فهرست مطالب

زبان پژوهی - پیاپی 21 (زمستان 1395)

نشریه زبان پژوهی
پیاپی 21 (زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/11/21
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فاطمه قایدی، گیتی تاکی صفحه 7
    تبلیغات نوعی گفتمان است که در آن گوینده می کوشد با استفاده از ابزارهای گفتمانی به ترغیب مخاطب بپردازد. این مقاله، به بررسی ابزارها یا شیوه های گفتمانی به کار رفته در تبلیغات روزنامه ها و مجلات زبان فارسی بر اساس الگوی وودز (2006) می پردازد که شامل این موارد می باشد: 1- الگوهای صوتی که نوعی بازی با صداها و شیوه ی شاعری است مانند تکرار، ریتم ، قافیه و نماد صوتی .2- انتخاب کلمات که استفاده زبانشناسانه از کلمات زبان است از قبیل کلمات ضد و نقیض ، مبالغه ، بیان مواد تشکیل دهنده و استفاده از صفات مانند صفت«جدید». 3- ساختار جملات مثل صفت عالی، صیغه امری، ساخت سه قسمتی ، چندکلمه بدون الگوی دستوری، صفت یا قید مقایسه ای و سوال بلاغی . 4- کاربرد معنایی مثل شخصی سازی ، پیش انگاری و جان بخشی به اشیا . در این مقاله، الگوهای فوق در تبلیغات مجلات و روزنامه های زبان فارسی بررسی شده تا معلوم گردد کدامیک از آنها در تبلیغات مطبوعات زبان فارسی کاربرد دارد و میزان آن چقدر است؟ برای این منظور، از مجلات موفقیت، خانواده، خانواده سبز و روزهای زندگی، و نیز روزنامه های جام جم، همشهری ،کی هان و اطلاعات از هر کدام ده عدد، جمعا تعداد چهل مجله و چهل روزنامه از سالهای هشتاد و نه و نود انتخاب و به روش توصیفی _تحلیلی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که همه ی الگوهای وودز در تبلیغات نوشتاری زبان فارسی استفاده نمی شود، مثلا شیوه «جان بخشی به اشیاء» کاربردی ندارد. سایر شیوه ها نیز کاربرد یکسانی ندارند. صفت عالی و شخصی سازی» به طورمساوی دارای بالاترین میزان کاربرد بوده اند، «ریتم» کمترین کاربرد و سایر شیوه ها بین این دو، روی پیوستار قرار می گیرند.
    کلیدواژگان: تبلیغات، گفتمان، مخاطب، الگوهای صوتی، انتخاب کلمات، ساختار جملات، کاربردهای معنایی، شیوه های گفتمانی
  • نادر جهانگیری، سهیلا نوربخش* صفحه 31
    سخنگویان زبان غالبا وقوع رویدادها و وقایع را به لحاظ ذهنی به زمان خاصی مربوط می نمایند و بر همین مبنا گزاره های ذهنی خود را در قالب زمانی خاصی که چارچوب آن عمدتا توسط واژگان و دستور زبانشان تعیین می شود قرار می دهند. هدف این مقاله ارائه بازنمایی معنای ذهنی زمان آینده در زبان فارسی است. نظریه ی بازنمایی گفتمان [1] از جمله نظریات معنایی است که با دیدی پویا معنای پاره گفتارهای زبانی را بررسی کرده و بازنمایی صوری از این معنای ذهنی ارائه نموده است. نظریه ی معناشناسی پیش فرض نیز با در نظر گرفتن عوامل بافتی- موقعیتی گفتار، باز نمایی صوری از معنای ذهنی پاره گفتار ارائه نموده است. در این پژوهش کفایت این دو چارچوب برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجایی که در زبان فارسی ساختارهای مختلفی برای بیان مفهوم زمان آینده بکار می روند و غالبا درک مفهوم زمان آینده از آنها تنها با تکیه بر عوامل واژگانی و دستوری امکان پذیر نمی باشد، در این مقاله نشان داده خواهد شد که نظریه ی معنا شناسی پیش فرض که عوامل متعددی از جمله استنتاج بافتی-موقعیتی را در درک معنا دخیل دانسته و آنها را در بازنمایی معنا ارائه می نماید؛ چارچوب مناسب تری برای ارائه بازنمایی مفهوم زمان آینده در زبان فارسی خواهد بود.
