فهرست مطالب

محیط زیست جانوری - سال هشتم شماره 3 (پاییز 1395)

فصلنامه محیط زیست جانوری
سال هشتم شماره 3 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/10/10
  • تعداد عناوین: 31
|
  • شکوفه نعمت الهی*، سیما فاخران، علیرضا سفیانیان، سعید پورمنافی صفحات 1-8
    با وجود به تلاش های بسیار جهانی در راستای حفاظت از تنوع زیستی، تغییرات کاربری و پوشش اراضی، تغییرات اقلیمی، تکه تکه شدن زیستگاه ها و فعالیت های انسانی، از جمله تهدیداتی است که می توانند باعث افزایش آسیب پذیری مناطق حفاظت شده طبیعی شوند. از چالش های پیش روی مدیران حفاظت، اطمینان از پایداری دراز مدت مناطق از طریق حفاظت از ارزش های اکولوژیکی آن ها در مقابل فشارهای طبیعی و انسانی است. این تحقیق، با استفاده ترکیبی از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به ارزیابی آسیب پذیری منطقه حفاظت شده عباس آباد، واقع در شرق استان اصفهان، برای بهبود استراتژی های حفاظتی در منطقه مطالعه می پردازد. برای این منظور، پس از بررسی منطقه و برداشت اطلاعات لازم و هم چنین مرور منابع، معیارهای مهم شناسایی و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی، ساختار حل مسئله شکل گرفت. در ادامه پایگاه داده ها، شامل لایه های معیار تشکیل شد. به منظور کسب اهمیت معیارها که در دو گروه اصلی بیوفیزیک و آشفتگی ها جای گرفتند، با استفاده از پرسشنامه، نظر کارشناسان خبره گردآوری شد و داده های به دست آمده در نرم افزار Expert choice مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج، معیار آشفتگی از اهمیت بیش تری نسبت به معیار بیوفیزیکی برخوردار می باشد. با توجه به نظر کارشناسی، جاده ها با وزن 0/45، عامل آشفتگی در منطقه مطالعه می باشد. نقشه نهایی در ارزیابی وضعیت زیستگاه، بررسی آسیب پذیری نسبت به فشارهای محیط زیستی، شناسایی و تعیین وسعت نواحی تهدید شده مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به نتایج، نزدیک به 17 درصد از منطقه به شدت آسیب پذیر می باشد که در نواحی شمالی و شرقی و 15درصد از منطقه از آسیب پذیری بسیار پایینی برخوردار است که در نواحی مرکزی واقع شده است.
    کلیدواژگان: ارزیابی زیست محیطی، سیستم اطلاعات جغرافیایی، فرایند تحلیل سلسله مراتبی، آسیب پذیری
  • محمد زرین تاب، روح الله میرزایی* صفحات 9-18
    یکی از مهم ترین آلاینده های محیط زیست، فلزات سنگین هستند که در اندام های موجودات زنده انباشته شده و در مقادیر کم نیز باعث بروز مسمومیت می شوند. هدف از این مطالعه تعیین غلظت فلزات سنگین در اندام های مختلف موش قهوه ای به عنوان گونه شاخص زیستی در شهرستان آران و بیدگل است. سیزده عدد موش قهوه ای از دو منطقه کشاورزی مجیدآباد و بهشتیه آران و بیدگل در تابستان 1392 جمع آوری شدند. غلظت فلزات در بافت های این گونه به وسیله دستگاه ICP-OES اندازه گیری شد. میانگین غلظت های عناصر در کبد، کلیه و عضله به ترتیب برای روی 135/06، 87/97 و 61/80، برای مس 21/59، 18/56 و 7/33، برای سرب 4/26، 6/80 و 2/39 و برای کادمیوم 4/19، 7/25 و 4/97 میکروگرم بر گرم وزن خشک به دست آمد. نتایج آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که روی در کبد و سرب در کلیه به شکل معنی داری بیش تر از سایر بافت ها تجمع یافته بود (0/05>p). هم چنین مس در عضله و کادمیوم در کبد به شکل معنی داری کم تر از سایر بافت ها تجمع یافته بود (0/05>p). به طور کلی نمونه های جنس نر نسبت به جنس ماده و هم چنین نمونه های منطقه مجید آباد نسبت به منطقه بهشتیه دارای غلظت های بیش تری از فلزات بودند. به طوری که غلظت سرب و کادمیوم در کبد نمونه های جنس نر به طور معنی داری بیش تر از جنس ماده بود (0/05>p). هم چنین غلظت سرب در کبد و غلظت کادمیوم در کبد و کلیه نمونه های جمع آوری شده از مجیدآباد به طور معنی داری بیش تر از منطقه بهشتیه بود (0/05>p). تفاوت غلظت فلزات در اندام های دو جنس می تواند به دلیل تولیدمثل و شیردهی جنس ماده باشد.
    کلیدواژگان: فلزات سنگین، پایش زیستی، شاخص زیستی، موش قهوه ای، آران و بیدگل، استان اصفهان
  • داود پاک نیت*، محمودرضا همامی، سعیده ملکی، محبوبه توحیدی، لیلا جولایی صفحات 19-28
    هوبره آسیایی در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی از چین تا شبه جزیره عربستان حضور دارد. جمعیت های این گونه در بیش تر زیستگاه های خود در حال کاهش است. در این مطالعه از الگوریتم حداکثر بی نظمی برای پیش بینی پراکنش بالقوه جمعیت های زمستان گذران هوبره آسیایی در استان فارس استفاده شد. داده های حضور در سطح استان جمع آوری و وارد مدل مکسنت شد. سپس ارتباط آن با نقشه های رقومی شده 12 متغیر محیط زیستی مورد بررسی قرار گرفت. مدل به دست آمده دارای کارایی پیش بینی خوبی بود مقدار میانگین مساحت سطح زیر نمودار (AUC) به دست آمده از منحنی ROC برای مدل زمستان گذران هوبره 0/98 به دست آمد. متغیرهای تاثیرگذار در توسعه مدل توسط آزمون جک نایف مشخص گردید. تاثیرگذارترین متغیر برای پراکنش زمستان گذرانی هوبره آسیایی در استان فارس، تنوع ناهمواری ها تشخیص داده شد. شیب (درصد) ، مجموع بارش سالانه، میزان بارش مرطوب ترین فصل، میانگین دمای سردترین فصل، فاصله تا اراضی کشاورزی دیم و فاصله تا پوشش مرتعی متوسط و ضعیف به ترتیب از دیگر متغیرهای مهم در مدل زمستان گذرانی هوبره آسیایی در استان فارس بودند. زیستگاه های با مطلوبیت بالا و متوسط جمعیت های زمستان گذران هوبره در منطقه مورد مطالعه به ترتیب 21 و 17/5 درصد برآورد شد. مناطق حفاظت شده به ترتیب حدود 23 و 11/8 درصد از زیستگاه های با مطلوبیت بالا و متوسط را تحت پوشش قرار می دهد.
    کلیدواژگان: حداکثر آنتروپی، مناطق حفاظت شده، مناطق شکار ممنوع، مدل پراکنش گونه، Chlamydotis maqueenii
  • صیاد شیخی ئیلانلو*، سرور کریمی صفحات 29-38
    ایجاد مناطق تحت حفاظت به عنوان ذخایر طبیعی برای جلوگیری از نابودی تنوع زیستی در سطح جهان به عنوان یک اقدام کلیدی محسوب می شود. در این میان تعیین کانون های تمرکز با اولویت بالای حفاظتی موثرترین راه برای حفاظت از بسیاری از گونه ها محسوب می شود. در میان مهره داران از پرندگان به عنوان گونه های شاخص برای تعیین این نقاط بسیار استفاده شده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین کانون های تمرکز پرندگان در استان آذربایجان غربی، شهرستان نقده انجام گرفت. نقاط حضور به دست آمده از پرندگان طی سال های 1389 تا 1391 با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تحلیل گردید. در مجموع 144 گونه از پرندگان ایران در سطح شهرستان شناسایی و ثبت شد. نقشه های به دست آمده از نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در شهرستان نقده بیش ترین ارزش عددی سلول ها متعلق به مناطق بوم کشینه است. هم چنین تالاب های آق قلعه، سلدوز، مزارع کشاورزی و رودخانه گدار به عنوان کانون مهمی برای لکه های داغ تنوع زیستی پرندگان در این شهرستان شناسایی شدند. در مجموع سه لکه داغ حفاظتی به ترتیب با مساحت هایی برابر 4828، 1941 و 554 هکتار برای پرندگان در شهرستان نقده تعیین شد، که درمجموع 14 درصد از مساحت شهرستان را شامل شدند. لکه های تعیین شده 15 درصد با مناطق تحت مدیریت و 85 درصد با مناطق آزاد هم پوشانی داشتند. باتوجه به غنای بالای پرندگان در شهرستان نیاز است تا راهکارهایی برای مدیریت و حفاظت از این لکه ها انجام گیرد. هم چنین پیشنهاد می شود مطالعات مشابهی در مقیاس های کلان در سطح کشور جهت شناسایی مناطق داغ پرندگان صورت گیرد.
