فهرست مطالب

پترولوژی - پیاپی 30 (تابستان 1396)

نشریه پترولوژی
پیاپی 30 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/06/30
  • تعداد عناوین: 10
|
  • احمد جمشید زایی، فریماه آیتی، محمد علی مکی زاده* صفحات 1-14

    اسکارن وژه در 70 کیلومتری شمال خاوری اصفهان جای گرفته است. با جایگیری توده نفوذی وژه، با ترکیب گرانودیوریتی تا تونالیتی (الیگومیوسن)، در سنگ های کربناته رسی کرتاسه پیشین در این منطقه، اسکارن‏زایی در این سنگ‏ها روی داده است. برپایه بررسی های صحرایی و کانی شناسی، اسکارن در این منطقه از نوع کلسیک با مقادیر کم منیزیم است. ولاستونیت، پیروکسن، گارنت، اپیدوت، کوارتز و کلسیت از کانی های پدیدآمده در این اسکارن هستند. این کانی ها در دو مرحله پیش رونده و پس رونده پدید آمده اند: در مرحله نخست، دگرگونی پیش رونده ولاستونیت و پیروکسن (دیوپسید- هدنبرژیت) و در مرحله دوم، دگرگونی پیش رونده در پی دگرسانی پیروکسن و ولاستونیت، گارنت (گروسولار- آندرادیت) روی داده است. در هنگام مرحله پس رونده، با افزایش فوگاسیته اکسیژن، کانی گارنت به طور بخشی ناپایدار شده و اپیدوت و کلسیت های ثانویه و کوارتز پدید آمده‏اند. با توجه به مجموعه کانیایی پدیدآمده، می‏توان گفت که در مرحله پیش رونده که دمای سیال های ماگمایی 500 تا 700 درجه سانتیگراد بوده، کالک سیلیکات های بی آب پدید آمده‏اند. مرحله پس رونده در دمای کمتر از 470 درجه سانتیگراد آغاز شده است.

    کلیدواژگان: اسکارن، گارنت، پیروکسن، وژه، اصفهان
  • مهدیه فاضلی حق، احمد جهانگیری، نصیر عامل* صفحات 15-30

    سنگ‏ های آتشفشانی بررسی شده در 35 کیلومتری شمال‏ باختری تبریز جای دارند و شامل داسیت، آندزیت، آندزیت بازالت و بازالت هستند. از دیدگاه زمین‏ شناسی ساختاری، این منطقه بخشی از پهنه البرز باختری– آذربایجان به شمار می‏ رود. در آذربایجان و شمال‏ باختری ایران، آغاز فوران‏ های آتشفشانیبا سن پلیو- کواترنری با خروج انفجاری مواد آتشفشانی با ترکیب اسیدی و حد واسط همراه بوده است. پایانی ترین مرحله و جوان ترین فعالیت آتشفشان با خروج گدازه‏ های بازالتی از راه شکستگی ها و گسل‏ ها روی داده است که در مجموع با ساختار لایه لایه روی هم دیده می شوند. گدازه‏ های بازالتی با ساخت منشوری سنگ های آذرآواری پلیو- پلیستوسن و گدازه های آندزیتی را پوشانده‏ اند. کانی‏ های اصلی سازنده این سنگ‏ ها عبارتند از: الیوین، پلاژیوکلاز، آمفیبول و پیروکسن. در این سنگ‏ ها، بافت‏ های میکرولیتیک پورفیریک، هیالومیکرولیتیک پورفیریک، گلومروپورفیریک و بافت کومولایی را می توان شناسایی کرد. در نمودارهای شناسایی سری ماگمایی، نمونه ها متعلق به دو سری ماگمایی کالک آلکالن و آلکالن هستند و ویژگی‏ های ماگماتیسمی بایمودال را نشان می‏ دهند. ردیف های آتشفشانی بررسی شده یک سری معکوس آتشفشانی را نشان می‏ دهد که که از ویژگی‏ های ولکانیسم بایمودال به شمار می‏ رود. نمودارهای چندعنصری بهنجارشده به ترکیب های کندریت و گوشته اولیه برای سنگ‏ های منطقه نشان دهنده غنی شدگی از عنصرهای LREE و LILE و تهی شدگی از HREE و HFSE (مانند: Ti، Nb و Ta یا TNT) هستند. برپایه نمودارهای عناصر کمیاب La در برابر La/Sm و La/Yb در برابر Y، ماگمای سازنده سنگ‏ های بازیک می‏ تواند از نرخ پایین ذوب بخشی گوشته ای گارنت لرزولیتی پدید آمده باشد. با بالاآمدن و جایگیری چنین ماگمایی در بخش های بالایی تر پوسته و در پی ذوب بخشی سنگ های پوسته ای، مواد آتشفشانی اسیدی و حد واسط پدید آمده است. نمودارهای زمین ساختی ماگما نشان می‏ دهند که این سنگ‏ ها در کمان های آتشفشانی پسابرخوردی پدید آمده اند.

