فهرست مطالب

مجله سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)
پیاپی 39 (بهار 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/02/10
  • تعداد عناوین: 14
|
  • سیدعلی اصغر میرباقری فرد، سیده مریم روضاتیان، عباسعلی ابراهیمی مهر* صفحه 1
    پس از قرآن و سخن پیامبر(ص)، تعالیم اهل بیت(ع) بیشترین تاثیر را بر متون عرفانی داشته است. محتوای عمیق کلام اهل بیت(ع) و نیز جنبه های بلاغی کلام ایشان، عوامل مهمی بوده تا شعرا و نویسندگان آن را مورد استفاده قرار دهند. استفاده متون عرفانی از تعالیم اهل بیت(ع)، با اغراض گوناگون و به شیوه های مختلف انجام گرفته است. در این مطالعه سعی می شود بشیوه نقلی-استنادی، شیوه های بازتاب کلام اهل بیت(ع) در آثار برجسته عرفانی ادب فارسی تا پایان قرن ششم هجری، مورد بررسی قرار گیرد. بدیهیست تبیین پیوند ناگسستنی این متون با تعالیم اهل بیت(ع)، از نکات مهمی ست که این پژوهش را بیش از پیش مورد توجه قرار میدهد.
    کلیدواژگان: بازتاب، اهل بیت(ع)، تعالیم، متون عرفانی ادب فارسی
  • زیبا اسماعیلی * صفحه 23
    تداعی معانی یکی از مهمترین توانایی های ذهن انسان است که طی آن موضوعات مرتبط، یکدیگر را به ذهن فرا میخواند. این توانایی ذهن، اساس و مبنایی برای جوشش آگاهی ها و گفتگوهای درونی است که زمینه ساز آفرینشهای ادبی، به خصوص شعر میشود. در فرایند سرودن شعر، کشف روابط، ظرایف و تناسبهای پیچیده صوری و معنوی در میان کلمات است که التذاذ هنری می آفریند و تداعی، حضور سلسله ای از واژه ها یا اندیشه ها را در ذهن شاعر ممکن میسازد. در سبک هندی که تلاش شاعران برای کشف ارتباط میان کلمات، نکته یابی و مضمون سازی به اوج خود میرسد موتیفها و مضامین و آرایه های به کار گرفته شده توسط شاعران، تحت تاثیر مستقیم تداعی معانی در ذهن قرار میگیرند. این تداعی ها تاثیر مستقیم و آشکاری بر فنون بدیعی و صور خیال گذاشته است. در این مقاله پس از تعریف مفهوم تداعی، نقش تداعی معانی در خلاقیتهای زبانی و شیوه آفرینش فنون بدیعی در غزلیات اسیر شهرستانی بررسی شده است.
    کلیدواژگان: تداعی معانی، سبک هندی، فنون بدیعی، اسیر شهرستانی
  • معصومه امیرخانلو * صفحه 43
    بررسی نحوی شعر، گام مهمی در شناخت جنبه های جما لشناسانه شعر به شمار میرود؛ از این رو در این مقاله به بررسی یکی از پر کاربردترین انواع جملات؛ یعنی جملات ندایی در غزل حافظ پرداخته شده است. جملات ندایی حافظ، هم در حوزه ساخت صوری و هم در حوزه ساخت معنایی دارای تنوع چشمگیری هستند و این خلق تنوع در ساختار نحوی جمله ندایی، خود از عوامل موتر در زیبایی غزل حافظ است. به منظور انجام این پژوهش و برای توصیف دقیقتر این نوع جملات، تمام 484 غزل موجود در «حافظ به سعی سایه» مورد توجه قرار گرفته است. از جمله نتایج حاصل ازین تحقیق، پی بردن به حوزه مخاطبان حافظ و یافتن ارتباط صوری نداها با مباحثی چون تناسب در طول بیت و غزل، التفات و صور خیال است که با ارائه شاهد مثالهایی به تبیین مطلب پرداخته شده است. در بررسی جملات ندایی به آرای دستورنویسان فارسی و نیز نظریه پردازان غربی مرتبط با بحث ندا توجه نشان داده شده است.
