فهرست مطالب

پترولوژی - پیاپی 31 (پاییز 1396)

نشریه پترولوژی
پیاپی 31 (پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/11/05
  • تعداد عناوین: 10
|
  • علی اکبر بهاری فر، کوان نانگ پنگ، سون لین چونگ، یوشیکو ایزوکا صفحات 1-20
    گارنت آمفیبولیت‏ های منطقه علی‏ آباد دمق در جنوب همدان، به‏ صورت لایه هایی در میان استارولیت شیست‏ ها جای دارند. این سنگ‏ ها بیشتر از گارنت، هورنبلند، فلدسپار (± مسکوویت و کوارتز) همراه با مقادیر اندکی تیتانیت، اپیدوت، ایلمنیت و گرافیت ساخته شده اند. پورفیروبلاست‏ های شکل‏ دار گارنت، از سازنده‏ های آلماندین و گروسولار سرشار هستند و منطقه‏ بندی ترکیبی عادی دارند. هورنبلندها منیزیو- و فرو-هورنبلند (در هسته آمفیبول) تا هورنبلند چرماکیتی (حاشیه آمفیبول) هستند و به‏ صورت پورفیروبلاست و یا در زمینه سنگ دیده می‏ شوند. مسکوویت در صورت حضور، سازنده برگوارگی بوده، از سازنده‏ های فنژیت و پاراگونیت تهی است. ترکیب فلدسپار‏ ها از پتاسیم‏ فلدسپار خالص تا ترکیب سانیدینی در کنار آمفیبول‏ ها و الیگوکلاز در زمینه سنگ، تغییر می‏ کند. اپیدوت‏ ها از نوع کلینوزوییزیت خالص تا اپیدوت هستند و به‏ صورت بلورهای ریزی در زمینه سنگ یا درون هورنبلندها دیده می‏ شوند. برپایه روش‏ های گوناگون زمین‏ دمافشارسنجی، دمای پیدایش سنگ‏ ها 600 تا 620 (± 25) درجه سانتیگراد در فشار 5 تا 6 کیلوبار برآورد شد. مسیر P-T-t رسم شده بر پایه ترکیب هسته و لبه هورنبلندها، با دگرگونی فشار پایین (در شروع دگرگونی) تا فشار متوسط (در پایان دگرگونی) همخوانی دارد. برپایه مسیر P-T-t و تاریخچه زمین شناسی منطقه همدان، دگرگونی این سنگ‏ ها با پدیده‏ های فرورانش نئوتتیس در مزوزوییک وابستگی داشته است.
    کلیدواژگان: گارنت - آمفیبولیت، کانی شناسی، ژئوترموبارومتری، علی آباد دمق، همدان، سنندج - سیرجان، ایران
  • مرتضی دلاوری، اصغر دولتی، عماد علیپوریان صفحات 21-42
    منطقه بررسی‏ شده در جنوب گزیک (خاور بیرجند) و حاشیه خاوری پهنه جوش خورده سیستان در استان خراسان جنوبی است. سنگ‏ های آتشفشانی بررسی‏ شده به صورت واحدی با روند کمابیش شمالی- جنوبی رخنمون دارند. این سنگ‏ ها بیشتر شامل گدازه های حدواسط مانند آندزیت و آندزیت- بازالت هستند. برپایه روابط صحرایی و سن سنجی فسیلی سنگ‏ های آهکی، سن این سنگ‏ ها نزدیک به کرتاسه پسین (ماستریشتین) است. از دیدگاه سنگ نگاری، پلاژیوکلاز فراوان ترین کانی در بیشتر نمونه هاست. همچنین، کلینوپیروکسن مهم ترین فاز فرومنیزین و اکسیدهای آهن- تیتانیم نیز کانی فرعی معمول در بسیاری از نمونه ها هستند. نمودار عنصرهای خاکی نادر بهنجارشده به ترکیب کندریت برای این سنگ‏ ها با غنی شدگی ملایم عنصرهای خاکی نادر سبک به سنگین و نسبت (La/Yb)N از 71/2 تا 68/8 شناخته می شود. از سوی دیگر، ویژگی‏ های شیمیایی این سنگ‏ ها، مانند غنی شدگی از عنصرهای لیتوفیل سبک (مانند: K، Rb و Ba) و تهی شدگی از عنصرهای با قدرت میدان بالا (مانند: Nb، Ta و Ti) همانند ماگماتیسم پهنه های فرورانشی هستند. برپایه تمرکز عنصرهای فرعی و کمیاب، سنگ‏ های آتشفشانی جنوب گزیک بسیار همانند سنگ‏ های جزایر کمانی است. همچنین، تمرکز عنصرهای کمیاب در سنگ‏ ها نشان می‏ دهد سیال‏ های پهنه فرورانشی در فرایند غنی شدگی خاستگاه گوشته‏ ای مذاب نقش مهمی داشته اند. با در نظر گرفتن پهنه زمین ساختی پیدایش این ولکانیسم، در زمان کرتاسه پسین، در پهنه سیستان پهنه فرورانشی فعالی وجود داشته است و این نکته با برخورد بلوک های قاره ای لوت و افغان در زمانی پیش از پایان کرتاسه همخوانی ندارد.
