فهرست مطالب

فصلنامه پژوهش های صنایع غذایی
سال بیستم شماره 1 (بهار 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/08/25
  • تعداد عناوین: 13
|
  • حاجیه لطفی، محمد امین حجازی*، بهرام ملکی زنجانی، ابوالفضل برزگری صفحه 1

    پروبیوتیک ها مکمل غذایی از میکروارگانیسم های زنده ای هستند که وقتی در مقادیر مناسب در دستگاه گوارشی وجود داشته باشند، تاثیرات سودمندی بر میزبان برجای می گذارند. از میان باکتری ها، باکتری های اسید لاکتیک، متدوالترین نوع باکتری هایی هستند که به عنوان پروبیوتیک معرفی شده اند. با توجه به گسترش فزاینده محصولات لبنی صنعتی بجای محصولات سنتی امکان از دست دادن بسیاری از باکتری های پروبیوتیک وجود دارد، بنابراین ضروری است این باکتری ها را از منابع سنتی جداسازی و شناسایی نموده و در تولید محصولات لبنی استفاده نمود. شهرستان هریس و سراب یکی از مناطقی می باشند که هنوز بسیاری از محصولات لبنی بصورت سنتی در این شهرستان ها تولید می شوند و محصولات لبنی این مناطق ممکن است دارای باکتری های پروبیوتیک فراوانی باشند، بنابراین هدف از این پروژه، جداسازی و شناسایی باکتری های با پتانسیل پروبیوتیکی از فلور موجود در ماست و پنیر سنتی مناطق هریس و سراب می باشد. برای رسیدن به این هدف، باکتری های اسید لاکتیک توسط روش های فنوتیپی(رنگ آمیزی گرم، تست های بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی) جداسازی شدند و شاخص های اولیه پروبیوتیکی آنها (مقاومت به اسید، نمک های صفراوی) مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس برای شناسایی دقیق تر با جفت آغازگر های اختصاصی، ژن 16s rDNA باکتری های لاکتوباسیلوس و انتروکوکسی تکثیر داده شد. با توجه به اینکه خصوصیات پروبیوتیکی تحت تاثیر سویه می باشد بنابراین با استفاده از تکنیک RAPD تنوع داخل گونه های مشخص شده بررسی شد. در پایان تحقیق، 15 سویه لاکتوباسیلوس و 16 سویه انتروکوکسی بعنوان فلور میکروبی طبیعی در محصولات لبنی مناطق هریس و سراب گزارش شدند که کیفیت محصولات لبنی این مناطق را تامین می نمایند. این سویه ها پتانسیل کاربرد در محصولات لبنی تولید شده در صنعت را دارا می باشند.

    کلیدواژگان: باکتریهای پروبیوتیک
  • فاطمه حبیبی نوده، صدیف آزادمرد دمیرچی، جواد حصاری، محبوب نعمتی، بهرام فتحی آچاچلویی، عفت احمدی صفحه 19
    امروزه تقاضا برای روغن های استخراجی با روش پرس سرد افزایش یافته است. مسئله حائز اهمیت در بکارگیری این روش، راندمان پایین استخراج روغن و همچنین مقدار کم ترکیبات جزیی (فیتواسترولها و توکوفرولها) در روغن حاصل در مقایسه با روش استخراج با حلال است. تلاش های زیادی جهت بهبود کارایی استخراج روغن با پرس سرد صورت گرفته است. در این تحقیق نیز اثر تیمار مایکروویو دانه کلزا بر کیفیت روغن استخراجی از آن مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های کلزا در سه تکرار در سه زمان مختلف صفر، 2 و 4 دقیقه با مایکروویو (فرکانس 2450 مگاهرتز) تیمار شدند و سپس روغن آنها با پرس سرد استخراج گردید. نمونه های روغن تهیه شده سپس از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی و ترکیب اسیدهای چرب مورد ارزیابی قرار گرفتند. تفاوت معنی داری (05/0>p) از نظر میزان استخراج، کلروفیل و پایداری اکسیداتیو در بین نمونه های روغن مشاهده گردید. تیمار نمونه ها با مایکروویو عموما تاثیر معنی داری (05/0>p) بر ترکیب اسیدهای چرب و ضریب شکست روغن نشان نداد. روغن حاصل از نمونه های تیمار شده با مایکروویو در عدد اسیدی با همدیگر اختلاف معنی داری (05/0>p) داشتند. بیشترین و کمترین مقدار عدد پروکسید به ترتیب مربوط به روغن استخراج شده با حلال و روغن حاصل از نمونه تیمار شده با مایکروویو به مدت 4 دقیقه بود. تیمار نمونه ها با مایکروویو به مدت 4 دقیقه موجب افزایش راندمان استخراج روغن (10%)، محتوای کلروفیل (3/5%)، پایداری اکسیداتیو (h7) و کاهش عدد اسیدی و عدد پروکسید در روغن گردید. در مجموع با توجه به نتایج بدست آمده می توان بیان نمود که استفاده از مایکروویو به منظور تیماردهی دانه کلزا قبل از استخراج روغن با پرس سرد می تواند موجب بهبود راندمان استخراج روغن، کیفیت و افزایش ترکیبات جزیی گردد.
    کلیدواژگان: روغن کلزا، استخراج روغن، پرس سرد، مایکروویو، پایداری اکسیداتیو، اسیدهای چرب
  • شادی بلوریان، غلامعلی گلیموحد، مجید افشاری، فیروز مددنوعی، فرشاد کرمی صفحه 31

