فهرست مطالب

فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 17 (بهار 1391)

  • تاریخ انتشار: 1391/05/05
  • تعداد عناوین: 8
|
  • نرگس خادمی صفحه 7
    سیمپسون (Simpson) از جمله افرادی است که در حوزه سبک شناسی و زبان شناسی انتقادی به فعالیت پرداخته است. یکی از مباحثی که او به گونه ای دقیق و روشمند به بررسی آن پرداخته است مبحث دیدگاه روایی است. دیدگاه روایی از نظر او، به معنای میزان دخالت روای در عمل روایت کردن بوده و از سه بخش جزئی تر دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی و دیدگاه روان-شناختی تشکیل می شود. زمینه ساز پیوند این سه نوع جزئی عناصر وجهی به کار گرفته شده در متن توسط نویسنده-راوی روایت است. سیمپسون در ادامه با طرح دیدگاه های روایی چهار گانه ی مطرح شده توسط ژنت و همچنین دیدگاه های چهارگانه روایی مطرح شده توسط آسپنسکی- فالر و با بررسی دقیق تر عنصر وجهیت در متن، در نهایت الگوی دیدگاه های روایی نه گانه ی خود را ارائه می نماید. همچنین از نظر سیمپسون با بررسی سه دیدگاه مکانی، زمانی و روان شناختی به کار گرفته شده در متن روایت، می توان به تحلیلی از نوع دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده نیز رسید.
    کلیدواژگان: سیمپسون، دیدگاه روایی، دیدگاه مکانی، دیدگاه زمانی، دیدگاه روان شناختی، وجهیت
  • مریم درپر صفحه 37
    امروزه سبک شناسی فارسی به وضعیت رکودی- پژوهش هایی منفرد که عمدتا«به بررسی سه سطح زبانی، ادبی و فکری انجام می شوند- دچار شده که خروج از آن ضروری است. یکی از راه حلهایی که در این مقاله پیشنهاد می شود، معرفی شاخه های جدید سبک شناسی و بازیابی ابزارهایی مناسب جهت تجزیه و تحلیل متون فارسی است. به منظور برداشتن یکی از گامهای نخست در این زمینه، مقاله حاضر به معرفی سبک شناسی انتقادی می پردازد.
    در معرفی این نوع سبک شناسی، به دو پرسش بنیادی پاسخ داده می شود: 1- سبک شناسی انتقادی، بر چه مبنایی متون را مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد؟ 2- سبک شناسی انتقادی در تحلیل متن از چه ابزارهایی استفاده می کند؟ در این پژوهش، به مفاهیم «سبک»، «انتقادی» و «ایدئولوژی» بعنوان سه مفهوم پایه در سبک شناسی انتقادی پرداخته شده و سپس ابزارهایی که صاحب نظرانی ازقبیل فاولر، سیمپسون و جفریز ارائه کرده اند، معرفی گردیده و در پایان به زمینه های سبک-پژوهی انتقادی، پژوهش هایی که میتوانند انتخاب های زبانی و سبک گسترش یافته در یک متن را با هدف نشان دادن ارتباطات پنهانی و ایدئولوژی پوشیده متن تجزیه و تحلیل نمایند، در ادبیات فارسی اشاره شده است.
    کلیدواژگان: متن، سبک شناسی انتقادی، انتخابهای زبانی، ایدئولوژی
  • امید همدانی صفحه 63
    ماهیت نظرورزانه ی نظریه ی ادبی و پیوند آن با فلسفه بویژه در زمانه ی ما به طرق گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این مقاله بی آن که پژوهشی پیشینی در باب انحای پیوند میان فلسفه و نظریه ی ادبی باشد، سعی در روشن ساختن پسینی ادای سهم فلسفه به نظریه ی ادبی دارد و می کوشد نشان دهد فلسفه- برخلاف نظرگاه عمل گرایانه ی رورتی- که معتقد است چیزی به نام بنیادهای عینی معنا یا تفسیر وجود ندارد که اندیشه ی فلسفی روشنگر آن باشد و از همین رو نیازی نیست تا نظریه پردازان ادبی، عمیقا فلسفه را کاشف و روشنگر مباحث نظریه ی ادبی به شمار آورند- چگونه می تواند به نظریه ی ادبی مدد رساند. نویسنده به دنبال موجه ساختن این نظرگاه است که فلسفه دست کم می تواند به چهار طریق عمده و در چهار مساله، ادای سهمی به نظریه ی ادبی داشته باشد و در واقع کل مقاله بسط و تبیین این چهار مساله است: (1) فلسفه به مثابه ی نظریه ای در باب جایگاه هستی شناختی ادبیات و همچون گشاینده ی راهی به سوی درک و فهم وضع هستی شناختی متون ادبی، (2) رفتارگرایی فلسفی و حل مساله ی رسیدن به ذهن مولف (3) فلسفه به مثابه ی پژوهشی در بنیادهای نظریه ی ادبی که می تواند به درک و فهم بهتر بنیادهای نظریه ی ادبی منتهی شود و در نهایت (4) فلسفه به مثابه ی رویکردی انتقادی به نسبیت معرفتی ناشی از نظریه های ادبی مدرن. در پایان بحث، نویسنده نتیجه می گیرد که با پذیرش دخالت فلسفه در همین چهارچوب هم دلایل کافی برای نپذیرفتن نظرگاه رورتی وجود دارد.
