فهرست مطالب

دانش کشاورزی و تولید پایدار - سال بیست و ششم شماره 3 (پاییز 1395)

نشریه دانش کشاورزی و تولید پایدار
سال بیست و ششم شماره 3 (پاییز 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/08/09
  • تعداد عناوین: 14
|
  • مقاله پژوهشی
  • وریا ویسانی*، یعقوب راعی، سعید زهتاب سلماسی، یوسف سهرابی صفحات 1-19
    به منظور بررسی تاثیر کشت مخلوط و قارچ مایکوریزا بر عملکرد و اجزای عملکرد شوید و لوبیا، آزمایشی مزرعه ای جهت ارزیابی کشت مخلوط شوید (Anethum graveolens L.) و لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.) به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کردستان به اجرا در آمد. عامل اول سیستم کشت شامل کشت خالص لوبیا قرمز با ترکم مناسب (40 بوته در متر مربع)، کشت خالص شوید با تراکم 25، 50 و 75 بوته در متر مربع، کشت مخلوط افزایشی 75، 50 و 25 بوته در متر مربع شوید به 40 بوته در متر مربع لوبیا، و عامل دوم قارچ مایکوریزا شامل بدون کاربرد قارچ مایکوریزا (شاهد) و کاربرد قارچ مایکوریزا بود. نتایج نشان داد که در کشت مخلوط افزایشی، عملکرد دانه شوید افزایش پیدا کرد. در لوبیا، کشت مخلوط باعث افزایش وزن غلاف، تعداد غلاف و عملکرد دانه گردید. درحالی که کشت مخلوط نسبت به کشت خالص باعث کاهش تعداد چتر در بوته، تعداد چترک در بوته و تعداد شاخه فرعی در بوته گردید.
    کاربرد قارچ مایکوریزا در گیاه شوید باعث افزایش تعداد چتر در بوته، تعداد چترک در بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته، عملکرد دانه شد. همچنین، در لوبیا، وزن غلاف، تعداد غلاف و عملکرد دانه با کاربرد قارچ مایکوریزا افزایش پیدا کرد. مجموع عملکرد نسبی و مجموع ارزش نسبی برای بیشتر ترکیب های کشت مخلوط بیشتر از یک بود، که بیانگر برتری کشت مخلوط نسبت به کشت خالص بود.
    کلیدواژگان: شوید، عملکرد، قارچ مایکوریزا، کشت مخلوط، لوبیا قرمز
  • سعید قنبری، سید غلامرضا موسوی* صفحات 21-41
    به منظور بررسی تاثیر تلقیح باکتری و مصرف روی، بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت دانه ای در شرایط تنش کم آبی، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل با سه تکرار در سال 1391 در شهرستان مه ولات خراسان رضوی اجرا گردید. در این تحقیق دورهای آبیاری 6، 9 و 12 روز به عنوان کرت های اصلی و تیمارهای ترکیب باکتری
    (Pseudomonas fluorescensوPseudomonas putida) و سولفات روی ( صفر و 50 کیلوگرم در هکتار) در 6 سطح به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که اثرات ساده آبیاری، باکتری و سولفات روی بر صفات تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک معنی دار بود. تعداد دانه در بلال و عملکرد دانه با افزایش دور آبیاری از 6 به 12 روز به ترتیب 4/55 و 3/57 درصد کاهش یافت. همچنین این صفات، با افزایش کاربرد سولفات روی از صفر به 50 کیلوگرم در هکتار به ترتیب 6/6 و 2/10 درصد و با کاربرد باکتری Pseudomonas fluorescensصفات مذکور نسبت به عدم تلقیح با باکتری به ترتیب 6/8 و 7/14 درصد و به طور معنی داری افزایش یافت. به طور کلی نتایج این تحقیق بیانگر آن است که کاربرد باکتری های محرک رشد و کود سولفات روی در کاهش اثرات منفی تنش کم آبی در ذرت موثر است، اما در شرایط تحقیق حاضر برای داشتن حداکثر تولید دانه و بیوماس دور آبیاری 6 روز، تلقیح بذور با باکتری Pseudomonasو کاربرد 50 کیلوگرم سولفات روی در هکتار را برای زراعت ذرت می توان پیشنهاد نمود.
    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، باکتری پزودوموناس، روی، ذرت، کم آبیاری، کود زیستی
  • مهناز ظفری*، علی عبادی، سدابه جهانبخش گده کهریز صفحات 43-56
    کمبود آب یکی از مهمترین تنش های محیطی است که رشد و تولید محصول را به طرز نامطلوبی تحت تاثیر قرار می دهد و استفاده از قارچ های میکوریز و باکتری های همزیست می توانند نقش مهمی در مقاومت به خشکی داشته باشند. بنابراین پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1390 انجام شد. تیمار های آزمایش شامل تنش خشکی در سه سطح %35 ، %55 و%75 ظرفیت زراعی
    (Field Capacity) و تلقیح بذور یونجه همدانی با قارچ میکوریزی گونه Glomus mosseae ، باکتری Sinorhizobium meliloti ، تلقیح مخلوط و شاهد (عدم تلقیح) بودند. نتایج نشان داد که در تنش شدید، میزان پرولین، قندهای محلول و کارایی مصرف آب به ترتیب μmol/g FW 65/2، mg/g FW21/2، g/kg 1/1 نسبت به شاهد افزایش یافته بود، در حالی که غلظت نیتروژن، عملکرد کوانتومی، پروتئین محلول، آب نسبی برگ و پتانسیل اسمزی به ترتیب با مقادیر %57/0، 16/0، mg/g FW 8/0، %81/27 وbar 6/0- کاهش یافتند. دربین تیمارهای تلقیحی، حداکثر و حداقل مقادیر میانگین پروتئین محلول (mg/g FW 17/5، 56/2)، قند محلول (mg/g FW 61/4، 55/3)، پرولین ( μmol/g FW 8/5، 83/2)، آب نسبی برگ (% 61/81، 12/70) ، غلظت نیتروژن (%81/3، 66/2)، کارایی مصرف آب (g/kg86/0، 057/0) به ترتیب به تلقیح مخلوط و شاهد تعلق داشتند، در حالی که کمترین مقدار پتانسیل اسمزی (bar 41/1-) به تلقیح مخلوط و بیشترین مقدار (bar 06/1-) به شاهد تعلق داشت. عملکرد کوانتومی بین تیمارهای تلقیحی تفاوت معنی داری نشان نداد.
