فصلنامه مطالعات مدیریت بر آموزش انتظامی
سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 44، زمستان 1397)

هدف این تحقیق بررسی میزان نگرش و گرایش کارکنان و دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین به رشته های ورزشی مختلف می باشد. روش تحقیق، از نظر استراتژی توصیفی، از نظر مسیر اجرا زمینه یابی(توصیفی- اکتشافی)، شیوه جمع آوری پیمایشی، از نظر مقطع زمانی حال نگر، از نظر دوره زمانی مقطعی، از نظر هدف و نتیجه کاربردی، جامعه آماری در این تحقیق کلیه کارکنان و دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین می باشند. نمونه گیری به صورت طبقه ای و تصادفی ساده از رده های مختلف دانشگاه علوم انتظامی امین انتخاب شده است. به همین منظور پرسشنامه محقق ساخته ای شبیه مقیاس ATPA کنیون و با اقتباس از پرسشنامه مظفری در فرم کوتاه با دو بخش نگرش (36سوال) و گرایش(11سوال) و ویژگی های جمعیت شناختی در اختیار جامعه آماری قرار گرفت، روایی پرسشنامه توسط چند تن از اساتید صاحب نظر در این زمینه مورد تائید قرار گرفت و پایائی آن را نیز بعد از استفاده از روش های تحلیل عاملی و انجام مطالعات مقدماتی با آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه شد. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون هایt تک متغیره، t مستقل و تحلیل واریانس در سطح معناداری 5/0 استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد 38/0 آزمودنی ها در فعالیت های حرکتی و ورزشی شرکت نداشتند. از نظر آزمودنی ها به ترتیب اولویت، عواملی چون آرامش بیشتر، حفظ زیبایی و تندرستی، کسب نشاط و شادابی، پر کردن اوقات فراغت علل و انگیزه های مشارکت در فعالیت های حرکتی و ورزشی محسوب می شود. پیاده روی، نرم دویدن و آمادگی جسمانی ورزش های بودند که آزمودنی های در آنها شرکت داشتند و همچنین عواملی چون بی علاقگی، عقب ماندن از کارهای روزانه و ترس از آسیب دیدن مهمترین علل عدم مشارکت در فعالیت های حرکتی و ورزشی بودند.

هدف از تحقیق حاضر ترسیم الگوی رفتاری مطلوب ماموران گشت و افسران نگهبان استان البرز می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت جز تحقیقات کیفی-کمی است که در مرحله اول نمونه در حد اشباع تعیین ودر مرحله دوم 83 نفر از کارشناسان و خبرگان حوزه های مرتبط به صورت هدفمند انتخاب و به ابزار تحقیق که روایی و پایایی ان به تایید رسیده است ،پاسخ دادند. یافته های تحقیق در مرحله کیفی نشان داد که ابعاد رفتاری مطلوب پلیس شامل شخصیت،هوش و مهارتهای حرفه ای است که هر کدام از این ابعاد شامل مولفه ها و هر مولفه شامل شاخص های متنوعی است که در مدل بدست امده تشریح شده است. اما در مرحله تحلیل داده ها نتایج نشان می دهد هر سه بعد الگو بهمراه مولفه ها و شاخص های بدست امده دارای بار عاملی بوده و تنها شاخص شوخ طبعی مورد تایید قرار نگرفت. علاوه بران در بعد شخصیت،مولفه ثبات عاطفی،در بعد هوشی،مولفه هوش هیجانی ودر بعد حرفه ای ،مولفه اخلاق حرفه ای در اولویت اول هستند. بنابراین می توان گفت ماموران گشت و افسران نگهبان کلانتری های استان البرز دارای الگوی رفتاری خاصی هستند که ممکن است با سایر کارکنان استان متفاوت باشند واین الگو می تواند معیاری برای بکارگماری،اموزش و ارزیابی عملکرد این دسته از کارکنان باشد.