    کلیدواژگان: غزل حافط، ساختارهای نحوی، جملات ندایی، التفات، موسیقی شعر، صور خیال، تناسب، جمالشناسی
  • نعمت الله ایرانزاده*، محمد مهدی زمانی صفحه 59
    نظریه حوزه های معنایی یکی از نظریات مطرح در معنی شناسی ساختگراست. حوزه معنایی مجموعه ای است از واژه ها که مشخصه معنایی خاصی موجب باهمآیی آنها میشود. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان این نظریه را در مطالعات سبک شناسانه به کار گرفت. میتوان از این نظریه در مطالعات معنی شناسانه ادبیات، از جمله سبک شناسی معنایی، بهره برد. معنی شناسی آثار ادبی و سبک شناسی معنایی تمرکز خود را بر وجود یا عدم معناهای فردی در برابر معناهای عمومی قرار میدهد، معناهای فردی خاصی که وقوعی قاعده مند در متون ادبی دارند. این پژوهش، ضمن بیان مبانی این نظریه در معنی شناسی، با تحلیل نمونه ای، کارآمدی این نظریه در مطالعات ادبی را نشان میدهد و تحلیل حوزه های معنایی را رهیافتی تازه در مطالعات سبک شناسانه معرفی میکند.
    کلیدواژگان: معنی شناسی ساختگرا، حوزه معنایی، سبک شناسی، مطالعات ادبی، زبانشناسی
  • سعید پور امینایی*، محمود مدبری، محمد صادق بصیری صفحه 79
    نظریه حوزه های معنایی یکی از نظریات مطرح در معنی شناسی ساختگراست. حوزه معنایی مجموعه ای است از واژه ها که مشخصه معنایی خاصی موجب باهمآیی آنها میشود. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان این نظریه را در مطالعات سبک شناسانه به کار گرفت. میتوان از این نظریه در مطالعات معنی شناسانه ادبیات، از جمله سبک شناسی معنایی، بهره برد. معنی شناسی آثار ادبی و سبک شناسی معنایی تمرکز خود را بر وجود یا عدم معناهای فردی در برابر معناهای عمومی قرار میدهد، معناهای فردی خاصی که وقوعی قاعده مند در متون ادبی دارند. این پژوهش، ضمن بیان مبانی این نظریه در معنی شناسی، با تحلیل نمونه ای، کارآمدی این نظریه در مطالعات ادبی را نشان میدهد و تحلیل حوزه های معنایی را رهیافتی تازه در مطالعات سبک شناسانه معرفی میکند.
    کلیدواژگان: جلال الدین عتیقی، دیوان شعر، نسخه خطی، مختصات سبکی
  • منوچهر اکبری، مریم دقیق احمدی*، امید مجد صفحه 99
    گام نخست در فهم و بررسی میراث ادب فارسی، شناخت ویژگی های زبانی متون است. حروف در ساختمان جمله به عنوان بزرگترین واحد زبانی ، گاه نقش پیوند و وابسته سازی دارند؛ خصوصا در جمله های مرکب،کارکرد ویژه ای دارند. این مقاله با بررسی حروف ربط « اگر، اگرنه و مگر که» نشان داده است که حروف ربط« اگر» و «و اگر نه» سه نوع ساخت داشته اند که زمان فعل در هر کدام متفاوت بوده است. همچنین پیوندهای ربطی مانند « اگر...تا»، « اگر...باری»، « اگر...اگر نه»، « مگر...اگر نه» و... در متون منتخب نثر تا قرن هفتم هجری، وجود داشته اند که هر یک کارکرد خاصی داشتند و معنای متفاوتی را میرساندند . بعضی از آنها در طول زمان باقی مانده و بعضی جایگزین گروه دیگر با معنایی نزدیک به آن شده و گروهی هم از میان رفته اند. میتوان از این دست پژوهشها در تعیین تقریبی زمان آثار و غنی تر کردن زبان فارسی معاصر بهره برد.
    کلیدواژگان: آثار نثر فارسی، دستور زبان تاریخی، جمله مرکب، حروف ربط، وجه فعل
  • ابراهیم رحیمی زنگنه*، الیاس نورایی، نقی هاشمی صفحه 113
    به کارگیری اصطلاحات همخوشه در سبک شناسی متون عرفانی، زمینه ای است که هنوز درباره آن پژوهشی انجام نگرفته است. این مقاله، کاربرد اصطلاحات همخوشه «جذبه» را در سبک شناسی ختم الاولیاء حکیم ترمذی توضیح میدهد. نخست با تعریف اصطلاحات همخوشه، توضیح مشهورترین روابط بین آنها ( ترادف، تضاد و تضمن) و تعریف جذبه، پیشینه توجه به اصطلاحات همخوشه در متون عرفانی بررسی شده است. پس از آن، چگونگی و اشکال کاربرد «جذبه» و هم خانواده های آن در ختم الاولیاء نشان داده شده است. سپس اصطلاحات همخوشه «جذبه» براساس رابطه ترادف، مورد بررسی قرار گرفته و شیوه و شکلهای استفاده ترمذی و اشتراک حوزه معنایی آنها با «جذبه» توضیح داده شده است. این بررسی زبانی، بخشی از ذهن و زبان متشکل، منسجم و تاثیرگذار ترمذی را به تصویر میکشد. از این شیوه میتوان در سبک شناسی دیگر متون تصوف، بررسی سبک شخصی و دوره ای آنها، تاثیر و تاثر آنها، تالیف فرهنگهای اصطلاحات تصوف، رد یا اثبات انتساب اثر به نویسنده و در نهایت تشخیص خلاقیت یا تقلید نویسندگان در حوزه اصطلات تصوف بهره گرفت.