    کلیدواژگان: فلسفه، نظریه ی ادبی، عمل گرایی رورتی، جایگاه هستی شناختی ادبیات، رفتارگرایی فلسفی، ذهن مولف، بنیان های نظریه ی ادبی، رویکرد انتقادی به نظریه ی ادبی
  • علیرضا اسدی صفحه 105
    اصطلاح سوررئالیسم در این مقاله، محدود به معنای تاریخی آن نیست، بلکه بیشتر، نوعی بوطیقای زیباشناختی و مجموعه ویژگی هایی در فرم، فضا و روایت است که می تواند در زمان های مختلف، با محتواهای گوناگون، اعم از دینی یا غیر دینی، وجود داشته باشد. ویژگی های اصلی بوطیقای سوررئالیستی، به اعتقاد ما، عبارت است از وجود رمزگانی ارتباطی که از ناخودآگاه آفریننده تولید می شود-به همین علت نامتعارف است- و پس از ارتباط با ناخودآگاه مخاطب، در صورت اشتراک محتویات ناخودآگاهی فرستنده و گیرنده، در گیرنده، به نسبت، حسی غریب ایجاد می کند.
    تفاوت سبک های سوررئالیستی مختلف به طور غالب در منبع ناخودآگاهی است، وگرنه این آثار، در فرم، فضا و بوطیقا تا حدود زیادی مشابهند.
    در این مقاله سعی شده است که ژانری به نام حکایت سوررئالیستی عرفانی تعریف شود و از میان آثار روایی منثور عرفانی تا قرن هشت هجری حکایت هایی که ذیل این ژانر می گنجند معرفی شوند.. نتیجه بررسی این پژوهش نشان می دهد که این حکایت ها نیز عموما دارای بوطیقایی سوررئالیستی- به تعریفی که در این مقاله به دست داده شده- و به تبع آن فرم و فضایی سوررئالیستی هستند.
    کلیدواژگان: سوررئالیسم، روایت، بوطیقا، حکایت عرفانی، عناصر داستان
  • سینا جهان دیده کودهی صفحه 129
    تاویل و فهم یک اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعه شناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنانکه هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است، ساختاری، نشانه شناختی و تاویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینه» بیژن نجدی، از مجموعه داستان «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، بر پایه نظریه ایدئولوژی و گفتمان قدرت. نگارنده ابتدا، نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده و سپس همه این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی، تاویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریه ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) هم ساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعاره کلانی است که می تواند هسته مشترک مضامین داستانی «یوزپلنگانی که با من دویده اند» باشد؛ استعاره ای که سلطه ایدئولوژی و توهم هویت، مستعارله آن است.
    کلیدواژگان: گیاهی در قرنطینه، بیژن نجدی، نشانه شناسی، تاویل، نظریه ایدئولوژی و گفتمان قدرت
  • فاطمه ماه وان صفحه 157
    نگارگران مضامینی مختلف از متون ادبی را به تصویر می کشیدند. اما تصویرگری اثر ادبی آنگاه جذبه بیشتری پیدا می کرد که نگارگر داستانی را با مضمون هنرمندی یک نقاش به نقش درمی آورد. داستانی که از بیشترین ارتباط با زندگی، علایق و تمایلات نگارگر برخوردار است. چنین مضمونی این سوال را در ذهن مخاطب، و بی تردید در ذهن نگارگر، ایجاد می کند که چه شیوه ای را برای تصویرگری این مضمون باید برگزید؟
    در این جستار درصدد هستیم تا ضمن مطرح ساختن دو فرضیه، شیوه های مصورسازی داستانی با مضمون هنرمندی یک نقاش را مورد بررسی قرار دهیم. این پژوهش بررسی دو نگاره از میرک با مضمون هنرمندی شاپور نقاش در خسرو و شیرین نظامی را شامل می شود.