    سرخ کردن یکی از روش های متداول پخت انواع مواد غذایی محسوب می شود. انتخاب روغن مناسب از مهمترین عواملی که بر کیفیت محصولات سرخ شده تاثیر می گذارد. این پژوهش با هدف بهینه سازی مخلوط روغن های پالم اولئین و کلزا انجام پذیرفت. به این منظور ابتدا مخلوط های این دو روغن با نسبت های مختلف تهیه گردید. مقاومت حرارتی مخلوط های بدست آمده و نمونه شاهد در دمای 120 درجه سانتیگراد به روش رنسیمت تعیین گردید. برای ارزیابی کارایی روغن ها در عملیات سرخ کردن، از نمونه های مورد بررسی برای سرخ کردن برش های سیب زمینی استفاده شد. به این منظور سرخ کردن در 5 روز متوالی و در دمای 180 درجه سانتیگراد انجام شد. تغییرات میزان ترکیبات قطبی، اسیدیته، عدد پراکسید روغن ها در طول زمان سرخ کردن اندازه گیری شد. نتایج نشان داد میزان ترکیبات قطبی، اسیدیته و عدد پروکسید در طول زمان سرخ کردن افزایش یافت (P<0.05). با افزایش میزان روغن کلزا در فرمول عدد پروکسید نیز افزایش یافت (P<0.05). در مجموع مخلوطی با 90 درصد پالم اولئین و 10 درصد روغن کلزا به عنوان بهترین نمونه انتخاب گردید. این فرمول بالاترین زمان القاء در روش رنسیمت (72/18 ساعت) را به خود اختصاص داد و میزان تولید ترکیبات قطبی در آن حداقل (72/17 درصد) بود.

    کلیدواژگان: روغن سرخ کردنی، رنسیمت، ترکیبات قطبی
  • مشهید هناره، حمیده ژاله رضایی، حامد دولتی، علیرضا مطلبی صفحه 47
    به منظور بررسی اثرات کلرورکلسیم و نوع رقم بر صفات کیفی و انبارمانی میوه گوجه فرنگی، آزمایشی طی دو سال (84-1383) در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی آذربایجان غربی اجرا گردید. پس از رشد کافی بوته ها و تشکیل میوه در مزرعه، محلول پاشی کلرور کلسیم در سه غلظت صفر (شاهد)، 5 و 10 در هزار روی بوته های سه رقم گوجه فرنگی در سه مرحله انجام شد. میوه های گوجه فرنگی جهت انبارداری به صورت قرمز سفت برداشت و در دمای 5 و دمای 2±20 درجه سانتی گراد نگهداری شدند. تجزیه داده ها نشان داد که محلول پاشی کلرورکلسیم اثر معنی داری روی درصد مواد جامد محلول، pH، درصد فساد و مدت زمان نگهداری داشت (01/0>p). با این حال اسیدیته میوه و درصد افت وزن میوه از غلظتهای مختلف کلرورکلسیم متاثر نشدند. بیشترین مواد جامد محلول در غلظت 5 در هزار، بیشترین pH و مدت نگهداری و کمترین درصد فساد میوه در غلظت 10 در هزار حاصل شد. در هر رقم با افزایش غلظت کلرورکلسیم از درصد فساد میوه کاسته و بر مدت زمان نگهداری میوه ها بطور معنی داری افزوده شد. دمای نگهداری در انبار به غیر از pH بر سایر صفات اندازه گیری شده اثر معنی داری داشت (01/0>p). میوه های نگهداری شده در دمای 5 درجه سانتی گراد از مواد جامد محلول، اسیدیته و مدت نگهداری بیشتر و درصد فساد و کاهش وزن کمتری نسبت به میوه های نگهداری شده در دمای 2±20 درجه سانتی گراد بر خوردار بودند.
    کلیدواژگان: گوجه فرنگی، کلرور کلسیم، رقم، صفات کیفی و انبارمانی
  • تاثیر تیمارهای مختلف شفافسازی با مواد کمک صافی بر ویژگی های کیفی و رنگ آب انار
    صمد بدبدک، جواد حصاری، مهدی کاشانی نژاد، سید محمد علی رضوی، سمیرا سرحدی صفحه 57
    هدف این تحقیق بررسی تاثیر تیمارهای مختلف با مواد کمک صافی بر شاخص-های کیفی و رنگ آب انار واریته ملس بود. تیمارهای مورد بررسی در شرایط شفاف سازی سرد شامل: آنزیم پکتولیتیک، آنزیم پکتولیتیک-ژلاتین-بنتونیت، آنزیم پکتولیتیک-ژلاتین-سیلیکاسل، آنزیم پکتولیتیک-ژلاتین-بنتونیت-سیلیکاسل، ژلاتین-بنتونیت، ژلاتین-سیلیکاسل، ژلاتین-بنتونیت-سیلیکاسل بودند. روش های شفاف سازی بر شاخص های کیفی و رنگ آب انار تاثیر معنی داری (05/0P<) داشت. تیمار آنزیم پکتولیتیک-ژلاتین-بنتونیت-سیلیکاسل بالاترین میزان شفافیت (80/91=660T %)، مقدار پکتین (100گرم/گرم 06/0)، ویسکوزیته (08/2 سانتی پواز) و کمترین میزان ثابت تجزیه (85/8%) در مقایسه با سایر تیمارها (05/0P<) داشت. در آب میوه حاصل از این تیمار افت قابل توجهی از نظر خصوصیات کیفی مهم در صنعت آب میوه مانند: بریکس، pH، اسیدیته، و آنتوسیانین کل (افت حدود 81/20%) رخ نداد. هم چنین از نظر شاخص های رنگ نیز این تیمار بیشترین کاهش را در اندیس قهوه ای شدن (7/53%)، رنگ پلیمری (85/40%)، رنگ آنتوسیانینی (35/20%) و رنگ ناشی از تانن (63/35%) ایجاد کرد. در نهایت تیمار آنزیم پکتولیتیک (ppm120) –ژلاتین (ppm 300)-بنتونیت (ppm 200)-سیلیکاسل (ppm 500) به عنوان تیمار بهینه برای انجام عملیات شفاف-سازی آب انار به روش کلاسیک پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: شفاف سازی، مواد کمک صافی، آنتوسیانین ها، آب انار
  • حسین تاجیک، فاطمه اعلاباف یوسفی، مهران مرادی صفحه 73
    علت عمده بروز تغییرات نامطلوب در تخم مرغ، افزایش تبادل گازها (عمدتا دی اکسید کربن)و رطوبت از طریق سوراخهای پوسته بلافاصله بعد از تخم گذاری است. یکی از راهکارهای اساسی برای غلبه بر این تغییرات، بستن نسبی سوراخهای پوسته با استفاده از مواد روغنی و پوششهای پلیمری است. در این مطالعه اثرات پوشش دهی با بیوپلیمرهای زئین ده درصد و کیتوزان دو درصد به تنهایی و همراه با اسانس روغنی گیاه پونه کوهی برروی ویژگی های داخلی شامل درصد کاهش وزن، pH، اندیس هاو، اندیس زرده و درجه تخم مرغ و نیز ویژگی های حسی شامل میزان نرمی، بو، درخشندگی و مقبولیت کلی تخم مرغ در دمای 25 درجه سانتی گراد بمدت 5 هفته مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج از نظرویژگی های داخلی نشان دهنده وجود اختلاف معنی داری (05/0 P <) بین گروه های تیمار با کنترل بود. همچنین نشان داده شد که که افزودن اسانس به محلول غوطه وری کیتوزان و زئین تاثیر معنی داری (05/0 P >) بر کلیه ویژگی های داخلی تخم مرغهای مورد مطالعه در طول پنج هفته نگهداری نداشت، درحالی که در مورد خصوصیات حسی، اضافه کردن اسانس به محلول کیتوزان اختلاف معنی داری (05/0 P <) با گروه کیتوزان تنها داشت، ولی درمورد گروه زئین تنها و همراه با اسانس، اختلاف جزئی مشاهده شد، ولی معنی دار نبود. نتایج بیانگر این بود که هر دو پوشش تاثیر شایانی بر حفظ کیفیت داخلی تخم مرغ داشت و ماندگاری را دردمای اتاق بین دو تا چهار هفته افزایش داد و افزودن اسانس نیز بر میزان مشتری پسندی تخم مرغهای پوشش داده شده موثر بود.
    کلیدواژگان: کیتوزان، زئین، پوشش دهی، کیفیت داخلی، ویژگیهای حسی، تخم مرغ
  • فریبا زینالی، حسین تاجیک، محمد رهنما صفحه 91