    کلیدواژگان: اصطلاحات همخوشه، جذبه، سبک شناسی و ختم الاولیاء ترمذی
  • احترام رضایی* صفحه 133
    مراتبی را که پرندگان و هدهد در داستان رمزی منطق الطیر میگذرانند میتوان با اسفار اربعه تطبیق داد. این تطبیق کمک میکند در مورد شخصیت پرندگان و بخصوص هدهد و سرنوشت او به جمع بندی قابل قبولی دست یابیم.هدهد در طول داستان رهبری سفر را به عهده دارد؛ بنابراین توقع میرود تصویری که در آغاز داستان از او عرضه می شود مرشدی با شهامت، استوار و ثابت قدم باشد در حالیکه عطار هدهد راآشفته دل و بی قرار معرفی میکند:هدهد آشفته دل، پر انتظار
    در میان جمع آمد بی قرار
    (منطق الطیر، عطار نیشابوری،ص262)
    علت این آشفتگی، انتظار، بی قراری و اصرار هدهد برای هدایت پرندگان چیست و از کجا نشات میگیرد؟ در صفحات آخر این مثنوی و بخصوص در پرده آخر داستان، عطار، سی مرغ زار را در سراپرده سیمرغ توصیف میکند و از سرنوشت آنها سخن میگوید؛ اما هیچ نشانی از هدهد به دست نمیدهد. هدهد کجاست و چه بر سر او آمده است؟
    در این مقاله برآنیم که با بررسی تطبیقی شخصیتهای منطق الطیر(پرندگان و هدهد) با نظریه اسفار اربعه ضمن پاسخ به این سوالات، دیدگاه عطار را در مورد مراتب صعود و سلوک عرفا بررسی کنیم.
    کلیدواژگان: عطار نیشابوری، منطق الطیر، هدهد، اسفار اربعه عقلی و قلبی
  • عبدالرضا سیف*، سعید تقدیری صفحه 151
    فرهنگ تحفه السعادت از مولانا شیخ محمودبن ضیاءالدین محمد است که به سال 916ق در روزگار حکمرانی سلطان اسکندر لودی پادشاه دهلی(894-923 هجری قمری) در هندوستان تالیف و به خواجه سعیدالدین محمد طوسی تقدیم شده است. این کتاب با نامهای دیگری چون فرهنگ اسکندری، تحفه اسکندری، تحفه السعاداه و تحفین السعاده سکندری نیز خوانده شده است. این فرهنگ از نخستین فرهنگهای تفسیری فارسی در شبه قاره است که مولف آن را به صورت تهجی در بیست و نه باب ترتیب داده و هر باب در دو فصل آورده شده است: اول در مفردات و دوم در اصطلاحات و مرکبات؛ که این تقسیم بندی، تحفه السعادت را از فرهنگهای تفسیری اولیه فارسی متمایز میکند. مولف در تهیه و تدوین این کتاب از لغتنامه های فارسی و عربی پیشین بهره گرفته است علاوه بر این مورد توجه فرهنگ نویسان بعد از خود نیز واقع گردیده. صاحب کتاب درباره برخی از معانی عربی، فارسی، ترکی، هندی و... لغات توضیح میدهد و گاه برای فهم بهتر معانی، نمونه اشعاری از شاعران کهن چون فردوسی، رودکی، حافظ، سعدی، ابن سینا، ظهیرفاریابی و... می آورد. این نوشته با معرفی اجمالی فرهنگ تحفه السعادت، از زوایای گوناگونی مانند کاربرد واژگانی، شیوه مدخل دهی، سبک نگارشی و... تحفه السعادت را بررسی میکند.