    کلیدواژگان: سنگ های آتشفشانی، گارنت لرزولیت، پسابرخوردی، سهرل، شمال باختری ایران
  • عبدالناصر فضل نیا صفحات 31-54

    رخنمون‏‏ های گرانیتی-گابرویی-آپینیتی سیاه‏‏ باز (شمال‏‏ باختری خوی) از مجموعه‏‏ های آذرین مربوط به پایان اردوویسین-آغاز پرمین هستند. این مجموعه بخشی از شمال پهنه سنندج-سیرجان است. هم زمانی فعالیت مذاب‏‏ های مافیک (گابرویی-آپینیتی) و فلسیک (گرانیتی) نشان می‏‏ دهد که مذاب‏‏ های مافیک آب دار، در هنگام یا پس از تزریق به پوسته، توانسته‏‏ اند با مذاب‏‏ های فلسیک برخاسته از قاعده پوسته‏‏ ای، آمیخته شوند. در پی جدایش بلوری در آشیانه‏‏ های ماگمایی مذاب‏‏ های مافیک آب دار، سنگ‏‏ های گابرویی و مافیک آپینیتی با نزدیک به 25 تا 60 درصد مودال آمفیبول پدید آمده اند. مذاب‏‏ های فلسیکی هم توانسته‏‏ اند سنگ‏‏ های گرانیتی نوع A را پدید آورند. بررسی‏‏ های کانی‏‏ شناسی و زمین شیمیایی و همچنین، پهنه زمین ساختی نشان می‏‏ دهند که در زمانی میان پایان اردوویسین-آغاز پرمین، در پی فرورانش پالئوتتیس به زیر یک جزیره کمانی (سیاه‏‏ باز) در شمال‏‏ باختری ایران مرکزی، همه طیف‏‏ های سنگی پدید آمده‏‏ اند. حضور سیال های فرورانشی، مذاب‏‏ های مافیک آب دار را در گوه گوشته‏‏ ای ساخته اند و پس از انتقال به قاعده جزیره کمانی، مذاب‏‏ های فلسیک نوع A در پی ذوب بخشی این بخش پدید آمده‏‏ اند. جریان همرفتی در گوه گوشته‏‏ ای بالای پهنه فرورانش، یک محیط کششی را در این پهنه (پهنه کششی در حاشیه فعال) پدید آورده است؛ ازاین رو، شرایط برای پیدایش مذاب‏‏ های فلسیک A فراهم شده است.

    کلیدواژگان: آپینیت، گابرو، گرانیت نوع، A، مناطق کششی حاشیه های فعال، محیط تکتونوماگمایی
  • حمیدرضا محمدی، سیدسعید محمدی *، ملیحه نخعی، محمدحسین زرین کوب صفحات 55-80

    سنگ های آتشفشانی بررسی‏ شده شامل واحدهای پالیوژن با ترکیب آندزیت و داسیت و گدازه‏ های بازالتی نیوژن هستند. گدازه‏ های اسیدی و حد واسط، سرشت کالک‏ آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا داشته و نمونه بازالتی سرشت آلکالن دارند. یافته های زمین شیمیایی برای همه سنگ های آتشفشانی سنگ رهوزگ نشان‏ دهنده غنی شدگی LILE در برابر HFSE هستند. نبود آنومالی منفی Eu، مقدارهای HREE کم (برای نمونه: ppm o/67-1/67 =Yb و ppm 7/4-17/3=Y)، مقدارهای Sr بالا (ppm 347/1-1010) و نسبت Sr/Y بالا (99/99 تا 31/84)، نشان دهنده سرشت آداکیتی سنگ های اسیدی و حد واسط منطقه سنگ رهوزگ است. محتوای بالای SiO2 (56/65-68/48  درصد وزنی)، CaO+Na2O (7/57-10/47 درصد وزنی) و Sr، نشان‏ دهنده قرارگیری آداکیت های سنگ رهوزگ در محدوده آداکیت های پرسیلیس است. میزان K2O بالا (22/1 1/22-3/14 درصد وزنی) و نسبت K2O/Na2O بالاتر (0/4 تا 0/8)، در مقایسه با آداکیت های پرسیلیس، نشان می‏ دهد که این سنگ‏ ها در گروه آداکیت های پس از برخورد هستند. مقدارهای کمHREE (YbN<8ppm) و نسبت Y/Yb (10-11/59)، نشان می دهد که خاستگاه این سنگ ها دارای فاز به جای مانده گارنت بوده است. نمونه بازالتی منطقه سنگ رهوزگ دارای مقدارهای بالای TiO2 (1/52 درصد وزنی) و Nb (ppm14/9)، نسبت Nb/La (0/43) و HFSE بالاست. این ویژگی ها از ویژگی های بازالت های سرشار‏ از Nb هستند. ذوب بخشی گوشته آستنوسفری متاسوماتیسم شده به وسیله مذاب‏ های آداکیتی، شرایط خوبی را برای پیدایش مذاب بازالتی سرشار از Nb پدید آورده است. همه گدازه‏ های منطقه سنگ رهوزگ در پهنه زمین ساختی پسابرخوردی و در پی برخورد بلوک‏ های لوت و افغان در پالیوژن تا نیوژن پدید آمده‏ اند.

