فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 22 (تابستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/06/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • عبدالعلی آلبویه لنگرودی، حشمت الله زارعی کفایت صفحات 1-22
    تصویر شعری، یکی از عناصر زیبایی شناختی شعر است که از دیرباز مورد توجه ناقدان بوده است. محمد رضا شفیعی کدکنی و جابر عصفور از جمله ناقدان معاصر ایران و مصر هستند که با نگاهی نو به این مسئله پرداخته اند. این جستار می کوشد تا با شیوه توصیفی - تحلیلی و در چارچوب دو کتاب صور خیال در شعر فارسی از محمد رضا شفیعی کدکنی و الصوره الفنیه فی التراث النقدی والبلاغی عند العرباز جابر عصفور، به بررسی و تحلیل دیدگاه های نقدی این دو ناقد در خصوص تصویر شعری بپردازد. یافته های پژوهش، نشان می دهد که دیدگاه های شفیعی کدکنی در خصوص عناصر تشکیل دهنده تصویر شعری، کامل تر از دیدگاه های عصفور است؛ اما هر دو ناقد، تعریف مشترک و مفهوم یکسانی از تصویر ارائه دادند و از میان اجزای تصویر شعری بیشتر به مبحث تشبیه و استعاره پرداخته اند. هر دو ناقد معتقدند که تصویر باید با دیگر اجزای شعر، چون معنی، عاطفه و موسیقی پیوند داشته باشد. دیدگاه های نقدی جابر عصفور در مبحث کارکرد تصویر شعری، کامل تر از دیدگاه های شفیعی کدکنی است؛ چراکه کارکردهای بسیار و مهمی چون شرح و توضیح، اقناع مخاطب، مبالغه در معنی و تحسین و تقبیح را برای تصویر شعری برمی شمرد. از سوی دیگر، دیدگاه های نقدی شفیعی کدکنی، الهام گرفته از آراء عبدالقاهر جرجانی است، اما دیدگاه های عصفور، ریشه در دیدگاه های ناقدان پیشین چون جاحظ، عبدالقاهر جرجانی و حازم قرطاجنی دارد.
    کلیدواژگان: شعر، تصویر شعری، نقد ادبی، محمد رضا شفیعی کدکنی، جابر عصفور
  • رسول رسولی پور، محمد روشن، شاپور نیک اندام صفحات 23-47
    یکی از مباحث مهم ادبیات معاصر، توجه به زن و جایگاه وی در خانواده و به تبع آن اجتماع است. با توجه به اینکه امروزه مکتب های فمینیستی به بهانه دفاع از حقوق زنان، ازدواج را یک معضل بزرگ اجتماعی در برابر ارزش گذاری زن می دانند؛ این مقاله در پی آن است تا با نگاه به نقش زن در جایگاه همسر و حضور وی در شعر معاصر فارسی و عربی، به ارزش شناسی جایگاه همسر (زن) در خانواده و جامعه از منظر ادبیات بپردازد و با بهره گرفتن از تفکر اسلامی ارائه شده از ازدواج، با دیدی واقع بینانه به نقد آراء فمینیستی دوبوار که برخاسته از تفکر اگزیستانسیالیسم الحادی سارتر است، بپردازد. این مقاله نشان خواهد داد که شاعران معاصر فارسی و عربی، با نگاهی ارزشی به همسران خود، به ذکر نام آن ها در اشعارشان پرداخته و فضای خانه را با حضورشان لبریز از همدلی و عشق توصیف نموده و در فراق آن ها نیز مرثیه سرایی کرده اند. هدف اصلی این مقاله، پاسخ به این پرسش است که: در شعر معاصر عربی و فارسی، چگونه تصویری از همسر (زوجه) ارائه شده است؟
    کلیدواژگان: شعر معاصر فارسی، شعر معاصر عربی، فمینیست اگزیستانسیالیسم، خانواده، همسر (زوجه)
  • روح الله روزبه، علیرضا انوشیروانی صفحات 49-69
    گستره مقاله حاضر، بررسی تفسیر خاص استیو بارون از کتاب هزار و یک شب در شکل بازآفرینی آن در فیلم هزار و یک شب است. مسئله تحقیق این است که فیلم هزار و یک شب، چقدر به متن هزار و یک شب نزدیک و چقدر از آن فاصله گرفته و آیا امکان افزودن تفاسیر جدید به متن هزار و یک شب را دارد؟ هدف از این مقاله، اثبات این نکته است که بازآفرینی، اخذ است ولی گرته برداری نیست، بلکه یک اثر فرهمند فرهنگی تازه است که دارای شان و شوکت هنری خاص خود است. در این مقاله، فیلم هزار و یک شب، ساخت سال 2000 م، به کارگردانی بارون با متن عربی و فارسی هزار و یک شب انطباق داده شده است. نتیجه انطباق فیلم با متن این بود که بارون، هزار و یک شب را ملک کلک خویش ساخته و تغییراتی را در آن ایجاد کرده است و به طبع خویش، جهان بینی خود را بر فیلم هزار و یک شب سوار کرده و از متن فاصله گرفته و به بازنمایی شرق پرداخته است. روش تحقیق این مقاله، با استناد به نظریه اقتباس ادبی لیندا هاچن می باشد که قائل به اصالت اقتباس است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، مطالعات بینارشته ای، بازآفرینی، هزار و یک شب، ترجمه برتون
  • محمد شیخ، رضا رضایی، طیبه فرهادی صفحات 71-88
    نزار قبانی و فروغ فرخزاد از شاعران برجسته و معاصر ادبیات عربی و فارسی هستند که تحولات فکری و شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه باعث شده تا از مکتب رمانتیسم، روی گردان و به مکتب سمبلیسم اجتماعی نزدیک شوند. قبانی در شعر «بانتظار غودو» و فرخزاد در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» تحت تاثیر نمایشنامه معروف ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی، به مفهوم منجی پرداخته اند. در این جستار، بر آنیم تا با توجه به اهمیت این دو شاعر در ادبیات معاصر عربی و فارسی و ارزش و اعتبار ادبیات تطبیقی در نقد نوین، با نگاهی مقایسه ای و به شیوه تحلیلی - تطبیقی، به شباهت های این دو اثر بپردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ نزار و فروغ با دیدی مشابه به این موضوع پرداخته اند. شیوه بیان، نمادپردازی ها و تصاویر شعری در شعر دو شاعر به یکدیگر نزدیک است، همچنین امید به زندگی و ظهور منجی حیات بخش در شعر فروغ تجلی بیشتری یافته است. طولانی بودن دوره انتظار منجر به توسل به واسطه گردیده و واقعیت وجودی منجی، فوق العاده و ماورایی بودن او را در نگرش هر دو شاعر تثبیت کرده است. می توان گفت میزان تاثیر نزار قبانی از ساموئل بکت فقط در حیطه اخذ و اقتباس لفظ است. این میزان، در فروغ فرخزاد از آن هم کمتر است. مشابهت های محتوایی، بیش از آنکه متاثر از ساموئل بکت باشد، با نگرش های عقیدتی و فکری خودشان هم خوانی دارد.
