فهرست مطالب

دانش کشاورزی و تولید پایدار - سال بیست و چهارم شماره 4 (1393)

نشریه دانش کشاورزی و تولید پایدار
سال بیست و چهارم شماره 4 (1393)

  • ویژه نامه
  • تاریخ انتشار: 1393/12/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدرضا ساریخانی، سعیده انصاری صفحات 1-14
    بهره مندی از اثرات مفید و سودمند کودهای زیستی منوط به رعایت جنبه های کنترل کیفی کودهای مذکور است. بر این اساس در این مطالعه کیفیت چهار نوع کود زیستی رایج کشور شامل کود زیستی بارور2، بیوسوپرفسفات، نیتروکسین و سوپرنیتروپلاس به لحاظ تعداد جمعیت میکروبی، جدایه های مورد استفاده در آن (جداسازی و برخی تست های بیوشیمیایی) مطالعه شد. همچنین برخی ویژگی های PGPR ای کودها اعم از انحلال فسفات، آزادسازی پتاسیم، تولید اکسین و سایدروفور در قالب طرح کاملا تصادفی با در نظر گرفتن پنج تیمار شامل شاهد و چهار تیمار کودی و سه تکرار تعیین و اندازه گیری شد. نتایج حاصل از شمارش جمعیت میکروبی در محیط های عمومی و نیمه -اختصاصی حاکی از جمعیت قابل قبول باکتری ها در کود زیستی سوپرنیتروپلاس و بارور2 (cfu/mL108) بود. نتایج حاصل از جداسازی جدایه های به کار رفته در کودهای زیستی بر اساس ویژگی های ساختاری حاکی از آن بود که در کود بارور2 دو جدایه (Ba1-Ba2)، بیوسوپرفسفات 4 جدایه (Bio1-Bio4)، نیتروکسین 5 جدایه (N1-N5) و سوپرنیتروپلاس دو جدایه (Sn1-Sn2) حضور دارد. همچنین بیشترین میزان انحلال فسفات از تری کلسیم فسفات به ترتیب با مقادیر نزدیک به 400 و 350 میلی گرم بر لیتر برای بیوسوپرفسفات و بارور2 به دست آمد و در تولید اکسین (IAA) نیز کودهای نیتروکسین و بارور2 موفق عمل کردند. در مورد ویژگی تولید سایدروفور، همه کودهای زیستی به جز بارور2 قادر به تولید سایدروفور در محیط CAS-agar بودند. کودهای زیستی مورد مطالعه در این تحقیق گرچه از برخی جنبه های کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند اما تعیین جنس و گونه های باکتریایی بکار رفته در آنها و همچنین ویژگی های محرک رشدی هر جدایه، نیازمند انجام آزمایشات بیشتری است.
    کلیدواژگان: بارور2، بیوسوپرفسفات، سوپرنیتروپلاس، کود زیستی، نیتروکسین
  • مرتضی اعلمی میلانی، روح الله امینی، علی بنده حق صفحات 15-29
    به منظور بررسی تاثیر کود های زیستی میکروبی، کود های شیمیایی و تلفیق کاربرد آنها بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه لوبیا چیتی آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در سال 1391 اجرا شد. تیمار های آزمایشی شامل کاربرد 70 کیلوگرم در هکتار کود شیمیایی اوره (5/32 کیلوگرم در هکتار نیتروژن خالص) و 50 کیلوگرم در هکتار کود شیمایی سوپر فسفات تریپل (11 کیلوگرم در هکتار فسفر خالص)، کاربرد کود زیستی بیونور، 50% کود شیمیایی + نیتروکسین و بیوسوپر فسفات (3 کیلوگرم در هکتار بصورت سرک برای هر دو کود زیستی) و 50% کود شیمیایی + کود زیستی بیونر بودند. بیشترین شاخص کلروفیل برگ، ارتفاع بوته، وزن 100 دانه، عملکرد دانه و بیولوژیکی در تیمار کاربرد تلفیقی کود زیستی نیتروکسین و بیوسوپرفسفات به همراه 50 درصد کود های شیمیایی اوره و سوپرفسفات تریپل مشاهده شد که از لحاظ آماری با تیمار کود زیستی بیونر به همراه 50 درصد کود های شیمیایی تفاوت معنی داری نداشت. با وجود این که جایگزینی کامل کود های شیمایی با کود زیستی موجب کاهش عملکرد لوبیا شد، اما کاربرد تلفیقی کود های زیستی و شیمایی ضمن تولید بیشترین عملکرد دانه، مصرف کود های شیمایی را به میزان 50 درصد کاهش داد. همچنین کود زیستی بیونر از لحاظ تاثیر روی عملکرد لوبیا با کود های زیستی نیتروکسین و بیوسوپرفسفات تفاوت معنی داری نداشت که این مورد می تواند کود زیستی بیونر را به عنوان یکی از کود های بیولوژیک جدید در زراعت لوبیا مطرح سازد.