    کلیدواژگان: آداکیت، بازالت غنی از Nb، پس برخوردی، سنگ رهوزگ، بلوک لوت
  • مریم صالحی، مهین منصوری اصفهانی، زهرا اعلمی نیا* صفحات 81-98

    منطقه بررسی شده اردستان در شمال خاوری اصفهان و در حاشیه بیرونی کمان آتشفشانی ارومیه-دختر جای دارد. در این منطقه، کانه‏زایی مس همراه با دایک‏هاست و کانه‏زایی به صورت سولفیدی (کالکوسیت، کالکوپیریت و بورنیت) و اکسیدی (مالاکیت و آزوریت) است. بررسی های صحرایی، سنگ نگاری و زمین شیمیایی در این منطقه، دو گروه دایک گوناگون را نشان می‏دهد. دایک‏های گروه اول روند شمال باختری- جنوب خاوری دارند و از گابرو دانه‏ریز ساخته شده‏اند. دایک‏های گروه دوم روند کمابیش خاوری - باختری دارند و از جنس گابرو و پیروکسن دیوریت هستند. از دیدگاه زمین شیمیایی، دایک‏ها دارای SiO2 از 8/45 تا 8/52 درصد وزنی، MgO با میانگین 9/6 درصد وزنی، Na2O+K2O با 6/5 درصد وزنی و نسبت Al2O3/TiO2 برابر 8/16 معرفی می‏شوند. همه دایک‏ها، دارای سرشت آلکالن بوده و به مفهوم وسیع‏تر، با محیط زمین‏ساختی پشت کمان همراه با تحولات شیمیایی در خاستگاه ماگما وابسته هستند. دایک های گروه دوم در برابر دایک‏های گروه اول، از عنصرهای Ba، Sr، Rb، K، Zr، Nb، Ti، Cr و Ni غنی شدگی نشان می‏دهند. دایک‏های گروه اول از یک گوشته تغییریافته فرورونده در مرحله کمان نابالغ پدید آمده اند و دایک‏های گروه دوم دارای خاستگاه گوشته آستنوسفری غنی‏شده در مرحله کمان عادی هستند. همبستگی اندکی میان عنصر مس با عنصرهای فرار در ترکیب دایک‏ها دیده می شود. به طورکلی، نیروهای زمین ساختی مشابه عامل کنترلی مهمی در پیدایش دایک‏های گروه دوم (خاوری- باختری) به همراه کانی‏سازی هستند.

    کلیدواژگان: کانی سازی مس، دایک، ژئوشیمی، جنوب شرق اردستان، زون ارومیه دختر
  • زهرا فیروزکوهی، علی احمدی*، حسین معین وزیری، علی اصغر مریدی فریمانی، دیوید ریچارد لنتز صفحات 99-118
    مخروط ها و روانه های بازالتی تکزاد (مونوژنیک) در باختر شهرستان خاش، بخشی از کمان آتشفشانی شمالمکران هستند که در پی فرورانش سنگ کره اقیانوسی عمان به زیر سنگ کره قاره ای اوراسیا پدید آمده اند. مقدار بالای Al2O3 (5/16 تا 04/19 درصد وزنی) و CaO (4/8 تا 05/12 درصد وزنی) همراه با محتوای K2O (5/0 تا 1/1 درصد وزنی)، آنها را در گستره بازالت های کالک‏ آلکالن پتاسیم متوسط جای می‏ دهد. این سنگ ها دارای ویژگی های شناخته شده بازالت های حاشیه های فعال قاره ای (مانند: غنی شدگی از نسبت های LILE/HFSE، LILE/LREE، LREE/HREE و تهی شدگی از عنصر‏ های Zr، Tb، و Nb) هستند. در این بازالت ها، نسبت های Rb/Zr، Ba/La و La/Yb به ترتیب بیش از 19، 86/4 و 10 برابر این نسبت ها در ترکیب بازالت های N-MORB است. برپایه نتایج به دست آمده از الگو سازی ذوب، بازالت هایی که ترکیب آنها به ترکیب ماگمای اولیه نزدیک است، پیامد ذوب (نزدیک به 2 تا 10 درصد ذوب) پریدوتیت گوه گوشته ای غنی شده هستند. ورود سیال های پدیدآمده در فرورانش، رسوب ها و آبدهی لبه فرورونده، پریدوتیت های گوه گوشته ای را از عنصر‏ های LIL و LRE غنی کرده اند. همخوانی معکوس میان Th/La در برابر Sm/La و جای گرفتن این بازالت ها در گستره ترکیبی میان میانگین جهانی رسوب ها (GLOSS) و MORB (در نمودار Pb/Ce در برابر Th/Nb) نشان دهنده مشارکت رسوب های روی پوسته فرورونده در پیدایش این بازالت هاست. برپایه الگوی آمیختگی دوتایی، میزان مشارکت رسوب ها در پیدایش این بازالت ها تا 16درصد برآورد می‏ شود. افزون بر این، تهی شدگی از نسبت Pb/Ce (6/1 تا 1/11) در برابر ترکیب OIB (بیش از 20) می‏ تواند نشانه مشارکت سیال های پدیدآمده از آبدهی لبه فرورونده باشد.
    کلیدواژگان: حاشیه های فعال قاره ای، مکران، بازالت، فرورانش رسوبات، گوشته غنی شده
  • محسن موید*، زهرا قره چاهی، جمشید احمدیان، مامورو موراتا، پیمان قاسمی صفحات 119-138

