فهرست مطالب

مطالعات زبان فرانسه - پیاپی 14 (Spring-Summer 2016)

مجله مطالعات زبان فرانسه
پیاپی 14 (Spring-Summer 2016)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • نصرت حجازی صفحات 1-16
    عدم تبلور عنصر ترس از گذر زمان در ساختارهای تصویری آخرین رمان نویسنده‏ای که کلیه نوشته های پیشین او در سری بیست جلدی روگون- ماکار مملو از تصاویر زمانی (در معنای دوورانی آن) بوده و نیز اختصاص داستانی که بر خلاف قواعد حاکم بر ناتورالیسم، غایت شور و سرمستی عشق بی‏بدیل را در تولد نوزادی می‏داند که قرار است «منجی» و مسیح جهان نوین شود، ما را بر آن داشت تا مطالعه ساختارهای تصویری آخرین رمان از این مجموعه را به دقت مورد بررسی قرار داده و از پی آن در صدد ردیابی جهت‏گیری نهایی نظام تخیلی نویسنده، یعنی امیل زولا، در رویارویی با عنصر مرگ و ترس از گذر زمان باشیم. این حقیقت که عناصر ترس در نوشته های پیشین زولا بدون ایجاد هیچ ردپا یا نشانی از خود، به یکباره از ساختارهای تصویری عالم داستانی دکتر پاسکال رخت بربسته‏اند نشان از تغییر نوع ذهنیت و جهان بینی نویسنده در رویارویی با دنیای پیرامونی خود و به خصوص عنصر زمانمندی در معنای فلسفی آن دارد. در این مقاله در نظر داریم تا روند تغییر این نوع نگرش در جهان‏بینی را در چهارچوب تغییرات صورت گرفته در نظام ساختهای تصویری رمان پی گیری کنیم. این تغییرات در چه جهتی است؟ نظام تخیلی نویسنده به چه صورت توانسته است ردپای مرگ و ترس از گذر زمان را از تاروپود عالم داستانی خود پاک کند؟ تبلور کدام دسته از کهن‏الگوها یا ساختارهای تصویری توانسته‏اند جایگزین عناصر تصویری ترس و مرگ شوند و حرکت ساختارهای تصویری ذهن را به سمت تناوب هارمونیک و پایدار نظام تخیلی تسهیل کنند؟ اینها جمله سوالاتی هستند که ما در طول این مقاله و با تکیه بر ابزارهای تحلیلی که مکتب گرونوبل در اختیار ما قرار داده به آن ها پاسخ خواهیم داد.
    کلیدواژگان: رژیم شبانه، ساختار دراماتیک- دیالکتیک، هماهنگ سازی، درخت، اسطوره های پیشرومحور، اسطوره های نباتی- قمری
  • سارا سروش، نگار مزاری*، طاهره خامنه باقری صفحات 17-28
    دراین مقاله مجموعه داستان سه قطره خون صادق هدایت را مورد مطالعه قرار می گیرد. هدایت که نویسنده ای در حاشیه جامعه به نظر می رسد، جزء نویسندگان مدرن ایرانی شناخته شده است. در این تحقیق به مطالعه تصاویر عنصر خاک در سه قطره خون هدایت می پردازیم که به فراوانی در رویاپردازی های شخصیت های این اثر دیده می شوند. دراین مقاله، نشان خواهیم داد که چگونه نگاه و تخیل نویسنده منجر به رویا پردازی هایی تابع این عنصر شده و به خلق تصاویری انجامیده که بیانگر روحیات درونی شخصیت های داستان می باشند و با مطالعه تخیل نویسنده از طریق تصاویر بوجود آمده و رویا پردازی موجود بر روی عنصر خاک، تمایلات ناخودآگاه و رویا پردازی های را که مدام در خودآگاه نویسنده آشکار می شود، مورد مطالعه قرار خواهیم داد. برای دستیابی به این هدف، از روش نقد باشلار بهره خواهیم برد ، بر این اساس، تصاویر ادبی بر روی عنصر خاک راهگشای شناخت تخیل هدایت خواهند بود. هدف مطالعه، تصاویری است که برخاسته از نوعی تشویش و نگرانی نزد این نویسنده می باشد با مطالعه این تصاویر نشان خواهیم داد که چگونه تخیل نویسنده دست به رویاپردازی هایی می زند تا با حس نگرانی و ترس از مرگ مقابله کند.
