فهرست مطالب

مرتع و آبخیزداری - سال شصت و نهم شماره 4 (زمستان 1395)

نشریه مرتع و آبخیزداری
سال شصت و نهم شماره 4 (زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/12/28
  • تعداد عناوین: 20
|
  • فاطمه آذریان، سارا ولی زاده، پویان دهقان، حسن خسروی صفحات 789-804
    مناطق خشک و نیمه خشک سطح وسیعی از کشور را به خود اختصاص داده اند. منطقه روداب سبزوار به عنوان نمونه ای بارز از مناطق بیابانی کشور می باشد که تحت تاثیر خطر بیابانزایی قرار گرفته است. هدف این مطالعه ارزیابی خطر بیابانزایی با استفاده از مدل ESAs و تهیه نقشه ریسک بیابانزایی می باشد. بر پایه این روش در ابتدا نقشه واحدهای کاری در منطقه به عنوان نقشه پایه برای ارزش دهی شاخص های مورد نظر تهیه شد. سپس شاخص های مورد بررسی بر اساس مدل ESAs و با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد و در نهایت شاخص ESAI برای هر واحدکاری محاسبه و پهنه بندی شد. نتایج نشان داد که منطقه روداب از نظر خطر بیابانزایی، در سه کلاس I، II و III قرار گرفته است که بیشترین سطح منطقه را زیرکلاس III1 با پوشش 48/44 درصد از سطح منطقه به خود اختصاص داده است. نقشه خسارت بیابانزایی منطقه روداب در پنج کلاس قرار گرفت به طوری که کلاس III با 20/35 درصد بیشترین سطح منطقه را پوشش داد. رخساره پهنه های ماسه ای فعال علاوه بر دارا بودن بالاترین خطر بیابانزایی، به دلیل برخورداری از عناصر در معرض خطر قابل توجه، بیشترین ریسک بیابانزایی را نیز به خود اختصاص داد که با توجه به خسارت شدید، انتظار می رود در اولویت برنامه های بیابانزدایی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: خطر بیابانزایی، مدل ESAs، خسارت بیابانزایی، روداب
  • حسین ارزانی، جواد معتمدی، فرهاد آقاجانلو، سعید رشتوند، آذین زارعی صفحات 805-818
    آگاهی از کیفیت علوفه گیاهان مرتعی و شناخت ویژگی های ضد کیفی آنها، یکی از ملزومات اساسی در مدیریت تغذیه دام در مرتع است. به همین منظور در پژوهش حاضر، کیفیت علوفه 23 گونه مرتعی (Acantholimon flexuosum ، Agropyron trichophorum، Astragalus capax ، Astragalus demavandicus ، Astragalus micricephalus ، Astragalus vereciferom، Bromus tomentellus، Centaurea aucheri ، Centaurea virgata، Chaerophyllum macropodum، Cirsium haussknechtii ، Cousinia calocephala ، Cousinia esfandiari ، Euphorbia denticulate ، Festuca ovina، Hypericum scabrum، Nepeta heliotropifolia، Prangus ferulacea، Tanacetum polycephalum، Thymus kotschyanus، Verbascum speciosum ، Veronica orientalis و Vinca herbacea) موجود در ترکیب گیاهی مراتع کوهستانی الموت قزوین و بادامستان زنجان به عنوان مراتع معرف ناحیه رویشی ایران و تورانی، تعیین شد. برای این منظور در سه مرحله رشد (رشد رویشی، گلدهی و بذر دهی) از گونه های مذکور در سال 1387 نمونه برداری شد. سپس مقادیر شاخص های کیفیت علوفه در آنها تعیین گردید. برای مقایسه گونه ها و مراحل رشد از نظر شاخص های کیفیت علوفه، از تجزیه واریانس یک طرفه و به منظور مشاهده منابع تغییرات درون گروهی، از آزمون مقایسه دانکن استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که میانگین مقادیر پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم و انرژی متابولیسمی گونه های مورد مطالعه در واحد وزن پوشش گیاهی در مراحل اولیه رشد مرتع (رشد رویشی و گلدهی)، بیشتر و در مراحل پایانی رشد (مرحله بذردهی)، کمتر از حد بحرانی آن برای نیاز روزانه نگهداری واحد دامی است.
    کلیدواژگان: کیفیت علوفه، نیاز روزانه دام، ویژگی های ضد کیفیت علوفه، مراتع الموت، مراتع بادامستان
  • حسین پیری صحراگرد، محمدعلی زارع چاهوکی، حسین آذرنیوند صفحات 819-834
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی مهمترین متغیرهای تاثیرگذار در پراکنش رویشگاه های مورد مطالعه و تهیه نقشه پیش بینی رویشگاه ها با استفاده از روش آنتروپی حداکثر انجام شد. بدین منظور، بعد از تعیین واحدهای همگن نمونه برداری با استفاده از نقشه رقومی ارتفاع و نقشه زمین شناسی با مقیاس 1:25000، نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی - سیستماتیک انجام شد. سطح قطعات نمونه با توجه به نوع گونه های موجود به روش سطح حداقل بین 2 تا 25 متر مربع و تعداد آنها با توجه به تغییرات پوشش گیاهی و خصوصیات مورد نظر برای اندازه گیری، با استفاده از روش آماری 60 پلات تعیین شد. برای نمونه برداری از خاک نیز در هر رویشگاه هشت پروفیل حفر و از دو عمق 30-0 و 80-30 سانتی متری نمونه گرفته شد و خصوصیات مورد نظر در آزمایشگاه مورد اندازه گیری قرار گرفت. برای انجام مدل سازی به روش آنتروپی حداکثر، لایه های مربوط به متغیرهای محیطی با بهره گیری از روش زمین آمار و سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه شد و مدلسازی پراکنش رویشگاه ها با استفاده از نرم افزار MaxEnt انجام شد. بعد از اجرای مدل، به منظور ارزیابی دقت طبقه بندی مدل ها و میزان تطابق نقشه های واقعی و پیش بینی ضریب کاپا و آماره سطح زیر منحنی اندازه گیری شد. بر اساس نتایج، دقت طبقه بندی مدل ها در سطح قابل قبول قرار می گیرد و متغیرهای ارتفاع از سطح دریا، جهت، شیب، آهک، سنگریزه عمق اول و دوم خاک و سیلت عمق اول و دوم بیشترین تاثیر را در پراکنش رویشگاه های مورد مطالعه دارند. میزان تطابق بین نقشه های نقشه های پیش بینی و واقعی برای رویشگاه Artemisia aucheri –Astragalus glaucacanthus، در سطح عالی (کاپای 91/0) و برای رویشگاه های Amygdalus scoparia، Scariola orientalis- Stipa barbata و Pteropyrum olivieri- Stipa barbata در سطح خیلی خوب قرار می گیرد (به ترتیب کاپای 8/0، 83/0 و 79/0). این نتایج نشان می دهد که روش آنتروپی حداکثر یک روش زایا و تولیدی است و مدل های حاصل از آن می تواند به آسانی توسط متخصصین مورد تفسیر قرار گیرد که این ویژگی از نظر کاربردی بسیار حائز اهمیت است.