    منطقه الماس در شمال باختری استان آذربایجان شرقی، بخشی از منطقه زمین ساختی سلطانیه – میشو به شمار می رود.دایک های لمپروفیری، سازند کهر را قطع کرده‏ اند. آمفیبول (طول فنوکریست‏ های آمفیبول بیشتر از 3 سانتیمتر است)، بیوتیت، پیروکسن، الیوین، پلاژیوکلاز، آپاتیت، کلسیت و کلریت از کانی های سازنده دایک‏ های لمپروفیری منطقه الماس با بافت پورفیری هستند. برپایه ویژگی های کانی شناسی و یافته های زمین‏ شیمیایی، نمونه های لمپروفیری بررسی شده از نوع کامپتونیت با سرشت آلکالن هستند.نمونه های لمپروفیری در نمودارهای عنکبوتی از عنصرهای کمیاب خاکی سبک (LREE) و عنصرهای ناسازگار در برابر عنصرهای خاکی سنگین (HREE) غنی‏ شدگی نشان می دهند. خاستگاه ماگمای این سنگ ها می تواند از گوشته اسپینل لرزولیتی با نرخ ذوب بخشی اندک باشد.

    کلیدواژگان: دایک لامپروفیر، کامپتونیت، استان آذربایجان شرقی، منطقه الماس، کوه های میشو
  • طیبه محمودآبادی پور، حسن شکوهی، حمایت جملی* صفحات 139-156

    نشانه معدنی نبی‏‏‏‏‏‏ جان در 20 کیلومتری جنوب‏‏‏‏‏‏ باختری شهر کلیبر (استان آذربایجان شرقی) و در پهنه ساختاری البرز – آذربایجان واقع شده است. واحدهای زمین‏‏‏‏‏‏ شناسی منطقه مجموعه‏‏‏‏‏‏ ای از سنگ‏‏‏‏‏‏ های آتشفشانی (تراکی آندزیت تا آندزیت) و رسوبی (شیل و سنگ آهک) کرتاسه هستند و توده مونزوگرانیتی، مونزوگرانودیوریتی و دیوریتی نبی‏‏‏‏‏‏ جان (به سن الیگوسن) درون این سنگ ها نفوذ کرده‏‏‏‏‏ اند. در پی نفوذ این توده‏ ها و فرایندهای گرمابی، کانه‏ زایی طلا در واحدهای کرتاسه و خود توده‏‏‏‏‏ های نفوذی روی داده است. کانه‏ زایی در منطقه نبی‏ جان بیشتر به صورت رگه- رگچه‏‏‏‏‏ های استوک ورک تا صفحه‏ ای از کوارتز، همراه با پیریت و اندکی کالکوپیریت، اسفالریت و گالن، در توده مونزوگرانیتی است. گروه دیگر کانه‏ زایی از نوع اسکارنی بوده و به صورت رگه- رگچه‏‏‏‏‏ های نامنظم با تراکم کم و عیار کم، در سنگ‏‏‏‏‏ های کربناته کرتاسه روی داده است. بررسی های نخستین برای برآورد اندوخته طلا برپایه حفاری‏‏‏‏‏ های انجام شده در این گستره، نشان دهنده اندوخته سنگ معدنی 320000 تنی با عیار میانگین برابر 37/1 گرم در تن طلاست. برپایه حفاری‏‏‏‏‏‏ های انجام شده، دو ناهنجاری مهم طلا در گستره پیجویی شده دیده می شود. نخستین ناهنجاری طلا پیامد نزدیکی توده با سنگ‏‏‏‏‏ های رسوبی- آتشفشانی کرتاسه و پهنه اسکارنی است. در این نوع کانه‏ زایی همبستگی طلا با عنصرهای مس، سرب، روی، نقره و آرسنیک کم است. ناهنجاری دوم با کانی‏ سازی رگچه‏ ای در توده مونزوگرانیتی همخوانی دارد که در آن، طلا با عنصرهای مس، سرب، روی، نقره و آرسنیک همبستگی بالاتری دارد.

