فهرست مطالب

فصلنامه بیهوشی و درد
سال یکم شماره 2 (زمستان 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/11/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ولی الله حسنی، زهرا تقی پورانوری، نازنین میرابی، آتوسا دلجو صفحات 1-8
    زمینه و هدف
    در سالهای اخیر روش های القاء بیهوشی بدون شل کننده های عضلانی به دلیل عوارض ناشی از این داروها به خصوص در اعمال جراحی کوتاه مدت مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است که متداولترین آنها استفاده از اپیوییدهای کوتاه اثر به همراه داروهای هیپنوتیک مانند پروپوفول می باشد. با معرفی سوفلوران به عنوان یک هوشبر استنشاقی در القاء و نگهداری بیهوشی، به نظر می رسد که می توان از آن در اعمال جراحی که امکان عدم استفاده از شل کننده های عضلانی است استفاده کرد. در این مطالعه سعی شده است وضعیت لوله گذاری تراشه در دو گروه سوفلوران با پروپوفول در هنگام عدم استفاده از شل کننده های عضلانی مقایسه شود.
    روش مطالعه
    مطالعه حاضر به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور طراحی و اجراء شد. جمعیت هدف شامل کودکان 2 الی 7 سال کاندیدای عمل جراحی گوش و حلق و بینی و چشم بوده که طی سالهای88 و 89 در بیمارستان رسول اکرم (ص) تحت بیهوشی و عمل جراحی قرار گرفته بودند. در گروه پروپوفول،1میلیگرم/کیلوگرم، رمیفنتانیل 2 میکروگرم/کیلوگرم درعرض 60 ثانیه وپروپوفول 2 میلیگرم / کیلوگرم / لیدوکایین 5تجویز شد. در گروه سوفلوران، لیدوکایین و رمیفنتانیل با همان دوز و سوفلوران تجویز شد. بعد از رسیدن بیماران 50 اقدام به انتوباسیون آنها شد. وضعیت همودینامیک بیماران قبل و بعد از - هر دو گروه به عمق بیهوشی 40 انتوباسیون، سهولت انجام ماسک ونتیلاسیون و لارنگوسکوپی ارزیابی و ثبت شد و بر اساس یافته های مذکور شرایط اینتوباسیون تراشه تحت عناوین عالی و خوب و ضعیف طبقه بندی شد.
    یافته ها
    76 % بیمارانی که پروپوفول و 84 % بیمارانی که سوفلوران دریافت کرده بودند وضعیت انتوباسیون در. (p=0/ تراشه آنها عالی ارزیابی شد که به لحاظ آماری اختلاف مشاهده شده بین دو گروه معنیدار نمی باشد (356بدست نیامد و در باقی بیماران وضعیت انتوباسیون (poor) هیچیک از دو گروه وضعیت انتوباسیون تراشه ضعیف تراشه خوب بدست آمد. توزیع فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب دو گروه طی مدت زمان پیگیری به لحاظ آماری اختلاف معنی داری با یکدیگر نداشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های این مطالعه و همچنین بر اساس یافته های قبلی، سوفلوران می تواند اثرات مشابه و بی خطری در مقایسه با پروپوفول در لوله گذاری بدون شل کننده عضلانی در کودکانی که کاندیدای اعمال جراحی گوش و حلق و بینی و چشم هستند، داشته باشد.
    کلیدواژگان: پروپوفول، سوفلوران، BIS
  • شیده مرزبان، سودابه حدادی صفحات 9-16
    زمینه و هدف
    بعلت تاثیر موثر و مثبت مشاهده شده از کتامین بر درد و با توجه به این که گلودرد و درد بعد از بلع در عمل جراحی تانسیلکتومی شایع است، در این مطالعه اثر مقدار کم کتامین بر گلو درد بعد از جراحی تانسیلکتومی کودکان مورد بررسی قرار گرفته است.