    کلیدواژگان: حفاظت، زیستگاه، پرندگان، آذربایجان غربی، مناطق بوم کشینه
  • شیرکو شکری، محمد کابلی*، افشین دانه کار، محمود صوفی صفحات 39-44
    مطالعه حاضر با هدف تعیین رژیم غذایی و بررسی ارجحیت غذایی غاز خاکستری (Anser anser) در فصل زمستان گذرانی در علف زارهای تغذیه ای پارک ملی بوجاق انجام شد. در ابتدا سرگین غاز خاکستری در فصل زمستان در طی سال های 1391 و 1392 با هدف تعیین رژیم غذایی جمع آوری گردید. هم زمان پلات هایی به اندازه یک متر مربع و با فواصل 50 متر در طول دو ترانسکت خطی جداگانه جهت شناسایی گیاهان موجود در علف زار گرفته شد. تعداد 53 نمونه سرگین جمع آوری وسپس جهت شناسایی گیاهان مورد تغذیه غاز خاکستری بافت های پارانشیمی آن ها تهیه گردید. سپس آن ها با گیاهان موجود در محیط مقایسه شدند. پارامترهای درصد فراوانی نسبی حضور، درصد حجم نسبی و درصد حضور برای هرآیتم غذایی در نمونه های سرگین محاسبه گردید. هم چنین ارجحیت غذایی با استفاده از روش آلفای مانلی تعیین شد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل رژیم غذایی این گونه نشان داد که در بین گیاهان مورد تغذیه، گیاهان خانواده گندمیان (Poaceae) با فراوانی نسبی حضور 35/81% و درصد حضور 100% و حجم نسبی 80/07% در جایگاه اول رژیم غذایی این گونه قرار دارد. پس از آن گونه گیاهی Medicago sp از خانواده حبوبات (Fabaeace) با فراوانی نسبی حضور 20/94% و درصد حضور 58/49% و حجم نسبی 7/23% و خانواده رانانکولاسه (Runculaceae) با فراوانی نسبی حضور 12/16% و درصد حضور 33/96% و حجم نسبی 3/33% به ترتیب بیش ترین مقدار از رژیم غذایی این گونه را به خود اختصاص داده اند. در مقابل نتایج آنالیز ارجحیت غذایی نشان داد که سه آیتم غذایی ترجیحی برای این گونه Poaceae، Eryngium caucasicum و Medicago sp به ترتیب دارای مقدار آلفای مانلی 0/237، 0/216 و 0/170 هستند که این آیتم های غذایی عمدتا شامل گونه های گیاهی با فرم رویشی همی کریپتوفیت و تروفیت است. بنابراین اتخاذ راهکارهای مدیریتی هم چون حفظ پوشش گیاهی در مراحل اولیه توالی و مدیریت چرای متناوب دام جهت حفظ این فرم های رویشی از هجوم گیاهان بلند و غیرخوش خوراک پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: آلفای مانلی، رژیم غذایی، خانواده گندمیان، غاز خاکستری
  • حاجی قلی کمی*، لطیف نظرخانی صفحات 45-52
    با توجه به نقش مهم خزندگان به ویژه سوسمارها در چرخه های زیستی و تاثیرات آن ها بر زندگی انسان ها از نظر مسائل بهداشتی و مهار زیستی، نقش سوسما رها در چرخه غذایی و نیز انتقال برخی بیماری ها و انگل ها و نقش آن ها در کنترل آفات کشاورزی مثل ملخ ها، شناخت و مطالعه آن ها برای ما حائز اهمیت می باشد. گکوی سقنقر معمولی Teratoscincus scincus scincus متعلق به خانواده Sphaerodactylidae بوده و برای اولین بار به طور رسمی از استان گلستان گزارش می گردد. در این تحقیق یک نمونه از اطراف دریاچه آلاگل در تیرماه 1380 و دو نمونه از جنوب صوفیکم در خرداد 1387 و 6 نمونه در اردیبهشت و خرداد 1394 در شمال استان گلستان مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه ها در شب به وسیله دست و تور جمع آوری گردیدند. به طورکلی منطقه مورد مطالعه از رسوبات رودخانه ای شامل شن، ماسه و رس یا مخلوطی از آن هاست و اقلیم منطقه نیمه خشک می باشد. نمونه ها براساس صفات مورفومتریک و مریستیک مطالعه شده و با منابع معتبر شناسایی شدند. در این تحقیق طول نرها 60/90–89/32، طول ماده ها 85/85-96/20 و طول نابالغ ها 45/34–46/53 میلی متر به دست آمد. فلس های لب بالا 9–12، فلس های لب پایین 8–12، فلس های عرض سر 38–50 فلس های طول سر 59-77، فلس های دور میانی بدن 32-38، صفحات روی دمی 13–16 و فلس های مضرس جانبی انگشت چهارم پا 24–27 می باشد.
    کلیدواژگان: ریخت شناسی، Teratoscincus scincus scincus، استان گلستان، نخستین گزارش
  • مینا بابایی، سیامک یوسفی سیاه کلرودی*، شهرام دادگر صفحات 53-60
    در این تحقیق شناسایی و تبیین فراوانی دوزیستان بی دم شهرستان های جنوب شرقی استان تهران طی دو فصل بهار و تابستان 1394 به مدت 6 ماه انجام گردید. برای این منظور 12 ایستگاه حمامک، فیلستان، جیتو، قوئینک، خالدآباد، کانال چرمشهر، تالاب عشق آباد، بهرام، داودآباد، رودخانه پیشوا، سناردک، و پارک جنگلی انتخاب شد. نمونه ها پس از این که توسط توردستی گرفته شدند به ظروف درب دار منتقل و سپس جهت بررسی های زیست سنجی و شناسایی به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج این بررسی نشان داد که دو زیرگونه Pelophylax ridibunda ridibunda و Pseudepidalea viridis viridis در این مناطق زیست می کنند. در این ایستگاه ها زیرگونه P. r. ridibunda از فراوانی نسبتا خوبی برخوردار بود (89 درصد نمونه های صید شده) اما زیرگونه P. v. viridis در برخی از ایستگاه ها یافت شد (11 درصد نمونه های صید شده). هم چنین مشخص شد که زیرگونه P. r. ridibunda در بین ایستگاه های تعیین شده دارای بیش ترین فراوانی (15 درصد) در ایستگاه تالاب عشق آباد و زیرگونه P. v. viridisنیز دارای بیش ترین فراوانی (52 درصد) در ایستگاه تالاب عشق آباد بود. در بررسی های انجام شده از 279 نمونه جمع آوری شده 249 نمونه مربوط به قورباغه P. r. ridibunda بود که از این تعداد 227 نر و 22 ماده گزارش شد و 30 نمونه مربوط به وزغ P. v. viridis بوده که از این تعداد 25 نر و 5 ماده گزارش شد. هم چنین مشخص شد که بین تمامی شاخص های مورد بررسی (در 279 نمونه) همبستگی مثبت وجود دارد به طوری که در تمام موارد همبستگی در حد معنی داری برقرار است (0/01>p).
