فهرست مطالب

پژوهشهای تولیدات دامی - پیاپی 16 (تابستان 1396)

فصلنامه پژوهشهای تولیدات دامی
پیاپی 16 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/08/20
  • تعداد عناوین: 25
|
  • رضا صلاحی مقدم *، شهریار مقصودلو، یوسف مصطفی لو، محمدحسین شهیر، جواد بیات کوهسار صفحات 1-10
    تحقیقی به صورت فاکتوریل 3×3 (سه سطح مختلف پروتئین خام در جیره: توصیه شرکت کاب، 10 و 20 درصد کمتر از حد توصیه شرکت کاب و سه نوع فرمولاسیون جیره: جیره ای بر پایه ذرت و کنجاله سویا بعنوان شاهد، جیره دارای گندم و جو و برخی محصولات جانبی کشاورزی که اسیدآمینه های گوگرد دار، لیزین و ترئونین کل آن برابر مقادیر کل همین اسیدآمینه ها درجیره اول بود و جیره ای مشابه جیره دوم با این تفاوت که اسید آمینه های گوگرد دار، لیزین و ترئونین قابل هضم آن، برابر مقادیر قابل هضم همین اسیدآمینه در جیره اول بود) با 4 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی به منظور بررسی اثر نوع خوراک و سطح پروتئین جیره بر دفع نیتروژن جوجه های گوشتی انجام گرفت. تاثیر نوع خوراک بر میزان مصرف، دفع و ابقای نیتروژن (کیلوگرم در واحد آزمایشی) معنی داربود. به طوری که جیره ذرت- سویا بیشترین میزان مصرف، ابقاء و دفع نیتروژن آمونیاکی و کمترین میزان دفع نیتروژن در بستر را ایجاد نمود (05/0> p) و برعکس جیره دارای گندم، جو و ضایعات کشاورزی متعادل شده بر اساس اسید های آمینه کل کمترین میزان مصرف، ابقاء و تولید نیتروژن آمونیاکی را باعث گردید. تنظیم جیره بر اساس اسید های آمینه قابل هضم، وضعیت مصرف، ابقاء و دفع نیتروژن بستری جوجه های گوشتی را تا حدی بهبود بخشید. کاهش سطح پروتئین جیره باعث کاهش معنی دار مصرف، ابقاء و دفع نیتروژن به صورت مطلق گردید (05/0> p) اما درصد ابقاء نیتروژن را در هر واحد آزمایشی بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: فرمولاسیون خوراک، سطح پروتئین، اسیدآمینه کل، اسیدآمینه قابل هضم، دفع نیتروژن
  • حسن نبی پور افروزی*، منصور رضایی، وحید تقی زاده صفحات 11-20
    این آزمایش به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف کنجاله گوار (صفر، 5 و 10 درصد) و آنزیم بتا-ماناناز (صفر و 05/0 درصد) در دوره های رشد و پایانی در قالب یک آزمایش فاکتوریل 3×2 با طرح بلوک های کامل تصادفی بر جمعیت باکتریایی ایلئوم، پاسخ ایمنی و برخی فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی انجام شد. سیصد و شصت قطعه جوجه خروس گوشتی سویه تجاری راس 308 با 6 تیمار، هر تیمار از 4 تکرار و 15 قطعه جوجه در هر واحد آزمایشی به مدت 42 روز پرورش یافتند. جهت ارزیابی جمعیت باکتریایی ایلئوم، پرنده های مورد آزمایش در سن 42 روزگی به روش جابجایی مهره های گردنی کشتار شدند و پس از باز کردن حفره شکمی، جمعیت باکتریایی مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی پاسخ ایمنی، در سن 35 روزگی یک میلی لیتر گلبول قرمز گوسفند به صورت داخل عضلانی تزریق شده و در سن 41 روزگی از ناحیه ورید بال خونگیری به عمل آمد. به منظور تعیین فراسنجه های خونی، از هر تیمار 4 پرنده انتخاب و پس از خون گیری، نمونه های خون برای تعیین برخی فراسنجه های خونی به آزمایشگاه منتقل شده است. نتایج این آزمایش نشان داد که کمترین جمعیت باکتری های بی هوازی و ای کولای مربوط به جوجه های تغذیه شده با سطح 10 درصد کنجاله گوار حاوی مکمل آنزیمی بود (05/0P<)، اما تغذیه سطوح مختلف کنجاله گوار و مکمل آنزیمی بر پاسخ ایمنی و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی اثر معنی داری نداشت. به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از 10 درصد کنجاله گوار در جیره غذایی همراه با مکمل آنزیمی باعث کاهش باکتری های بی هوازی و ای-کولای در ایلئوم شد، اما تاثیری روی فراسنجه های خونی و پاسخ ایمنی جوجه های گوشتی نداشت.
    کلیدواژگان: آنزیم بتا-ماناناز، پاسخ ایمنی، جمعیت باکتریایی، جوجه گوشتی، فراسنجه های خونی، کنجاله گوار
  • زهرا نیک نفس، امیدعلی اسماعیلی پور *، روح الله میرمحمودی، سعید امین صفحات 21-28
    این تحقیق به منظور بررسی تاثیر تفاله خشک مرکبات (0، 5 و 10 درصد) و مکمل آنزیم پکتیناز (0 و 2000 واحد در کیلوگرم) بر میزان مصرف خوراک، افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، قابلیت هضم مواد مغذی، pH محتویات سنگدان و ایلئوم و اندازه نسبی اندام های داخلی جوجه های گوشتی اجرا شد. در این آزمایش از 240 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس 308 در قالب یک آزمایش فاکتوریل 3×2 بر پایه طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار و تعداد 10 پرنده در هر تکرار به مدت 42 روز استفاده شد. در پایان هر دوره آزمایش (آغازین، رشد و پایانی) میزان مصرف خوراک و افزایش وزن بدن اندازه ‏گیری و ضریب تبدیل محاسبه شد. در پایان 42 روزگی، قابلیت هضم مواد مغذی، pH محتویات سنگدان و ایلئوم و اندازه نسبی اندام های داخلی جوجه ‏های گوشتی اندازه‏ گیری شد. نتایج نشان داد که مکمل پکتیناز تاثیر معنی‏ داری بر میزان مصرف خوراک، افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، قابلیت هضم مواد مغذی، pH محتویات سنگدان و ایلئوم و اندازه نسبی اندام های داخلی جوجه‏ های گوشتی نداشت (05/0

    P ). هیچ اثر بر هم کنشی بین تفاله خشک مرکبات و آنزیم پکتیناز برای پارامترهای اندازه ‏گیری شده در این تحقیق وجود نداشت (05/0 کلیدواژگان: آنزیم پکتیناز، تفاله خشک مرکبات، جوجه گوشتی، عملکرد

  • علی اکبر سالاری، احمد حسن آبادی*، حسن نصیری مقدم، غلامعلی کلیدری صفحات 29-39
    اثر افزودن اسید کلریدریک و اسید بوتیریک به جیره بر عملکرد، قابلیت هضم ظاهری پروتئین، جمعیت میکروبی روده کوچک، شاخص های لاشه و بافت شناسی روده جوجه های گوشتی نر بررسی شد. تعداد 280 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس 308 به7 تیمار، 4 تکرار و 10 قطعه اختصاص داده شد. داده ها در قالب طرح کاملا تصادفی آنالیز آماری شدند. تیمارهای آزمایشی شامل افزودن دو سطح اسید کلریدریک (5/1 و 3 درصد)، دو سطح اسید بوتیریک (2/0 و 4/0 درصد) و دو سطح مخلوطی از آنها (5/4+1/0 و 3+2/0 درصد به ترتیب اسید کلریدریک+ اسید بوتیریک) و یک تیمار شاهد بود. نتایج نشان داد که تاثیر افزودن اسید کلریدریک و اسید بوتیریک به جیره بر میانگین وزن و افزایش وزن روزانه بدن در مقایسه با گروه شاهد معنی دار نبود، با وجود این، تیمار اسید کلریدریک در سطح 3 درصد کمترین و تیمار اسید بوتیریک در سطح 4/0 درصد بالاترین میانگین وزن و افزایش وزن روزانه بدن را داشتند. اسیدهای افزوده شده اثر معنی داری بر ضریب تبدیل غذایی در دوره رشد نسبت به تیمار شاهد داشتند و در تیمارهای اسید کلریدریک با سطح 3 درصد و استفاده توام آن با اسید بوتیریک (2+3/0درصد) بالاترین مقدار بود. اثر تیمارها بر قابلیت هضم ظاهری پروتئین، جمعیت میکروبی روده کوچک، شاخص های لاشه و بافت شناسی روده جوجه های گوشتی در مقایسه با گروه شاهد معنی دار نبود. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که استفاده از اسید کلریدریک و اسید بوتیریک در جیره های غذایی تاثیر مثبتی بر عملکرد، شاخص های لاشه و مورفولوژی روده کوچک جوجه های گوشتی نداشت.
