دانش روابط بین الملل رقم زده است. تا پیش از رویدادهای اخیر، عملا مقوله دین به دلایل مختلف در آثار اصلی نظریه های روابط بین الملل مورد بی توجهی قرار گرفته بود و جریان اصلی نظریه پردازی در روابط بین الملل عوامل فرهنگی و اجتماعی و از جمله مسئله دین را اموری مربوط به حوزه داخلی دولت ها و نامرتبط با حوزه روابط بین الملل تلقی می کرد. با این حال، بسیاری از نظریه پردازان اهمیت تاثیرگذاری ادیان در رویدادهای پس از جنگ سرد را به منزله بازگشت دین به روابط بین الملل و مستلزم بازنگری جدی در پیش فرض های نظری دانش روابط بین الملل ارزیابی می کنند. فرض مقاله حاضر این است که به رغم آن که تحولات مرتبط دین در سه دهه گذشته تاثیرات تعیین کننده ای بر معادلات بین المللی و شرایط زیست جهانی گذاشته، دانش روابط کمک زیادی به فهم این تحولات نکرده است.
    کلیدواژگان: دانش روابط بین الملل دین، اسلام گرایی، فرهنگ
  • حسین سلیمی*، علی اسمعیلی اردکانی صفحات 39-68
    دستورکار جدید روابط بین الملل تغییر کرده است. به عبارتی دیگر مسائل اساسی جهان در قرن بیست ویکم در مقایسه با قرن بیستم عبارتند از: پناهجویی و مهاجرت، بیماری های واگیردار، تغییرات آب و هوایی، دولت های ورشکسته، تروریسم. در این میان مسئله مهاجرت و پناهجویی به خصوص با توجه به وضعیت آن در اتحادیه اروپا به عنوان مسئله ای که جغرافیا، تاریخ، هویت، اقتصاد، فرهنگ و سیاست را تحت تاثیر قرارداده است، از زوایای مختلف نظری و عملی مورد توجه پژوهشگران، تصمیم گیران و سیاستگذاران قرارگرفته است. این مسئله چالش هایی را برای رویکردها و نظریه های موجود در روابط بین الملل در تبیین، فهم و تحلیل به وجود آورده است؛ به شکلی که تغییر ماهیت این مسائل و وضعیت های پیش آمده ضمن روشن کردن محدودیت های تبیینی-تحلیلی نظریه های موجود، ضرورت به کارگیری ابزارهای نظری و مفهومی جدید برای فهم و تبیین این مسائل را اجتناب ناپذیر کرده است. از این رو در این مقاله نگارندگان فراتر از کنوانسیون ها مقررات و قوانین نهادهای بین المللی، به دنبال مشخص کردن نوعی از مفهوم پردازی از مسئله مهاجرت در ابعاد بین المللی توسط یک رهیافت جدید در نظریه انتقادی روابط بین الملل، به معنای خاص آن هستند. روش پژوهش مقاله توصیفی – تفهمی - استدلالی است. گردآوردی داده های نظری از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. یافته های مقاله نشان می دهد که توسل به رهیافت آدورنویی در فهم مسئله مهاجرت، می تواند ضمن نشان دادن محدودیت های جریان های نظری در روابط بین الملل، ابعاد ناگشوده و تازه ای از آن مسئله را برای پژوهشگران، تصمیم گیران و سیاستمداران اتحادیه اروپایی روشن کند.
