فهرست مطالب

جغرافیا و برنامه ریزی - پیاپی 36 (تابستان 1390)

نشریه جغرافیا و برنامه ریزی
پیاپی 36 (تابستان 1390)

  • تاریخ انتشار: 1390/07/25
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمد اکبرپور سراسکانرود، احمد پوراحمد، بهزاد عمران زاده صفحه 1
    امروزه مشارکت از ارکان مهم تجدید حیات شهری به حساب می آید. یکی از زمینه های مشارکت مردم در عرصه شهر مشارکت در بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده می باشد. نقش مردم در بهسازی و اصلاح بافتهای فرسوده شهری تعیین کننده و تاثیر گذار است. به نظر می رسد در بافتهای فرسوده با توجه به وسعت دامنه و شدت مسایل گریبانگیر این بافت ها، کارآمدترین رویکردی که بتوان برای مواجهه با کاستی ها و نارسایی ها اتخاذ نمود رویکرد مشارکتی باشد. به این ترتیب می توان با استفاده از الگوهای توانمند سازی و مشارکت جمعی از نیرو های همه بهره وران در جهت ساماندهی و تجدیدساختار بافت های مذکوردر راستای نیل به اهداف توسعه پایداربهره جست. محله سیروس در بافت مرکزی تاریخی تهران از جمله بافت های فرسوده ای است که وسعت و شدت مشکلات در آن توجه مسئولان و متخصصین را نسبت به تهیه طرحی ساختاری جهت بهسازی و نوسازی جلب نموده است. هدف از این مقاله ارزیابی میزان اثر الگوی مشارکتی در نوسازی و بهسازی بافت فرسوده محله سیروس تهران و فراهم بودن زمینه های لازم جهت عملی شدن مشارکت در شرایط این محله بوده است. مقاله حاضر که با استفاده از روش های پیمایشی(پرسشنامه) و اسنادی و تحلیلی صورت گرفته است؛ نشان می دهد که طرح محله سیروس چه در تهیه و چه در اجرا مولفه های یک طرح مشارکتی را دارا نبوده است و اقدامات عملی در جهت توانمند کردن مردم صورت نپذیرفته است.
    کلیدواژگان: بهسازی و نوسازی، ارزیابی، مشارکت، محله سیروس
  • دکترمحمدرضا پورمحمدی، دکتررسول قربانی، مجید بهشتی روی صفحه 33
    با توجه به اهمیت فضای سبز وتاثیر آن در ارتقاء کیفیت فضاهای شهری، بهبود جنبه های زیست محیطی و زندگی شهری و افزایش سلامت و بهداشت شهری، مطالعه در وضعیت فضاهای سبزشهری با بازنگری در روش ها، استاندارد ها وسرانه ها در سالهای اخیر مورد توجه شهرسازان، جغرافی دانان وکارشناسان محیط زیست قرار داشته است.
    در این راستا و به منظور بهبود وضعیت فضای سبزشهرهای کشور و درک اصولی از نقش سرانه ها در برنامه ریزی فضای سبزشهرها، در این تحقیق، بدوا چهارچوب نظری برنامه ریزی فضای سبزشهری وسرانه ها درجهان با تشریح مدل های نظری وسیرتغییرات وتحولات آنها تبیین وسپس با ارائه اطلاعات و آمار مربوط به سرانه های فضای سبزشهری در ایران و جهان مقدمات بررسی فراهم و در نهایت روش ها و مقادیر، مورد ارزیابی مقایسه ای قرار می گیرند.
    نتایج تحقیق از سویی بیانگر وجود تفاوت های اساسی در روش های برنامه ریزی و مقادیر سرانه ها و استانداردهای فضای سبز در ایران و جهان بوده و از سویی دیگر مبین این امر است که با استمرار روش های کنونی در ایران واستفاده ازسرانه های متعارف فعلی، تحقق«شهرهای سبز» تصوری بسیار آرمان گرایانه است. لذا لزوما بازنگری درمقادیرسرانه ها و نیزتفکیک سرانه به اجزاء مشخصی چون سرانه پارک های محدوده شهر، سرانه تفرجگاه های حریم شهر و... ضروری است.
    یافته ها و نتایج تحقیق بر لزوم تفکیک سرانه فضای سبز به دو بخش اصلی سرانه فضای سبز درون و پیرامون شهری، ارتقاء میزان سرانه های مورد عمل کنونی از 12-7 مترمربع به 18-12 مترمربع در درون شهر، تامین سرانه 36-24 مترمربع سرانه فضای سبزگردشگاهی در پیرامون شهرها و همچنین لزوم تامین بخشی از فضاهای سبز مورد نیاز شهری در پروژه های آماده سازی قطعات توسعه جدید و یا نوسازی و بازسازی محلات، فزون بر رعایت سرانه فضای باز بر اساس دستورالعمل کنترل تراکم ساختمانی تاکید دارد.
