فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی - پیاپی 29 (بهار 1397)

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 29 (بهار 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/03/11
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقاله پژوهشی
  • محمد بستان، احمدرضا حیدریان شهری*، صدیقی کلثوم، سید حسین سیدی صفحات 1-18
    احمد مطر، از شاعران معاصر عراقی و نصرالله مردانی، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی است. این دو شاعر با توجه به شرایط خفقان آور و نابسامان جامعه، حزن و اندوه مردم را با بیان خویش به تصویر کشیده اند؛ مطر، با رعایت جانب ادب، توانسته حقایق تلخ روزگار خویش را آشکارتر سازد و برخلاف مردانی، شعر خود را تنها برای مبارزه با حکومت به کار گیرد و حس مخالفت مردم ضد اوضاع نابسامان را بیشتر برانگیزد. مردانی نیز توانسته با نوآوری های خود، افق های تازه ای را پیش روی شاعران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بگشاید و سروده های پایداری او مورد توجه همگان قرار گیرد. این پژوهش بر بنیان مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی و با تکیه بر دیوان های دو شاعر به بررسی و تحلیل اشعار حزن آلود آنان همت گماشته است. نگارندگان در این پژوهش بر آن بوده‏اند تا مفهوم حزن را در اشعار مطر و مردانی که تصویرگر چهره خونین و ویران میهن این دو شاعر در بحبوحه جنگ و هجوم متجاوزان است، مورد بررسی قرار دهند. نتایج پژوهش، حاکی از این است که دو شاعر در توصیف حزن و اندوه ناشی از ستم دشمنان بیدادگر خویش توفیق یافته‏اند و به نیکی تصویر مظلومیت میهن خویش را در مقابل متجاوز پدیدار ساخته اند؛ نگارندگان در بخش پایانی جستار حاضر کوشیده‏اند تا مشابهت ها و تفاوت های اشعار حزن آلود دو شاعر را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، حزن، نصرالله مردانی، احمد مطر، شعر پایداری
  • مینا پیرزادنیا *، محمد تقی جهانی، زهره نورمحمد نهال صفحات 19-38
    رمانتیسم، جنبشی ادبی است که در اواخر قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. این مکتب، در میان سرزمین های عربی بعد از وقوع فاجعه فلسطین و در ایران در اوایل دوره مشروطه، تغییر یافت و به تدریج، از حالت فردگرایانه به سمت اجتماع سوق یافت. از جمله شاعران مصری که هنرمندانه در این وادی گام نهاده اند؛ حلمی سالم است که رمانتیسم وی در کنار عناصر عاشقانه و فردی، بیشتر صبغه اجتماعی و سیاسی دارد؛ از سوی دیگر، این رویکرد، همگام با سرزمین های عربی، در میان شاعران ایران نیز رواج بسیار یافت؛ از جمله شاعران ایرانی که تاثیرات مکتب رمانتیسم جامعه گرا در آثار وی به خوبی مشهود است، عارف قزوینی است. نگارندگان در این جستار، با رهیافتی توصیفی – تحلیلی، به معرفی برخی مولفه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر دو شاعر یادشده پرداخته اند و نتایج پژوهش، بیانگر آن است که از جمله مولفه های رمانتیسم جامعه گرا در شعر این دو؛ احساسات ملی گرایانه، دلتنگی برای روزگاران باشکوه گذشته، ناهنجاری ها و مفاسد اجتماعی و… است و رمانتیسم سالم، بیشتر سیاسی است و وی بیشتر در این اشعارش زبانی نمادگونه دارد؛ در حالی که رمانتیسم عارف بیشتر جنبه انقلابی دارد و با به کارگیری زبانی صریح و عامیانه، اشعار خود را برای همگان قابل فهم می سازد.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، رمانتیسم، جامعه گرایی، حلمی سالم، عارف قزوینی
  • پوریا ترکمانه، ناصر ملکی * صفحات 39-55