    کلیدواژگان: مدلسازی پیش بینی، آنتروپی حداکثر، زمین آمار، سطح زیر منحنی، آماره کاپا
  • وحید جعفریان، محمدرضا یزدانی، محمد رحیمی، مهدی قربانی صفحات 835-849
    شناسایی و تحلیل دست اندرکاران سازمانی، یکی از الزامات مدیریت یکپارچه منابع آب مبتنی بر همکاری به شمار می رود. بر اساس روش تحلیل شبکه ای می توان جنبه های ساختاری شبکه دست اندرکاران سازمانی را با نگاهی جامع نگر و قابل اندازه گیری، ارزیابی نموده و نقش و موقعیت آنها را برای استقرار نظام منسجم و هماهنگ مدیریت منابع آب مورد بررسی قرار داد. این پژوهش با هدف تحلیل شبکه تبادل اطلاعات و همکاری در بین دست اندرکاران سازمانی مرتبط با مدیریت منابع آب در دشت گرمسار صورت گرفت. دست اندرکاران مرتبط در این تحقیق بر اساس نقش و موقعیتی که در شبکه مدیریت منابع آب دارند به سه زیرگروه توسعه ای، حفاظتی و واسطه ای تقسیم شده و میزان انسجام، پایداری و تاب آوری شبکه بر اساس پیوند تبادل اطلاعات و همکاری و محاسبه شاخص های کمی و ریاضی سطح کلان شبکه شامل تراکم، دوسویگی پیوندها، انتقال یافتگی و فاصله ژئودزیک مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق، میزان انسجام سازمانی در بین زیرگروه های مورد مطالعه، متوازن نبوده و در مورد سازمان های واسطه ای در سطح بسیار ضعیف تا ضعیف می باشد و همچنین میزان پایداری و تاب آوری شبکه مدیریت منابع آب به میزان ضعیف ارزیابی شده است. علاوه بر این، نتایج تحقیق نشان دهنده وجود تعارضاتی است که به خصوص بین سازمان های توسعه ای و سازمان های حفاظتی در فرآیند همکاری برای مدیریت مشارکتی منابع آب وجود دارد. این تحقیق با توجه به نتایج حاصله، انجام اقدامات زیربنایی ازجمله ظرفیت سازی و توانمندسازی دست اندرکاران را برای استقرار نظام مدیریت یکپارچه منابع آب در منطقه مورد مطالعه توصیه نموده است.
    کلیدواژگان: تحلیل شبکه ای، دست اندرکاران سازمانی، دشت گرمسار، مدیریت منابع آب
  • عسگر حسین زاده، قدرت الله حیدری، حسین بارانی، حسن زالی، احسان زندی اصفهانی صفحات 851-861
    کوچندگی از گذشته های دور یکی از شیوه های معیشت در سرزمین ایران بوده است. علی رغم اینکه این شیوه زندگی در دوره های مختلف تغییراتی کرده است، اما شدت و ضعف آن علاوه بر دام و مرتع، منشاء اجتماعی، سیاسی و امنیتی نیز داشته است. بنابراین بررسی انسجام اجتماعی و فرهنگی عشایر حائز اهمیت فراوانی است. جامعه آماری منطقه مورد نظر 70 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 58 نمونه (نفر) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسش نامه بوده و روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مشاهده، مصاحبه انجام گرفت. برای اندازه گیری انسجام اجتماعی از 5 گویه استفاده شده است که در داخل پرسشنامه ها گنجانده شده بودند و شامل رعایت حقوق عرفی، اعتماد درون گروهی، اعتماد قومی و محلی، اعتماد و میزان آگاهی از طرح های ارائه شده از طرف دولت، حمایت قانون است. میزان ضریب الفای کرونباخ برای انسجام اجتماعی 88/0 بدست آمده و با استفاده از نرم افزار SPSS میزان همبستگی انسجام اجتماعی از طریق آزمون پیرسون با فاکتورهایی مانند، سابقه بهره برداران، میزان درآمد سالانه از دامداری و تعداد دام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد بین میزان انسجام اجتماعی با میزان درآمد سالانه از دامداری و سابقه بهره برداران رابطه مستقیم معنی دار و با تعداد دام رابطه عکس معنی داری وجود دارد. که این نشان دهنده رابطه تنگاتنگ جامعه عشایری با انسجام اجتماعی آن هاست. پس نیازهای جامعه عشایری باید در قالب انسجام اجتماعی آن ها تامین شود. در آخر به نظام عشایری کشور باید به صورت یک میراث فرهنگی نگریست و نباید آن را با شاخص های توسعه امروزی سنجید.