    این مطالعه به منظور تعیین غلظت عناصر مس، روی و آهن در عضله خوراکی سه گونه از ماهیان خزر شامل کفال(Mugil auratus)، سفید(Rutilus frisii kutum) و کپور معمولی (Cyprinus carpio) در چهار مرکز صید مختلف (چالوس، انزلی، رودسر و فریدون کنار) انجام گرفت. غلظت فلزات توسط روش اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری شد و براساس میلی گرم بر کیلوگرم وزن خشک بیان گردید. مقادیر میانگین مس در عضلات ماهیان کفال، سفید و کپور معمولی به ترتیب عبارت بودند از: 17/1±14/3، 24/2±69/3 و 24/1±39/3 میلی گرم بر کیلوگرم. میانگین مقادیر روی در عضلات همین ماهی ها به ترتیب عبارت بودند از: 01/14±46/43، 06/15±99/37 و 14/21±81/73 میلی گرم بر کیلوگرم. برای عنصر آهن این مقادیر عبارت بودند از: 99/17±11/81، 59/16±59/73 و 13/20±78/94 میلی گرم بر کیلوگرم. غلظت های روی و آهن بطور معنی داری تحت تاثیر محل های نمونه برداری و گونه های ماهی قرار گرفتند (05/0 P<) بطوری که غلظت آنها در ماهی کپور از بقیه ماهی ها بیشتر بود. بیشترین مقادیر روی در این ماهی، در منطقه انزلی و بیشترین مقادیر آهن در منطقه چالوس مشاهده گردید (05/0 P<). مقادیر غلظت عناصر مورد بررسی در عضلات ماهیان مورد مطالعه، در حد مجاز و قابل قبول برای مصارف انسانی قرار داشت.