    روش مطالعه
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسویهکور، 50 کودک 4 تا 14 ساله به دو گروه 25 بود. پنج دقیقه قبل از القاء بیهوشی، به II یا I بیماران ASA نفری کتامین و شاهد تقسیم شدند. کلاس 0 میلیگرم/کیلوگرم کتامین وریدی یا هم حجم آن دارونما (نرمال سالین) به صورت / صورت تصادفی 1 وریدی به بیماران تزریق شد. روش القاء و اداره بیهوشی، و تجویز مسکن بعد از عمل (پتیدین) در تمام بیماران یکسان بود. امتیازبندی درد بر اساس ارزیابی چهره مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    گروهی که کتامین دریافت کرده بودند به صورت معنی داری درد کمتری داشته و هم چنین میزان دریافت مسکن (پتیدین) توسط گروه کتامین در 6 ساعت اول بعد از عمل کمتر بود. درجه درد در 2 بود. تفاوتی در شیوع تهوع و /4 ± 1/ 1 و در گروه شاهد 25 /32± 1/ گروه کتامین، به طور متوسط 02 استفراغ بین دو گروه وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    تجویز مقدار کم کتامین به عنوان پیش دارو، گلو درد بعد از تانسیلکتومی در اطفال را کاهش میدهد.
    کلیدواژگان: تانسیلکتومی، کتامین، گلو درد
  • علی یگانه، فرانک علماییان، مهدی مقتدایی، غلامرضا شاه حسینی صفحات 17-24
    زمینه و هدف
    روش نفرولیتوترپسی جلدی هم اکنون به عنوان یک روش متداول برای خارج ساختن سنگ های کلیوی و قسمت فوقانی میزنای بکارمیرود. جهت انجام نفرولیتوترپسی جلدی دو روش بیهوشی عمومی و یحسی نخاعی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مطالعه سعی شده است دو روش بیهوشی عمومی و بی حسی نخاعی از نظر میزان حجم خونریزی و نیاز به تزریق خون به عنوان یک عامل مهم در انتخاب نوع روش بیهوشی در انجام این جراحی مورد ارزیابی قرار گیرند.
    روش مطالعه
    مطالعه حاضر بصورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده طراحی و اجرا شد. نمونه گیری از بیماران کاندیدای نفرولیتوترپسی جلدی در بیمارستان شهید هاشمی نژاد انجام شد که به روش تصادفی بلوکی، در دو گروه بیهوشی عمومی و بیحسی نخاعی قرار گرفتند. در گروه بی حسی نخاعی برای بیماران 3 میلی لیتر 0% در نظر گرفته شد. در گروه بیهوشی عمومی، القاء بیهوشی با تیوپنتال بود و انفوزیون پروپوفول / بوپی واکایین 5 جهت نگهداری بیهوشی گذاشته شد. در پایان میزان خونریزی و نیاز به تزریق خون سنجش و ثبت شد.
    یافته ها
    40 نفر در هر گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. متوسط میزان خونریزی در گروه بیهوشی عمومی بطور7%) در گروه بیهوشی / هم چنین 3 بیمار (5. (p<0/ معنی داری بیش از بیماران گروه بیحسی نخاعی ب ود (001عمومی، نیاز به تزریق خون پیدا کردند، این در حالی است که در گروه بیحسی نخاعی هیچ موردی نیاز به تزریق کمتر از بیماران گروه (p<0/ خون نداشت. درد بعد از عمل هم در گروه بیحسی نخاعی با اختلاف معنی داری (001 بیهوشی عمومی میباشد.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد بی حسی نخاعی در مقایسه با بیهوشی عمومی در بیماران کاندیدای نفرولیتوترپسی جلدی سبب کاهش میزان خونریزی تا 50 درصد و شدت درد پس از عمل جراحی شده است و احتمالا میتواند میزان نیاز به تزریق خون و مسکنهای مخدری را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: درد پاشنه، خار پاشنه، امواج اولتراسوند
  • غلامرضا موثقی، محمودرضا محقق دولت آبادی، غلامحسین شیرخانی صفحات 25-32
    زمینه و هدف
    روش نفرولیتوترپسی جلدی هم اکنون به عنوان یک روش متداول برای خارج ساختن سنگ های کلیوی و قسمت فوقانی میزنای بکارمیرود. جهت انجام نفرولیتوترپسی جلدی دو روش بیهوشی عمومی و یحسی نخاعی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مطالعه سعی شده است دو روش بیهوشی عمومی و بی حسی خاعی از نظر میزان حجم خونریزی و نیاز به تزریق خون به عنوان یک عامل مهم در انتخاب نوع روش یهوشی در انجام این جراحی مورد ارزیابی قرار گیرند.