    کلیدواژگان: سنگ های آتشفشانی، کرتاسه پسین، شرق بیرجند، حوضه سیستان
  • بهاره فاضلی، محمود خلیلی، مهین منصوری اصفهانی صفحات 43-66
    توده آذرین درونی منطقه قلعه یغمش در کرانه باختری استان یزد و در بخش میانی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر جای دارد. این توده آذرین، با طیف سنگ‏ شناسی کوارتزدیوریت، تونالیت و گرانودیوریت، به سن الیگوسن، درون سنگ‏ های آتشفشانی (با ترکیب ریولیت، ریوداسیت و نیز توف آندزیتی، ریوداسیتی و ریولیتی به سن ائوسن) نفوذ کرده است. تونالیت‏ ها و گرانودیوریت‏ های بررسی شده دارای انکلاوهای میکروگرانولار مافیک با ترکیب کوارتزدیوریت هستند. بررسی شیمی کانی‏ های کوارتزدیوریت، تونالیت، گرانودیوریت و انکلاوهای بررسی‏ شده نشان می دهد که ترکیب پلاژیوکلازها از الیگوکلاز تا لابرادور است. آمفیبول‏ ها منیزیم بالایی داشته و از نوع کلسیک (منیزیوهورنبلند) هستند. بیوتیت تونالیت‏ های بررسی‏ شده نیز منیزیم بالایی دارد. در کوارتزدیوریت، کلینوپیروکسن‏ ها از نوع اوژیت و در انکلاوهای میکروگرانولار مافیک، از نوع اوژیت-دیوپسید هستند. دماسنجی کلینوپیروکسن دمای 1125-1100 درجه سانتیگراد و دماسنجی هورنبلند- پلاژیوکلاز دمای نزدیک به 900-730 درجه سانتیگراد را نشان می‏ دهند. برپایه ترکیب منیزیوهورنبلندها، فشار به دست آمده برای این سنگ‏ ها 75/1-5/1 کیلوبار است؛ ازاین رو، ژرفای تبلور این کانی‏ ها برابر 5/5 تا 5/6 کیلومتر دانسته می شود. برپایه یافته های صحرایی، سنگ نگاری و شیمی کانی ها، سرشت ماگمای توده گرانیتوییدی بررسی‏ شده کالک‏ آلکالن نوع I، با فوگاسیته اکسیژن بالا در هنگام تبلور و محیط پیدایش آن را کمان آتشفشانی و فرورانش دانسته می شود.
    کلیدواژگان: شیمی کانی، دما، فشارسنجی، گرانیتوئید نوع I، قلعه یغمش، ارومیه، دختر
  • بتول نعمتی، عباس آسیابانها صفحات 67-88
    منطقه لات- بلوکان در پهنه البرز غربی و 45 کیلومتری شمال قزوین بوده و دارای توده‏ های آذرین درونی و بیرونی، با ترکیب های گوناگون (حدواسط تا اسیدی) و به سن ائوسن و جوان‏ تر (سازند کرج) است‏. این توالی سنگی از سه رخساره ساخته شده است: نهشته‏ های رسوبی- آذرآواری پدیدآمده از فوران‏ های متناوب انفجاری در یک پهنه رسوبی کم‏ژرفا، روانه گدازه‏ های آندزیتی پدیدآمده از فوران‏ های شکافی غیرانفجاری در یک پهنه هوایی و توده‏ های ساب‏ ولکانیک (توده‏ های دیوریتی، گنبدهای داسیتی و دسته دایک‏ های موازی). دسته دایک‏ ها نیز دو گروه هستند: دسته دایک‏ های آندزیتی تغذیه‏ کننده روانه گدازه‏ ها و دسته دایک‏ های دیوریتی پساماگمایی. از دیدگاه زمین ساختی و برپایه ویژگی هایی مانند نسبت Ba/La بالاتر از 15، نسبت Ba/Ta بالاتر از 450، غنی‏ شدگی از LREEs در برابر HREE، غنی‏ شدگی از LILE و تهی‏ شدگی از HFSE (مانند: Ti و Ta) و نیز نمودارهای گوناگون رده بندی پهنه زمین ساختی ماگما، سنگ‏ های ماگمایی منطقه لات- بلوکان در شمال قزوین (البرز باختری) در حاشیه فعال قاره‏ ای پدید آمده اند. از دیدگاه زمین شیمیایی و به‏ ویژه برپایه الگو سازی زمین شیمیایی فرایندهای ماگمایی، ماگمای نخستین ماگمایی گوشته‏ ای دانسته می‏ شود که ‏پس از بالاآمدن و جایگیری در پوسته قاره‏ ای زیرین و آلایش با سازندگان آن، ماگماهای گوناگون منطقه را پدید آورده است؛ به گونه ای که برپایه این بررسی ها، ‏روانه گدازه‏ های آندزیتی پیامد فرایند ‏FCA‏، دیوریت‏ ها پیامد هضم تکه های پوسته قاره‏ ای زیرین در ماگمای تحول یافته از ماگمای نخستین و ‏داسیت‏ ها پیامد ذوب بخشی پوسته قاره‏ ای (با ترکیب آمفیبولیتی) هستند. ‏
    کلیدواژگان: دایکهای تغذیه کننده، مدل سازی ژئوشیمیایی، حاشیه فعال قاره، لات، بلوکان، البرز غربی