    کلیدواژگان: باکتری همزیست، تنش کم آبی، قارچ میکوریزی، متابولیت های سازگاری، یونجه
  • حمید عباس دخت*، فرزانه صفدری دوغایی صفحات 57-70
    به منظور بررسی تاثیر قارچ میکوریزا، باکتری تثبیت کننده نیتروژن و کود پتاسیم بر عملکرد و اجزای عملکرد سویا، آزمایشی در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی شاهرود انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار انجام گردید. فاکتورهای آزمایش شامل قارچ میکوریزا در دو سطح شاهد بدون قارچ و مایه زنی قارچGlomus intraradices، باکتری تثبیت کننده نیتروژن (تلقیح و بدون تلقیح با باکتری Bradyrhizobium japonicum) و مصرف کود پتاسیم شامل0 صفر، 100 و 200 کیلوگرم در هکتار بصورت سولفات پتاسیم بودند. نتایج نشان داد بیشترین درصد کلونیزاسیون ریشه در تیمارعدم تلقیح باکتری بردی ریزوبیوم، مصرف قارچ میکوریزا و استفاده از 100 کیلوگرم کود پتاسیم به میزان 50/94 درصد و کمترین درصد کلونیزاسیون ریشه در تیمارشاهد (عدم مصرف باکتری ریزوبیوم و قارچ میکوریزا و کود پتاسیم) به میزان 25/75 درصد مشاهده شد. بیشترین عملکرد دانه در تیمار تلقیح با باکتری بردی ریزوبیوم، مصرف قارچ میکوریزا و کاربرد 200 کیلوگرم در هکتار کود پتاسیم به میزان 1211 کیلوگرم در هکتار و کمترین عملکرد مربوط به تیمار عدم تلقیح باکتری بردی ریزوبیوم ، مصرف قارچ میکوریزا و 100 کیلوگرم کود پتاسیم در هکتار به میزان 5/733 کیلوگرم در هکتار مشاهده شد. همچنین بیشترین درصد روغن در تیمارتلقیح با باکتری بردی ریزوبیوم، مصرف قارچ میکوریزا و کاربرد 100 کیلوگرم کود پتاسیم به میزان 26/21 درصد و کمترین درصد روغن در تیمار شاهد (عدم تلقیح باکتری بردی ریزوبیوم، عدم مصرف قارچ میکوریزا و عدم کاربرد کود پتاسیم) به میزان 49/18 درصد بدست آمد.
    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، عملکرد دانه، روغن دانه، سویا، کلونیزاسیون ریشه
  • احمد احمدی لکی، سیروس حسن نژاد* صفحات 73-84
    به منظور بررسی تاثیر انواع مالچ بر علف های هرز و عملکرد خیار، آزمایش مزرعه ای در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار نوع مالچ، پلاستیک شفاف، پلاستیک سیاه، کاه و کلش گندم، کاغذ و شاهد (عاری از هرگونه مالچ) بودند. نتایج نشان داد که پلاستیک سیاه بیشترین موفقیت را در کنترل علف های هرز داشته، بطوریکه تا یک ماه بعد از کاشت (نمونه برداری اول)، تعدادی از علف های هرز را به صورت 100 درصد کنترل کرده و در تعدادی دیگر بصورت معنی داری باعث کاهش تمام صفات اندازه گیری شده نسبت به شاهد گردید. دو ماه بعد از کاشت (نمونه برداری دوم) نیز علف های هرز موجود در زیر مالچ پلاستیک سیاه کاهش معنی داری در صفات اندازه گیری شده نسبت به شاهد نشان دادند. بعد از پلاستیک سیاه کاغذ دومین مالچ تاثیرگذار در کنترل علف های هرز بود. در ابتدای فصل رشد، پلاستیک شفاف موجب افزایش رشد علف های هرز گردید، ولی با افزایش دمای زیر این نوع مالچ در ادامه فصل، علف های هرز دچار بوته سوزی شدند. کاه و کلش گندم تاثیر معنی دار در کنترل علف های هرز نداشت. عملکرد خیار در تیمارهای مربوط به مالچ افزایش معنی داری داشت و از 25/21 تن در هکتار در تیمار شاهد به ترتیب به 4/57، 7/47 و 65/36 تن در هکتار در پلاستیک شفاف، پلاستیک سیاه و کاغذ رسید. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از مالچ مناسب می تواند با کنترل علف های هرز موجب بهبود عملکرد خیار شود.
    کلیدواژگان: پلاستیک سیاه، پلاستیک شفاف، کاغذ، کاه و کلش گندم، کشاورزی پایدار
  • یاسر یعقوبیان، همت الله پیردشتی*، ایرج یعقوبیان، ابراهیم محمدی گل تپه، عزت الله اسفندیاری، ولی فیضی اصل صفحات 85-100
    به منظور بررسی اثر مقادیر کمپوست مصرف شده قارچ خوراکی بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم (رقم آذر2) در شرایط مختلف رطوبتی، آزمایشی در گلخانه موسسه تحقیقات کشاورزی دیم کشور در بهار 1389 بر پایه طرح کاملا تصادفی و به صورت فاکتوریل در چهار تکرار به اجرا در آمد. فاکتورهای آزمایشی شامل کمپوست مصرف شده قارچ خوراکی در سه سطح صفر، 25 و 50 تن در هکتار و تنش رطوبتی نیز در سه سطح شامل رطوبت معادل 3/0- بار (ظرفیت مزرعه ای)، 5- بار (تنش ملایم) و 10- بار (تنش شدید رطوبتی) بود. در این پژوهش برخی از صفات موفولوژیک، عملکرد و اجزای عملکرد گندم اندازه گیری گردید. نتایج حاکی از اثر منفی (01/0p<) تنش رطوبتی بر تمامی صفات اندازه گیری شده به جز تعداد سنبلچه در سنبله و تراکم سنبلچه بود. کاربرد کمپوست نیز بر همه صفات به جز وزن هزار دانه و تراکم سنبلچه اثر مثبت (01/0p<) داشت ولی تراکم سنبلچه را کاهش داد. برهمکنش کمپوست و رطوبت نیز در طول اکستروژن، ارتفاع بوته و اکثر صفات مربوط به عملکرد معنی دار بوده و در تمامی سطوح رطوبتی استفاده از کمپوست صفات مذکور را افزایش داد. بر اساس یافته ها، در هر سه سطح رطوبتی بیشترین افزایش مربوط به تیمار کمپوست 50 تن و به ترتیب در صفات تعداد دانه در بوته (4 تا 7/5 برابر)، عملکرد دانه (2/3 تا 6/3 برابر) و عملکرد بیولوژیک (9/2 تا 3/3 برابر) بود. بنابراین به نظر می رسد در شرایط مختلف رطوبتی، کمپوست مصرف شده قارچ خوراکی می تواند گزینه مناسبی جهت استفاده به عنوان کود آلی باشد.
