فهرست مطالب

نشریه مطالعات زبان و ادبیات غنایی
پیاپی 15 (تابستان 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/05/15
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علی اصغر باباصفری، حشمت الله انصاری صفحات 7-20
    هجو از فروع ادبیات غنایی به شمار می رود و مانند هر گونه ادبی دیگر دارای ویژگی هایی است که آن را از گونه های دیگر جدا می کند. پژوهش حاضر در حوزه ادبیات غنایی و با هدف مقایسه تحلیلی هجو در شعر سنایی غزنوی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و خاقانی شروانی که از شاعران بزرگ سده ششم هجری و سبک سلجوقی هستند، صورت گرفته است. در این پژوهش، به شیوه کاربرد اوزان عروضی، موسیقی، ایدئولوژی و واژگان گزیده شامل استفاده از نام های جانوران در هجو، استفاده از ساخت مصغر، به کارگیری واژه های تابو و نیز هجوهای پنهان و آشکار شخصی و اجتماعی در شعر این سه شاعر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که زبان خاقانی و جمال الدین در هجو از سنایی عفیف ترست، اگر چه زبان هجو در سنایی و خاقانی نسبت به جمال الدین، تندتر، گزنده تر و هتاک تر است، اما استوار و زیبا بیان شده و قدرت آن ها را بر قلمرو الفاظ و تعبیرات شاعرانه به حد کمال نشان می دهد.
    کلیدواژگان: ادبیات غنایی، شعر، هجو، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، خاقانی شروانی
  • قدمعلی سرامی، صائمه خراسانی صفحات 21-32
    نظامی عشق را ساری در سراسر عالم وجود می داند و اعتقاد دارد همه کائنات اعم از جمادی، نباتی، حیوانی و انسانی نسبت به هم جنس خود کشش و جذبه ای دارند؛ یعنی جذب و انجذاب میان هم جنسان در سراسر جهان جاری است. همین نکته، جذبه ای ایجاد کرد که پژوهشی بر روی آن انجام شود؛ این مقاله به طور تفضیلی، عشق میان آدمیان را بررسی می کند که شامل گونه اصلی دوگانه عشق های حقیقی و مجازی است و چون هر یک از این دو به نظام های مستتر و مستقر تعلق دارند، یگانه و گونه گون به جلوه آمده اند. عشق حقیقی حاصل تامل در نظام مستتر هستی است که یگانه و بحت و بسیط است، به خدا اختصاص دارد و عشق مجازی چون متوجه آفریده های خداوند و نظام مستقر موجودات است، رنگارنگ و گونه گون جلوه می نماید. در این مقام، منظومه های نظامی به بازنمایی عشق های مجازی (عذری و کامجو) و حقیقی (عشق به خدا و پیامبر) اختصاص می یابد.
    کلیدواژگان: نظامی گنجه ای، خمسه، عشق، عشق مجازی، عشق حقیقی، عشق عذری و عشق کامجو
  • احمد گلی، راضیه زاهدی صفحات 33-48
    زبان نگاه، زبانی رمزی و اشاره ای میان انسان هاست که در شرایط مختلف، با حرکات و سکنات چشم، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. چشم ها، بهترین دریچه قلب افراد هستند؛ چون به کمک آن ها، می توان بسیاری از مفاهیم و احساساتی را که هیچ گاه نمی توان با زبان، آن ها را به درستی منتقل کرد، به طرف مقابل انتقال داد. در دنیای شاعران، ارتباط عاشقان واقعی در بیشتر مواقع با همین زبان صورت می گیرد. در واقع، با اشتعال شعله عشق در دل آن ها، زبان گفتار، قدرت خود را در گویایی، به چشم ها می دهد. ارتباط عمیق والدین با فرزندان نیز اغلب از طریق ارتباط چشمی صورت می گیرد. هم چنین افراد ناشنوا که از نعمت زبان گفتار محروم هستند، می توانند در کنار استفاده از انگشتان برای تفهیم منظور خود به دیگران، از زبان نگاه نیز یاری بگیرند. در واقع، زبان نگاه می تواند زبان بی زبانی آن ها باشد و موجب تسهیل ارتباط با افراد عادی جامعه گردد. این مقاله به بررسی و تبیین اهمیت زبان نگاه، در روابط مختلف اجتماعی و همچنین دلایل برتری آن بر زبان گفتار می پردازد. گفتنی است که این بررسی، بیشتر بر مبنای متون نظم فارسی صورت گرفته است.
    کلیدواژگان: نگاه، زبان نگاه، چشم، عاشق و معشوق
  • مصطفی گرجی، حسین یزدانی، فاطمه کوپا، مهدی محمدی صفحات 49-64
    نوع ارتباط انسان با خدا بر کیفیت رابطه با خود، دیگران و طبیعت تاثیر مستقیم دارد. انسان در رابطه با خدا، تصورات متعددی دارد که دو تصور خدای متشخص و غیر متشخص از همه مهم تر است. قشیری از بزرگان مشایخ صوفیه است که با تاکید بر مقید بودن انسان به کسب معرفت خداوند و پیروی از شریعت پیامبر از سویی و شناخت جایگاه انسان در هستی از سوی دیگر بر روابط چهارگانه ارتباط انسان با خدا، خود، دیگر انسان ها و طبیعت تاکید فراوان دارد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با واکاوی ترجمه رساله قشیریه، به بررسی ارتباط انسان با خدا، خود، دیگران و طبیعت از منظر قشیری می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که وی با درک خاصی از تصور خدای متشخص(انسان وار)در نحوه ارتباط انسان با خود، دیگران و طبیعت، آموزه ها و اندیشه های والایی دارد که این مقاله به تحلیل و نقد هر کدام از این ارتباطات پرداخته است.