    کلیدواژگان: فضای سبز، سرانه کاربری، روش های تعیین سرانه، ناکارآمدی
  • مسعود تقوایی، یونس غلامی بیمرغ*، سیدعلی موسوی صفحه 59

    احیا و نوسازی شهری، توسعه مجدد بافت های شهری که کارکرد اقتصادی اصلی خود را در تغییرات اقتصادی جهانی از دست داده بودند در بر داشته است. بیشتر نواحی مرکزی شهری در فرصت های موجود توانایی لازم برای گردشگری خصوصا در سطح بین المللی را دارا می باشند. در سال های اخیر با توجه به توسعه گردشگری به خصوص گردشگری فرهنگی، بافت های مرکزی شهرها و به دنبال آن نوسازی و احیای این بافتها مورد توجه قرار گرفته است. بافت مرکزی شهر مشهد با تاکید خاص بر نگین پرفروغ بارگاه رضوی، ضرورتی انکار ناپذیر در درک معضلات کالبدی فضایی، اجتماعی و اقتصادی معاصر این بافت و بزرگترین کلان شهر مذهبی ایران را دارا می باشد. همین اهمیت و ارزش باعث جذب گردشگران زیادی به این بافت شده است به خصوص در سال های اخیر رشد گردشگری در شهر مشهد رو به افزایش است اما قدمت بالای بافت و قدیمی بودن آن ظرفیت پذیرش بافت را کاسته است. بدین منظور اقدامات مختلف و متعدد در جهت توسعه مجدد صورت گرفته ولی نتوانسته است موفقیت آمیز باشد، در این پژوهش سعی شده با توجه به مشکلات گردشگران و ساکنین، الگوی مناسبی برای احیای مجدد مرکز شهر مشهد ارائه شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی، تحلیلی و اسنادی می باشد، علاوه بر آن برای اثبات فرضیات از تکمیل پرسشنامه در بین دو جامعه آماری ساکنین و زائرین و نیز روش های آماری استفاده شده است.
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که مشکلات مدیریتی، عدم مشارکت مردم محلی و عدم تبلیغات و شناساندن سایر جاذبه های شهر مشهد از عوامل مهم ناپایداری گردشگری در بافت مرکزی شهر مشهد است.برای رفع این مشکلات راهکارهایی مانند مشارکت مردم محلی، گسترش تبلیغات و هماهنگی دستگاه های مختلف ارائه می شود.

    کلیدواژگان: گردشگری، گردشگری پایدار، بافت مرکزی شهر مشهد، مشارکت مردم
  • سهیلا چوبساز، کریم حسین زاده دلیر صفحه 87
    امروزه با گسترش تکنولوژی و رشد شبکه های ارتباطی، سهولت ارتباط بین مناطق مختلف فراهم گشته، لیکن مفهوم ورودی و خروجی شهرها نادیده انگاشته می شود. در تعریف ورودی شهرمی توان گفت محور ورودی یک کریدور فضایی است که علاوه بر ویژگی های فعالیتی و جمعیتی مسیر، ارتباط منطقی بین طبیعت و شهر را به صورت سلسله مراتب سازماندهی شده و نظام مند برقرار می نماید. با توجه به تعاریف شبکه استخوان بندی شهری در سه سطح«منطقه شهری - کلان شهر - شهر»، و بررسی جایگاه ایران درکریدورهای تاریخی و معاصر منطقه ای وبین المللی از یک سو و بازنگری روند توسعه استخوان بندی شهر تبریز از سوی دیگرمی توان دریافت استخوان بندی فضایی کلانشهر تبریز، مبین خصوصیات کلی و هدایت کننده جهت توسعه شهر بوده است. تحقیق حاضراز نوع کاربردی است و هدف آن ارزیابی و مقایسه ویژگی های فعالیتی و نقش منطقه ای کریدورهای ارتباطی کلانشهر تبریز در سه محور ارتباطی اصلی آن می باشد. مبانی نظری تحقیق بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و تحلیل مقایسه ای با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام یافته است. نتایج حاصل از مطالعات نشان می دهد هر یک از کریدورهای ارتباطی مورد نظر دارای ارزشهای منطقه ای ویژه ای است که مستقیما در رویکرد برنامه ریزی، جهت سازماندهی محورهای ورودی نقش دارد.