    [1] Discourse Representation Theory
    کلیدواژگان: بازنمایی گفتمان، زمان آینده، پاره گفتار، معناشناسی پیش فرض
  • حسین سیدی، محمد علی عرب زوزنی، محمدرضا پهلوان نژاد صفحه 79
    به منظور فهم بهتری از خطبه جهاد در نهج البلاغه ،در این مطالعه به تحلیل و بررسی آن از منظر زبانشناسی و بر اساس فرانقش بینافردی دستور نفش گرای نظام مند هلیدی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تمامی صد بند خطبه مذکور تجزیه شد بطوریکه عناصر ساختار وجهی (فاعل و جزء خودایستا)از عناصر باقیمانده بند تفکیک شود. با توجه به تعریف ویژه فاعل در این دیدگاه، بررسی ها نشان داد که اعتبار تعداد زیادی از بندهای این خطبه به گوینده - حضرت علی (ع) – برگشته و در چند مورد نیز الله فاعل بند واقع شده است. در مواردی نیزمسئولیت و اعتبار بند به جامعه مخاطب، یعنی مردم کوفه ، برمی گردد که به عنوان فاعل بند انتخاب شده اند .بررسی مفاهیمی که در این نظریه از جزء خودایستا مورد انتظار است - یعنی زمان، قطبیت و وجهیت – نشان داد که در این زمینه بین زبان عربی و انگلیسی تفاوتها و همینطور وجوه مشترکی وجود دارد . در این خطبه عربی، عناصر وجهی عمدتا در خود فعل مستتر بوده و در مواقعی از برخی واژه ها چون ان، قد، ل ، ویا ترکیبی از آنها برای بیان قطعیت استفاده شده است. قطبیت غالب بندهای این خطبه مثبت بود اما برای نشان دادن قطبیت منفی نیز عناصر وجهی ای چون لا، لم ، ما و لما، در سیزده مورد بکاررفته است.بررسی وجهیت، که در این نطریه بخش مهمی از ساختار وجهی را به خود اختصاص می دهد ، نشان داد که در غالب بندهای این خطبه انتقال پیام با قطعیت از سوی منبعی آگاه - حضرت علی (ع) – برای مخاطبی ناآگاه و غافل ( مردم کوفه)، و به صورت ارائه اطلاعات در ساختار وجهیت خبری بوده و گوینده مسئولیت پیام را می پذیرد. البته نمونه هایی از ساختارهای دیگر وجهیت بند، چون پرسشی و امری نیز در این خطبه وجود داشت و در چند مورد بندهایی با وجوه خاص برای بیان تعجب، هشدار، دعاونفرین بکار رفته بود که نقش مهمی در نشان دادن بار معنایی بند ها داشتند.دو نوع ممکن ارزیابی نیز در جاهایی از متن خطبه آشکار بود ، مثلا ارزیابی کاملا مثبت از جهاد و کاملا منفی از ترک آن در بخش اول خطبه.
    کلیدواژگان: فرانقش بینافردی، ساختار وجهی، جزء خودایستا، قطبیت، وجهیت
  • سوسن قهرمانی قاجار، ساره پورصدوقی صفحه 115
    کشف نمود برنامه آموزشی نهفته در کتابهای آموزش زبان انگلیسی تجاری در درک بهتر صنعت آموزش زبان انگلیسی و اهداف آن موثر است. در این راستا، در این مطالعه موردی، نخست متن دو مجموعه از محبوبترین کتابهای آموزش زبان انگلیسی تجاری تدوین شده برای تدریس این زبان در سراسر جهان که در دزفول نیز در مدت ده سال پس از جنگ تحمیلی ( 1380 - 1370) تدریس شده، یعنی کتابهای «هد وی » و «نیو هد وی» به صورت استقرایی مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از آن، کدهای ظاهرشده از این تحلیل متنی با نمودشان در محیط دزفول مقایسه شدند. نمود کدها در محیط دزفول از طریق مصاحبه با مدیران آموزشگاه های زبان و معلمان و دانش آموزان آن دوره به دست آمده است. از بررسی داده های جمع آوری شده معلوم شد که نه تنها کدهای به دست آمده از کتابهای «هد وی » و «نیو هد وی» ارزش های مبلغان و نویسندگان خود را تبلیغ می کنند بلکه بسیاری از این ارزشها با ارزش های زبان آموزان دزفولی به عنوان گروهی از زبان آموزان ایرانی در تضاد هستند. این مسئله در درازمدت میتواند مسبب استقرار ارزشهای این کتابها و سلطه آنها در بافت و محیطی که در آن تدریس میگردند، شود. بدین ترتیب در این مقاله تلاش می شود که اهمیت نقش برنامه آموزشی نهفته در فرایند آموزش زبان انگلیسی به فعالان این حوزه آشکار شود تا هنگام انتخاب مطالب درسی و کتابها به اندازه برنامه آموزشی رسمی به آن توجه نمایند.