    کلیدواژگان: آهن، اسپکتروفتومتری جذب اتمی، دریای خزر، روی، ماهی، مس
  • سیدهادی پیغمبردوست، صدیف آزادمرد دمیرچی، بابک قنبرزاده، نسیم ابراهیم پور صفحه 99
    در این پژوهش تاثیر سه نوع هیدروکلوئید پکتین، گوار و کاراگینان در غلظت های 1، 2 و 3 درصد (وزنی – وزنی بر اساس آرد) و ترکیبی از آنها در دو غلظت 2 و 3 درصد (وزنی – وزنی بر اساس آرد) بر ویژگی های حسی و قابلیت ماندگاری نان بدون گلوتن حاصل از نشاسته گندم مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داند که هر سه هیدروکلوئید مورد استفاده در غلظت 1% محصولی تولید نمودند که قابلیت پذیرش حسی آن در روز اول نگهداری توسط داوران آموزش دیده بر اساس نمره کلی ارزشابی حسی مشابه با نان کنترل گندم بود. در روز دوم نگهداری کاهش نسبتا شدیدی در امتیاز حسی تمام تیمارها مشاهده شد، اما همچنان امتیاز حسی اکثر تیمارها به غیر از پکتین 3% و نان کنترل نشاسته مورد قبول بوده و در محدوده مطلوب قرار گرفت. در روز سوم نگهداری، در همه تیمارها بجز گوار 2 و 3%، کارگینان 2%، گوار- پکتین 2 و 3%، گوار – کارگینان 3% و پکتین- کارگینان 3% امتیاز کلی ازریابی حسی نان کاهش معنی داری (با احتمال 95 درصد) نسبت به نان تازه تهیه شده از همان تیمارها نشان داد. تیمارهای ترکیبی گوار – پکتین، گوار – کاراگینان و پکتین - کاراگینان در هر دو غلظت 2 و 3 درصد، نسبت به زمانی که این هیدروکلوئیدها به تنهایی در تهیه نان بدون گلوتن مورد استفاده قرار گرفتند، تولید نان-های با امتیاز حسی بالاتر، با حداقل میزان بیاتی و بافت نرم تری نان نمودند. نان های بدون گلوتن حاوی هیدروکلوئید در مجموع نسبت به نان گندم از قابلیت ماندگاری کمتری برخوردار بودند. در میان هیدروکلوئیدهای مورد بررسی در این پژوهش ترکیبب گوار – پکتین در غلظت های 2 و 3% نان بدون گلوتن با ویژگی های حسی خوب و با ماندگاری بالا تولید کردند، در حالی که نان کنترل نشاسته، پکتین 1% و کاراگینان 3% سریع تر از سایر تیمارها بیات شدند.
    کلیدواژگان: نان بدون گلوتن، کیفیت، هیدروکلوئید، پکتین، کاراگینان، گوار
  • شهین زمردی، اصغر خسروشاهی اصل، مهدی رضوی روحانی، حسین تاجیک، سمیه میرآقایی صفحه 117
    تاثیر لاکتوباسیلوس کازئی (ATCC 39392 Collection، Australia) بر پروتئولیز و لیپولیز پنیر سفید ایرانی فراپالایش بررسی گردید. چهار تیمار از پنیر تولید شد که شامل کنترل I (C1) حاوی استارتر تجارتی شامل لاکتوکوکوس کریموریس و لاکتوکوکوس دی استیلاکتیس و بدون باکتری پروبیوتیک، کنترل II (C2) بدون استارتر تجارتی و حاوی باکتری لاکتوباسیلوس کازئی به عنوان استارتر)، تیمارLC دارای استارتر تجارتی همراه با لاکتوباسیلوس کازئی به صورت آزاد) و تیمار LCC دارای استارتر تجارتی و لاکتوباسیلوس کازئی به صورت کپسوله با استفاده از آلژینات سدیم به روش اکستروژن) بودند. پنیرهای تولیدی در دمای 8-10 درجه سانتی گراد به مدت 60 روز نگهداری شدند. ارزیابی پروتئولیز در پنیرها با روش الکتروفورز و همچنین اندازه-گیری ازت محلول در 6/4=pH، ازت محلول در تری کلرواستیک اسید و اسیدهای آمینه آروماتیک و ارزیابی لیپولیز توسط تعیین اسیدهای چرب آزاد انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که مقدار ازت محلول در 6/4=pH، ازت محلول در تری کلرواستیک اسید، اسیدهای آمینه آروماتیک و اسیدهای چرب آزاد در طول رسیدن پنیر افزایش می یابد که این افزایش در روز 45 بیشترین مقدار بود. در طول رسیدن پنیر اختلاف در مقدار ازت محلول در 6/4=pH و ازت محلول در تری کلرواستیک اسید نمونه های پنیر LC، LCC و پنیر C1 معنی دار نبود (P <0.01). اما میزان این اندیس ها در روزهای 45 و60 در نمونه های پنیر C2 بطور معنی داری کمتر از پنیر C1 و پنیرهای LC و LCC بود (P <0.01). از طرفی لاکتوباسیلوس کازئی بدون استارتر تجارتی نیز توانسته بود بر مقدار ازت محلول در6/4=pH پنیر و در نتیجه پروتئولیز اولیه پنیر موثر باشد. نتایج الکتروفوروگرام حاکی است که لاکتوباسیلوس کازئی افزوده شده هم به صورت آزاد و هم به صورت کپسوله همراه با استارتر و بدون استارتر در شکستن s1α کازئین در پنیر سفید ایرانی موثر نبود. همچنین مقدار اسیدهای چرب آزاد در نمونه های پنیر حاوی لاکتوباسیلوس کازئی بدون استارتر مشابه پنیر کنترل حاوی استارتر تجارتی بود، لذا به نظر می رسد که لاکتوباسیلوس کازئی نیز در لیپولیز موثر می باشد.
    کلیدواژگان: پروبیوتیک، پنیر سفید ایرانی، اولترافیلتراسیون، پروتئولیز، کپسوله کردن و لاکتوباسیلوس کازئی
  • علی اصغر رجبعلی پور چشمه گز، محمدحسن فولادی صفحه 135
    خشک کردن رطب مضافتی در آفتاب اگر به موقع انجام شود، یکی از روش های پیش گیری از فساد رطب است. در این پژوهش نمونه ها پس از چیده شدن، در مکانی مناسب و دور از آسیب پرندگان، جوندگان و شرایط جوی در مقابل آفتاب پهن شدند. در فواصل زمانی 12 ساعت مقداری از نمونه های رطب انتخاب شد و میزان رطوبت، اسیدیته و ویژگی های کیفی شامل بافت، دو پوسته شدن، چروکیدگی و قابلیت قبول کلی آنها ارزیابی گردید. عملیات خشک کردن نمونه ها در شهرستان کرمان با موقعیت جغرافیایی 58°56 شرقی و 15°30 شمالی و در ارتفاع 8/1753 متر از سطح دریا، در فضای باز با درجه حرارت هوای محیط 6/6 – 5/38درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی3/5 – 4/27درصد، سرعت باد 0/0 - 9/6 متر بر ثانیه و تشعشع خورشیدی 8/803- 9/954 وات بر مترمربع انجام گردید. با افزایش زمان خشک کردن رطب مضافتی، میزان اسیدیته به علت فعالیت میکرو ارگانیسم ها افزایش و کیفیت ارگانولپتیکی آنها، به ویژه پس از 48 ساعت خشک شدن به رطوبت های کمتر از 22 درصد کاهش یافت. به منظور خشک کردن رطب مضافتی تا رطوبت 22 درصد، مدت زمان 48 ساعت پیشنهاد می گردد. زمان خشک کردن طولانی تر باعث کاهش پذیرش کلی و در زمانهای کمتر احتمال تخمیر، ترش و فاسد شدن رطب زیاد می شود.
    کلیدواژگان: خشک کردن آفتابی، رطب مضافتی
  • رزاق محمودی، علی احسانی *، حسین تاجیک، افشین آخوندزاده بستی، اصغر خسرو شاهی اصل صفحه 147