    کلیدواژگان: مبادی ورودی، کریدور ارتباطی، سازمان فضایی، منطقه شهری کلانشهر، توسعه کالبدی، استخوان بندی شهری
  • مجید رضایی بنفشه، قاسم حسین پور صفحه 115
    این مقاله به منظور تطبیق شرایط اقلیمی ایستگاه های منتخب در استان های آذربایجان شرقی و اردبیل با نیازهای بیوکلیماتیک درخت زیتون و بررسی کمی و کیفی عناصر اقلیمی موجود در منطقه به منظور کشت زیتون صورت گرفته است. بررسی داده های اقلیمی در دوره آماری نوزده ساله (2005- 1987) صورت گرفته و بازسازی داده های مفقوده نیز با استفاده از روش تفاضل ها و نسبت ها عملی گردیده است. در این پژوهش ابتدا به بررسی نیازهای اقلیمی و ویژگی های زیتون پرداخته شد. سپس ویژگی های اقلیمی منطقه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل ازتجزیه و تحلیل عناصر اقلیمی و تطبیق آن با نیازهای اقلیمی زیتون نشان داد که این درخت نسبت به کاهش دما بسیار حساس بوده و عامل دما یک عامل محدود کننده برای کشت آن در استان های آذربایجان شرقی و اردبیل می باشد. در صورتی که رطوبت زیاد در ایستگاه آستارا (به عنوان نزدیک ترین ایستگاه به منطقه مورد مطالعه) به عنوان یک عامل محدود کننده کشت زیتون محسوب می شود. از بین ایستگاه های بررسی شده فقط ایستگاه پارس آباد شرایط لازم برای کشت محصول زیتون را دارا می باشد. نتایج حاصل از بررسی مقادیر تبخیر- تعرق برای ایستگاه پارس آباد نیز نشان می دهد که میزان تبخیر- تعرق در فصل تابستان زیاد می باشد. در نتیجه در صورت کشت زیتون در این منطقه نیاز به آبیاری خواهیم داشت و امکان کشت زیتون در این منطقه به صورت دیم وجود ندارد.
    کلیدواژگان: اقلیم، زیتون، پهنه بندی، آذربایجان شرقی، اردبیل
  • شهرام روستایی، هادی نیری صفحه 145
    نیمرخ طولی رودخانه می تواند تغییرات ژئومورفیک و ویژگی های حوضه آبریز خود را منعکس کند زیرا شکل آن، معلول فرایندهایی است که بر حوضه اثر می گذارد. بر این اساس در این مقاله شدت فعالیت تکتونیکی در حوضه آبریز رودخانه مهاباد با بکارگیری نیمرخ طولی مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور ما نیمرخ هاگ، نیمرخ تعادلی و انحراف از آن، شاخصSL شاخص استاندارد (SL/K) و شاخص تراکم زهکش(D) برای هر کدام از شاخه های اصلی رودخانه و واحدهای هیدرولوژیکی استخراج کردیم. به منظور مشخص کردن میزان نسبی فعالیت تکتونیکی در این حوضه، آنالیز کمی نیمرخ طولی با نقشه زمین شناسایی محدوده تلفیق شده است. نتایج به دست آمده، نشاندهنده این است که محدوده هایی که در جنوب و جنوب غربی حوضه قرار دارند از فعالیت تکتونیکی بالاتری برخوردارند. بر اساس شاخص تقعر، حوضه آبریز رودخانه مهاباد در یک حالت نامتعادل قرار دارد و محدوده شمال حوضه بالاآمدگی کمتری نسبت به جنوب دارد. چنین روندی، ارتباط فعالیت تکتونیکی این حوضه با زون بسیار فعال گسل پیرانشهر و منطقه خرد شده زاگرس، را نشان می دهد.