    کلیدواژگان: هدایت، باشلار، رویاپردازی، خاک، سختی، خمیر، نرمی
  • رویا لطافتی*، زهرا صدر طهوری صفحات 29-38
    در فرآیند ترجمه آثار ادبی، موانع فرهنگی از مهمترین مشکلاتی است که بر سر راه مترجم قرار دارند، از آن روی که کنش ترجمه حرکت از زبان و فرهنگ به زبان و فرهنگ دیگر است. فعالیت مترجم، آثار ادبی کنشی بینافرهنگی دانسته می شود و وجوه فرهنگی مستتر در متون ادبی، پیچیدگی های بسیاری در برابر مترجم قرار می دهند. هدف از این پژوهش، مطالعه مسائل فرهنگی در ترجمه و روش های مواجهه با تفاوتهای فرهنگی دو متن است. بدین منظور، رمان مشهور گوستار فلوبر با نام مادام بوواریانتخاب گردید تا مطالعه مقابله ای از ترجمه فارسی صورت گیرد. تلاش ما بررسی چگونگی انتقال فرهنگی از سوی مترجم در متون ترجمه شده از این رمان است. در مقاله پیش روی، به بررسی موانعی خواهیم پرداخت که حاصل وجوه فرهنگی موجود در رمان مادام بواری است و در این بررسی نگاهی داریم به دو ترجمه قابل اعتنای موجود فارسی از این رمان، ترجمه هایی که توسط محمد قاضی و مهدی سحابی صورت پذیرفته است.
    کلیدواژگان: ترجمه، وجوه فرهنگی متن ادبی، نظریه تطبیقی وینه و داربلنه، تحلیل ترجمه، رمان مادام بواری
  • مریم متذکر، آناهیتا سادات قائم مقامی* صفحات 39-50
    :روسکن، فیلسوف هنر، توجه پروست را برای اولین بار به آثار هنری جلب کرد. با بازدید از موزه های لاهه، پروست شیفته نقاشان هلندی شد. ورمیر، نقاش مورد علاقه پروست در کتاب طرف خانه سوان است. هر اثر پروست موزه ای است که در آن نقاشی رئالیست، کلاسیک و امپرسیونیست مشاهده می شود. پروست از احساس واقعیت گرایانه نقاشان رئالیست تاثیر گرفت. درواقع، پروست به دنبال واقعیت و ارائه شخصیت های واقعی در آثار هنری و لذت بردن از این آثار بود. شباهت پرتره در این نقاشی ها با پرتره های شخصیت های پروست شگفت انگیز است. پروست از امپرسیونیست قرن نوزدهم نیز تاثیر گرفت. او در آثار خود مانند نقاش امپرسیونیست زمان خود، رنگ ها، طبیعت و به ویژه توصیفات چشم اندازهای مناطق مختلف را ترسیم کرد. با آنکه از بیماری خود رنج می برد، مانند یک نقاش به دنبال امید و شادی بود. پروست شادی را در نقاشی کردن یافت. او در آثار خود، دوستان، مناظر، شهرها و مردم اطراف خود را با نبوغی عجیب به تصویر می کشد. پرسش اساسی در این مقاله، تاثیر هنر نقاشی در رمان مارسل پروست به عنوان نویسنده است.
    کلیدواژگان: ادبیات، نقاشی، رمانویس، نقاش، کلاسیک، رئالیست، امپرسیونیست
  • فریده علوی*، مریم ممتحن فخرانی صفحات 51-64
    مطالعه بیرونی ترین بخش متن، پاراتکست، به ندرت مورد توجه پژوهش و نقد ادبی واقع شده است. دامنه این مبحث که از «عنوان» اثر شروع و تا «اطلاعات پشت جلد کتاب» گسترش می یابد موضوع کامل کتابی به نام نقاط شروع (1987) از ژرار ژنت است. علی رغم اینکه دستاوردهای «نظری» این کتاب از زمان چاپ تا کنون مرجع انکارناپذیری برای نقد ادبی فراهم کرد در عین حال، این اثر در حوزه «تحلیل کاربردی» تاثیر و اقبال قابل توجهی نیافته است. مطالعه حاضر به موضوع عناصر بیرون متنی آغازین در درام تاریخی مرگ یزدگرد، اثر بهرام بیضایی خواهد پرداخت. «عنوان»، «پیش نگاشت» و «توضیحات صحنه» ای پیشاکنشی، سه عنصر بیرون متنی ای خواهند بود که در اثر ذکر شده مورد تحلیل قرار خواهند گرفت. فرضیه مطالعه حاضر بر این است که «پیش متن» های اثر حاضر، عناصر زیبایی شناختی و ایدیولوژیکی کافی جهت دریافت فرم و محتوا به خواننده خاص، ارایه می کند. «پیش متن» فراتر از نقش ابتدایی معرفی گر اثر رفته وخود همچون چکیده تمام گوی اثر عمل خواهد کرد.
