فهرست مطالب

مجله آموزش عالی ایران
سال نهم شماره 3 (پیاپی 35، پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/13
  • تعداد عناوین: 6
|
  • امین باقری* ، محمد یمنی دوزی سرخابی، مقصود فراستخواه، اباصلت خراسانی صفحات 1-26
    غالب پژوهشگران و صاحب نظران اهمیت شبکه های اجتماعی در فرایند یادگیری را متذکر شده و بر این اساس، تحقیقات متعددی، نقش کارکردی شبکه های یادگیری فردی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان را تصدیق نموده اند. با وجود این، هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه اکتشافی خصوصیات محتوایی شبکه یادگیری فردی دانشجویان منتخب دانشگاه های شهید بهشتی، علوم پزشکی شهید بهشتی، صنعتی شریف و دانشگاه تهران. 47 نفر از دانشجویان براساس فهرستی از ویژگی ها و با روش نمونه گیری نظری و هدفمند جهت انجام مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انتخاب شدند که داده های گردآوری شده با استفاده از روش کیفی مقوله بندی نظام مند تحلیل شدند. یافته های حاصل بیانگر دامنه متنوعی از خصوصیات محتوایی از «روابط اجتماعی روزمره، غیرتحصیلی و بی حاصل» تا «جریان یادگیری متقابل و مشارکتی در فرایند تحصیل» است که در قالب عناصر ارتباطی همچون دانشجویان و فارغ التحصیلان؛ تیم ها و تشکل های دانشجویی؛ اساتید؛ فضاهای مختلف ارتباطی دانشکده و دانشگاه؛ و موسسات، نهادها و دوره های آموزشی محیطی، شناسایی و طبقه بندی شدند. همچنین، خصوصیات محتوایی در دامنه ای از خصوصیات سازنده، غیرسازنده و بازدارنده در چهار دسته محتوای دانشی، بینشی، انگیزشی و اجتماعی قابل بحث و تبیین می باشند. برخلاف تصور کارکردی مرسوم نسبت به خصوصیات محتوایی شبکه های مذکور، مدیریت اثربخش فرایند یادگیری دانشجویان مستلزم طراحی و برنامه ریزی مسیرهای ارتباطی گسترده تری در موقعیت یادگیری است.
    کلیدواژگان: شبکه اجتماعی، توانایی شبکه سازی، شبکه یادگیری دانشجویی، خصوصیات محتوایی شبکه
  • میترا عبداللهی* ، یدالله مهرعلی زاده صفحات 27-56
    هدف این پژوهش بررسی تاثیر جهانی شدن و مسائل بنیادین مدیریت نظام تعلیم و تربیت ایران در راستای جهانی شدن بود. روش انجام این پژوهش اسناد پژوهشی و بررسی مقالات و دیدگاه های منتشر شده در مجلات علمی پژوهشی کشور در بازه زمانی 1390 تا 1394 و همچنین پیمایش دیدگاه های روسا و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور بوده است. به منظور گردآوری داده ها از طریق سندکاوی و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد، نتایج پیمایش نظرات نشان داد؛ دانشگاهیان، جهانی شدن را یک نمود فرهنگی مثبت ارزیابی کرده اند و عمده ترین چالش تعلیم و تربیت ایران در راستای جهانی شدن را، ناهماهنگی بین سیاست های آموزشی ایران با سایر ملل پیشرفته، چالش محتوایی و عدم تسلط بر زبان خارجه ارزیابی کرده اند. تاثیر گذارترین عوامل بر روند جهانی سازی تعلیم وتربیت ایران را مدیریت تمرکز زدا و برخورد پویا با پدیده جهانی شدن دانسته اند. همچنین میزان آمادگی تعلیم و تربیت ایران در مسیر جهانی شدن را نسبتا خوب ارزیابی کرده و معتقدند جهانی شدن تعلیم وتربیت ایران می تواند مزایای خوبی به همراه داشته باشد.
    کلیدواژگان: تعلیم و تربیت، جهانی شدن، مدیریت آموزشی، مسائل بنیادین
  • جمال سلیمی* ، آرش عبدی صفحات 57-88
    هدف این پژوهش مطالعه فهم و ادراک اعضای هیئت علمی از مفهوم آزادی آکادمیک بود. رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود که در بخش کیفی از روش پژوهش پدیدارشناسی و برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 21 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه کردستان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جهت تحلیل یافته های این بخش از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی شامل شش طبقه آزادی در پژوهش و تحقیق، آزادی در تدریس و عمل آموزش، آزادی از خودسانسوری، حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی، آزادی از تلقین و القاء و رعایت حقوق مشروع دانشجویان بود. روش پژوهش در بخش کمی توصیفی- پیمایشی بود. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (33 سوالی) و شامل 6 خرده مقیاس و محتوای آن برگرفته از داده های بخش کیفی و ادبیات موضوع بود. جامعه آماری در بخش کمی 130 نفر از اعضاء هیات علمی دانشگاه کردستان بودند که براساس فرمول کوکران انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS و با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. از نظر اعضای هیئت علمی، بعد حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی بیشترین و بعد رعایت حقوق مشروع دانشجویان کمترین اهمیت را در شکل دادن به مفهوم آزادی آکادمیک داشته است. نتایج آزمون تحلیل واریانس نیز حاکی از آن است که آزادی از خودسانسوری، آزادی از تلقین و القاء، حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی نسبت به حوزه های علوم پایه و فنی- مهندسی دارای اهمیت بیشتری است.