    تقاضای مصرف کنندگان سبب ایجاد زمینه های جدید در راستای استفاده از ترکیبات ضد میکروبی طبیعی در صنعت غذا شده است. بر اساس تکنولولوژی هاردل در زمینه نگهداری مواد غذایی، استفاده ترکیبی از نگهدارنده های طبیعی شامل اسانس های گیاهی و پروبیوتیک ها جهت دستیابی به سطح بالایی از سلامت، بهداشت و ماندگاری محصولات غذایی، توجه زیادی را به خود جلب کرده است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات ضدمیکروبی اسانس پونه کوهی و لاکتوباسیلوس کازئی به عنوان باکتری پروبیوتیک بر استافیلوکوکوس اورئوس در پنیر سفید ایرانی انجام شد. اسانس گیاه مذکور به روش تقطیر با بخار آب استخراج و ترکیب آن با دستگاه گازکروماتوگرافی طیف سنج جرمی GC/MS تعیین گردید. سپس رفتار رشد استافیلوکوکوس اورئوس تحت تاثیر غلظت های مختلف اسانس و پروبیوتیک (به تنهایی و توام) در زمان های مختلف تولید، رسیدن و نگهداری پنیر مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اسانس مذکور در دو غلظت 015/0 و 03/0 درصد در تیمار توام با پروبیوتیک از بالاترین تاثیر بر رشد استافیلوکوکوس اورئوس بر خوردار بوده و میزان کاهش آن در انتهای دوره نگهداری در تیمار های فوق به ترتیب 89/1 و 32/2 لگاریتم بیش از گروه کنترل بود. همچنین بهترین غلطت اسانس از نظر ممانعت رشد استافیلوکوکوس اورئوس و نیز از نظر تولید پنیر با خواص طعمی مطلوب غلظت 015/0 درصد در تیمار توام با باکتری پروبیوتیک بود. اثر سینرژیستی بین حالت های مختلف اسانس و پروبیوتیک در مقایسه با تیمار کنترل و تیمارهای دارای اسانس و فاقد پروبیوتیک معنی دار بود. در صورت استفاده توام اسانس با پروبیوتیک می توان از غلظت های پایین تری از اسانس برای اثر مهارکنندگی مشهود، استفاده کرد.

    کلیدواژگان: پنیر سفید ایرانی، لاکتوباسیلوس کازئی، پونه کوهی، استافیلوکوکوس اورئو
  • سیدهادی پیغمبردوست، ابوالفضل گلشن تفتی، نیلوفر خراسانچی، محمد امین حجازی، سیدعباس رافت صفحه 163
    برای مقایسه اثر خمیرترش تازه با خمیرترش خشک روی ویژگی های حسی و بیاتی نان قالبی، خمیر تلقیح شده با باکتری های لاکتوباسیلوس پلانتاروم و لاکتوباسیلوس روتری و مخلوط آن دو تخمیر و سپس با روش خشک کردن انجمادی خشک گردید. در تهیه نان علاوه بر میکروارگانیسمهای فوق، از مخمر نانوایی ساکارومایسس سرویسیا نیز استفاده شد تا حجم مطلوب در نان قالبی ایجاد نماید. فرآیند خشک کردن انجمادی باعث کاهش معنی داری در جمعیت باکتریایی خمیرترش شد. اما باکتری لاکتوباسیلوس روتری نسبت به فرآیند خشک کردن انجمادی مقاوم تر از باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم بود. خمیرترش خشک حاوی لاکتوباسیلوس روتری نانی با بیشترین حجم و مطلوب ترین صفات حسی تولید کرد. در کلیه تیمارها میزان سفتی مغز نان که نمایانگر بیاتی است در طول نگهداری افزایش یافت. افزودن خمیرترش تازه و خشک حاوی باکتری لاکتوباسیلوس روتری به خمیر منجر به تولید نانی با کمترین میزان سفتی نسبت به نمونه های دیگر باکتری در طول نگهداری شد. نتایج ارزیابی حسی نشان داد که نان های حاصل از خمیرترش خشک حاوی باکتری لاکتوباسیلوس روتری پس از 72 ساعت نگهداری دارای ویژگی های حسی مطلوب تری نسبت به نان تهیه شده از لاکتوباسیلوس پلانتاروم بودند. بنابر این گونه روتری می تواند کاندیدای مناسبی به عنوان کشت آغازگر برای تولید خمیرترش خشک و نانی با کیفیت مناسب مدنظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بیاتی نان، خمیرترش خشک انجمادی، لاکتوباسیلوس پلانتاروم، لاکتوباسیلوس روتری، ویژگی های حسی نان
  • رحیم عبدالهی، محمدرضا اصغری، محسن اسمعیلی صفحه 177
    امروزه، به دلیل اثرات مضر مواد شیمیایی بر سلامت انسان و محیط زیست استفاده از این مواد با محدودیت هایی روبرو است. از این رو یافتن مواد سالم برای استفاده در تکنولوژی پس از برداشت میوه ها و سبزی ها ضروری می باشد. در این پ‍ژوهش اثر نیتریک اکسید در غلظت های 0، 3، 5 و 8 میکرومول در لیتر و پوتریسین در غلظت های 0 و 2 میلی مول در لیتر بر عمر پس از برداشت و کیفیت میوه های توت فرنگی رقم ’ سلوا ‘ پس از 15 روز نگهداری در دمای 5/2 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 85 تا 95 درصد مورد مطالعه قرار گرفت. صفاتی چون سفتی بافت میوه، بازار پسندی، اسیدیته کل، فنول کل، ویتامین ث، مواد جامد محلول و رنگ میوه ارزیابی شدند. تیمار میوه ها با 5 میکرومول در لیتر نیتریک اکسید به طور معنی داری باعث حفظ کیفیت میوه ها در پایان مدت نگهداری گردید. تیمار ترکیبی نیتریک اکسید با پوتریسین به طور معنی داری از نرم شدن میوه ها جلوگیری کرد. این مطالعه نشان داد که نیتریک اکسید و پوتریسپن باعث حفظ ویتامین ث و فنول کل می گردد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که استفاده از نیتریک اکسید و پوتریسین می تواند به عنوان راهبرد مؤثری در تکنولوژی پس از برداشت میو ه توت فرنگی رقم سلوا معرفی گردد.
    کلیدواژگان: توت فرنگی، نیتریک اکسید، پوتریسین، عمر انباری، ویتامین ث، ترکیبات فنولی کل
|
  • H. Lotfi, Ma Hejazi, B. Maleki Zanjani, A. Barzegari Page 1