    کلیدواژگان: هاله های ژئوشیمیایی، طلا، اسکارن، استوک ورک، نبی جان، شمال غرب ایران
  • ناهید رحمتی، محمد ابراهیمی، قاسم نباتیان، میر علی اصغر مختاری* صفحات 157-180

    منطقه کانه‏ زایی آغ اتاق در شمال تکاب و درون توف‏ های آندزیتی الیگو- میوسن روی داده است. کانه‏ زایی به‏ صورت رگه‏ های کوارتزی و پهنه های سیلیسی با کانی‏ سازی چندفلزی (Cu-Pb-Zn-Au-Ag) به صورت برشی و رگه- رگچه‏ ای با بافت‏ های شانه‏ ای، کوکاد و دانه‏ پراکنده رخ داده‏ است. کالکوپیریت، پیریت، گالن و اسفالریت از مهم‏ ترین کانه ها بوده و سیلیسی ، سریسیتیک ، آرژیلیک ، پروپلیتیک و کربناتی شدن از دگرسانی ها هستند. کانی‏ سازی با دگرسانی‏ های سیلیسی- سریسیتیک همراه است. تجزیه نمونه های رگه های کوارتزی و پهنه‏ های سیلیسی، عیار طلا را تا ppb664 (میانگین: ppb181) نشان داده است. بالاترین و میانگین عیار نقره، مس، سرب و روی، به ترتیب ppm120 (ppm30)، 3/1 درصد (38/0 درصد)، 5/5 درصد (6/0 درصد) و 5/4 درصد (28/0 درصد) به دست آمده است. بررسی های انجام‏ شده نشان دهنده رویداد کانه‏ زایی در چهار مرحله است. در مرحله نخست یا پیش از کانه‏ زایی، در پی فرایند گرمابی، سنگ میزبان برشی‏ شده و گروهی از رگه های کوارتزی و کلاهک‏ سیلیسی پدید آمده‏ اند. در مرحله دوم یا مرحله کانه‏ زایی، کانه‏ های سولفیدی در رگه های کوارتزی و پهنه‏ های سیلیسی پدید آمده اند. در مرحله سوم، رگه- رگچه های تاخیری کوارتزی، باریتی و کربناتی بدون کانه‏ زایی، مرحله های پیشین را قطع کرده‏ اند. در مرحله چهارم، کانه‏ زایی در پی فرایندهای سوپرژن روی داده است. یافته های زمین‏ شناسی، کانی شناسی، دگرسانی، ساخت و بافت نشان دهنده شباهت کانه‏ زایی فلزهای پایه- گرانبهای آغ اتاق با کانسارهای اپی ترمال نوع سولفیداسیون متوسط هستند.

    کلیدواژگان: کانی شناسی، کانه زایی فلزات پایه، گرانبها، تیپ اپی ترمال، آغ اتاق، تکاب
  • فاطمه سپیدبر، محسن نادری، داود رئیسی صفحات 181-198

    سنگ های آتشفشانی شیرینک در بخش جنوب خاوری پهنه آتشفشانی ارومیه- دختر جای دارند. این سنگ ها در استان کرمان به‏ نام پهنه دهج- ساردوییه شناخته می‏ شوند. برپایه یافته های سنگ‏ نگاری، گدازه‏ های منطقه بازالت و اندزیت هستند. این سنگ ها بیشتر از کانی‏ های درشت بلور پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن و الیوین، به همراه کانی‏ های ثانویه (مانند: کوارتز، کلسیت و کلریت) در زمینه‏ ای میکرولیتی و ریزبلور ساخته شده‏ اند. برپایه بررسی شیمی کانی، پلاژیوکلازها لابرادوریت و بیتونیت هستند و هنگام پیدایش، دچار آمیختگی دمایی و ترکیبی شده و بافت غربالی نشان می دهند. با پردازش تصویر مقطع های نازک و با به کار گیری روش پراکندگی اندازه بلور (CSD) ، شکل سه بعدی بلورهای پلاژیوکلاز و همچنین، زمان رشد و سرعت هسته بندی این بلورها برآورد شد. ازاین رو، شکل پلاژیوکلازها، تخته ای و نسبت محورهای کوتاه: متوسط: بلند به ترتیب برابر با 10:7:1 به دست آمد. برپایه داده های به دست آمده زمان رشد بلور های پلاژیوکلاز منطقه 27/40 سال باشد که با سرشت ماگماهای بازالتی همخوانی دارد. برپایه تغییرات شیب نمودار CSD، تاثیر آمیزش ماگمایی بر پیدایش ماگما به خوبی آشکار است. کلینوپیروکسن های منطقه از نوع اوژیت بوده و از دیدگاه شرایط فیزیکی، در فشار متوسط تا بالا و دمای 550 تا 1110 درجه سانتیگراد متبلور شده اند. از دیدگاه شرایط شیمیایی، پیدایش این کانی ها در محیطی با اکسیژن متغیر روی داده و میزان آب ماگما نزدیک به 10 درصد برآورد شده است. بررسی‏ های سنگ زایی برپایه شیمی کلینوپیروکسن نشان دهنده جای داشتن سنگ های بازیک منطقه در گستره سری های توله‏ ایتی تا کالک‏ آلکالن و وابسته به کمان های آتشفشانی (فرو رانش نئوتتیس) است.