    کلیدواژگان: عملکرد دانه، فسفر، کود زیستی بیونور، نیتروژن، نیتروکسین
  • محمدرضا زاده اسفهان*، جاوید عمارت پرداز، داود زارع حقی، ناهید واعظ صفحات 31-40
    گل راعی یکی از گیاهان دارویی است که به خاطر دارا بودن مواد موثره ای مانند هیپرسین از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بخش مورد استفاده این گیاه برای استخراج ماده موثره برگها وگلهای این گیاه میباشد. به منظور بررسی تاثیر سطوح نیتروژن و روی بر عملکرد سرشاخه های این گیاه دارویی یک آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه تبریز در سال 1391 اجرا گردید. ترکیبات تیماری شامل کود اوره در چهار سطح (صفر، 50، 100 و 150کیلوگرم در هکتار) و محلول پاشی سولفات روی در سه سطح (صفر، سه و شش در هزار) بود. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد گل آذین، تعداد شاخه های فرعی و نیز عملکرد اسانس با مصرف150 کیلوگرم نیتروژن به همراه محلول پاشی شش در هزار روی و نیز بیشترین وزن خشک گل با مصرف نیتروژن 150 کیلوگرم با محلول پاشی سه در هزار روی حاصل شد.
    کلیدواژگان: اسانس، اوره، سولفات روی، گل راعی، هیپرسین
  • حامد منصوری، محمد بنایان اول، پرویز رضوانی مقدم، امیر لکزیان صفحات 41-60
    تعیین مقدار بهینه منابع در اکوسیستم های کشاورزی، علاوه بر کاهش هزینه های تولید و حفظ منابع باعث کاهش آلودگی های زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه این منابع می شود. به منظور تعیین میزان بهینه مصرف منابع نیتروژن، آب و همچنین تراکم بهینه موسیر، آزمایشی در قالب طرح مرکب مرکزی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 90-91 به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایشی با توجه به سطوح بالا و پائین کود نیتروژن (100 و 300 کیلوگرم کود اوره در هکتار)، آبیاری (1500 و 3500 مترمکعب) و تراکم (10 و 18 بوته در متر مربع) با استفاده از نرم افزار Minitab طراحی شد. عملکرد سوخ موسیر، تلفات نیتروژن، کارایی مصرف نیتروژن و کارایی مصرف آب به عنوان متغیرهای وابسته مورد اندازه گیری قرار گرفتند و با استفاده از یک مدل رگرسیونی، تغییرات این متغیرها تحت تاثیر تیمارها محاسبه گردید. مقدار بهینه کود نیتروژن، آبیاری و تراکم گیاه موسیر بر اساس سه سناریوی اقتصادی، زیست محیطی و سناریوی تلفیقی (اقتصادی- زیست محیطی) برای حصول مقادیر مورد انتظار صفات مورد بررسی تعیین گردید. افزایش کود و سطوح آبیاری باعث افزایش عملکرد غده موسیر و تلفات نیتروژن گردید، در صورتی که افزایش تراکم باعث افزایش عملکرد و کاهش تلفات نیتروژن شد. در سناریوی اقتصادی، مقدار بهینه کود نیتروژن، آبیاری و تراکم به ترتیب برابر با 260 کیلوگرم کود اوره در هکتار، 2227 متر مکعب آب در هکتار و 7/16 بوته در متر مربع برآورد شد. همچنین مقدار بهینه این تیمارها در سناریوی زیست محیطی به ترتیب 100، 1500 و 54/16 و در سناریوی اقتصادی- زیست محیطی به ترتیب معادل 169، 2025 و 7/17 به دست آمد. بطور کلی بنظر می رسد مصرف منابع بر اساس سناریوی تلفیقی به دلیل توجه توام به مسائل اقتصادی و زیست محیطی نسبت به دو سناریو دیگر ارجحیت دارد.