    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، اسید بوتیریک، لاشه، اسید کلریدریک، بافت شناسی، عملکرد
  • سیدموسی حسینی نشلی، فرید مسلمی پور*، شهریار مقصودلو، محمد کاظمی فرد صفحات 40-46
    این آزمایش به منظور بررسی اثرات تغذیه زودهنگام زرده تخم مرغ و روغن سویا بر عملکرد رشد و ریخت شناسی روده جوجه گوشتی انجام شد. برای این منظور 525 قطعه جوجه گوشتی راس 308 تفریخ شده در قالب یک طرح کامل تصادفی با 7 تیمار و 5 تکرار و 15 جوجه در هر تکرار استفاده شد. تیمارها شامل شاهد (بدون تغذیه زودهنگام) و تغذیه با سطوح 4/0 و 8/0 (دو وعده 4/0 سی سی) زرده تخم مرغ، روغن سویا و آب بود که بعد از تخلیه از انکوباسیون به صورت اجباری و به کمک دستگاه خورانده شد. سپس همه جوجه ها به مدت 21 روز با جیره یکسان تغذیه شدند. در پایان دوره، از هر تکرار دو پرنده جهت تهیه نمونه روده کوچک برای آزمایش ریخت شناسی ژژونوم کشتار شد. مصرف خوراک و وزن زنده به صورت هفتگی ثبت گردید. نتایج نشان داد که عملکرد رشد جوجه ها فقط در هفته اول پرورش تحت تاثیر تیمارهایی آزمایشی قرار گرفت (05/0P<) به طوری که گروه دو بار تغذیه شده با زرده تخم مرغ کمترین مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی را نسبت به سایر گروه ها داشت. شاخص های ریخت شناسی نمونه ژژونوم روده کوچک جوجه ها با شدت های مختلف تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت به طوری که جوجه های دو بار تغذیه شده با زرده تخم مرغ به طور معنی دار بیشترین ارتفاع، عرض، مساحت ویلی ها و نسبت ارتفاع ویلی به عمق کریپت را نسبت به سایر تیمارها داشت (05/0P<). عمق کریپت ها و ضخامت عضله زیرمخاط نیز در این گروه بیشترین بود. به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد دو بار تغذیه زرده تخم مرغ به عنوان تغذیه زودهنگام جوجه ها می تواند باعث بهبود شاخص های رشد پرزهای روده و همچنین، بهبود ضریب تبدیل غذایی آنها در هفته اول پرورش شود.
    کلیدواژگان: تغذیه زود هنگام، عملکرد، ریخت شناسی روده، جوجه گوشتی
  • علی اباذزی، بهمن نوید شاد *، فرزاد میرزایی آقجه قشلاق، سعید نیک بین صفحات 47-54
    در این آزمایش از 200 قطعه جوجه گوشتی از سویه راس 308 در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار استفاده شد . جیره ها شامل جیره شاهد فاقد پوسته برنج و چهار جیره آزمایشی حاوی پوسته برنج در دو سطح 75/0% یا 5/1% در یکی از دو اندازه کوچکتر از 1 میلی متر و یا بین 1 تا 2 میلی متر بودند. عملکرد رشد طی 42 روز ه بصورت دوره رشد و پایانی، صفات لاشه به صورت نسبتی از وزن اندام ها به وزن زنده و همچنین قابلیت هضم مواد مغذی جیره های آزمایشی تعیین گردیدند. در دوره رشد جیره های حاوی پوسته برنج در سطح 5/1% صرف نظر از اندازه ذرات آنها منجر به افزایش وزن روزانه بیشتری در جوجه های گوشتی در مقایسه با جیره های حاوی سطح پایین تر یعنی 75/0% پوسته جو شدند (05/0>P ). میزان مصرف خوراک جوجه های توسط نوع جیره آزمایشی تحت تاثیر قرار نگرفت. ضریب تبدیل غذایی در گروه تغذیه شده با سطح 75/0% پوسته برنج با اندازه ذرات 2-1 میلی متر پایین تر از گروه تغدیه شده با سطح 75/0% پوسته برنج با اندازه ذرات کمتر از 1 میلی متر بود (05/0>P ). در مقابل وزن سنگدان در جوجه های تغذیه شده با 5/1% پوسته برنج با اندازه ذرات 2-1 میلی متر افزایش یافت و تفاوت مشاهده شده با گروه تغذیه شده با 75/0% پوسته برنج با اندازه ذرات کمتر از 1 میلی متر معنی دار بود (05/0>P ). قابلیت هضم ماده خشک، خاکستر و چربی خام در جیره حاوی 75/0% پوسته برنج با اندازه ذرات 2-1 میلی متر بالاتر از سایر جیره ها بود وتفاوت های مشاهده شده بخصوص با گروه شاهد معنی دار بودند (05/0>P ). نتایج این تحقیق پیشنهاد می نماید که استفاده از پوسته برنج با اندازه ذرات 2-1 میلی متر در سطح 75/0% از جیره می تواند اثرات مثبتی بر راندمان تولیدی و نیز هزینه خوراک جوجه های گوشتی داشته باشد.