    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، خشکی، کمپوست، عملکرد، گندم، مورفولوژی
  • محمد تقی درزی*، محمدرضا حاج سیدهادی صفحات 101-114
    به منظور مطالعه اثر کاربرد نهاده های آلی و زیستی بر غلظت عناصر نیتروژن (N)، فسفر (P)، پتاسیم (K)، میزان و عملکرد اسانس گیاه دارویی بادرشبی(Dracocephalum moldavica L.)، آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار و سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شرکت کشاورزی ران در شهرستان فیروزکوه در سال 1394 انجام گرفت. تیمارها شامل 20 تن کود دامی در هکتار، 10 تن ورمی کمپوست در هکتار، کود زیستی (نیتروکسین + بیوسوپرفسفات)، 10 تن کود دامی همراه با 5 تن ورمی کمپوست در هکتار، 20 تن کود دامی در هکتار همراه با کود زیستی، 10 تن ورمی کمپوست در هکتار همراه با کود زیستی، 10 تن کود دامی و 5 تن ورمی کمپوست در هکتار همراه با کود زیستی و کود شیمیایی (NPK به میزان 80، 70 و 80 کیلوگرم در هکتار)بودند. نتایج نشان داد که تیمارها تاثیر معنی داری بر روی صفات مورد مطالعه بجز غلظت پتاسیم داشتند، به طوری که بیشترین غلظت نیتروژن (60/1 درصد) و فسفر (288/0 درصد) در سرشاخه گلدار و عملکرد پیکره رویشی (2032 کیلوگرم در هکتار) به ترتیب در تیمارهای مصرف تلفیقی 10 تن ورمی کمپوست و کود بیولوژیک، مصرف 20 تن کود دامی و کاربرد تلفیقی 10 تن کود دامی و 5 تن ورمی کمپوست بدست آمد. همچنین بیشترین میزان اسانس (54/0 درصد) و عملکرد اسانس (50/9 کیلوگرم در هکتار) در تیمار مصرف 10 تن ورمی کمپوست حاصل گردید. به نظر می رسد که کودهای آلی و زیستی می توانند در کشت ارگانیک گیاه دارویی بادرشبی، به عنوان یک جایگزین برای کودهای شیمیایی مطرح باشند.
    کلیدواژگان: بادرشبی، عناصر غذایی، عملکرد اسانس، کشت ارگانیک، کود آلی، کود زیستی
  • سیده سمانه سهرابی*، اسفندیار فاتح، امیر آینه بند، افراسیاب راهنما صفحات 115-130
    به منظور ارزیابی تاثیر عناصر غذایی و علف های هرز بر عملکرد و اجزای عملکرد گندم این پژوهش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 91-1390 در مزرعه آزمایشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. کرت های اصلی شامل سه سطح مدیریت بقایای گیاهی بصورت حذف بقایا، سوزاندن بقایا و برگرداندن بقایا و کرت های فرعی به صورت فاکتوریل، شامل 5 منبع کود، شاهد (بدون کاربرد کود نیتروژن)، 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس و 75 کیلوگرم نیتروژن در هکتار+ کود بیولوژیک سوپرنیتروپلاس و دو سطح کنترل علف هرز (کنترل و عدم کنترل علف هرز) بود. نتایج نشان داد که سوزاندن بقایا به جز در شاخص برداشت بیشترین مقدار را در سایر صفات اندازه گیری شده و اجزای عملکرد گندم داشته است و میانگین ها برای تیمار برگرداندن بقایا برای اغلب صفات بالاتر از تیمار حذف بقایا بود. کاربرد کود بیولوژیک به تنهایی نتایج ضعیفی نشان داد به طوری که در بیشتر موارد تفاوت معنی داری با عدم مصرف کود نیتروژن نداشت. کاربرد ترکیبی کود بیولوژیک و شیمیایی عمدتا باعث افزایش میانگین اجزای عملکرد شده و بیشترین تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه حاصل شد. اختلاف بین کنترل و عدم کنترل علف هرز برای بیشتر صفات معنی دار بود و کنترل علف هرز بر بیشتر صفات دارای تاثیر افزایشی بود. بیشترین عملکرد دانه (22/5 تن در هکتار) مربوط به تیمار سوزاندن بقایا گیاهی و تیمار حذف بقایای گیاهی با تولید 3/3 تن در هکتار کمترین عملکرد دانه را تولید کرد. در شرایط عاری از علف هرز، عملکرد دانه به 6/4 تن در هکتار رسید که اختلاف معنی دار را با شرایط حضور علف هرز (3/3 تن در هکتار) نشان داد. نتایج این تحقیق نشان داد که با افزایش سطح نیتروژن مصرفی و یا ترکیب کود بیولوژیک و شیمیایی، عملکرد گندم برای تیمار برگرداندن بقایا بهبود یافت.
    کلیدواژگان: علف هرز، عملکرد و اجزای عملکرد، کود بیولوژیک، گندم، مدیریت بقایای گیاهی
  • جاوید عمارت پرداز*، احمد حامی، غلامرضا گوهری صفحات 131-141
    تولید گیاهان دارویی در شرایط هیدروپونیک به خصوص در مناطق دارای خاک شور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به منظور بررسی اثرات متقابل تنش شوری و محلول پاشی روی در شرایط کشت هیدروپونیک گیاه دارویی مرزه Satureja hortensis L. ، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه سطح شوری صفر ، 50 و 100 میلی مولار کلرید سدیم وچهار سطح محلول پاشی روی شامل صفر، 100 ، 200 و300 میلی گرم بر لیتر با چهار تکرار به اجرا در آمد. تنش شوری موجب کاهش معنی دار وزن تر و خشک کل گیاه، ،سطح برگ، شاخص کلروفیل، ارتفاع، درصد و عملکرد اسانس گردید. کاربرد روی (Zn) در شرایط شور و شاهد (سطح شوری صفر) به طور معنی داری باعث کاهش اثرات منفی شوری و بهبود مقادیر صفات مورد اندازه گیری گردید. در شرایط کشت هیدروپونیک، مرزه به شوری 50 و 100 میلی مولار حساس بوده و کاربرد روی تا غلظت 300 میلی گرم بر لیتر تاثیری مثبت در کاهش اثرات شوری داشت.