  • حسین نارویی، آزاده ملکزاده شفارودی، محمدحسن کریم پور صفحات 89-110
    منطقه اکتشافی زبرکوه در جنوب باختری شهرستان بردسکن در استان خراسان جنوبی و در شمال خاوری ایران جای دارد. سنگ های کربناته دگرگون شده سازندهای ریزو و سلطانیه فراوان ترین سنگ های این منطقه هستند و توده های سینوگرانیتی و سینودیوریتی درون آنها نفوذ کرده‏ اند. برپایه یافته های صحرایی و آزمایشگاهی (مانند: کنترل ساختاری پهنه اصلی کانه‏ دار، پیدایش جانشینی متاسوماتیسم که با کانی های آب دار کم دما و همراهی مگنتیت و پیریت با کلریت، اپیدوت، کلسیت و کوارتز شناخته می شود)، کانی‏ سازی آهن منطقه از نوع اسکارن کم دماست. شاید در این منطقه، توده آذرین درونی جوان تر دیگری در ژرفای خاستگاه کانی‏ سازی آهن است. محلول گرمابی کانه‏ دار از راه گسل و یا مرز توده آذرین درونی و سنگ کربناته به بالا راه پیدا کرده و پیدایش کانسنگ را در پی داشته است. عیار آهن از 54 تا 65 درصد است و مقدار سولفور تا بیش از 3 درصد می‏ رسد. شیمی کانی مگنتیت و فراوانی Ti، V، Al، Mn، Ni و Cr نیز همانند اندوخته اسکارن است. توده بیوتیت سینودیوریت میزبان بافت هیپ ایدیومورف گرانولار داشته و بیشتر کانی های پلاژیوکلاز، آلکالی فلدسپار، بیوتیت و آپاتیت دارد. این توده از نوع آلکالن سری پتاسیم است که در جایگاه درون صفحه‏ ای پدید آمده است. غنی‏ شدگی شدید از عنصرهای LREE، LILE (مانند: Rb، Cs، Ba و K)، HFSE (مانند: Nb، Zr، Ti) و عنصر P از ویژگی های این ماگماست. خاستگاه ماگمای مادر این توده، ذوب بخشی درجه پایین گارنت لرزولیت گوشته آستنوسفری تا مرز آستنوسفر- لیتوسفر است.
    کلیدواژگان: اسکارن آهن حرارت پایین، مگنتیت، ژئوشیمی توده نفوذی، زبرکوه، زون تکتونیکی کاشمر، کرمان
  • لیلا نوروزی، محسن آروین*، سارا درگاهی صفحات 111-126
    درزهای ستونی ریوداسیتی- داسیتی علیشاهی بخشی از مجموعه آتشفشانی رازک، با سن ائوسن میانی- بالایی هستند و در پهنه آتشفشانی- رسوبی دهج- ساردوییه و جنوب‏ خاوری کمربند ماگمایی ارومیه- دختر جای دارند. این مجموعه شامل تناوبی از سنگ های آذرآواری و جریان‏ های گدازه‏ ای آندزیت، ریولیت و ریوداسیتی- داسیتی است. سنگ های ریوداسیتی- داسیتی گاه ساختار ستونی به‏ صورت پنج یا شش وجهی نابرابر با ستون های منظم و مستقیم (کولونیدی) و ستون های کج شده و نامنظم (اینتبولیتور) به همراه ساختارهای شیاری (استریا) دارند. بافت شاخص آنها فیریک، هیالوپورفیریتیک، گلومروپورفیری، غربالی، جریانی و پرلیتیک هستند. پلاژیوکلازها که فنوکریست اصلی هستند همراه با میکروفنوکریست‏ های کمیاب سانیدین، ارتوکلاز، هورنبلند، پیروکسن، بیوتیت و کانی‏ های فرعی آپاتیت، تیتانیت و کانی های کدر، در زمینه ای شیشه‏ ای و نهان بلور جای گرفته‏ اند. زمینه گاه در مرحله فرایند واشیشه ای‏ شدن و تبدیل به مخلوطی از کوارتز و آلکالی‏ فلدسپار است. برپایه بررسی های زمین‏ شیمیایی، ترکیب درزهای ستونی علیشاهی ریوداسیت- داسیت است و سرشت کالک آلکالن نشان می دهند. آنومالی منفی Eu و کاهش مقدار Sr، همراه با افزایش مقدار Si نشان‏ دهنده اهمیت پلاژیوکلاز به عنوان فازی جدایش یافته هستند. غنی ‏ شدگی از عنصرهای لیتوفیل با شعاع یونی بزرگ و تهی‏ شدگی از عنصرهای با شدت میدان بالا (مانند: Ti، Ta، و Nb) نسبت به ترکیب گوشته اولیه، همچنین، الگوی عنصرهای خاکی نادر یهنجارشده به ترکیب کندریت نشان‏ دهنده پیدایش ماگمای درزهای ستونی در پهنه کمان آتشفشانی مرتبط با حاشیه فعال قاره ای هستند. تهی‏ شدگی از عنصرهای Nb و Ta پیامد کاهش انحلال این عنصرهای در سیال‏ های و مذاب های محیط های فرورانش در ژرفای کم است.