    کلیدواژگان: اندازه ذرات، پوسته برنج، جوجه گوشتی، عملکرد رشد، صفات لاشه، ضرایب هضمی، هزینه تولید
  • پرویز الله دو، حیدر زرقی*، حسن کرمانشاهی، محمدرضا عدالتیان صفحات 55-62
    به منظور بررسی اثر افزودن سرکه سیب به آب مصرفی بر عملکرد رشد، سیستم ایمنی، pH محتویات دستگاه گوارش و جمعیت لاکتوباسیلوس ایلئوم جوجه های گوشتی این آزمایش انجام شد. آزمایش با استفاده از 165 قطعه جوجه خروس گوشتی یک روزه سویه راس 308، در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار (افزودن سطوح صفر، 1 و 2 درصد سرکه سیب به آب مصرفی)، 5 تکرار و 11 قطعه پرنده در هر تکرار در دامنه سنی 42-1 روزگی انجام شد. افزودن سرکه سیب به میزان 1 درصد به آب مصرفی باعث کاهش معنی دار مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی (05/0P<) جوجه های گوشتی در دوره های سنی 10-1 و 24-11 روزگی شد. ایمنی سلولی ایجاد شده در پاسخ به تزریق فیتوهموآگلوتینین (PHA-P) در سن 42 روزگی در پرندگان دریافت کننده آب حاوی سرکه سیب (1 و 2 درصد) در مقایسه با پرندگان دریافت کننده آب فاقد افزودنی به طور معنی دار بیشتر بود (05/0P<). افزودن سطوح مختلف سرکه سیب به آب مصرفی تاثیر معنی داری بر جمعیت لاکتوباسیلوس ایلئوم و pH محتویات چینه دان، سنگدان و ایلئوم در سن 10 روزگی نداشت. افزودن سطوح مختلف سرکه سیب به آب مصرفی تاثیر معنی داری بر وزن نسبی اندام های لنفوئیدی در سن 42 روزگی و تیتر آنتی بادی در پاسخ به تزریق گلبول های قرمز گوسفند نداشت (05/0P>). نتایج این آزمایش نشان داد که افزودن سرکه سیب به آب مصرفی باعث بهبود عملکرد رشد جوجه های گوشتی شد. همچنین مصرف سرکه سیب در سنین پایین اثر بخش تر بود.
    کلیدواژگان: آب آشامیدنی، ایمنی، جوجه های گوشتی، سرکه سیب، عملکرد
  • فاطمه عزیزعلی آبادی، حسن درمانی کوهی*، مهرداد محمدی، محمدحسن نظران صفحات 63-69
    به منظور بررسی تاثیر پروتئین جیره و نانو یاور بر عملکرد، تیتر واکسن نیوکاسل و پارامترهای خونی جوجه های گوشتی، آزمایشی به مدت 42 روز با استفاده از 240 قطعه جوجه ی گوشتی یک روزه سویه راس 308، در قالب آزمون فاکتوریل 2×3 با سه سطح پروتئین (پایین، متوسط و بالا) و دو سطح نانو یاور (حاوی نانو یاور و فاقد نانویاور) در یک طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار و 4 تکرار و 10 قطعه جوجه در هر تکرار انجام گرفت. نتایج نشان داد که از میان اثرات اصلی و متقابل سطح پروتئین جیره و نانو یاور، تنها اثر اصلی سطح پروتئین جیره بر میانگین افزایش وزن در کل دوره معنی دار بود. در رابطه با تیتر آنتی بادی ضد ویروس نیوکاسل تنها اثر اصلی نانو یاور در روز 28 معنی دار شد. اثر اصلی نانو یاور بر تعداد گلبول های سفید معنی دار بود، درحالی که درصد هتروفیل، لنفوسیت و نسبت هتروفیل به لنفوسیت (H/L) تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. در کل نتایج پژوهش حاضر نشان داد که استفاده از سطوح بالای پروتئین جیره سبب بهبود عملکرد رشد در جوجه های گوشتی شد. به علاوه، استفاده از نانو یاور باعث افزایش تیتر آنتی بادی علیه ویروس نیوکاسل و افزایش تعداد گلبول های سفید و به دنبال آن تقویت سیستم ایمنی پرنده شد.
    کلیدواژگان: پاسخ ایمنی، پروتئین، عملکرد، نانو یاور، جوجه های گوشتی
  • علیرضا صفامهر*، فرزاد چاووشی، علی نوبخت صفحات 70-78
    این تحقیق به منظور تعیین اثرات استفاده از پودر گیاهان دارویی آویشن و مرزه، همراه با آنزیم بر عملکرد، کیفیت لاشه و فراسنجه های خونی جوجه های گوشتی از سن 1 تا 42 روزگی انجام شد. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 480 قطعه جوجه گوشتی (سویه ی راس 308) در 8 تیمار و 3 تکرار (هر تکرار دارای 20 قطعه جوجه) اجراء شد. جیره های آزمایشی عبارت بودند از: 1) تیمار شاهد (بدون استفاده از گیاهان دارویی)، 2) حاوی 1 درصد آویشن، 3) حاوی 1 درصد مرزه 4) حاوی تیمار شاهد + 05/0% مولتی آنزیم، 5) حاوی 5/0 درصد مرزه + 5/0 درصد آویشن، 6) حاوی 1 درصد آویشن + 05/0 درصد مولتی آنزیم، 7) حاوی 1 درصد مرزه + 05/0 درصد مولتی آنزیم، 8) حاوی 5/0 درصد مرزه + 5/0 درصد آویشن و 05/0 درصد مولتی آنزیم. نتایج بدست آمده از این آزمایش نشان داد که افزودن گیاهان دارویی مرزه و آویشن و مکمل مولتی آنزیم به طور معنی داری سبب افزایش وزن روزانه و بهبود ضریب تبدیل غذائی در دوره رشد (21 تا 42 روزگی) و کل دوره پرورشی (0 تا 42 روزگی) در مقایسه با تیمار شاهد شدند (05/0>P). استفاده توام آویشن و مرزه سبب کاهش درصد چربی بطنی در مقایسه با تیمار 4 شد (05/0>P). غلظت کلسترول، تری گلیسرید، آلبومین و اسید اوریک خون تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار نگرفت. کمترین درصد هتروفیل و نسبت هتروفیل به لمفوسیت در تیمار حاوی مخلوط آویشن و مرزه و مولتی آنزیم مشاهده شدند (05/0>P). به طور کلی نتیجه گیری می شود که استفاده از مخلوط آویشن و مرزه و مکمل مولتی آنزیم اثرات مثبت بر رشد، کاهش چربی بطنی و صفات ایمنی دارد.