    گستره پژوهش حاضر، بررسی و تشریح اهمیت به کارگیری بن مایه یا مضمون، به عنوان روش تحقیق در مطالعات تطبیقی است. هرچند به ظاهر این موضوع شاکله از پیش تعریف شده ای دارد و در نگاه اول سبک و سیاق جدیدی را در مطالعات ادبی تطبیقی فراهم نمی آورد، پژوهش حاضر، به اثبات این موضوع می پردازد که با بررسی مضامین در آثار ادبی (به عنوان یکی از عناصر مهم در مطالعه ادبیات) می توان به نظامی پیچیده و غنی از ارجاعات و مفاهیم دست یافت که در نتیجه سازمان بندی آن ها شرایط مطالعه تطبیقی فراهم می شود. بخش مهمی از این نظام، به بافت فرهنگی و اجتماعی در پس آثار ادبی باز می گردد که منبعی قابل ارجاع و نامحدود از معانی را برای خواننده نکته بین فراهم می سازد. این نکته، فرصت را برای بحث و گفتگو در زمینه چند نکته اساسی در حوزه ادبیات تطبیقی فراهم می آورد و به پرسش هایی از این دست پاسخ می دهد که هدف از انجام یک مطالعه تطبیقی چیست؟ در انجام آن باید چه موضوعات و عناصری را مورد بررسی قرار داد و چه روشی را در پیش گرفت؟ و اینکه نتایج این پژوهش چه کمکی به مطالعات آینده در زمینه های مربوطه می کنند؟ پاسخ به این دسته از پرسش های کلیدی، زمینه یکپارچگی در روش و چارچوب مطالعات ادبی تطبیقی، به ویژه جنبه های فرهنگی آن را، به وجود می آورد؛ همچنین، این مطالعه در پی آن است تا چگونگی استفاده از مضامین به عنوان راهکاری خلاقانه و بنیادی در بحث کاربرد و روش در ادبیات تطبیقی را به بحث و گفت وگو گذارد.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، روش تطبیق، مضمون، بافت فرهنگی
  • احمد رحیم خانی سامانی، محمد حکیم آذر*، مظاهر نیکخواه صفحات 57-82
    ریشه یابی حکایت ها، اندیشه ها و دست مایه های ادبی و زبانی شاعران و نویسندگان، یکی از شاخه های مهم در بررسی های زبانی و ادبی است. این مسئله، زمانی اهمیت بیشتری می یابد که آموزه های یک اثر، به زبانی دیگر ترجمه شود و از طریق ترجمه ای خوب، نه تنها اثر جای خود را در میان فرهنگ و زبان ملتی دیگر باز می کند، بلکه تاثیرات بینامتنی خود را نیز ماندگار می نماید. پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن یک مقابله و تطبیق دقیق متنی میان متن عربی هزارویک شب و ترجمه عربی نصیحه الملوک غزالی که به نام التبر المسبوک فی نصیحه الملوک معروف است، ثابت کند که کتاب التبر المسبوک، ماخذ پنج حکایت از حکایت های هزارویک شب است و با وجود متون گوناگون عربی که به نوعی برخی از آن ها، روایت های دیگری از این پنج حکایت را در خود دارند، گردآورندگان و راویان هزارویک شب، در گزارش این پنج داستان، اساس خود را بر این کتاب نهاده اند. اقتباس راویان هزارویک شب در یکی از حکایت های بررسی شده، اقتباس محتوایی و در چهار حکایت دیگر، اقتباس های صرفی و نحوی و منطبق بر متن عربی التبر المسبوکاست، به گونه ای که میان حجم این حکایت ها در متن هر دو کتاب، تفاوت های زیادی وجود ندارد و نشان می دهد، راویان هزارویک شب، با وجود برخی از این حکایت ها در متون عربی، متن التبر المسبوک را برای اقتباس خود برگزیده اند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، ماخذشناسی، هزارویک شب، الف لیله ولیله، التبر المسبوک فی نصیحه الملوک، نصیحه الملوک، امام محمد غزالی
  • صلاح الدین عبدی*، جواد طالبی صفحات 82-103

    یکی از ویژگی های بارز در آثار نویسندگان رئالیست، پرداختن به عناصر بومی است؛ به گونه ای که خواننده پس از مطالعه آن ها، با انبوهی از ویژگی های اقلیمی و منطقه ای روبه رو می شود که او را هرچه بیشتر با خصوصیات جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زمان و مکانی که داستان در آن روی می دهد آشنا می کند. «نجیب محفوظ» و «احمد محمود» ، دو رمان نویس مشهور رئالیست مصری و ایرانی هستند که به خوبی توانسته اند عناصر بومی و اقلیمی را در آثار خود بازتاب دهند و می توان گفت که این ویژگی در دو رمان «بین القصرین» و «داستان یک شهر» از این دو نویسنده نمود بیشتری یافته است. این وجه مشترک بین دو رمان، موضوع مقاله حاضر است. مهم ترین نتایج به دست آمده بیانگر آن است که وصف طبیعت و کاربرد کلمات و واژه های محلی در هردو رمان وجود دارد و بیشترین بروز آن در رمان محمود در نام های اشخاص و فرهنگ و سنت های آنان است و در رمان محفوظ، بیشترین کاربرد بومی گرایی در اسامی مکان هایی چون مسجد و مدرسه است. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی آمریکایی، به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه های دو رمان، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.