    روش مطالعه
    مطالعه حاضر بصورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده طراحی و اجرا شد. نمونه گیری از بیماران کاندیدای نفرولیتوترپسی جلدی در بیمارستان شهید هاشمی نژاد انجام شد که به روش تصادفی بلوکی، در دو گروه بیهوشی عمومی و بیحسی نخاعی قرار گرفتند. در گروه بی حسی نخاعی برای بیماران 3 میلی لیتر 0% در نظر گرفته شد. در گروه بیهوشی عمومی، القاء بیهوشی با تیوپنتال بود و انفوزیون پروپوفول / بوپی واکایین 5 جهت نگهداری بیهوشی گذاشته شد. در پایان میزان خونریزی و نیاز به تزریق خون سنجش و ثبت شد.
    یافته ها
    40 نفر در هر گروه مورد مطالعه قرار گرفتند. متوسط میزان خونریزی در گروه بیهوشی عمومی طور7%) در گروه بیهوشی / هم چنین 3 بیمار (5. (p<0/ معنی داری بیش از بیماران گروه بیحسی نخاعی ب ود (001عمومی، نیاز به تزریق خون پیدا کردند، این در حالی است که در گروه بیحسی نخاعی هیچ موردی نیاز به تزریق کمتر از بیماران گروه (p<0/ خون نداشت. درد بعد از عمل هم در گروه بیحسی نخاعی با اختلاف معنی داری (001 بیهوشی عمومی میباشد.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد بی حسی نخاعی در مقایسه با بیهوشی عمومی در بیماران کاندیدای نفرولیتوترپسی جلدی سبب کاهش میزان خونریزی تا 50 درصد و شدت درد پس از عمل جراحی شده است و احتمالا میتواند میزان نیاز به تزریق خون و مسکنهای مخدری را کاهش دهد.
    کلیدواژگان: نفرولیتوترپسی جلدی، بیهوشی عمومی، بیحسی نخاعی، خونریزی، تزریق خون
  • مهدی فتحی، فرناد ایمانی، وحید گودرزی، مرجان جودی صفحات 33-42
    زمینه و هدف
    کاهش فشار خون و برونده قلب در حین بیحسی نخاعی شایع بوده و میتواند علت آسیبهای جدی و حتی مرگ باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر محلولهای رینگر لاکتات و هیدروکسی اتیل استارچ 6درصد بر برونده قلب، پس از بیحسی نخاعی در بیماران تحت اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی طراحی و انجام شده است.
    روش مطالعه
    مطالعه حاضر بصورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده بر روی 60 بیمار که در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) تهران تحت اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی با بیحسی نخاعی قرار گرفته بودند، انجام شد. جهت ارزیابی بیماران از دستگاه پایش الکتروولوسیمتری استفاده شد. ضربان قلب، برون ده قلب، فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک قبل و حین عمل جراحی اندازهگیری شد.
    یافته ها
    بررسی میزان پایه این مقادیر در دو گروه رینگر لاکتات و هتااستارچ با استفاده از آزمون T-test، ولی افت فشار خون و برونده قلبی بیمارانی pکمتر از(05/0) اختلاف آماری معنی داری را در دو گروه نشان نداد که هتااستارچ دریافت کرده بودند بطور معنی داری از نظر آماری کمتر از دریافت کنندگان رینگر لاکتات است.