    کلیدواژگان: اسانس، تنش شوری، کشت هیدروپونیک، محلول پاشی روی، ویژگی های رشدی
  • بهاره اناری انارکی، محمود قاسم نژاد، حسین میغانی* صفحات 143-153
    هیومیک اسید به عنوان یک اسید آلی حاصل از هوموس وسایر منابع طبیعی، بدون اثرات مخرب زیست محیطی در تولید محصولات باغی مورد استفاده قرار می گیرد. این پژوهش به منظوربررسی تاثیر هیومیک اسید (با نام تجاری هیومیکس 95، محتوی هیومیک اسید 68%، اسید فولویک 12% و پتاسیم 15% –13%) در غلظت های صفر، 7/1، 4/3 و 1/5 گرم خالص به ازای درخت در هر مرحله به دو صورت محلول پاشی برگی و کاربرد خاکی بر خصوصیات کمی و کیفی میوه انار رقم ملس ساوه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. هیومیک اسید قبل از گلدهی،30 و 60 روز پس از تشکیل میوه مورد استفاده قرارگرفت. نتایج نشان داد که تیمار هیومیک اسید تعداد میوه در هر درخت، میزان ماده خشک آریل، وزن تر آریل،نسبت آریل به پوست، فنول کل، فلاونوئید کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی را در مقایسه با شاهد افزایش داد. اما میزان خسارت آفتاب سوختگی، ترکیدگی میوه، رنگ پریدگی آریل(سفید شدن دانه) و وزن تر پوست به طور معنی داری کمتر از شاهد بود. در حالی که میانگین وزن میوه، سفتی بذر، وزن خشک آریل، ماده خشک پوست، میزان مواد جامد محلول (TSS)، اسید قابل تیتر (TA)، TSS/TA و آنتوسیانین کل آریل تحت تاثیر تیمار هیومیک اسید قرار نگرفت. درکل میزان میوه قابل عرضه به بازار در نتیجه کاربرد هیومیک اسید افزایش یافت. با توجه به نتایج بدست آمده محلولپاشی هیومیک اسید در بهبود خواص کمی و ترکیبات آنتی اکسیدانی میوه انار از کاربرد خاکی آن موثرتر است.
    کلیدواژگان: ارگانیک، آفتاب سوختگی، ترکیدگی میوه، ظرفیت آنتی اکسیدانی، سفتی بذر
  • زهرا هوشمندان مقدم فرد، علی شمس* صفحات 155-170
    امروزه توجه به کشاورزی ارگانیک به دلیل آسیب های ناشی از محصولات کشاورزی متعارف دوچندان شده است. برنامه ریزی و تشویق کشاورزان به کشاورزی ارگانیک در مرحله اول نیازمند شناخت وضعیت موجود نگرشی آن ها و عوامل موثر بر نگرش آن هاست. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه گندمکاران شهرستان خدابنده در سال 1393 بودند (24350 نفر) که با استفاده از فرمول کوکران و از طریق روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی 275 نفر انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند. روایی ابزار تحقیق با استفاده از نظرات متخصصان موضوعی در این زمینه تائید و پایایی آن نیز از طریق آزمون مقدماتی و محاسبه آلفای کرونباخ برابر با 78/0 برای شاخص ترکیبی سنجش نگرش به دست آمد. نتایج نشان داد که 9/50 درصد گندمکاران دارای نگرش خنثی و 1/49 درصد بقیه نگرش مثبتی در خصوص کشاورزی ارگانیک داشتند. تحلیل همبستگی نشان داد که نگرش به کشاورزی ارگانیک با سن، تعداد اعضای خانوار، سابقه کشاورزی رابطه منفی و معنی دار ولی با تحصیلات، درآمد سالانه، میزان آشنایی با کشاورزی ارگانیک و میزان استفاده از رسانه های جمعی رابطه مثبت و معنی داری داشت. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بین نگرش کشاورزان به کشاورزی ارگانیک بر اساس متغیرهای مستقل شیوه کشت، استفاده از علف کش و استفاده از سموم، اختلاف معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیونی لجستیک نیز نشان داد، سه متغیر سابقه کار کشاورزی، آشنایی با کشاورزی ارگانیک و میزان درآمد سالانه، حدود 5/46 درصد از تغییرات نگرش کشاورزان به کشاورزی ارگانیک را تبیین می کنند.
    کلیدواژگان: توسعه کشاورزی، شهرستان خدابنده، کشاورزی ارگانیک، گندمکاران، نگرش
  • زهرا ربیعی*، حسن صدیقی، عنای عباسی صفحات 171-185
    هدف این تحقیق توصیفی- پیمایشی شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای کشت خشکه کاری برنج در استان خوزستان و ارائه راهبردهای لازم برای توسعه این نوع کشت بود. جامعه آماری تمام شالیکارانی بودند که در شهرستان های اهواز و ماهشهر به خشکه کاری برنج مشغول بودند. از میان این افراد 180 نفر با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه ای بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. برای ارائه راهبردهای لازم توسعه خشکه کاری برنج از ماتریس تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها ( (SWOT استفاده شد. با توجه به نتایج، کاهش زمان برای کشت به صورت خشکه کاری، کاهش نیاز به نیروی کار و مصرف کم آب در کشت خشکه کاری به ترتیب اولویت های اول تا سوم نقاط قوت؛ افزایش علفهای هرز مهمترین نقطه ضعف، گسترش این شیوه کشت در صورت مساعد بودن خاک مهمترین فرصت و وجود ناهمواری در زمین و وجود تهدیدهای زیست محیطی، از مهمترین تهدیدهای کاشت برنج به صورت خشکه کاری می باشد. با تجزیه و تحلیل عوامل استراتژیک، براساس قاعده معمول در تحلیل SWOT، چنان چه میانگین کل ضعف ها و تهدیدها کمتر از میانگین قوت ها و فرصتها باشد(WT < SO)، راهبرد کلانی که می توان پیشتهاد نمود از نوع تهاجمی خواهد بود ودرصورتیکه میانگین کل نقاط ضعف و فرصتها از کل نقاط قوتها وتهدیدها کمتر باشد (WO < ST)، بنابراین راهبرد دوم مورد استفاده در توسعه خشکه کاری برنج راهبرد محافظه کارانه خواهد بود.