    کلیدواژگان: فونستیک، دوزیستان بی دم، استان تهران، ایران
  • فروغ پاپهن، امین اسمعیلیان، مهران درست قول، مهدی دژمان* صفحات 61-70
    دوزیستان گروهی از جانوران مهره دار بوده که قادر به زیستن در هر دوی محیط آبی و خشکی هستند و اهمیت زیادی در تعادل اکوسیستم ها دارند. در این مطالعه سعی شده که قورباغه های دو شهر شهرکرد و اهواز شناسایی و مورد بررسی های بیوسیستماتیکی قرار بگیرند. بر این اساس در بهار 1390، 60 عدد قورباغه در دو منطقه با استفاده از تور دستی مخصوص صید قورباغه، صید شد. نمونه ها به صورت زنده به آزمایشگاه منتقل و پس از شناسایی گونه مورد اندازه گیری های مورفولوژیک، مورفومتریک، هیستولوژیک و هیستومتریک قرار گرفتند. بررسی صفات زیست سنجی نشان داد که میانگین اندازه های زیست سنجی قورباغه های نر و ماده منطقه سرد (شهرکرد) از منطقه گرم (اهواز) به طور معنی داری بیش تر (0/05>p) می باشند. هم چنین نتایج نشان داد میانگین ضخامت کلی پوست، ضخامت اپیدرم و ضخامت درم ناحیه شکمی بدن قورباغه های نر و ماده منطقه سرد (شهرکرد) از منطقه گرم (اهواز) بیش تر می باشد ولی میانگین ضخامت کلی پوست در نواحی پشتی و شکمی بدن قورباغه های نر و ماده در هر منطقه اختلاف معنی داری (0/05p) بود.
    کلیدواژگان: قورباغه مردابی، مورفولوژیک، مورفومتریک، هیستولوژیک، هیستومتریک، اهواز، شهرکرد
  • پرستو بالی *، حمید بلقیس زاده صفحات 71-80
    خانواده سیومایزیده متعلق به راسته دوبالان می باشد، مگس های حلزون کش در فرم های لاروی از حلزون های آبزی تغذیه می کنند که این حلزون ها در مواردی میزبانان واسط گروهی از انگل های انسانی و حیوانی مانند فاسیولا و شیستوزوما هستند و بیماری هایی ایجاد می کنند که از نظر اقتصادی و بهداشتی مطرح می باشند، مبارزه با این انگل ها از طرق مختلف مانند آموزش بهداشت، بهسازی محیط، درمان بیماری و مبارزه با حلزون‎ های میزبان واسط (شیمیایی، فیزیکی، زیستی) میسر می باشد از این رو این مگس ها نقش مهمی در بازداری زیستی و انتشار بیماری ایفا می کنند. در این مطالعه فون مگس های حلزون کش شهرستان نور استان مازندران از اردیبهشت تا شهریور 1394 به صورت ماهانه بررسی شد و تعداد 1269 نمونه بالغ از 5 ایستگاه مختلف که عبارتند از: شالیزار ایزد شهر، شالیزار روستای تیر کده، چمستان، سبزه رودرویان و نور با استفاده از تور حشره گیری جمع آوری شدند و پس از اتاله کردن به آزمایشگاه سیستماتیک جانوری دانشگاه منتقل شده وبا کمک کلید شناسایی موجود توسط استریومیکروسکوپ شناسایی شدند و در نهایت، پس از بررسی و تعیین هویت نمونه ها مربوط به زیرخانواده Phaeomyiinae با یک جنس و یک گونه و زیرخانوادهSciomyzinaeدارای دو قبیله Sciomyzini و Tetanocerini می باشند که قبیله Sciomyziniبا سه جنس و پنج گونه و قبیله Tetanocerini با دو جنس و دو گونه و در مجموع شش جنس و هشت گونه می باشندکه بیش ترین فراوانی (35/5 درصد) مربوط به گونهPelidnoptera leptiformis و کم ترین فراوانی (2/6 درصد) مربوط به گونه Colobaea punctata می باشد و ایستگاه سبزه رود رویان بیش ترین تعداد و شالیزار روستا تیر کده کم ترین تعداد از نمونه های صید شده را به خود اختصاص داده اند.
    کلیدواژگان: سیومایزیده، مگس حلزون کش، حلزون آبزی، فون حشرات، شهرستان نور، مازندران
  • نسرین کیوانفر*، محبوبه سادات حسین زاده، پوریا واعظ نیا صفحات 81-86
    کنه ها از عوامل مهم انتقال بیماری های مختلف در دنیا محسوب می شوند و می توانند بر روی گستره وسیعی از انواع مختلف جانوران اهلی و وحشی تغذیه نماید. در این تحقیق به بررسی وضعیت آلودگی کنه ای خارپشت گوش دراز پرداخته شد. 29خارپشت از هفت ایستگاه در اطراف مشهد در فصول بهار و تابستان سال 1389 تا 1394 جمع آوری شد که 25 خارپشت آلوده به کنه بودند. در مجموع تعداد 68 کنه جداسازی شد که از این تعداد 46 کنه (25 نر و 21 ماده) بالغ بوده و برای شناسایی مورد استفاده قرار گرفت. کنه های شناسایی شده متعلق به گونه های Hyalomma anatolicum، H. excavatum، H. marginatum و Rhipicephalus turanicus بودند. اولین توصیف گونه R. turanicus برای این انگل در خارپشت گوش دراز در ایران می باشد. با توجه به اهمیت بهداشتی کنه ها و نیز هم زیستی خارپشت ها در منازل و باغ ها و رفت و آمد آزادانه خارپشت ها به دامداری ها، مطالعات بیش تری به منظور شناخت آلودگی های خارپشت ها و انتقال بیماری ها توسط آن ها درکشور مورد نیاز است.
    کلیدواژگان: پستانداران کوچک، حیات وحش، شهرستان مشهد، کنه، میزبان
  • نازیلا بیرامی، جعفر سیف آبادی *، محمدصادق علوی یگانه صفحات 87-92
    با توجه به تنوع رنگی در صدف گونه های جنس Nerita (رده شکم پایان، خانواده (Neritidaeشناسایی آن ها با دشواری هایی همراه است. در این تحقیق با توجه به سایر ویژگی های کلیدی ریختی، به شناسایی و تنوع زیستی گونه های این جنس در ناحیه جزر و مدی بندرلنگه با استفاده از کلید های شناسایی معتبر پرداخته شده است. نمونه برداری طی زمستان 1393 و در ساعات اوج جزر از بسترهای قلوه سنگی صخره ای و قلوه سنگی شنی سواحل بندرلنگه صورت گرفت. نمونه ها پس از جمع آوری و تثبیت در فرمالین، جهت بررسی های ریختی و محاسبات زیست سنجی به آزمایشگاه منتقل شدند و پنج صفت از آن ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان دهنده حضور پنج گونه N. adenensis، N. albicilla، N. longii، N. politaو N. textilis در ناحیه مورد مطالعه بود که در این بین بیش ترین و کم ترین فراوانی نسبی (28/1 درصد) به ترتیب با میزان 28/1 و 7/4 درصد به گونه های N. adenensisوN. albicilla تعلق داشت. بیش ترین تنوع در رنگ صدف نیز در گونه N. adenensis مشاهده شد که بیان گر کارایی اندک این صفت در شناسایی بود. نتایج فوق می تواند به شناخت بهتر فون شکم پایان خانواده Neritidae سواحل بندرلنگه و خلیج فارس و اتخاذ رویکرد مناسب مدیریتی برای حفاظت از آن ها یاری نماید.