    کلیدواژگان: برنامه آموزشی نهفته، برنامه آموزشی رسمی، کتاب های تجاری آموزش زبان انگلیسی، سلطه زبان
  • رضوان متولیان نایینی صفحه 133
    پارامتر ضمیر اندازی را می توان همان «محدودیت نیاز به فاعل» در نظر گرفت که در اولین مطالعات زایشی در این زمینه توسط پرمیوتر (1971) مطرح شد (جگلی و سفیر 1991) . براساس این پارامتر زبان های فاعل تهی (null subject) یا ضمیر انداز (pro-drop) در جملات زمان دار می توانند دارای فاعل های ناملفوظ باشند و در مقابل زبان های غیر ضمیرانداز الزاما ضمیر فاعلی با نمود آوایی دارند. به موجب این پارامتر، زبان های دنیا در دو گروه عمده زبان های ضمیرانداز یا فاعل تهی و غیر ضمیرانداز قرار می گیرند. مسئله مهمی که در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که زبان های ضمیر انداز علیرغم این که دارای ویژگی های مشترک هستند رفتار کاملا یکسانی ندارند و می توان آنها را در چهار زیرگروه مختلف قرار داد که عبارتند از زبان های ضمیرانداز ثابت(Consistent null subject)، ضمیرانداز پوچواژه ای(Expletive Null-Subject) ، ضمیرانداز نسبی(Partial null subject) و ضمیرانداز کلامی(Discourse Pro-Drop) (روبرتز و هولمبرگ2010). در این مقاله رفتار مشترک زبان-های هر زیر گروه مورد بررسی قرار می گیرد و با توجه به ویژگی های زبان فارسی، جایگاه این زبان در این طبقه بندی مشخص می گردد. پی بردن به این موضوع در بررسی پدیده های نحوی در این زبان اهمیت پیدا می کند، بالاخص هنگامی که زبان شناسان سعی داشته باشند پدیده نحوی را به صورتی تبیین کنند که منجر به دست یافتن تعمیمی گردد.
    کلیدواژگان: غیرضمیرانداز، ضمیراندازثابت، ضمیرانداز پوچواژه ای، ضمیرانداز نسبی، ضمیرانداز کلامی، زبان فارسی
  • هنگامه واعظی صفحه 167
    در این مقاله پدیده ‘حذف بندی’ در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. چنین بررسی ای با معرفی انواع حذف بندی در زبان فارسی ( با مرجع و بدون مرجع آشکار ) واکنش حذف و تاثیر آن را در هر یک مورد مطالعه قرار می دهد. با مرور شواهد زبان فارسی نشان می دهیم یکی از پرطرفدارترین تحلیل های مطرح امروزی در توجیه این نوع ساخت ها با نام ‘ تحلیل حذف ’ پاسخگوی تمامی تنوعات دستوری جملات فارسی نیست. از این رو با تکیه بر تحلیل دیگری با نام ‘ تحلیل کاربرد- مجدد’ بر مبنای دیدگاه چانگ و همکاران (2011)، جملات فارسی را مورد بررسی قرار می دهیم. چنین مطالعه ای با این فرض به موضوع می پردازد که نشان دهد در تحلیل چنین ساخت هایی، اتکاء صرف به ملاحظات نحوی کفایت نمی کند و در بررسی شواهد زبان فارسی می بایست به نکات معنایی-کاربردی نیز توجه کرد. این پژوهش نشان می دهد که ملاحظات معنایی-کاربردی مانند نشانه های کلامی، گزینش واژگانی ، ساخت موضوعی وجهت فعل در عملکرد چنین پدیده نحوی نقش بسزایی ایفا می کنند.
    کلیدواژگان: حذف بندی با مرجع، حذف بندی بدون مرجع، تحلیل حذف، تحلیل کاربرد، مجدد، زبان فارسی
|
  • Fatemeh Ghaedi, Giti Taki Page 7
    Abstract Advertising is a kind of discourse in which advertisers try to persuade the addressees by discourse strategies. This article studies the discourse strategies in advertisements of Persian Magazines and Newspapers based on Woods’s views. These strategies are related to 1:sound patterns , which are employing particular plays on sounds such as repetition, rhythm, rhyme and symbolic sound, 2: word choice which is linguistic application of words such as oxymoron words, hyperbole, mentioning the ingredient of the product, and using adjectives like the adjective ‘new’, 3: sentence structure such as using superlative adjective, imperative form, three-part lists, using words without grammar, comparative adjective or adverb, and rhetorical question,4: manipulating meaning such as personalization, presupposition, and personification. These patterns are studied in Persian newspapers and magazines to see which strategies are used and what is the frequency of each one. For this purpose, advertisements of the magazines “ Mofaghiyat, KHanevadeh, KHanevadeyesabz, and Ruzhayezendegi”, and the newspapers JameJam, Hamshahri, Keihan and Ettelaat (10 issues of each one) in 1389 and 1390 were randomly selected and analyzed by descriptive- analytic method. The findings show that some mentioned strategies are not used in Iranian written advertisements, for e.g., personification is not used. Also the frequency of applying different discourse strategies in advertisements is not equal; personalization and superlative adjective equally have the highest frequency, rhythm has the lowest frequency, and the rest have different frequencies between these two ends.