    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، بومی گرایی، بین القصرین، داستان یک شهر، نجیب محفوظ، احمد محمود
  • سهیلا عیدانی*، جواد سعدون زاده صفحات 105-123
    ابن رومی (221-283 ه) ، از سخن سرایان سترگ دوره دوم عباسی و از مفاخر عالم تشیع است که زیبایی و ظرافت چکامه های بلندش، رونق بخش بلاغت ادب عربی است. جلوه های فراوان تاثیرگذاری فرهنگ و ادب ایرانی بر شعر این شاعر سایه افکنده، به طوری که در برخی از سروده های خود، از مظاهر مختلف فرهنگ و تمدن ایرانی تاثیر پذیرفته است. نوشتار حاضر، پژوهشی توصیفی - تحلیلی، با هدف شناسایی زوایای گوناگون فرهنگ و ادب ایرانی در اشعار ابن رومی است که به شیوه ای نظام مند، بررسی جشن ها، آداب و رسوم ایرانی، الفاظ و واژه های فارسی، امثال و حکم، ذکر اسامی شهرها و اماکن ایرانی و… را در دیوان این شاعر به نقد کشیده است. محورهای اساسی این پژوهش که در قلمرو ادبیات تطبیقی و مکتب فرانسه نگاشته شده، عبارتند از: دورنمایی از زندگی علمی و ادبی ابن رومی و نقد، تحلیل و تبیین برخی مضامین و جلوه های فرهنگ و ادب ایرانی در اشعار وی. یافته اساسی پژوهش در این است که ابن رومی، با بینش و آگاهی وسیع از فرهنگ و ادب ایرانی، از مظاهر مختلف آن تاثیر پذیرفته است. در این مقاله، ضمن اثبات تاثیرپذیری ابن رومی از فرهنگ و ادب ایرانی، این نتیجه به دست آمده است که علاقه قلبی وی به سرزمین ایران، او را از توجه به مبادی اسلامی بازنداشته و معرفی فرهنگ سرزمین مادری خویش، ایران، به دیگر ادیبان و مخاطبان عرب، از جمله دغدغه های فکری این شاعر شیعی بوده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، ابن رومی، شعر، فرهنگ ایرانی، زبان عربی
  • نسرین گبانچی *، محمدرضا صالحی مازندرانی صفحات 125-147
    گفتاشنود نمایشی، از عناصر اساسی و تفکیک ناپذیر هنر تئاتر است که دیگر عناصر نمایشی در آن نمود می یابند. تیپ سازی شخصیت ها، کنش ها و کارکردهای نمایشی در سایه گفتگوهای نمایشی معنا و مفهوم می پذیرند؛ به عبارتی، نمایش، بیش از آنکه در گرو نشان دادن حالات افراد و بازنمایی شخصیت ها باشد، سعی در شناسایی آن ها به کمک زبان دارد. سه نمایشنامه «صندلی ها» ، «زاویه» و «یا طالع الشجره» (ای درخت شانس) جزء آثار پرمایه و ماندگار تئاتر پوچی اند که به ترتیب، اوژن یونسکو، غلامحسین ساعدی و توفیق الحکیم در آن ها والاترین شگردهای نمایشی و به ویژه گفتاشنود را به کار برده اند. نگارندگان در این پژوهش، با روشی توصیفی - تحلیلی و با توجه به مفاهیم تئاتر پوچی، به تطبیق رویکردهای زبانی و گفتاشنود نمایشی پرداخته اند. در تحلیل نهایی آشکار شد که هر سه این نمایشنامه نویسان، در کاربرد دامنه های زبانی و معنایی گفتاشنود نمایشی، اشتراکاتی داشتند؛ هرچند شباهت های زبانی «زاویه» اثر ساعدی و «صندلی ها» ی یونسکو بیش از «یا طالع الشجره» توفیق الحکیم نمود یافته است؛ اما هرسه نمایشنامه، از لحاظ دامنه معنایی شباهت بسیاری به هم دارند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، گفتاشنود نمایشی، تحلیل تطبیقی، یونسکو، ساعدی، توفیق الحکیم
  • وحید سبزیان پور *، فریده احمدی صفحات 151-160