    کلیدواژگان: عنوان، پیش نگاشت، توضیحات صحنه ای، درام تاریخی، مرگ یزدگرد، بهرام بیضایی
  • محب علی آبسالان*، پیر لوری صفحات 65-76
    قرن پنجم و ششم هجری را به درستی می توان «عصر طلائی قصه ها» نامید. زیرا در این دو دوره تمام تلاش ها و سبک های عرفانی قرون پیشین در قالب قصه در آثار فارسی نویسندگان عارف جمع شده است. شکی نیست که قصه ها از تعالیم نویسندگان عرفانی جدا نیستند. اما چرا آثار عرفانی دارای قصه های بسیاری است؟ نقش دقیق این قصه ها در ساختار این متون چیست؟ یک بررسی طاقت فرسا و طولانی بر روی این متون عرفانی نشان می دهد که هدف نویسندگان نه تنها نگارش و نوشتن این آثار بوده است، بلکه در صدد آن بوده اند تا آنها را به عنوان ابزار تعلیمی و آموزشی در شکل قصه بیان کنند. از طرف دیگر آنها قصد داشته اند تا تجربیات خودشان را با زبانی سمبلیک در آثار خودشان توضیح دهند. در واقع، قصه های قرن پنجم و ششم ( 11 و 12 میلادی) زبان خاص خود را ایجاد نمود واهداف و ویژگی های خاصی را نشان می دهند. بررسی دقیق ارتباط بین قصه های عرفانی و تفکر عرفانی بطور واضح نشان می دهند که نویسندگان این متون در فکر هدایت انسان ها به سمت حقایق باطنی بوده اند.
    کلیدواژگان: آثار عرفانی فارسی، قصه های عرفانی، زبان قصه های کوتاه عرفانی
|
  • Nosrat Hejazi * Pages 1-16
    Clore le vaste cycle romanesque des Rougon-Macquart par un roman qui se démarque par l’absence quasi-totale des images temporelles (ces dernières dans la conception durandienne du terme) et qui chante dans l’achèvement de l’amour idyllique, la naissance d’un fils “rédempteur”, peut nous frapper de stupeur au prime abord. Il nous semble cependant que la genèse de la figure du Fils avec laquelle le roman, et de facto, l’ensemble de la saga zolienne touche à sa fin, soit inductrice du triomphe de l’imaginaire zolien vis-à-vis de l’expérience temporelle issue de la fuite du temps.
    Nous nous pencherons tout au long de cet article sur la manière par laquelle le romancier _ tout en développant un système figuratif efficace _ procède pour vaincre les forces négatives de la temporalité. Nous cherchons à saisir dans quelle mesure l’émergence de certaines structures ou certaines figures archétypales est capable de rejeter l’angoisse existentielle de l’imaginaire zolien vis-à-vis de l’écoulement temporel et à mettre parallèlement en lumière les structurations figuratives qui assurent le retour équilibrant de l’imagination créatrice sur la gamme de la syntonie.
    Keywords: régime nocturne, structure dramatique-dialectique, harmonisation, arbre)de Jessé(, mythes agro-lunaires, mythes progressistes
  • Sara Soroush, Negar Mazari *, Tahereh Khamneh Bagheri Pages 17-28
    Hedayat, dont l’œuvre Trois gouttes de Sang est analysé dans cet article est l’un des principaux écrivains modernes iraniens mais en marge de la société. L’étude de nombreux exemples d’images terrestres qui s’offrent à nous en abondance dans les rêveries des personnages de Hedayat, nous montre, comment le regard de l’auteur peut donner corps à des rêveries touchant l’intimité de la matière terrestre. Le présent article propose donc l’étude de l’imagination de l’écrivain à travers les images matérialisées de l’imagination "terrestre" par l’étude des pulsions inconscientes, les forces oniriques qui s’épanchent sans cesse dans la vie consciente de l’auteur. Pour atteindre cet objectif, nous recourrons à la méthode d’analyse des images proposées par Bachelard et à travers les images littéraires de la Terre, nous cherchons à découvrir une action éminente de l’imagination de Hedayat. Nous étudierons les images montrant l’angoisse et la peur chez cet écrivain. Nous montrerons ainsi comment Hedayat essaie de maîtriser sa peur grâce à son imagination.
    Keywords: Hedayat, Bachelard, Rêverie, Terre, Dureté, Pâte, Mollesse
  • Roya Letafati *, Zahra Sadr Tahouri Pages 29-38
    La traduction d’une œuvre littéraire peut rencontrer différents obstacles dont les obstacles culturels. La traduction s’effectue non seulement entre deux langues mais bien plus entre deux cultures différentes ; ainsi est-elle souvent considérée dans son essence même comme une opération interculturelle.