    کلیدواژگان: سنگ نگاری، درزهای ستونی، ریوداسیتی- داسیتی، زمین‏ شیمی، مجموعه رازک، علیشاهی راین
  • حبیب بیابانگرد، سمانه سپهر، محمد بومری صفحات 127-146
    توده گرانیتوییدی کوه شاخ سفید و اسکارن وابسته به آن در 70 کیلومتری جنوب خاوری کرمان جای دارد و از دیدگاه زمین‏ شناسی، در پهنه ایران مرکزی و حاشیه جنوبی بلوک لوت است. این توده به سن پالئوژن (ائوسن- الیگوسن) درون سنگ های رسوبی منطقه به سن کرتاسه نفوذ کرده و در آنها اسکارن پدید آورده است. ترکیب سنگ‏ شناسی توده یکنواخت و بیشتر از گرانیت و گرانودیوریت است. کوارتز، پلاژیوکلاز، ارتوکلاز از کانی های اصلی، بیوتیت کانی فرعی و کلریت و سریسیت از کانی های ثانویه این سنگ ها هستند. شیل، ماسه سنگ، سیلتستون و سنگ آهک و سنگ های دگرگونه مرمر و اسکارن ها سنگ‏ های رسوبی هستند که میزبان توده آذرین هستند. اسکارن‏ ها از نوع کلسیک بوده و کانی های اصلی آن‏ ها گارنت گروسولار- آندرادیت، ترمولیت، منیتیت، به همراه هماتیت، گوتیت و لیمونیت هستند. پیریت، کالکوپیریت و کربنات های مس (مالاکیت، آزوریت) از دیگر کانی های اسکارنی هستند. بررسی های زمین‏ شیمیایی عنصرهای اصلی و فرعی در این توده‏ گرانیتوییدی نشان می دهد با افزایش مقدار SiO2، تغییرات چندانی در مقدار اکسید‏ های دیگر دیده نمی شود؛ زیرا ترکیب توده یکنواختی داشته و پراکندگی برخی عنصرها پیامد بافت های ناهمگن و دگرسانی های منطقه است. نمودار‏ های عنکبوتی، عنصرهای فرعی بهنجارشده به ترکیب کندریت و گوشته اولیه، غنی شدگی از بیشتر عنصرها، به ویژه عنصرهای Th و Pb و آنومالی منفی Ti، P و Sr در توده گرانیتوییدی را نشان می دهند. این ویژگی ها شاید پیامد تأثیر آلایش پوسته‏ای روی توده یادشده باشد. غنی شدگی از عنصرهای خاکی نادر سبک (LREE) 10 تا 100 برابر و عنصرهای خاکی نادر سنگین (HREE) 1 تا 10 برابر غنی شدگی تر از ترکیب مرجع (کندریت)، همچنین، الگوی منظم با شیب کمابیش یکسان، روند موازی و همانند‏ آنها نشان دهنده خاستگاه یکسان سنگ‏ های سازنده توده هستند. توده گرانیتوییدی کوه شاخ سفید از نوع I، متاآلومین تا پرآلومین هستند و از دیدگاه جایگاه زمین ساختی به پهنه حاشیه فعال قاره‏ ای وابستگی نشان می‏ دهد. کانی و کانه زایی اسکارن کوه شاخ سفید به کانسار‏ های اسکارنی نوع آهن شباهت چشمگیری دارد. کانی های بی آب مانند گارنت و منیتیت در مرحله های پیشرونده و در دما‏ های کمتر از 470 درجه سانتیگراد، در محدوده گریزندگی اکسیژن 23-10 تا 30-10 و کانی های اپیدوت، ترمولیت، کلریت، کلسیت و کوارتز در مرحله پسرونده و در دمای کمتر از 450 درجه سانتیگراد و گریزندگی اکسیژن سیال نزدیک به 23-10 در این اسکارن پدید آمده اند.
    کلیدواژگان: گرانیتوئید کوه شاخ سفید، اسکارن، کانه زایی آهن، کرمان
  • حبیب بیابانگرد، مهرناز فاطمیان، علی اصغر مریدی، محمدرضا بخشی محبی صفحات 147-164
    دایک‏ های شمال و باختر زاهدان به سن ائوسن درون مجموعه‏ های فلیشی و گرانیت زاهدان در پهنه زمین درز سیستان برونزد یافته‏ اند. بیشتر این سنگ‏ ها سرشت آلکالن دارند و عبارتند از: دایک‏ های مافیک، اولترامافیک و فلسیک و گاه آلایش یافته. بیشتر دارای بافت پورفیری و گلومروپورفیری هستند. پلاژیوکلاز، هورنبلند و بیوتیت از کانی‏ های اصلی این سنگ ها بوده و همین کانی‏ ها در زمینه نیز دیده می شوند. بلورهای خلیجی کوارتز و پلاژیوکلاز‏ های گردشده، تغییرات نورم نمونه ها همراه با تغییرات در فراوانی عنصرهای فرعی و کمیاب و نسبت‏ های آنها نشان دهنده آلایش آنها با پوسته قاره‏ ای است. غنی‏ شدگی LREE در برابر HREE و نبود بی‏ هنجاری در مقدار Eu از ویژگی های مهم همه این سنگ‏ ها هستند. بالا‏ بودن نسبت های (La/Sm)N،‏ (La/Yb)N و (Sm/Yb)N و سرشت آلکالن بیشتر نمونه ها نشان دهنده رخداد فرایند ذوبی نزدیک به یک درصدی گوشته گارنت لرزولیت است. چنین شرایطی چه بسا پس از پایان فرورانش سنگ‏ کره اقیانوسی سیستان به زیر بلوک افغان پدید آمده و ازاین رو، پس از آن که این ورقه فرورونده به اندازه چشمگیری پایین رفته است، سیال‏ های آزادشده از صفحه فرورو، سرشت شیمیایی و کانی‏ شناختی گوه گوشته ای را تغییر داده و ذوب‏ بخشی آن آسان تر شده است. مهاجرت این سیال ها به ترازهای بالاتر بخش های زیرین پوسته بالایی و به مقدار کمتری سنگ های گوه گوشته ای را دچار ذوب‏ بخشی کرده است. پس از افزایش مواد ذوب شده، این مواد در زمان الیگو- میوسن به ترازهای بالاتر رفته و در بخش های بالاتر پوسته جایگزین شده اند. به نظر می رسد پس از الیگو- میوسن، با ادامه فرورانش در منطقه شکستگی هایی پدید آمده است و ماگمای بجامانده در شکاف های پدیدآمده وارد شود و دایک های یادشده را پدید آورد.