    کلیدواژگان: شیمی کانی، پراکندگی اندازه بلور، بافت غربالی، قوس آتشفشانی، شیرینک، ارومیه، دختر
|
  • Ahmad Jamshidzaii, Mohammad Ali Mackizadeh, Farimah Ayati, * Pages 1-14

    The Vejeh Skarn is located at 70 km Northeast of Isfahan. The Vejeh intrusive body with granodiorite to tonalite composition have been intruded the lower Cretaceous marl carbonate which caused the formation of skarn rocks. On the basis of field and mineralogical studies skarn type is calcic with low Mg amount. The mineral assemblage including wollastonite, pyroxene, garnet, epidote, quartz and calcite, have been taken place at progressive and retrogressive stages. Wollastonite and pyroxene (diopside – hedenbergite) were formed at primary progressive stage whereas garnet (grossular – andradite) was formed at secondary progressive stage through metasomatism of pyroxene and wollastonite. In the retrogressive stage with increasing ƒO2, the garnet was altered and replaced by epidote and secondary calcite and quartz. Regarding mineral assemblage it could be deduced the temperature of skarn formation have been reached to 500 -700 °C in the progressive stage and then decreased to 470 °C in the late stage.

    Keywords: Skarn, Garnet, Pyroxene, Vejeh, Isfahan
  • Mahdiyeh Fazelihagh, Ahmad Jahangiri, Nasir Amel* Pages 15-30

    The studied volcanic rocks are located in 35 km North West of Tabriz and consists of dacite, andesite, basalt and basaltic andesite. Based on structural geology evidences, this area is part of west Alborz – Azerbaijan zone. Plio - Quaternary volcanism is started with explosive eruptions of acidic and intermediate materials and in last and young stage basaltic lava erupted from faults and fractures that are visible with layered structure. Prismatic basaltic lavas covered pyroclastic rocks and andesitic lavas. The main constituent minerals in these rocks are olivine, plagioclase, amphibole and pyroxene. In the diagram to determine the magmatic series, samples belong to two magmatic series calc-alkaline and alkaline and show characteristics of bimodal magmatism. Studied volcanic sequence show a reverse volcanic series that it is results of characteristics of bimodal volcanism. In spider diagrams which normalized with chonderite and primitive mantle amounts, these rocks show enrichment of HREE and HFSE elements and depletion of LREE and LILE like Ti, Nb and Ta (TNT). According to the trace elements diagrams La to La / Sm and La / Yb to Yb ratio, magma genesis can be formed from a low rate of partial melting of garnet lherzolite mantle and with ascending and emplacement of magma in the upper level of the crust partial melting of crustal rocks produced acidic and intermediate volcanic materials. Tectonomagmatic diagrams show that these rocks formed in post collision volcanic arcs.

    Keywords: volcanic rocks, bimodal magmatism, garnet lherzolite, post collision, NW Iran
  • Abdolnaser Fazlnia Pages 31-54

    The Siahbaz granite-gabbro-appinite outcrops from the Northwest Khoy is related to one of the complex of the Late Ordovician-Early Permian. The complex is located on the north Sanandaj-Sirjan Zone. Synchronous activities of the mafic and felsic melts indicate that hydrous mafic melts during or after injection to the crust have been able to mingle with felsic magmas produced from the base of the crust. Fractional crystallization in the magma chambers of the hydrous mafic melts caused to form appinite mafic rocks c. 25 to 60 modal percent of hornblende and gabbros. The felsic melts could form A-type granitic rocks. The mineralogical observations along with geochemical and tectonical studies show that subduction of the Paleo-Tethys under an island arc (Siahbaz) in the Northwest Iran were produced all rock types at the Late Ordovician-Early Permian. The hydrous mafic melts were produced in the mantle wedge because of the presence of subduction fluids and then transferred to the base of the island arc, formed the A-type felsic liquids as a result of the partial melting of the base. Convection in the mantle wedge in the supra subduction zone, led to the formation of an extensional setting in the region (the extensional region in the active margin); hence, the conditions for the formation of A-type felsic melts were provided.

    Keywords: Appinite, gabbro, A-type granite, the region stretching in the active margins, tectonomagmatic setting
  • Hamid Reza Mohammadi, Seyyed Saeid Mohammadi*, Malihe Nakhaei, Mohammad Hossein Zarrinkoub Pages 55-80

