فهرست مطالب

مطالعات شهر ایرانی اسلامی - پیاپی 28 (تابستان 1396)

فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی
پیاپی 28 (تابستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/10/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • جمیله توکلی نیا *، مظفر صرافی فرشته دستواره صفحات 5-20
    توسعه شهر با راه کارهای عصر مدرنیته و مسائل برآمده از آن، موجب شده است که برنامه ریزان شهری به ارائه الگویی از شهر آرمانی با پایه های متفاوتی برای حل مسائل بپردازند. شهر آرمانی در ایران، شهری ایرانی- اسلامی تعبیر شده است که در مورد آن رهیافت های مختلفی وجود دارد. هدف این مقاله بررسی و مقایسه رهیافت ها درباره شهر ایرانی- اسلامی است تا مفاهیم مورد توافق اندیشه مندان را برای رسیدن به الگوی آن بیابد. این رهیافت ها در سه گروه منسجم فکری دسته بندی شده اند و با توجه به عوامل متشکله، فضا و کارکرد شهر ایرانی- اسلامی در این عناوین بیان شده اند: «شهر و مهندسی ایرانی» از دیدگاه محمد بهشتی شیرازی، «شهر پژوهی جغرافیایی و سرچشمه های جهان بینی» از دیدگاه مصطفی مومنی، «شهر و فضای تفکر اسلامی» از دیدگاه محمد نقی زاده و نیز یک رهیافت که متشکل از مجموعه ای از دیدگاه های صاحب نظران مختلف مطالعات شهری، مانند حسین نصر، پرویز پیران، نادر اردلان، لادن اعتضادی و محمدحسین شریف زادگان که با عنوان رهیافت «مجموعه ای از نظریات متفرقه در شهر ایرانی- اسلامی» شرح داده شده است. روش پژوهش، کیفی و با استفاده از فن تحلیل محتوا است. در این روش پس از استخراج مفاهیم و کدهای مرتبط با آن ها، به مقایسه و نیز تلفیق مفاهیم با یکدیگر و سپس تایید آن ها با توجه به دیدگاه های صاحب نظران پرداخته شده است. بر این مبنا، مفاهیم مشترکی استخراج شده است که، از سویی هم در شهر ایرانی و از سوی دیگر در شهر اسلامی قابلیت کاربست دارد و موجب تحقق شهر آرمانی مورد نظر می شود. این مفاهیم در پنج گروه از مقوله ها دسته بندی شده اند؛ شامل: مقوله های اجتماعی- فرهنگی، کالبدی، اقتصادی، محیط زیستی و اعتقادی- معنوی.
    کلیدواژگان: مدرنیته، شهر ایرانی- اسلامی، عوامل متشکله، کارکرد، فضا، تحلیل تطبیقی
  • علی اکبر حیدری*، عیسی قاسمیان اصل مریم کیایی صفحات 21-34
    انعکاس ریشه های فرهنگی و اجتماعی و اعتقادی هر جامعه ای در کالبد معماری آن نمود می یابد. خانه به عنوان اولین سرپناه بشر، منعکس کننده بیش ترین تاثیرات فرهنگی در جوامع مختلف است. لذا چنین به نظر می رسد که با تحلیل ساختار فضایی سکونت گاه های مختلف، می توان به تفاوت های فرهنگی موجود در آن جوامع پی برد. پژوهش حاضر به منظور بررسی این موضوع به تحلیل و مقایسه ساختار فضایی خانه های سنتی در سه شهر یزد، کاشان و اصفهان می پردازد و در این خصوص از تکنیک نحو فضا استفاده می کند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از دو ابزار نمودارهای توجیهی و نرم افزار Depthmap استفاده شده است. در پارامترهایی چون عمق، اتصال، هم پیوندی و دسترسی فیزیکی و بصری تحلیل ویژگی های فضایی خانه ها مورد بررسی قرار گرفته اند. در مرحله اول 9 خانه از سه شهر مورد نظر انتخاب و در دسته بندی های یک حیاطه، دو حیاطه و چند حیاطه قرار گرفتند. در گام دوم نمودارهای توجیهی مربوط به هر کدام از نمونه های انتخابی ترسیم شد. در مرحله سوم با تحلیل گراف ها و نیز بررسی نرم افزاری نمونه های مورد نظر، ساختار فضایی و الگوی چیدمان آنها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که به رغم استفاده از الگوی ثابت درون گرا در خانه های هر سه شهر، تفاوت هایی در نظام فضایی و الگوی چیدمان فضا در خانه های ساخته شده در این شهرها وجود دارد. از جمله این تفاوت ها می توان به وجود عمق فضایی بیش تر، نفوذپذیری کم تر و در عین حال تفکیک پذیری بیش تر بین دو حوزه اندرونی و بیرونی در خانه های یزد نسبت به خانه های کاشان و اصفهان اشاره کرد. چنین به نظر می رسد که این تفاوت ها نشات گرفته از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ساکنان این شهرها به ویژه میزان اهمیت موضوع محرمیت و حفظ حریم خصوصی در خانه باشد.