    کلیدواژگان: ارتباط های بشری، خدا، انسان، طبیعت، رساله قشیریه
  • رضا ستاری، صفوراسادات رشیدی صفحات 65-78
    کهن الگوها، مفاهیم مشترکی هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند. این اصطلاح را نخستین بار یونگ در بحث ناخودآگاه جمعی اش مطرح کرد و آن را آرکی تایپ – الگوی نخستین، صورت مثالی، صورت ازلی- نامید. کهن الگوها را می توان شامل تصاویر، مایه ها و انگاره ها و نوع دانست. کهن الگوی منجی از انواع مایه ها و انگاره ها و مفاهیم مشترکی است که میان جوامع و فرهنگ ها و ادیان مختلف وجود دارد. منجی، فردی است که در زمانی خاص که اصولا زمان پایان دنیا و دوره اوج سختی ها و بدبختی های انسان و سلطه تاریکی و پلشتی ها در این دنیاست، ظهور می کند. این اندیشه، علاوه بر این که دغدغه ذهنی انسان های گذشته و ادیان مختلف بوده است، اندیشه و تفکری است پویا و زنده که امروزه و تا زمانی که انسانی روی زمین نفس می کشد، در جریان خواهد بود. فروغ فرخزاد نیز، در جایگاه شاعری برجسته و متفکر، به این مساله نظر داشت، بدان می اندیشید و این امر یکی از دغدغه های ذهنی او بود.
    مقاله حاضر، به بررسی «کهن الگوی منجی» در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ می پردازد. این شعر پنجمین شعر در دفتر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است. این مقاله با توجه به عناصر و اجزای خود شعر نشان می دهد که این فردی که فروغ از آن سخن می گوید، کسی نیست جز منجی.
    کلیدواژگان: شعر معاصر، کهن الگو، نجات دهنده، فروغ فرخزاد
  • حسین مسجدی، افسانه بهرامیان صفحات 79-96
    شعر نظامی، زنده و رنگارنگ است؛ ترکیبی از رنگ های لطیف و زیبا. نظامی، از توصیف نقش و نگارهای زیبا و تصاویر پر زرق و برق لذت می برد و مانند نقاشی چیره دست که با روح رنگ آشناست، با دقت و صحت، طرح خام ذهن را با قلم موی بیان رنگ آمیزی می کند و از این ترکیب هنرمندانه، نقشی روح نواز و ماندگار رقم می زند. رنگ ها، در شرایط متفاوت با القای حالات روانی خاص مانند آرامش یا اضطراب، تاثیر ویژه ای بر روی رفتارهای فردی و اجتماعی افراد خواهند داشت.نقش رنگ در هنر نیز انکارناپذیر است. روان شناسی امروز در زمینه نقش رنگ در ذهن و زندگی انسان به حقایقی دست یافته که رد پای آن را در کلام نظامی به روشنی می توان دید. از سوی دیگر، کشف هاله های رنگین الکترومغناطیسی انرژی در اطراف بدن و جزییات مربوط به آن ها، از دست یافته های نوین دانش فراروان شناسی است که از زوایای گوناگون روان شناختی و غیرروان شناختی انطباق درخور توجهی با هفت پیکر نظامی دارد. بنا بر آن چه خواهیم خواند، گزافه نیست اگر بگوییم شاعر نقش پرداز گنجه، حقیقت رنگ را درک کرده، هویت آن را می شناسد و نه از سر تصادف، بلکه در کمال دقت نظر و هوشیاری، نقش شعر خود را رنگ آمیزی می کند. پژوهش پیش رو بر همین اساس به طور مختصر به تفسیر جنبه های روان شناختی و فراروان شناختی هفت پیکر می پردازد.
    کلیدواژگان: رنگ، روان شناسی رنگ، فراروان شناسی، هفت پیکر، نظامی
  • شهرزاد نیازی، نورعلی زیلایی صفحات 97-120
    شکل گیری مکتب رمانتیسم در اواخر قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اتفاق افتاد که نیازهای بشری از جمله نیازهای اجتماعی، فردی و معنوی مسبب به وجود آمدن مکتبی با نام مکتب رمانتیسم شد و این نهضتی بود که بر علیه مکتب کلاسیسیسم قد علم کرد. در این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی از طریق اسناد کتابخانه ای انجام شده است با نگاهی بر مکتب رمانتیسم در ادبیات غرب و همچنین تاثیر آن بر ادبیات معاصر ایران، کوشش شده است اشعار رمانتیک سه شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری(1359 1307)، مهدی اخوان ثالث(1369 1307) و فروغ فرخزاد(1313 - 1345) از جنبه رمانتیسم و تاثیرگذاری این مکتب بر اشعار شاعران مذکور تحلیل و مقایسه گردد. با مطالعه و بررسی اشعار شاعران مذکور این نتیجه به دست آمد که از میان ویژگی های شعر رمانتیک، طبیعت، تنهایی عرفانی و امید به آینده روشن و خوش بینی در شعر سپهری، در شعر اخوان ثالث، یاس و ناامیدی، عشق به مردم و اعتراض به ناهنجاری های جامعه و در نهایت در شعر فروغ فرخزاد، عشق زمینی، مرگ و تنهایی به واسطه درد و رنج زندگی جلوه بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: رمانتیسم، ادبیات معاصر، سهراب سپهری، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد