فهرست مطالب

تاریخ فلسفه - سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز 1393)

فصلنامه تاریخ فلسفه
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، پاییز 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/10/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • صفحه 5
  • محمد میری صفحه 9
    نگاه فیلسوفانه حکمت متعالیه و نگاه عارفانه مکتب ابن عربی به مسئله چگونگی ارتباط نفس و بدن، تشابهات بسیاری دارد. هر دو سنت، با در نظر گرفتن اعتبار و لحاظی خاص، به یگانگی نفس و بدن باور داشته و در عین حال، از لحاظی دیگر، ضمن پذیرش وجود فاصله فراوان میان نفس ناطقه عقلی و بدن جسمانی، بر ناکافی بودن روح بخاری برای برقراری ارتباط میان نفس و بدن تاکید داشته و وجود مرتبه و بدن مثالی را نیز که میان روح بخاری و نفس ناطقه قرار میگیرد، ضروری میدانند. به این ترتیب، نفس ناطقه عقلی براساس نظر هر دو طایفه، دارای سه بدن در طول هم میباشد؛ یعنی ابتدا به بدن مثالی تعلق گرفته و سپس به روح بخاری و در مرتبه سوم به بدن جسمانی تعلق میگیرد. بعبارت دیگر، نفس ناطقه با دو واسطه بدن مثالی و روح بخاری به تدبیر بدن جسمانی میپردازد.
    همچنین حکمت متعالیه و مکتب ابن عربی، هر دو، با عنایت به قاعده «تطابق عالم کبیر و عالم صغیر» به تبیین جایگاه نفس ناطقه و بدن مثالی و روح بخاری و بدن جسمانی، بعنوان مراتب عالم صغیر و تطبیق هرکدام از آنها بر مراتب عالم کبیر پرداخته اند.
    کلیدواژگان: رابطه نفس و بدن، روح بخاری، بدن مثالی، حکمت متعالیه، مکتب ابن عربی
  • محمدرضا اسدی، سید ضیاءالدین حسینی صفحه 29
    نوشتار حاضر به بحث از تلقی شنکره در باب مبدا میپردازد که باعتقاد بسیاری از متفکران هندو و بسیاری از هندشناسان، بزرگترین حکیم سنت هندوست. باعتقاد شنکره برخی از متون اوپهنیشدی بر این دلالت دارند که برهمن، نیرگونه (نامتعین و نامتکیف) است و برخی دیگر بر این دلالت دارند که او سگونه (متعین و متکیف) است. او در برخورد با این مطلب، جانب نیرگونه بودن برهمن را میگیرد و آن را مقصود و منظور نظر اصلی متون اوپه نیشدی میداند. برهمن در سنت ادویته ستچیتآننده، وجود و علم و لذت مطلق است، اما در عین این رویکرد ایجابی میتوان شاهد دغدغه هایی سلبی نیز بود که در آن همین عبارات نیز قادر نیستند [آنگونه که باید] برهمن را معنا کنند و برهمن [به این معنا] ورای ذهن و سخن است. همچنین در نظام شنکره از برهمن بعنوان آتمن و خود اعلی یاد می شود که هماهنگ با آموزه مایا، در واقع جز او نیز وجود و خودی نیست.
    کلیدواژگان: شنکره، ادویته، ودانته، خداوند
  • گرایش از فلسفه عقلی به حکمت باطنی در آراء اخوان الصفاء / (تحلیل نخستین رویارویی اندیشمندان مسلمان با فلسفه)
    حسن بلخاری قهی صفحه 55
    در این پژوهش، نخستین کاربردهای اصطلاحات حکمت و فلسفه و مفاهیم آنها در فرهنگ اسلامی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و همچنین به تبیین رویکرد غالب در میان متفکران مسلمان که تلاش در جهت تالیف شریعت و فلسفه و اظهار و آشکارگی مفهوم مورد قبول دین از آن، با استناد به واژه حکمت است (که اصطلاحی کاملا قرآنی است)، پرداخته میشود؛ رویکردی که با استناد به مفاهیمی چون تاویل در قرآن و نیز گرایش به زهد و عرفان در سده های دوم تا چهارم هجری میتوانست به ظهور نوعی حکمت باطنی منجر شود.