    کلیدواژگان: مسائل اجتماعی و اقتصادی، انسجام اجتماعی، ایل شاهسون، کوه سبلان
  • خه بات خسروی، ادریس معروفی نیا، ابراهیم نوحانی، کامران چپی صفحات 863-876
    در راستای جلوگیری از هرگونه خسارات ناشی از سیل، نقشه حساسیت به وقوع سیل برای حوضه آبخیز هراز در استان مازندران توسط روش رگرسیون لجستیک تهیه گردید. ابتدا 211 نقطه سیل گیر و 211 نقطه غیر سیل گیر شناسایی شدند. در دومین مرحله 10 فاکتور موثر در وقوع سیل که شامل شیب، انحنای زمین، طبقات ارتفاعی، فاصله از رودخانه، شاخص رطوبت، توپوگرافی، شاخص توان آبراهه، بارندگی، کاربری اراضی و NDVI می باشد، مشخص گردید. نقشه های رقومی کلیه پارامتر ها با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS 10.1، ENVI 5.1 و SAGAGIS 2 با فرمت رستری تهیه شدند. موقعیت های سیل گیر به صورت تصادفی به دو گروه 70 درصد (151) و 30 درصد (60) به ترتیب برای مدل سازی برای اعتبارسنجی تقسیم شدند. وزن لایه های مورد استفاده با روش Enter توسط نرم افزار SPSS.18 مشخص گردید و در نهایت وزن های تعیین شده به همراه لایه فاکتورهای موثر در وقوع سیل به محیط GIS 10.1 وارد گردید و نقشه نهایی تهیه گردید. نقشه حساسیت به وقوع سیل تهیه شده به 5 کلاس طبقه بندی شد. برای اطمینان از صحت نقشه تهیه شده، از منحنی ROC و سطح زیر منحنی آن استفاده شد. نتایج نشان داد که برای میزان پیش بینی، سطح زیرمنحنی برابر با 3/78 درصد می باشد، پس روش رگرسیون لجستیک دارای صحت قابل قبول جهت تهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل می باشد. طبق مدل رگرسیون لجستیک، مهمترین فاکتورهای موثر در سیل به ترتیب شامل شاخص رطوبت توپوگرافی، انحنای زمین و شیب می باشد. نتایج این تحقیق می تواند برای محققان مختلف، شرکت سهامی آب منطقه ای مازندران، وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و ادارات منابع طبیعی، جهت کاهش خسارات در مواقع سیلابی مفید و ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: حساسیت به سیل، رگرسیون لجستیک، هراز، GIS، ROC
  • ولی الله رئوفی راد، قدرت الله حیدری، حسین آزادی، جمشید قربانی صفحات 877-893
    مطالعه حاضر با هدف سنجش آسیب پذیری اجتماعی-اقتصادی بهره برداران مراتع قشلاقی شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان انجام شد. بدین منظور، با استفاده از مرور ادبیات و نظرات صاحب نظران، مهم ترین شاخص های اجتماعی-اقتصادی مراتع استخراج شد. جوامع آماری تحقیق شامل بهره برداران مراتع قشلاقی، مراتع قشلاقی و کارشناسان مراتع بودند که حجم نمونه در هر کدام از این جوامع با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. با استفاده از پرسشنامه، نظرات کارشناسان و بهره برداران مرتعی در رابطه با شاخص های اجتماعی-اقتصادی اخذ شد. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات طیفی از کارشناسان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. در مرحله آخر، با استفاده از فرمول پیشنهادی می بار و والدز (2005) سنجش آسیب پذیری صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که پارامترهای حضور کارشناسان در مراتع، مشکلات محلی و فروپاشی نظام های بهره برداری گذشته و تعداد بهره بردار بیشترین تاثیر را در آسیب پذیری اجتماعی مراتع دارند. همچنین پارامترهای هزینه های زندگی، تعداد دام، وضع اقتصادی بهره برداران مرتعی، نوع دام و افزایش قیمت ها به ترتیب بیشترین تاثیر را در آسیب پذیری اقتصادی مراتع دارند. از طرف دیگر، تلفیق شاخص های اجتماعی-اقتصادی در سطح سامان عرفی، آسیب پذیری مراتع را بهتر می تواند نمایان سازد. بنابراین در برنامه ریزی های مدیریتی مراتع باید به شرایط اجتماعی- اقتصادی بهره برداران در سطحی پایین تر از ملی یا منطقه ایی (در سطح سامان عرفی) توجه کافی داشت. نتایج چنین مطالعاتی می تواند در بردارنده دستاوردهای مثبت و مناسبی برای مسئولان مدیریت مراتع باشد، تا آنان را از این منظر، در مدیریت، حفظ و احیاء مراتع یاری رساند.
    کلیدواژگان: آسیب پذیری اجتماعی، اقتصادی، مشکلات محلی، تعداد و نوع دام، مدیریت پایدار
  • زهره سپهری، زینب جعفریان، عطاالله کاویان، قدرت الله حیدری صفحات 895-905
    از آنجایی که آتش سبب تغییر خصوصیات خاک می شود؛ آگاهی از اثرات آتش سوزی بر روی خاک جهت مدیریت مراتع پس از آتش سوزی اهمیت دارد. مطالعه ای برای بررسی تاثیر آتش بر روی خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و هیدرولوژیکی خاک مرتع در منطقه چرات شهرستان سوادکوه انجام گرفت. نمونه برداری در دو تیپ گیاهی Astragalus gossypinus و Artemisia aucheri انجام و تعداد 120 نمونه خاک برداشت شد. طرح آزمایش به صورت فاکتوریل با پایه کاملا تصادفی با 3 تکرار بود. پنج تیمار شامل خاک شاهد، خاک سوخته با مشعل و خاک سوخته در کوره با دمای 100،300 و 500 درجه سانتیگراد برای آزمایش آماده گردید. در آزمایشگاه ویژگی های بافت، رطوبت اشباع، pH، ماده آلی، ظرفیت زراعی، نقطه پژمردگی، رطوبت در دسترس و ظرفیت نگه داری اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که با افزایش دما درصد ذرات شن و pH خاک افزایش و درصد رس، سیلت و رطوبت اشباع کاهش یافت. در مجموع حرارت و آتش به طور قابل توجهی پتانسیل خاک برای نگهداری رطوبت و نفوذپذیری را کاهش داده است. در نتیجه با تغییر ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خصوصا هیدرولوژیکی خاک، محیط زندگی میکروارگانیسم ها و ریشه های گیاهان تغییر کرده و میزان رواناب و فرسایش افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: نگه داشت آب خاک، آتش، تیمارهای حرارتی، Astragalus gossypinus، Artemisia aucheri، مرتع چرات
  • سحر صباغ زاده، محمد زارع، محمدحسین مختاری صفحات 907-920
    پوشش گیاهی به عنوان یکی از مهم ترین اجزای هر اکوسیستم به شمار می رود. تعیین بیوماس هر گیاه به منظور تاثیر آن بر اقلیم، فرسایش خاک و مدیریت منابع طبیعی بسیار ضروری است. هدف از این تحقیق، برآورد بیوماس با استفاده از شاخص های پوشش گیاهی مبتنی بر سنجش از دور است. در این تحقیق از داده های ماهواره ای لندست 8، مربوط به اردیبهشت ماه 1393 و مطالعات میدانی همزمان با تاریخ تصویر برداری در حوزه مرک (خراسان جنوبی) استفاده گردید. میزان بیوماس گیاه تاغ در 30 پلات تصادفی اندازه گیری و از 11 شاخص پوشش گیاهی شامل DVI، IPVI، NDVI، PVI، RVI، SAVI، TSAVI، WDVI، و Tasselcap به منظور برآورد بیوماس گیاه تاغ (زرد تاغ) استفاده شد. سپس با استفاده از آنالیز خوشه ایشاخص های گیاهی به سه گروه تقسیم شدند که از بین این سه گروه، شاخص SAVI و شاخص IPVI و RVI انتخاب شدند. نتایج نشان داد شاخص هایی که ضرایب خاک را در نظر می گیرند نسبت به سایر شاخص ها از دقت بالاتری برخوردارند. در این تحقیق با استفاده از شاخص SAVI نقشه بیوماس تهیه شد.