    کلیدواژگان: مفهوم آزادی آکادمیک، ابعاد آزادی آکادمیک، انگاره و تصورات اعضای هیات علمی، دانشگاه کردستان
  • ثنا صفری، اسماعیل صفری* ، محمدرضا سرمدی، مهران فرج الهی صفحات 89-115
    هدف از انجام این پژوهش طراحی الگوی برنامه ریزی استراتژیک آموزش از دور در آموزش عالی ایران می باشد. روش پژوهش ترکیبی (کیفی و کمی) است. نمونه آماری در بخش کیفی هفت نفر از صاحبنظران آموزش از دور و مدیریت دولتی و در بخش کمی 97 نفر از اعضای هیئت علمی گروه مدیریت دولتی می باشند. نتایج این پژوهش نشان داد که چون طبیعت دانشگاه و آموزش عالی با طبیعت سازمان ها و بنگاه های کسب و کار محور متفاوت است، همچنین بین دانشگاه های مرسوم و دانشگاه های آموزش از دور تفاوت وجود دارد، باید در مدل های ارائه شده تغییراتی داد. با شناخت این تفاوت ها، دانشگاه ها می توانند مدل سنتی را به گونه ای تغییر دهند که شناخت و مشارکت آنها در این فرایند بهبود یابد و همواره برنامه ریزی استراتژیک با نتایج بهتری حاصل شود. در این پژوهش براساس مطالعات انجام شده، الگوی مفهومی متناسب با برنامه ریزی استراتژیک آموزش از دور طراحی شد. جهت گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته با صاحب نظران استفاده و از مقوله بندی نتایج آن پرسشنامه بدست آمد. نتایج پرسشنامه با استفاده از ماتریس عوامل داخلی و خارجی نشان دهنده غلبه ضعف ها بر قوت ها و تهدیدها بر فرصت ها می باشد. نتایج ماتریس چهارخانه ای عوامل داخلی و خارجی نشان داد که دانشگاه پیام نور در موقعیت استراتژی تدافعی می باشد. همچنین از ماتریس SWOT برای تدوین استراتژی و از ماتریس QSPM اولویت بندی آن ها استفاده شد. در نهایت نتایج تحلیل مسیر، نشان داد که در حدود 81% از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی نهایی ارائه شده تبیین شده که نشان دهنده تناسب بالای مدل مفهومی جهت ارائه در برنامه ریزی استراتژیک آموزش از دور می باشد.
    کلیدواژگان: مدل، برنامه ریزی استراتژیک، آموزش از دور، آموزش عالی، دانشگاه پیام نور
  • محسن باقری* ، افسانه حمزه ئی صفحات 117-132
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر فعالیت های فوق برنامه برگرایش به تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله دانشجویان با روش توصیفی (علی-مقایسه ای) انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه، شامل تمامی دانشجویان دانشگاه اراک در دانشکده های علوم انسانی، فنی مهندسی، علوم پایه و کشاورزی به تعداد 7200 نفر در نیمسال تحصیلی 95-94 بود. با مراجعه به سوابق دانشجویان تعداد 100 نفر از دانشجویانی که دارای مشارکت مستمر در فعالیت فوق برنامه بودند به صورت خوشه ایطبقه ای انتخاب شدند؛ و بر این مبنا گروه مقایسه دانشجویانی که فاقد فعالیت فوق برنامه بودند نیز به همان روش انتخاب شدند. در این مطالعه جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی هرمنس که شامل: سه زیر مقیاس خلاقیت، بالیدگی و تعهد و پرسشنامه حل مسئله هپنر که شامل: سه زیر مقیاس اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش- اجتناب و کنترل شخصی بود، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین گرایش به تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله دانشجویانی که دارای فعالیت های فوق برنامه هستند و دانشجویانی که فاقد این فعالیت ها هستند، اختلاف معناداری وجود دارد. در واقع فعالیت های فوق برنامه منجر به افزایش گرایش به تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله دانشجویان می شود. فعالیت های فوق برنامه از طریق شرکت دادن دانشجویان در انجام فعالیت های مختلف، افراد را وارد اجتماع می کند و به واسطه مواجه کردن آنها با مسائل و مشکلات مختلف در عرصه های مختلف، منجر به افزایش توانایی حل مسئله و تقویت تفکرانتقادی آنها می شود. بنابراین پیشنهاد می شود، در مراکز آموزشی شرایطی را فراهم آورد که دانشجویان به سمت انجام فعالیت های فوق برنامه سوق پیدا کنند.
    کلیدواژگان: فعالیت های فوق برنامه، گرایش به تفکر انتقادی، مهارت حل مسئله
  • اصغر سلطانی* ، کرامت اسمی، حلیمه عبدالله پور صفحات 133-152
    افزایش و بهبود کیفیت تعامل میان دانشجویان با استادان، به رشد علمی، اجتماعی و حرفه ای دانشجویان کمک می کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تعاملات بیرونی استاد- دانشجو بر اساس رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیات علمی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 96-95 بود که از میان آن ها 110 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ادراکات و فعالیت های اعضای هیئت علمی بود. ضریب پایایی ابزار با روش همگونی درونی 83/0 برآورد گردید. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزارAMOS23 نشان داد که رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیئت علمی، و تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی استاد- دانشجو هستند و در مجموع 79 درصد از واریانس این تعاملات را تبیین می کند. نتایج همچنین نشان داد که تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی استاد-دانشجو است. بررسی نقش میانجی تعاملات اتفاقی استاد – دانشجو در مدل نیز بیانگر این بود که هر دو متغیر برونزای رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای با میانجی متغیر تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی هستند. این نتایج دلالت های مهمی برای بهبود تعامل و ارتباط استاد – دانشجو در جهت رشد و پیشرفت دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران دارد.
    کلیدواژگان: تعامل استاد- دانشجو، رفتارهای آموزشی، فعالیت های حرفه ای، هیات علمی، دانشجو