    کلیدواژگان: منجی، نزار قبانی، فروغ فرخزاد، ساموئل بکت، ادبیات تطبیقی
  • محمدرضا شیرخانی، فرشته آهیخته، طاهره آهیخته صفحات 89-114
    زن در اجتماع و فرهنگ ملت های گوناگون، در تمامی ادوار، جایگاه و موقعیت خاص خود را داشته است؛ او در تاریخ ایران باستان که با تمدن و فرهنگ اعراب سامی نژاد میان رودان، هم زمان بود و به تبع آن اعراب جاهلی بادیه نشین؛ از جمله اعراب شبه جزیزه عربستان، عراق، سوریه و… حضوری چشم گیر دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینه جایگاه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی این نوع بشر، دارای تفاوت ها و شباهت های آشکار بوده اند. این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی و تبیین جایگاه اجتماعی زنان در میان این دو قوم بر اساس منابع تاریخی، ادبی، تعلیمی، اساطیری و… و مقایسه و تطبیق اشتراکات و تفاوت های ایشان در ساختار طبقاتی جامعه می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، زن در دوره های مختلف ایران باستان، بر مبنای متون کهن مکتوب و غیر مکتوب ایشان اعم از داستان ها، حکایات، اساطیر و نوشته های دینی و تعلیمی تا سنگ نوشته های منقوش قدیمی، در تمامی طبقات گوناگون چه اشراف زاده و چه غیر اشراف زاده، چه آزاده و چه غیر آزاده، دارای حقوق و مزایای مناسب و متناسب با جایگاه اجتماعی خویش بوده است؛ اما در مقابل، اگر امتیازات زنان انگشت شمار اشرافی اعراب را به خاطر شرایط برتر اجتماعی بر یک سو نهیم، باید اذعان داشت که در میان این اقوام، رفتار و جایگاه مناسبی در شان شخصیت زن، دیده نشده است.
    کلیدواژگان: ایران باستان، اعراب جاهلی، زن، جایگاه اجتماعی، ادبیات تطبیقی
  • کلثوم صدیقی، فرزانه زارعی صفحات 115-138
    سیاوش و سودابه، جفت گیاهی اسطوره ایرانی مرگ و باززایی دوباره هستند که در سیر گریزناپذیر اساطیر کهن، سرنوشتی همچون جفت گیاهی اسطوره مرگ و باززایی بین النهرین برایشان رقم خورده است. بر بنیاد پژوهش های نگارندگان، در تصاویر پیوندخورده با این دو جفت گیاهی، ایزدبانوان آب، سبب مرگ ایزدان گیاهی و هبوط آنان به جهان فرودین مرگ می شوند. در این جستار، نگارندگان کوشیده اند تا با شیوه نقد اسطوره گرا به خوانش و تفسیر تطبیقی اساطیر یادشده و بررسی خاستگاه ظهور این جفت گیاهی در دو تمدن ایران و بین النهرین بپردازند. در راستای نیل بدین مقصود، به حضور گسترده این اساطیر، تحلیل مضامین هبوط به عالم فرودین و بن مایه قربانی و رستاخیز در نمونه هایی از شعر و ادب فارسی و عربی اشاره خواهد شد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که از یک سو خاستگاه پدیداری اسطوره در دو تمدن، بر آب در جایگاه بزرگ - مادر سبزینه و گیاه و به عنوان بن مایه زندگانی طبیعت استوار است و از دیگر سوی، بن مایه اسطوره در دو تمدن، دارای خاستگاه آیینی متاثر از شرایط اقلیمی و جغرافیایی متغیر با ریزش های جوی اندک و غلبه خشکسالی است و از همین روست که نمودهای آیینی این اسطوره تا روزگار حاضر نیز همچنان در آیین های آب و تمنای باران قابل بازیابی است و اشعار عامیانه فولکلور و سروده های ناب زبان معیار، این اساطیر را جاودانه ساخته است.
    کلیدواژگان: جفت گیاهی، تمدن ایران، تمدن بین النهرین، آب، روشنایی
  • ناصر قاسمی، بهرعلی رضایی صفحات 139-161
    یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشر، اساطیر و مفاهیم اسطوره ای است که به دلیل ترکیب شدن بن مایه های آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیده ای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهان شمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطوره ها مخصوصا اسطوره های دینی را در اشعار خود به کار برده اند. مفاهیم اساطیر ی به ویژه انبیا و نمادهایی را که می توان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و…، رگه ها ی اصلی اسطوره های این دو شاعر را تشکیل می دهند. دو شاعر در به کارگیری اسطوره ها به شکل چشمگیری از کتاب مقدس متاثر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطوره دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطوره ها تغییراتی اساسی داده اند، مانند لعازر و حضرت ایوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریان های اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطوره های دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.