    کلیدواژگان: دایک، فلیش، گرانیت، لیتوسفر اقیانوسی سیستان، زاهدان
  • محمد مبشرگرمی، احمد جهانگیری صفحات 165-188
    مجموعه سنگ‏ های آتشفشانی مافیک ائوسن جنوب‏ خاوری شهرستان گرمی بیشتر به صورت منشورهای بازالتی دیده می‏ شوند. این منشورها از سنگ‏ های مافیک آلکالی الیوین بازالت ساخته شده اند و با ستبرای نزدیک به هزار متر در خاور تا ده متر در باختر مغان رخنمون دارند. فنوکریست های الیوین، کلینوپیروکسن (اوژیت) و پلاژیوکلاز کانی‏ شناسی اصلی این بازالت‏ هاست. بیشتر این سنگ‏ ها بافت میکرولیتی و میکرولیتی پورفیری دارند. از دیدگاه زمین شیمیایی، ماگمای سازنده این سنگ ها سرشت آلکالن دارد. نمودار عنکبوتی نشان دهنده غنی‏ شدگی LREE در برابر HREE و عنصرهای LILE در برابر ترکیب گوشته اولیه و غنی‏ شدگی خاستگاه گوشته ای ماگماست. ماگمای سنگ‏ های بررسی‏ شده از بخش گارنت لرزولیتی گوشته، در ژرفایی نزدیک به 100 کیلومتری، خاستگاه گرفته است. به نظر می رسد این بازالت ها در پهنه کششی پشت کمانی پدید آمده باشند که پیامد فرورانش خاور دریای سیاه (شاخه شمالی نئوتتیس) به زیر پوسته قاره‏ ای ارمنستان بوده است.
    کلیدواژگان: بازالت، گارنت لرزولیت، حوضه پشت قوس، شهرستان گرمی، ایران
  • سیدمحسن طباطبایی منش*، اکرم سادات میرلوحی، زهرا مسیبی صفحات 189-211
    برپایه بررسی های سنگ‏ شناسی، سینوگرانیت، مونزوگرانیت، آلکالی گرانیت و گرانودیوریت از گرانیتوییدهای میرآباد- چهل‏ خانه در خاور بویین- میاندشت هستند. کوارتز، آلکالی فلدسپار (ارتوکلاز)، پلاژیوکلاز (آلبیت، الیگوکلاز)، بیوتیت، ± آمفیبول از کانی های اصلی سازنده این سنگ ها هستند. آلانیت، زیرکن، اسفن، آپاتیت، ± تورمالین نیز از کانی های فرعی هستند. داده های شیمیایی نشان می دهند، بیوتیت در گرانیت ها از نوع اولیه ماگمایی است و ترکیبی نزدیک به قطب آنیت دارد. در نمودارهای شناسایی پهنه زمین ساختی ماگما برای گرانیت ها که بر پایه ترکیب اکسیدهای عنصرهای اصلی بیوتیت هستند، ترکیب بیوتیت های بررسی شده در گستره ماگماهای کالک آلکالن پهنه های برخوردی جای می گیرد. آمفیبول ها از گروه کلسیک و زیرگروه فروهورنبلند بوده و نشان دهنده نوع I- بودن توده گرانیتوییدی هستند. ترکیب تورمالین در سینوگرانیت ها نشان دهنده گستره شورل تا فوییتیت است. بررسی کلریت های درون سینوگرانیت و مونزوگرانیت ها به ترتیب، دمای 350/6 و 341/8 درجه سانتیگراد را برای دگرسانی بیوتیت ها نشان می دهد. محتوای آلومینیم درون آمفیبول های سنگ های سینوگرانیتی، فشار نزدیک به 3 کیلوبار را نشان می دهد. این فشار با جایگیری این توده گرانیتی در ژرفای 8 تا 11 کیلومتری از سطح زمین همخوانی دارد. دماسنجی هورنبلند- پلاژیوکلاز نیز دمای 694 تا 700 درجه سانتیگراد را برای به تعادل رسیدن این دو کانی نشان می دهد.