    اخوان الصفا که تاثیری عظیم بر سیر حکمت و اندیشه در فرهنگ اسلامی داشتند، از پیشگامان رویکرد فوق محسوب میشوند. ایشان با تالیف مجموعه پنجاه و چهار رساله یی رسائل، گامی بلند در جهت تالیف شریعت و فلسفه و تبیین مفهوم حکمت و بویژه حکمت باطنی برداشتند. نوشتار حاضر با رویکردی تحلیلی تاریخی به بررسی مفهوم شناختی دو اصطلاح فلسفه و حکمت در دوره آغازین ظهور اندیشه فلسفی در تمدن اسلامی پرداخته و تلاش اخوان الصفا برای رسیدن به نوعی حکمت باطنی که تالیفی از رویکردی کاملا فلسفی و در عین حال قرآنی (و روایی) است را مورد تامل قرار میدهد؛ رویکردی که برای اثبات این تالیف، ناگزیر از متحد دانستن مفهوم دین و فلسفه بود.
    کلیدواژگان: فلسفه، حکمت، حکمت باطنی، اخوان الصفا، تاریخ فلسفه
  • سید احمد حسینی، مریم گماری صفحه 87
    مهمترین مبنای فلسفه اخلاق ابن مسکویه را نفس شناسی او تشکیل میدهد. ابن مسکویه در بحثهای خود در ارتباط با اخلاق، درصدد شناساندن ویژگی منحصر بفرد انسان است. او اثبات میکند که در انسان چیزی وجود دارد برتر از بدن جسمانی و آن نفس است. انسان بکمک نفس ناطقه خود میتواند به حیات متعالی آنگونه که شایسته مقام انسانیت است دست یابد. ابن مسکویه برای ارائه دیدگاه خود مبنی بر چگونگی دستیابی انسان به سعادت، نخست نفس مجرد انسانی را اثبات میکند و سپس به بیان ویژگی های منحصر بفرد نفس انسانی میپردازد. اما از آنجا که تطبیق و مقایسه به شناخت بهتر نظریات فلسفی کمک میکند، برای شناخت هرچه بهتر نظریات ابن مسکویه، اندیشه های او را در مقایسه با نفس شناسی ابن سینا قرار داده ایم. در نوشتار حاضر نفس از نظر ابن مسکویه و ابن سینا بررسی می شود و در ذیل آن به چیستی نفس، وجود، حدوث، ارتباط آن با بدن، قوای نفس و بقای آن اشاره میگردد.
    کلیدواژگان: نفس، ارتباط نفس با بدن، قوای نفس، ابن مسکویه، افلاطون، ارسطو
  • حسین قاسمی صفحه 115
    بررسی و مطالعه گزاره های اخلاقی و ماهیت آنها از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده است. اینکه مفاد این گزاره ها از انعطافپذیری کافی برخوردارند یا نه، از مسائل فلسفه اخلاق بشمار میآید. در مغربزمین کانت، فیلسوف مدرنیته، معتقد است که گزاره های اخلاقی از ویژگی اطلاق و تنجز برخوردارند. بنظر او تعلیق افعال اخلاقی به هر عاملی جز «قانون اخلاق» باعث میگردد تا آنها را تابع اراده های شخصی گرداند. ادعای او در اصرار بر اعتبار امر تنجیزی از آنجا ناشی می شود که عقل عملی را از تمام عوامل تجربی مانند «لذتگرایی»، «احساس اخلاقی»، «اراده خدا» و «کمال عقلی» مبرا میداند؛ علاوه بر اینکه «غایت» و «خیر» را در ذات انسان میجوید. با این نگرش است که قانون اخلاق و اصل عینی فعل، اساس امر تنجیزی معرفی می شود و در نتیجه تمام اوامر تعلیقی فاقد اعتبار میگردند.