    کلیدواژگان: آنزیم، آویشن، جوجه های گوشتی
  • مهدی رحمت زاده، حمید کهرام، احمد زارع شحنه * صفحات 79-85
    مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف آنتی اکسیدان بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول بر بهبود انجمادپذیری اسپرم بز مهابادی انجام شد. چهار راس بز مهابادی (3-4 سال) به منظور جمع آوری مایع منی توسط واژن مصنوعی، به مدت پنج هفته و هر هفته یک نوبت در طول فصل غیر تولیدمثلی مورد استفاده قرار گرفت. نمونه های منی دارای کیفیت خوب با هم مخلوط شدند و همراه با رقیق کننده حاوی غلظت های مختلف بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول (صفر، یک، دو و چهار میلی مولار) به پنج قسمت مساوی تقسیم شد. فراسنجه های اسپرم، از جمله جنبایی کل، جنبایی پیش رونده، زنده مانی، یک پارچگی غشا و ناهنجاری کل ارزیابی شد. با توجه به نتایج، غلظت چهار میلی مولار BHA، سبب بهبود معنی دار زنده مانی، یکپارچگی غشا و جنبایی پیش رونده اسپرم پس از یخ گشایی شده است (05/0>P). اما تفاوت معنی داری بین سطوح دیگر (یک و دو میلی مولار) و گروه های شاهد وجود نداشت (05/0 کلیدواژگان: اسپرم، آنتی اکسیدان بوتیلیتد هیدروکسی آنیزول، بز مهابادی، جنبایی، کیفیت
  • علی هاتفی، آرمین توحیدی*، ابوالفضل زالی، سعید زین الدینی، مهدی گنج خانلو صفحات 86-93
    در این پژوهش، اثر به کارگیری بتا-2 آگونیست زیلپاترول هیدروکلرید به عنوان یک محرک رشد بر شاخص های رنگ،
    ویژگی های شیمیایی (محتوای پروتین، چربی، خاکستر و ماده خشک) و برخی از خصوصیات کیفی برای مصرف کننده (افت پخت، تردی، آبداری، طعم، شدت بد طعمی و پذیرش کلی) ماهیچه راسته در بزغاله های نر اخته شده نژاد مهابادی مورد بررسی قرار گرفت. در این تحقیق از 16 بزغاله نر اخته شده مهابادی با میانگین وزنی و سنی به ترتیب 84/1±23 کیلوگرم 6 ماهه برای دوره پروار 93 روزه در دو گروه (n=8) مورد استفاده قرار گرفتند. بزغاله ها با جیره ای بر پایه 2/15 درصد پروتئین و 35/2 مگاکالری انرژی متابولیسمی تغذیه شدند. در روز 60 دوره پروار، این بتاآگونیست در سطح 2/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن زنده به بزغاله های مورد نظر به مدت 30 روز خورانده شد. بزغاله ها بعد از سپری کردن 3 روز دوره محرومیت از مصرف زیلپاترول هیدروکلرید، در کشتارگاه صنعتی کشتار شدند و لاشه های حاصل در دمای °C4 به مدت 24 ساعت نگه داری شدند. بعد این مدت و پس از ارزیابی رنگ، ماهیچه راسته از ناحیه دنده 11 تا 13 جدا و در دمای °C18- نگهداری شد. استفاده زیلپاترول هیدروکلرید سبب افزایش محتوای پروتئین (01/0P<)، خاکستر (08/0P<)، رطوبت (05/0P<) و کاهش چربی (05/0P<) ماهیچه شد. اما سبب افزایش درصد اتلاف (05/0P<) پخت و کاهش پذیرش گوشت (01/0P<) از طرف مصرف کنندگان ارزیاب شد. هم چنین، زیلپاترول موجب کاهش شاخص های رنگی اشباعیت، a*، b* و افزایش L* (01/0P<) و زاویه رنگ (05/0P<) شد. بر اساس یافته های این پژوهش، بتاآگونسیت زیلپاترول هیدروکلرید سبب بهبود ترکیب شیمیایی و شاخص های رنگ، ولی کاهش خصوصیات چشایی گوشت در بزغاله های نر اخته شد.
    کلیدواژگان: بتا-2 آگونیست، بزغاله، پذیرش گوشت، رنگ، زیلپاترول هیدروکلرید
  • نادر رضوی، توحید وحدت پور *، یحیی ابراهیم نژاد صفحات 94-102
    هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات کاهش انرژی و پروتئین جیره با استفاده از سطوح مختلف تفاله لیموترش بر هورمون های مربوط به رشد، فراسنجه های خون و عملکرد جوجه های گوشتی بود. در مجموع تعداد 240 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه راس 308 در یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار) 4 تکرار و در هر تکرار با 15 قطعه) قرار داده شدند. تیمارها به ترتیب حاوی صفر، 4، 8 و 12 درصد تفاله لیموترش بودند. در انتهای آزمایش، صفات عملکردی محاسبه و پس از جداسازی سرم از نمونه های خون، هورمون ها به روش الایزا و شاخص های بیوشیمیایی خون با سیستم اتو آنالایزر اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که جیره های حاوی تفاله مرکبات باعث کاهش وزن جوجه ها در انتهای دوره های آغازین و پایانی شد (05/0>P). هم چنین، مصرف سطوح مختلف تفاله در جیره باعث کاهش بازده لاشه، وزن سینه و چربی ناحیه شکمی شد (05/0>P). مصرف تفاله لیموترش باعث کاهش کلسترول، تری گلیسریدها، لیپوپروتئین با چگالی کم و افزایش لیپوپروتئین با چگالی زیاد در خون جوجه های گوشتی شد (05/0>P). مصرف تفاله لیموترش تاثیر معنی داری بر سطح هورمون های رشد و انسولین خون نداشت، اما باعث کاهش ترشح هورمون تیروکسین شد (05/0>P) که این
    می تواند باعث کاهش متابولیسم پایه بدن و علت کاهش رشد باشد. در این تحقیق به جهت کنترل دقیق سالن محل انجام آزمایش و رعایت نکات بهداشتی، تلفاتی در هیچ کدام از تیمارهای آزمایشی وجود نداشت. اما بر اساس تاثیرات مثبت و معنی دار مصرف تفاله لیموترش بر شاخص های متابولیکی- لیپیدی خون و کاهش چربی ناحیه شکمی، می توان نتیجه گرفت که در شرایط مزرعه ای می توان با استفاده از سطوح کم تفاله لیموترش ضمن کاهش نسبی تراکم انرژی و پروتئین جیره و کنترل سرعت رشد در جوجه های گوشتی، از بروز ناهنجاری های متابولیکی مربوط به سرعت رشد زیاد، جلوگیری و باعث ارتقای سلامت پرندگان شد.
