فهرست مطالب

Research and Rural Planning - Volume:7 Issue: 1, Spring 2018

Journal of Research and Rural Planning
Volume:7 Issue: 1, Spring 2018

  • بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1397/02/05
  • تعداد عناوین: 10
|
  • محمدرضا رضوانی*، مهدی قربانی، محمد امین خراسانی، زهره مقفلی صفحات 1-17
    مقدمه
    روستا و اقتصاد روستایی با کشاورزی ارتباط زیادی دارد و اهمیت این بخش برای روستا موجب شده تا بسیاری از متخصصین توسعه، توسعه کشاورزی را به عنوان لازمه توسعه روستایی در توسعه کشورها مطرح نمایند. این بخش نیازهای غذایی مردم و مواد اولیه صنایع را تامین می کند و در ایجاد اشتغال افراد و درآمد آنها اهمیت دارد. بر این اساس می توان ثبات و استمرار رشد آن را از عوامل کمک کننده به ثبات اجتماعی و رشد اقتصادی جامعه به شمار آورد. محصولات باغی یکی از مهم-ترین اقلام بخش کشاورزی است و با توجه به اقلیم گرم و خشک ایران، پسته یکی از مهم ترین محصولات باغی و صادراتی ایران است که روستانشینان مناطق کویری را از کار و درآمد مناسبی برخوردار می سازد. که این امر، ضرورت توجه به بهبود و پایداری تولید این محصول را نمایان می سازد. بهبود تولید پسته نیازمند توجه به مهم ترین رکن تولیدکننده آن، یعنی نیروی انسانی و بهره برداران این محصول است. در واقع وجود همکاری، مشارکت و به طورکلی سرمایه اجتماعی بین بهره برداران می تواند نقش مهم و موثری برای بهبود تولید ایفا نماید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوی روابط و پیوندهای مشارکتی میان بهره برداران پسته در دهستان دامنکوه شهرستان دامغان، به بررسی این پیوندها پرداخته است. همچنین در این تحقیق میزان سرمایه اجتماعی میان تولیدکنندگان پسته نیز سنجیده شد. به طور کلی هدف این تحقیق بررسی این پرسش است که پیوندهای همکاری و مشارکت در شبکه بهره برداران پسته از چه الگویی در سه روستای مورد مطالعه پیروی کرده و سرمایه اجتماعی بر اساس رویکرد رابطه ای در چه میزانی است؟ مبانی نظری: سرمایه اجتماعی مفهومی بسیار گسترده است و در دهه های گذشته تعاریف متعددی از این پدیده توسط نظریه پردازان مختلف، ارائه شده است. به طور کلی می توان گفت سرمایه اجتماعی در مطالعه اجتماع دو تعریف متفاوت اما مربوط به هم دارد. تعریف اول ریشه در رویکرد تحلیل شبکه داشته و بر منابع موجود در داخل شبکه های اجتماعی تاکید می کند. بر اساس این تعریف، دسترسی به پیوندهای اجتماعی متنوع، دسترسی به منابع حمایتی متنوع را ممکن می سازد. تعریف دوم، بر ارزش اجتماع متراکم، حمایتی و یکپارچه تاکید می کند. این دو تعریف مکمل هم بوده و تا حدی هم پوشی دارند. بر این اساس، حجم سرمایه اجتماعی تحت تصرف یک کارگزار، به اندازه شبکه پیوندهایی که او می تواند به نحو موثری بسیج کند و به میزان حجم سرمایه ای بستگی دارد که تحت تصرف یک کنشگر یا حتی تحت مالکیت کل مجموعه کارگزارانی است که با او پیوند برقرار کرده است. این رویکرد حاصل به هم پیوستن نظریه سرمایه اجتماعی و تحلیل شبکه ای است. بنابراین، سرمایه اجتماعی در شبکه روابط موجود بین افراد پدیدار می شود و هرگاه یک جامعه بتواند مشارکت اعضای خود را برای دستیابی به اهداف خاص جلب نماید، گفته می شود آن جامعه دارای سرمایه اجتماعی است. وجود سرمایه اجتماعی در شبکه کشاورزان اهمیتی ویژه دارد؛ و وجود روابط قوی و موثر و همچنین همکاری و مشارکت در امور کشاورزی بین کشاورزان، امری مهم در تحقق سرمایه اجتماعی در میان آنهاست. بر اساس آنچه میشل و نولان بیان می کنند، کشاورزان برای دستیابی به سود بیشتر و بهبود تولید، باید روابط بیشتری با یکدیگر بر اساس اعتماد داشته باشند که این روابط متقابل علاوه بر ورود نوآوری، موجب افزایش سرمایه اجتماعی می شود.