    در حوزه های دیگر فلسفی بخصوص فلسفه ملاصدرا تاکید بر مطلق و تنجیزی بودن حکم اخلاقی مورد نقد جدی قرار میگیرد. ملاصدرا هم تفسیر پیشینی کانت از عقل عملی و هم تفسیر او از خیر و غایت را مردود میداند. او در کنار حقایق اخلاقی از تفاوتهای فردی و اجتماعی سخن میگوید و بر این اساس کثرات زیادی را در ساحات نازله انسان میپذیرد. این کثرات همگی بر اعتباربخشی احکام جزئی و غیرضروری اثر میگذارد و آراء مطلق انگارانه کانت را به چالش میکشد.
    نوشتار حاضر درصدد است تا دیدگاه کانت را درباره امر تنجیزی مورد تحلیل قرار داده و سپس آن را از طریق آراء فلسفی ملاصدرا و بعضی از شارحان کانت مورد نقد قرار دهد.
    کلیدواژگان: امر تنجیزی، قانون اخلاق، عقل عملی، غایت، خیر، کثرات، کانت، ملاصدرا
  • مهدی ناظمی اردکانی، حامد مصطفوی فرد صفحه 145
    تمایز بر اساس موضوع، کهنترین شیوه تمایز علوم بوده، تا آنجا که برخی آن را تنها شیوه دانسته اند؛ چنانکه تفتازانی و لاهیجی معتقدند که متکلمان اتفاق دارند براینکه تمایز علوم، بحسب ذات به تمایز موضوعات است. از اینرو مشهور تمایز علوم را به تمایز موضوعات (ولو به حیثیات) میدانند و غرض از اخذ حیثیات نیز، حیثیت استعداد موضوع برای ورود محمول بر آن است. البته حکما با بیان دقیقتری گفتهاند: در علوم حقیقی و برهانی، آنچه وحدت یک علم را حفظ مینماید، عبارت است از موضوع و علامه طباطبایی با صراحت اذعان میکند که معیار تمایز در علوم حقیقی و برهانی براساس موضوع و در علوم اعتباری براساس هدف و غایت است. در مقابل، بعقیده منتقدان الگوی «تمایز موضوعی علوم»، سیر و تتبع در علوم نشان میدهد که علوم عبارتند از: قضایایی اندک که به مرور زمان تکمیل شده اند و ازاینرو موضوع در نزد موسس و مدون علم مشخص نبوده است تا چه رسد که درباره احوال آن بحث کند و حتی بر فرض پذیرش الگوی علمشناسی ارسطویی، باید گفت که بسیاری از مشاجرات در باب تمایز علوم از باب خلط بین علوم حقیقی و اعتباری و سرایت احکام علوم حقیقی به علوم اعتباری است.
    کلیدواژگان: الگوی علم شناسی، ارسطو، تمایز موضوعی، علوم حقیقی، علوم اعتباری
  • حسین اترک صفحه 177
    نظریه اعتدال یکی از نظریه های اخلاقی رایج نزد فیلسوفان مسلمان است. براساس این نظریه، همه فضایل اخلاقی در حد وسط قرار دارند و رذائل اخلاقی از افراط و تفرط پدید می آیند. با وجود اینکه فیلسوفان و علمای اخلاق اسلامی در طرح نظریه اعتدال متاثر از افلاطون و ارسطو بوده اند، ولی خود نیز صاحب ابتکارات و نوآوری های متعددی در این نظریه بوده اند. خواجه نصیرالدین طوسی را میتوان از جمله مبتکران در نظریه اعتدال دانست. از جمله ابتکارات او در علم النفس، تقسیمبندی چهارگانه قوای نفس و تعیین «عدالت» بعنوان فضیلت وظیفه عقل عملی است. ابتکار مهم او در نظریه اعتدال، عرضه تقریر جدیدی از قاعده اعتدال و اضافه کردن معیار کیفیت به آن و تعریف مفهوم «ردائت» است. ابتکار مهم دیگر او، تعیین سه جنس عالی افراط، تفریط و ردائت برای رذائل است که با در نظر گرفتن سه قوه نفس، تعداد اجناس عالی رذائل به نه جنس افزایش خواهد یافت. این ابتکارات خواجه نصیر توسط حکمای پس از او مورد تبعیت قرار گرفت.
    کلیدواژگان: خواجه نصیرالدین طوسی، اعتدال، فضایل، رذائل، ردائت