فهرست مطالب

کاوش نامه ادبیات تطبیقی
پیاپی 30 (تابستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/06/31
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدنبی احمدی ، انتها فیروزی صفحات 1-23
    رباعیات خیام نیشابوری، یکی از مجموعه های شعری است که در مجامع بین المللی به دلیل روح انتقادی و سنت ستیزی آن، به شهرت فراوانی دست یافته است؛ به گونه ای که کمتر اثر دیگری با این نوع شعری و موضوع آن برابری می کند. صلاح جاهین، شاعر، کاریکاتوریست، هنرمند و روزنامه نگار معاصر مصری، دارای رباعیات در خور توجهی است. در این مقاله برآنیم با بررسی دیوان دو شاعر به اندیشه های مشترک آنها اشاره نماییم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر ادبیات تطبیقی؛ براساس مکتب فرانسوی و با تکیه بر دیوان دو شاعر است.
    فرضیه پژوهش بر این نکته استوار است که چون رباعی یک قالب ایرانی است و از آنجا که بیشترین ترجمه رباعیات خیام در کشور مصر صورت گرفته است، احتمال داده می شود که صلاح جاهین از خیام تاثیر پذیرفته است. هرچند نویسندگان این مقاله معتقدند که این مساله، تاثیرپذیری مطلق نبوده، بلکه در اشعار صلاح، نوعی نوآوری نیز وجود دارد؛ برای نمونه، وی در پایان هر رباعی، واژه «عجبی» را می آورد.
    یافته های پژوهش حاکی از آن است که مضمون ها و رویکردهایی همچون؛ زندگی، مرگ و نیستی، جوانی، معشوق، شراب، فصل بهار، روش فلسفی و بهره گیری از مفاهیم قرآنی، از اندیشه های مشترک خیام و صلاح به شمار می آیند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، شعر عربی و فارسی، قالب رباعی، خیام، صلاح جاهین
  • فریبا اکبرزاده صفحات 25-40
    مفهوم وحدت وجود در تصوف اسلامی، با نام ابن عربی شناخته شده است. چنین مفهومی که بر تعبیرهایی همچون؛ وحدت پروردگار و هستی، خداوند تنها وجود حقیقی جهان، آفرینش سایه ای از آن وجود حقیقی و… استوار است، بازتاب گسترده ای در میان صوفیان وعارفان ایرانی داشته است. شمس مغربی یکی از شاعران و بزرگان تصوف ایرانی است که گرایش فراوانی به شعر و اندیشه ابن عربی، بویژه مفهوم وحدت وجود، داشته است. پوشیدن خرقه معروف صوفیانه بدست شاگردان ابن عربی وترجمه و تفسیر اندیشه های وی، در موضوع وحدت وجود، سبب شده است که او یکی از نخستین وشاید هم شبیه ترین شاعران وصوفیان ایرانی به ابن عربی در زمینه وحدت وجود باشد.
    یافته اساسی این پژوهش میان رشته ای (ادبیات و تصوف) بر این بنیاد است که تحلیل این بخش از شعر صوفیانه ایشان، بدون آگاهی از مبانی تصوف اسلامی در حوزه وحدت وجود، امری دشوار است. از سوی دیگر؛ اهتمام ابن عربی بیشتر به ارائه مبانی نظری وحدت وجود است و تاثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی و تفسیر و تحلیل آراء ایشان، امری مشهود و غیر قابل انکار است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، مطالعات میان رشته ای، تصوف، وحدت وجود، ابن عربی، شمس مغربی
  • علی اصغر روان شاد ، احمد ابراهیمی نیا صفحات 41-68
    احمد شوقی، شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و پروین اعتصامی، بانوی شهیر شعر معاصر فارسی از شاعرانی هستند که با استفاده از ظرفیت تعلیمی شعر، به امر آموزش و تربیت، به ویژه تربیت کودکان و نوجوانان، اقدام کرده و برای این منظور، به سرودن منظومه های تمثیلیروی آورده اند. اهمیت این نوع از قصه ها در سهولت انتقال مفاهیم اخلاقی، تربیتی و اجتماعی به مخاطب است. با توجه به ضرورت و اهمیت بازشناسی این مفاهیم در بررسی های تطبیقی، این پژوهش به دنبال این هدف است که با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی به مقایسه و تحلیل خردورزی که یکی از مهم ترین مضامین در اشعار احمد شوقی و پروین اعتصامی است، بپردازد تا از این طریق، وجوه تشابه و تفاوت اندیشه های دو شاعر را نمایان سازد. یافته های تحقیق، بیانگر این است که شوقی و پروین، خرد را چراغ راهنمای زندگی فرد معرفی می کنند که وی با به کارگیری آن، می تواند موانع و مشکلات