    روش تحقیق
    روش تحلیل شبکه ای، روشی کمی و ریاضی است که می توان ساختارهای اجتماعی- اقتصادی را در بین ذی نفعان محلی طراحی و تحلیل کرد. این روش قادر است روابط اجتماعی و تبادلات اقتصادی بین افراد را در قالب یک ساختار شبکه ای نمایان کند. بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی روابط مشارکتی و سرمایه اجتماعی میان بهره برداران پسته ساکن دائم در سه روستای مهماندوست، زرین آباد و حسین آباد دولاب واقع در دهستان دامنکوه شهرستان دامغان با استفاده از روش شبکه تحلیل شبکه اجتماعی پرداخته شد. بنابراین، 66 نفر در روستای مهماندوست، 70 بهره بردار در روستای زرین آباد و 74 باغدار در روستای حسین آباد دولاب با استفاده از رویکرد شبکه کل بررسی شدند. پیوندهای مشارکتی مورد بررسی در این تحقیق شامل همکاری در تبادل ادوات کشاورزی، آبیاری باغات پسته، بازاریابی و فروش محصولات و مبارزه با آفات درختان پسته بوده که به منظور سنجش آنها از شاخص های سطح کلان شبکه شامل تراکم، تمرکز، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودزیک استفاده شد. تحلیل ریاضی شاخص های فوق در نرم افزار UCINET انجام شد.
    یافته های تحقیق
    میزان شاخص های سطح کلان شبکه شامل تراکم، تمرکز، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودزیک در سه روستای مورد مطالعه بسیار پایین بوده و این امر مشارکت را میان باغداران با چالش مواجه ساخته، پایداری شبکه باغداران را تهدید می نماید و نشان می دهد انجام امور مشارکتی بین بهره برداران پسته مستلزم صرف وقت و هزینه زیاد برای است. به طور کلی می توان گفت سرمایه اجتماعی در شبکه بهره برداران پسته در وضع مطلوبی قرار ندارد.
    نتیجه گیری
    روش تحلیل شبکه اجتماعی ابزاری مهم در بررسی الگوی روابط میان ذی نفعان محلی است و در تحقیق حاضر نیز ساختار شبکه بهره برداران پسته در سه روستای مهماندوست، زرین آباد و حسین آباد دولاب از دهستان دامنکوه شهرستان دامغان به منظور بررسی الگوی مشارکت و سرمایه اجتماعی با استفاده از این روش، سنجیده شد. نتایج شاخص های سطح کلان شبکه در روستاهای فوق حاکی از پایین بودن مشارکت و سرمایه اجتماعی در روابط بین باغداران است. پایین بودن سرمایه اجتماعی علاوه بر اینکه بر سایر سرمایه های موجود در منطقه (سرمایه انسانی، مالی، طبیعی و...) را مورد تهدید قرار می دهد، موجب ناپایداری شبکه شده، مطرودیت اجتماعی را افزایش داده و باغداران را در هنگام بروز مشکلات در زمینه کشت این محصول، همچون کمبود آب و خشکسالی، نوسان قیمت محصولات در بازار، بروز بیماری در درختان پسته و... آسیب پذیر می کند بنابراین. پیشنهاد می شود با افزایش آموزش و آگاهی باغداران با برگزاری کارگاه های مشارکتی، رسیدگی به مشکلات آنها در زمینه آبیاری و بروز آفات، ایجاد تعاونی های محلی جهت حمایت از باغداران در زمینه قیمت محصولات و پیگیری مطالبات آنها زمینه برای مشارکت متقابل باغداران و افزایش سرمایه اجتماعی در شبکه آنها فراهم شود.