    کلیدواژگان: فعالیت های تکتونیکی، شاخص های رودخانه ای، نیمرخ طولی، عدم تعادل، حوضه آبریز رودخانه مهاباد
  • صفحه 165
    امروزه بررسی روش های بیوکلیمای انسانی و SWOT، نقش مهم در برنامه ریزی های شهری، عمرانی، سکونت گاهی، معماری و گردشگری دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند در اسکان و توسعه سکونت گاه های انسان و در جذب گردشگر مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مقاله مطالعه آسایش یا عدم آسایش انسان در ارتباط با صنعت گردشگری براساس شاخص های زیست اقلیمی (بیکر، دمای موثر (میسنارد) و ترجونگ) و SWOT بررسی نقاط (قوت، ضعف، فرصت و تهدید) است. داده های اقلیمی با استفاده از ایستگاه های سازمان هواشناسی و سازمان آب در طی سال های 1361 تا 1386 تهیه شد و همچنین با توجه به ویژگی های اقلیمی و فیزیوگرافی منطقه مورد مطالعه و با تحلیل روش های مذکور، نتایج حاصل بیانگر آن است که فصل تابستان در این منطقه با داشتن شرایط محیطی خنک و شرایط بیوکلیمایی تحریک ملایم بهترین موقع برای گردشگری محسوب می شود و براساس تحلیل نتایج پرسشنامه تکمیل شده توسط گردشگران، عامل اقلیمی به تنهایی در منطقه سردابه 50 درصد گردشگر را جذب و سایر عوامل از جمله آب های گرم سردابه در مرحله بعد قرار دارند و براساس تحلیل SWOT عامل جذب گردشگر در مرحله اول به عوامل محیطی و در مرحله بعدی به آب گرم معدنی وابسته است.
    کلیدواژگان: اقلیم، گردشگری، سردابه، روش های بیوکلیمایی و SWOT
  • تحلیل چند معیاری در مکانگزینی مراکز آموزشی / مطالعه موردی: مراکز آموزشی شهر آستارا با تاکید بر مدارس مقطع راهنمایی
    عطا غفاری، موسی عابدینی، یوسف نجاتی صفحه 189
    وجود معیارهای متعدد و چندگانه در مکانیابی مراکز آموزشی و ارتقای سطح کمی و کیفی آنها، موجب شده است که در ساماندهی مکانی – فضایی کاربری های آموزشی، استفاده از قواعد تصمیم گیری چندمعیاری در محیطGIS امری اجتناب ناپذیر باشد. بر همین اساس در مقاله حاضر سعی شده است که با کنکاش در نوشتارها و تحقیقات مدون در حوزه ساماندهی کاربری های آموزشی و مراجعه به اصول و معیارهای متعارف در مکانگزینی و طراحی فضاهای آموزشی، مجموعه مدونی از شاخصهای کارآمدی کاربری های آموزشی گردآوری شده، و با کانالیزه کردن آنها در چهارچوب قواعد تحلیل چندمعیاری در محیط GIS و استفاده از رویه های متعارف ارزیابی ویژگی های کمی و کیفی کاربری های آموزشی، قضاوت صحیحی از سطح کارآمدی مکانی – فضایی کاربری های آموزشی در شهر آستارا به عمل آمده و متعاقب آن الگوی مناسبی در رابطه با مکانگزینی مراکز آموزشی پیشنهاد شود (با تاکید بر کاربری های مربوط مدارس مقطع راهنمایی). نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر گویای کارآمدی استفاده توام قواعد تصمیم چندمعیاری و قابلیتهای GIS، در انتخاب مسیر مناسب در روند ساماندهی مراکز آموزشی است.
    کلیدواژگان: تحلیل چندمعیاری، شعاع عملکرد مراکز آموزشی، ماتریسهای سازگاری، ظرفیت و مطلوبیت
|
  • Mohammadakbarpoursaraskanroud, Ahmad Purahmad, Behzad Omranzadeh Page 1
    Today، participation is a significant element in urban life renovation. Participation in improvement and renovation of old textures is one of the people participation fields in cities. Citizens have a key role in rehabilitation and reform of urban old textures. It seems that the most efficient method in against with old textures problems is participatory method. This paper wants to evaluate the public participation scale in rehabilitation and renovation the urban old texture in sirus sector of Tehran metropolis. Thus we can use patterns of collective empowerment and participation of all forces for use in organizing Central tissues towards achieving development goals search. Siros historic neighborhood in central Tehran tissue including tissue that is worn extent and severity of the problems according to officials and experts to prepare a plan for structural improvement and renovation has attractedThis paper based on field studies shows that sirus sector plan in preparation and implementation steps doesn''t has components of a participatory plan. It hadn’t done any action in empowerment of people.
  • Page 33
    With remark the moment and efficacy of green space in extol quality of urban spaces، improve the environment and urban life aspect and increase the safety & urban hygiene in recent years study in urban green space situation with turnover in methods، standards and per capita، noteworthy sit urban planners، geography & environment technician. In scope improvement the urban green space situation in country and to material intend the stamp of per capita in green space planning in cities، in this research first revision the international humanism record in green space planning and use the per capita، and then with concentrate gambit in green space planning in Iran and per capita record and evaluation of outcome، endeavor to obtain a new model to green space planning in Iran to procure such cities as green in Iran. Payoff this research in side explanatory essence vital difference at planning set and per capita gauge & green space standards in the Iran and world and other side explanatory existent with maintain of this system and use the common per capita، green cites not realize. Demonstrator who green space planning in Iran is unsuccessful and define the low per capita is not good system for future of cities، and needful to jump the minimum green space per capita from use the new system in define the maximum green space per capita in cities.