    Probitics are dietary supplement of live microorganisms which confer a health benefit on the host when administrated in an adequate amount in the gastrointestinal system. Lactic acid bacteria (LAB) are the most common type of microbes used as probiotics. Following significant developments in the dairy industry and an explosion in interest in the use of probiotics as functional foods, probiotic dairy products look at advancements in the dairy industry. Traditional yogurts and cheeses have long been considered an ideal vehicle for delivering probiotic bacteria to the human gastroinstestinal tract which explains the widespread use of probiotic cultures in dairy products. Two regions, Heris and Sarab, have traditional dairy products that may be source of many LAB.The aim of this study was to identify and isolate potentially probiotic bacteria from traditional cheese and yoghourt of Heris and Sarab regions. To achieve this goal, LAB were isolated and characterized using phenotypic methods (Gram staining, physiological and biochemical tests). Then their acid and bile tolerance, as the primary probiotic characteria, were investigated. 16s rRNA gene of lactobacilli and Enterococci was amplified for identification of bacterial strains. Genotyping of isolates was performed by RAPD-PCR analysis using four randomly primers.At the end of the study, 15 lactobacillus spp. and 16 Enterococcus spp. were isolated from traditional dairy products of these regions that could be potentially used in the industrial dairy products.

  • F. Habibi Nodeh, S. Azadmard-Damirchi, J. Hesari, M. Nemati, B. Fathi-Achachlouei, E. Ahmadi Page 19
    Nowadays, oil extracted by cold press is getting more demand in the market. Important issues in the application of this method are the low oil extraction yield, and the low amount of minor compounds (phytosterols, tocopherols) present in the extracted oil compared with the extracted oil by the solvents. Many efforts have been made to improve the extraction efficiency of the cold press. The aim of this study was to evaluate the effect of microwave treatment on the extracted oil quality from rapeseed. Rapeseeds were treated with microwave (2450 MHz) in three different times (0, 2 and 4 min) and their oils were then extracted by press. The oil samples were then evaluated for physical and chemical properties, and fatty acids composition. There was a significant difference (p<0.05) among samples on the oil extraction yield, chlorophyll content, oxidative stability. It was found that microwave treatment had no significant effect (p<0.05) on the refractive index and the fatty acids profile of the extracted oil samples. The oil extracted from the treated rapeseed samples had significant differences (p<0.05) in the acid value. The oil extracted by using the solvent and microwave for 4 min had the highest and lowest peroxide values, respectively. Microwave treatment of rapeseeds for 4 min increased the oil extraction yield (by 10%), chlorophyll content (by 5.3%), oxidative stability (7h), and reduced the acid and peroxide values. According to the obtained results, it can be concluded that microwave treatment of rapeseeds before oil extraction by the cold press can improve oil extraction yield and quality and enhance its minor compounds level.
  • Sh Bolourian, Gh Goli Movahhed, M. Afshari, F. Madadnoei, F. Karami Page 31

    Frying is a popular way for food cooking. Selection of a suitable oil is an important factor that affects the quality of the fried foods. This research was conducted in order to optimize the blend of palm olein and colza oils as frying oil. Firstly, various compositions of these oils were prepared and their heat resistance was evaluated at 120°C using rancimat method. The oil blends were used for the frying of potato in order to evaluate their frying performance. Frying was done for 5 successive days at 180°C and changes in total polar compounds (TPC), acidity and peroxide values of oils were determined. The results showed that TPC, acidity and peroxide value increased during frying. The increase of colza in the composition of oil blend increased the peroxide value. From the results of this study, a blend of palm olein and colza oils with a ratio of 9:1 was chosen as the best formulation. This formula had the highest induction time (18.72h) in rancimat method and its TPC (17.72%) was the lowest after frying.

