فهرست مطالب

آموزه های فلسفه اسلامی - سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 21، پاییز و زمستان 1396)

نشریه آموزه های فلسفه اسلامی
سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 21، پاییز و زمستان 1396)

  • تاریخ انتشار: 1397/01/20
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علمی پژوهشی
  • عظیمه پورافغان، علیرضا کهنسال، سید مرتضی حسینی شاهرودی صفحه 3
    اهتمام صدرالمتالهین به صفت قیوم پروردگار در مجموع صفات الهی، مسئله ای غیر قابل انکار است. آن سان که وی جمیع معارف ربوبی و مسائل معتبر در علم توحید را منشعب از آن می داند که به همراه اسم حی به عنوان اسم اعظم حق تعالی در برخی از روایات بیان شده است. نوشتار حاضر در صدد تبیین بساطت حقیقی پروردگار بر مبنای قیومیت الهی است. ملاصدرا به کرات، با ترسیم جایگاه صفت قیوم به عنوان مبدا صفات اضافی، آن را واسطه اتصاف ذات به صفات فعلی متاخر از ذات می داند که در نتیجه خللی در بساطت ذات الهی وارد نمی شود. بر اساس مبانی صدرایی، فهم و اثبات مقدمات قاعده بسیط الحقیقه نیز بر پایه قیومیت امکان پذیر است؛ به گونه ای که اثبات بساطت ذات الهی و فهم نحوه کل الاشیاء بودن آن، در پرتو این اسم صورت می پذیرد.
    کلیدواژگان: صفات فعلی، قیوم، بساطت، حکمت متعالیه
  • عبدالحسین خسروپناه، رضا حصاری صفحه 25
    با بررسی رویکرد جوادی آملی و رفیعی قزوینی در خصوص اسفار اربعه، آشکار می گردد که میان این دو دیدگاه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد. جوادی آملی نهایت سفر اول را همگام با حصول مقام ولایت و نهایت سفر سوم را مقارن با حصول مقام خلافت می داند؛ اما در دیدگاه رفیعی قزوینی، حصول مقام ولایت با انتهای سفر سوم همراه است. در دیدگاه وی، نهایت سفر اول ابتدای مقام قلب است و سفر دوم مبدا ظهور روح در اصطلاح عرفاست؛ در حالی که شهود هویت غیبیه و رسیدن به مقام محو و طمس، تناسبی با مرتبه روح را ندارد، بلکه وصول به این امر با مقام خفی و اخفی تطابق دارد. عارفانی چون قیصری و کاشانی میان مراتب ابتدایی و انتهایی ولایت به تفاوت قائل اند، لکن چنین تمایزی در دیدگاه رفیعی قزوینی دیده نمی شود. از منظر وی، سفر اول در محدوده امور عامه و جواهر و اعراض سفر سوم حکما خواهد بود. لکن از منظر جوادی آملی محدوده سفر اول تا اثبات ذات حق تعالی ادامه دارد. علاوه بر شمول جواهر و اعراض در سفر سوم که رفیعی قزوینی به آن معتقد است، نحوه فاعلیت حق تعالی و کیفیت صدور واحد از کثیر در این سفر مورد بحث قرار می گیرد. این گفتار بر آن است که با روش تحلیلی تطبیقی، دیدگاه این دو حکیم متاله را بررسی نماید.
    کلیدواژگان: ولایت، خلافت، روح، امور عامه، فاعلیت حق تعالی
  • محمد خسروی فارسانی، مهدی امام جمعه، علی ارشد ریاحی صفحه 45
    صدرا به عنوان مهم ترین طراح مسئله اصالت وجود یا ماهیت، به نحو مستقل به تعیین محل نزاع اصالت وجود و یا ماهیت نپرداخته است. اما آقاعلی مدرس که مشی صدرایی دارد، با درک این نقیصه در حکمت متعالیه، بحث مستقلی را در این باره مطرح نموده است. در مقابل او، علامه سمنانی با نگاهی متقابل و به نحو مفصل و از جهات مختلف، به تبیین آقاعلی مدرس اشکال کرده و خود ادعایی متفاوت در مسئله ارائه نموده است. در این مقاله، ضمن طرح تقریر مدرس و بررسی آن، نقد سمنانی بر این قول به تفصیل بیان شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. این پژوهش، نو و فاقد سابقه و روش آن، تحلیلی و انتقادی است. این جستار نشان می دهد که اگرچه تحریر مدرس پذیرفته نیست، لکن نقدهای سمنانی به تقریر ایشان در دو مورد پذیرفتنی و در موارد دیگر، غیر قابل قبول و دچار اشکالات جدی است.