را از پیش رو بردارد و با فهم معنای واقعی زندگی، آینده روشنی را برای خود رقم بزند. دو شاعر معتقدند که آنچه موجب غنای عقل و تکامل آن می شود، کسب تجربه است. آن دو، رعایت احتیاط را نشانه خردورزی می دانند و کسی را خردمند به حساب می آورند که همواره جانب احتیاط را نگه دارد. در زمینه تفاوت دیدگاه ها؛ شوقی، رشد مادی و دنیوی را به عنوان یکی از نتایج خردورزی مطرح می ‍ کند و حال آنکه، پروین با صراحت بر رشد و کمال معنوی و روحانی تاکید می کند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، مطالعات میان رشته ای، تصوف، وحدت وجود، ابن عربی، شمس مغربی
  • محسن سیفی ، فاطمه سرپرست صفحات 69-86
    مترجم و شاعر سوری، محمد الفراتی (1880-1978م) «نی نامه» مولوی را به زبان شعر ترجمه نموده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی گاه در فهم، دریافت و انتقال استعاره و کنایه موجود در زبان مولوی موفق نبوده است. لذا این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، سعی دارد به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی استعارات و کنایات موجود در نی نامه، توسط محمد الفراتی بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد با وجود تلاش های مترجم، شکاف معنایی و نارسایی در معادل گزینی در ترجمه وی به چشم می خورد. همچنین روشن می گردد که فهم مقصود اصلی بسته به درک معانی پوشیده واژگان و تعابیر دارد و به دنبال آن برای خواننده روشن می شود که مترجم با مبنا قرار دادن متن مبدا تلاش نموده در نقل معانی امین باشد، اما گاه، وجود مفاهیم کنایی و استعاری وی را از رسیدن به پیام مولوی بازداشته و نتوانسته پی به مقصود شاعر ببرد، در نتیجه ترجمه لفظی را اختیار نموده که معنا و عناصر فرهنگی زبان مبدا در آن نادیده گرفته شده است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، نی نامه، محمد الفراتی، نقد ترجمه، استعاره و کنایه
  • پیمان صالحی ، کلثوم باقری صفحات 87-109
    جنبش فرمالیسم (1920) مغرب زمین، باعث شکل گیری منشور مینی مالیسم، با شعار «کم، زیاد است» در ادبیات گردید و
    نویسندگان از این رویکرد استقبال کردند، چنان که داستان های کودکانه تامر و هدایت متاثر از اصول فرمالیسم است. داستان های تامر شکل دهنده آغاز راه صحیح برای کودکان و نوجوانان و مبلغ ارزش های انسانی است و نیز هدایت در داستان های کودکانه خویش توجه ویژه ای به نکات اخلاقی و تربیتی دارد. این دو نویسنده، گاه فضا را برای بیان ارزش ها آماده می کنند و زمانی نتیجه گیری و درک آن را به مخاطب وامی گذارند. بیشتر داستان های مورد بحث، از طرحی ساده؛ یعنی خرده پیرنگ برخوردارند و زبان آن ها برای همگان قابل فهم است. شخصیت ها در این داستان ها نماینده افکار، رفتار و گفتار جامعه سوری و ایرانی هستند و زمان داستان ها بر گذشته و حال دلالت دارد؛ اما به مکان وقوع حوادث، اشاره ای نشده است و تنوع مکانی نیز در آن ها وجود ندارد. این مقاله، عناصر مینی مالیسم را در داستان های تعلیمی زکریا تامر و صادق هدایت با هدف تبیین مشخصه های مینی مالیسم و انگیزه نویسندگان از توجه به این شگردها در رویکردی توصیفی- تحلیلی وبا تکیه بر مکتب تطبیقی آمریکایی بررسی کرده و نشان داده است که بسیاری از داستان های این دو نویسنده، مشخصه های مینی مالیستی مانند: محدودیت شخصیت ها، گفت وگوی زیاد، جملات کوتاه و… را بازنمایی کرده اند.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، مینی مالیسم، داستان، ادبیات کودک، زکریا تامر، صادق هدایت
  • علی صیادانی صفحات 111-131