    کلیدواژگان: دامغان، دست اندرکاران محلی، پسته، سرمایه اجتماعی، تحلیل شبکه اجتماعی
  • سمیه سلیمانی، رضا خسروبیگی بزچلویی*، محمد جواد صفایی صفحات 19-37
    مقدمه
    ساخت بخش کشاورزی تجاری مدرن همواره از رویکردهای راهبردی سیاستگذاران دولتی و متخصصان توسعه در دوران پس از جنگ (جهانی دوم) بوده است. در کشور ما هم از سال 1340 به بعد بخش کشاورزی به جولانگاه آزمون های متوالی در عرصه مهندسی اجتماعی به وسیله نخبگان سیاسی و فن سالارهای دولتی تبدیل شده و در پاسخ بهره برداران محلی (دهقانی و خرد) را مجبور به افزایش تولید و متعاقب آن تغییر الگوی کشت و ساختار کار در مزرعه کرده اند. با بازکردن پای مزارع خانوادگی به رقابت های نوسازی و لیبرالیستی و وابستگی روزافزون آن ها به بازار و نوسانات اقتصاد ملی، هزینه های تولید بالا رفت(اجبار در بکارگیری نهاده ها و ادوات نوین) و از طرفی قیمت محصولات به همان روال قبل ثابت ماند و در نتیجه سطح درآمد خانواده های کشاورزی به شدت کاهش یافت. به همین خاطر است که مشخصه حال حاضر کشاورزی را به بحران بی پایانی نسبت می دهند که بطور سنتی با خصوصیاتی همچون کاهش سهم در تولید ناخالص و اشتغال ملی، نوسانات بازار، کاهش ارزش افزوده اقتصادی و درآمد بهره برداران گریبان گیر شده است. با وجود فشارهای ساختاری شدید آنچه که تعجب ها را برانگیخته، تاب آوری بالای مزارع خانوادگی است که همچنان تامین کننده بخش مهمی از درآمدهای خانوارهای روستایی و به نوعی کاربری اصلی خود را حفظ کرده است. هدف از تدوین مقاله حاضر رسیدن به این مهم است که اصولا بخش کشاورزی به چه صورت خود را در درون نوع خاصی از نواحی روستایی بازتولید می کند؟ به بیان دیگر، بهره برداران محلی چه استراتژی هایی را برای تداوم واحدهای بهره برداری خود در برابر تغییرات و فشارهای گریزناپذیر موجود اتخاذ کرده اند؟ خاصه در این مقاله به بررسی استراتژی های ماندگاری باغ های کوچک مقیاس آلو در شهرستان نیشابور خواهیم پرداخت. مبانی نظری: عجالتا، سه طبقه بندی راهبردی از مزارع خانوادگی به تعریف گذاشته شده است: 1) مزارعی که با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند و بطورکلی درگیر هستند؛ 2) مزارعی که در مرحله درآمدزایی و انباشت سرمایه هستند؛ و 3) مزارعی که کارکرد تفریحی پیدا کرده اند و کار در زمین بیشتر به مثابه سرگرمی و گذران اوقات فراغت گرفته می شود. با اقتباس از کار بولر (1992) شش خط سیر عمده دیگر شناسایی است: 1) گسترش کشاورزی صنعتی محور بواسطه کشت محصولات متعارف؛ 2) باز گسترش منابع در جهت تولیدات و یا خدمات جدید کشاورزی؛ 3) باز گسترش منابع در جهت تولیدات غیر غذایی/ فیبری در مزرعه؛ 4) باز گسترش منابع در جهت اشتغال غیرکشاورزی و خارج از مزرعه؛ 5) ادامه کشاورزی به همان روال قبلی و قبول کمی درآمد آن؛ 6) کشاورزی به صورت سرگرمی و تفریح و حالت نیمه بازنشسته. ایوانز(2009) بیان می دارد که تدوین خط سیرهای توسعه ای از سوی دولت و سازمان های متولی توسعه بررسی نحوه «چندفعالیتی شدن» مزارع خانوادگی را برای ما راحت تر کرده؛ چیزی که اکثر قریب به اتفاق بهره برداری های کشاورزی درگیر آن شده اند. نباید چندفعالیتی (ایجاد فعالیت های پر منفعت دیگر) رایج در جهان را با پاره وقتی (میزان زمان اختصاص داده شده به کار در کشاورزی) مزارع خانوادگی در ایران یکی دانست. زیرا در کشورهایی که سطح بالایی از چندفعالیتی بودن را با خود در مزارع خانوادگی به یدک می کشند؛ خصوصیات پاره وقتی کمرنگی دارند: نظیر آمریکا، اروپا و نیوزلند و استرالیا.