    کلیدواژگان: تفاله لیموترش، هورمون، عملکرد، رشد، جوجه گوشتی
  • خدیجه کرمشاهی امجزی، امید دیانی، رضا طهماسبی*، امین خضری صفحات 103-110
    این پژوهش به منظور تعیین ترکیب شیمیایی سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما و تاثیر سطوح مختلف آن بر مصرف ماده خشک، قابلیت هضم مواد مغذی و فراسنجه های خونی در گوسفند نژاد کرمانی انجام شد. برای تهیه سیلاژ، 100 کیلوگرم خارشتر با 20 کیلوگرم خرما بدون هسته با هم کاملا مخلوط شد و به مدت 45 روز در سطل های با گنجایش 100 لیتر سیلو گردید. سپس ترکیب شیمیایی و pH تعیین و انرژی متابولیسمی سیلاژ برآورد شد. جیره های آزمایشی شامل: 1) جیره شاهد (بدون سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما)، 2) جیره دارای 7 درصد سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما 3) جیره دارای 14 درصد سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما 4) جیره دارای 21 درصد سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما استفاده شد. آزمایش در 4 دوره 21 روزه با 4 راس گوسفند نر نژاد کرمانی با میانگین وزنی 2±41 کیلوگرم در قالب طرح چرخشی انجام شد. روز آخر هر دوره پیش از مصرف خوراک نمونه های خون جمع آوری و به آزمایشگاه فرستاده شد. افزودن ضایعات خرما به خارشتر هنگام سیلو کردن سبب بهبود کیفیت سیلاژ خارشتر، افزایش پروتئین خام و چربی خام شد (05/0P<)، نمره فلیگ سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما بالای 100 برآورد شد که نشان دهنده کیفیت بسیار خوب سیلو بود. مصرف ماده خشک در گوسفندان تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت (05/0>P). به طوری که بیشترین مصرف ماده خشک مربوط گوسفندان تغذیه شده با جیره آزمایشی 4 بود. استفاده از سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما، تاثیر معنی داری بر قابلیت هضم ظاهری ماده آلی و پروتئین خام جیره های آزمایشی داشت (05/0>P). با افزایش سطح سیلاژ در جیره، سطح گلوکز خون به صورت خطی افزایش پیدا کرد (05/0P<). با توجه به این نتایج، می توان از سیلاژ خارشتر با ضایعات خرما تا سطح 21 درصد در جیره گوسفند استفاده کرد.
    کلیدواژگان: سیلاژ، خارشتر، ضایعات خرما، فراسنجه های خونی
  • طاهر یلچی*، اسدالله تیموری یانسری، منصور رضایی، یدالله چاشنی دل صفحات 111-120
    این پژوهش به منظور تعیین قابلیت انحلال و تولید اسید برخی مواد خوراکی در شرایط تخمیری مختلف انجام شد. قابلیت انحلال در دمای 39 درجه سانتی گراد و در مدت 24 ساعت و توانایی تولید اسید با افزودن کربنات کلسیم به محیط کشت صاف شده حاصل از تخمیر تعیین شد. تخمیر 6 ساعته مواد خوراکی در سرنگ های ویژه تولید گاز در دو شرایط طبیعی و اسیدوز القاء شده انجام شد. میانگین قابلیت انحلال ماده خشک و توانایی تولید اسید برای کل مواد خوراکی به ترتیب 1/316 گرم در کیلوگرم و 72/11 میلی گرم کلسیم در هر گرم بود. بهترین مدل رگرسیونی برای برآورد توانایی تولید اسید برای کل مواد خوراکی با مقادیر کربوهیدرات های غیرالیافی (91/0 R2 =) و برای گروه های مواد خوراکی غنی از کربوهیدرات های غیرالیافی و غنی از پروتئین خام با قابلیت انحلال ماده آلی در ماده خشک (83/0 R2 =) به دست آمد. در شرایط تخمیر طبیعی بین مقدار pH و تولید گاز همبستگی زیادی (91/0-r = ) وجود داشت. بیشترین مقدار pH در تخمیر طبیعی 6 ساعته مربوط به پوسته خارجی برنج و کاه گندم و کمترین مقدار مربوط به ملاس نیشکر و تفاله مرکبات بود. پوسته خارجی برنج، کاه گندم، یونجه، سیلاژ ذرت و تفاله چغندرقند مقاومت بیشتری را در شرایط اسیدوز القاء شده نسبت به سایر مواد خوراکی نشان دادند. نتایج نشان داد که از قابلیت انحلال و محتوای کربوهیدرات های غیرالیافی می توان در ایجاد مدل های برآورد توانایی تولید اسید مواد خوراکی استفاده نمود. همچنین امکان تعیین ویژگی های تخمیری تعدادی از مواد خوراکی معمول و محصولات فرعی یا کمتر شناخته شده از نظر تولید اسید و گاز با روش های غربال گری ارائه شده در مدت زمان کوتاه میسر است.
    کلیدواژگان: تولید اسید، تولید گاز کوتاه مدت، فرآورده های فرعی، قابلیت انحلال، مقاومت به اسیدوز القاء شدهتولید اسید، تولید گاز کوتاه مدت، فرآورده های فرعی، قابلیت انحلال، مقاومت به اسیدوز القاء شده
  • مختار مهاجر، عبدله کاویان، محمد پاسندی * صفحات 121-128
    گونه های مرتعی در مکان ها و زمان های مختلف کیفیت علوفه ای متفاوتی داشته و در مراحل مختلف فنولوژیکی مقدار ارزش غذایی آنها متغیر است. به همین منظور آزمایشی با هدف تعیین ارزش غذایی علوفه گونه بارهنگ پاکلاغی در 5 رویشگاه (گمیشان، سنگرتپه، صوفیکم، اینچه برون و چپرقویمه) از مراتع شور استان گلستان انجام شده، نمونه ها در دو مرحله رشد فنولوژیکی رویشی و بذردهی جمع آوری و سپس درصد پروتئین خام، چربی خام، ماده آلی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و لیگنین تعیین شدند. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی نمونه ها با استفاده از شیرابه شکمبه گاومیش به روش برون تنی اندازه گیری شد. نتایج آنالیز شیمیایی نشان داد که اختلاف معنی‏داری بین سایت های مختلف از نظر درصد پروتئین خام، چربی خام و دیواره سلولی بدون همی سلولز وجود دارد (05/0P<). رویشگاه چپرقویمه از نظر درصد پروتئین خام، قابلیت هضم ماده آلی، انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم بهتر از رویشگاه های دیگر بود. در همه رویشگاه ها، کیفیت علوفه در دو مرحله رشد رویشی و بذردهی متغیر بود (05/0P<). با پیشرفت مرحله فنولوژیکی گیاه، مقدار ماده خشک و دیواره سلولی بدون همی سلولز افزایش یافت اما درصد پروتئین خام، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، انرژی قابل هضم و انرژی قابل متابولیسم علوفه کاهش یافت (05/0P<). درصد پروتئین خام در دو مرحله رشد، بیشتر از حد بحرانی آن (7 درصد) برای نیاز یک واحد دامی بود. مقادیر انرژی قابل هضم و قابل متابولیسم در مرحله رشد رویشی بیشتر و در مرحله رسیدن دانه کمتر از حد بحرانی آن برای نیاز یک واحد دامی بود. بطور کلی نتایج نشان داد که کیفیت علوفه در سایت های مختلف متغیر بوده و این گونه مرتعی در مرحله رشد رویشی می تواند نیاز پروتئینی و نیز بخش زیادی از نیاز انرژی گروه های مختلف گوسفند و بز را تامین نمایند.