    کلیدواژگان: گرانیتویید، شیمی کانی، زمین دمافشارسنجی، سنندج- سیرجان، بویین- میاندشت
|
  • Ali Akbar Baharifar, Kwan Nang Pang, Sun Lin Chung, Yoshiyuki Iizuka Pages 1-20
    The garnet-amphibolites in Aliabad-Damagh area, occurs as layers and are enveloped by staurolite-schist. They composed predominantly of garnet, hornblende, feldspar (± muscovite and quartz) with titanite, epidote, ilmenite and graphite as accessory minerals. The euhedral garnet porphyroblasts mainly composed of almandine and grossular components, with normal compositional zoning. The hornblende crystals as prophyroblast or in the matrix, are magnesio- and ferro-hornblende (amphibole core) to tchermakitic-hornbelende (amphibole rim) in composition. Muscovites, if present, with minor phengite and paragonite components, are foliated forming minerals. Feldspars vary from pure K-feldspar to sanidine composition in the vicinity of hornblendes and oligoclase in matrix. Epidotes as pure clinozoisite to epidote, form small crystals inside hornblende or in the matrix. Using different thermobarometry methods, T and P estimated as 600-620 (± 25) °C and 5-6 (± 1) kbar, respectively. Calculated P-T-t path, considering core and rim composition of hornblendes, is in accordance with low-pressure (at the beginning of metamorphism) to medium-pressure type (at the end). Considering P-T-t path, metamorphism could occur during Neo-Tethys subduction and collision process in the Mesozoic time.
    Keywords: Garnet-Amphibolite, Mineralogy, Thermobarometry, Aliabad-Damagh, Hamedan, Sanandaj-Sirjan, Iran
  • Morteza Delavari, Asghar Dolati, Emad Alipoorian Pages 21-42
    The study area is located the south of Gazik (east of Birjand) and along the eastern margin of the Sistan suture zone. The south of Gazic volcanics crop out as a north- south trending unit. They are predominantly intermediate extrusives including andesite and basaltic- andesite. Based on field relationships and the age of adjacent sedimentary rocks, the volcanics are late- Cretaceous (Maastrichtian) in age. Petrographically, plagioclase is the predominant phase and clinopyroxene appears as the main ferromagnesian mineral. The chondrite- normalized rare earth element (REE) patterns are characterized by moderate light REE (LREE) enrichment relative to heavy REE (HREE) and the ratio of (La/Yb)N in the ranges of 2.71 to 8.68. Furthermore, the chemical characteristics of the volcanics including enrichment of large ion lithophile elements (LILE) like K, Rb and Ba and depletion of high field strength elements (HFSE) like Nb, Ta and Ti are similar to subduction zone magmatism. Based on trace element concentrations, it seems that the melts were derived from a mantle wedge intensely modified by subduction zone fluids. Considering minor and trace element contents, the studied rocks are more similar to island arc volcanics. Therefore, the Sistan Ocean has probably recorded an active subduction zone in the late Cretaceous, which is in conflict with the pre- late Cretaceous Lut and Afghan continental collision.
    Keywords: volcanic rocks, late- Cretaceous, Sistan Ocean, eastern Iran
  • Bahareh Fazeli, Mahmoud Khalili, Mahin Mansouri Esfahani Pages 43-66
    The Ghaleh Yaghmesh plutonic massif is located the westernmost part of Yazd province and in the central part of the Urumieh – Dokhtar magmatic arc (UDMA). This massif with quartzdiorite, tonalite and granodiorite composition is Oligocene in age and intruded the volcanic and pyroclastic rocks including rhyolite, rhyodacite, and andesitic, as well as rhyodacitic and rhyolitic tuff belonging to the Eocene. Tonalite and granodiorite contain mafic microgranular enclaves with quartzdiorite composition. According to mineral chemistry, the plagioclases are oligoclase to labradorite in composition. The amphiboles have high magnesian and are calcic nature (magnesio-hornblende). The biotites from the tonalites are enriched in magnesian. Compositionally, clinopyroxene display augite and augite–diopside in quartz-diorite and enclaves respectively. Thermometery of the clinopyroxene and hornblende– plagioclase show 1100-1125°C and 730-900°C respectively. The pressure of the studied rocks, on the base of chemical data of magnesio-hornblende, ranges from 1.5 to 1.75 kbar, which is equal to the depth of about 5.5-6.5 km. The overall field, petrography and mineral chemistry data support the I-type calc-alkaline nature of the studied granitoid, which formed during high oxygen fugacity and volcanic arc, and subduction is suggested for its formation environment.
    Keywords: Mineral chemistry, Thermobarometry, I-type granitoid, Ghaleh Yaghmesh, Urumieh-Dokhtar
  • Batool Nemati, Abbas Asiababha Pages 67-88
    The Lat-Blukan area situated on the western Alborz zone, 45 Km to the north of Qazvin. The area contains intrusive and extrusive bodies with intermediate to acidic composition belonging to Eocene or younger in age (Karaj Formation). This lithological sequence can be divided into three main facies: sedimentary-pyroclastic deposits resulted from explosive alternative eruptions in a shallow-depth sedimentary basin, andesitic lava flows from subaerial effusive fissure eruptions and subvolcanic bodies including dioritic bodies, dacitic domes and parallel dyke swarms. Dykes also are subdivided into andesitic feeder dykes and post-magmatic dioritic dyke. Several evidences including the Ba/La > 15, Ba/Ta > 450, enrichment of LREEs relative to HREEs, enrichment of LILEs and depletion of HSFEs (Ti and Ta) as well as different tectonic setting diagrams, the magmatic rocks appertain to the continental active margin. Geochemically and especially based on geochemical modeling of magmatic processes, the parent magma of these series is considered to be generated from the mantle that after the ascent and staying in lower continental crust, it contaminated by crustal components and created a variety of magmas in the area. Thus, it may be proposed that the andesitic lava flows formed as a result of the FCA process, diorites originated from the lower continental crust fragments assimilated in the evolved magma from initial magma and dacites are the products of the partial melts of the amphibolitic continental crust.