    کلیدواژگان: استان خوزستان، پذیرش، تحلیل SWOT، خشکه کاری برنج
  • غزال حسینی، محمد رحیمی*، مسلم جعفری، داود کرتولی نژاد صفحات 187-198
    در این تحقیق به منظور بررسی تاثیر عوامل اقلیمی احتمالی خشکیدگی درختان انجیر دیم استهبان، ابتدا داده های اقلیمی (میانگین بارندگی و دما) تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. طول دوره آماری برای داده های بارندگی و دما 32 ساله از سال آبی (1360-1359) تا (1391-1390) بوده است. زمان در هر دو پارامتر به صورت سالانه و ماهانه در نظر گرفته شد. سپس با آزمون روند با استفاده از نرم افزارUGS و روش ناپارامتریک من-کندال، تغییرات پارامترهای بارش و دما در سری های زمانی در طول دوره آماری به دست آمد. شاخص SPI(12 و 6 ماهه) و در نهایت، شدت و تداوم خشک سالی محاسبه گردید. نتایج این پژوهش مبین روند معنی دار میانگین بارندگی و دمای برخی ماه ها در منطقه مورد مطالعه است. بارندگی فقط در اردیبهشت ماه و دما نیز در ماه های اسفند، خرداد و تیر دارای روند بوده است. این نتایج نشان دهنده عدم روند معنی دار میانگین بارندگی و دما در سری سالانه و ماهانه در منطقه مورد مطالعه است. به جز میانگین بارندگی اسفند ماه در ایستگاه های آباده تشک، فسا، علی آباد خفر و گوزون روند کاهشی و میانگین دمای اسفند ماه در ایستگاه های جهان آباد بختگان، دوبنه و رونیز علیا روند افزایشی داشته و همچنین خشک سالی نیز در شش ماهه اول سال ها با تداوم 5 تا 7 ساله همراه بوده که با توجه به تاثیر پراکنش بارش روی انجیرستان ها باعث خشکیدگی درختان گردیده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که 36 درصد درختان آسیب دیده از خشک سالی می باشند. اگرچه در سال های اخیر فراوانی خشک سالی ملایم بیشتر بوده ولی تداوم خشک سالی همراه با خشک سالی های شدید و متوسط سال های 1387-1386 و 1388-1387 و همچنین افزایش دما در برخی ماه ها عامل خشکیدگی درختان انجیر دیم است.
    کلیدواژگان: آزمون من، کندال، تغییر اقلیم، استهبان، انجیر دیم، شاخص خشک سالی SPI
  • نبی خلیلی اقدم*، تورج میرمحمودی، سیلا میرآب یگانه صفحات 201-214
    بروز تغییر اقلیم از طریق تغییرات دمائی و بارش در دهه های آتی امری حتمی است. بنابراین قبل از برنامه ریزی جهت تقابل با این پدیده، مطالعه اثرات متقابل آنها ضروری است. به این منظور عملکرد گندم رقم سرداری و دوازده رقم تغییر یافته ژنتیکی فرضی در منطقه ارومیه در طی 31 سال گذشته و 26 سال آینده در شرایط کشت دیم ارومیه با استفاده از مدل آب و هوائی LAS-WG و مدل SSM-Wheat بررسی شد. نتایج خروجی مدل برای دوره آینده (2014-2040) حاکی از افزایش میانگین دمای حداقل وحداکثر به ترتیب 73/0و65/0 درجه سانتیگراد در طی 26 سال آینده و به همین ترتیب کاهش میانگین میزان بارش روزانه در طول سال از 2/1 میلی متر(در شرایط گذشته) به 98/0 میلیمتر در روز(در شرایط اقلیم آینده) و کاهش میانگین تشعشع دریافتی روزانه به میزان 14/0 مگاژول بر مترمربع در روز در طی 26 سال آینده بود که چنین وضعیتی بیانگر نوعی تغییر اقلیم این ناحیه به سمت گرم شدن، تغییرات بارش بویژه از نقطه نظرتوزیع و میزان بارش خواهدبود. شبیه سازی تولید محصول گندم در طی دوره های گذشته و آینده نشان داد که مهمترین عامل موثر در افزایش عملکرد دانه و شاخص برداشت، 20 درصد کاهش زمان تا شروع پرشدن دانه (رشد رویشی) ضمن کاهش 20 درصد زمان تا پایان رشد دانه (عدم برخورد دوره پرشدن دانه با خشکی انتهای فصل) و 20 درصد افزایش کارائی مصرف نور بود. بالاترین عملکرد دانه و شاخص برداشت در ارقام فرضیC1 (افزایش 20 درصد روز تا پایان رشد برگ)، C4(کاهش 20 درصد روز تا شروع رشد دانه+کاهش 20 درصد روز تا رسیدگی دانه)، C6 (کاهش 20 درصد روز تا شروع رشد دانه+افزایش 20 درصد روز تا رسیدگی دانه) و C9 (افزایش20 درصد کارائی مصرف نور) شبیه سازی شد، ضمن اینکه بالاترین بیوماس تولیدی نیز به ارقام فرضی C3(افزایش 20 درصد روز تا شروع رشد دانه+افزایش 20 درصد روز تا رسیدگی دانه)، C8 (کاهش 20 درصد روز تا پایان رشد دانه) و C9 (افزایش 20 درصد کارائی مصرف نور) اختصاص یافت. بنابراین در زراعت آینده گندم باید ضمن توجه به تغییرات درتوزیع و میزان بارش به توزیع مناسب رطوبت بین مراحل رویشی و زایشی و بهبود کارائی مصرف نور گیاه نیز توجه داشت زیرا می تواند مهم ترین عامل افزایش عملکرد دانه گندم در شرایط حال و آینده باشد.