    کلیدواژگان: مولانا محمودبن شیخ ضیاءالدین محمد، تحفه السعادت، فرهنگنامه فارسی
  • علی اصغر حلبی، هانیه صدری مجد * صفحه 167
    زین العابدین عبدی بیگ نویدی شیرازی از جمله شاعران توانمند، پرکار و کمتر شناخته شده عصر صفوی است که ضمن خدمت در دربار شاه طهماسب و عهده داری منصب استیفا، در مثنوی سرایی و تاریخ نگاری و نظیره پردازی بر آثار حکیم نظامی گنجوی از جایگاهی شایسته و قابل تامل برخوردار است. عبدی بیگ (921-988 ه.ق) در نیمه اول قرن دهم و دوران آغازین رشد و ترویج سبک هندی، سرودن شعر را آغاز نمود؛ ازین رو ویژگی های کمال یافته این سبک، چندان در شعر او دیده نمیشود و نظیره هایش به جهت تتبع آثار استادان پیشین چون نظامی و امیر خسرو دهلوی، از سبکی حد واسط عراقی و هندی (سبک بینابین) برخوردار است. منظومه «هفت اختر» وی که در برابر هفت پیکر نظامی سروده شده، با وجود تاثیر پذیری و نازلتر بودن نسبت به شاهکار نظامی، به جهت تلاش شاعر در راستای نوآوری و خلق تصاویر و مضامین جدید، ترکیب سازی های نو، تصرف در حکایتها و روایت کوتاه و سریع آنها، از حوزه تقلید صرف دور می شود و ضمن برخورداری از شاخصهای دیگری چون پویایی و سلامت نسبی زبان، توصیفات دلنشین، نقد اجتماعی و اشارات حکمت آمیز در خور شناسایی و پژوهش ادب دوستان خواهد بود. مقاله حاضر، ضمن معرفی اجمالی عبدی بیگ شیرازی و هفت اختر وی به بررسی مولفه های سبکی برجسته آن از سه منظر زبانی، بلاغی و فکری میپردازد و به تبیین جایگاه عبدی بیگ از نظرگاه هنر شاعری میکوشد.
    کلیدواژگان: عبدی بیگ نویدی شیرازی، هفت اختر، ویژگیهای سبکی، قرن دهم، نظیره
  • سید فرزین رسایی، حسنعلی عباسپور اسفدن * صفحه 187
    یافتن پیوندی منسجم بین برون (صورت) و درون (محتوی) ،که تلاشی ادیبانه و زبانشناسانه است،در مطالعات هنری و ادبی ایران ،با بهره گیری از اصول شعر ارسطو،نظر بلاغیونی ساختگرا چون عبدالقاهر جرجانی ،صورتگرایان روس و شیوه های نو در مطالعات ساختارشناسانه و روانشناسی ، همواره وجود داشته است شاهنامه ، اثر برجسته حماسی - کلاسیک زبان ارجمند فارسی است . سیاوش، یکی از زیباترین غمنامه های شاهنامه ،ایران و جهان است. سیاوش از لحاظ انسجام ساختاری ، هماهنگی صورت ودرونمایه ، وجود انواع کشمکش در داستان ، رابطه علی میان حوادث ، شخصیت پردازی ، لحن راوی در تناسب با حوادث ، یک داستان تمام عیار است ؛در عین اینکه ، زبان و واژه ها در خدمت نظم حماسیند ، کارکرد هنری خود را به بهترین شکل انجام میدهند. این پژوهش، به تعریف رابطه بین صورت زبانی و درونمایه داستان سیاوش میپردازد. تحقیق ، میگوید که ،از نظر ساختاری بین درونمایه داستان و صورت زبان وبیان ،رابطه ای مشخص برقراراست . این رابطه از طریق توصیف لایه های مختلف آوایی ، واژگانی ،نحوی ، معنایی و کاربردی ممکن میباشد.