    کلیدواژگان: مناطق خشک، بیوماس، سنجش از دور، لندست 8، شاخص گیاهی، آنالیز خوشه ای
  • فرشاد سلیمانی، ناصر برومند، علی آذره صفحات 921-932
    در دهه های اخیر افزایش روزافزون جمعیت و توسعه اراضی کشاورزی، سبب افزایش بی رویه از منابع آب زیرزمینی و تشدید کاهش کیفیت آب در اکثر مناطق کشور شده است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع در این پژوهش، به بررسی روند تغییرات مکانی و زمانی پارامترهای کلسیم، منیزیم، اسیدیته، کلر، سولفات و سدیم آب زیرزمینی در دشت جیرفت پرداخته شده است. بدین منظور از اطلاعات 40 چاه که توسط آب منطقه ای استان کرمان در سال های1391-1381 برداشت و آنالیزهای کیفی روی آن صورت گرفته بود، استفاده گردید. در این راستا پس از نرمال کردن داده ها، به ارزیابی دقت روش های مختلف زمین آمار شامل کریجینگ و عکس فاصله وزن دار پرداخته و سپس نقشه پهنه بندی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آب زیرزمینی در محیط نرم افزاری Arc GIS9.3 با استفاده از بهترین روش درون یابی تهیه شد. نتایج این بررسی نشان داد که میزان پارامترهای اسیدیته، سدیم، کلر و سولفات در آب بیشتر شده و میزان کلسیم و منیزیم نیز کاهش پیدا کرده است. اما کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت جیرفت در حالت کلی در سال 1391 نسبت به سال 1381، کاهش یافته است و روند تغییرات به صورتی است که هر چه به سمت جنوب و غرب برویم کیفیت آب کاهش می یابدکه علت اصلی آن را وجود سازندهایی از جنس ژیپس و هالیت در قسمت های جنوب و غرب منطقه مورد مطالعه دانست.
    کلیدواژگان: مدل سازی، دشت جیرفت، آب زیرزمینی، تغییرات مکانی، درون یابی
  • خسرو شهبازی، علی سلاجقه، محمد جعفری، حسن احمدی، علی اکبر نظری سامانی، محمد خسروشاهی صفحات 931-947
    پیامدهای فرسایش خندقی در اراضی مارنی به‏دلیل استفاده نامناسب از اراضی از جمله آبیاری و شخم غیراصولی، چرای دام و تخریب پوشش گیاهی قابل توجه است. هدف از این پژوهش مقایسه آستانه های هیدرولیک جریان در سه کاربری کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر بود که در اراضی مارنی منطقه قصرشیرین در استان کرمانشاه به‏عمل آمد. به این منظور، با استقرار نه پلات صحرایی (فلوم) در کاربری ها، ویژگی های هیدرولیک جریان موثر بر آستانه های فرسایش خندقی شامل دبی، سرعت جریان، اعداد فرود و رینولدز، ضریب دارسی، تنش برشی، پوشش گیاهی و ابعاد بالاکند مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که آستانه حداقل دبی برای ایجاد بالاکند در کاربری های کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر به ترتیب 53/1، 0/12 و 49/4 لیتر در ثانیه بود که در کاربری مرتع متوسط به دلیل داشتن پوشش گیاهی متراکم‏تر بیشتر بود. عدد فرود در کاربری ها با هم اختلاف معنی‏دار نداشتد، اما عدد رینولدز به ترتیب کاربری های کشاورزی، مرتع متوسط و فقیر 3113، 26092 و 9525 به دست آمد که در کاربری مرتع متوسط بیشتر بود. متوسط تنش برشی در آستانه فرسایش خندقی برای کاربری های کشاورزی، مرتع متوسط و مرتع فقیر به ترتیب 12/12، 01/14 و28/9 نیوتن بر متر مربع بود که در هر سه کاربری با هم تفاوت معنی‏داری داشتند. بنا بر نتایج این تحقیق، نوع کاربری اراضی نقش تعیین کننده‏ای از طریق تغییر پوشش گیاهی در آستانه هیدرولیک جریان دارد و به همین دلیل کاربری مرتع متوسط با پوشش گیاهی نسبتا متراکم‏ نقش کلیدی در افزایش آستانه های فرسایش خندقی داشتند.