    کلیدواژگان: تلفات نیتروژن، کارایی مصرف آب، کارایی مصرف نیتروژن، زیست محیطی
  • مجید جیریایی، اسفندیار فاتح، امیر آینه بند صفحات 61-73
    به منظور ارزیابی برخی از ویژگی های ریشه گندم های تیمار شده با مایکوریزا و آزوسپیریلوم پژوهشی در سال زراعی 1392-1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. طرح آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب بلوک کامل تصادفی و در سه تکرار بود. عوامل آزمایش شامل قارچ مایکوریزا در سه سطح (عدم کاربرد، استفاده از گونهGlomus intraradicesو گونه G. mosseae)، باکتری Azospirillumدر دو سطح (عدم تلقیح و تلقیح بذور با گونه lipoferum) و ارقام گندم در سه سطح شامل چمران، و ارقام دوروم دنا و بهرنگ بود. در این آزمایش صفاتی همچون درصد کلونیزاسیون ریشه، حجم، قطر، سطح و چگالی ریشه ارقام گندم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد آزوسپیریلوم و مایکوریزا هر یک به تنهایی منجر به افزایش رشد ریشه شده اند و بین ارقام نیز گندم چمران در صفات اندازه گیری شده تا 10% نسبت به ارقام دوروم سیستم ریشه ای کارآمدتری داشت. اما کاربرد دوگانه باکتری و قارچ باعث بروز یک اثر هم فرساز شده و به طور میانگین تا 15% بیشتر از حالت مصرف منفردشان، در ارتقای رشد و توسعه ریشه ای ارقام گندم نقش داشتند. به طور کلی بیشترین کلونیزاسیون ریشه (96/54 درصد)، حجم ریشه (73/2 سانتی متر مکعب)، سطح ریشه (48/27 سانتی متر مربع) و چگالی ریشه (088/0 گرم بر سانتی متر مکعب) از تیمار تلقیح بذور رقم چمران با آزوسپیلیوم و استفاده از گونه G. mosseae بدست آمد و بیشترین وزن خشک ریشه (29/0 گرم) مربوط به تلقیح بذور رقم چمران با آزوسپیلیوم و استفاده از گونه G. intraradicesبود.
    کلیدواژگان: آزوسپیریلوم، ریشه، کلونیزاسیون، گندم، مایکوریزا
  • جواد حمزه ئی، محسن سیدی صفحات 75-90
    به منظور بررسی اثر کشت مخلوط نخود و جو بر برخی شاخص های رشد پوشش گیاهی، آزمایشی در سال زراعی 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انجام گرفت. آزمایش با استفاده از طرح کرت های خرد شده بر پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. کنترل علف هرز به عنوان عامل اصلی در دو سطح عدم وجین علف هرز و وجین علف هرز و الگوهای مختلف کاشت در 9 سطح کشت خالص نخود (PT1)، کشت خالص جو (PT2)، کشت مخلوط افزایشی 100% نخود+ 100% جو (PT3)، کشت مخلوط افزایشی 100% نخود+ 75% جو (PT4)، کشت مخلوط افزایشی 100% نخود+ 50% جو (PT5)، کشت مخلوط افزایشی 100% نخود+ 25% جو (PT6)، کشت مخلوط جایگزینی 25% نخود + 75% جو (PT7)، کشت مخلوط جایگزینی 50% نخود + 50% جو (PT8)، کشت مخلوط جایگزینی 75% نخود + 25% جو (PT9) به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که صفات مورد بررسی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. عدم وجین علف های هرز باعث کاهش شاخص های رشد پوشش گیاهی شد. به طوریکه، این کاهش در شاخص سطح برگ، ماده خشک کل و سرعت رشد محصول به ترتیب 11، 15 و 17 درصد بود. در میان الگوهای کشت نیز کمترین میزان شاخص سطح برگ (77/1)، ماده خشک کل (90/606 گرم در متر مربع) و سرعت رشد محصول (84/18 گرم بر متر مربع در روز) متعلق به تیمار تک کشتی نخود بود. با انجام کشت مخلوط بر میزان این ویژگی ها افزوده شد و در تیمار PT3 به حداکثر مقدار خود رسید. مقدار شاخص سطح برگ، ماده خشک کل و سرعت رشد محصول در این تیمار به ترتیب برابر 69/4، 40/1110 گرم بر متر مربع و 47/34 گرم بر متر مربع در روز بود. بطور کلی و بر اساس نتایج، کشت مخلوط نخود و جو باعث بهبود شاخص های رشد پوشش گیاهی نسبت به تک کشتی شد.
    کلیدواژگان: چند کشتی، سرعت رشد محصول، شاخص سطح برگ، عملکرد
  • حسین قمری، گودرز احمد وند صفحات 91-101
    مصرف اصولی علف کش ها یکی از اهداف مهم کشاورزی پایدار محسوب می شود. تحقق این هدف نیازمند دانش کافی ما از علف های هرز و به ویژه پدیده رقابت است. در همین جهت، به منظور بررسی اثر تداخل علف های هرز بر برخی خصوصیات رشدی لوبیا قرمز آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و 3 تکرار در سال 1390 در مرکز تحقیقات و منابع طبیعی استان همدان به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایشی شامل تیمارهای تداخل و کنترل علف های هرز تا 0، 10، 20، 30، 40 و 50 روز پس از سبز شدن گیاه زراعی بود. به منظور بررسی روند خصوصیات گیاه زراعی از مدل بولتزمن استفاده گردید. ارتفاع گیاه زراعی در تیمارهای تداخل روندی کاهشی داشت، در حالی که با افزیش دوره های کنترل روندی افزایشی در ارتفاع گیاه زراعی مشاهده شد. افزایش طول دوره تداخل تعداد گره های ساقه اصلی را کاهش داد. همچنین. تداخل علف های هرز تعداد شاخه های فرعی در بوته را تحت تاثیر قرار داد. این صفت در تیمارهای تداخل روندی نزولی و در تیمارهای کنترل روندی صعودی داشت. طول غلاف تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت، به طوری که تیمار تداخل کامل علف های هرز کمترین مقدار طول غلاف (56/6 سانتی متر) را ایجاد کرد. تجزیه رگرسیون رابطه معکوس معنی داری را در سطح احتمال 1 درصد بین تجمع ماده خشک علف های هرز و خصوصیات بررسی شده لوبیا شامل ارتفاع، تعداد گره در ساقه اصلی، تعداد شاخه های فرعی و طول غلاف نشان داد. بنابراین، علف های هرز قادر هستند از طریق محدود کردن منابع محیطی، رشد و توسعه لوبیا را کاهش دهند و متعاقبا عملکرد نهایی را متاثر سازند.