    Keywords: advertising, discourse, addressee, sound patterns, word choice, sentence structure, manipulations of meaning, discourse strategies
  • Nader Jahangiri, Soheila Nourbakhsh Beidokhti* Page 31
    This article deals with the representation of time conceptualization in Persian. Discourse Representation Theory and Default Semantics are semantic theories which have recently accounted for discourse representation. In this article, the capability of these frameworks in representing time conceptualization of Persian is explored. Due to the fact that time conceptualization in Persian is heavily based on pragmatic inferences, it seems that DRT theory which relies on formal factors of utterance to represent time are not an adequate framework to do this job. While, default semantics in which different sources of information including pragmatic inference are to be considered in merger representation, is proved to be an appropriate framework to represent time conceptualization in Persian.
    Keywords: discourse representation, futurity conceptualization, utterance, default semantics
  • Mohammad Ali Arab Zouzani Page 79
    To have a better understanding of Jihad lecture in Nahj- Al – Balagheh, this study has investigated it from a linguistic point of view based on the interpersonal metafuction of Halliday’s Systemic Functional Grammar. All 100 clauses of the mentioned lecture have been first analyzed so that the mood structure was known from the residue. According to the specific definition of subject in this theory, the study showed that the validity of most of clauses in this lecture refer to the lecturer – Imam Ali. In some cases “Allah” is the subject and in some others the addressed society – The people of Koofa – carry the responsibility of the validity of messages in clauses by being taken as the subject. The study of the finite’s corresponding concepts (tense, polarity and modality) showed that there are both differences and similarities between English and Arabic with this respect. In this Arabic lecture, mood elements like æn(Çä), ğæd(ÞÏ), læ(áÜ) or combinations of these, are used to indicate certainty. Most clauses have a positive polarity but the mood element indicating the negative polarity as la(áÇ), læm(áã), læmma(áãÇ) and ma(ãÇ), were used in 13 cases. The investigating of modality as the central concept of mood structure showed a kind of certainty in the messages of this lecture transferred from a knowledgeable source - Imam Ali - , to an unknowledgeable addressee – the people of kofa-, by giving information through statements in which the speaker carries the commitment of the messages’ validity. Some other structures of modality like question, command and offer were also seen in this text. There were also some specific structures to show exclamation, warning, praying and damning, which played an important role in the meaning of the clause. Two possible evaluation types were also clear in some parts of this lecture, for example going to Jihad as been significantly good versus leaving it as being really bad.
    Keywords: Interpersonal Metafunction, Mood Structure, Finite, Polarity, Modalit
  • Rezvan Motavallian Page 133
    The Null Subject Parameter (NSP) can be defined based on ‘Subject Requirement Constraint’ of Perlmutter (1971) (Jaeggli & Safir 1989). According to this parameter, Null Subject Languages may have phonologically null subjects in tensed sentences whereas non-Null Subject Languages require phonologically realized subjects. Then all languages of the world can be divided to two subgroups: pro-drop or null subject languages and non-null subject languages. However in this article we want to show in spite of some similarities, the null subject languages have different properties and they are divided to four subgroups: consistent, expletive, discourse and partial null subject languages. This article deals with common properties of each subgroup and investigates justifying each of them based on null subject parameters of Rizzi (1982). It also studies the behavior of Persian and tries to find the status of Persian in such classification. This issue is critical especially when linguists want to investigate a syntactic phenomenon in Persian and try to achieve a generalization in this area.
    Keywords: non, null subject languages, consistent null subject, expletive null subject, discourse null subject, partial null subject languages, Persian
  • Hengameh Vaezi Page 167
    In this paper sluicing will be examined in Persian Language. This study introduces two sub-types of clausal ellipsis in this language named sluicing ( with antecedent) and sprouting ( without antecedent).Regarding the different types, their reaction will be evaluated to the clausal ellipsis. In this paper the Persian evidence confirms that the most popular approach called Deletion analysis is not able to answer the grammatical diversity in this language. Thus on the basis of another approach named Re-Use analysis in Chung's et al framework (2011), sprouting is examined. The hypothesis is the variety of Persian sentences can not be responded by depending upon a bare syntactic approach named deletion approach. Besides syntactic considerations , pragmatic ones should be mentioned in this language such as argument structure, voice , case system ,discourse markers and lexical selection.
    Keywords: Sluicing, Sprouting, Deletion analysis, Re, Use analysis, Persian language