    کلیدواژگان: ارومیه، تغییر اقلیم، شبیه سازی، گندم
|
  • Weria Weisanny*, Yaghoub Raei, Saeed Zehtab, Salmasi, Yosef Sohrabi Pages 1-19
    The effect of intercropping and arbuscular mycorrhizal fungi (AMF) on yield and yield components of common bean (Phaseolus vulgaris L.) and dill (Anethum graveolens L.), examined by a field experiments with a factorial arrangement based on randomized complete block design with three replications in Agricultural and Natural Resources Research Center of Kurdistan. The first factor, cropping systems including sole cropping of common bean (40 plant.m-2), sole cropping of dill with density of 25, 50 and 75 plant.m-2, additive intercropping including 75, 50 and 25 plant.m-2 to 40 plant/m2, and the second factor, AMF including with and without (control) AMF application. The results showed that additive intercropping increased dill seed yield. In common bean, intercropping increased the weight and number of pod and seed yield. Whereas, intercropping, compared whit sole cropping reduced the number of umbels and umbelets, branches per plant. AMF application significantly increased the number of umbels, umbelets and branches per plant and seed yield. Also, in common bean, AMF significantly increased weight and number of pod and seed yield. Relative yield total (RYT) and relative value total (RVT) for most of the intercropping combinations were greater than one, which indicates the superiority of intercropping to monoculture.
    Keywords: Arbuscular Mycorrhizal, Common Bean, Dill, Intercropping, Yield
  • Saeid Ghanbari, Seyyed Gholamreza Moosavi* Pages 21-41
    Effect of bacterial inoculation and Zincapplication on yield and yield components of grain maize under water deficit stress condition were studied by experiment as split plot-factorial design with 3 replications at Mahvalat Razavi Khorasan provience, Iran in 2012. Three irrigation cycles (6, 9 and 12 days) and six levels for combination of bacteria (Pseudomonas fluorescens and P. fluorescens) and Zinc(0 and 50 kg.ha-1) were as main plots and sub plots, respectively. Results showed that simple effects of irrigation, bacteria and Zincwere significant on seed number per row, seed number per ear, 1000-seed weight, seed yield and biological yield. As irrigation cycle increased from 6 to 12 days, seed number per ear and seed yield decreased 55.4 and 57.3%, respectively. Also as Zincincreased from 0 to 50 kg.ha-1, these traits significantly increased 6.6 and 10.2%, respectively. Moreover with P. fluorescens application mentioned traits significantly increased 8.6 and 14.7%, respectively as compared with non-bacterial inoculation treatment. Zincsulphate application and PGPR decreased adverse effects of water deficit stress, but under this research conditions, irrigation cycle of 6 days and 50 kg.ha-1 Zincsulphate application and seed inoculation by Pseudomonas recomended.
    Keywords: Corn, Low Irrigation, Pseudomonas, Yield Components, Zinc
  • Mahnaz Zafari *, Ali Ebadi, Sodabe Jahanbakhsh Gode Kahriz Pages 43-56
    Water deficit is one of the most important environmental stresses that adversely affect crop growth and production. Mycorrhizal fungi and symbiotic bacteria have important role in resistance to drought stress. A factorial experiment based on randomized complete block design was conducted with three replications in greenhouse, University of Mohaghegh Ardabil in 2013. Treatments were water stress at three levels ( 35%, 55% and 75% field capacity) and four seed inoculation as mycorrhiza (Glomus mosseae), Rhizobium (Sinorhizobium meliloti), mixed Inoculation (Glomus mosseae Sinorhizobium meliloti) and non-inoculated as control. The results showed that in severe stress, amount of proline, soluble sugars and water use efficiency increased (2.65 µmol/g FW, 2.21 mg/g FW, 1.1 g/kg, respectively) as compared to control. While the concentration of nitrogen, quantum yield, protein, osmotic potential and relative water content (0.57 %, 0.16, 0.8 mg/g.fwt, 27.81 % and - 0.6 bar) decreased, respectively. In between treatments including maximum and minimum amounts averages , soluble protein (5.17, 2.56 mg/g FW), soluble sugars (4.61, 3.55 mg/g FW) proline (5.8, 2.83 µmol/g FW), relative water content (81.61, 70.12(%, concentration of nitrogen (3.81, 2.66(% water use efficiency (0.86, 0.25 g/kg), respectively, were belonged to mixed inoculation and control. While the lowest amount of osmotic potential (-1.41 bar) related to mixed inoculation, and the most amount (-1.06 bar) to control. Quantum yield did not show significant difference in between the Inoculated treatments.
    Keywords: Alfalfa, Metabolites Compatibility, Mycorrhizal Fungi, Symbiotic Bacteria, Water Deficit Stress
  • Hamid Abbasdokht*, Farzaneh Safdari Pages 57-70
    The effect of inoculation of Bradyrhizobium and mycorrhizal fungus on root colonization, yield quantity and quality of soybean (Glycine max) in different levels of potassium, Studied by field experimental in Shahrood University Agricultural Research Station during growing season of 2012. The experiment was a factorial experiment based on randomized complete blocks design (RCBD) with three replications. The factors included mycorrhizal inoculation (non-inoculated and inoculated with Glomus intraradices), nitrogen fixation bacteria inoculation included (non-inoculated and inoculated with Bradyrhizobium japonicum) and potassium fertilizer (0, 100 and 200 kg.ha-1). Results showed that mycorrhizal factor significantly affected all of studied traits except number of seeds per pod, number of pods per plant and grain yield.Mycorrhizal inoculation significantly increased pod dry weight, root colonization percent, protein percent, oil percent and biological yield. Bradyrhizobium inoculation factor significantly affected all of studied traits. The potassium fertilizer factor significantly affected all of studied traits except number of seeds per pod trait. In most cases between 100 kg.ha-1and 200 kg.ha-1of fertilizer was not significant difference. Dual inoculation of mycorrhizal and Bradyrhizobium bacteria interactions significantly affected number of pods per plant, oil percent and root colonization percent. Bradyrhizobium, mycorrhizal fungi and potassium interactions significantly affected all of studied traits except number of seeds per pod.