    کلیدواژگان: ارزش غذایی، مرحله فنولوژیکی، استان گلستان، بارهنگ پاکلاغی
  • محمدرضا حقیقت نژاد، احمدرضا یزدانی*، حامد رفیعی صفحات 129-136
    شیر و فرآورده های لبنی از جمله بهترین منابع تامین پروتئین و کلسیم محسوب می‏شوند و میزان مصرف آن نشانه ای از وضعیت تغذیه و بهداشت و تا حدودی سلامت آن جامعه می باشد. با توجه به نقش تولید شیر و پرورش صنعتی گاو شیری در امنیت غذایی و تولید ناخالص ملی و همچنین جایگاه استان اصفهان در بخش دامپروری کشور ایران، هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر تولید و سود شیر از طریق تخمین تابع تولید در شهرستان اصفهان بود. جمع آوری آمار با تکمیل 90 پرسشنامه از طریق نمونه گیری تصادفی ساده در سال 1390صورت گرفت. بر اساس معیارهای رایج و شناخته شده اقتصادسنجی تابع کاب-داگلاس به عنوان بهترین نوع تابع تولید انتخاب شد. نتایج حاصل از برآورد تابع تولید شیر نشان داد که متغیرهای مقدار مصرف سالیانه برق و نهاده های خوراکی شامل، علوفه ذرت، کنسانتره و کاه، تعداد تلقیح مصنوعی و تعداد کل کارکنان روی میزان تولید شیر تاثیر مثبت و معنی داری و مصرف علوفه ذرت بیشترین تاثیر را در تولید شیر دارد. مثبت و کوچکتر از یک بودن تمام ضرایب برآوردی متغیرهای موثر بر تولید شیر نیز بیانگر آن است که مصرف این نهاده ها در ناحیه اقتصادی تولید (ناحیه دوم) صورت می گیرد. نتایج حاصل از برآورد تابع سود نرمال شیر نیز نشان داد که قیمت نهاده های یونجه، ذرت علوفه ای، کنسانتره، هزینه دارو و هزینه هر بار تلقیح مصنوعی اثر منفی و معناداری بر سوددهی گاوداری ها دارند در حالی که اثر متغیر حقوق سالانه هر نفر کارگر بر متغیر وابسته مثبت است. همچنین قیمت نهاده های خوراکی کنسانتره و ذرت علوفه ای بیشترین اثر را بر سوددهی گاوداری های شیری دارد.
    کلیدواژگان: تولید، سود، تابع کاب - داگلاس، گاوداری شیری، اصفهان
  • نفیسه شکیبامهر، نادر مصور *، مهدی بابایی، بهمن ترابی، ابوذر عسکری، سامرند رشادی صفحات 137-144
    بیماری سل یکی از شایع ترین بیماری های عفونی است. روش های رایج تشخیص سل یا زمان گیر است یا از حساسیت و ویژگی کافی برخوردار نمی باشند. پادگن های مختلف مایکوباکتریایی در واکنش با سامانه ایمنی میزبان دخیل هستند و می توان از آنها برای تشخیص بیماری سل بهره جست. پادگن 60، درشت مولکول و مقاوم به حرارت است که در مایکوباکتریوم بویس و مایکوباکتریوم توبرکلوزیس وجود دارد. این پادگن در طراحی سیستم های الایزا برای تشخیص بیماری سل استفاده می شود. هدف از این مطالعه خالص سازی پادگن 60 از سیتوپلاسم باکتری و ارزیابی و مقایسه کارایی آن با توبرکولین انسانی و استاندارد است. با کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون، پادگن 60 از دیگر اجزاء باکتری خالص گردید و در آگار ژل با استفاده از
    Anti A60، Anti BCG، ایمنودیفیوژن و باند رسوبی، تشخیص داده شد. وزن مولکولی اجزاء پادگن 60 با الکتروفورز بدست آمد. با انجام کروماتوگرافی، هفت فراکسیون حاصل شد. در بررسی بلات نقطه ای، مشخص گردید که سیتوپلاسم و دیواره سلولی دارای پادگن 60 می باشند. این تست نشان داد که فراکسیون یک، بیشترین شدت رنگی را ایجاد و در نتیجه بالاترین مقدار پادگن 60 در این فراکسیون بود. در آگار ژل ایمنودیفیوژن نمونه سیتوپلاسم و همه فراکسیون های حاصل از کروماتوگرافی با Anti BCG واکنش مثبت نشان دادند و فراکسیون یک، بیشترین میزان رسوب را در بین هفت فراکسیون دیگر ایجاد نمود. وزن مولکولی اجزای پادگن 60 در محدوده 35، 38،40 و 65 کیلو دالتون تشخیص داده شد. نتایج واکنش های حاصل از تزریق پادگن 60 و توبرکولین انسانی استاندارد بیانگر تاثیر گذاری مناسب این پادگن در قیاس با توبرکولین انسانی استاندارد بود. جستجوی پادتن در سرم بیماران روشی سریع و قابل تکرار است که با حساسیت 89% و اختصاصیت 94% می تواند ماده مناسبی برای تشخیص سل باشد. با این روش می توان بدون مواد یا تجهیزات پیشرفته و گران قیمت، نتایج را به سرعت فراهم کرد.
    کلیدواژگان: پادگن 60، مایکوباکتریوم بویس، مایکوباکتریوم توبرکلوزیس، کروماتوگرافی
  • مهدی مخبر یوسف آباد، مصطفی صادقی*، محمد مرادی شهربابک، حسین مرادی شهر بابک، جواد رحمانی، مهدیه یوسفی دارستانی صفحات 145-151
    کیفیت و کمیت DNA استخراج شده بر نتایج مطالعات ژنتیک مولکولی از جمله واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)، هضم آنزیمی و غیره تاثیر بسزایی دارد. بعلاوه در انتخاب نوع بافت جهت انجام پژوهش های ژنومیک علاوه بر کیفیت و کمیت DNA استخراج شده، راحت بودن جمع آوری نمونه، هزینه های حمل و نقل، ایمن بودن نمونه برداری و پیش فرآوری نمونه ها بایستی مد نظر قرار گیرد. در این مطالعه روش کارآمد استخراج نمکی بهینه یافته از بافت ریشه ی مو که مقادیر بالای DNA با کمیت وکیفیت مناسب را فراهم می آورد، معرفی می گردد. در این آزمایش جهت استخراج DNAاز 400 نمونه ی مو و 40 نمونه ی خون گاومیش استفاده شد. کمیت و کیفیت DNA استخراج شده از هر دو بافت با استفاده از نسبت جذب نوری (260-280 OD) و ژل آگارز 2/1% و واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)، ارزیابی شد. میانگین میزان و خلوص DNA استخراج شده از مو به ترتیب 12/28 میکروگرم و 87/1 بود. این مقادیر برای خون 86/17 میکروگرم و 83/1 گزارش شد. نتایج ارائه شده در مطالعه ی حاضر و مقایسه ی آن با مطالعات قبلی نشان داد که روش ساده و بهینه ی ارائه شده در این بررسی یک روش اقتصادی، راحت، ایمن، کارآمد بوده و قابل توصیه به آزمایشگاه های بیوتکنولوژی است.