    کلیدواژگان: ارتفاع بوته، تعداد گره، رقابت، شاخه های فرعی، طول غلاف، ماده خشک
  • فائضه موحد پور، عادل دباغ محمدی نسب، نصرت الله نجفی، روح الله امینی صفحات 103-121
    سالانه مقادیر زیادی از آلاینده ها وارد محیط زیست شده و سبب تجمع فلزات سنگین نظیر مس در خاک می شوند. در این راستا، به منظور بررسی اثر سطوح مختلف مس و مصرف اصلاح گرهای خاک بر صفات مورفولوژیک، اجزای عملکرد و عملکرد دانه کلزا (Brassica napus L.)، آزمایش گلخانه ای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول غلظت مس در چهار سطح شامل شاهد (بدون مصرف مس)، 100، 200 و 300 میلی گرم بر کیلوگرم خاک و فاکتور دوم مصرف اصلاح گر خاک در پنج سطح شامل 2/29 و 2/292 میلی گرم اتیلن دی آمین تترا استیک اسید (EDTA) بر کیلوگرم خاک (معادل 1/0 و 1 میلی مول بر کیلوگرم)، 25/1 و 5/2 میلی گرم اسید هیومیک بر کیلوگرم خاک (معادل 5/2 و 5 کیلوگرم در هکتار) و شاهد (بدون مصرف اصلاح گر) بودند. صفات مورد مطالعه شامل ارتفاع و تعداد برگ در بوته، سطح برگ، تعداد شاخه فرعی و تعداد خورجین در بوته، وزن هزاردانه، عملکرد دانه و وزن خشک اندام هوایی در بوته بودند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت مس در خاک صفات مورفولوژیک و عملکرد کلزا کاهش یافت، اما مصرف اصلاح گر خاک منجر به افزایش عملکرد دانه به دلیل بهبود صفات مورفولوژیک و اجزای عملکرد شد. مصرف 2/292 میلی گرم EDTA بر کیلوگرم خاک، 6/18 درصد عملکرد دانه بیشتری را نسبت به تیمارشاهد (فاقد اصلاح گر) ایجاد کرد. مصرف 2/29 میلی گرم EDTA بر کیلوگرم، 25/1 و 5/2 میلی گرم اسید هیومیک بر کیلوگرم خاک هر چند سبب افزایش عملکرد دانه کلزا نسبت به تیمارشاهد شدند، ولی این افزایش معنی دار نبود. به استثنای وزن هزاردانه، تاثیر EDTA روی تمام صفات مورد بررسی چشمگیر تر از اسید هیومیک بود. مقایسه سطح بحرانی سمیت مس برای ماده خشک نسبی اندام هوایی و عملکرد نسبی دانه نشان داد که مصرف اصلاح گرها در غلظت های پایین نسبت به غلظت های بالا سبب افزایش تحمل گیاه در برابر سمیت مس شدند.