    کلیدواژگان: آستانه های فرسایش خندقی، تنش برشی، هیدرولیک جریان، کاربری زمین، قصر شیرین
  • اسماعیل شیدایی کرکج، جواد معتمدی، فاطمه علیلو، حمید سیروسی صفحات 949-961
    مدیریت چرا یکی از موارد اساسی در مدیریت اکوسیستم های مرتعی بوده و هدف از آن استفاده بهینه از مناطق تحت چرا به منظور دستیابی به بازده مطلوب و حفظ پایداری اکوسیستم های مرتعی است. برای ارزیابی پاسخ پوشش گیاهی به چرا در مراتع ییلاقی چهارباغ استان گلستان در پنج منطقه مختلف چرایی، تراکم گیاهی، درصد تاج پوشش گیاهی و خصوصیات عملکردی اندازه گیری شد. به این ترتیب با استفاده از روش آماری و با توجه به اندازه تاج پوشش گیاهان غالب منطقه، در حدود 20 پلات با اندازه یک مترمربعی و بهره گیری از روش سیستماتیک- تصادفی جهت نمونه برداری برای هر سایت در نظر گرفته شد و میزان درصد تاج پوشش گونه ها و تراکم گیاهی (تعداد در واحد سطح) در داخل هر پلات یادداشت گردید. با استفاده از تجزیه واریانس و آزمون دانکن میانگین پارامترهای مورد بررسی تجزیه و تحلیل شد و با استفاده از روش آنالیز خوشه ایو ضریب جاکارد ترکیب پوشش گیاهی از نظر شباهت در شدت های مختلف چرا مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که شدت چرا تاثیر معنی داری روی پوشش گیاهی منطقه دارد. به طوری که با افزایش شدت چرا از تراکم گونه های مطلوب کاسته و بر تراکم گونه های نامطلوب افزوده می شود. منطقه قرق دارای بیشترین مقدار تراکم گونه های مطلوب مرتعی است. برخی خصوصیات عملکردی نظیر چندساله ها، همی کریپتوفیت ها، کاموفیت ها، گندمیان و گیاهان کم شونده به طور معنی داری با افزایش چرا کاهش پیدا کردند. بیشترین افزایش مربوط به فرم رویشی گندمیان با میزان تراکم 8/9 و کلاس خوشخوراکی I با میزان تراکم 8/22 بوده که مربوط به منطقه قرق است. در مورد گروه های عملکردی نیز فرم رویشی گندمیان با میانگین تاج پوشش 65/19 درصد بیشترین افزایش را در منطقه قرق داراست. سایت های آبشخور و حریم آغل، قرق و کلید از نظر ترکیب پوشش گیاهی به هم مشابه اند. به طورکلی می توان نتیجه گیری نمود که افزایش شدت چرا در منطقه مورد مطالعه باعث ایجاد تغییرات منفی در پوشش گیاهی گردیده و این تغییرات در مناطق چرایی آبشخور، حریم آغل و روستا کاملا مشهود است. لذا استفاده از روش های مدیریت چرا در منطقه جهت بهبود شاخص های پوشش گیاهی و سوق دادن پوشش گیاهی به سمت تعادل توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: مدیریت چرا، تراکم، درصد تاج پوشش گیاهی، مراتع ییلاقی چهارباغ
  • سیده مریم علی بخشی، علیرضا فرید حسینی، کامران داوری، امین علیزاده، هنری مونیکا گاسچا صفحات 963-981
    داده های ماهواره ای بارش از چند دهه قبل وارد مطالعات علمی در مقیاس های منطقه ای و جهانی شده اند. هدف از این پژوهش، مقایسه کمی محصولات بارش ماهواره TRMM و ماهواره GPMدر حوضه آبریز کشف رود است. مسئله مهم در مورد این داده ها دقت و اندازه پیکسل آنها است. ماهواره GPM در تاریخ 28 فوریه 2014 به فضا پرتاب شده و تاکنون مطالعه ای در ایران انجام نشده و در سایر نقاط جهان به ندرت انجام گرفته است. این تحقیق قصد دارد تا به ارزیابی داده های بارش GPM و ماهواره قبلی همتایش یعنی TRMM در مقایسه با داده های 34 ایستگاه باران سنجی حوضه مذکور برای اعتبار سنجی دقت داده های بارش ماهواره ای بپردازد. برای مقایسه از مقیاس مکانی با دو روش مقایسه حوضه ای و ایستگاهی و همچنین مقیاس زمانی روزانه و ماهانه استفاده گردید. برای اعتبارسنجی از معیارهای آماری RMSE، MAE،CC، BIAS، FAR، POD و CSI استفاده شد. نتایج نشان داد که، به طور کلی داده بارش 3B42V7 متعلق به ماهواره TRMM دقت بالاتری از داده IMERG متعلق به ماهواره GPM در منطقه دارد. داده های IMERG تنها در مقایسه زمانی ماهانه و حوضه دقت بالاتری نسبت به داده 3B42V7 داشت. در ارزیابی مقیاسه ای زمانی مقیاس ماهانه دقت بهتری را نشان می دهد. میزان RMSEبرای داده TMPAدر مقیاس روزانه در سطح ایستگاه و حوضه به ترتیب برابر 88/1 و 55/1 و در مقیاس ماهانه برابر 87/2و 77/2 است. همچنین میزان RMSE برای دادهIMERG در سطح ایستگاه و حوضه در دوره روزانه برابر 43/2 و 3/2 و در دوره ماهانه برابر 64/3 و 56/2 است.
    کلیدواژگان: بارش، حوضه کشف رود، دادهIMERG، داد ه3B42V7، ماهواره GPM ماهواره TRMM
  • محمدرضا فاضل پور عقدایی، حسین ملکی نژاد، محمدرضا اختصاصی، جلال برخورداری، اصغر زارع چاهوکی صفحات 983-997
    با توجه به پراکنش و گستردگی مناطق مناسب احداث سامانه های بهره برداری از سیلاب و گوناگونی پارامترهای اصلی موثر در طراحی و اجرای آنها، ارزیابی عملکرد اجزای سامانه های احداث شده در مناطق مختلف کشور را جهت دستیابی به الگوهای بهینه ضروری می نماید. این تحقیق به منظور ارزیابی تاثیر پروژه های پخش سیلاب بر ویژگی های خاک در استان یزد (عرصه های پخش سیلاب بافق، هرات و مهریز) انجام گردید. بدین منظور در بندهای اول تا سوم هر سیستم پخش سیلاب و در سه نقطه مجاور عرصه ها به عنوان شاهد اقدام به حفر پروفیل خاک گردید. 99 نمونه خاک در پنج عمق از پروفیل ها جمع آوری شد و در آزمایشگاه از نظر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی بررسی گردید. تجزیه و تحلیل نتایج با آزمون تی مستقل انجام شد. نتایج نشان داد که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در عرصه پخش سیلاب بافق با شاهد تفاوت معنی داری نداشته است. در هرات در برخی پارامترها نظیر هدایت الکتریکی، واکنش اشباع خاک، کلسیم و پتاسیم در عمق های محدودی تفاوت معنی داری داشته، ولی در مهریز در بیشتر پارامترهای شیمیایی مورد بررسی تفاوت معنی دار و روند کاهشی داشته است. نتایج بیانگر نفوذ بیشتر آب در منطقه مهریز و شستشوی عناصر خاک بوده، این در حالی است که در هرات نفوذ کمتر و در بافق از روند کاهشی بیشتری برخوردار بوده است.