    کلیدواژگان: مهاجرت، اتحادیه اروپایی، دیالکتیک منفی، ناهویت اندیشی، رویکرد فرامفهومی
  • ابراهیم عباسی*، محسن شکری صفحات 69-102
    دولت های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا چندین دهه است که سیاست های اقتصادی خود را در راستای سیاست های اقتصادی نولیبرال یا اصلاحات نولیبرالیسم اقتصادی که به عنوان یک مدل خاص اقتصادی از سوی امریکا و نهادهای تحت سلطه آن مطرح است، تنظیم کرده اند. از بین این کشورها می توان به ترکیه، لیبی، سوریه، اردن، عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس اشاره کرد. مقاله حاضر درصدد است تا با نگاهی بسترمند به تحولات مصر، به سئوال مهم ریشه های اقتصادی وقوع انقلاب مصر تحت تاثیر بکارگیری سیاست های نولیبرالیسم اقتصادی در فضای اقتدارگرای دستگاه سیاسی حسنی مبارک پاسخ دهد. فرض مهم این نوشتار آن است که مصر به عنوان یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین کشورهای منطقه، پس از شکست و پایان سیاست های اقتصادی درهای باز و انفتاح انور سادات، از دهه 1990، اصلاحات نولیبرالیسم اقتصادی را به عنوان سومین نسل پارادایمی اقتصاد سیاسی بکار گرفت و سیاست های اقتصادی داخلی و بین المللی را براساس این مدل اقتصادی تنظیم ساخت. در نتیجه بکارگیری این سیاست ها در فضای سیاسی اقتدارگونه نظام سیاسی مصر، شاخص های مهم اقتصادی تحت تاثیر این سیاست ها قرارگرفت. این مقاله، شاخص های مهم و تاثیرگذار اقتصادی همچون فساد، رشد اقتصادی، فقر و نابرابری و بیکاری و امنیت شغلی را در بستر مدل نظری «اقتدارگرایی نولیبرالیسم» به شکلی سیستماتیک و با تکیه بر روش های مختلف اقتصاد سیاسی تجزیه و تحلیل خواهد نمود.
    کلیدواژگان: نولیبرالیسم اقتصادی، اقتدارگرایی، منطقه خاورمیانه، انقلاب مصر
  • علی صباغیان*، مهدی احمدبیگی صفحات 103-134
    مسئله اصلی در این مقاله، تبیین نقش روابط فراآتلانتیکی در حصول توافق هسته ای موسوم به برجام، میان جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 بوده است. در این راستا، سئوال اصلی این است که «روابط فراآتلانتیکی، چرا و چگونه بر نقش اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 تاثیر گذاشت؟». فرضیه اصلی مقاله، عبارت است از «اشتراکات تمدنی دو سوی آتلانتیک، به همراه برتری وزن راهبردی ایالات متحده نسبت به اتحادیه اروپا از ابتدای فرایند شکل گیری همگرایی اروپایی و نیز روندهای جهانی قرن 21 که منجر به بعضی تغییرات در راهبردهای بین المللی و منطقه ای امریکا، از جمله چرخش ایالات متحده به سوی آسیا شده است؛ اتحادیه اروپا را به سمت اتخاذ رویکردی مرکب از «موازنه گری» و «دنباله روی» در قبال ایالات متحده پیش برده است». این رویکرد ترکیبی در مذاکرات هسته ای منجر به برجام، در قالب ایفای نقش اتحادیه اروپا براساس دو کارویژه ایجاد «تسهیل» و «توازن» متبلور شد. در این مقاله پس از بیان چهارچوب نظری (نئورئالیسم) به بررسی شاخص های اصلی روابط فراآتلانتیکی و نیز تاثیر روندهای جهانی قرن 21 بر این روابط با ایجاد شاخصی اکتسابی برای آن، همچون چرخش ایالات متحده به سوی آسیا پرداختیم. در بخش پایانی مقاله، به تبیین چگونگی تاثیرگذاری روابط فراآتلانتیکی براساس این شاخص ها بر روند و نتایج مذاکرات هسته ای پرداختیم و دیدیم که این رویکرد در دوران پسابرجام و با روی کار آمدن دولت جدید امریکا، با دادن وزن بیشتر به موازنه گری نسبت به دنباله روی، ادامه یافته و احتمالا خواهد یافت. روش پژوهش در این مقاله، «توصیفی- تحلیلی» است و برای گردآوری اطلاعات نیز عمدتا از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