    Dans cet article nous étudierons des entraves culturelles dans la traduction de Madame Bovary de Flaubert en persane. Cette recherche se donne comme objectif l’étude des problèmes culturels dans la traduction et les façons de s’y prendre pour surmonter les écarts culturels. A cet égard, le fameux roman de Gustave Flaubert Madame Bovary a été choisi pour établir une étude comparative des traductions en persan. Nous essayerons de vérifier dans quelle mesure les traducteurs ont réussi à transmettre les faits culturels dans notre langue. Pour ce fait les traductions de ce roman en persan effectuées par Mehdi Sahâbi et Mohammad Ghāzi ont été choisies, pour montrer de plus près l’importance de ce point et vérifier à quel niveau les traducteurs ont réussi à établir un pont entre l’original et la traduction.
    Keywords: Traduction, Dimension culturel des textes littéraires, Vinay et Darbelnet, Analyse de traduction, Madame Bovary
  • Maryam Motezaker, Anahita Sadat Ghaemmaghami * Pages 39-50
    Ruskin, philosophe de l’art, a attiré l’attention de Proust sur les œuvres d’art. En visitant les musées de la Haye, Proust a aimé les peintres hollandais. Vermeer est le peintre favori de Proust dans son œuvre. Toute œuvre de Proust est un musée où nous pouvons visiter la peinture réaliste, classique et impressionniste. Les peintres réalistes ont beaucoup influencé Proust par leur sentiment sur la réalité. Proust cherche le réel dans les œuvres d’art et en profite pour présenter la description de ces personnages. Les ressemblances des portraits de ces peintures avec ceux de Proust sont incroyables. Proust a été aussi influencé par les impressionnistes. Il a présenté, dans son œuvre, les couleurs de la nature, et surtout la description des paysages, comme s’il était un peintre impressionniste de son temps. Désespéré de sa maladie, il nous a donné l’espoir du bonheur en dessinant comme un peintre. Proust trouve ce bonheur dans la peinture. Les amis, les paysages, les villes et les hommes qui l’entourent, ont été montrés avec un génie étrange dans son œuvre. Mais à quel point l’influence de Ruskin a orientée Proust vers les peintres classiques, réalistes et impressionnistes?
    Keywords: littérature, peinture, romancier, peintre, classique, réaliste, impressionniste
  • Farideh Alavi *, Maryam Momtahen Fakhrani Pages 51-64
    Rares sont les études littéraires qui se sont penchées sur les topoïs les plus périphériques d’un texte. Allant du Titre jusqu’aux informations transcrites sur la quatrième de couverture, Genette y a d’ailleurs consacré une œuvre entière, Seuils. Malgré toutes les références théoriques fondamentales qu’il procure aux critiques littéraires, le livre n’a pas trouvé sa fortune dans le domaine d’analyses pratiques littéraires. L’étude présente se donne donc pour but de traiter la question du Paratexte, mais inaugural, d’un drame historique qui entraîne ipso facto la particularité d’appréhender en plus de deux instances du Titre et de l’Epigraphe, celle des Didascalies avant-interactionnelles. Nous postulons qu’à peine ou même pas entamé le texte, le dramaturge de La Mort de Yazdegerd, fournit suffisamment d’éléments esthétique et idéologique au lecteur averti pour qu’il ait beaucoup plus qu’un premier aperçu et de la forme et du contenu du texte qu’il a l’intention de lire. Le Paratexte s’y fait figure d’un ‘’presque tout’’condensé de la pièce entière.
    Keywords: Paratexte, Titre, Epigraphe, Didascalies, Drame historique, La Mort de Yazdegerd, Bahram Beyzâ'ï
  • Moheb Ali Absalan *, Pierre Lory Pages 65-76
    Les Ve et VIe siècles de l’hégire peuvent être dits à juste raison «l’âge d’or des récits», période pendant laquelle toutes les démarches et les styles mystiques des siècles précédents se sont condensées sous la forme de contes dans les œuvres persanes des auteurs mystiques. Il ne fait aucun doute que les récits sont indissociables de la doctrine de ces auteurs mystiques. Pourquoi les ouvrages mystiques contiennent-ils autant de récits? Quel est leur rôle exact dans l’économie de ces œuvres? Un long et patient examen des œuvres mystiques montre clairement que l’ambition de leurs auteurs était non seulement de rédiger ces ouvrages, mais aussi d’en faire un instrument didactique et porteur de sens sous la forme de contes. Par ailleurs, Ils ont tenté d’exprimer symboliquement leur expérience en utilisant ce langage dans les récits contenus dans leurs œuvres. En effet, Ces récits des Ve /XIe et VIe / XIIe siècles forgent une langue particulière, assignent des buts, laissent voir des spécificités propres. Une étude détaillée des relations entre ces récits et la pensée mystique montre clairement que leurs auteurs se souciaient au plus haut point de guider les hommes vers les multiples vérités des sens.
    Keywords: Œuvres mystiques persanes, Contes mystiques, Langage des contes courts