    بحث: نتایج مطالعه حاضر که بر روی بیماران تحت جراحی ارتوپدی اندام تحتانی در دو گروه دریافت کننده هتااستارچ و رینگر لاکتات انجام شد نشان داد که تاثیر هتااستارچ بر روی جبران افت فشار خون و برون ده قلبی بیماران تحت بیحسی نخاعی بطور معنی داری از نظر آماری بیشتر از رینگر لاکتات است.
    کلیدواژگان: هتا استارچ، بی حسی نخاعی، رینگر لاکتات
  • محمودرضا آلبویه، فرناد ایمانی، سعیدرضا انتظاری، تیام یوسف وندمنصوری، پوپک رحیم زاده صفحات 43-51
    زمینه و هدف
    طی سالیان اخیر بیحسی نخاعی با استفاده از داروهای بیحسی موضعی همراه با یک مخدر در جراحی های ارتوپدی اندام تحتانی بعلت میزان موفقیت بالا، رضایتمندی بیشتر بیماران و کاهش مصرف داروها در مقایسه با بیهوشی عمومی مورد توجه قرار گرفته است. در بررسی های تجربی، تجویز نخاعی سولفات منیزیوم بطور چشمگیری بی دردی طی بیحسی نخاعی را افزایش داده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر افزودن منیزیوم سولفات به بوپیواکائین و فنتانیل در بیحسی نخاعی در بیماران تحت اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی بوده است.
    روش مطالعه
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسویهکور، 100 کاندید بیحسی نخاعی جهت اعمال جراحی در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) تهران طی مدت 10 ماه بررسی شدند. بیماران (ASA II-I) ارتوپدی اندام تحتانی2/5) %0/ 12 میلیگرم بوپی واکائین 5 / بطور تصادفی به دو گروه همسان سنی و جنسی مساوی تقسیم شدند. گروه شاهد 50% بدون ماده نگهدارنده و گروه / 0 میلیلیتر) و 1 میلیلیتر نرمال سالین 9 / میلیلیتر) همراه با 25 میکروگرم فنتانیل (50% و فنتانیل با همان مقدار و حجم به علاوه 50 میلیگرم سولفات منیزیوم (1 میلیلیتر) به صورت / مداخله بوپیواکائین 5اینتراتکال دریافت کردند. زمان رسیدن به بیشترین سطح بلوک حسی، زمان رسیدن به بالاترین سطح بلوک حرکتی، زمان و بازگشت کامل از بلوک حرکتی، فاصله زمانی تا مصرف اولین مقدار ضددرد پس از عمل و، L بازگشت به سطح حسی 2عوارض ثبت گردید(p=0/
    یافته ها
    میانگین زمان رسیدن به بالاترین سطح بلوک حسی بطور معنی داری در گروه شاهد بالاتر بود (020) در گروه مداخله بطور معنی داری بیشتر بود و نیز میانگین / کمتر از 001 p) L میانگین زمان بازگشت به سطح حسی 20) در گروه مداخله بطور معنی داری بیشتر بود. میانگین / کمتر از 001 p) زمان مصرف اولین مقدار ضددرد پس از جراحی زمان رسیدن به بیشترین سطح بلوک حرکتی و بازگشت کامل آن در دو گروه و میزان شیوع عوارض بعد از بلوک در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    افزودن سولفات منیزیم به بوپیواکائین و فنتانیل در بیحسی نخاعی در اعمال جراحی ارتوپدی اندام تحتانی سرعت شروع، کیفیت و طول مدت بلوک حسی را افزایش داده همچنین باعث افزایش بیدردی بعد از عمل می گردد، ولی بر میزان بلوک حرکتی و شیوع عوارض تاثیری ندارد.
    کلیدواژگان: ضددرد، بوپیواکائین، فنتانیل، سولفات منیزیوم، بی حسی نخاعی، جراحی اندام تحتانی
  • فرامرز مصفا، علی اکبر اسماعیلی جاه، سید حسن خوشنویس صفحات 53-57
    زمینه و هدف
    باتوجه به درد شدید بیماران دچار شکستگی تنه استخوان فمور هنگام وضعیت گرفتن برای بیحسی داخل نخاعی، بر آن شدیم تا با مقایسه دو روش بی دردی بلوک فاشیا ایلیاکا و تزریق وریدی فنتانیل،بهترین روش برای کاهش درد در این بیماران را پیدا کنیم.