    در این بررسی در پی آنیم تا ضمن تحلیل شیوه های مصورسازی مضمون هنرمندی نقاش، کارکرد و نقش هر یک از شیوه-های محتمل را نیز مورد تبیین قرار دهیم. همچنین درصدد هستیم تا به الگویی از مصورسازی مضمون هنرمندی نقاش دست یابیم.
    کلیدواژگان: صورسازی، نگارگری، خسرو و شیرین، شاپور نقاش، داستان نقاش، میرک، مکتب بهزاد
  • فاطمه محمودی تازه کند صفحه 175
    تاریخ گرایی نوین بر این نکته تاکید دارد که ادبیات، محصول تاریخ است و تاریخ محصول ادبیات. میشل فوکو، از نظریه پردازان این مکتب، بر یافتن گفتمان واحد و غالب درتفسیر متون خط بطلان می کشد و در مقابل بر تکثر گفتمانی و تکثر روابط قدرت صحه میگذارد. از سویی دیگر فوکو بر این باور است که قدرت از طریق زبان اعمال می شود بنابراین زبان نقش کلیدی در روابط قدرت ایفاء می کند. این مقاله با بررسی گفتمان، زبان و قدرت در داستانهای «الدوز وکلاغ ها» و «الدوز و عروسک سخنگو» از منظر تاریخ گرایی نوین فوکو، نشان میدهد گفتمان های چندگانه دراین آثار متاثر از گفتمانهای انقلابی، سیاسی، ادبی و فرهنگی عصر بهرنگی است و نیز تبیین میکند چگونه بهرنگی با قصه های کودکانه، از زبان بی زبانها، کلاغ ها و عروسک ها، رابطه متقابل زبان و قدرت را به تصویر کشیده است. چرا که هر جا زبان تهدیدی برای قدرت (زن بابا) می شود بی درنگ به سکوت و خاموشی محکوم می گردد.
    کلیدواژگان: تاریخ گرایی نوین، گفتمان، زبان، قدرت، میشل فوکو، ادبیات داستانی قرن 14
  • پگاه خدیش صفحه 193
    در مقاله محوریت قهرمانان زن در قصه های عامیانه که در شماره یازدهم و دوازدهم فصلنامه نقد ادبی منتشر شده است، نکته هایی به اشتباه درباره کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته آقای اولریش مارزلف آمده است. در این نقد تلاش شده که محققان و قصه شناسان به تفاوت دسته بندی های رایج قصه توجه کنند. چنانکه دو نوع اصلی برای طبقه بندی قصه ها در جهان وجود دارد، یکی بر اساس موضوع و درونمایه های قصه ها که بر مبنای فهرست موضوعی معروف آرنه- تامسون صورت می گیرد و دیگر بر اساس روش های ساختارگرایانه و فرمالیستی که معروفترین آنها روش ولادیمیر پراپ در طبقه بندی قصه های پریان روسی است و به ریخت شناسی موسوم است. در این مقاله به اشتباه گفته شده که مارزلف در تنظیم و طبقه بندی قصه های ایرانی از روش و الگوهای ریخت شناسانه پراپ استفاده کرده است در صورتی که مارزلف کتاب خویش را بر مبنای دسته بندی موضوعی آرنه- تامسون تالیف نموده است.
    کلیدواژگان: نقد، ریختشناسی، دسته بندی موضوعی، فهرست آرنه، تامسون، اولریش مارزلف
|
  • Narges Khademi Page 7
  • Maryam Dorpar Page 37
    A step in this direction is the present study analyzes the epistles of Imam Mohammad Ghazzali from the standpoint of critical stylistics. In this regard, the stylistics features of the epistles have been analyzed in terms of their situational context and the functioning of elements in the interpersonal relationship of addresser-addressee. In this analysis the epistles, as the corpus of the study, are analyzed in four layers. At the lexical layer, structural and procedural codes, deictics, synonyms and antonyms, repeated or duplicate words have been analyzed. At the semantic layer, meaning has been studied from a pragmatic viewpoint through analysis of speech acts, direct/indirect speech, politeness strategies and face-saving moves. At the syntactic layer, modality and grammatical voice have been analyzed. At the rhetorical level, allegories, metaphors and coherence have been dealt with. Moreover, stylistic features of the epistles have been analyzed employing discursive concepts such as power and authority, ideology, dominance. The results indicate that epistle writing is a control mechanism and instrument for Ghazzali, and that his ascetical discourse intensifies his authority. Furthermore, the results also indicate that the stylistic features such as high frequency of religious codes, high frequency of persuasive and directive speech acts, strong consistency, authoritative and polemic styles are influenced by his asceticism and concern for the Hereafter.
