فهرست مطالب

مطالعات زبان و ادبیات غنایی - پیاپی 22 (بهار 1396)

نشریه مطالعات زبان و ادبیات غنایی
پیاپی 22 (بهار 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/03/10
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مقایسه اندیشه های عرفانی در نامه های عین القضات همدانی ومصیبت نامه عطار نیشابوری
    عبدالعلی اویسی کهخا *، سبیکه اسفندیار صفحات 9-20
    نامه های عین القضات همدانی (492ق) و مصیبت نامه عطار (553) به عنوان دو اثر برجسته عرفانی هرچند در ساختار نثر و نظم باهم متفاوت است، ولی از نظر مضامین و معانی بلند عرفانی دارای مشابهت های قابل توجهی است که نشان از نزدیکی اندیشه های این دو عارف در نظریات و آموزه های عرفانی و اخلاقی دارد. عین القضات در نامه هایش همچون عطار در مصیبت نامه، به قصد تعلیم و برای نمایاندن ذره ای از دریای معرفت، به مدد تمثیل و حکایات به اثبات لوازم طریقت و صفات و مقاماتی می پردازد که انسان را در مسیر کمال الهی یاری می-رساند. همانگونه که عطار برای ملموس ساختن مفاهیم متعالی از امور طبیعی، شخصت های عارف و عامی استفاده می کند، عین القضات نیز با برگزیدن چنین روشی به تبیین مضامین ارزشمند عرفانی می پردازد؛ اما نکته حائز اهمیت آن است که این مضامین در مصیبت نامه عطار بسط بیشتری یافته و حتی می توان ادعا کرد که برخی از مضامین عین القضات همچون هدایتگری درد، لزوم فراق در عشق، قهر و لطف الهی، ظرفیت عاشق در وصال، شناخت صانع از رهگذر دل و لزوم صبر و بی صبری در راه معشوق، در مصیبت نامه عطار به کمال رسیده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش مقایسه، نزدیکی اندیشه های این دو عارف جدا از تفاوت های ظاهری و ساختاری مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. این پژوهش به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است.
    کلیدواژگان: نامه های عین القضات، مصیبت نامه عطار، مضامین مشترک، اندیشه های عرفانی
  • خدابخش اسداللهی *، محمد یحیایی صفحات 21-32
    یکی از مولفه های مکتب رمانتیسم، سیاحت و سفر است. رمانتیک ها به سفر اهمیت بسیاری می دادند و انواع سفر – جغرافیایی، تخیلی، نمادین و تاریخی- در آثارشان نمود و ظهور بسیاری داشت. از آنجا که روحیات شاعر رمانتیک با انزوای فردی و بیگانگی از محیط جامعه آمیخته است، بنابراین به رفتن از نقطه معلوم و عزم سفر به مکان نامعلوم - به خصوص شرق- تمایل داشت.
    مهدی اخوان ثالث یکی از شاعران برجسته معاصر ایران است. در اشعار وی نوعی رمانتیسم اجتماعی دیده می شود که گاه به سمبولیسم ختم می شود. مقاله حاضر، به بررسی سفر در اشعار اخوان می پردازد. باید گفت اخوان در زندگی شخصی چندان اهل سفر نبود اما سفر در اشعار او دارای جایگاهی ویژه است. تکیه اصلی این مقاله بر روی تحلیل موردی شعر چاووشی است. اما بنابر ضرورت از چند شعر دیگر نیز به عنوان نمونه و شاهد مثال یاد شده است. سفر در اشعار وی به سه شکل تخیلی و درونی، تاریخی و نمادین دیده می شود. شعر چاووشی را می توان نمونه خوبی از سفری نمادین در اشعار وی دانست.
    کلیدواژگان: اخوان ثالث، رمانتیسم، سفر، شعر چاووشی
  • رضا کشتگر *، سید احمد حسینی کازرونی، سید جعفر حمیدی صفحات 33-44
    آشنایی زدایی (غریب سازی) یکی از شگردهای آفرینش شعر و از مباحث مهم نقد ادبی معاصر است که نخستین بار توسط فرمالیست ها (صورتگرایان) روس مطرح شد. آنها اعتقاد داشتند استفاده مکرر از واژگان و ترکیبات کهن در شعر، از ارزش و زیبایی متن کاسته و انگیزه مخاطب شعر نیز از آن سلب خواهد شد. به همین دلیل آنها بحث آشنایی زدایی را مطرح کردند و هدف اصلی آن را جلوگیری از تکرار و ابتذال واژگان، ترکیبات و تصاویر کلیشه ای در متون ادبی دانستند. آشنایی زدایی یکی از عوامل تعیین سبک شاعران نیز به شمار می رود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی در آثار خود به شیوه های گوناگون آشنایی زدایی توجه داشته و از همین رهگذر، واژگان، ترکیبات و تصاویر تازه ای خلق کرده اند که در این مقاله به بخش هایی از آنها خواهیم پرداخت.
    کلیدواژگان: آشنایی زدایی، هنجار گریزی، فرمالیسم، موسوی گرمارودی، نصرت رحمانی
  • قربانعلی ابراهیمی* صفحات 45-62
    شعر حافظ به مناسبت نحوه به کارگیری زبان، جولانگاه رستاخیز کلمات است. کلماتی که در غزل های همسان (به لحاظ ساختار وزن و قافیه و ردیف) شاعران هم عصر او، فاقد آن جذبه ها و کشش ها و بارهای معنایی است که در غزل های حافظانه، پیدا و پنهان است.