    روش مطالعه
    دراین مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی مقطعی یکسویهکور 1 انجام شد، 20 بیمار چار1 وارد مطالعه شده و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفری ASA شکستگی تنه استخوان فمور، و طبقه بندی 1 و بررسی شدند و (VAS) تقسیم شدند. بیماران قبل از انجام بیحسی داخل نخاعی از نظر معیار بصری سنجش درد 1 میکروگرم/کیلوگرم فنتانیل به صورت وریدی و بیدردی، میزان درد بیماران / سپس در گروه اول پس از دریافت 5 اولیه 20 میلیلیتر محلول لیدوکائین VAS دوباره ارزیابی شد. در گروه دوم پس از ثبت داده های VAS با استفاده از بعد از بیدردی بررسی و ثبت ردید. دو گروه پس از بی دردی و VAS %2 به روش بلوک فاشیا ایلیاکا تزریق شد و گرفتن وضعیت تحت بیحسی داخل نخاعی قرار گرفتند و کیفیت وضعیت بیماران از نظر متخصص بیهوشی مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    این مطالعه نشان داد، مدت زمان لازم برای گرفتن وضعیت مناسب برای بیحسی داخل نخاعی ر گروه بلوک فاشیا ایلیاکا، کمتر از گروه فنتانیل است. از نظر کیفیت وضعیت گرفتن بیمار از نظر متخصص بیهوشی گروه بلوک فاشیا ایلیاکا نمره بهتری کسب کردند از نظر میزان بی دردی نیز گروه بلوک فاشی ا ایلیاکا، بی دردی. (0/ کمتر از 05 p) بهتری ایجاد کرد. کلیه موارد فوق از نظر آماری معنی دار بود
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد روش بلوک فاشیا ایلیاکا یک روش بیدردی ساده، موثر و بی خطر و قابل اجرا در کلیه مراحل از زمان شروع حادثه است، با این وصف انجام مطالعات کاملتر برای شکستگی سایر قسمتهای فمور، و با تعداد نمونه بیشتر توصیه میشود.
    کلیدواژگان: درد، بیهوشی، بلوک فاشیا ایلیاکا، فنتانیل، وضعیت طاقباز، شکستگی فمور
  • سعیدرضا انتظاری، فرناد ایمانی، علی خطیبی، آزاده رضایی صفحات 59-64
    زمینه و هدف
    پرهگابالین یک داروی ساختنی مشابه از گاما آمینو بوتیریک اسید است که علاوه بر اثر ضد تشنجی، تاثیر بسزایی هم در کنترل دردهای مزمن نوروپاتیک دارد. اما مطالعات اندکی در مورد تاثیر آن در کنترل درد حاد پس از عمل وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تجویز پیش داروی پرهگابالین خوراکی در کنترل درد و میزان مصرف مخدر پس از جراحی هیسترکتومی شکمی میباشد.
    روش مطالعه
    در این مطالعه که یک کارآزمایی بالینی دوسویهکور است، تعداد 60 بیمار کاندید عمل هیسترکتومی شکمی به طور تصادفی به یکی از دو گروه دریافت کننده پرهگابالین 300 میلیگرم یا دارونما که یک ساعت قبل از شروع عمل تجویز میشد قرار گرفتند. سپس طی مدت 24 ساعت پس از عمل نمره درد بیماران و نمره آرامبخشی هر 4 ساعت اندازهگیری و میزان مخدر مورد نیاز جهت کنترل درد و میزان تهوع و استفراغ و سرگیجه ثبت شد.