    Keywords: Grain Yield, Root Colonization, Seed Oil, Soybean, Yield Components
  • Ahmad Ahmadi Laki, Sirous Hassannejad* Pages 73-84
    The effects of mulches on weeds and cucumber (Cucumis sativus L.) yield, examined by field experiment at Research Station of Tabriz University in 2012, based on randomized complete block designed with four replications. Treatments included four kinds of mulches such as transparent plastic, black plastic, wheat straw, paper and control (mulch free). Results showed that black plastic was the most successful in weeds control, so that up to one month after sowing time (the first time sampling), some weeds were controled 100 percent, and all traits were reduced in some others. Two monthes after sowing time (the second sampling time), also all traits of weeds presented under black plastic significantly were reduced. After block plastic, paper was very important in weed control. At bigening of the growth season, transparent plastic caused increases in weed growth, but increasing of temperature under this kind of mulch, during season, weeds were bleached. The effects of wheat straw on weeds control was not significant. Cucumber yield in mulch treatments significantly was increased, so that from 21.25 t/h in control were reached to 57.4, 47.7, and 36.65 t/h in transparent plastic, black plastic and paper, respectively. The results of this experiment showed that using of suitable mulch, by controlling of weeds improved cucumber performance.
    Keywords: Cucumber Yield, Soil Cover, Sustainable Agriculture, Weeds
  • Yasser Yaghoubian, Hemmatollah Pirdashti*, Iraj Yaghoubian, Ebrahim Mohammadi Goltapeh, Ezatollah Esfandiari, Vali Feiziasl Pages 85-100
    The effect of spent mushroom compost (SMC) on yield and yield components of wheat (cv. Azar2) under different moisture conditions was evaluated in pot experiment at Dry-land Agricultural Research Institute in 2010. Experiment arrangement was factorial based on complete randomized design with four replications. Treatments were SMC at three levels (0, 25 and 50 Mg.ha-1) and water deficit stress at three levels (-0.3 or field capacity, -5 and -10 bar). Some morphological, yield and yield components of wheat were determined. Results indicated that water stress had a negative and significant (P
    Keywords: Drought, Morphology, Wheat, Yield Component, Yield
  • Mohammad Taghi Darzi*, Mohammadreza Haj Seyed Hadi Pages 101-114
    The effects of organic and biological inputs application on N, P, K concentration, essential oil content and yield of dragonhead (Dracocephalum moldavica L.), examined by randomized complete blocks design with eight treatments and three replications at research field of Agriculture Company of Ran in Firouzkuh of Iran in 2015. The treatments were 20 t.ha-1 manure, 10 t.ha-1 vermicompost, biofertilizer (Nitroxin Bio Super Phosphat), 10 t.ha-1 manure 5 t.ha-1 vermicompost, 20 t.ha-1 manure biofertilizer, 10 t.ha-1 vermicompost biofertilizer, 10 t.ha-1 manure 5 t.ha-1 vermicompost biofertilizer and chemical fertilizer (NPK: 80, 70 and 80 kg.ha-1). The results showed that treatments had significant effects on studied traits (except K concentration), as the highest N and P concentration in flowering shoot and herbage yield were obtained with integrated application of 10 t.ha-1 vermicompost and biofertilizr, application of 20 t.ha-1 manure and integrated application of 10 t.ha-1 manure and 5 t.ha-1 vermicompost respectively. The highest essential oil content and yield were obtained with 10 t.ha-1 vermicompost application. It seems that organic and bio-fertilizers can consider as a replacement for chemical fertilizers in dragonhead plant production in organic cultivation.
    Keywords: Bio, fertilizers, Dragonhead, Essential Oil, Nutrient Elements, Organic Fertilizer
  • Seyedh Samaneh Sohrabi *, Esfandiar Fateh, Amir Aynehband, Afrasyab Rahnama Pages 115-130
    In order to assess the influence of the plant residue management and application of different nitrogen sources and weed control on wheat yield and its components, an experiment was carried out at the Agricultural Faculty of Shahid Chamran University of Ahvaz during 2011-2012 with three replications. The experimental design was split-factorial based on randomized completed block design arrangement. The main plots were different wheat residue managements at three levels (residue moving,residue incorporated to the soil and burning) and the subplots were various nitrogen resources (control, 75 & 150 kg.ha-1 urea, Supernitroplus biological fertilizer (SNBF) and 75 kg.ha-1 urea fertilizer SNBF) and weed control at two levels (weed free and weed infested treatment). The result showed that the residue burning had the highest yield and yield components except for harvest index and the residue incorporated to the soil treatment was more effective than residue moving. Only the application of the biological fertilizer alone had no appropriate results but the use of biological with chemical fertilizer was more effective. The highest number of seed per spike and 1000 seeds weight were obtained at these treatments. The weed free treatments had positive effects on most traits than weed infested treatments. The highest grain yield (5.22 ton.ha-1) and the lowest (3.3 ton.ha-1) were obtained at residue burning and residue removing treatments respectively. Also, the weed free treatments had the highest (4.6 ton.ha-1) yield than weed infested (3.3 ton.ha-1) treatment. The results showed that with increasing levels of nitrogen, or a combination of biological and chemical fertilizer, Wheat Yield improved under incorporated residue treatment.
    Keywords: Biological Fertilizer, Residue Management, Yield, Yield Components, Weed, Wheat
  • Javid Emaratpardaz*, Ahmad Hami, Gholamreza Ghohari Pages 131-141
    Mass production of medicinal and aromatic plants under hydroponic systems and especially in saline soils is very important. An experiment was conducted to evaluate the effect of salinity (0, 50 and 100 mM NaCl) and Zn foliar application (0,100, 200 and 300 mg.l-1 as ZnSO4, 7(H2O) on growth characteristics and essential oil content and yield of Satureja hortensis L. The study was arranged as factorial based on CRD with 4 replications. Some growth characteristics such as height, total plant fresh and dry weight, chlorophyll index, essential oil content and oil yield were measured. The results showed that salinity stress adversely affected the entire growth characteristics. Despite of generally accepted hypothesis, Zn application had positive effects on the growth parameters of stress-faced plants. Under hydroponic production systems Satureja was sensitive for 50 and 100 mM NaCl and the Zn foliar application up to 300 mg.l-1 had positive effects on the decreasing of salinity impacts.
    Keywords: Essential Oil Yield, Hydroponic, Salinity, Zinc Foliar Application
  • Bahareh Anari Anaraki, Mahmood Ghasemnezhad, Hossein Meighani* Pages 143-153
    Humic acid, as an organic acid obtained from humus and organic sources without any environmental destructive effects, is used in the production of horticultural crops. In this study, the effect of foliar and soil application of humic acid treatment (as Humix 95, contains 68% humic acid, 12% fulvic acid and 13-15% potassium) at different concentrations (0, 1.7, 3.4 and 5.1 g pure humic acid per tree at each time) on quantity and quality of pomegranate fruit cv. Malas-e-Saveh performed in the complete randomized block design with three replications. Humic acid is used at pre-flowering, 30 and 60 days after fruit set. The results showed that humic acid treatment increased total fruits per tree, dry matter of aril, fresh weight of aril, aril/peel ratio, total phenolic and flavonoids content and antioxidant activity in compared with control. However, sunburn damage, cracking, aril paleness and fresh weight of peel were significantly lower than control fruits. While, mean fruit weight, total soluble solids (TSS), Titratable acidity (TA), TSS/TA and total anthocyanins content were not affected by humic acid treatment. Overall, humic acid application increased marketable fruits. According to these results, foliar application of humic acid was more effective in the improving quantitative properties and antioxidant activity of pomegranate fruits.