    کلیدواژگان: ارزیابی، پخش سیلاب، خصوصیات فیزیکو شیمیایی خاک، بافق، مهریز، هرات
  • محمد رحیم فروزه، غلامعلی حشمتی، حسین بارانی صفحات 999-1015
    ایران کشوری است با فرهنگ کهن که طی زمان های طولانی ساکنان آن برای تطبیق با حوادث و رویدادهای اطراف خود بنا به سلیقه و ابتکارات محلی در زمینه های مختلف، طبقه بندی ها، اسامی و فن آوری های گوناگونی را بوجود آورده اند. این منابع غنی دانش با سرعتی غیر قابل تصور در حال فرسایش هستند که در واقع بخشی از فرآیند تخریب فرهنگ های محلی و بومی است؛ لذا حفاظت و گردآوری این اطلاعات از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مطالعه سعی شد تا بخشی از دانش عشایر ایل بویراحمد در زمینه بازشناسی زمان و مکان که نقش چشمگیری را در شکل دهی فعالیت های گوناگون بهره برداری در عرصه مرتع ایفا می کند بررسی و مکتوب گردد. این مطالعه در مرتع دیلگان که در زمره مناطق سردسیری استان کهگیلویه و بویراحمد بوده و سکونت گاه ییلاقی طوایفی از عشایر ایل بویر احمد است، صورت پذیرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پژوهش مشارکتی بهره گرفته شد. با توجه به اشراف شبانان مجرب به اجزای زمانی و مکانی، مصاحبه ها به دو قسمت مصاحبه از شبانان و سایر افراد تقسیم گردید و از طریق مصاحبه آزاد و مشاهده ضمن کار، اطلاعات لازم درباره دانش ایشان نسبت به تقویم محلی و شناسایی مکان های پیرامون در مرتع کاوش و ثبت شد. در نهایت متن مصاحبه ها به شیوه تحلیل محتوا تجزیه و ترکیب شده است. نتایج این بررسی مبین آن است که بومیان منطقه در دانش روایی خود تقویم روزانه و سالانه ای دارند که فعالیت های خود را بر طبق آن تنظیم می نمایند. تقویم روزانه ایشان شامل دوازده بخش است که زمان های مختلف شبانه روز بر مبنای آن نام گذاری می شود. همچنین در تقویم سالانه ایشان، ایام مختلف سال در سیزده واحد زمانی متفاوت طبقه بندی شده است که فعالیت های سالانه عشایر (نظیر کوچ، برداشت محصول، برداشت گیاهان خوراکی و دارویی و...) منطبق با این تقویم روایی صورت می پذیرد. با توجه به آنچه که گفته شد توصیه می شود موضوع شناسایی الگوهای طبقه بندی و نام گذاری زمان و مکان در نظام های سنتی روستایی و ایلیاتی از ناحیه متولیان مدیریت مرتع مورد تحقیق بیشتر قرار گیرد تا امکان تحلیل واقع بینانه تری از زمینه تحقیق پیش رویشان فراهم شده و راهکارهای عملی تری نیز در جهت پیشبرد اهداف ارائه گردد.
    کلیدواژگان: دانش بومی، زندگی شبانی، الگوهای زمانی و مکانی عشایر، مراتع ییلاقی، ایل بویر احمد
  • سادات فیض نیا، مریم موسویان، زهره عبداللهیان دهکردی، خدیجه ابراهیمی درچه صفحات 1017-1030
    خصوصیات فیزیکی حوزه های آبخیز از قبیل شرایط زمین‏شناسی، نوع استفاده از زمین و پوشش گیاهی، نوع خاک، وضعیت نفوذپذیری سطحی، عمق سفره آب زیرزمینی و زهکشی عوامل مهم در وقوع سیل می باشد که بر معادلات حاکم بر حرکت آب در آبراهه تاثیر داشته و تعیین کننده ظرفیت ذخیره آبراهه می‏باشد. عوامل زمین‏شناسی از عوامل مهم تاثیرگذار بر سیل‏خیزی حوزه می‏باشد. در این مطالعه سعی شده است با کاربرد روشی جدید، تاثیر عامل زمین‏شناسی بر سیل‏خیزی حوزه آبخیز جونقان واقع در شهرکرد مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، بعد از تهیه نقشه های پایه (شامل نقشه میزان شیب، زمین‏شناسی، کاربری اراضی، حساسیت مواد زمین شناسی به فرسایش، عمق خاک و شبکه زهکشی)، مطالعات اصلی طی دو مرحله به شرح زیر صورت گرفت. در مرحله اول به بررسی سیل‏خیزی دامنه‏ای در زیر حوزه ها پرداخته شد. برای این کار نقشه واحدکاری بر مبنای نقشه شیب و نفوذ پذیری تهیه شده و در هر زیرحوزه نقشه های کاربری اراضی، حساسیت به فرسایش و عمق خاک به صورت تکی و دوتایی با نقشه واحدکاری روی هم قرار گذاشته شد. مرحله دوم بررسی سیل‏خیزی آبراه های است که طی آن ابتدا به جدا کردن آبراهه های اصلی هر زیرحوزه و ترسیم پروفیل طولی آنها در محیط GIS اقدام شد. برای بررسی سیل‏خیزی آبراه های منطقه، عوامل شیب و نفوذپذیری مدنظر قرار گرفته شد. نتایج مرحله اول نشان دادند که به ترتیب پارامترهای نفوذپذیری سازند، شیب، حساسیت به فرسایش و عمق خاک بیشترین تاثیر را روی سیل‏خیزی دارند. همچنین بر اساس این روش چهار عامله، زیر حوزه ها از نظر سیل‏خیزی به پنج طبقه (کم، کم تا متوسط، متوسط، نسبتا زیاد، زیاد) تقسیم شدند. نتایج مرحله دوم نشان داد که سیل‏خیزی آبراهه ها در کلاس‏های کم تا متوسط و متوسط قرار گرفته‏اند. به طور کلی با در نظر گرفتن سیل‏خیزی سطح دامنه و آبراهه نتیجه می‏گیریم که زیرحوزه سوم با کلاس سیل‏خیزی متوسط نسبت به سایر زیر حوزه ها سیل‏خیزتر می باشد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر می‏توان گفت که زمین شناسی در این منطقه تاثیر زیادی بر سیل‏خیزی دارد به طوری که نفودپذیر بودن جنس سازندهای حوزه باعث کاهش سیل‏خیزی می‏گردد.