    کلیدواژگان: اصلاح گر، سطح برگ، سمیت، عملکرد دانه، فلز سنگین، کلزا
  • محسن شاهسون مارکده، اسماعیل چمنی صفحات 123-139
    سالانه هزاران تن پسماند کمپوست قارچ خوراکی (SMC) در واحدهای تولید و پرورش قارچ خوراکی کشور تولید می شود که نه تنها بدون استفاده باقی می ماند، بلکه فضای بسیار زیادی از زمین های زراعی اطراف این واحدها را اشغال می کند. به منظور بررسی تاثیر SMC بر رشد و گلدهی گل شب بو، آزمایشی به صورت طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار در دانشگاه محقق اردبیلی صورت گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل نسبت های مختلف SMC به دو صورت شسته شده و شسته نشده هر کدام در 6 سطح 0 (شاهد)، 10، 20، 30، 40 و 50 درصد حجمی بود. اندازه گیری شاخص های رشد چهار مرتبه در طول دوره رشد گیاه انجام گرفت. نتایج حاصل از تجزیه واریانس تعداد برگ گیاه، میزان کلروفیل وارتفاع گیاه در سطح احتمال 5 درصد اختلاف معنی داری را نشان داد. در آخرین مرتبه اندازه گیری تیمار 30 درصد شسته شده بیشترین تعداد برگ و ارتفاع گیاه (به ترتیب با 80/53 عدد و cm 25) و تیمار 50 درصد شسته شده بیشترین کلروفیل (11/51) را به خود اختصاص داد. گلدهی گیاهان به نحو قابل توجهی در سایر تیمارها نسبت به شاهد تسریع گردید. همچنین بیشترین میزان فلورسانس حداکثر (Fm) و فلورسانس متغیر (Fv) در تیمار 20 درصد شسته شده بدست آمد. بیشترین میزان عملکرد کوانتومی فتوشیمیایی (Fv/Fm) در تیمار های 10، 20 و 40 درصد شسته شده به دست آمد. علاوه بر این بیشترین میزان هدایت روزنه ای اندازه گیری شده (mmol/m2.s28/95) در تیمار 20 درصد شسته نشده به دست آمد که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها و شاهد نشان داد.
    کلیدواژگان: پسماند کمپوست قارچ خوراکی، رشد، شب بو، عملکرد کوانتومی فتوشیمیایی، فلورسانس ماکزیمم، فلورسانس متغیر
  • ندا بهرامی بوانی، هوشنگ بهرامی، نیما نصیریان، امیر سلطانی محمدی صفحات 141-152
    این مطالعه به منظور بررسی بهره وری انرژی و آب در سه مزرعه با مساحت 42 هکتار که دارای سامانه آبیاری تحت فشار بارانی و دو مزرعه دیگر با مساحت های 33 و 45 هکتار مجهز به سامانه آبیاری سطحی از نوع کرتی در منطقه شمال اهواز در سال زراعی 92-91 انجام شد. بخشی از داده ها با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه حضوری و بخش دیگر از طریق داده برداری عملی از مزارع بدست آمده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که بالاترین میزان مصرف انرژی مربوط به عملیات آبیاری بوده که در مزرعه سامانه آبیاری بارانی به میزان 24/15334 مگاژول بر هکتار معادل 33 درصد، در مزرعه 33 هکتاری سامانه آبیاری سطحی به میزان 18/17544 مگاژول بر هکتار معادل 36 درصد و در مزرعه 45 هکتاری سامانه آبیاری سطحی به میزان 83/19089 مگاژول بر هکتار معادل 35 درصد را به خود اختصاص داده است. شاخص های بهره وری آب، بهره وری جزئی انرژی و راندمان کاربرد آب در مزرعه سامانه آبیاری بارانی به ترتیب برابر با 665/0 کیلوگرم بر متر مکعب، 45/2 کیلوگرم بر کیلووات ساعت و 14/2857 مترمکعب بر هکتار می باشند. این شاخص ها برای سامانه آبیاری سطحی در مزرعه 33 هکتاری به ترتیب برابر با 22/0 کیلوگرم بر مترمکعب، 76/4 کیلوگرم بر کیلووات ساعت و 10091 مترمکعب بر هکتار و در مزرعه 45 هکتاری به ترتیب برابر با 28/0 کیلوگرم برمترمکعب، 88/2 کیلوگرم بر کیلووات ساعت و 7750 مترمکعب بر هکتار برآورد گردید.
    کلیدواژگان: اهواز، بهره وری انرژی، راندمان کاربرد آب، سامانه آبیاری بارانی، سامانه آبیاری سطحی، گندم
|
  • Mohammad Reza Sarikhani, Saeedeh Ansari Pages 1-14
    The beneficial effects of biofertilizers can only be achieved if adequate quality control of biofertilizers is available. However، quality control assessment of four common types of biofertilizers in Iran including Barvar2، Biosuperphosphate، Nitroxin and Supernitroplus was the aim of this study. The targets of this research were counting viable numbers of microorganisms which present in the biofertilizers over the shelf life of the product، isolation and biochemical identification of isolates in each biofertilizer and determination of PGPR feauters. PGPR features of biofertilizares (5 treatments) such as phosphate solubilizing، potassium releasing ability، auxin and siderophore production were tested in a completely randomized design with three replications. Treatments were: control، Nitroxin، Barvar2، Biosuperphosphate and Supernitroplus. The results of counting of microbial viable cells in the general and semi-selective media indicated acceptable number of viable cells in Supernitroplus and Barvar2 (108 cfu/mL)، respectively. The results of the identification and confirmation of isolates which used in the biofertilizers showed that two isolates (Ba1 and Ba2) exist in Barvar2، two isolates (Sn1 and Sn2) are in Supernitroplus، 4 isolates (Bio1-Bio4) and 5 isolates (N1-N5) are present in Biosuperphosphate and Nitroxin، respectively. Furthermore، the highest amount of phosphate solubility from tricalcium phosphate source were gained for Biosuperphosphate and Barvar2، with values ​​close to 400 and 350 mg/L respectively. Nitroxin and Barvar2 were successful in the production of auxin. All biofertilizers with an exception Bratvar2 were able to produce siderophore on CAS-agar medium. Although some quality characteristics of biofertilizers were determined in this study but identification of genus and species of bacteria which have been used in these biofertilzers and PGPR features of each isolate should be considered in the new researchs.