    روش تحقیق
    رویکردهای ارتباطی و ارضی در قالب مفهوم بسترمندی محور اصلی استراتژی های نگهداشت باغ های خانوادگی را در این تحقیق مشخص می کند و نه تبیین های اقتصادی محض و کنش عقلانی. روش تحقیق کیفی و خاصه در این مقاله تئوری داده بنیاد مبتنی بر مطالعه موردی می بایست در دستور کار قرار گیرد؛ در مجموع، 60 مصاحبه نیمه ساخت یافته و عمقی با آلوکاران و افراد دخیل در این عرصه به عمل آمد.
    یافته های تحقیق
    نتایج نشان داد نگهداشت باغ های خانوادگی در نیشابور به راهبرد پاره وقتی کردن کسب و کار معطوف و عواید حاصل از اشتغال های غیرکشاورزی به پشتوانه ای برای سرمایه گذاری و تحرک اقتصادی باغ ها تبدیل شده است. البته، عوامل اجتماعی سازمان یافته آن هم در بستر تعاملات سنتی و ارتباطات مستحکم محلی و خویشاوندی و نه گسترده و بیرونی مبنایی برای پایداری روند تولید در منطقه شده؛ که باید گفت عامل اصلی توسعه نیافتگی نیز محسوب می شود. انگیزه های فردی و ترجیحات شخصی (ارزش و اعتقادات) نیز نقش زیربنایی در ادامه فعالیت های باغی دارد.
    نتیجه گیری
    در مجموع، رویکردهای مکان محور در قالب بسترمندی اجتماعی و ارضی چارچوب مناسبی را برای تحلیل چگونگی بازتولید باغ های کوچک مقیاس آلو در نیشابور فراهم آورده است. یافته های تحقیق حاضر در نیشابور تغییرات ساختاری کشاورزی و خاصه باغی در نواحی روستایی مشخص نمود: پاره وقتی؛ تنوع و چندگانگی جامعه کشاورزی و باغداری را به تصویر کشید: خرده مالکان به صورت عمده و بزرگ مالکان، بازنشستگان و تازه واردان شهری در سطح محدود؛ و ارتباطات ساده و نه پیچیده باغداران با بازیگران محلی عرصه تولید (و پیوند ضعیف با بیرون) را آشکار ساخت: نبود تعاونی ها و کارخانجات تخصصی جهت تامین سرمایه و برون سپاری و شرکت های بازرگانی جهت صادرات. متولیان توسعه دو راه بیشتر در شرایط غلبه و تسلط اقتصاد دهقانی به کل جامعه روستایی جهت مداخلات برنامه ریزی در آینده ندارد. نخست، به رسمیت شناختن اشکال کنونی توسعه محلی که ریشه در فرهنگ و تعهدات اجتماعی دارد و به صورت سنتی به وسیله ارتباطات قوی درون گروهی احاطه شده است، زیرا با شناخت سازوکارهای درونی و رضایت به شیوه تولید محقر فعلی حداقل ماندگاری روستا تضمین می شود و مهاجرت رخ نمی دهد. دوم، برطرف کردن موانع موجود بر سر راه ساختارشکنی تعاملات سنتی و گسترش شبکه های اجتماعی باغداران و ارتباط با بازیگران مختلف در عرصه تولید و جلب اعتماد ساکنان محلی به سازمان ها و شرکت های تخصصی بیرونی.