  • Dr.Masoude Taghvaee, Yones Gholami, Sayyed Ali Mossavi Page 59

    Most central parts of the city has due capacities for tourism especially at international level. Recent years has witnessed focusing on central textures of the cities due to tourism and its development. As a result of this attention direction has been made toward renewal and rehabilitation of these textures. Old textures of Mashhad play certainly fundamental role in true understanding of physical-spatial affairs of the largest religious metropolitan city of Iran، namely Mashhad which contain Imam-Reza’s shrine. this consideration has been the source of attraction for tourists to old textures of Mashhad. Especially the rate of increasing for tourism has been upward in recent years، while old texture due to its oldness has been the source of unacceptability of these areas from the tourists’ point of view to cope whit this issue considerations have done to redevelopment the texture though they have been unsuccessful. This article aims at introducing suitable effective programs for renewal of central part of Mashhad، regarding drawbacks which face tourists. Descriptive، analytic and documental method was used in this study along with a questionnaire taken from pilgrim ants. The result of this study indicates that management issues، nonparticipating from local individuals and luck of advertising for introducing attractions of the city. Can be mentioned as the issues affecting unstable tourism in central texture of the city. To achieve solving these problems procedures were suggested which among them we can cite participation from local people، domination adverting adverting and effective functions of official authorities.

  • Dr. Rezaei Banafshe Majid, Hosseinpour Ghasem Page 115
    This thesis aims at the concurrence and comparison of climatic stations in East Azarbaijan and Ardebil provinces with the bioclimatic requirements of olive tree and the quantitative and qualitative study of climatic elements in the area for the its cultivation. The study of climatic data has been carried out for a 19 year period (1987-2005) data and the missing data recovery has been accomplished using the differences and proportions method. In this research we have studied the climatic requirements as well as olive specifications، followed by the evaluation of the climatic conditions of the area. Results of the analysis of the climatic elements and their accordance and comparison with the climatic requirements of olive indicated that this plant is very sensitive to the temperature reduction and the temperature can be regarded as a limiting factor for its cultivation in both provinces. However the increased humidity in Astara station as the closest station to the study area can be regarded as one of the limiting factors for the cultivation of the olive. Among the stations under study، only Pars Abad had the required conditions for the cultivation of the olive. Results of the evapotranspiration analysis for the Pars Abad station also demonstrated that the amount of evapotranspiration is higher in summer. As a result، if we cultivate olive in this region، there will a need for irrigation in the area and there is and there is no possibility of olive cultivation in this area without irrigation or in a dry farming manner.
  • Page 145
    Longitudinal profile of a river can reflect some geomorphic changes and characteristic of catchments. Because the form it, caused process that influence basin. For this basis, in this paper we evaluate the tectonic activity in Mahabad river basin by applying longitudinal profiles. For this mean we extracted Hack profile and deviate from equilibrium profile, SL index, standard index (SL/K) and drainage density (D) for each branches of river and hydrology units. In order to Quantitative analyses of longitudinal profile to be done for determine relative tectonic activity in basin and we put together results with geological maps. Obtained result indicate this is that the south and south west part of basin have height potential of earthquake activities. According to Concave indexes, the Mahabad river basin has an unstable condition and north part of basin has low, uplift than south part. Such trend shows complete relation between mahabad river basin tectonic activities and Piranshahr actives fault and trast zagros zone.
  • Page 165
    Today, study methods bioclimatic human and SWOT are the role important urban planning, construction, sometimes lives, architecture and tourism. The result of this study can be, the used live in the settlement and development of human and attracting tourism. The aim of this paper study of human comfort or lack of comfort associated with tourism industry based on environemental indicators of climate (Bikar, effective temperature (mysnard) and Tarjong) and SWOT method the study (strengths, weaknesses, opportunities and threats). The using climate data stations in meteorology and water years 1361 to 1387 were prepared and also according to the climatic and physiograohic characteristics of the study area and the methods of analysis, the results indicate that the summer season in this area with a cool environment and conditions of mild stimulation bioclimatic best time tourism in considered. Analysis of the results based on questions completed by tourism, the operating climate in the region alone 50 percent of Sardabeh attract tourism and other factors such as hot water in the basement are the next step SWOT analysis according attracts tourism in the first stage and environment factors in the next step depends on the mineral hot water.