    کلیدواژگان: استخراج DNA، واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)، استخراج نمکی
  • شهرام حسین زاده *، سید عباس رافت صفحات 152-157
    انگل ها و کرم های گوارشی یکی از دلایل اصلی کاهش تولید اقتصادی گوسفندان می باشند. پژوهش حاضر به منظور بررسی چندشکلی های ریز ماهواره های اینترون 5 ژن DRB2 و ارتباط آن با تعداد تخم انگل مارشالاژیا مارشالی در گوسفند نژاد قزل انجام گرفت.از 80 راس بره نر 4 تا 6 ماهه خون گیری صورت گرفت و نمونه های مدفوع از رکتوم بره ها جمع آوری و شمارش تعداد تخم انگل به روش کلیتون لین انجام شد. استخراج DNA به روش کلروفرم-ایزوآمیل الکل انجام و ناحیه ریز ماهواره ای اینترون 5 ژن DRB2 تکثیر گردید. محصولات حاصل از PCR روی ژل آگارز 3 درصد الکتروفورز شدند و اندازه آلل ها با نشانگر اندازه M25 و نرم افزار UVidoc مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از رویه ی مختلط، اثر ژنوتیپ روی صفت مورد نظر توسط نرم افزار SAS بررسی گردید. آنالیز آماری ارتباط معنی داری را بین صفت تعداد تخم انگل مارشالاژیا مارشالی با چندشکلی ژن DRB2 نشان داد، به طوری که بره های دارای ژنوتیپ های 288-278 و 288-288 در ناحیه اینترون 5 ژن DRB2 به طورمعنی داری (01/0>P) تعداد تخم انگل کمتری نسبت به بره های دیگر داشتند. به عنوان نتیجه، چندشکلی ژنتیکی در این جایگاه می تواند به عنوان یک ابزار مفید در برنامه های انتخاب بر اساس نشانگرها مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: انگل مارشالاژیا مارشالی، نژاد قزل، ریز ماهواره، DRB2
  • رسول خدابخش زاده، محمدرضا محمدآبادی *، علی اسمعیلی زاده کشکوییه، حسین مرادی شهربابک صفحات 158-165
    ژن GDF9 از مهم ترین ژن های موثر بر چندقلوزایی گوسفندان می باشد. لذا، هدف از انجام این تحقیق شناسایی چندشکلی های تک نوکلئوتیدی موجود در اگزون دوم ژن GDF9در گوسفندان خالص و آمیخته پاکستانی به روش PCR-SSCP بود. به این منظور، نمونه های خون از 30 راس گوسفند پاکستانی، 17 راس گوسفند آمیخته پاکستانی و لری بختیاری و 7 راس گوسفند آمیخته پاکستانی و کرمانی تهیه و استخراج DNA به روش نمکی بهینه انجام شد. با استفاده از یک جفت پرایمر اختصاصی یک قطعه 634 جفت بازی با کمک واکنش زنجیره ای پلیمراز تکثیر شد. پس از تعیین چند شکلی فضایی تک رشته ای محصولات PCR، الگوهای باندی مربوط به ژن GDF9 روی ژل پلی اکریل آمید 8 درصد رنگ آمیزی شده با نیترات نقره مشاهده شد. در مجموع در سه جمعیت مورد مطالعه، چهار الگوی باندی 1، 2، 3 و 4 با فراوانی های 093/0، 129/0، 371/0 و 407/0 بدست آمد. نتایج توالی یابی منجر به شناسایی سه جهش در موقعیت های نوکلئوتید 443، 477 و 721 ژن GDF9 در جمعیت های مورد مطالعه گردید.
    کلیدواژگان: چندشکلی، چندقلوزایی، ژنGDF9، PCR-SSCP، SNP
  • الهه رستم زاده*، مسعود اسدی فوزی، ملک حسین اسدی، علی اسماعیلی زاده صفحات 166-171
    در مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر وزن اولیه بر بیان ژن IGF-1 در عضله سینه بلدرچین ژاپنی از تعداد 200 قطعه بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملا تصادفی استفاده شد. در پایان یک هفتگی جوجه بلدرچین ها بر اساس وزن بدن به دو گروه سبک وزن و سنگین وزن تقسیم شدند. میزان بیان ژن IGF-1 در عضله سینه بلدرچین ژاپنی در 24 روزگی با استفاده از تکنیکReal time PCR اندازه گیری شد. همچنین در این سن وزن بدن و صفات مختلف استخوان های ران درشت نی و بازو برای پرندگان فوق اندازه گیری و ثبت شدند. نتایج نشان داد که بیان ژن IGF-1در گروه سبک وزن نسبت به گروه سنگین وزن به-طور قابل ملاحظه ای بیشتر بود (05/0P<). لازم به ذکر است که همه صفات استخوان به جز ضخامت استخوان درشت نی در گروه سنگین وزن به طور معنی داری بیشتر از گروه سبک وزن بود (05/0P<). نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که متناسب با ترشح IGF-1 وزن بدن حیوان نیز افزایش می یابد به طوری که میزان بیان این ژن با نزدیک شدن حیوان به وزن معمول این نژاد ( ظرفیت نژادی آن) کاهش می یابد.
    کلیدواژگان: بیان ژنIGF-1، سبک وزن، سنگین وزن، صفات استخوان، بلدرچین ژاپنی
  • اورئنب لوچ ملکی، علی هاشمی*، قربان الیاسی زرین قبایی، محمد فرهادیان، زهرا عرفانی اصل صفحات 172-176
    پرولاکتین به عنوان عامل شروع و ماندگاری پدیده ی کرچی در ماکیان شناخته شده و ژن گیرنده ی پرولاکتین نقش مهمی در فرآیند انتقال سیگنال های هورمون پرولاکتین بازی می کند. در این پژوهش، چند شکلی اگزون دوم ژن گیرنده پرولاکتین در بلدرچین ژاپنی و مرغان مروارید بررسی شد. به طور تصادفی از 180 بلدرچین ژاپنی و 157 مرغ مروارید نمونه خون جمع آوری گردید. بعد از استخراج DNA ژنومی، واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) برای تکثیر قطعه 162 جفت بازی انجام شد. پس از تعیین چند شکلی فضایی تک رشته ای (SSCP) محصولات PCR، الگوهای مربوط به ژن گیرنده پرولاکتین با استفاده از ژل پلی آکریلامید و رنگ آمیزی نیترات نقره به دست آمد. دو آلل A و B به ترتیب با فراوانی 9/93 و 1/6 درصد و دو الگوی ژنوتیپ AA و BB به ترتیب با فراوانی 9/93 و 1/6 درصد در بلدرچین ژاپنی شناسایی شد. در نمونه های مورد مطالعه مرغان مروارید، جایگاه اگزون 2 ژن گیرنده پرولاکتین مونومورف بود. آزمون Chi-Square نشان داد که جمعیت بلدرچین ژاپنی برای این ناحیه از ژن گیرنده ی پرولاکتین در تعادل هاردی-واینبرگ نمی باشد. نتایج نشان می دهد که تنوع ژنتیکی ژن گیرنده ی پرولاکتین می تواند به عنوان یک مارکر برای برنامه های اصلاحی در بلدرچین ژاپنی استفاده شود.