    کلیدواژگان: Nerita، بندرلنگه، ناحیه جزرومدی، تنوع زیستی
  • مرضیه نظری، مجتبی علیشاهی، تکاور محمدیان*، حسین معتمدی صفحات 93-102
    جایگزینی پروتئین حیوانی با پروتئین گیاهی از راهکارهای اصلی کاهش قیمت خوراک در آبزیان است. 70 درصد فسفر در گیاهان به صورت فیتات است که برای ماهیان قابل جذب نیست و موجوداتی که فاقد آنزیم های فیتازی هستند دسترسی کمی به این ماده دارند. هدف این تحقیق بررسی توان پروبیوتیکی باکتری هایی است که قادر به تجزیه فیتات به وسیله تولید آنزیم فیتاز هستند. بدین منظور 5 باکتری با توان بالای تولید آنزیم فیتاز شامل: 1- (32Citrobacter farmeri (phas، 2- (12Klebsiella oxytoca (fish،3- (22Klebsiella pneumoniae subsp. Ozaenae (Fish، 4- (21Raoultella terrigena (Rsh و 5- Enterobacter (11cloacae (Fish که از منابع مختلف کشاورزی و آبزی پروری جداسازی شده بودند، انتخاب شدند. سپس این باکتری ها براساس شاخص های پروبیوتیکی شامل: مقاومت به اسید، نمک های صفراوی، خاصیتآنتاگونیستی، توان آب گریزی و عدم بیماری زایی برای ماهی مقایسه و ارزیابی گردیدند. باکتری لاکتوباسیلوس کازئی که یک پروبیوتیک پذیرفته شده آبزیان می باشد نیز به عنوان شاهد مثبت درنظر گرفته شد. تمام 5 جدایه مورد بررسی توان تحمل اسیدیته بهتری نسبت لاکتوباسیلوس کازئی داشتند و بیش ترین توان تحمل اسیدیته را 32Phas و 12Fish داشتند. هم چنین غلظت های 0/5 تا 3 درصد نمک های صفراوی تاثیری بر رشد باکتری های مورد بررسی نداشت (0/05 کلیدواژگان: باکتری های فیتاز مثبت، ماهی کپور معمولی، پروبیوتیک
  • علی درویشی، محمد ذاکری*، سیدمهدی حسینی صفحات 103-114
    مطالعه حاضر با هدف مقایسه ترکیب اسیدهای چرب در بافت ماهیچه، کبد و لاشه ماهیان جوان وحشی و پرورشی بنی (Mesopotamichthys sharpeyi) با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگراف انجام گردید. در تمام نمونه ها، بیش ترین مقدار اسیدهای چرب اشباع (SFA) و اسیدهای چرب غیراشباع با یک پیوند دوگانه (MUFA) به ترتیب مربوط به اسید پالمیتیک (c16:0) و اسید اولئیک (9-c18:1n) بود. نتایج نشان داد که بافت ماهیچه و کبد ماهیان بنی پرورشی، سطح اسیدهای چرب غیراشباع با چند پیوند دوگانه بیش تری را نسبت به ماهیان وحشی به خصوص در اسید دکوزاهگزانوئیک، اسید ایکوزاپنتانوئیک و اسید آراشیدونیک داشت (0/05>p). هرچند که بافت ماهیچه ماهیان وحشی دارای سطوح بالاتری از SFA بود. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ترکیبات اسیدهای چرب بافت ماهیچه، کبد و لاشه ماهیان جوان بنی تحت تاثیر نوع محیط می تواند متفاوت باشند و براساس نوع جیره غذایی مورد استفاده در سیستم های پرورشی این گونه، می توانند دارای ارزش غذایی مناسب تری نسبت به گونه های وحشی باشند و به عنوان منبعی مناسب جهت تامین نیازهای غذایی اسیدهای چرب در تغذیه انسان محسوب گردد.
    کلیدواژگان: ترکیب اسیدهای چرب، بافت ماهیچه، کبد، Mesopotamichthys sharpeyi
  • رعنا حق پرست، حسین خارا*، مسعود فرخ روز صفحات 115-122
    این تحقیق به منظور تعیین اثر مقادیر مختلف ویتامین B3بررشد و ترکیب بدن خون بچه تاس ماهی استرلیاد (Acipenser ruthenus) پرورشی در مرکز تکثیر و پرورش و بازسازی ذخایر شهید بهشتی سد سنگر اجرا گردید. شش جیره غذایی شامل مقادیر مختلف 50،40،30،20،10،0 میلی گرم در کیلوگرم غذای خشک ویتامین B3 به مدت 8 هفته برای تغذیه ماهیان استرلیاد در نظر گرفته شدند. تعداد 100 قطعه ماهی استرلیاد با وزن متوسط 50 گرم به 18 وان فایبرگلاس معرفی گردید. ماهیان روزانه به میزان 5 درصد وزن بدن تغذیه شدند. نتایج نشان داد که بین تیمارها از نظر افزایش وزن، ضریب چاقی، ضریب رشد و طول نهایی اختلاف معنی داری وجود ندارد (0/05p). از نظر ترکیبات بیوشیمیایی (تری گلیسرید، کلسترول، گلوکز، LDL، HDL و پروتیئن خون) در تیمارهای مورد بررسی اختلاف معنی داری مشاهده گشت (0/05>p). هم چنین براساس نتایج آنالیز لاشه اختلاف معنی داری بین تیمارها از لحاظ میزان رطوبت، چربی، پروتیئن و خاکستراختلاف معنی داری دیده شد (0/05>p). به طوری که بیش ترین میزان پروتئین و خاکستر وحداقل میزان چربی مربوط به تیمار3 بوده است. در نهایت باتوجه به نتایج می توان گفت که ویتامین نیاسین در این وزن اثر معنی داری روی رشد تاس ماهی استرلیاد ندارد، ولی باعث کاهش میزان چربی و افزایش پروتئین لاشه می شود. در نتیجه افزودن 30 میلی گرم نیاسین در کیلوگرم غذا اثر مطلوبی روی کیفیت گوشت ماهی می گذارد.
    کلیدواژگان: ماهی استرلیاد، Acipenser ruthenus، ویتامین نیاسین، رشد، فاکتورهای بیوشیمیایی خونی، ترکیب لاشه
  • عالی حسینی، زهره موسوی، ابراهیم ستوده*، مهدی محمدی، اکبر عباس زاده صفحات 127-136
    هدف این تحقیق بررسی ساختار میکروسکپی و ماکروسکپی تخمدان و بیضه سیاه ماهی Capoeta capoeta intermedia در مراحل مختلف رسیدگی جنسی بود. بدین منظور از آذر 1390 تا آذر 1391 تعداد 330 قطعه سیاه ماهی به صورت ماهیانه از رودخانه شاپور (استان بوشهر) صید و مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام زیست سنجی، ماهیان تشریح و گنادهای آن ها خارج گردید. نمونه های گناد جدا شده در فرمالین 10 درصد فیکس شده و پس از تهیه مقاطع بافتی با استفاده از روش بافت شناسی کلاسیک رنگ آمیزی و مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان داد به طور میانگین طول کل ماده ها 2/3±19/83 سانتی متر، گستره وزن آن ها 38±93/4 گرم، طول کل نرها 2±19/85 سانتی متر و وزن آن ها 25/5±87/24گرم می باشد. نسبت جنسی کل ماهی های ماده به نر در نمونه های صید شده 1/6 به دست آمد که اختلاف معنی داری بین جنس نر و ماده نشان داد (0/05>p). قطر تخمک از حداقل 406/6 میکرون در مرحله 2 رسیدگی جنسی تا حداکثر 2112/9 میکرون در مرحله 5 رسیدگی جنسی افزایش یافت. میانگین هم آوری مطلق و نسبی به ترتیب 2252/6 و 22/08 عدد تخمک محاسبه گردید. مراحل رسیدگی این ماهی با استفاده از بافت شناسی به 6 مرحله تقسیم بندی شد. بالاترین میزان فراوانی مرحله رسیدگی 4 و 5 جنسی از بهمن ماه تا خرداد ماه به دست آمد.
    کلیدواژگان: Capoeta capoeta intermedia، تخمدان، بافت شناسی، رسیدگی جنسی
  • شیما کوهی دهکردی*، سروناز خلیلی تیلمی، جاوید ایمانپور نمین صفحات 133-144
    تالاب انزلی دارای ارزش اکولوژیکی فراوانی است چرا که محل تخم ریزی و مهاجرت گونه های آبزیان و پرندگان بسیاری به حساب می آید. براساس تحقیقات صورت گرفته، فلزات سنگینی از جمله لیتیوم، باریوم، استرانسیوم، کادمیوم، کبالت، مس، مولیبدن، نیکل، سرب و گوگرد علاوه بر هیدروکربن های آروماتیک چندحلقه ای (PAH) نیز به عنوان ترکیبات حاضر در همه منطقه تالاب در نظر گرفته می شوند که غلظت شان رو به افزایش بوده و می توانند تهدید جدی برای ساکنان تالاب در نظر گرفته شوند. مطالعه حاضر اثرات آب دارای این آلاینده ها را بر یکی از مهم ترین گونه های تالاب بررسی می کند. به منظور انجام تحقیق نود عدد بچه ماهی سفید Rutilus kutum، به مدت 8 روز در معرض آب های آلوده مناطق آبکنار و سیاه کشیم تالاب انزلی (در قالب سه تیمار و در هر تیمار سه تکرار) قرار گرفتند. پس از گذشت روز اول تغییری در سلول های اپیتلیال آبشش دیده نشد و دژنراسیون سیتوپلاسم و هسته در سلول های کبد مشاهده شد، درحالی که پس از 4 روز تغییر شکل سلول های پایه آبششی، به هم چسبیدگی رشته ها و رشته های ثانویه گرزی شکل در بافت آبشش و تجمع صفرا در بافت کبد دیده شد (0/05p). تغییرات ایجاد شده می تواند به وجود آلودگی در آب تالاب انزلی مربوط باشد.