    Keywords: Feeder dykes, Geochemical modeling, Active continental margin, Lat-Bolukan, western Alborz zone
  • Hossein Narooie, Azadeh Malekzadeh Shafaroudi, Mohammad Hassan Karimpour Pages 89-110
    The Zeber Kuh prospect area is located southwest of Bardaskan, South Khorasan province, in the northeastern Iran. Lithologically, the area includes Rizu and Soltanieh Formations metamorphosed carbonate rocks, which were intruded by syenogranitic and syenodioritic intrusions. Field observations and laboratory studies such as structural controls of orebody, metasomatic replacement and formation of low temperature H2O-bearing minerals, and the occurrence of magnetite and pyrite associated with chlorite, epidote, calcite, and quartz indicate that the iron mineralization is low temperature skarn-type. The source of Fe mineralization is probably a younger intrusive rock at depth. Hydrothermal ore fluid was ascended within fault zone and/or contact between the intrusive rock and the carbonate unit and generated orebody. Iron grade ranges from 54 to 65 wt.% and sulfur value is > 3 wt.%. Magnetite chemistry and Ti, V, Al, Mn, Ni, and Cr contents are similar to skarn deposit. Biotite syenodiorite host rock has hypidiomorphic granular texture and it consists of plagioclase, K-feldspar, biotite, and apatite minerals. Chemically, this intrusive rock is K-series alkaline type, which was generated in within plate zone. This magma is characterized by strong enrichment in LREE, LILE (Rb, Cs, Ba, and K), HFSE (Nb, Zr, and Ti), and P elements. The primary magma is produced by low degree partial melting of garnet lherzolite from asthenospheric to boundary of asthenospheric-lithospheric mantle.
    Keywords: Low temperature Fe skarn, Magnetite, Geochemistry of intrusive rock, Zeber Kuh, Kashmar-Kerman tectonic zone
  • Leila Dargahi, Mohsen Arvin*, Sara Dargahi Pages 111-126
    The Alishahi rhyodacitic-dacitic columnar joints are outcropped in the Middle-Upper Eocene Razak complex in the southeastern of Urumieh-Dokhtar volcanic belt in the Dehaj-Sarduieh volcano-sedimentary belt. The complex consists of intermittent of pyroclastic rocks, andesite, rhyolite, and rhyodacite-dacitic lava flows. The latter partially shows 5 to 6 unequal sided columnar structure in which entablature and colonnade sections along with stria are clearly visible. The predominant textures are phyritic, hyaloporphiritic, glomeroporphyritic, flow and sieve textures along with perlitic cracks. Mineralogically, the Alishahi rhyodacitic-dacitic rocks consist of plagioclase phenocrysts together with rare microphenocrysts of sanidine, orthoclase, hornblende, pyroxene, biotite and accessory minerals including apatite, titanite and opaques are setting in a cryptocrystalline glassy matrix. The matrix is partly in the verge of devitrification process and conversion to mixture of quartz and alkali feldspars. Geochemically, the Alishahi columnar joints are rhyodacitic-dacitic in composition with calc-alkaline nature. Negative Eu anomaly and decrease in Sr content along with increase in Si amount reveal the significance of plagioclase as a differentiated phase. Enrichment in large lithophile elements and depletion in high field strength elements normalized to primitive mantle such as Ti, Ta, Nb along with their chondrite normalized rare earth elements patterns are pointing to their magma formation in a volcanic arc setting in an active continental margin. The depletion in Nb and Ta could be related to their low solubility in aqueous fluids and melts formed under relatively low pressures in the shallow part of the subduction zone.