    کلیدواژگان: بازتولید، راهبرد، بسترمندی، انگیزه های فردی، باغ های آلو، نیشابور
  • محمود جمعه پور، سید حسن مطیعی لنگرودی، سمیرا حاجی حسینی*، ابوذر سلامی بیرامی صفحات 39-56
    مقدمه
    هر انسانی فارغ از اینکه در شهر یا روستا زندگی کند، در پی دست یابی به زندگی مطلوب و رضایت بخش است و طبیعتا برای داشتن زندگی مطلوب، رضایت بخش و پرمعنی، زمینه ها و عواملی لازم است که انسان بتواند بر پایه آن آسایش و رفاه درازمدتی را برای خود و اجتماعش فراهم نماید . این شرایط که به اعتقاد برخی از نویسندگان مترادف با زیست پذیری یا شرایط مناسب برای زندگی است؛ به طور کلی اشاره به مجموعه ای از ویژگی های عینی دارد که یک مکان را به جایی بدل می سازد که مردم تمایل دارند اکنون و آینده در آن زندگی نمایند. بر این اساس؛ ساکنان هر سکونتگاه زیست پذیری را به عنوان عاملی برای بهبود شرایط مکان برای زندگی، خرید، استراحت، رشد کودکان و ایجاد اجتماعی از دوستان و خانواده ها می بینند. روستاییان به دلیل شیوه زندگی و نوع معیشت خود، بهره برداران مستقیم منابع محیطی محسوب می شوند؛ از این رو عامل محیطی از جمله عواملی است که در توسعه روستا و زیست پذیری آن باید در نظر گرفت، زیرا حفظ محیط روستا و ارزش های آن در برابر انواع آلودگی ها و تخریب، اهمیت بسیار دارد و در اجرای برنامه توسعه روستایی باید با تمام وسایل لازم از تخریب عمومی محیط روستا از جمله خاک، آب و هوا جلوگیری به عمل آید. اهمیت حفاظت از آب و خاک و گیاه برای ادامه حیات بشر بسیار زیاد است. در این راستا، تحقیق حاضر سعی دارد در مسیر کلی پژوهش به سوال های زیر پاسخ دهد:- زیست پذیری روستاهای شهرستان بوئین زهرا در چه وضعیتی قرار دارد؟
    - آیا عوامل محیطی در زیست پذیری روستاهای شهرستان بوئین زهرا تاثیرگذار می باشد؟ مبانی نظری: زیست پذیری در معنای اصلی و کلی خود به مفهوم دستیابی به قابلیت زندگی است، در واقع می توان گفت کیفیت زندگی ساکنان به میزان دسترسی آنها به زیرساخت ها (حمل و نقل، ارتباطات، آب و بهداشت) غذا، هوای پاک، مسکن مناسب، شغل راضی کننده و فضای سبز و پارک ها بستگی دارد. فضاهای روستایی به واسطه اینکه بخش عظیمی از منابع معیشتی آنان در ارتباط با بهره-برداری از منابع محیطی متکی است، از اهمیت و توجه بسیار برخوردارند . لذا توجه به عوامل و مولفه های محیطی در برنامه ریزی توسعه روستایی و زیست پذیری به چند دلیل ضروری است:تاثیر انکارناپذیر عوامل محیطی بر جمعیت پذیری و توزیع جمعیت و الگوی نظام استقرار کانون های جمعیت؛ تاثیر انکارناپذیر عوامل محیطی بر رشد و توسعه پایدار مناطق روستایی؛ الزام به حفظ محیط زیست در آستانه قرن21، با توجه به این نکته که « بیش از یک کره نداریم»، انسانها را ملزم می سازد که در هر طرح و برنامه ای، به ویژگی ها و پتانسیل های محیطی توجه نمایند. روش تحقیق: روش پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (فیش برداری از کتاب، مقاله و منابع اینترنتی) و میدانی (پرسشنامه و مشاهده مستقیم و مصاحبه با سرپرست خانوارها) می باشد. جامعه آماری تحقیق، روستاهای شهرستان بوئین زهرا می باشد و سطح تحلیل در این تحقیق روستاها هستند، و واحد تحلیل خانوارهای روستایی می باشند. روش نمونه گیری در این پژوهش روش طبقه ای است و پس از طبقه بندی روستاهای منطقه تحقیق (بر حسب جمعیت و دوری و نزدیکی به نقاط شهری) به طور تصادفی، 20 روستا برای نمونه انتخاب شدند و211پرسشنامه در روستاهای مورد مطالعه تکمیل شدند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل همبستگی، آزمون t تک نمونه ای، تحلیل واریانس) استفاده شده است. یافته های تحقیق: نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد؛ زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه در همه ابعاد در سطح متوسط می باشد و بر اساس نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین ویژگی های فردی (سن، سطح تحصیلات، میزان درآمد و مدت اقامت) و زیست پذیری رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که عوامل محیطی موثر بر زیست پذیری در بین روستاهای مورد مطالعه در همه شاخص ها اختلاف معنی داری وجود دارد؛ نتایج توصیفی شاخص های محیطی موثر بر زیست پذیری حاکی از آن است که شاخص قابلیت محیطی (وجود زمین های حاصلخیز، دسترسی به منابع آب کافی (برای کشاورزی)، وجود و دسترسی به آب لوله کشی و بهداشتی (آب شرب و شیرین)، وجود و دسترسی به مراتع و... برای دام، اقلیم خوب، امکان کشت محصولات متنوع، موقعیت قرار گیری روستا (نزدیکی به مراکز شهری و سایر روستاها) معابر و خیابان های مناسب و با کیفیت از نظر پاسخگویان تاثیر خیلی زیادی بر زیست پذیری روستاها دارد، و نتایج تحلیل همبستگی نیز حاکی از آن است که بین زیست پذیری و عوامل محیطی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. و در نهایت یافته های پژوهش در مورد آینده نگری روستاییان در رابطه با عوامل محیطی با میانگین 56/3 صدم نشان داد که نگرانی روستاییان بیشتر در مورد افت سطح آب می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که عوامل محیطی موثر بر زیست پذیری در بین روستاهای شهرستان بوئین زهرا اختلاف معناداری وجود دارد؛ یعنی تاثیرگذاری عوامل بر زیست پذیری روستاها متفاوت است، چنانچه در شاخص فضاهای باز و سبز، روستاهای بخش دشتابی، رامند و شال با توجه به میانگین بالاتر نسبت به بخش مرکزی در گروه اول قرار گرفته اند و بخش مرکزی در گروه دوم قرار گرفت. از نظر شاخص آلودگی بخش دشتابی در گروه اول و بخش های مرکزی و رامند در گروه دوم و بخش شال در گروه سوم قرار گرفتند. با عنایت به نتایج مشخص شد که در شاخص قابلیت محیطی بخش رامند در طبقه اول و بخش دشتابی و شال در طبقه دوم و بخش مرکزی با میانگین کمتر از سایر بخش ها در طبقه سوم قرار گرفتند. در نهایت از نظر شاخص مخاطرات طبیعی بخش شال و رامند با میانگین رتبه ای بالاتر در گروه اول و روستاهای بخش مرکزی و دشتابی با میانگین رتبه ای کمتر در گروه دوم قرار گرفتند. با توجه به این مطالب باید در برنامه ریزی هایی که برای توسعه روستاها در نظر گرفته می شود باید به این تفاوت ها توجه شود و اینکه در هر روستایی عوامل متفاوتی بر زیست پذیری تاثیر می گذارند که با سایر روستاها متفاوت می باشند، بنابراین نمی توان از رویکردهای یکسان برای توسعه روستاها بهره برد.
    کلیدواژگان: زیست پذیری روستاها، عوامل محیطی، توسعه پایدار روستایی، شهرستان بوئین زهرا
  • سید فرزین فائزی*، محمدرضا الیاسی، مجتبی رفیعیان بهابادی صفحات 57-79
    مقدمه
    موضوع نما و سیمای شهر و روستا، چهره مسلط کالبد شهر و روستا و حاوی اولین پیامها در چشم انداز شهروندان، در شهرسازی و به ویژه از نیمه قرن گذشته میلادی محل گفتگو بوده است. موضوع به جهت رابطه تنگاتنگ با مقوله هویت و ویژگی شهر و روستا، بازشناسی آن پیچیده و با شروع عصر مدرن و اعمال مدیریتهای غیرعرفی مبتنی بر قانون در توسعه شهری و روستایی، ابعاد گسترده ای یافت. در جامعه ما به ویژه پس از انقلاب با رشد جمعیت، مقاوم سازی و یا بازسازی روستاها، سیما و منظر شهری و روستایی به عنوان بخشی از مناقشه معماری معاصر کشور با وجود گرایش فرهنگی خاص نظام، به یکی از کانون های گفتگو بدل گردید. بررسی های انجام شده در روستاها نشان دهنده تنوع ساخت و به کارگیری شیوه های مختلف در جهت مقاوم سازی مسکن است. امروزه گسترش ارتباطات و دسترسی آسان به اطلاعات، دگرگونی های دامنه داری را در کاربرد انواع مواد و مصالح ساختمانی غیربومی