    کلیدواژگان: آسیب بافتی، آبکنار، سیاه کشیم، کبد، آبشش
  • عباس محمودی فرد *، جاوید ایمانپور نمین، حمید علاف نویریان، کامیاب غلامی دشتکی صفحات 145-158
    مطالعه حاضر به منظور ارزیابی وضعیت سلامت کیفیت آب رودخانه شاهرود در استان قزوین انجام شد. نمونه برداری از بزرگ بی مهرگان کفزی با استفاده از نمونه بردار سوربر (مساحت 0/16 مترمربع با چشمه تور 100 میکرون) در تناوب 45 روزه از مهر 1391 تا شهریور 1392 در 9 ایستگاه با 3 تکرار و در طول 95 کیلومتر از این رودخانه انجام شد. نمونه های جمع شده توسط فرمالین 4% تثبیت و به آزمایشگاه منتقل ، جداسازی، شناسایی و شمارش گردیدند. سنجه های ساختار جمعیت شامل فراوانی کل، غنایEPT، درصد EPT، نسبت EPT به CHIR محاسبه شدند. مقادیر تنوع گونه ای، غنای گونه ای و یکنواختی با استفاده از شاخص های شانن – وینر، مارگالف و پایلو محاسبه شدند. حداقل و حداکثر میانگین فراوانی کفزیان به ترتیب در فصول تابستان و بهار مشاهده شدند. کم ترین و بیش ترین میزان شاخص های شانن (0/93 و 2/24) ، مارگالف (0/33 و 1/64) به ترتیب در فصول تابستان و بهار و در ایستگاه های 1 و دو ایستگاه آخر (8 و 9) به دست آمد. کم ترین و بیش ترین مقادیر شاخص زیستی هیلسینهف HFBI (3/29 و 6/37) در ایستگاه ها اول و ایستگاه آخر در فصول زمستان و تابستان محاسبه گردید. این بررسی نشان داد با استفاده از شاخص های زیستی و جمعیتی می توان ارزیابی مناسبی از وضعیت سلامت اکوسیستم آب های جاری به عمل آورد.
    کلیدواژگان: ارزیابی اکولوژیکی، بزرگ بی مهرگان کفزی، رودخانه شاهرود، شاخص زیستی و جمعیتی
  • گلناز بهادری، نگار قطب الدین* صفحات 159-166
    فلزات سنگین از جمله آلاینده هایی هستند که به وفور در اثر فعالیت های انسانی به محیط زیست دریا وارد می شوند. این آلاینده ها قابلیت تخریب زیستی نداشته و ممکن است ضمن ورود به بدن آبزیان در آن ها تجمع نمایند. در این تحقیق غلظت نیکل، کادمیوم، روی و سرب کل در بافت های عضله و هپاتوپانکراس میگوی سفیدMetapanaeus affinis اندازه گیری شد. به این منظور نمونه های میگو (355 نمونه خور موسی و 340 نمونه بحرکان) توسط تور ترال کف در فصل زمستان سال 1392 از 2 ایستگاه (خور موسی و بحرکان) برداشت شد. جهت تعیین غلظت فلزات سنگین، نمونه ها پس از آماده سازی و خشک شدن هضم شدند. غلظت نیکل، کادمیوم، روی و سرب در بافت های میگو با استفاده از روش جذب اتمی اندازه گیری شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد، اختلاف معنی داری بین میزان انباشت فلزات در خور موسی و میزان انباشت فلزات در بحرکان وجود دارد و بیش ترین میزان انباشت فلزات در بافت میگوی سفید در ایستگاه خور موسی مشاهده شد (0/05>P) مقایسات میزان غلظت فلزات سنگین مورد ارزیابی در این تحقیق در ایستگاه های مختلف نشان داد، میزان تجمع عناصر سنگین در هپاتوپانکراس بیش تر از عضله می باشد. هم چنین ترتیب میزان غلظت فلزات سنگین به صورت روی< سرب< نیکل< کادمیوم در هر دو ایستگاه مشاهده شد. میانگین غلظت فلزات سنگین مورد سنجش در بافت عضله از استانداردهای WHO و FDA و Sciortino و Ravikumar and Maff در ایستگاه های خور موسی و بحرکان کم تر بود.
    کلیدواژگان: فلزات سنگین، Metapanaeus affinis، میگوی سفید، خلیج فارس
  • علیرضا رادخواه *، هادی پورباقر، سهیل ایگدری صفحات 167-174
    این مطالعه با هدف بررسی ویژگی های ریخت شناسی و عوامل محیطی موثر بر آن ها در جمعیت های سیاه ماهی (C. capoeta) بالادست و پایین دست رودخانه زرینه رود از حوضه دریاچه ارومیه به اجرا درآمد. در این مطالعه، در مجموع 85 عدد سیاه ماهی از قسمت های بالادست (40 قطعه) و پایین دست (45 قطعه) رودخانه زرینه رود با استفاده از دستگاه الکتروشوکر صید شدند. نمونه های جمع آوری شده پس از بی هوشی در محلول عصاره گل میخک، در فرمالین 10 درصد تثبیت شده و سپس به آزمایشگاه منتقل شدند. 21 صفت ریخت سنجی و 7 صفت شمارشی در ماهیان صید شده بررسی شد. داده های استانداردشده به منظور تعیین اختلاف در بین جمعیت های مورد مطالعه و هم چنین به منظور جداسازی و تفکیک جمعیت ها در هریک از صفات با استفاده از آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی (PCA) و آنالیز تابع تشخیص (DFA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مطالعه حاضر نشان داد که جمعیت های سیاه ماهیان در بالادست و پایین دست رودخانه زرینه رود از نظر صفات شمارشی اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند (0/05 کلیدواژگان: صفات ریخت سنجی، صفات شمارشی، جمعیت های بالادست و پایین دست، سیاه ماهی، Capoeta capoeta
  • مهرنوش نوروزی *، مهران هاشمی صفحات 175-182
    شناسایی و بررسی پراکنش ماکروبنتوزهای رودخانه نور رود به مدت یک سال (مرداد 1390 تا تیر 1391) به صورت ماهانه در 7 ایستگاه با سه تکرار به وسیله نمونه بردار سوربر با سطح مقطع 35×35 سانتی متر انجام گردید. شاخص های محیطی (دبی، دما و pH) در هر ایستگاه ثبت گردید. در مجموع 7881 عدد ماکروبنتوز متعلق به 7 راسته از 21 خانواده شناسایی شد. بیش ترین فراوانی مربوط به راسته یک روزه ها (خانواده باتیده) بود. براساس نتایج، فاکتور دبی و دمای آب، بر روی تراکم و تنوع، فاکتور pH فقط بر روی تنوع ماکروبنتوزها اثر معنی داری داشت. به طورکلی بیش ترین و کم ترین تراکم به ترتیب در ماه های اسفند و خرداد و تنوع به ترتیب در ماه های اسفند و دی دیده شد. بیش ترین فراوانی ماکروبنتوزها متعلق به ایستگاه اول، در سرچشمه رودخانه نور رود و کم ترین فراوانی در ایستگاه هفتم، در محل ورود فاضلاب معدن شن و ماسه قرار داشت. به طور میانگین بیش ترین و کم ترین شاخص شانون وینر به ترتیب در ماه های تیر و دی، شاخص سیمپسون به ترتیب ماه های اسفند و تیر و شاخص مارگالف به ترتیب در ماه های آبان و بهمن بود. به طور میانگین در طول یک سال شاخص تنوع گونه ای شانون وینر 1/35، غالبیت گونه ای سیمپسون 0/31 و غنای گونه ای مارگالف 2/40 به دست آمد. از نظر وضیعت کیفی آب رودخانه در ایستگاه 1 عالی و در ایستگاه 4 به دلیل ورود آلودگی متوسط بود. شناسایی و بررسی پراکنش ماکروبنتوزهای رودخانه نور رود به مدت یک سال (مرداد 1390 تا تیر 1391) به صورت ماهانه در 7 ایستگاه با سه تکرار به وسیله نمونه بردار سوربر با سطح مقطع 35×35 سانتی متر انجام گردید. شاخص های محیطی (دبی، دما و pH) در هر ایستگاه ثبت گردید. در مجموع 7881 عدد ماکروبنتوز متعلق به 7 راسته از 21 خانواده شناسایی شد. بیش ترین فراوانی مربوط به راسته یک روزه ها (خانواده باتیده) بود. براساس نتایج، فاکتور دبی و دمای آب، بر روی تراکم و تنوع، فاکتور pH فقط بر روی تنوع ماکروبنتوزها اثر معنی داری داشت. به طورکلی بیش ترین و کم ترین تراکم به ترتیب در ماه های اسفند و خرداد و تنوع به ترتیب در ماه های اسفند و دی دیده شد. بیش ترین فراوانی ماکروبنتوزها متعلق به ایستگاه اول، در سرچشمه رودخانه نور رود و کم ترین فراوانی در ایستگاه هفتم، در محل ورود فاضلاب معدن شن و ماسه قرار داشت. به طور میانگین بیش ترین و کم ترین شاخص شانون وینر به ترتیب در ماه های تیر و دی، شاخص سیمپسون به ترتیب ماه های اسفند و تیر و شاخص مارگالف به ترتیب در ماه های آبان و بهمن بود. به طور میانگین در طول یک سال شاخص تنوع گونه ای شانون وینر 1/35، غالبیت گونه ای سیمپسون 0/31 و غنای گونه ای مارگالف 2/40 به دست آمد. از نظر وضیعت کیفی آب رودخانه در ایستگاه 1 عالی و در ایستگاه 4 به دلیل ورود آلودگی متوسط بود.
    کلیدواژگان: پراکنش، ماکروبنتوز، رودخانه نور رود، تراکم
  • مرضیه وردی پور، سهیل ایگدری *، بهمن شمس اسفندآباد صفحات 183-190
    بررسی ویژگی های زیستگاهی گونه ها نقش مهمی در مدیریت آن ها دارد و تصمیم گیری در مورد شیوه مدیریتی مناسب، تنها با مشخص شدن نیازهای زیستگاهی آن ها امکان پذیر است. این مطالعه با هدف ثبت داده های مربوط به توزیع گونه Barbuslacerta و تعیین زیستگاه انتخابی این گونه برای حفاظت آن و مدیریت بهتر آن به اجرا درآمد. در مطالعه حاضر برای بررسی ویژگی های زیستگاهی و زیستگاه انتخابی این گونه در رودخانه طالقان، متغیرهای محیطی شامل عمق، عرض رودخانه، سرعت جریان آب، دمای آب، ارتفاع ازسطح دریا و قطر سنگ بستر، در 33 ایستگاه از بالادست به سمت پایین دست رودخانه اندازه گیری شد سپس داده های به دست آمده در نرم افزار Habsel تحلیل شدند. براساس نتایج، محدوده مورد استفاده و محدوده زیستگاه انتخابی با توجه به میزان در دسترس بودن ویژگی های زیستگاهی برای هر متغیر برای ماهیان بزرگ تر و کوچک تر از 90 میلی متر به دست آمد. نتایج نشان داد که زیستگاه انتخابی هر دو گروه، محدوده مشابهی از متغیرها شامل عرض رودخانه 7/5-2/5 متر، ارتفاع 1600-1400 متر، دمای 16-15 درجه سانتی گراد، سرعت جریان 0/4-0/2 متربرثانیه و قطر سنگ بستر 30-24 سانتی متر می باشد. به عبارت دیگر سس ماهی کورای جوان، نواحی کم عمق با عرض و سرعت جریان کم که حاوی سنگ بستر درشت می باشند را انتخاب می کند و وقتی بالغ می شود همان نواحی با عمق بیش تر (54-48 سانتی متری) و بستری حاوی سنگ های درشت تر را انتخاب می نماید. نتایج این مطالعه می تواند در برنامه های حفاظتی بلندمدت و مدیریت شیلاتی این گونه مورد استفاده قرار گیرد و قابلیت پیش بینی پراکنش سس ماهی کورا را براساس ویژگی های محیطی رودخانه فراهم نماید.
    کلیدواژگان: سس ماهی کورا، رودخانه طالقان، متغیرهای محیطی، زیستگاه انتخابی
  • رقیه محمودی *، سمیرا ناصری، اسماعیل کاظمی صفحات 191-198
    به منظور تعیین فاکتورهای تولیدمثلی و هم آوری قزل آلای رنگین کمان دو گله مولد بررسی قرار گرفتند. از گله فرانسوی و گله ایرانی موجود در مرکز تحقیقات ژنتیک و اصلاح نژاد ماهیان سردآبی تعداد 10 و 15 نمونه ماده به صورت تصادفی انتخاب، تگ دار و تخم کشی شدند. میزان تخمک استحصالی از هر والد با ترازوی دیجیتالی با دقت 0/01 گرم و قطر تخمک با کولیس مدرج اندازه گیری شد. تخمک ها با ترکیب اسپرم چند نر بارور شدند. درصد لقاح، چشم زدگی و تفریخ برای هر تیمار محاسبه شد. درصد لقاح (98/8، 88/33) ، چشم زدگی (94/5-71) ، تفریخ (82/5-70) به ترتیب در مولدین فرانسوی و ایرانی به دست آمد. میانگین هم آوری و متوسط اندازه تخم درگله فرانسوی به ترتیب 306/47±4080 و 0/089±4/93 و در گله ایرانی 276±4247 و 0/1±5/17 به دست آمد. بررسی روابط هم آوری- اندازه تخم، وزن مولد، طول مولد و اندازه تخم و وزن مولد با استفاده از آنالیز رگرسیون انجام پذیرفت. رابطه هم آوری و وزن در گله فرانسوی (0/52=r) و در گله ایرانی (0/36=r) به صورت خطی و شیب مثبت مشاهده شد. رابطه هم آوری با طول در گله فرانسوی 30% =r و در گله ایرانی 36%=r به دست آمد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مولدین فرانسوی کیفیت بهتری از نظر درصد لقاح، چشم زدگی، تفریخ، بازماندگی در سه ماهه اول و بازماندگی در سه ماهه دوم نسبت به مولدین ایرانی را دارا می باشند.
    کلیدواژگان: بازماندگی، درصد تفریخ، درصد لقاح، قزل آلای رنگین کمان، هم آوری
  • مینا مختاری *، محمدرضا ایمانپور، عبدالمجید حاجی مرادلو، سید حسین حسینی فر صفحات 199-206
    این پژوهش با هدف بررسی اثر استفاده خوراکی پروبیوتیک تجاری باکتوس و پربیوتیک گالاکتوالیگوساکارید بر رشد، بازماندگی، پارامترهای خونی و مقاومت در برابر استرس شوری ماهی گورامی سه خال انجام گرفت. برای این منظور 720 قطعه بچه ماهی گورامی سه خال (0/061±1) در دوازده گروه هرکدام با سه تکرار تصادفی تقسیم شدند. تیمار اول (شاهد) فقط با غذای تجاری ومابقی تیمارها با غذای تجاری مکمل شده به پروبیوتیک و پربیوتیک به ترتیب حاوی، تیمار دوم (0/1 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک) ، تیمار سوم (0/2 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک) ، تیمار چهارم (0/4 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک) ، تیمار پنجم (1% پربیوتیک) ، تیمار ششم (2% پربیوتیک) ، تیمار هفتم (0/1 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک و 1% پربیوتیک) ، تیمار هشتم (0/1 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک و 2% پربیوتیک) ، تیمار نهم (0/2 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک و 1% پربیوتیک) ، تیمار دهم (0/2 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک و 2% پربیوتیک) ، تیمار یازدهم (0/4 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک و 1% پربیوتیک) و تیمار دوازدهم (0/4 گرم بر کیلوگرم پروبیوتیک و 2% پربیوتیک) ، به مدت 90 روز تغذیه شدند. اندازه گیری فاکتورهای رشد، فاکتورهای خون و درصد بقاء در برابر تنش شوری در اتمام دوره آزمایش انجام شد. تیمار هفتم به طور معنی داری دارای شاخص رشد و تغذیه بهتر بود (0/05>p). هم چنین در بین فاکتورهای خونی نتایج نشان داد که تیمار هشتم دارای پروتئین کل بیش تر با تفاوت معنی داری نسبت به تیمار شاهد بود (0/05>p) ، ولی تیمارهای تغذیه شده با پربیوتیک (به تنهایی) ، (تیمارهای پنجم و ششم) به طور معنی داری دارای درصد بقاء بیش تری نسبت به تیمار شاهد بود (0/05>p). بنابراین پروبویتیک باکتوسل و پربیوتیک گالاکتوالیگوساکارید به صورت تلفیقی می تواند باعث بهبود رشد و میزان پروتئین کل خون و پربیوتیک گالاکتوالیگوساکارید (به تنهایی) می تواند باعث افزایش مقاومت به بروز تنش در ماهی گورامی سه خال شود.
    کلیدواژگان: ماهی گورامی سه خال، پروبیوتیک باکتوسل، پربیوتیک گالاکتوالیگوساکارید، شاخص های رشد، پارامترهای خونی، استرس شوری
  • صبا حسینی، عبدالعلی موحدی نیا، محسن حیدری، معصومه قدمی، جواد مهدوی، زینب صالحپور * صفحات 207-214
    هدف از این تحقیق بررسی دامنه سمیت ناشی از عصاره تنباکو بر ماهی قزل آلای رنگین کمان می باشد. با توجه به مطالعات انجام شده، بیش تر به آثار سوء و زیان بار تنباکو و دیگر ترکیبات آن بر انسان اشاره شده و کم تر به استفاده های مفید آن در صنایع توجه شده است. این مطالعه را می توان اولین گام در شناخت و توسعه استفاده مفید تنباکو در صنایع دیگر دانست. آزمایش سمیت حاد به صورت ساکن و براساس روش استاندارد OECD به مدت4روز انجام و پارامتر های موثر فیزیکوشیمیایی آب شامل pH، اکسیژن محلول و درجه حرارت کنترل گردید. در هر تیمار از 30 عدد ماهی قزل آلا با میانگین وزنی 0/02±5 گرم استفاده شد. بعد از به دست آوردن دامنه غلظت کشندگی، تیمار های نهایی با 5 تیمار برای تعیین غلظت کشنده (LC50 96 h) انجام پذیرفت. نتایج کمی به دست آمده توسط نرم افزار SPSS version. 16 و روش آماری Probit با سطح اطمینان 95 درصد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. غلظت کشنده (LC50 96 h) عصاره تنباکو برای ماهی قزل آلای رنگین کمان 3/55 میلی گرم بر لیتر و غلظت غیرموثر مربوطه (NOEC) ، معادل 0/35 میلی گرم بر لیتر به دست آمد. غلظت 0/01 LC50 96 h را سطح ایمن و مطمئن برای پرورش آبزیان توصیه می کنند درصورتی که در مطالعه فعلی غلظت 0/03 میلی گرم بر لیتر جهت پرورش لارو ماهی قزل آلای رنگین کمان پیشنهاد می گردد. ضمن توصیه به کارگیری عصاره آبی تنباکو در غلظت های پایین در استخرهای پرورشی جهت ماهی قزل آلا براساس یافته های این تحقیق غلظت غیرسمی و موثر و مجاز حداکثر 0/03 میلی گرم بر لیتر جهت استفاده سالم در استخرهای پرورشی پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: عصاره آبی تنباکو، ماهی قزل آلا رنگین کمان (Onchorhynchus mykiss)، سمیت
  • رزیتا سیاوشی، مهدی شمسایی مهرجان *، مهران جواهری بابلی صفحات 215-220
    این پژوهش باهدف بررسی اثر غلظت و جذب طیف کاروتنوییدی حاصل از مصرف5 دوز 0، 5، 10، 15 و 20%، جلبک Spirulina platensis درجیره غذایی 45 عدد مولد ماهی قزل آلای رنگین کمان (Onchorhynchus mykiss) به وزن 75±1046 گرم و طول متوسط 0/6±46/5 سانتی متر با سه تکرار بر تخم و لاور آن ها در 5 حوضچه آزمایشی به ابعاد 1/5×1×6 متر طی مدت 90 روز درسال های 1389-1390 صورت گرفت. در خاتمه نتایج آنالیز واریانس و مقایسه میانگین دانکن تیمارهای مورد مطالعه نشان داد که تیمار حاوی بیش ترین مقدار غظلت جلبک اسپیرولینا با (1/28 میلی گرم در گرم) دارای حداکثر مقدار جذب کاروتنوئید تخمک بوده و کم ترین مقدار جذب آن نیز به میزان 0/39 میلی گرم در گرم در تیمار شاهد دیده شده و اخنلاف بسیار معنی داری بین تیمارهای فوق و اختلاف معنی دار بین سه تیمار 20-10% جلبک Spirulina platensis درجیره غذایی اختلاف معنی دار برقرار است (0/05>p). به علاوه بین تخم ولاروهای حاصل از مصرف غلظت های کاروتنوئیدی مختلف در جیره غذایی مولدین اختلاف بسیار معنی داری برقرار است (0/01>p). هم چنین میزان جذب طیف کاروتنوئیدی قابل مشاهده حاصل از مصرف Spirulina platensis در تخمک ها و لاروهای استحصال شده از غلظت صفر تا 20% جلبک مصرفی از یک روند افزایشی متابعت می کند.
    کلیدواژگان: ریزجلبک Spirulina platensis، غلظت کاروتنوئیدی، جذب طیف نوری، تخم و لارو، ماهی قزل آلای رنگین کمان
  • نجمه شانسی *، نرگس مورکی، حسین غفوریان، حسینعلی خوشباور رستمی صفحات 221-228
    به منظور بررسی اثر جایگزینی پودر ماهی در سطوح متفاوت با پودر ضایعات ماکیان به ترتیب 3 جیره غذایی به همراه یک جیره شاهد به شکل کرامبل در قالب یک طرح کاملا تصادفی استفاده گردید. برای این منظور 450 قطعه ماهی گرین تیلور (Andinocara rivulatus) با میانگین وزنی و طولی به ترتیب 0/0±0/09 (گرم) و 0/07±1/921 (سانتی متر) با استفاده از سه جیره آزمایشی با سطوح 25، 50، 75 درصد پودر ضایعات جایگزین شده با پودر ماهی به شکل کرمبل به همراه گروه شاهد در قالب 4 گروه هر کدام با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. در طول دوره ماهیان هر 15 روز یک بار زیست سنجی شدند و پس از 97 روز پرورش در پایان دوره، فاکتور های رشد اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند ماهیان تغذیه شده با جیره های تغذیه ای از نظر میزان طول و وزن بدن، نرخ رشد ویژه طولی و وزنی، ضریب تبدیل غذایی، فاکتور وضعیت، درصد بقاء، فاکتور رشد روزانه در بین تیمار های مورد بررسی در مقایسه گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشتند (0/05<p). هم چنین نتایج این تحقیق نشان داد جایگزینی پودر ضایعات طیور به جای پودر ماهی در سطح جایگزینی 50% می تواند جایگزین مناسبی برای پودر ماهی در جیره ماهی گرین تیلور پیشنهاد شود.
    کلیدواژگان: گرین تیلور (Andinocara rivulatus)، پودر ماهی، پودر ضایعات ماکیان
  • مریم نصرالله پورمقدم، هادی پورباقر *، سهیل ایگدری صفحات 229-236
    سایپرمترین یکی از حشره کش های پرکاربرد است. باقی مانده این سم در محیط زیست ممکن است آسیب های جدی به اکوسیستم به ویژه جمعیت ماهی ها و بی مهرگان آبزی وارد سازد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر متقابل استرس زاهای طبیعی نظیر دما و دفعات غذادهی با حشره کش سایپرمترین بر بافت آبشش ماهی آفانیوس صوفیا (Aphanius sophiae) انجام شد. ماهیان در غلظت صفر (شاهد) و 0/02 میکروگرم بر لیتر سایپرمترین و در متغیرهای محیطی درجه حرارت (1±16و 1±25درجه سانتی گراد) و غذا (دو مرتبه در روز و هر سه روز یک بار) برای مدت چهارده روز در شرایط آزمایشگاهی نگه داری شدند. هایپرپلازی سلول های اپیتلیوم راسی لاملای ثانویه، هایپرپلازی سلول های موکوسی درلاملای اولیه، اپیتلیال لیفتینگ، خمیدگی لاملای ثانویه، پوسته پوسته شدن اپیتلیال لاملای ثانویه، هایپرتروفی سلول های پیلار، فیوژن، کوتاه شدگی لاملای ثانویه و آنوریسم بیش ترین تغییرات هیستوپاتولوژیک مشاهده شده بود. نتایج نشان داد که سه فاکتور سم، دما و دفعات غذادهی دارای تاثیر معنی داری بر تخریب بافت آبشش هستند (0/05>p). سم و دفعات غذادهی تاثیر مستقیم و درجه حرارت تاثیر معکوس بر تخریب بافت آبشش از خود نشان دادند (0/05>p). استفاده از این گونه برای ارزیابی سایپرمترین در اکوسیستم های آبی متاثر از دما و وضعیت تغذیه ای است و باید مد نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: سایپرمترین، آبشش، دما، دفعات غذادهی، ماهی آفانیوس صوفیا
  • محمدرضا ایمانپور *، احمد عرب صباحی، معصومه بحرکاظمی، مینا مختاری صفحات 237-244
    در این تحقیق اثرات رژیم غذایی حاوی 17-بتا استرادیول روی رشد و تغییر جنسیت بچه ماهی گورامی سه خال (Trichogaster trichopterus) مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور 240 قطعه بچه ماهی نورس گورامی به وزن اولیه 0/12±1/26 گرم طی 90 روز با 17-بتا استرادیول در دوزهای مختلف (0، 10، 25 و 50 میلی گرم استرادیول در کیلوگرم جیره غذایی) تغذیه شدند. در پایان دوره آزمایش از بچه ماهیان جهت اندازه گیری هماتوکریت و گلبول های سفید خون گیری شد. یافته های آنالیز واریانس شاخص های رشد (ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، رشد روزانه و اختلاف وزن) ، درصد هماتوکریت و تعداد گلبول های سفید بین تیمارهای مختلف، اختلاف معنی داری را نشان نداد (0/05<p). بیش ترین عملکرد رشد و تغذیه در تیمار 3 (دوز 25 میلی گرم استرادیول در کیلوگرم جیره غذایی) مشاهده شد. نتایج حاصل از تاثیر17-بتا استرادیول روی تغییر جنسیت اختلاف معنی داری را بین گروه های مختلف تیماری، نشان نداد (0/05<p) ، اما با افزایش میزان هورمون ماده زایی روندی افزایشی داشت.
    کلیدواژگان: ماهی گورامی سه خال، 17- بتا استرادیول، تغییر جنسیت
  • علینقی سرپناه، آرزو مشکوه روحانی، مهران یاسمی، مهران پارسا * صفحات 245-250
    آزمایشی جهت تعیین میزان پروتئین بهینه جیره غذایی ماهی اسکار (Astronotus ocellatus) طراحی شد. ماهیان با چهار نوع جیره غذایی با میزان کالری یکسان و با میزان پروتئین 40، 45، 50 و 55 درصد به مدت 8 هفته تغذیه شدند. کم ترین و بیش ترین افزایش وزن به ترتیب در ماهیان تغذیه شده با جیره 40 و 50 درصد پروتئین مشاهده شد. تنها اختلاف معنی داری در افزایش وزن ماهیان تغذیه شده با جیره 40 درصد پروتئین نسبت به دیگر جیره های پروتئین مشاهده شد (p<0/05). کم ترین و بیش ترین نرخ بازدهی پروتئین به ترتیب در جیره حاوی 55 درصد و 50 درصد پروتئین به دست آمد، ولی اختلاف معنی داری در نرخ بازده پروتئین بین تیمارهای مختلف پروتئین جیره غذایی مشاهده نشد (p>0/05). کم ترین و بیش ترین نرخ رشد ویژه به ترتیب در جیره حاوی 40 درصد و 50 درصد پروتئین مشاهده شد. بهترین ضریب تبدیل غذایی در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 45 درصد پروتئین به دست آمد. نتایج حاصل از فاکتور ضریب تبدیل غذایی ماهی اسکار نشان داد که با افزایش پروتئین جیره از 40 به 45 درصد، ضریب تبدیل غذایی بهتری در ماهیان مشاهده می شود ولی با افزایش بیش تر پروتئین جیره به میزان 50 و 55 درصد، ضریب تبدیل غذایی افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: پروتئین جیره، رشد، ماهی اسکار، Astronotus ocellatus
  • ندا ذوالفقاری ذوالفقاری، ویدا حجتی*، هومن شجیعی صفحات 251-258
    منطقه شکار ممنوع هزارجریب با وسعت حدود 49هزار هکتار واقع در جنوب شرقی شهرستان بهشهر و جنوب شهرستان گلوگاه در استان مازندران از تنوع گیاهی و جانوری قابل توجهی برخوردار است. هدف از این مطالعه شناسایی فون دوزیستان و مارهای منطقه هزارجریب از طریق آنالیز صفات مورفولوژیکی و استفاده از کلیدهای شناسایی معتبر بوده است. در این تحقیق که در بهار و تابستان سال 1393 انجام شد تعدادی 33 نمونه دوزیست و 44 نمونه مار از منطقه شکار ممنوع هزار جریب جمع آوری و به آزمایشگاه جانورشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دامغان منتقل گردیدند. نتایج حاصل نشان داد همه نمونه ها از راسته دوزیستان بی دم از سه خانواده هیلیده، بوفونیده و رانیده می باشند. در مجموع چهار گونه دوزیست شامل قورباغه درختی خاوری (6%) ، وزغ سبز (33%) ، قورباغه جنگلی (12%) و قورباغه مردابی (49%) شناسایی شدند. قورباغه مردابی بیش ترین فراوانی و قورباغه درختی خاوری کم ترین فراوانی را به طور معنی داری در منطقه دارا بودند. نمونه های مار متعلق به سه خانواده کلوبریده، تیفلوپیده و ویپریده هستند. در مجموع یازده گونه مار شامل مار سیاه سوجه (2%) ، مار پلنگی (4%) ، سوسن مار (4%) ، قمچه مار (5%) ، مار آتشی (9%) ، مار موش خور ایرانی (11%) ، گوند مار (15%) ، مار آبی (15%) ، مار چلیپر (24%) ، مار کرمی شکل اوراسیا (4%) و افعی قفقازی (2%) شناسایی شدند. مار چلیپر بیش ترین فراوانی و مار سیاه سوجه کم ترین فراوانی را به طور معنی دار در منطقه شکار ممنوع هزارجریب دارا بودند
    کلیدواژگان: دوزیستان، مارها، منطقه شکار ممنوع، هزار جریب، استان مازندران
  • فرزانه فرخی *، شهلا جمیلی، مریم شهیدی، علی ماشینچیان، غلامحسین وثوقی صفحات 259-264
    در این تحقیق، LC50 حشره کش مالاتیون در ماهی کلمه خزری (Rutilus rutilus caspicus) مشخص گردید و هم چنین اثر سه دوز مختلف حشره کش مالاتیون (ppm -0/05-0/01-0/1) برروی بافت های آبشش و کبد این ماهی، مورد مطالعه قرار گرفت. تیمار شاهد در آب فاقد حشره کش مالاتیون نگه داری شد. هر یک از تیمارها، دارای سه تکرار بود. بافت های مورد نظر در روزهای 3، 13 و 23 روز پس از افزودن مالاتیون و نیز 30 روز پس از قطع کامل مالاتیون، نمونه برداری شدند و مورد مطالعه بافت شناسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که LC50 مالاتیون در ماهی کلمه برابر با ppm 6/5 است. این حشره کش سبب تخریب و آسیب در بافت های کبد و برانش شد. ماهیان گروه شاهد دارای بافت های طبیعی و سالم بودند اما در کبد ماهیان سایر تیمارها دژنراسیون هپاتوسیت ها، پیکنوزه شدن هسته ها، واکولاسیون هپاتوسیت ها، پرخونی عروق، پرخونی سینوزوئیدها و واکولاسیون سیتوپلاسم سلول های کبدی و در آبشش آن ها نیز تورم لایه پایه، پرخونی لاملاها، هیپرپلازی، فیوژن لاملاها، نکروز تیغه های ثانویه، افزایش سلول های موکوسی، و تلانژیکتازی، مشاهد گردید. آسیب های وارده در دوزهای بالاتر، و با گذشت زمان، شدیدتر بود.
    کلیدواژگان: ماهی کلمه، LC50، حشره کش ماالاتیون، مطالعات بافت شناسی