    کلیدواژگان: زمین شناسی، سیل خیزی، GIS، حساسیت مواد زمین شناسی به فرسایش، حوزه آبخیز جونقان
  • یاسر قاسمی آریان، حسین آذرنیوند، علی کیانی راد صفحات 1031-1042
    حفظ و نگهداری خاک و جلوگیری از رخداد و تشدید فرسایش از مهمترین کارکردهای محیط زیستی مراتع به حساب می آید. به همین دلیل برآورد هزینه های فرسایش خاک از موضوعاتی است که در سال های اخیر مورد توجه اقتصا د دانان محیط زیست، کشاورزی و برنامه ریزان توسعه اقتصادی قرار گرفته است .هدف از تحقیق حاضر، استفاده از روش جایگزینی مواد مغذی جهت تعیین میزان افزایش ارزش اقتصادی حفظ حاصلخیزی خاک در مراتع احیاء شده توسط پروژه بین المللی ترسیب کربن در منطقه حسین آباد غیناب استان خراسان جنوبی، طی سال های 1393-1388 می باشد. برای آشکار شدن بیشتر نقش افزایش پوشش گیاهی بر افزایش ارزش حفظ حاصلخیزی خاک، مراتع تخریب یافته همجوار، به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و مبنای مقایسه قرار گرفت. جهت انجام تحقیق ابتدا اطلاعات مربوط به میزان هدررفت خاک و مقادیر عناصر غذایی خاک شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم (NPK) حفظ شده در اثر فعالیت های احیایی انجام گرفته، برای سال های 92-88 از گزارشات پایش و ارزیابی پروژه بین المللی ترسیب کربن استخراج گردید و برای تعیین این مقادیر برای سال 93، برآورد میزان فرسایش بادی با استفاده از مدل اریفر (IRIFR) صورت گرفت. همچنین برای اندازه گیری مقادیر NPK از پروفیل های حفر شده در محدوده های مورد مطالعه و مناطق شاهد، نمونه های خاک برداشت گردید و پس از الک نمودن و انتقال نمونه های خاک به آزمایشگاه خاکشناسی، مقدار NPK اندازه گیری شد. مقدار خاک حفظ شده برای هر سال از تفاضل مقادیر فرسایش خاک در منطقه احیاء شده و منطقه شاهد تعیین گردید و در آن مقدار NPK حفظ شده مشخص شد. در ادامه با برآورد هزینه های لازم برای جایگزین نمودن عناصر حفظ شده خاک(NPK) ، با استفاده از کود های شیمیایی، ارزش اقتصادی خاک حفظ شده برآورد گردید. نتایج نشان داد ارزش منافع حاصل از کارکرد حفظ حاصلخیزی خاک در نتیجه افزایش پوشش گیاهی با احتساب ارزش آتی برای سال پایه 1393، 94/1 میلیارد ریال می باشد. بنابراین ارزش اقتصادی هر هکتار مرتع در این منطقه بر اساس این کارکرد در طول سال های پس از اجرای پروژه، 5/367244 ریال است. بدیهی است اگر هزینه نیروی کار برای کودپاشی و هزینه بازسازی خسارت های ناشی از فرسایش خاک نیز در محاسبات منظور شود ارزش مرتع از حیث حفظ حاصلخیزی خاک و کاهش فرسایش، بهتر نشان داده خواهد شد.
    کلیدواژگان: حاصلخیزی خاک، روش جایگزینی مواد غذایی، پروژه بین المللی ترسیب کربن، خراسان جنوبی
  • رسول قبادیان، زینب بهرامی صفحات 1043-1062
    افزایش بهره برداری همراه با دوره های خشکسالی، باعث بیلان منفی دشت خزل واقع در استان همدان شده است. مقدار افت از سال 79 تا 89 به میزان 8/5 متر برآورد شده است. با توجه به قابلیت بالای GMS در استفاده از GIS و همچنین لایه بندی دقیق آبخواندر این تحقیق به منظور بررسی نوسانات سطح آب زیرزمینی دشت خزل از آن استفاده شد. بدین ترتیب که مدل کمی آبخوان با کد MODFLOW در بسته ترم افزار مذکور تهیه و در دو حالت جریان ماندگار (مهر ماه 1388) و جریان غیر ماندگار (از آبان ماه 1388 تا مرداد ماه 1389) واسنجی و در شهریور ماه 1389 صحت سنجی شد. سپس با مدل کالیبره شده تاثیر اجرای طرح تغذیه مصنوعی آبخوان به مدت 5 ماه از اواخر مهر تا اواخر اسفند ( توسط 31چاه تزریق) بررسی شد. نتایج نشان داد با پاسخ مثبت آبخوان، حداکثر میزان بالا آمدگی سطح آب زیر زمینی دشت به مقدار 19 سانتی متر در فروردین ماه بود. در ادامه مدل کیفی آبخوان با کد MT3DMS تهیه و برای همان دوره ی شبیه سازی جریان، با کالیبراسیون مقادیر ضریب پراکندگی طولی مواد آبخوان و ضریب توزیع (به روش سعی و خطا) واسنجی شد. مقادیر ضریب همبستگی (98/0)، شیب خط رگرسیون (0079/1)، میانگین خطا (56/4) و جذر میانگین مربعات خطا (36/3%) نشان از واسنجی مناسب مدل کیفی برای شبیه سازی انتشار آلودگی و اعمال سناریو های مختلف دارد. انتشار آلودگی چاه های فاضلاب به عنوان یک سناریو ارزیابی شد. نتایج نشان داد شعاع تاثیر چاه های فاضلاب در نقاط مختلف حدود 150 تا 200 متر می باشد.