نیازسنجی آموزشی، فعالیتی حیاتی و مهم برای آموزش و بهسازی عملکرد مدیران و کارکنان است. به منظور کارایی و اثربخشی، همه برنامه های آموزشی باید با نیازسنجی آموزشی آغاز شوند. لذا با هدف انجام نیاز سنجی آموزشی درمجموعه فرماندهی انتظامی استان کردستان برآن شدیم تا نیازهای آموزشی کارکنان فرماندهی انتظامی استان را درحیطه دانشی مورد سنجش قراردهیم. این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری ، کارکنان فرماندهی انتظامی استان کردستان بوده است. حجم نمونه انتخابی 384 نفر لحاظ گردید که با استفاده از روش نمونه گیری مطبق نسبی انتخاب شده است. براساس یافته های تحقیق در بخش سوالات که برای کلیه یگانها طراحی و تدوین شده است نیاز اصلی آموزشی بیشتر کارکنان درحیطه مهارتی و با توجه به ماموریتهای ذاتی نیروی انتظامی ، شناسایی شده است که اهم اولویت آموزشی آنان شامل نیاز به آموزش درحیطه تیراندازی مهارتی در رتبه اول، نیاز به آموزش درحیطه اصول و فنون تیراندازی و سلاح کشی در رتبه دوم و نیاز به آموزش درحیطه اردوکشی نظامی در رتبه آخر قرار دارد.

از آنجایی که هدف نهایی آموزش کارکنان، کارایی و اثربخشی بیشتر است، لذا بررسی و آگاهی از نتایج و بازده آموزشی کارکنان لازمه فرایند آموزش است و در واقع با این جزء است که حلقه آموزش تکمیل می گردد. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی دوره های آموزش تخصصی – تکمیلی ترفیعتی کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین با استفاده از الگوی کرک پاتریک است. روش پژوهش توصیفی – پیمایشی و ابزار تحقیق پرسشنامه محقق ساخته با توجه به الگوی کرک پاتریک می باشد. جامعه آماری تحقیق کلیه کارکنان ترفیع بگیر جمیع دانشگاه علوم انتظامی امین در سال 1395 و نیمه اول سال 1396 که در دوره های تخصصی – تکمیلی ترفیعتی شرکت نموده اند, که تعداد آن ها 103 نفر است و به صورت تمام شمار انتخاب شده اند. ولی 80 نفر آنان به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. اعتبار این تحقیق از مذاکره و استماع نظر صاحب نظران و مطلعین امر آموزش، اقدام شده است. پایایی و اعتبار پرسش نامه های این تحقیق با محاسبه آلفاکرونباخ، مورد سنجش قرار گرفته است. مقدار ضریب آلفای کرونباخ کل 907/0 به دست آمده است. در این تحقیق از روش های آمار توصیفی وز روش های آمار استنباطی شامل آزمون t تک نمونه ای، آزمون فریدمن بهره برداری شده است یافته‎ها نشان می دهدواکنش کارکنان نسبت به تاثیر دوره های مذکور مثبت می باشد. 2-میزان یادگیری کارکنان در دوره بیش از حد متوسط است. 3-فرماندهان کارکنان مذکور معتقدند که اجرای دوره در رفتار و عملکرد شغلی کارکنان تاثیر مثبتی داشته است. 4-کارکنان معتقدند دوره مذکور نتایج اثربخشی برای آنان و سازمان نداشته و محسوس نیست از نظر اعضای جامعه آماری، دوره آموزشی تخصصی-تکمیلی بر رفتار کارکنان بیشترین و بر یادگیری آنان کمترین تاثیر را داشته است.

هر چقدر سازمان ها بتوانند کمیت و کیفیت دو متغیر مهم یادگیری خودراهبر و مدیریت دانش را در سازمان خود بالا ببرند در آینده به نفع سازمان خواهد بود. در واقع این دو این متغیر مهارتی مهم و کاربردی هستند که امروزه سازمان های آموزشی و غیر آموزشی به شدت برای بهره وری و بالابردن کارایی و اثربخشی کارکنان، محیط کاری خود به آن نیازمند هستند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر آمادگی یادگیری خود راهبر بر مدیریت دانش کارکنان در دانشگاه شهید ستاری تهران می باشد. روش تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی است. هم چنین این تحقیق، بر مبنای ماهیت داده ها و نحوه گردآوری، از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری تهران است که حجم نمونه نیز 104 نفر از کارکنان بود که از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در بخش توصیفی از میانگین و انحراف معیار استفاده شده است. در بخش استنباطی از آزمون های t دو نمونه ای مستقل و آنوا و ضریب همبستگی و رگرسیون و فریدمن استفاده شده است. ابزار گردآوری پژوهش حاضر پرسش نامه فیشر و دیکسون است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که یادگیری خود راهبر بر مدیریت دانش تاثیر معنادار و مستقیمی دارد و فرضیه تحقیق تایید می شود. بر اساس آزمون رگرسیون از آنجایی که سطح معناداری به دست آمده کمتر از 05/0 است، لذا یادگیری خود راهبر بر روی مدیریت دانش تاثیر مثبت و معناداری دارد.