فهرست مطالب

نشریه مطالعات زبان و ادبیات غنایی
پیاپی 6 (بهار 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/01/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی چوبینه، محمد جواد قاسمی صفحات 7-22
    سخن گفتن از عشق آن هم با آن دل انگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». دشوارتر از آن رو که پدیده ای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاک ترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسه ای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور می یابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف می زند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزه ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدن آراسته گردیده و برجسته ترین نمونه آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختی ها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است.
    کلیدواژگان: شاهنامه، فردوسی، عاشقان، مرگ، شعر کهن فارسی
  • محمد شایگان مهر، جعفر عموزاد مهدیرجی صفحات 23-34
    نوستالژی غم غربت و دوری از وطن است که بر پایه آن شاعر یا نویسنده در سروده ها و نوشته های خویش، گذشته های را که در نظر دارد، حسرت آمیز و دردآلود ترسیم می کند. در این پژوهش، نوستالژی در دیوان دو شاعر عرب و ایرانی، محمد درویش و قیصر امین پور مقایسه و بررسی شده است. نخست، جایگاه نوستالژی بررسی و مختصری از زندگی نامه درویش و امین پور آمده است، سپس به ویژگی های ادبی، فرهنگی و محیطی عصر دو شاعر و شعر آن ها اشاره گردیده، با روش توصیفی- تطبیقی، به مقایسه نوستالژی و شیوه تصویرسازی آن بر مبنای نقد تطبیقی مکتب آمریکایی پرداخته شده است تا بدین وسیله به دریافت عمیقی از تاثرات شعری این دو شاعر در زمینه مرگ و زندگی بر پایه متن شعری هر یک دست یافته شود.
    آن چه حاصل این تحقیق است، این است که درک هر دو شاعر از دوران جنگ و بحران وطن و همچنین بیماری قلبی که هر دو شاعر در اواخر عمر خود از آن رنج می بردند، از عوامل تحول شعری مرتبط با مرگ و زندگی و بازگشت به خویشتن در شعرهای این دوست و دیگر این که، حیات شعری امین پور و درویش، سه دوره انقلابی و حماسی، رمانتیک و دوره درونگرایی یا انعکاسی را در بر دارد.
    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، ادبیات عرب، ادبیات فارسی، نوستالژی، مرگ، زندگی، قیصر امین پور، محمود درویش
  • محبوبه خراسانی، عذرا دیانی صفحات 35-48
    این تحقیق به مقایسه جنبه های شخصیت پردازی و شباهت های محتوایی لیلی و مجنون نظامی، رومئو و ژولیت و آنتونی و کلئوپاترا شکسپیر می پردازد که البته در اثنای این تطبیق، به دیگر جنبه های ادبی آن ها توجه شده است. حاصل پژوهش این که نظامی شاعر قرن ششم هجری و شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس انگلیس در قرن پانزدهم میلادی، نقاط مشترک حسی و حکمی زیادی در آثارشان مشاهده می شود، نظیر قائل بودن به نیکی ها و جریان داشتن عشق در شریان زندگی بشر و آرزوی داشتن جهانی بهتر به دور از خیانت، استبداد، حسد و کینه ورزی. البته هر یک از این شاعران در زمینه هایی بر دیگری پیشی گرفته اند، اما به هر ترتیب، هر دو شاعر تقریبا در یک افق نزدیک به هم به جهان و انسان های اطراف خود نگریسته و خواهان ترسیم و رسیدن به آرمان شهر یا مدینه فاضله در آثار خود بوده اند.
    کلیدواژگان: نظامی، شکسپیر، داستان، تراژدی، شخصیت پردازی، اندیشه های مشترک
  • مهدی ضیایی صفحات 49-60
    کتاب تاریخ جهانگشای جوینی اثر خامه توانای علاءالدین عطاملک جوینی یکی از ارزشمندترین کتاب هایی است که در حوزه تاریخ و زبان و ادبیات فارسی در دست داریم. کتاب وی علاوه بر این که از نظر تاریخی حائز اهمیت فراوان و در بردارنده مطالب دقیق، و روشن کننده گوشه های تاریک وحشتناک ترین برهه تاریخ ایران است، از دید ادبی نیز درخور توجه و دارای ارج و ارزش فراوان است.