    کلیدواژگان: روابط فراآتلانتیکی، موازنه گری، دنباله روی، چرخش به سوی آسیا، برجام
  • دانیال رضاپور*، سید امیر نیاکویی صفحات 135-164
    نیل به مقاصد سیاسی، امنیتی و اقتصادی، همواره از مهم ترین اهداف کشورها در تدوین و اعمال سیاست خارجی بوده است. برای تحصیل این مقاصد، کشورها به طور سنتی نوعی دیپلماسی مبتنی بر رویکردها و ابزارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی را در پیش گرفته اند. با وجود این در نیمه دوم سده بیستم با شکست جریان اصلی روابط بین الملل در پیش بینی اتفاقات ناشی از فروپاشی شوروی، رویکردهای روانشناسی سیاسی به عنوان رویکردی فرعی برای تحلیل مسائل بین المللی مطرح شدند. نقشه ادراکی به عنوان یکی از ابزارهای روانشناسی سیاسی که مبدع آن را می توان (رابرت اکسلرود) نامید، راهی برای بازنمایی گفته های شخص در مورد قلمرویی محدود (مثلا یک مشکل سیاستگذاری) است. این نقشه برای دریافت ساختار دعاوی علی و رسیدن به پیامدهایی که از این ساختار نشئت می گیرند، طراحی می شود. با بررسی نقشه ادراکی دکتر روحانی از طریق سخنرانی ها و مکتوبات موجود، پرسش اصلی این پژوهش چنین مطرح می شود که رویکرد آقای روحانی نسبت به حل وفصل مسائل هسته ای ایران چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که نگرش حقوقی و دیپلماتیک دکتر حسن روحانی به مسائل بین المللی، باعث درک مسئله هسته ای ایران به عنوان یک موضوع حقوقی بین المللی شده که با پیروی از چهارچوب قوانین نهادینه شدن بین المللی و با همراهی کشورهایی که منافع مستقیم در ایران دارند، می توان آن را از طریق دیپلماتیک و براساس حفظ مصالح کشور به موفقیت رساند.
    کلیدواژگان: نقشه ادراکی، حسن روحانی، پرونده هسته ای، تحلیل سیاست خارجی، دولت یازدهم
  • امیرمحمد حاجی یوسفی*، عباس ذوالفقاری صفحات 165-192
    فروپاشی شوروی و افول قدرت این کشور از سطح جهانی به سطح منطقه ای موجب شد تا نخبگان سیاسی این کشور در سیاست های خود تجدیدنظر کرده و عمده توجه خود را به منطقه خارج نزدیک متمرکز نمایند. سیاست منطقه ای روسیه در قبال منطقه خاورمیانه از جمله مواردی بود که دستخوش تغییرات گسترده شد و در حالی که در زمان شوروی این منطقه از جهات اصلی سیاست خارجی به شمار می رفت، در سیاست خارجی روسیه تقریبا به فراموشی سپرده شد. به قدرت رسیدن پوتین و نخبگان سیاسی حامی تفکرات وی در سال 2000، بار دیگر موجب توجه روسیه به منطقه راهبردی خاورمیانه شد، اما حوادث موسوم به بهار عربی را می توان نقطه عطفی در احیای سیاست خارجی خاورمیانه ای روسیه قلمداد کرد. سئوال اصلی مقاله این است که نقش مولفه های فرهنگ راهبردی در سیاست خاورمیانه ای جدید روسیه چیست؟ فرضیه نیز عبارت است از این که سیاست خاورمیانه ای جدید روسیه به صورت جدی از فرهنگ راهبردی این کشور متاثر بوده و درک روسیه از خود، برداشت نسبت به نظم جهانی، درک از تهدید و سبک خاص سیاست امنیتی این کشور از جمله پیشران های موثر بر سیاست جدید آن هستند که موجب شکل گیری چشم انداز بین المللی این کشور شده و راهبردها، اهداف کلان و عملیاتی سیاست جدید روسیه در خاورمیانه تابع محورهای این چشم انداز هستند. بر این اساس، فصل جدیدی از روابط روسیه با منطقه خاورمیانه را باید به انتظار نشست که مبتنی بر محورهای چشم انداز بین المللی مسکو خواهد بود.
    کلیدواژگان: سیاست خارجی، فرهنگ راهبردی، روسیه، خاورمیانه
  • خلیل الله سردارنیا*، رضا آز صفحات 193-222
    ادبیات نظری و شواهد تاریخی حاکی از آن هستند که در غیاب پیش شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، جنبش های اجتماعی و انقلابی لزوما به دموکراسی و تحکیم دموکراسی نمی انجامند و احتمالا به آشوب و جنگ داخلی بیانجامند؛ بحران و جنگ داخلی سوریه، یکی از بارزترین مصادیق در این زمینه است. در این نوشتار، نگارندگان با رویکرد نظری جامعه شناختی تاریخی- سیاسی و روش تحقیق تبیینی علی- تحلیلی تلاش داشته اند که به این پرسش پاسخ دهند: چرا اپوزیسیون سکولار در بحران سوریه به سمت رادیکالیسم و دور شدن از اهداف و راهبردهای اصلاح طلبانه سوق یافت؟ فرضیه پژوهش آن است که اپوزیسیون سکولار به دلایل مهمی همچون پاسخگویی ضعیف حکومت بشار اسد در قبال خواسته های اصلاح طلبانه اپوزیسیون سکولار از یک سو و عدم شکل گیری اجماع نظر راهبردی و تاکتیکی در جریان سکولار به خاطر شکاف های قومی-زبانی و شکاف های سیاسی و ایدئولوژیک از سوی دیگر، به سرعت از خواسته های اصلاح طلبانه و پویش مبارزاتی دموکراتیک منحرف شده و به سمت جنگ داخلی و رادیکالیسم مسلحانه کشانده شد. یافته های این پژوهش، تاییدکننده کامل فرضیه پژوهش هستند، یعنی آمیزه ای از نقش آفرینی منفی و رادیکال سکولارها و نیز اسلامگرایان تکفیری منجر به یاس شدید مردم و بدنه اجتماعی از این کنشگران و از بین رفتن مشروعیت کامل اپوزیسیون سکولار و غالب شدن جریانات مخوف تکفیری بر سپهر سیاسی و اجتماعی سوریه شدند.
    کلیدواژگان: بحران سیاسی سوریه، اپوزیسیون سکولار، شکاف های درونی
  • امیر روشن*، محمدرضا فرجی صفحات 223-258
    جنوب و شرق آسیا دو زیرسیستم منطقه ای آسیا هستند. جنوب آسیا شامل هفت کشور هند، پاکستان، نپال، بنگلادش، بوتان، سریلانکا و مالدیو است. از طرف دیگر شرق آسیا شامل کشورهای چین، هنگ کنگ، ژاپن، تایوان، کره شمالی و کره جنوبی می باشد. این مقاله بر واکاوی روابط بین دو کشور هند و چین، یکی از جنوب و دیگری از شرق آسیا سامان یافته است. این دو کشور دو قدرت نوظهور آسیایی هستند که به عنوان دو غول آسیایی از آنها نام برده می شود. ارتباط میان این دو قدرت آسیایی نه در بعد منطقه ای بلکه در ابعاد جهانی نیز اهمیت زیادی دارد. ماهیت روابط این دو کشور در حال حاضر بسیار پیچیده است و از گسترش همکاری در زمینه تجارت و بازرگانی تا بی اعتمادی و سوءظن متقابل در زمینه های استراتژیکی متغیر است. از این رو، پژوهش حاضر سعی در تبیین آینده روابط هند و چین دارد. ماحصل پژوهش حاضر اشاره دارد که آینده روابط هند و چین را می توان با همکاری در حوزه های متقابل منطقه ای و بین المللی که برای گسترش صلح بین دوکشور سودمند است و مواجهه، رقابت و حتی دشمنی در بعضی از حوزه ها که منافع دو قدرت با یکدیگر برخورد می کنند، مشخص کرد.
    کلیدواژگان: روابط هند و چین، همکاری، رقابت، منافع متقابل، بی اعتمادی