    Keywords: Antioxidant Activity, Fruit Cracking, Organic, Sunburn, Seed Firmness
  • Zahra Hooshmandan Moghaddam Fard, Ali Shams* Pages 155-170
    In recent years, focusing on organic agriculture has been emphasized because of the negative effect of conventional agriculture. Any persuading planning of farmers to use organic agriculture methods requires investigating their current attitude toward organic agriculture. The main purpose of this descriptive-correlational study was to investigate effective factors on farmer's attitude towards organic agriculture. The statistical population consisted of all wheat farmers in Khodabande township (N= 24350) of them 275 were identified based on Cochran’s formula and through a stratified randomized sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire which its validity was verified by a panel of experts in the related field and to check its reliability, a Cronbach’s Alpha coefficient was calculated 0.78. The results showed that the attitude of the majority of respondents (50.9 percent) towards organic farming was at the neutral level and the attitude of 49.1 percent was positive. Correlation analysis revealed that age, family household number and experience had a negative meaningful correlation with farmers’ attitude but education, income and acquaintance with organic farming had a positive meaningful correlation. Comparison analysis showed that there were significant differences between the farmers’ attitude towards organic agriculture based on groups of different cultivation method, using of pesticide and Herbicide. In addition, logistic regression analysis indicated that 46.5 of farmer's attitude explained by three variables named as farmer’s experience, their acquaintance with organic farming and income.
    Keywords: Agricultural Development, Attitude, Khodabandeh Township, Organic Agriculture, Wheat Farmers
  • Zahra Rabiei *, Hassan Sadighi, Enayat Abbasi Pages 171-185
    The purpose of this research survey and descriptive study was to identify strengths, weaknesses, opportunities and threats of dry-bed rice seeding development in Khuzestan province, and provide strategies to develop dry-bed rice seeding cultivation. The statistical populations were all farmers of Ahwaz and Mahshahr township, which were engaged in dry-bed rice cultivation. From them 180 farmers were selected as sample using Cochran’s formula and stratified random sampling method. Data were collected using questionnaire. Data were analyzed using SPSS software and to provide strategies to develop dry-bed rice the SWOT (Strengths, Weaknesses, Opportunities and Threats) matrix was used. Based on the results, reducing in time in dry-bed rice seeding cultivation, reducing in need for labor and low water consumption were important strengths; increasing in weeds growing was the important weakness; The development of culture in favorable soil was the important opportunity and roughness of the farming land and There are environmental threats were important threat of dry-bed rice seeding cultivation.By analyzing the strategic factors, based on common rules in the analysis of SWOT If the average of the weaknesses and threats is less than average strengths, opportunities (WT
    Keywords: Adoption, Dry, bed Rice Seeding, Khuzestan Province, SWOT
  • Ghazal Hoseini, Mohammad Rahimi *, Moslem Jafari, Davood Kartooli Negad Pages 187-198
    In this study the climate data (mean annual rainfall and temperature) were examined to investigate possible causes of rain-fed fig orchards drying of Estehban. Precipitation and temperature data for 32-years period 1980-2012 were obtained. Trend test and Mann-Kendall method were used to study changes in precipitation and temperature time series during the statistical period. Drought severity and duration were obtained as well. Results of this study represent no significant trend in the study area average annual precipitation and temperature parameters. However for precipitation of May and temperatures in the months of March, June and July, a significant trend was seen. The results represent no significant trend for precipitation and temperature average in series, annual and monthly in most cases in the study area. Precipitation Changes in stations (Abadeh tashk, Fasa, Aliabad Khafr and Gozon) show decreasing trend in temperature changes at March in stations (Jahan Abade Bakhtegan, Roniz Olia and Do Boneh). Increasing trend and also of drought in the first six months years of With persistence 5 to 7 year was associated Considering to the impact of precipitation distribution on fig Orchards drying. The results of this study show that 36% of trees are affected by the drought. Although in recent years the frequency of mild drought has been more and persistence of drought, with severe and moderate drought years 2007-2008 and 2008-2009 and also an increase in temperature some months leads to drying are rain-fed fig trees.
    Keywords: Climate Change, Drought, Estahban, Mann, Kendall Test, Rain, Fed Fig, SPI
  • Nabi Khaliliaqdam*, Tooraj Mir, Mahmoodi, Sila Mirab Yeganeh Pages 201-214
    The occurrence of climate change via temporal and rainfall changes during future decades is inevitable. So, before programing for contrast with this phenomena, studying their interaction is necessary. Hence production of wheat (cv. Sardari) and 12 theorical genetic changed cultivars studied in Uremia during 31 years before and 26 years in future in rain fed conditions using of LARS-WG and SSM-Wheat models. Results for next years (2014-2040) indicated on increasing in mean of minimal and maximal temperatures (0.73 and 0.65 oC respectively) and decreasing in mean of rainfall from 1.2 mm/day to 0.98 mm/dam and diminishing in mean of daily radiation about 0.14 MJ.m-2.d which really is a climate change up to warming, changes in precipitation especially in range and distribution. Results of simulation of wheat production showed that the important effective factors in increasing of yield and harvest index are 20% increasing in time from sowing to seed filling beginning (vegetative growth) mid 20% decreasing in time from sowing to seed filling finishing(not contact of seed filling phase with drought of season end) and 20% increasing in RUE. The most grain yield and HI simulated in theatrical cultivars as: C1, C4, C6 and C9, so the most biomass obtained in C3, C8 and C9 cultivars. Thus we must attend to changes in precipitation range and distribution, so to optimal distribution between vegetative and generation phases with improvement of RUE if we want cultivate wheat in future because it could be the important agent which increase wheat yield in now and future conditions.
    Keywords: Climate Change, Simulation, Urmia, Wheat