    کلیدواژگان: نحو فضا، ساختار فضایی، چیدمان فضا، خانه های سنتی ایران
  • مسعود دادگر حمید رمضانی * صفحات 35-52
    حرکت یکی از بنیادهای شهرنشینی و تمدن معاصر است. با ورود اتومبیل به زندگی اجتماعی انسان، حرکت سریع در فضا ابعادی جدید یافت و ساختار شهرها را به صورت بی سابقه ای تغییر داد. این تغییر، رفته رفته به معضل تبدیل شد و با خود انواع مشکلاتی چون آلودگی های محیط زیستی، ترافیک، ناامنی، افزایش آمار تصادف های درون شهری و آسیب های جانی و مالی، انحطاط مراکز تاریخی شهرها، افت کیفیت فضاهای شهری و بی عدالتی را به همراه داشت. اولویت دادن بیش از حد به اتومبیل باعث شد تا انسان پیاده در شهرها نادیده گرفته شود و در نتیجه آن، حضور انسان در شهر با مشکل مواجه شود. لذا در دهه های اخیر عابر پیاده مورد توجه برنامه ریزان، طراحان و مدیران شهری قرار گرفته و طرح های فراوانی در این زمینه پیشنهاد و به انجام رسیده است. بر اساس مطالعات انجام شده عوامل مختلفی چون اقلیم، کیفیات محیط، شکل شبکه، ساختار فضایی، ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و... بر جریان حرکت پیاده تاثیر می گذارد. هدف این مقاله، ارائه یک روش تحلیلی برای سطح بندی معابر از نظر حجم جریان حرکت پیاده بر اساس ساختار فضایی است. با بررسی نظریه ها، رویکردها، پژوهش ها و مطالعات کاربردی، مهم ترین عوامل موثر بر حرکت پیاده در حوزه ساختار فضایی، شناسایی شده و هر یک موردبررسی قرار گرفته اند. نهایتا سه شاخص پیکره بندی فضایی، کاربری و نفوذ پذیری معابر استخراج شد. پیکره بندی فضایی با روش Space Syntax و نرم افزار DepthMap بررسی و معابر بر اساس درجه Integration، Connectivity و Choice اولویت بندی شدند. همچنین میزان درجه اختلاط کاربری معابر با ضریب آنتروپی و تراکم مکانی کاربری های جاذب سنجیده شد و نفوذ پذیری معابر نیز با محاسبه متوسط طول بلوک و تعداد تقاطع در واحد 100 متر به دست آمد. در نهایت پس از یکسان سازی وزنی شاخص ها ، با استفاده از روش TOPSIS، معابر اولویت بندی شدند. نتایج حاصل نشان می دهد از بین خیابان های فجر، لارستان، صدر، خردمند شمالی، سرتیپ لطفی، استاد نجات الهی شمالی، شاهین و سنایی، خیابان فجر بهترین (بهینه ترین) معبر از نظر حجم جریان حرکت پیاده است.