    رمانتیسم، مکتبی مبتنی بر تخیل، احساس، یاس، ناامیدی واحساسات فردی است که به ناله های عاشقانه اصالت می بخشد و دارای رویکرد خاصی نسبت به مرگ و مرگ طلبی می باشد. از آنجا که مکتب رمانتیسم در جهان غرب ظهور یافت، مسلما تاثیر آن ابتدا در میان نویسندگان و شعرای غرب و سپس در ایران و جهان عرب متجلی شد. در این میان، افرادی نظیر حسن هنرمندی و حافظ ابراهیم نمایشگر این تاثیرپذیری از مکتب رمانیسم قلمداد می شوند. حافظ ابراهیم، یکی از نمایندگان مکتب کلاسیک است، اما در میان اشعارش قصائدی دیده می شود که در آنها از مفاهیم رمانتیسم مانند طبیعت، حزن و اندوه، عشق، تنهایی… سخن می گوید. زیبایی های طبیعت را به تصویر می کشد و برای تسکین دردهایش به آن پناه می برد. او مرگ را اتفاق شیرین می داند و آن را تنها راه غلبه انسان های شریف بر نیرنگ های روزگار معرفی می کند. از سوی دیگر، حسن هنرمندی به عنوان نماینده رمانتیسم ایران به موضوعاتی؛ نظیر ناامیدی، وحشت، مرگ، ناکامی، عشق و…که همگی از موضوعات اصلی این مکتب می باشند، پرداخته است.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، شعر معاصر عربی و فارسی، رمانتیسم، حسن هنرمندی، حافظ ابراهیم
  • مجاهد غلامی صفحات 133-154
    در گذشته ادبی ایران و عرب، خلاقیت ها و دستاوردهای ادبی ای که اگرچه گونه های نوآوری شعر معاصر در دو زبان فارسی و عربی را نمی توان کاملا زاده و برآمده آن ها دانست، اما به هرحال آن خلاقیت ها و دستاوردها در تکوین این قبیل نوآوری ها بی تاثیر نیز نبوده است. چنانکه دیداری کردن شعر یا آنچه امروزه به شعر کانکریت شناخته می شود، باوجود اینکه بیشتر حاصل برخورد شاعران ایرانی و عرب با ادبیات سده های اخیر اروپا است، اما در گذشته ادبی ایران و عرب، چه در بعد نظری و چه در بعد عملی مورد توجه ادیبان بوده است. این جستار که با روش تحلیل محتوا، با تکیه بر منابع کتابخانه ها و با هدف بررسی تجربه های دیداری گرایی در سنت ادبی ایران و عرب فراهم آمده است، به تبیین این مسئله می پردازد که در ادبیات عرب، از ابتدا گرایش به جنبه های دیداری شعر، به ویژه در حوزه معنایی قابل رصد است. به تدریج و بویژه در شعر اواخر دوره عباسی و شعر اندلس است که شاعران پا را از این فراتر می گذارند و با آمیختن تصویر و شعر، ادبیاتی را می آفرینند که رگه های دیداری گرایی در آن ها کاملا مشهود است. شاعران فارسی زبان، اگرچه به بازی های زبانی و معنایی با شکل واج ها و واژه ها، بسیار تمایل داشتند، اما کمتر گرد شعر دیداری گشته اند. قدیم ترین تجربه های شعر دیداری در ادبیات فارسی را باید در کتاب های بلاغی و ذیل صنعت هایی؛ چون موشح، مشجر، مدور و امثال آن دید.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، شعر عربی و فارسی، شعر دیداری، شعر کانکریت، موشح
  • علی اکبر محسنی، روژین نادری، سمانه نوروزی صفحات 155-180

    دو منظومه روایی «سگ ها و گرگ ها» اخوان ثالث و «الطیور» امل دنقل منظومه هایی تمثیلی هستند؛ تمثیلی از جامعه ای که برخی علی رغم نابسامانی های موجود، سکوت پیشه کرده و برای تکه استخوانی، دم می جنبانند و در عوض آزادگانی هستند که سرما و گرسنگی و آوارگی را تحمل می کنند؛ زیرا به آزادگی ایمان دارند و نمی خواهند زیر یوغ اربابان بروند. اگر در دو قطعه شعری- روایی نامبرده دقیق شویم، می توانیم به کنه این معنی راه یابیم که «اخوان» و «دنقل» در روایت قصه گونه خود، مقصودی فراتر از روایت ساده یک قصه داشته اند. آنها کوشیده اند تا با عناصر قصه و روایت، دریافت خود را از مسائل اجتماعی و سیاسی به صورت نمادین نشان دهند. از دید نشانه شناسی، متن روایی چیزی جز یک نشانه نیست. از این رو، اگر بخواهیم از دید نشانه شناسی نگاه کنیم، می بینیم که روایت های دو شاعر از قصه، مانند زنجیری به هم بافته شده و از طریق راوی به ذهن خواننده منتقل می شود و خواننده بر اساس افق انتظار خاص خویش به تاویل یا تفسیر این رمز ها می پردازد و بدین ترتیب رابطه ای بین شاعر راوی و خواننده روایت شکل می گیرد. عکس العمل خواننده از روایت، زمانی به خوبی شکل می گیرد که به راستی به معناهای رمزی راوی در روایت قصه ها پی برده باشد. لذا نگارندگان مقاله حاضر، با تکیه بر تاریخ سیاسی ایران و مصر در عصر دو شاعر و با رویکردی «نشانه شناسی» به کشف رمزگان های دو قطعه شعری مذکور پرداخته اند.

    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، نشانه شناسی، شعر معاصر، سگ ها و گرگ ها، الطیور