    The studied rocks consist of Paleogene units with andesite and dacite composition and basaltic lavas belong to the Neogene time. Acid and intermediate lavas have medium to high-K calc alkaline nature and basalt is alkaline. Geochemical evidences show enrichment of LILEs relative to HFSEs in all volcanic rocks of Sang-e-Rahuzg area. Lack of negative Eu anomaly, low HREE (e.g. Yb= 0.67 - 1.62 ppm and Y=7.4 - 17.3 ppm), high Sr content (347.1 - 1010 ppm) and high Sr/Y ratio (31.84-99.99) indicate that the acid and intermediate rocks of Sang-e-Rahuzg area have adakitic nature. Moreover, high SiO2 content (56.65-68.48 wt.%), CaO+ Na2O (7.57-10.47 wt.%) and Sr show that the rocks studied are classified as high-SiO2 adakites. Also, high K2O content (1.22-3.14wt.%), and high K2O/Na2O ratio (0.4-0.8) in compare with high-SiO2 adakites document that these rocks belong to post-collisional adakite type. Low HREE content (YbN2 (1.52 wt.%), Nb (14.9 ppm), Nb/La (0.43) as well as high HFSE content of the basaltic samples of Sang-e-Rahuzg are characteristics of Nb-enriched basalts. Partial melting of metasomatised mantle by adakitic melts, caused suitable conditions for generation of Nb-enriched basalt. All lavas of Sang-e-Rahuzg area were generated, as the result of collision of Lut and Afghan blocks during the Paleogene to the Neogene time, in post-collisional tectonic environment, result of collision of Lut and Afghan blocks in Paleogene to Neogene.

    Keywords: adakite, Nb-enriched basalt, post collision, Sang-e-Rahuzg, Lut block
  • Maryam Salehi, Mahin Mansouri Esfahani, Zahra Alaminia* Pages 81-98

    The Ardestan study area lies in the northeast of Isfahan and at the outer margin of Urumieh -Dokhtar Volcanic Arc (UDMA). In this area, copper mineralization is associated with dikes. Mineralization occurred as sulfides (chalcocite, chalcopyrite and bornite) and oxides (malachite and azurite). According to field studies as well as petrographic and geochemical investigations, two different types of dikes are present. The first type, trending NW-SE and comprising fine crystalline gabbro, whereas the second type with relatively E-W trend are gabbro and pyroxene diorite. Geochemically, these rock are characterized by SiO2 = 45.8 to 52.8 wt.%, MgO with 6.9 wt.% (average), Na2O⭣ = 5.6 wt.%, and Al2O3/TiO2 = 16.8%. All dikes are alkaline, related to back-arc tectonic setting in a wider concept associated with changing in source of magmatism. The second type shows enrichment in Ba, Sr, Rb, K, Zr, Nb, Ti, Cr and Ni in comparison to the first type. The first type is generated as a result of a subducted modified mantle while the latter shows an enriched astenospheric mantle source. It appears that there is a weak correlation between ore-forming and volatile elements in the mafic dikes. Overall, the same tectonic stresses are an essential controlling factor for the formation of second type E-W dikes associated with mineralization.

    Keywords: copper mineralization, dike, geochemistry, SE Ardestan, Urumieh-Dokhtar zone
  • Zahra Firouzkouhi, Ali Ahmadi, Hossein Moinevaziri, Ali Asghar Moridi Farimani, David Richard Lentz Pages 99-118
    Monogenic basaltic cinder cones and lava flows from west of Khash are part of volcanic arc of northern Makran, formed as a result of subduction of Oman oceanic lithosphere beneath the Eurasian plate. The basalts belong to medium-K calc-alkaline series as they contain high Al2O3 (16.5- 19.04 wt. %) and CaO (8.4- 12.0 wt. %) and moderate amounts of K2O (0.5- 1.1 wt. %). They share arc geochemical features such as high LILE/HFSE ([Rb/Zr]N-MORB up to 19) LILE/LREE ([Ba/La]N-MORB up to 4.86) and LREE/HREE ([La/Yb]N-MORB up to 10), and depletion of Ta, Nb, Zr, and Ti relative to N-MORB. Partial melting models indicate that near-primary basalts were derived from an enriched source type mantle wedge peridotite after low to medium degrees (2-10%) of partial melting. This source peridotite was enriched in LREE and LILE, by subduction derived fluids in the supra-subduction zone. Negative correlation of Th/La vs. Sm/La, and relationships between Pb/Ce and Th/Nb values of the studied basalts which are between two end compositions of global subducting sediment (GLOSS) and N-MORB are indicative of significant contribution of subducting sediments to the genesis of the basaltic rocks. Estimates made using binary mixing model are indicative of about 16% of sediment participation in the magma genesis. Low Pb/Ce ratio (1.6 - 11.1), compared to OIB (>20) may be a signature of participation of fluids resulted from dehydration of the subducting slab.
    Keywords: Active continental margins, Makran, basalt, sediment subduction, enriched mantle
  • Zahra Gharehchahi, Jamshid Ahmadiyan, Mamuru Murata, Peyman Ghasemi, Mohsen Moayyed* Pages 119-138

    The Almas area in NW of the East Azarbaijan Province, is a part of the Soltaniye-Misho zone. The lamprophyric dikes crosscut the Kahar Formation. The principal minerals of these rocks are amphibole (amphibole phenocrysts are longer than 3 cm), biotite, pyroxene, olivine, plagioclase, apatite, calcite and chlorite with porphyritic texture. According to mineralogical and geochemical evidences, the studied lamprophyres are camptonite with alkaline nature. The plotted spider diagrams indicate that the studied lamprophyres are enriched in light rare earth elements (LREE) and incompatible elements in comparison to heavy rare earth elements (HREE). The parent magma is probably generated from spinel lherzolite mantle with low rate partial melting.

    Keywords: Lamprophyric dike, Camptonite, East Azarbaijan Province, Almas area, Misho Mountains
  • Tayyebeh Mahmoodabadipour, Hassan Shokohi, Hemayat Jamali* Pages 139-156

    The Nabijan ore index located 20 km southwest of Kaleibar city, East Azerbaijan province in the Alborz-Azerbaijan structural zone. Geological rock units outcropping in the area consist of volcano-sedimentary rocks (trachyandesite, andesite, shale and limestone) of the Cretaceous age which intruded by the Oligo-Miocene monzogranite, monzogranodiorite and diorite. These intrusions and related hydrothermal activities caused the Au mineralization in the Cretaceous host rocks, as well as in the monzogranitic intrusion. The mineralization in the monzogranite occurred as silicic stockwork and sheeted veins with pyrite and minor chalcopyrite, sphalerite and galena. The other type of mineralization is skarn, which present as sparse irregular veinlets with less amount of Au in the Cretaceous carbonates. Preliminary estimation of ore reserve shows 320000t reservoir with average of Au grade about 1.37 gr/ton. According to surface and drilling data, two important anomalies determined. One in the contact zone of intrusive rocks with the Cretaceous volcanics and carbonates (skarn zone). In this anomaly, the correlation coefficient index between Au and Cu, Pb, Zn, Ag, and As is low whereas, in the second one which coincides with stockwork mineralization within monzogranite, it is high.

    Keywords: Geochemical Halos, Gold, Skarn, Stockwork, Nabijan, Northwest Iran
  • Nahid Rahmati, Mir Ali Asghar Mokhtari, Mohammad Ebrahimi, Ghasem Nabatian, * Pages 157-180

    The Agh-Otagh mineralization area in the north of Takab, was formed within the andesistic tuffaceous rocks of the Oligo- Miocene age. Mineralization include polymetallic (Cu-Pb-Zn-Au-Ag) quartz veins and silicified zones, which occurred as breccia and vein- veinlets with comb, cockade and disseminated textures. Chalcopyrite, pyrite, galena and sphalerite are common ore minerals. Alteration zones consist of silicification, sericitization, argillitic, propelitic and carbonatization. Cu-Au mineralization is associated with silicification and sericitization. Analytical results of the samples from the ore- bearing quartz veins and the silicified zones indicate that the highest grade for Au is 664 ppb (ave.181 ppb). The highest and the average grades for Ag, Cu, Pb, and Zn are 120 ppm (300 ppm), 1.3 % (0.38 %), 5.5 % (0.06 %) and 4.5 % (0.28 %), respectively. The investigations indicate that the Agh-Otagh mineralization was formed in four stages. In the first stage or the pre-mineralization stage, the host rock, as a result of hydrothermal process, underwent brecciation and some quartz veins and siliceous cap were formed. In the second stage or the mineralization stage the sulfide minerals formed within the quartz veins and silicification zones developed at the third stage, some unmineralized quartz, barite and carbonate vein- veinlets crosscut the previous stages. The last stage of mineralization related to supergene processes. Based on geological, mineralogical, alteration, structural and textural evidences, the Agh-Otagh base- precious metal mineralization is similar to the medium sulfidation epithermal deposits.

    Keywords: Mineralogy, Base- precious metal mineralization, epithermal, Agh-Otagh, Takab
  • Fatemeh Sepidbar, Mohsen Naderi, Davood Raisi Pages 181-198

    The Shirinak volcanic rocks, known as Dahaj-Sarduieh belt in Kerman province, are exposed southeast of Urumieh-Dokhtar volcanic belt. Petrographically, the volcanic rocks are basalts and andesite, which consist mainly of plagioclase, clinopyroxene, olivine as well as calcite, quartz and chlorite as the secondary minerals. All of these minerals set in fine grain matrix with porphyric and glomeroporphyric textures. Based on mineral chemistry data, plagioclases range from labradorite to bytownite and have been undergone compositional and thermal mixing. They mostly show sieve texture. CSD (crystal size distribution) study shows that the shape of plagioclase microlites is tablet with aspect ratio of 1:7:10 for short:intermediate:long axes, respectively. Moreover, three-dimensional shape of plagioclase crystals, nucleation and growth time were estimated 40.27 years, which is completely consistent with the nature of basalt. Based on dip of CSD diagram, magma mixing process has been clearly involved in the magma genesis. The pyroxenes studied are augite in composition that were physically crystalized in moderate to high pressure and temperature of 550-1110 C. They crystallized from a magma likely with about 10% fluid and in variable fO2 condition. On the base of pyroxene chemistry, the basic rocks from Shirinak belong to tholeiitic to calcalkaline series in volcanic arc setting (Neo-Tethys subduction).

    Keywords: mineral chemistry, Crystal Size Distribution, sieve texture, volcanic arc, Shirinak Uumieh-Dokhtar