    Keywords: Petrography, columnar joints, rhyodacitic-dacitic, Geochemistry, Razak complex, Alishahi Rayen
  • Habib Biabangard, Samanae Sapaher, Mohammad Boomeri Pages 127-146
    The Shakh Sefid Granitoid pluton and related Skarn are located 80 Km in the southeastern of Kerman and 20 Km north of Rayen. This area is geologically located in the southeastern of the Lut block in the Central Iran. The Shakh Sefid Granitoid with Eocene-Oligocene age cuts the Cretaceous sedimentary rocks and led to the formation of Skarn. The granitoids are granite and granodiorite in composition composing of quartz, plagioclase, orthoclase, as primary minerals, biotite as minor and chlorite and sericite as secondary minerals. The sedimentary rocks are shale, sandstone, siltstone and limestone. Metamorphic rocks are marble and Skarns. The Skarn is calcic type. Garnet (grossular-andradite), tremolite and magnetite are the main minerals that are often accompanied with hematite, goethite and limonite. Pyrite, chalcopyrite and copper carbonate (malachite and azurite) are the other minerals in Skarn. Geochemical studies show that the amount of major and minor elements of granitoid with increasing SiO2 content do not change due to the uniform mass, low dispersion of elements which result from heterogeneous textures and low alteration zone. Spider diagrams from minor elements normalized to Chondrite and primitive mantle show enrichment of all elements except for Ti, positive anomalies of Th, Pb and negative anomalies of Ti, P and Sr for the Sakh Sefid granitoids are probably due to crustal contamination. They are enriched in light rare earth elements (LREE) between 10 to 100 times and heavy elements (HREE) enrichment between 1 to 10 times compared to the reference (chondrite) and regular pattern with approximately the same slope , the parallel trends indicate that the granitoid rocks share a common source rock . The Shakh Sefid granitoid is I-type, metaluminous to peraluminous belonging to an active continental margin. Mineral and Mineralization in Kuh Shakh Sefid skarn is remarkably similar to iron skarn deposits. Minerals such as garnet and magnetite were formed in an anhydrous prograde stage at T
    Keywords: ShakhSefid Granitoid, Skarn, Iron mineralization, Kerman
  • Habib Biabangard, Mehrnaz Fatameian, Ali Asghar Moridi, Mohammad Reza Bakhshi Mohabi Pages 147-164
    The Eocene dykes in the north and the west of Zahedan exposed into the flysch and Zahedan granitoid rocks in the Sistan suture zone. These rocks, including mafic dykes, ultramafic and felsic are mostly alkaline in nature and sometimes are contaminated. The dykes in discussion, display mostly porphyritic and glomeroporhyric textures. Plagioclase, hornblende and biotite are the main phases as well as the matrix of the rocks. The presence of rounded plagioclase and corrosion Gulf of quartz, normative changes and variation in minor and trace elements are indicative of contamination with continental crust. Enrichment of LREE relative to HREE and the lack of Eu anomaly are important characteristics of all of the studied rocks. High ratios (La/Sm)N, and (La/Yb)N and(Sm/Yb)N and the alkaline nature of most of the samples, indicate a melting process about 1 percent of a mantle with garnet lherzolite composition. Such conditions may be completion of subduction of Sistan oceanic lithosphere beneath the Afghan block ended. Slab sinking to a considerable down, fluid released from the edge caused some chemical and mineralogical changes of mantle wedge, and to facilitate partial melting of the rocks. The fluid migration to higher levels due to the lower parts of the upper crust and mantle wedge are batch melting. As the molten materials increased, they were transferred to higher levels in the Oligo-Miocene period and have been emplaced in the upper parts of the crust. It seems that after the Oligo-Miocene time and as subduction continued, fractures developed and the ascending magma emplaced into these fractures, which finally gave rise to the formation of the study dykes.
    Keywords: dyke, Flysch, Granite, Sistan oceanic lithosphere, Zahedan
  • Mohammad Mobashergermi, Ahmad Jahangiri Pages 165-188
    The basaltic prisms assemblages of Poshtsar are located in the south-eastern of Germi city and include of mafic volcanic rocks such as olivine basalt. They are outcropped with about 1000 meters thickness in the eastern part to 10 meters thicknes in the western part of Moghan. The main minerals of these rocks are olivine phenocrysts, clinopyroxene (augite) and plagioclase. The dominant textures of the rocks studied are microlitic and microlitic porphyritic. According to geochemical diagrams, the study rocks were originated from an alkaline magma. Spider diagrams show that the parent magma has been enriched in LREE/HREE ratio and LILE to primordial mantle which indicates enrichment of mantle source of the parent magma The magma of the studied rocks were generated from garnet lherzolite in depth of around 100 Km. It seems these basalts have been formed in Back-arc basin due to subduction of the eastern Black Sea (northern branch of Neo-Tethys) beneath the Armenian microcontinent.
    Keywords: Basalt, Garnet-Lehrzolite, Back-arc-basin, Germi city, Iran
  • Seyed Mohsen Tabatabaei Manesh*, Akram Sadat Mirlohi, Zahra mosayebi Pages 189-211
    On the base of petrology, the Mirabad- Chehel Khane granitoid, east of Bouin-Miandasht, dominantly consists of syenogranite, monzogranite, alkali granite and granodiorites. The main minerals of these rocks are quartz, alkali feldspar (Orthoclase), plagioclase (Albite - Oligoclase), biotite, ± amphibole with minor amount of allanite, zircon, titanite, apatite, ± tourmaline. The biotite from the granites are Fe-rich type (annite) and primary magmatic in origin. The composition of the biotites studied principally falls in the calc-alkaline subduction related I-type granite on the tectonomagmatic discrimination diagrams, which stand on their major element oxides. Which is consistent with the nature of their host rocks. The studied amphiboles are classified as calcic (ferro-hornblende) which points to the I-type nature of the granitoid. The tourmaline composition plots on the schorl - foitite field. The temperature for the alteration, on the base of chlorite composition from the syenogranite, is estimated around 350°C and from the monzogranite rocks about 341°C. Based on the application of Al-in amphibole, a 3 Kbar pressure was determined for the syenogranite unit corresponding to the depth of 8-11 Km for the emplacement of the pluton. Hornblende- plagioclase thermometer shows 694 to 700°C for the equilibrium of these two minerals.
    Keywords: granitoid_Mineral Chemistry_Geothermobarometry_Sanandaj - Sirjan Zone_Bouin – Miandasht