  • M. Henare, Hj Rezai, Hamed Doulati, A. Motalebi Page 47
    To study the effects of calcium chloride on the quality and shelf life of tomato, an experiment was conducted in the Agricultural and Natural Resources Research Center of the West Azarbijan during two years (2004-2005). After the growth and fruit set, calcium chloride at 0 (control), 0.5% and 1% concentration was sprayed on three cultivars of tomato at three times. Tomato fruit was harvested in the firm red condition and stored at 5 and 20±2oC (room temperature). The results showed that calcium chloride had a significant effect on TSS, pH, decay percent and shelf life. Titrable acidity (TA) and loss of weight was not affected by calcium chloride. The highest TSS was obtained at 0.5% calcium chloride. On the other hand, the highest pH and shelf life and the lowest decay percent were found at 1% calcium chloride. Roygrand cv. had the lowest TSS in control samples but the highest TSS at 0.5% calcium chloride at 5 oC. pH and TA in Koral cv. with 0.5% calcium chloride were higher than the other treatments. In all the cultivars, an increase in the calcium chloride concentration decreased the decay percent and increased the shelf life. Storage temperature affected all the traits except the pH. The fruits stored at 5 oC had a higher TSS, TA, shelf life and a lower weight loss and decay in comparison with the stored tomatos at room temperature.
  • Effects of various clarification treatments on pomegranate juice quality and color indices
    S. Bodbodak, J. Hesari, M. Kashaninejad, Sm Razavi, S. Sarhadi Page 57
    The aim of this study was to investigate the influences of various treatments with filter-aids materials on the quality and color indices of the Malas variety of pomegranate juice. Different materials used in the cold clarification method were pectolitic enzyme, pectolitic enzyme-gelatin-bentonit, pectolitic enzyme-gelatin-silica sol, pectolitic enzyme-gelatin-bentonit-silica sol, gelatin-bentonit, gelatin-silica sol; gelatin-bentonit-silica sol. Clarification methods significantly (P< 0.05) affected the color values of the pomegranate juices. The pectolitic enzyme-gelatin-bentonit-silica sol treatment was superior in clarity (%T660=91.80), pectin content (6.06g/100g-1), viscosity (33.97%) and had the lowest value of the Degradation Index (1.03) in comparison with other treatments (P<0.05). The resulting juice had no adverse changes in pH, brix, acidity and total anthocyanin content (TAC) (loss 20.81%) which are important quality indices in the fruit juice industry. Also, this treatment was the most effective method to reduce the browning index (53.7%), polymeric color (40.85%), Anthocyanin Color (20.35%) and Tanin Color (35.63%) values. Finally, pectolitic enzyme (120ppm)-gelatin (300ppm)-bentonit (200ppm)-silica sol (500ppm) treatment was suggested as an effective treatment for classic clarification of the pomegranate juice.
  • H. Tajik, F. Alabaf-Yoosofi, M. Moradi Page 73
    Undesirable changes including the exchange of carbon dioxide and humidity through the shell-pores and cracks, take place immediately following the lying of egg. One of the main strategies to control these defects is coating the egg-shell by oil and polymer materials. In the present study, the effect of chitosan (2%) and zein (10%) biopolymers alone and in combination with oregano-essential oil (EO) on internal changes such as percentage of weight loss, pH, Haugh unit, Yolk index and egg quality, as well as sensory factors including surface smoothness, odor, surface glossiness and overall acceptability of the eggs stored for 5 weeks at 25C, were investigated. The results showed significant differences between all treatments and controls (P < 0.05). Incorporation of EO to the chitosan and zein coating solutions had not significant effects on internal factors of all treatments during the storage period (P > 0.05). In the sensory evaluation of eggs coated with chitosan and EO, the results showed significant differences with chitosan solution alone whereas, such differences could not be observed for zein and zein plus EO samples. Therefore, coating with both the biopolymers had considerable impact on the internal quality of eggs. In addition, the coating extended the shelf-life of eggs to 2-4 times at the room temperature. Moreover, when EO added to the coating solution, enhanced consumer acceptability of all the coated eggs was observed.
  • F. Zeynali, H. Tajik, M. Rahnama Page 91

    This research was done in order to determine the copper, zinc and iron levels in three fish muscles, namely Mullet (Mugil auaratus), Sefid (Rutilus frisii kutum) and Commom carp (Cyprinus carpio), from four fishing sites (Chaloos, Anzali, Roodsar and Fereidon kenar) of The Caspian Sea. The concentration of metals was measured by atomic absorption spectrophotometry (AAS) on the basis of mg/kg dry weight of muscles. The mean concentration values of copper in muscle of Mullet, Sefid and Common carp were 3.14±1.17, 3.69±2.24 and 3.39±1.24, respectively. The mean Concentration values of zinc in the same species were 43.46±14.01, 37.99±15.00 and 73.81±21.14, respectively. Also, the mean concentration values of iron were 81.11±17.99, 73.59±16.59 and 94.78±20.13, respectively. Concentrations of zinc and iron were significantly affected by the fishing sites and fish species (P<0.05). The highest concentrations of zinc and iron were in Common carp which were recorded from Anzaly and Chaloos fishing sites respectively (P<0.05). Trace elements in muscles of the investigated fishes were in the permissible safety levels for human consumption.

  • N. Ebrahimpour, Sh Peighambardoust, S. Azadmard-Damirchi, B. Ghanbarzadeh Page 99
    Effect of three different hydrocolloids, pectin, guar and carrageenan in a concentration of 1, 2 and 3% (w/w flour basis) and also their combination in concentration of 2 and 3% (w/w flour basis) on sensory characteristics and shelf life of gluten-free breads was evaluated. The results showed that all hydrocolloids used in a concentration 1% produced gluten-free breads with acceptable sensory characteristics in the first day of evaluation, compared to those of control bread (made from wheat flour). In the second day of evaluation, a relatively sensible reduction in the sensory scores of gluten-free breads produced from all hydrocolloids was observed. Nevertheless, the sensory scores of all treatments except pectin 3% and wheat starch control were in an acceptable range. However, storage for the third day caused a significant (α<0.05) reduction in the sensory scores of gluten-free breads compared to those of fresh samples, except for guar 2 and 3%, carrageenan 2%, guar-pectin 2 and 3%, guar-carrageenan 3% and pectin-carrageenan 3% treatments. Gluten-free breads produced from a combination of hydrocolloids such as guar-pectin, guar-carrageenan and pectin-carrageenan in both 2 and 3% concentrations received the highest sensory scores and remained more fresh, compared to those produced from single hydrocolloids. In general, gluten-free breads containing hydrocolloids remained less fresh compared to control breads. Among hydrocolloids evaluated in this study, guar-pectin 2 and 3% produced gluten-free breads with desired sensory characteristics and staling scores. Whereas, breads made from starch, pectin 1% and carrageenan 3% showed a rapid staling.
  • Sh Zomorodi, A. Khosrowshahi Asl, M. Razavi Rohani, H. Tajik, S. Miraghaei Page 117
    The effect of the probiotic strains of Lactobacillus casei (ATCC 39392 Collection, Australia) as adjunct culture on proteolytic and lipolitic patterns of Iranian white cheese produced by ultrafiltration technique was investigated. Four treatments of UF Iranian white cheese were produced: control I (C1), with a commercial starter culture mix including Lactoccocus lactis subsp. cremoris, Lactococcus lactis spp diacetylatis), control II (C2), with commercial starter culture mix and the probiotic L. casei, LC with a commercial starter culture mix and probiotic L. casei (uncapsulated) and LCC with commercial starter culture mix and probiotic L. casei capsulated with Sodium Alginate by extrusion method. The cheese samples were ripened at 8-12 oC for 60 days. Assessment of proteolysis and lipolysis in the probiotic cheeses were investigated by determination of soluble nitrogen (SN) at pH 4.6 (SN-pH 4.6), tricholoracetic acid soluble nitrogen (TCA-SN), Free aromatic amino acids of Tyrosine-Trypotophan and Urea-polyacrylamide gel electrophoresis and free fatty acids (FFA) receptively. The results showed that amount of SN-pH 4.6, SN-TCA, Free Tyrosine-Trypotophan and FFA in all cheeses increased progressively during ripping, but the increase was more intense after 45 days of the initial ripening period. The amount of SN-pH 4.6 and SN-TCA did not show significant differences (P<0.05) between control (C1) and probiotic cheeses (LC and LCC) during ripening period. But during the 45 and 60 days of ripening, there were significant differences between C2 and others cheeses in the level of SN-pH 4.6 and SN-TCA. Lactobacillus casei without starter culture also could affect SN-pH 4.6. The gel electrophorotic patterns of casein break down during ripening showed that added Lactobacillus casei either in free or encapsulated forms with and without adding commercial starter was not effective in the αs1- casein breaks down in Iranian white chesses. The amount of FFA content in cheese samples containing Lactobacillus casei with no added commercial starter culture was similar to control samples. It can be concluded that Lactobacillus casei also can be effective on lipolysis in Iranian white cheese produced by ultrafiltration technique.
  • Aa Rajabalipour, Mh Foladi Page 135
    Drying of Mazafati Rotab (date) is an effective method to prevent its spoilage. This study was carried out by sun drying of Mazafati Rotab in a suitable place without contamination by birds and Rodents. At a 12- hour interval, date samples were selected for sensory and chemical analysis including moisture content, acidity, texture, shrinkage, skin separation and overall acceptability. The sun drying of Mozafati Rotab was done in Kerman, a city in Iran (1753.8 m above sea level) with an altitude of 56º 58´ and longitude of 30º 15´. The temperature, relative humidity, wind speed and the energy from sun's ray was from 6.6 to 38.5ºC, 5.3 to 27.4%, 0.0 to 6.9 m/s and 803.8 to 954.9 W/m2, respectively. The results indicated that by increasing the drying time - especially after 48 hours that the moisture content reduced below 22% (d.b.), the Rotab quality decreases and the acidity increases due to microbial activity. In order to reduce the Mazafati Rutab's moisture content to an optimal amount of 22 % (d.b.) by open sun drying (OSD) under Kerman city climate, a drying time of 48 hours is recommended. Longer drying times will deteriorate the product's quality and its overall acceptance and the moisture contents of above 22% will make it susceptible to fermentation and souring of the Rutab.
  • R. Mahmoudi, A. Ehsani, H. Tajik, A. Akhonzade Basti, A. Khosrowshahi Page 147