    کلیدواژگان: علامه سمنانی، آقاعلی مدرس، اصالت وجود، اصالت ماهیت، مبدا مشتق، مبدا اثر و اثر مبدا
  • حسین غفاری، سید محمد مظفری، عزیزالله فیاض صابری صفحه 67
    با وجود اینکه اصالت وجود از عمده ترین و بنیادی ترین مسائل فلسفی است که در کانون توجه فکری و فلسفی صدرالمتالهین قرار دارد و بسیاری از مسائل مهم فلسفی بر آن استوار است، متاسفانه عدم تفکیک دقیق مسائل هستی شناسی و معرفت شناسی در متون فلسفه اسلامی و حکمت صدرایی، چنان که در ابهام و پیچیدگی بسیاری از مسائل فلسفی تاثیر گذاشته و بر وضوح مقاصد حکمای ما سایه انداخته، بر اصل این مسئله و پیامدها و نتایج آن نیز تاثیر گذاشته است. در این مقال کوشیده ایم ضمن ارائه پیشینه بحث، با تفکیک دو حیث معرفت شناختی و هستی شناختی و با تکیه بر مبانی و عبارات صدرالمتالهین با روش توصیفی تحلیلی این مسئله را مورد واکاوی قرار دهیم و تفسیر صحیح او از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت را از دو جهت هستی شناختی و معرفت شناختی بررسی و کارکرد معرفت شناختی ماهیت را تبیین کنیم.
    کلیدواژگان: اصالت، اعتباریت، ذهنی بودن ماهیت، عینیت، محکی وجود و ماهیت، موجودیت بالذات، موجودیت بالعرض
  • رسول محمدجعفری، وحید داوری چهارده صفحه 93
    خواجه نصیرالدین طوسی از برجسته ترین متکلمان شیعی است که آثار و آرای او همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. خواجه در برخی تصنیفاتش در باب عقیده بداء مطالبی دارد که موضع گیری های متفاوتی را نسبت به او در پی داشته است؛ برخی عالمان مشابه سخنان او را گفته اند، برخی دیگر او را نقد کرده و عده ای نیز در مقام توجیه نظریه خواجه برآمده اند. بررسی ها نشان می دهد که نقد به خواجه وارد بوده و از مطالب وی انکار بداء به دست می آید. با وجود این، برخی متکلمان پیش و پس از خواجه نیز بداء را رد کرده اند و او نظریه جدیدی ارائه نکرده است. به نظر می رسد آنچه خواجه و متکلمانی چون شیخ طوسی و سید مرتضی در مسئله بداء گفته اند، یک دیدگاه شیعی نیست، بلکه تاثیر اندیشه قاضی عبدالجبار معتزلی در دیدگاه شاگردش سید مرتضی است که از ایشان به دیگر متکلمان شیعی سرایت کرده است.
    کلیدواژگان: بداء، خواجه نصیرالدین طوسی، نقد، شیعه، معتزله
  • رضا محمدنژاد، جعفر شانظری صفحه 117
    بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادی محض است و حد وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدار بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تاکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
    کلیدواژگان: برزخ، نفوس، عقول، ابن سینا
  • سید محمدحسین نقیبی، عبدالله نصری صفحه 133
    معاد جسمانی عنصری از منظر ابن سینا و ملاصدرا، دو طلایه دار حکمت اسلامی، با محذوراتی مواجه است. قاضی سعید قمی شاگرد باواسطه صدرالمتالهین و آقاعلی مدرس زنوزی شارح مکتب صدرا می باشد، با وجود این، هر دو دیدگاهی متفاوت از دیدگاه صدرا در باب معاد جسمانی ارائه داده و قائل به حشر ابدان عنصری شده اند. به باور هر دو حکیم، آخرت در نشئه ای متفاوت از نشئه دنیا تحقق می یابد. همچنین تعلق نفس به بدن با مرگ از بین نمی رود، بلکه توجه نفس به بدن حتی بعد از پوسیده شدن بدن و تفرق اجزا وجود دارد و اجزای بدن بعد از مرگ، حرکت و سیر تکاملی خود را ادامه می دهند و نفس در قیامت به بدنی تعلق می گیرد که از همین ماده اجزای بدن دنیوی تشکیل شده است. بعد از تبیین دو دیدگاه مشخص خواهد شد که تبیین آقاعلی مدرس از قوت علمی و استدلالی بیشتری برخوردار است.
    کلیدواژگان: معاد جسمانی، تعلق ایجابی نفس به بدن، قاضی سعید قمی، آقاعلی مدرس