فهرست مطالب

نشریه مطالعات زبان و ادبیات غنایی
پیاپی 16 (پاییز 1394)

  • تاریخ انتشار: 1394/07/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • نصرالله امامی، افسانه سعادتی صفحات 7-24
    خاقانی شاعری اندوه پیشه و حسرت سراست. نگاشته های او که آیینه راست کردار روانش است، مشحون از واژه های ناخرسندی و نامرادی است. روحیه زودرنج و حساس او، کم لطفی و کم مهری پدر، انزواطلبی و مرگ طلبی، هجران و دوری از سرزمین های دوست-داشتنی اش و درد و غم از دست دادن عزیزان و آشنایانی که عمری با آنها خاطره داشته، همچنین حبس و دربدری و در نتیجه گذشته نگری و گذشته گرایی، بن مایه های مهم اشعار و گفته های نوستالژیک خاقانی است. از این منظر، شاید به جرات بتوان گفت که بر اساس شواهد و اسناد، وی محزونترین و دردچشیده ترین شاعری است که در قرن ششم می زیسته است.
    کلیدواژگان: خاقانی شروانی، دیوان اشعار، نوستالژی، غم غربت
  • سید مهدی زرقانی، زهرا قاسمی صفحات 25-36
    در دیدگاه شناختی، اساس استعاره سازی تنها بر بنیاد شباهت نیست و استعاره، ریشه در اندیشه و ذهن و ادراک انسان دارد و استعاره های مفهومی، درک جدیدی از تجربه را برای انسان میسر ساخته و معنای تازه ای به آنها می دهد. در حقیقت، تجربه به مثابه یک اصل محسوب می شود که مفاهیم محیطی، طبیعی یا فرهنگی و دیگر مفاهیم موردنظر شاعر و یا نویسنده را به واسطه قلمروهای مقصد و مبدا توضیح می دهد. به این ترتیب، پژوهش متون و نوشته ها با رویکرد شناختی در زمینه استعاره، می تواند ما را به شناخت لایه های ذهنی و انگیزه های گزینشی استعاره ها راهنمایی کند.
    در این مقاله، استعاره های با قلمرو مقصد «زن» در اشعار فروغ فرخزاد، با توجه به دیدگاه شناختی بررسی می شود و سپس به کاوش استعاره ها با توجه به نقش های «مادری»، «همسری» و «معشوقی/عاشقی» با توجه به قلمروهای مبداشان می پردازیم و سرانجام میزان خلاق یا متعارف بودن استعاره ها را بررسی می کنیم.
    کلیدواژگان: استعاره، دیدگاه شناختی، نقش، خلاق، متعارف، فروغ فرخزاد
  • محسن محمدی فشارکی، مولود طلایی صفحات 37-47
    بینامتنیت مبتنی بر این اندیشه است که متن، نظامی بسنده و مستقل نیست، بلکه پیوندی دو سویه و تنگاتنگ با سایر متون دارد، حتی می توان ادعا کرد که در یک متن مشخص مکالمه ای مستمر میان آن متن و متون دیگر وجود دارد. این متون ممکن است ادبی یا غیر ادبی باشند، هم عصر همان متن باشند یا به سده های پیشین تعلق داشته باشند.
    رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت عبارتست از بررسی رابطه میان دو متن ادبی، به گونه ای که بیش متن (Hypertexte) تفسیر پیش متن (Hypotexte) نباشد. در این ساحت، هر متن قابلیت مقایسه با متون مشابه را پیدا می کند؛ به نحوی که افق های جدیدی از پیوندهای ادبی فرهنگی مختلف در اختیار خواننده قرار می دهد.
    در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن نیم نگاهی به دیدگاه های مختلف نظریه پردازان بینامتنیت، به تشریح و توضیح ترامتنیت ژنتی بپردازیم و پس از آن با به کارگیری بخش بیش متنیت این دیدگاه، مشابهت های داستانی منظومه «مهر و مشتری» اثر عصار تبریزی و «ناظر و منظور» اثر وحشی بافقی را ارائه دهیم. شیوه مقایسه این دو منظومه بر مبنای بینامتنیت احتمالی قرار گرفته است.
    از عمده ترین وجوه شباهتی این دو منظومه عاشقانه می توان به «تناظر شخصیت ها، ابتدای دو داستان، گزینش آگاهانه شاعران در نام گذاری شخصیت های اصلی و فرعی، درونمایه اصلی دو اثر با عنوان عشق مذکر به مذکر، صحنه های حماسی و ساختار ادبی همسان» اشاره کرد. ذکر این نکته ضروریست که تفاوت های اندک نیز می تواند در بحث بیش متنیت متون وجود داشته باشد.
    کلیدواژگان: نقد ادبی، بیش متنیت، ژرار ژنت، ریفاتر، مهر ومشتری، ناظر و منظور
  • ناصر نیکوبخت، سارا شفیع زاده گروسی صفحات 49-60
    توجه به موارد مختلف موسیقی شعر (وزن، قافیه و ردیف) در دریافت معانی و حس گوینده در بیان عواطف خود بسیار موثر است، به-ویژه وقتی شاعر این موضوع را با قافیه در شعر مطرح می کند؛ قافیه را می توان مهم ترین جلوه گاه موسیقی کناری و اوج هنرنمایی شاعر در آن دانست. محمدعلی بهمنی شاعری غزل سرا شناخته شده است و با توجه به ویژگی غزل هایش در جایگاه غزل نو، مبتکر قافیه هایی است که از واژه های متداول امروزی و در عین حال گوشنواز و در ارتباط با سایر تناسب ها و صنایع غزلش پدید آمده است. در این تحقیق، سعی شده است تا این نوآوری را در غزل با بررسی نقش قافیه و تناسب آوایی آن با حروف بیت، تاثیر حروف قافیه در القای عاطفه مورد نظر شاعر، موسیقی قافیه و تاثیر قافیه در تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر شاعر، با رویکردی ساختارگرایانه نشان دهد.
    کلیدواژگان: موسیقی شعر، موسیقی کناری، قافیه، ساختارگرایی، محمدعلی بهمنی
  • محمد فشارکی، محبوبه خراسانی، فزونه دوانی صفحات 61-76
    سرزمین ایران متشکل از اقوام مختلف با قدمتی دیرین و سرشار از باورهای عامیانه و نابی است که بازتاب آنها را می توان در ادبیات عامیانه یا فولکلور ایرانی مشاهده کرد. این نوع ادبی در درون خود دردها، آرزوها، جشن ها، آداب اجتماعی و مذهبی را پرورانده است؛ مجموعه بزرگ فرهنگی که بخش قابل توجه ای از آن را داستان های عامیانه شفاهی تشکیل می دهد که با گذر زمان به ادبیات رسمی و سنتی راه یافته اند و دست مایه بسیاری از آثار ماندگار در عرصه فرهنگ و ادب گردیدند. نظامی را می توان در جایگاه فرهنگ شناس مردمی در نظر گرفت که با بهره گیری از قصه های عامیانه شفاهی یا ثبت شده، میراثی جاودان و ارزشمند به نام هفت پیکر را بجا گذاشت که مشحون از باورهای عامیانه و آیینی گوشه گوشه این مرز و بوم است. اندیشه های یک ملت که در روایت هایی دلکش انسان را به جهان رمزها و نمادها می برد؛ جهانی که در آن اسطوره ها به واقعیت می پیوندند و در قالب داستان های نمادین، از رهگذر تصویرها و نشانه ها توجیه و تفسیر می شوند. با چنین جهان بینی ای است که انسان ترس ها و آرزوهایش را معنا می بخشد. هفت پیکر مجموعه ای از باورهای عامیانه مانند اسطوره های شب چله، جدال نیروهای اهریمنی با اهورایی، نیایش های باران خواهی و سنت های نوروزخوانی است که به زیباترین شکل به تصویر کشیده شده است.
    کلیدواژگان: هفت گنبد، اسطوره در غنا، ادبیات عامیانه، کوسا، آتش افروز
  • اسحاق طغیانی، آزاده پوده صفحات 77-90
    منظومه ویس و رامین، سروده مشهور فخرالدین اسعد گرگانی، که در حدود سال446 به نظم درآمده است، داستانی است با اصل کهن –عهد اشکانی– و به دلیل همین قدمت، می توان نمودهایی از کهن الگوهای یونگ را در آن به نظاره نشست. در پژوهش پیش رو، با نگاهی متفاوت به این منظومه، داستان بر اساس نظریه لیبیدوی فروید یا سائقه جنسی1 او و فرایند فردیت یونگ مورد تحقیق قرار گرفت که نتیجه حاصل آن، از تبدیل شدن یک عشق ابتدایی و زمینی به عشقی متعالی و والا حکایت دارد و این همان خودشناسی است که در ادیان مختلف به آن توصیه شده است. کهن الگوهای اصلی که یونگ در رسیدن به تعادل و تکامل روانی از آنها نام می برد، در این داستان مورد بررسی قرار گرفت که از جمله آنها پرسونا، سایه، آنیما و خود است و در کنار این صور مثالی، اشاره ای شده است به نماد ماندالا، که یونگ آن را رمزی از عدد هفت و نشانه به فردیت رسیدن می داند. این داستان حکایت رسیدن رامین به آنیمای مثبت و پادشاهی است که این هر دو آغازی است برای فرایند فردیت او.
    کلیدواژگان: ویس و رامین، نقد روان شناختی، یونگ، فروید، آنیما، خود، فرایند فردیت
  • شیرزاد طایفی صفحات 91-106
    نشانه شناسی رویکردی است که از زبان شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی، نقد ادبی و... بهره گرفته، برای تحلیل آثار ادبی یکی از روش های نو و بسیار مناسب است و کمک بسیاری به خواننده در جهت آشنایی با سبک نویسنده و عمیق تر شدن فهم او از متن آثار ادبی می کند.
    با توجه به این که در نشانه شناسی متون ادبی، تفسیر و نظرات شخصی جایی ندارد و این امر به نوبه خود زمینه را برای بررسی روشمند متن فراهم می کند، و همچنین به دلیل آن که شعر سیمین بهبهانی از جهات مختلفی، قابلیت بررسی نشانه شناسانه را داراست، پژوهش پیش رو شکل گرفته، و با بهره گیری از روش استقرایی- تحلیلی، کوشیده ایم به بررسی نشانه های خالق اثر، زیبایی شناختی، احساسی و اجتماعی در اشعار سیمین بهبهانی بپردازیم. دستاوردهای پژوهش گویای این است که شعر این شاعر، مملو از نشانه هاست؛ به خصوص نشانه های اجتماعی بسامد بالایی دارد. در میان نشانه های احساسی نیز، احساسات غم انگیز نمود بیشتری دارد که این امر با نشانه های خالق اثر در ارتباط است. شاعر از طریق نشانه ها و روابط حاکم میان آنها، معنا را به خواننده منتقل می کند. این مقاله می تواند راهی به روی پژوهشگران در آشنایی روش مند با شعر سیمین بهبهانی بگشاید.
    کلیدواژگان: سیمین بهبهانی، شعر معاصر، نشانه شناسی، نشانه های اجتماعی، نظریه ادبی