    یافته ها
    مشخصات دموگرافیک در دو گروه تفاوت معنی داری با هم نداشت. نمره درد در ساعات 12 20 و 24 پس از عمل به طور معنی داری در گروه پرهگابالین کمتر بود. میزان مخدر مصرف شده جهت 0) میزان / کمتر از 0001 p). کنترل درد در گروه پرهگابالین به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود ولی میزان تهوع و (p = 0/ آرامبخشی و نیز بروز سرگیجه در گروه پرهگابالین بیشتر از دارونما بود (03 استفراغ در دو گروه تفاوتی نداشت.
    نتیجه گیری
    تجویز پرهگابالین با مقدار 300 میلیگرم قبل از عمل می تواند باعث کاهش درد و بی قراری و نیز کاهش نیاز به مخدر پس از عمل شود هر چند عوارضی مانند سرگیجه در گروه پره گابالین افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: پره گابالین، هیسترکتومی شکمی، نمره درد
|
  • Valiollah Hassani, Zahra Taghipour, Anvari, Nazanin Mirabi, Atousa Deljo Pages 1-8
    Background And Aims
    To compare intubating conditions and cardiovascular changes follow nduction of anesthesia and tracheal intubation in patients receiving either lidocaine-remifentanilpropofol or lidocaine-remifentanil-sevoflurane prior to induction. Methods and materials: In a randomized، double-blind study 75 healthy children patients were assigned to one of two groups: lidocaine 1. 5 mg·kg-1، remifentanil 2 μg·kg-1 and propofol 2 mg·kg-1 (Group P) or lidocaine 1. 5 mg·kg-1، remifentanil 2 μg·kg-1 and sevoflurane (Group S). Then laryngoscopy and tracheal intubation were attempted at BIS 40-50. Intubating conditions were assessed as excellent، good or poor on the basis of ease of ventilation، position of the vocal cords، and patient''s response to intubation and slow inflation of the tracheal cuff. The mean arterial pressure (MAP) and heart rate (HR) were measured before anesthetic agent administration، immediately after tracheal intubation، and five minutes after intubation.
    Results
    Excellent intubating conditions were obtained in 76% of Group P patients and 84% of Group S patients and were not significantly different between the two groups (p<0. 356). Cardiovascular changes following induction of anesthesia and tracheal intubation were not significantly different between the two groups.
    Conclusion
    Lidocaine-remifentanil-sevoflurane is similar and safe like lidocaine-mifentanilpropofolfor tracheal intubation without muscle relaxants in children.
    Keywords: Propofol, sevoflurane, BIS
  • Shideh Marzban, Sudabe Hadadi Pages 9-16
    Background And Aims
    Ketamine efficacy as an analgesic adjuvant has been studied in several clinical settings with conflicting results. Sore throat and pain after swallowing following tonsillectomy is significant. The aim of this study was to investigate the effect of low dose ketamine on sore throat (pain) after tonsillectomy.
    Materials And Methods
    In this double blind clinical trial، fifty children were، divided into two equal groups of Ketamine and control. The subjects aged 4-14 years old and physical ASA class I-II were randomized to receive pemedication with either ketamine 0. lmg/kg I. V. or placebo، 5 minutes before induction of a standard general anesthesia.
    Results
    The ketamine group showed significantly lower pain scores with less total pethidine consumption (P<0. 005) during 6h after surgery. The mean pain score in ketamine group was 1. 32±1. 02 and in control group was 2. 4±1. 25. There were no differences in the incidence of vomiting between the groups.
    Conclusion
    Premedication with a small dose of ketamine reduces pain after tonsillectomy in children who received an analgesic regimen combined with an opioid.
    Keywords: Ketamine, sore throat, tonsillectomy
  • Ali Yeganeh, Faranak Olamaiyan, Mehdi Moghtadai, Gholam, Reza Shah, Hoseini Pages 17-24
    Background And Aims
    Plantar calcaneal spurs are common; however their pathophysiology is poorly understood. This study aimed to evaluate the outcome of corticosteroid injection and ultrasound usage. Methods and materials: We chose124 subjects، divided into two groups. One treated by corton and the other received ultrasound waves. Pain levels after treatment were compared between these two groups.