    کلیدواژگان: آب زیرزمینی، شبیه سازی کمی و کیفی، MODFLOW، MT3DMS
  • صدیقه محمدی صفحات 1063-1073
    این تحقیق به منظور تعیین اثر تغییر کاربری اراضی بر خصوصیات شیمیایی خاک در منطقه جمال آباد شهرستان بافت استان کرمان انجام شد. برای این منظور 6 سایت با شرایط اکولوژیکی مشابه شامل مرتع قرق ده ساله (NG)، مرتع تحت چرای شدید (HG)، مرتع با گونه غالب شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra) و تحت چرای متوسط (MG)، اراضی شخم خورده جهت برداشت شیرین بیان (Gl T)، دیمزار گندم و جو (D) و دیمزار رها شده به مدت پنج سال (F) جهت مطالعه انتخاب شدند. عمل نمونه گیری خاک از عمق 15-0 و 30-15 سانتی متری در سایت های فوق در اواسط آبان با 6 تکرار از هر عمق برداشت شد و به آزمایشگاه جهت آنالیز خصوصیات شیمیایی خاک شامل کربن آلی خاک، نیتروژن کل، فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب، اسیدیته و هدایت الکتریکی خاک ارسال شد. نتایج نشان داد که تغییر کاربری اراضی مرتعی باعث کاهش معنی دار متغیرهای کربن آلی، پتاسیم قابل جذب، فسفر قابل جذب و نیتروژن خاک با نرخی به ترتیب معادل 2/58، 21، 5/23 و 71 درصد در سایت دیمزار و 58، 19، 3/17 و 60 درصد در سایت اراضی شخم خورده جهت برداشت شیرین بیان نسبت به عرصه های طبیعی شد. روند کاهشی 42 و 56 درصدی کربن آلی خاک به ترتیب در سایت چرای متعادل و سایت چرای سنگین درمقایسه با سایت قرق مشاهده شد. میزان پتاسیم قابل جذب سایت چرای متوسط و قرق در یک دسته و بیشترین میزان بود. نیتروژن خاک سایت تحت چرای متوسط و سنگین نسبت به قرق کاهشی به ترتیب به میزان 035/0 و 04/0 درصد داشت. فقط بین نوع کاربری قرق و اراضی شخم خورده جهت برداشت شیرین بیان تفاوت معنی داری از نظر اسیدیته خاک قابل مشاهده است. افزایش شوری خاک در سایت دیمزار (با نرخی معادل 165 درصد) و سایت چرای سنگین (140 درصد) در مقایسه با قرق مشاهده شد. با توجه کاهش به خصوصیات کیفی خاک در اثر تغییر کاربری و باقی ماندن این اثر حتی بعد از رها کردن اراضی دیمزار طبق نتایج این تحقیق، پیشنهاد می شود برنامه های پیشگیری از تصرف اراضی مرتعی، به حداقل رساندن واگذاری عرصه های مرتعی، احیای دیمزارهای رها شده با گونه های کم توقع مرتعی و بهبود بخشیدن به خصوصیات کیفی خاک در طرح های بهره برداری از گیاه دارویی شیرین بیان در سرلوحه امور دستگاه های اجرایی ادارات منابع طبیعی قرار گیرند.
    کلیدواژگان: استان کرمان، خصوصیات شیمیایی، خاک، کاربری اراضی
  • فاطمه مقصود، آرش ملکیان، محسن محسنی ساروی، ام البنین بذرافشان صفحات 1075-1099
    خشکسالی هواشناسی هنگامی روی می دهد که بارندگی در هر بازه زمانی کمتر از بازه بلند مدت آن رخ دهد. اغلب شاخص های بررسی خشکسالی زمانی که خشکسالی به وقوع می پیوندد، مورد استفاده قرار می گیرند. این در حالیست که برای مدیریت خشکسالی در ابتدا نیاز به شناخت و تعیین ویژگی های خشکسالی از نظر احتمال وقوع، شدت و گسترش آن می باشد. در این تحقیق از شاخص بارش استاندارد (SPI) به عنوان شاخص منتخب جهت پایش خشکسالی در ایستگاه های بارانسنجی واقع در داخل استان قزوین با طول دوره آماری مشترک 37 ساله (1971-2008) در مقیاس های زمانی 1، 3، 6، 9، 12، 24 و 48 ماهه استفاده گردید. سپس با استفاده از مدل زنجیره مارکوف و چهار روش میان یابی، اقدام به بررسی و پایش ویژگی های مختلف خشکسالی گردید. نتایج نشان داد با افزایش مقیاس زمانی، مقادیر مثبت و منفی از نظر فراوانی کاهش و از نظر تداوم افزایش یافته است. با توجه به نتایج ماتریس احتمال انتقال، حالت تقریبا نرمال غالب بوده و کمترین دوره بازگشت مربوط به حالت تقریبا نرمال و پس از آن، حالات مرطوب ملایم و خشک ملایم می باشد. همچنین مدل گوسی در مقیاس های زمانی 1، 6، 9، 12و 24 ماهه و مدل نمایی در مقیاس های زمانی 3 و 48 ماهه، مناسبترین مدل ها جهت برازش واریوگرام انتخاب گردید. در نهایت، بهترین روش میان یابی در هر مقیاس جهت تهیه نقشه های وسعت خشکسالی در سال آبی 1386-1387بدست آمد که نتایج نشان داد با افزایش مقیاس زمانی ، وسعت خشکسالی و همچنین وضعیت خشکسالی ها از شرق به غرب استان کاهش یافته است.
    کلیدواژگان: پایش، پهنه بندی، خشکسالی هواشناسی، زنجیره مارکوف، روش زمین آمار، قزوین