    کلیدواژگان: شاهنامه، سیاوش، ساختار، صورت، زبان، درونمایه
  • مریم علیمرادی*، محمد فاضلی، رضا اشرف زاده، شادروان تقی وحیدیان کامیار صفحه 207
    تخیل، از بنیادیترین عناصر زیبایی شناسی در شعرفارسی است و زمانی که با نگرش و جهان بینی شاعر همراه میشودو در قالب آرایه های بلاغی خاص نمود می یابد، بر پویایی و وتحرک آن می افزاید. از ویژگی های شعر حافظ که با جهان بینی شاعر ارتباطی مستقیم دارد تصویرآفرینی های زیباییست که با نگاه نافذ خود در خلق مضامین شعری در قالب آرایه تشخیص و تشبیه از آن بهره میبرد. حافظ در این امر از پدیده های طبیعی هم چون گلها و گیاهان در ترسیم تصاویر ذهنیش استفاده میکند و صورخیالهای زیبایی با بلاغت خاص می آفریندتا مهارت و نوآوری های خویش را به نمایش بگذارد. نگارنده در این نوشته برآن است تا بر اساس عنصر تشخیص که در بیشتر بیتهای شعری حافظ با تشبیه همراه آمده، نگرش شاعر بزرگ ادب فارسی، حافظ، را در ایجاد مفاهیم ذهنیش به این پدیده های طبیعی دریابد و با بررسی این آرایه های ادبی، به لایه های شعریش دست یابد و گلها و گیاهان که نمادی از وجود انسانند و صفتها و اعمال و رفتار انسانی پذیرفته اند در شعر وی بازنماییم و به این نتیجه دست یابیم که حافظ با مهارت و خلاقیت وصف نشدنی خویش، هر کدام از ویژگی های انسانی را به گلی یا گیاهی نسبت داده و به گونه ای بدیع آفریده که گویی این ذهنیت از گلها و گیاهان ویژه خود حافظ و به نام او در ادب فارسی ثبت شده است.
    کلیدواژگان: حافظ، تخیل، تشخیص، تشبیه، گل، گیاه
  • مارال غلامی کوتنانی *، ناصر علیزاده صفحه 225
    نامه نگاری به عنوان یک نوع ادبی از اهمیت فراوانی برخوردار است و به نثر و نظم در تاریخ زبان فارسی دیده میشود. در کنار انواع نامه های سیاسی ، دیوانی با ارزشهای ادبی و گونه های دهنامه سرایی ، در بسیاری از داستانهای عاشقانه ادب فارسی نیز به دلیل دوری عاشق و معشوق ، نامه نگاری با کارکرد خاصی حضور دارد. در این مقاله از میان آثار ادب فارسی دو منظومه غنایی « خسرو و شیرین » و « لیلی و مجنون » نظامی به عنوان بزرگترین داستان سرا و منظومه های سه مقلد او ، امیرخسرو دهلوی ، سلمان ساوجی و جامی مورد بررسی قرار گرفته است و نامه های عاشقانه انها از منظر تعداد ابیات ، نحوه آغاز و پایان ، ساختار کلی ، مضامینو انتخاب قاصدمقایسه شده است با این تحلیل و بررسی میزان شباهت و اختلاف نامه ها از سویی جایگاه نظامی را به عنوان بزرگترینشاعر تاثیر گذار در حیطه داستانسرایی نمایانتر ساخته و از دیگر سو میزان خلاقیت و یا تبعیت هنرمندانه مقلدان او را نیز آشکار می سازیم. بررسی ها نشانگر کارکرد متفاوت نامه نگاری در دو منظومه غنایی نظامی است که در « خسرو و شیرین » نامه ها به جای بیان مطلق دلتنگی های عاشقانه ، تحت تاثیر ساختار داستان و خلاقیت نظامی تبدیل به بستری برای سرزنش و شکایت از یار می شود و « دهلوی » یکی از مقلدان موفق در ادامه این شیوه است. از منظر پربسامدترین مضمون مشترک در تمامی نامه ها نیز موضوع ثابت « وصف حال عاشق و معشوق » را میتوان نام برد..
    کلیدواژگان: منظومه غنایی، دهنامه سرایی، نظامی، نامه عاشقانه، فن نامه نگاری
  • عفت نجار نوبری* صفحه 245
    سنت ادبی، جریانی تکرار شونده در شعر است که مورد پسند اهل ادب قرار گرفته و شعرا به تقلید از قدما بدان تمسک میجویند. رفته رفته تکرار بی رویه، موجب ملال و بی میلی صاحبان ذوق می شود و شاعری باقریحه در مسیر خلاف این سنت حرکت کرده، به ابداع و نوآوری شاعرانه دست میزند. تلاشی که صائب تبریزی پس از اشباع مضمونهای شعر عصر تیموری بدان دست زد و هنجارشکنی سنتهای ادبی را پیش گرفت و مضمونهایی بکر و تازه را در شعر وارد کرد.
    در تحقیق حاضر به بررسی هنجارشکنی آفتاب (خورشید) در چهار سطح برتری دیگران، بی اعتباری، نگاه نو به صفات مثبت و صور خیال پرداخته شده است. تصویرسازی او اغلب به بی اعتباری و برتری دیگران به آفتاب (خورشید) نظر داشته تا در مسیر مخالف با جریان شعری حرکت کرده باشد.
    کلیدواژگان: صائب تبریزی، آشنایی زدایی، هنجارشکنی، مضمون آفرینی، آفتاب (خورشید)