  • Omid Hamedani Page 63
    In our times, the relationship between philosophy and literary theory has been addressed in a variety of different ways. This paper aims to demonstrate in an a posteriori manner how philosophy contributes to literary theory. In doing so, it stands in direct opposition to Rorty’s pragmatic conception of the relationship between these two fields of human knowledge. Philosophy, it is argued, can make at least four contributions to literary theory and the paper is accordingly divided into four parts: (1) It clarifies the ontological status of the literary work, (2) It helps us see the problem of discovering the author’s intention in a new light by questioning our Cartesian presuppositions concerning the relationship between mind and body, (3) It clarifies the philosophical roots of modern literary theory by putting these theories in their proper philosophical context and finally (4) It paves the way for a critique of the modern relativism and constructivism inherent in modern literary theory. The paper thus ends by showing that if one accepts the possible ways in which philosophy contributes to literary theory and especially finds the critique launched against constructivism in part four plausible, then one has every reason to remain doubtful about Rorty’s view of the subject.
    Keywords: Philosophy, literary theory, Rorty's Pragmatism, The Ontological Status of Literature, Author's Intention, Philosophical Roots of Modern Literary Theory, Critique of Literary Theory
  • Ali Reza Asadi Page 105
  • Sina Jahan Didieh Kodehi Page 129
    The interpretation and comprehension of a literary work based on sociological theories is a kind of combination of methods and approaches. Such an approach can unveil different aspects of a literary work and at the same time examines the validity of the theories. This article is a structural, semiological, and interpretative approach towards A Plant in Quarantine from the collection of short stories, The Leopards Who Have Run with Me, by Bijan Najdi based on theory of ideology and power discourse. First, we determined the meta-textual and textual signs and then all the signs were interpreted in the web of textual signification. Finally, the meaning-making codes were recognised according to theory of ideology (Marx, Althusser, and Zizek) and power discourse (Foucault). The overall aim of the article, apart from recognizing inter-textual aspects and narrative structures, decoding textual signs, and understanding the hidden textual structure of the story, is to determine the macro-metaphor which can function as a common nucleus for all the stories.The tenors of this metaphor are dominance of ideology and fancy of identity.
    Keywords: a plant in quarantine, Bijan Najdi, semiology, interpretation, theory of ideology, power discourse
  • Fatemeh Mahvan Page 157
    Painters depict different themes of literary tent. But depiction of a literary writing had more attraction when the painter painted a story with a painter`s artistic them. The story that has the most relation with painter`s life, likes and interests. This kind of theme evokes the question in addresses and undontealy painter`s mind that which methods should be chosen for painting this theme? Suggestion two hypothesis, we want to review picturizing method, of a story with the painter`s artistic theme. The paper includes two pictures of Mirak with the artistic theme of Shapour painter in Nezami`s Khosrow and Shirin. Our objective in this essay is to analyses the different methods of picturizing the painter`s tour deforce and to show the function and impression of each probable method. Key words: picturizing, painting, Khosrow and Shirin, Shapoor painter, Mirak, Behzad school.
    Keywords: picturizing, painting, Khosrow, Shirin, Shapoor painter, Mirak, Behzad school
  • Fatemeh Mahmoudi Page 175
    This paper tends to investigate discourse, power and language in Behrangi's "Olduz and crows" and "Olduz and talking doll" under the light of Foucauldian new historicism to demonstrate that multiple discourses of the selected texts are inseparable from the political, social, literary and cultural discourses of Behrangi's era. The study also illustrates that how Behrangi portrays the mutual relations between language and power by use of objects and animal characters in his stories. Language is doomed to silence by power (stepmother) when she deals with threatening situations.
    Keywords: New Historicism, discourse, language, Power, Michel Foucault, narrative literature of 14th century