    کلیدواژگان: پلی مورفیسم، ژن گیرنده پرولاکتین، بلدرچین ژاپنی، مرغان مروارید
  • محسن قلی زاده*، مجتبی نجفی صفحات 177-182
    هدف از این پژوهش بررسی ارتباط فرم های مختلف آللی در اگزون اول و سوم ژن FSHB با صفت چند قلوزایی در گوسفند بلوچی بود. نمونه های خون به طور تصادفی از 141 راس گوسفند نژاد بلوچی جمع آوری، DNA به روش نمکی بهینه یافته استخراج و دو قطعه 220 جفت بازی از اگزون یک و 427 جفت بازی از اگزون سه با استفاده از واکنش های زنجیره ای پلی مراز تکثیر شدند. به منظور تعیین ژنوتیپ از دو روش PCR-SSCP و توالی یابی DNA استفاده شد. بررسی ژل های اکریل آمید نشان داد که اگزون سوم ژن FSHB در جمیعت مورد مطالعه یک شکل بود. این مطالعه، منجر به شناسایی هفت الگوی باندی برای اگزون یک این ژن شد. برای تایید نتایج SSCP، از هر الگو یک نمونه جهت تعیین توالی استفاده شد. نتایج تعیین توالی سه جهش را در اگزون شماره یک شناسایی نمود که منجر به تشکیل هفت الگوی مختلف باندی شد. بررسی ارتباط الگوهای شناسایی شده با صفات مورد مطالعه نشان داد که ناحیه مورد مطالعه به طور معنی داری (5/0P <) تعداد کل بره ها و میانگین تعداد بره ها را در طول 4 شکم تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین ارتباط این ناحیه با چند قلوزایی در شکم دوم معنی دار (5/0P <) بود که در مقایسه با الگوی A، الگوی E بیشترین تعداد بره (88/1( و الگویB کمترین تعداد بره را در این شکم به خود اختصاص داد. با نتایج این پژوهش و بررسی بیشتر در جمعیت دیگر می توان این جایگاه را به عنوان ژنی کاندیدا در برنامه های اصلاح نژادی در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: ژن FSHB، گوسفند، چند قلوزایی
  • نعمت هدایت ایوریق *، کبری پوراسد آستمال صفحات 183-191
    در این مطالعه میزان و علل حذف گاو شیری نژاد هلشتاین و تاثیر عوامل مختلف بر حذف دام در 9 واحد صنعتی پرورش گاو شیری شمال غرب ایران بین سال های 1387 تا 1392 بررسی شد. تاثیر عوامل مختلف بر حذف دام با استفاده از رویه GLIMMIX نرم افزار SAS 9.2 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از تعداد 5404 راس گاو شیری حذف شده در این دوره ی پنج ساله 8/24 درصد مربوط به حذف اختیاری و 2/75 درصد حذف ها اجباری بود. در بین حیواناتی که با حذف اجباری از گله حذف شده اند ناباروری و مشکلات زایمان و ناهنجاری های متابولیکی با 7/17 و 8/16 درصد بیشترین حذف را به خود اختصاص دادند. میزان حذف اختیاری در گوساله های ماده و تلیسه های قبل از زایش، به شدت بالا (55/60 درصد) و بعد از زایش، به شدت پایین (06/5) بود. تقریبا 49/25 درصد حذفی های بعد از زایش در 50 روز اول اتفاق می افتد که بیشتر اجباری است. نتایج مربوط به آنالیز عوامل موثر بر حذف نشان داد که نحوه زایش (سقط، مرده زایی و طبیعی)، درجه سخت زایی، روزهای باز، دوره زایش، طول دوره خشکی و فصل زایش (05/0p<) تاثیر معنی داری داشتند. دام هایی که در گروه های آسان زایی، تعداد روزهای باز کم و طول دوره خشکی متوسط (41 تا 70 روز) قرار داشتند، کمترین میزان حذف را نشان دادند. نتایج نشان می دهد که فراوانی بالای حذف اجباری در گله ها می تواند باعث کاهش ماندگاری، شدت انتخاب و ایجاد هزینه سنگین برای صنعت گاو شیری می شود.
    کلیدواژگان: حذف، گاو شیری، سودآوری، ماندگاری
  • بهزاد همتی*، محمدحسین بناءبازی، سعید شاه کرمی، المیرا مهندسان، پاملا برگر صفحات 192-197
    شتر دو کوهانه استان اردبیل در شمال غربی ایران یک ذخیره ژنتیکی ارزشمند محسوب می شود ولی جمعیت آن به شدت رو به کاهش بوده است. از این رو هدف ما بررسی تنوع ژنتیکی میتوکندریایی در داخل این جمعیت می باشد. در 37 نمونه، یک ناحیه 518 جفت بازی از DNA میتوکندریایی (mtDNA) شامل بخشی از ژن سیتوکروم b، tRNA های اسیدهای آمینه ترئونین و پرولین و آغاز ناحیه کنترل به طور موفقیت آمیز تکثیر و با توالی مرجع mtDNA شتر دوکوهانه هم ردیف گردید. در مجموع، 5 ناحیه چندشکل و سه هاپلوتیپ مجزا بدست آمد. هتروزایگوسیتی برآورد شده از فراوانی های هاپلوتیپی 503/0 بدست آمد که حاکی از تنوع ژنتیکی بالا و دور از انتظار در داخل جمعیت شتر دوکوهانه ایرانی است. نتایج مطالعه حاضر، کاربردهای مهمی در حفظ تنوع ژنتیکی و مدیریت تولیدات دامی داشته و موجب ثبات یا افزایش بالقوه ی ارزش اقتصادی شتر می گردد. مطالعات بیشتر با استفاده از DNA هسته ای همچون نشانگرهای کروموزوم Y و ریزماهواره ها یا چندشکلی های تک نوکلئوتیدی می توانند نتایج این مطالعه را تقویت نمایند.
    کلیدواژگان: ژنوم میتوکندریایی، چندشکلی تک نوکلئوتیدی، فراوانی هاپلوتیپی