    Keywords: Barvar2, Biofertilizer, Biosuperphosphate, Nitroxin, Supernitroplus
  • Morteza Alami Milani, Rouhollah Amini, Ali Bandehagh Pages 15-29
    In order to investigate the effect of integrated application of bio- and chemical fertilizers on yield and yield components of pinto bean (Phaseolus vulgaris L)، an experiment was carried out as complete block design with three replications at the Research Farm of the Faculty of Agriculture، University of Tabriz، Iran in 2012. The treatments included application of chemical fertilizers of urea (70 Kg/ha) and triple superphosphate (50 Kg/ha)، Bionur bio-fertilizer (foliar application at rate of 1 Kg/ha)، combination of 50% chemical fertilizers and Nitroxin and bio-super phosphate (top-dress application at rate of 3 Kg/ha) and 50% chemical fertilizers and Bionur. Results indicated that the highest chlorophyll index، plant height، 100-grain weight، biological and grain yield were observed at integrated application of 50% chemical fertilizers and Nitroxin and bio-super phosphate and had no significant difference with 50% chemical fertilizers and Bionur bio-fertilizer. Results revealed although replacing chemical fertilizers by bio-fertilizers reduced pinto bean grain yield، integrated application of these sources produced the highest grain yield as well as reduced 50% consumption of chemical fertilizer. Combined use of nitroxin with bio-super phosphate and bionur with chemical fertilizers were more effective than chemical fertilizers and significantly increased grain yield and it can be concluded that bionur could be considered as e new bio-fertilizer in pinto bean grain production.
    Keywords: Bionur Bio, fertilizer, Grain yield, Nitrogen, Nitroxin, Phosphorus
  • Mohammadreza Zadehesfahlan*, Javid Emaratpardaz, Davood Zarehaghaghi, Nahid Vaez Pages 31-40
    Hypericum Perforatum is a medicinal plant due to active materials such hypericine in plant leaves and flowers. In order to study the effect of nitrogen and zinc fertilize flower production an experiment as factorial set was arranged on the basis of complete randomized block design with three replications in 2012. This experiment carried out in greenhouse at the Research Station of the of Agriculture، University of Tabriz، Iran. Treatments were four nitrogen rates (0، 50، 100 and 150 kg. ha-1 pure nitrogen) and foliar application of Zn at three rates (zinc sulphate with a concentration of 0، 0. 003 and 0. 006). Results showed that the highest number of flower، essential oil harvest، number of lateral branches related to nitrogen fertilizer amount of 150 kg. ha-1 and Zinc fertilize 0. 006. maximum flower dry matter produced by nitrogen fertilizer amount 150 kg. ha-1 and Zinc fertilize 0/003.
    Keywords: Essential, Hypircin, Hypericum perforatum, Nitrogen, Zinc Sulphate
  • Hamed Mansouri, Mohammad Banayan Aval, Parviz Rezvani Moghaddam, Amir Lakzian Pages 41-60
    Determination of resource optimum level in agro-ecosystems caused to decrease in production costs، conservation of resource and reducing of environmental pollutions which was happen by excessive use of these resources. In order to determinate optimum use of nitrogen، water and density، an experimental was conducted by central composite design in research field of Ferdowsi University in 2012. The treatments was designed based on low and high levels of nitrogen (100 and 300 kg Urea/ha)، irrigation (1500 and 3500 m3 water) and density (10 and 18 plant/m2) by Minitab software. Bulb yield، nitrogen losses، nitrogen use efficiency and water use efficiency was measured as independent variables and changes of these variables were calculated by regression model. Optimum level of nitrogen، irrigation and density was suggested to obtain expected amount of traits based on three scenarios: economic، environmental and integrated (economic-environmental). Increasing of fertilizer and irrigation led to increase in bulb yield and nitrogen losses، whereas increasing of density caused to increase in bulb yield but decrease in nitrogen losses. The optimum level of nitrogen fertilizer، irrigation and density were 260 kg N/ha، 2227 m3 water/ha and 16. 7 plant/m2 in economic scenario. In environmental scenario، the optimum level of the treatments was obtained 100، 1500 and 16. 54 respectively، and for economic-environmental scenario were 169، 2025 and 17. 7، respectively. In general، it seems that resource use based on integrated scenario is preferred to other scenarios due to consider not only economic but also environmental issues.