    در دستگاه نشانه ای که حافظ بر محور همنشینی واژگان خویش برمی گزیند، معماری ویژه ای شکل می گیرد که در آن کلمات جان می گیرند و در ای هامی لطیف، بنای با شکوهی از زبان، تخیل و عاطفه را به نمایش می گذارند.
    یکی از این واژگان، «دیدن و مشتقات فعلی آن» است، که کارکرد چند معنایی آن در زبان و ادبیات فارسی مسبوق به سابقه است و حتی پیش از حافظ بارها دست فرسود دیگر شاعران شعر فارسی بوده است. اما حافظ با ویژگی مخصوص خویش آناتی از زبان و تخیل را در این ساحت به ظهور رسانده است. پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل این مصدر و کارکردهای مختلف معنایی آن در شعر شاعر پرداخته است و منظرهای گوناگون مورد توجه حافظ در این مصدر همچون: پزشکی، نجوم و دیگر بارهای معنایی آن بر روی مخاطب شعر گشوده است، تا مخاطب شعر پس از این جستار به درکی صریح تر از غزل حافظ نایل گردد.
    کلیدواژگان: شعر فارسی، حافظ، نجوم، پزشکی، عرفان، رویت، دیدن و مشتقات فعلی آن
  • حمیدرضا قانونی* صفحات 63-76
    رمانتیسم یا رمانتیسیزم در آغاز امر نوعی شورش ادبی علیه قوانین عقل‏گرایانه‏ ی مکتب کلاسیسیسم که مکتب جا افتاده‏ی رنسانس و دوره‏ی خردگرایی در اروپا بود، به حساب می‏آمد. متفکرین و هنرمندان این گرایش، تاکید فرهنگی بر خرد را محدودکننده و سرکوبگر روح آدمی می دانستند و بر مولفه هایی چون هنر، شور، هیجان، تخیل، مضامین معنوی، مناسک و نمادها تاکید می کردند. اما رفته رفته این شورش از عرصه‏ی اجتماع و سیاست به حوزه‏ی ادبیات و هنر نیز کشیده شد و یک مکتب همه جایی و همه گیر شد که تاثیر شگفت آن بر ادبیات فارسی انکار نشدنی است. در ایران عصر مشروطه، در پی تحولات و تغییر ساختار سیاسی و تا حدی اجتماعی ایران، ادبیات از این رخداد متاثر شد. شاعران این دوره با رهایی از مکتب کلاسیسم، به نوگرایی تمایل پیدا کردند و نفرت و انزجار از عقل گرایی را در کلمه کلمه ی شعر خود نشان دادند. شاعر عصر مشروطه با رویکردی منتقدانه نسبت به واقعیت های موجود در برجسته سازی مشکلات می کوشد و برآنست تا ناهمگونی های جامعه را به چالش بکشاند. این پژوهش، به شیوه تحلیلی، به بررسی تاثیر مکتب رمانتیسم بر اشعار شهریار می پردازد و اینچنین برمی آید که اغلب شاعران مشروطه شاعرانی رمانتیک جامعه گرا به شمار می روند که تلاش می کنند با زبانی نمادین و رمانتیک برای از بین بردن نابرابری ها و نابسامانی های جامعه راهکارهایی ارائه دهند.
    کلیدواژگان: رمانتیسم اجتماعی، ادبیات غنایی، انقلاب مشروطه، اشعار شهریار
  • لیلا هاشمیان *، محمد تقی یوسفی صفحات 77-101
    یکی از شاعرانی که در شکل گیری صورت و محتوا و بخصوص موسیقی شعر هوشنگ ابتهاج نقش فراوانی داشته است مولانا جلال الدین بلخی است . در این مقاله سعی بر آن است که شیوه های گوناگون بهره ی ابتهاج از غزلیات مولانا بررسی شود . از مهمترین اشکال بهره ی ابتهاج از شعر مولانا می توان استفاده از دایره ی واژگان مولانا ، استفاده از ویژگی های زبانی شعر مولانا، الهام از موسیقی خاص شعر مولوی در ساخت موسیقی بیرونی و کناری ( مانند : کاربرد اوزان تند و خیزابی به سبک مولانا ، فراوانی قوافی فعلی ، کاربرد زیاد قافیه و ردیف درونی ) ، موسیقی درونی (بخصوص در ساخت و چینش خاص سجعها به سبک مولانا) همچنین تا حدی موسیقی معنوی نام برد . اما ابتهاج تنها به بهره از صورت و فرم شعر مولانا در غزلیات شمس اکتفا نکرده است بلکه از برخی مهمترین اندیشها و جهان بینی های وی چون توجه خاص به وحدت وجود ، و نیز نشاط و غم ستیزی و...توجه داشته است .البته تاثیر پذیری عمیق و ریشه دار ابتهاج از مولوی دلایل و زمینه های فردی و اجتماعی خاصی دارد که به تبیین آنها پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: ابتهاج، مولانا، غزلیات، تاثیر پذیری، موسیقی