    Results
    We had no significant differences between pain level of these two group but detected major differences among before and after position. BMI more than 30 also could increase pain level.
    Conclusion
    Both of the methods could be used as non surgical treatments. But more study needed to evaluate more about these methods.
    Keywords: Heel pain, heel spure, ultrasound waves
  • Gholam, Reza Movassaghi, Mahmoud, Reza Mohaghegh, Dolat, Abadi, Gholam, Hossainshirkhani Pages 25-32
    Background And Aims
    Percutaneus nephrolithotrips is commonly used for the removal of stones. This procedure can be performed under general or spinal anesthesia. In this study we evaluated amount of Bleeding and transfusion needs between two mentioned anesthesia routes. Methods and materials: A total of 80 ASA I-II patients undergoing PCNL were randomly llocated to receive spinal anesthesia (3 ml bupivacain % 0. 5) or general anesthesia which was induced with Thiopentone and maintained with propofol. Estimated blood loss and transfusion rates، postoperative pain (scored from 0 to 10 on a visual analog scale)، in two groups were recorded separately then collected data were analyzed by SPSS13 software.
    Results
    Mean blood loss was 262±113. 8 ml & 148. 1±55. 8 ml in general & spinal group، respectively. There is meaningful difference between two groups (p<0. 001). Rate of transfusion was 7. 5 % in general group & no one in spinal group. The spinal group had better patient satisfaction and lower pain scores (p<0. 001). Post operative pain after 1 hr (VAS) was 4. 2± 1. 0. 1 & 2. 3± 0. 9 in general group & in spinal group respectively.
    Conclusion
    Spinal anesthesia decreased blood loss versus general anesthesia up to 50%، and had less postoperative pain score and is an attractive alternative to general anesthesia in these patients
    Keywords: PCNL, spinal anesthesia, blood loss, ransfusion, general anesthesia
  • Mehdi Fathi, Farnad Imani, Vahid Goudarzi, Marjan Judi Pages 33-42
    Background And Aims
    Spinal anesthesia induced hypotension is common and it could be serious and life threatening. Occasionally many types of solutions use for prevention. We compared ringer lacatated (RL) vs Hetastarch (HS) about cardiac output reductions. Methods and materials: This is a randomized clinical trial which has done on 60 lower extremity orthopedic patients who went under surgery whereas spinal anesthesia has done for them. We used from electrovelosimetery for our evaluations.
    Results
    Base line heart rate، systolic and diastolic blood pressure and cardiac output were similar in both groups. whereas they were apparently reduced in ringer lactated group.
    Conclusion
    This study showed effectiveness of hetastarch 6% in preventing of hemodynamic parameters changes in patients undergoing spinal anesthesia in comparison with ringer lactated solutions.
    Keywords: Ringer lacatated solutions, hetastarch solutions, spinal anesthesia
  • Mahmoud, Reza Alebouyeh, Farnad Imani, Saeid, Reza Entazary, Tiam Yusefvand, Mansuri, Poupak Rahimzaheh Pages 43-51
    Background And Aim
    In recent years spinal anesthesia using a local anesthetic in combination with an opioid has gained popularity for lower limb operations due to the high success rate and patient satisfaction، and the decreased resource utilization compared with general anesthesia. In experimental studies، intrathecal administration of magnesium sulphate (MgSO4) significantly potentiated antinociception during spinal anesthesia; however available data are scarce. This study aimed at evaluating the effect of adding MgSO4 to bupivacaine and fentanyl for spinal anesthesia in lower limb orthopaedic surgeries. Methods & materials: In this double-blind randomized clinical trial، 100 candidates of spinal anesthesia for lower limp orthopaedic surgeries (ASA class I-II) were recruited in Hazrat Rasoul Akram Medical Complrx in a 10-month period. They randomized in two equal age- and sex-matched groups receiving 1. 0 ml of preservative-free 0. 9% sodium chloride (group S) or 50 mg of MgSO4 5% (1. 0 ml) (group M) following 12. 5 mg of bupivacaine 0. 5% plus 25 μg of fentanyl intrathecally. Date were collected regarding the time to reach the highest level of sensory blockade، time to L2 regression، times to reach the highest level of motor blockade and its full regression، time to consumption the first dose of postoperative analgesic and complications.