    در این مقاله کوشش شده است که نگاهی بر جنبه های غنایی این اثر افکنده شود و از توصیف و تشبیه و تمثیل گرفته تا مدح و ستایش و لعن و نفرین و فتح نامه و آرایه های مختلف ادبی و زیبایی های بیانی چون سجع و جناس و استعاره و تضمین و مطالب بزمی و عشق ورزانه نمونه هایی به دست داده شود.
    کلیدواژگان: تاریخ جهانگشای جوینی، جنبه های غنایی، وصف، آرایه های ادبی
  • علی قلی نامی صفحات 61-72
    فراقنامه تلفیقی از روش های داستان پردازی ایرانی را که دو رکن ادبیات داستانی این سرزمین، فردوسی و نظامی، با بهره گیری از سنن داستان گویی پرداخته اند، به کار می گیرد. همه هدف سلمان ساوجی نه داستان سرایی که تغزل در شکل یک داستان، با استفاده از توصیفات و تمثیلات فراوان است که جایی برای به نمایش درآمدن اراده آدمی باقی نمی گذارد. داستان فراقنامه، بی تردید اگر هم، در به کارگیری الگوی شاهنامه و لیلی و مجنون کوشیده باشد، در تعلیق و دراماتیزه کردن و دیگر خصیصه های رمانس ایرانی ناموفق بوده است، لیکن غایت هدف او ایجاد تصویری رنگارنگ از توصیفات و تمثیلات برای سرگرم ساختن و دلداری عاشقی دل سوخته است و همه برش های زمانی داستان هم که باید برای شتاب بخشیدن به هیجانات و رسیدن به اوج حادثه باشد، در فراقنامه برای رسیدن به مرگ معشوق است که خود دلیلی برای تمثیلات فراوان پس از مرگ اوست. در هر حال، فراقنامه داستانی روایی- حادثه ای نیست، بلکه داستانی تغزلی با روش توصیف و تمثیل است.
    کلیدواژگان: فراقنامه، سلمان ساوجی، توصیف، تمثیل، تغزل
  • یاسر فراشاهی نژاد صفحات 73-81
    هرچند خسرو پرویز، شخصیتی کاملا تاریخی و شناخته شده است، از همان آغاز، به خاطر زندگی اشرافی و پرشکوهش، دست مایه ای برای قصه پردازی افسانه سازان گردید، حتی در متون تاریخی پس از اسلام، روایت های متعددی می توان یافت که سعی کرده اند، از خسرو شخصیتی فراواقعی بسازند. با وجود این، به مرور زمان، شخصیت خسرو در متون غنایی، کم رنگ شده است. گرچه در منظومه خسرو و شیرین نظامی، خسرو، نقشی اساسی برعهده گرفته است، اما پس از نظامی، در آثار شعرایی چون امیرخسرو دهلوی، عارف اردبیلی، سلیمی جرونی، هاتفی، وحشی بافقی و دیگران، این فرهاد است که آرام آرام، نقش و جایگاه خسرو را تصاحب می کند. در این میان، در منظومه فرهادنامه عارف اردبیلی، فرهاد، چهره دیگری از خسروپرویز است و چنین تصوری از فرهاد، مورد قبول عام جامعه قرارنگرفته است. از همین رو، به نظر می رسد که با گذشت زمان، از یکسو از محبوبیت خسروپرویز -پادشاهی که بنابر برخی روایات تاریخی، نامه پیامبر را پاره کرده- کاسته شده است و از دیگر سو، فرهاد که چون مجنون، نماینده گفتمان عشق آرمانی و مقدس است و تناسب بیشتری با جامعه ایران پس از اسلام داشته، جایگزین خسرو گشته است. بنابراین، در این مجمل برآنیم تا با اشاره به منظومه هایی که به تقلید از خسرو و شیرین نظامی سروده شده است، روند حذف تدریجی خسروپرویز از این حکایت را نشان دهیم.
    کلیدواژگان: روایت های تاریخی، منظومه های غنایی، خسرو پرویز، نظامی گنجوی