    Keywords: Environment, Nitrogen Losses, Nitrogen Use Efficiency, Water Use Efficiency
  • Majid Jiriaie, Esfandiar Fateh, Amir Aynehband Pages 61-73
    In order to evaluate the some root traits in treated wheat with Mycorrhiza and Azospirillum، an experiment was conducted in the Research Station of Shahid Chamran University of Ahvaz، Iran in 2012-13. The experimental design was factorial based on a completely randomized blocks design with three replications. The treatments include of Mycorrhiza fungi in three levels (no use of strain and using species Glomus intraradices and Glomus mosseae)، bacteria Azospirillum lipoferum in the two-level (non-inoculated seeds and inoculated seed) and wheat cultivars in three levels، Chamran (bread wheat)، Dena and Behrang (durum wheat) varieties. In this experiment، the root colonization percentage، diameter، surface area and density of wheat roots have been measured. The results showed that Azospirillum and Mycorrhiza increased root growth. Between cultivars، Chamran had 10% more efficient root system than the durum varieties. Integrated use of bacteria and fungi caused synergistic effect and showed 15% increase in root traits than their individual use. In general، the highest root colonization (54. 96%)، the root volume (2. 73 cm3)، root surface (27. 48 cm2) and root density (0. 088 g/cm3) were obtained from inoculation of C. V Chamran seeds with Azospirillum and G. mosseae strain and maximum of root dry weight (0. 29 g) was obtained from inoculation of C. V Chamran seeds with Azospirillum and G. intraradices strain.
    Keywords: Azospirillum, Colonization, Mycorrhiza, Root, Wheat
  • Javad Hamzei, Mohsen Seyedi Pages 75-90
    In order to evaluate the effect of chickpea-barley intercrop on some canopy growth indices، an experiment was conducted at the Agricultural Research Station، Faculty of Agriculture، University of Bu-Ali Sina، during 2010 growing season. Experiment was conducted as split plot based on randomized complete block design with three replications. Weed control as main factor in two-levels (weed interference and Weed free and nine different planting patterns were considered as sub-plots (sole-crop of chickpea (PT1)، sole crop of barley (PT2)، additive intercropping of chickpea 100% + barley25% (PT3)، chickpea100% + barley50% (PT4)، chickpea100% + barley75% (PT5) and chickpea100% + barley100% (PT6)، and replacement intercropping of chickpea25% + barley75%، (PT7)، chickpea50% + barley50%، (PT8)، chickpea75% + barley25%، (PT9)). Results showed that traits were affected by treatments. In comparison with WF treatment، all growth indices reduced at non weeding treatment. This reduction in leaf area index، total dry matter and crop growth rate was 11، 15 and 17%، respectively. Also، among planting patterns minimum leaf area index (1. 77)، total dry matter (606. 90 g. m-2) and crop growth rate (18. 84 g. m-2. d-1) were achieved at PT1 treatment. But، intercropping treatments increased all traits as above mentioned and maximum values of LAI (4. 69)، TDM (1110. 40 g. m-2)، CGR (34. 47 g. m-2. d-1) belonged to PT3 treatment. In general، chickpea-barley intercropping improved all canopy growth indices in comparison to sole cropping.
    Keywords: Crop Growth Rate, Leaf Area Index, Multiple Cropping, Yield
  • Hossein Ghamari, Goudarz Ahmadvand Pages 91-101
    Proper application of herbicides is a major concern in sustainable agriculture. This issue depends on our knowledge about weed plants، especially weed-crop competition. Therefore، In order to evaluate the effect of weed competition on some dry bean’s traits an experiment was conducted in 2011. The experiment was a randomized complete block design with 3 replications. Treatments included weed-infested and weed-free periods until 0، 10، 20، 30، 40 and 50 days after crop emergence. In order to evaluate trends of dry bean’s traits Boltzmann model was fitted to the data. Crop height had a descending trend in weed-infested treatments، while it had an ascending trend in weed-free plots. Increase in duration of weed interference reduced main stem’s node formation of the crop. Weed interference affected crop’s number of branches. This trait had a descending trend in weed-infested plots، while it was ascending in weed-free treatments. Weed competition influenced pods length as well، so that the minimum value of this trait (6. 56 cm) was observed in full season weed-free treatment. Regression analysis revealed a significant negative relationship between weed biomass accumulation and evaluated dry bean’s traits (height، number of nodes in main stem، number of branches and pods length) at 1% probability level. Therefore، weeds are able to restrict dry bean’s development and growth through constraining environmental essential resources in which consequently lead to a final yield reduction.