    Consumer demands have led to a renewed interest in using natural antimicrobial for food products. Biopreservatives such as essential oils and Probiotics have recently gained an increased attention to achieve an enhanced level of product safety and stability in food preservation industry. The study was designed to evaluate the antimicrobial effect of Mentha Longifolia L. essential oil in combination with Lactobacillus casei on Staphylococcus aurous in Iranian white cheese. The essential oil of this plant was obtained by steam distillation and analyzed by GC/MS. Effect of different concentrations of this essential oil and Lactobacillus casei on Staphylococcus aurous were determined by the growth culture on the selective media at different intervals of production, ripening and storage of Iranian white cheese. It was demonstrated that 0.03% and 0.015% of this essential oil had the highest inhibitory effect on the growth of Staphylococcus aurous when it was used in combination with Lactobacillus casei, and its reduction rate at the end of the storage period in experimental treatments were 1.89 and 2.32 Log more than the control group respectively. Furthermore, 0.015% of this essential oil combined with Lactobacillus casei has not only had the inhibitory effect on the growth Staphylococcus aureus but it also maintained concentration of the acceptable range. The synergistic effects between the above mentioned concentration levels of the essential oil and lactobacillus casei compared to the control and only essential oil was significant. Thus, the lower concentrations of essential oil can be used when it is combined with the probiotic to exert an inhibitory effect against Staphylococcus aureus.

  • Sh Peighambardoust, A. Golshan Tafti, N. Khorasanchi, Ma Hejazi, Sa Rafat Page 163
    The effect of fresh and freeze-dried sourdoughs containing Lactobacillus plantarum and Lactobacillus reuteri on sensory characteristics and crumb firmness of pan bread was studied. The freeze drying process significantly decreased the number of lactobacilli in the sourdough. Nevertheless, Lactobacillus reuteri showed more resistance to the drying process than Lactobacillus plantarum. Breads with higher loaf volumes and less moisture content were obtained when freeze-dried sourdough containing Lactobacillus reuteri was used. Crumb firmness increased upon storage for all the treatments. Both fresh and freeze-dried sourdough containing Lactobacillus reuteri produced bread with the least crumb firmness during storage. Sensory scores (after 72 h storage) for breads prepared from freeze-dried sourdoughs containing Lactobacillus reuteri were higher than those of other treatments. In conclusion, Lactobacillus reuteri can be regarded as suitable starter culture for production of dried sourdough.
  • R. Abdollahi, Mr Asghari, M. Esmaiili Page 177
    Because of the harmful effects of the chemicals on human health and environment, the use of these compounds is recently restricted and it is necessary to use the safe compounds in postharvest technology of fruits and vegetables. In this study, the effect of nitric oxide (NO; at concentrations of 0, 3, 5 and 8 µmol L-1) and putrescine (at concentrations of 0 and 2 mmol L-1) on postharvest life and quality of Selva strawberry fruit during storage at 2.5 C with 85-95% RH for 15 days was studied. Fruit firmness, marketability, total acidity, total phenolic, vitamin C, total soluble solids, and color were evaluated. The treatment of fruit with 5 µmol L-1 NO significantly maintained fruit quality at the end of the storage. The treatment with a combination of NO and putrescine significantly prevented fruit softening. The results showed that NO and putrescine treatments preserved vitamin C and total phenolics. In addition, the results indicated that the use of NO and putrescine may be introduced as an effective and successful strategy in postharvest technology of the Selva strawberry fruit.