    کلیدواژگان: اسطوره دینی، شعر معاصر، خلیل حاوی، احمد شاملو، ادبیات تطبیقی
  • علی گنجیان خناری، ثریا رحیمی، فاروق نعمتی صفحات 163-188
    لاهوتی و زهاوی، دو تن از شاعران برجسته تاریخ معاصر ایران وعراق، تقریبا در یک دوره زمانی زیسته اند و شرایط حاکم بر سرزمین دو شاعر، بسیار شبیه به هم است. اوضاع سیاسی و اجتماعی مشابهی که بر ایران و عراق در این برهه از تاریخ حکم فرما بود، سبب شده که مضامین سروده های لاهوتی و زهاوی، با وجود عدم ارتباط مستقیم میان دو شاعر، شبیه به هم باشد. هدف این پژوهش، بررسی اشعار لاهوتی و زهاوی در زمینه نقد واعتراض و بیان وجوه تفاوت و تشابه سروده های آن دو در این مجال و در ورای آن، ایجاد پلی میان ادبیات معاصر ایران و عراق است. این جستار، توصیفی - تحلیلی، بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و بر اساس مشابهت های اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران و عراق در دوره مذکور، ضمن بیان این بسترهای مشابه، اشتراکات فکری دو شاعر را در زمینه هایی چون: انتقاد از دستگاه حاکم، اعتراض به حضور استعمارگران، نقد جهل، غفلت، ترس، زبونی ملت و… بررسی می کند و نشان می دهد که زیرساخت های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یکسان، منجر به مشابهت مضمونی سروده های لاهوتی و زهاوی در بیان نقد و اعتراض شده است.
    کلیدواژگان: لاهوتی، زهاوی، انتقاد و اعتراض، ادبیات تطبیقی، شعر معاصر ایران و عراق
  • محمد ابراهیم مالمیر، فرشید وزیله صفحات 189-212
    مقاله حاضر با بررسی مقوله «نهی» و معانی ثانوی آن در بلاغت عربی و فارسی به این حقیقت دست یافته است که نتایج بررسی و حتی گاهی شاهد مثال های بسیاری از آثار تالیف شده در این زمینه تکراری می باشد؛ به گونه ای که پس از جمع بندی و حذف موارد تکراری به این نتیجه می رسیم که معانی ثانوی در کتب بلاغی عربی در 19 عنوان مشترک و در کتب بلاغی فارسی در 16 عنوان مشترک مطرح شده اند و از میان نویسندگان معاصر فارسی، تنها رضانژاد با افزودن 20 عنوان دیگر به عناوین پیشینیان توانسته است تعداد معانی ثانوی نهی را به 36 عنوان (با حذف عناوین مشابه و تکراری، 33 عنوان) افزایش دهد. این در حالی است که در دید نخست، می توان با لحاظ نمودن دسته بندی موضوعی، معانی ثانوی مورد اشاره این آثار را به سه موضوع نهی ارشادی، نهی تحذیری و نهی دعایی دسته بندی کرد و سپس با دقت بیشتر می توان به تعداد این عناوین و معانی افزود و در نهایت، ضمن رعایت اسلوب عنوان گذاری علمی و با مسمی به ارائه عنوان های جدید و تعریف آن ها پرداخت.
    کلیدواژگان: بلاغت، معانی، طلب، معانی ثانوی، نهی، تحذیر، زیبایی شناسی
  • توران محمدی، مریم خلیلی جهانتیغ، محمد بارانی صفحات 213-233
    صورت و صورتگری، عرصه اصلی آفرینش گری هنری و لذات ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمیتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تاکید بر اهمیت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجه به ذهن خلاق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمیت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب: پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلقات آن آمده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، متناقض نمایی، مشفق کاشانی، محمود درویش، شعر معاصر فارسی و عربی
  • هادی نظری منظم، فرشته آذرنیا صفحات 235-250
    طنز سخنی است اعتراض آمیز، لطیف و نیشخندانگیز که هدفش انتقاد و اصلاح جامعه است و از دیرباز در ادبیات تمامی ملت ها وجود داشته است. جاحظ نخستین طنزپرداز بنام در ادبیات عربی است؛ چنانکه عبید زاکانی نیز پدر طنز فارسی است. آنچه موجب روی آوردن این دو ادیب به ادبیات طنز شد شرایط حاکم بر جامعه ایشان بود؛ از این رو، طنز در ادبیات این دو، طنزی اجتماعی و گاه سیاسی است و درصدد اصلاح و تربیت است. پژوهش حاضر بر آن است تا در چشم اندازی تطبیقی و با روش توصیفی – تحلیلی، همگونی ها و ناهمگونی های طنز اجتماعی را در ادبیات این دو ادیب ایرانی و عرب مورد بررسی قرار دهد. آنچه جاحظ و عبید را به هم شبیه می کند، طرز نگاه آن دو به جامعه عصر خویش و گرایش به بیان طنزگونه و غیر صریح به منظور انتقاد از تناقضات موجود است؛ تناقض بین آنچه هست و آنچه باید باشد.