    Results
    Median time to reach the highest level of sensory blockade was significantly higher in the S group (16 vs. 14. 5 min; p=0. 02). Median time to L2 regression (243 vs. 207 min; p<0. 001)، as well as the median time to consumption the first dose of postoperative analgesic (345 vs. 232 min; p<0. 001) were significantly higher in the M group. Median times to reach the highest level of motor blockade and its full regression were comparable between the two groups. Hypotension and bradycardia were recorded in 20% and 10% of the patients in group M and 30% and 14% of patients n group S، respectively (p=0. 35).
    Conclusion
    Intrathecal MgSO4 along with the spinal anesthesia with bupivacaine and fentanyl in lower limb orthopaedic surgeries hasten the sensory blockade and prolongs the period of anesthesia without additional side effects or influence on the motor blockade.
    Keywords: Analgesic, bupivacaine, fentanyl, magnesium sulphate, spinal anesthesia, lower limb surgery
  • Faramarz Mosaffa, Ali, Akbar Esmailijah, Seyyed, Hassan Khoshnevis Pages 53-57
    Background And Aims
    The patients with fractures of femoral shafts have severe and vigorous pain which limit their lateral positioning to perform spinal anesthesia. To detect an appropriate resolve for decreasing their pain، we decided to compare facia iliaca block and iv fentanyl injection.
    Materials And Method
    This study was performed as a randomized single blind sequential clinical trial. Prior to spinal anesthesia، pain score evaluated through visual analogue scale (VAS) [from 0 to 10] after that، patients randomly divided in to two groups، 10 members in each group. In the first group patients received 1. 5 mg/kg fentanyl intravenously. Once their condition was suitable to achieve the position، VAS again assessed. In second group after facia iliaca block (20ml lidocaine 2%) VAS evaluated، and then the patients positioned laterally to perform spinal anesthesia.
    Results
    This study showed that the time for painless lateral positioning in group fascia iliaca block was shorter than group iv fentanyl. VAS score for fascia iliaca block group was lower than iv fentanyl group. The entire information mentioned earlier was analytically significant (P<0. 05) and showed satisfactory consequences.
    Conclusion
    In respect to this study، fascia iliaca block is reliable and safe and it is feasible to perform in all stages of accidents.
    Keywords: Pain, anesthesia, fascia iliaca block, supine position, fentanyl, femoral fracture
  • Saeid, Reza Entezary, Farnad Imani, Ali Khatibi, Azadeh Rezaei Pages 59-64
    Background And Aims
    Although pregabalin is primarily an anticonvulsive drug and is also ffective on chronic neuropathic pain، there are limited data regarding its effect on acute pain. In this study we assessed the analgesic effect of pregabalin on acute post operative pain used as preemptive analgesia in comparison to placebo and compared pain intensity and opium requirements among placebo and pregabalin group. Methods and materials: 60 females who scheduled for TAH in Rasoul -Akram hospital were chosen، aged between 30-70، and weighted between 60 - 80 kg. Thirty had taken oral pregabalin (300) mg one hour pre surgical procedure، the others received placebo. Pain level and doses of opioid substance were compared between two groups at 4، 8، 12، 16، 20 and 24 hours after surgery. Agitation status، nausea، vomiting and dizziness were also recorded and compared.
    Results
    Pain level at 12، 20، 24 hours were significantly lower in the pregabalin group. Meperidin needed dosage and agitation level was reduced in the pregabalin group (p < 0. 0001). Nausea and vomiting had no difference between two groups. Dizziness was higher in pregabalin group (p = 0. 03).
    Conclusion
    Pregabalin as a preemptive drug before surgery can reduce postoperative pain and agitation. However can increase some complications like dizziness.
    Keywords: Pregabalin, pain score, abdominal hysterectomy