    کلیدواژگان: حرکت پیاده، ساختار فضایی، پیکره بندی، کاربری، نفوذ پذیری
  • مهدی حمزه نژاد *، شکوفه واحددهکردی صفحات 53-62
    دین اسلام در گذر زمان شاهد پیدایش فرقه های متعددی بوده است. به نظر می رسد انشعاب های دینی و فرقه ای غالبا با کشمکش ها و ناپایداری اجتماعی همراه است. این نکته نیاز به شناخت و نزدیکی فرقه های مذهبی را به یکدیگر به شیوه ای حقیقی و پایدار بیش تر می کند. مساجد به عنوان پایگاهی برای گردهمایی مسلمانان، مکان هایی برای تحولات، بویژه حل اختلاف ها و آسیب های اجتماعی بوده است. پایین بودن سطح تعاملات اجتماعی بین مذاهب دینی و ایجاد مساجد با تقابل مکانی و هویتی در شهرهای چند مذهبی به عنوان مساله اصلی این تحقیق مطرح شد. این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است که چه شکلی از مجاورت مساجد فرقه های تشیع و تسنن، باعث تقویت وحدت و بهبود روابط میان فرقه ای و اجتماعی و جلوگیری از بحران در کشور می شود؟. روش تحقیق، شیوه استدلالی-تحلیلی و نظرسنجی و مصاحبه در دو سطح خبرگان و عموم مردم انتخاب شد. برای دست یابی به هدف تحقیق، ابتدا مبانی و کارکردهای اجتماعی مساجد و آسیب های تعدد فرق و فرقه گرایی بر روابط اجتماعی مطرح و سپس با روش پیمایش و مصاحبه ساختار یافته مجاورت مساجد و شیوه های ترکیب مساجد امکان سنجی شده است. جمعیت آماری این پژوهش، معماران و جامعه شناسان و عالمان دینی دو فرقه و مردم حاضر در مساجد بودند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که اکثریت پاسخگویان بر مجاورت مساجد فرقه های تشیع و اهل تسنن و تاثیر مستقیم آن بر تعاملات اجتماعی تاکید دارند، ضمن این که نقش مولفه های کالبدی و محیط فیزیکی به عنوان بستر شکل گیری روابط ساده و پیچیده اجتماعی را نمی توان نادیده گرفت، از میان چهار رویکرد جدایی کامل، هم جواری، هم جواری نیمه ترکیبی و یکپارچگی، رویکرد هم جواری نیمه ترکیبی مورد اشاره و توجه قرار گرفت. البته این رویکرد هم در سنت تاریخی و هم در آرای اسلام شناسان وحدت گرای معاصر به وفور دیده می شود.
    کلیدواژگان: مسجد، تعاملات اجتماعی، پایداری اجتماعی، شیعه، اهل سنت
  • احمد پوراحمد*، ابوذر وفایی صفحات 63-76
    یکی از پدیده های فرهنگی و انسانی پدیده شهر و شهرنشینی است که ماهیت و اندیشه نظام حاکم تا حدود زیادی به سبب آن به نمایش گذاشته می شود. شهر اسلامی نیز بازتابی از اندیشه های متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب است. تا قبل از شهرسازی معاصر، نحوه شکل گیری اصول طراحی شهر کاشان عمدتا مبتنی بر ارزش های سنتی و رویکردهای فرهنگی - اسلامی بود. بنابراین در ساختار کالبدی این شهر فضاها به گونه ای استقرار یافته بود که هیچ یک از نیازها و موقعیت ها نقش اخلاقی و معنوی را خدشه دار نمی ساخت و روابط بنیادی در شهر به گونه ای بود که انسانیت و معنویت را در میان ساکنان آن به وجود می آورد. با ورود مدرنیسم به جهان اسلام در یک سده اخیر شهر کاشان نیز در کارکرد، ساختار کالبد و سازمان فضایی با دگرگونی های عظیمی مواجه شد؛ به طوری که در ساختار جدید، با احداث خیابان های سراسری، نظام محله ای شهر به کلی دستخوش تغییر گردید. لذا این پژوهش بر آن است ضمن تحلیل ویژگی های شهرسازی دوره اسلامی با شهرسازی مدرن با رویکرد مقایسه ای به این سوال پاسخ دهد که مهم ترین مولفه های مدرنیسم که ساختار کالبدی- فضایی شهر کاشان را از مسیر اصیل اولیه دگرگون ساختند، کدامند؟ روش پژوهش براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی و به شیوه توصیفی - تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد، شهر تاریخی کاشان تا قبل از شهرسازی معاصر از سازمان فضایی خاص و استخوان بندی اندام وار منحصر به فرد برخوردار بود و بر اساس الگوی مشخصی توسعه یافت. اما تحت تاثیر مولفه های مدرنیسم هم چون تقلید از ساخت و ساز های غربی، سعی در تشابه با بیگانه و ساختار پراکنده و چند هسته ای، ساخت منسجم و متمرکز شهر تاریخی جای خود را به ساختار غیر متمرکز و چند هسته ای معاصر داده است.
    کلیدواژگان: شهر اسلامی، مدرنیسم، ساختار کالبدی، فضایی، شهر کاشان
  • علی شرقی، شریف مطوف صفحات 77-86
    نقش بافت تاریخی گنجعلیخان و بازار کرمان در شکل گیری منظر ذهنی جامعه و ادراک از شهر انکارناپذیر است. آسیب پذیری در برابر زمین لرزه، پیچیدگی، قدمت، وجود عناصر معماری تکرارشونده و تراکم این بافت مفهوم ادراک محیط، ایمنی منظر ذهنی و رفتار حین شرایط بحرانی را امری متفاوت می سازد. پژوهش حاضر به تحلیل آسیب پذیری منظر ذهنی کاربران مجموعه گنجعلیخان و بازار کرمان در برابر زلزله احتمالی با تاکید بر جنبه های فردی ادراک محیط و خطر می پردازد. هدف از پژوهش، بررسی ارتباط ادراک خطر با ادراک بافت های تاریخی شهری و تاثیر آن بر رفتار افراد حین زلزله است. با توجه به ماهیت موضوع، رویکرد توصیفی، تحلیلی و پیمایشی اتخاذ شده است. جمع آوری اطلاعات با روش کمی و کیفی و ابزار پرسشنامه، مصاحبه عمیق با بازاریان، کارمندان سایت، کاربران و تکنیک نقشه نگاری با هدف بررسی منظر ذهنی صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش ادراک خطر دارای همبستگی مثبت با ادراک و رفتار محیطی است. افراد با سطح بالاتری از شاخص های ادراک خطر، دارای سطح بالاتری از ادراک محیط و رفتار صحیح تری حین زلزله هستند. بخش دیگر جامعه مورد پژوهش با سطح پایین تر ادراک خطر زلزله و پیامدها، تمهیدات مقابله و راه کارهای کاهش خطر در بافت تاریخی دارای ادراک ضعیفی از محیط، رفتار نامناسب هنگام زمین لرزه و ناآگاهی از مسیرهای خروج و نقاط امن بودند. به نظر می رسد با مداخله در کاربری ها، عناصر کالبدی و شبکه های دسترسی به منظور خواناسازی بافت و با تکیه بر نقاط شاخص، می توان به تقویت منظر ذهنی و ادراک محیط، ایجاد فرهنگ ایمنی، آگاهی از نقاط امن و فضاهای باز و آمادگی تخلیه اضطراری و متعاقب آن تقویت ادراک از سانحه و کاهش خطرپذیری های ادراکی مجموعه و بازار در برابر زمین لرزه احتمالی دست یافت.
    کلیدواژگان: منظر شهری، مجموعه گنجعلیخان و بازار کرمان، زمین لرزه، رفتار محیطی، ادراک خطر