    کلیدواژگان: ادبیات عربی، ادبیات فارسی، ادبیات تطبیقی، طنز، جاحظ، عبید زاکانی
  • خلیل پروینی صفحات 251-273
    در دهه هفتاد هجری شمسی در گروه های زبان و ادبیات عربی از طرف کمیته برنامه ریزی وزارت علوم، دو واحد درس به نام ادبیات تطبیقی در دوره کارشناسی –به جای دوره ارشد و دکترا- گذاشته می شود، در چنین احوالی بنده اقدام به تالیف کتابی می کنم به نام الادب المقارن (دراسات نظریه وتطبیقیه) تا علاوه بر نیاز دانشجویان، نیاز برخی از استادان و همکاران جوان کشور را پاسخ دهم این کتاب که حاصل مطالعه دقیق و به اصطلاح شیره کشی ده ها منبع معتبر در حوزه ادبیات تطبیقی است از اول این هدف را دنبال می کرد تا این علم را به طور روشمند، علمی، با رعایت شکل گیری تدریجی آن در بستر تاریخ، با ملاحظه رویکردهای مختلف آن و با زبانی ساده و روان و با لحاظ کردن نیازهای بومی دانشجویان و استادان جوان در دو حوزه نظری و تطبیقی معرفی کند تا با مطالعه آن در طول یک ترم علاوه بر معلومات لازم، افق های جدید و فراوان فراروی آن ها گشوده شود و بتوانند در آینده درباره آن ها به تحقیق بپردازند. اینک این کتاب، توسط دو تن از استادان محترم جوان به نام های محمود حیدری از دانشگاه یاسوج و فرهاد رجبی از دانشگاه گیلان مورد نقد و ارزیابی واقع می شود، مولف کتاب پس از مطالعه دقیق آن نقدها و تشکر از ناقدان محترم هم به لحاظ اشاره آن ها به برخی وجوه مثبت آن وهم از باب طوبی لمن اهدی الی عیوبی، با در نظر گرفتن اهداف یادشده برای تالیف این کتاب، به جز برخی موارد شکلی و صوری و استحسانی، تقریبا هیچ یک از نقدهای محتوایی و رویکردی را قبول نداشته و بر این عدم قبول خود اقامه حجت و برهان می کند و اتهاماتی مانند عدم برخورداری از نظم منطقی و انسجام مطالب، جنگ با فرهنگ و تمدن غربی، عدم رعایت بی طرفی علمی، عدم رعایت سرفصل مصوب وزارت علوم، بی حد و مرز دانستن نظریه ادبیات تطبیقی اسلامی مطرح شده در این کتاب و برخی اتهامات دیگر را، با رعایت انصاف و به کارگیری شیوه جدال احسن پاسخ می دهد و ناقدان محترم را به مطالعه دقیق تر کتاب اولا و به مطالعه بیشتر در باب ادبیات تطبیقی ثانیا و در نظر گرفتن همه جوانب امر ثالثا سفارش می کند.
    کلیدواژگان: نقد النقد، الادب المقارن، دراسات نظریه وتطبیقیه، خلیل پروینی، محمود حیدری، فرهاد رجبی