    Keywords: Branches, Competition, Crop Height, Dry Matter, Number of Nodes, Pods length
  • Faezeh Movahedpour, Adel Dabbagh Mohammadi Nassab, Nosratollah Najafi, Rouhollah Amini Pages 103-121
    A lot of contaminants are entering to the environment، yearly and cause to accumulate of heavy metals in soil such as copper. In order to investigate the morphological traits، grain yield and yield components of oilseed rape (Brassica napus L.) in contaminated soil by copper with application of EDTA and humic acid، a greenhouse experiment was carried out as factorial based on randomized complete block design with three replications. The factors were included application of soil amendment (EDTA and humic acid) at five levels as control (without soil amendment)، 29. 2 and 292. 2 mg. kg-1 EDTA، 1. 25 and 2. 5 mg. kg-1 humic acid، and soil copper quantity at four levels as control (without copper)، 100، 200 and 300 mg. kg-1. The studied traits were height، leaf number and area per plant، branch and pod number per plant، 1000 grain weight، grain yield and shoot dry matter. Increasing of copper concentration in soil decreased morphological traits and yield of oilseed rape. Also positive response of grain yield in polluted soil by using the soil amendment was related to the improved morphological traits and yield components of oilseed rape. Treatment of 292. 2 mg. kg-1 of EDTA produced the highest grain yield of oilseed rape. 29. 2 mg. kg-1 of EDTA، 1. 25 and 2. 5 mg. kg-1 of humic acid increased grain yield، but the difference between these treatments with control was insignificant. The effect of EDTA on all traits except 1000 grain weight was more than humic acid. According to critical levels of copper toxicity in relative shoot dry matter and relative grain yield، low concentrations of amendments increased oilseed rape tolerance to copper toxicity compared with high concentrations of amendments.
    Keywords: Amendment, Grain yield, Heavy Metal, Leaf Area, Oilseed Rape, Toxicity
  • Mohsen Shahsavan Markadeh, Esmaeil Chamani Pages 123-139
    More than thousand tuna of spent mushroom compost (SMC) are annually producing in mushroom production units in our country. It''s not only used forever، but also it''s occupied more suburb arable land of mushroom production units. Hence، to study the effects of washed and unwashed SMC on growth and flowering of cut «Hanza» stock flowers، an experiment was conducted based on completely randomized design with 5 replications in Mohaghegh Ardabili University. Treatments was various ratio of washed and unwashed SMC (0، 10، 20، 30، 40 and 50 %). Traits were measured at four times during plant growth cycle. The results of variance analysis revealed that treatments significantly (P≤0. 05) affected leaf number، chlorophyll content and plant height. In final measurement، plants treated by washed SMC at rates 30% significantly produced the highest plant leaf number (53. 8) and height (25 cm) and chlorophyll content (51. 11). Plans fast flowered in all treatments compared to control. The highest florescence maximum (Fm) and florescence variable (Fv) were found in plants treated by washed SMC at rates 20%. The highest photochemical quantum yield (Fv/Fm) was found in plants treated with washed SMC at rates 10، 20 and 40%. Plants treated with washed SMC produced the highest stomata conductivity (95. 28 mmol/m2s) which significantly differed with other treatments and control..
    Keywords: Florescence Maximum, Florescence Variable, Growth, Photochemical Quantum Yield, Spent Mushroom Compost, Stock
  • Neda Bahrami Bavani, Houshang Bahrami, Nima Nasirian, Amir Soltani Mohammadi Pages 141-152
    This study investigates energy productivity and water use efficiency in three separate farms، 42 hectare area equipped with sprinkler irrigation system، 33 and 45 hectare areas armed with surface irrigation system، in Ahwaz area through a 1-year period from 1391. Data were collected using face-to-face surveys from the farmers and practical operation examination in the farms. The results indicated the highest proportion of energy consumption was related to the operation of irrigation system. This energy was 15334. 24 MJ. ha-1 equivalents to 33. 24% for farm with sprinkler irrigation، 17544. 18 MJ. ha-1 equivalents to 36. 29% for the 33-hectare area، and 19089. 83 MJ. ha-1 equivalents to 35. 21% for 45-hectare area، respectively. The water productivity، partial energy productivity and water application efficiency were 0. 665 kg. m-3، 2. 45 kg. kWh-1 and 2857. 14 m3. ha-1 in sprinkler irrigation system، respectively. In addition، the mentioned water and energy indexes for 33 and 45 hectare areas which were equipped with surface irrigation system were 0. 22 kg. m-3، 4. 76 kg. kWh-1، 10091 m3. ha-1 and 0. 28 kg. m-3، 2. 88 kg. kWh-1 and 7750 m3. ha-1 respectively.
    Keywords: Ahwaz, Energy Productivity, Sprinkler Irrigation System, Surface Irrigation System, Water Application Efficiency, Wheat