و مدل برداری از شیوه های ساخت وساز و معماری شهری در عرصه های روستایی به همراه داشته است. بدون تردید ورود عوامل و عناصر خارجی، از جمله مصالح ساختمانی وارداتی از مناطق شهری و جایگزینی الگوهای معماری بیگانه در کنار بافت بومی و سنتی، به تدریج منظر روستا را مخدوش و در نهایت می تواند باعث تخریب آن شود. روستاهایی که از سوی شهرنشین ها به عنوان ییلاق انتخاب می شوند، با ساخت و ساز ویلاهای رنگارنگ چهره می بازند. درصورتی که شرایط اقتصادی روستا و ارتباط روستاییان با شهر تقویت شود، آنچنان که وسایل ارتباط جمعی نقش مهمی در این زمینه دارند، گرایش روستانشین ها تبدیل به احسن کردن خانه هایشان رواج می یابد. البته در اینکه تجدید ساختمان حق هر خانوار روستایی است، تردیدی نیست، ولی اغلب الگوهای مطلوب و مناسبی برای این کار وجود ندارد. این تحقیق سعی دارد در مسیر کلی پژوهش به سوال های زیر پاسخ دهد:- آیا اجرای مقاوم سازی مسکن، بر شاخص های زیباشناختی و عملکردی منظر در روستای احمدآباد تاثیرگذار بوده است؟ - کدام یک از شاخص های کالبدی فضایی، اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی منظر روستا از مقاوم سازی مسکن بیشترین تاثیر را پذیرفته است؟ مبانی نظری: براساس تعاریف، مولفه های تشکیل دهنده منظر شهری و روستایی دارای ابعاد گوناگونی اند از جمله شاخص عملکردی، زیباشناختی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی. دیدگاه های استفاده کنندگان درباره منظر فضاهای شهری، در زمره مهمترین عوامل اصلی در عملکرد بهینه منظر فضاهای عمومی شهری، معیارهای اولویت سنجی، نیازسنجی و مکان یابی این فضاهاست. از آنجا که نظرات و آرای مختلفی در سطح شهر و روستا پیرامون مسایل و اولویت ها وجود دارد و اتخاذ تصمیمات باید همگرا و در راستای پوشش همه جانبه اولویت ها باشد، لذا، بررسی توسعه کیفی و کمی معیارهای منظر (بصری) فضاها باید مبتنی بر نظرات شهروندان و استفاده کنندگان از فضا باشد.
     روش تحقیق
    روش تحقیق در این تحقیق توصیفی تحلیلی بوده، که با استفاده از روش های گرداوری اطلاعات به صورت مطالعه اسنادی و کتابخانه ای دیدگاه ها، نظریات و تعاریف مربوط به موضوع پژوهش بررسی شد. همچنین با استفاده از روش میدانی(پرسش نامه، مشاهده، مصاحبه و برداشت میدانی) داده های مورد نیاز جمع آوری شده و در نرم افزار SPSS پیاده شد. داده ها در بازه زمانی مهرماه 1393 تا اسفند 1393 جمع آوری شد. سپس با آزمونها مورد نیاز به تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات پرداخته شد. طی جلساتی که میان متخصصین روستای احمدآباد، خبرگان و مدیران برگزار شد، هماهنگی های لازم به منظور انجام مطالعه میدانی و پرسش نامه انجام گرفت. در این تحقیق پس از مطالعات وسیع، بررسی پیشینه تحقیقات انجام شده، مشورت با خبرگان، دو پرسش نامه تهیه شد و سپس برای سنجش روایی، پرسش نامه ها میان 5 نفر از خبرگان تحقیق و متخصصین امر مقاوم سازی، معماران و طراحان، توزیع شد و سرانجام، پس لحاظ کردن نکات مورد نظر، نسخه نهایی پرسش نامه ها به دست آمد. مرجع جوابگویی به سوالات پرسش نامه(جامعه مطالعاتی) گروه اول سرپرستان خانوار و در گروه دوم مدیران و کارشناسان نظام فنی روستایی بودند. هر دو گروه به اولویت بندی و امتیازدهی معیارها پژوهش پرداخته اند و میزان تحقق معیارها را با استفاده از طیف 5 مقیاسی لیکرت مشخص کرده اند.
    یافته های تحقیق
    در تحقیق حاضر با مروری بر متون نظری، مشاوره با خبرگان و نیز روستای مطالعاتی و با توجه به نتایج پرسش نامه، 40 معیار معرفی شد. با توجه به نظر خبرگان، معیارها در شش شاخص طبقه بندی شدند. شش شاخص: عملکردی، زیباشناسی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به عنوان مهمترین شاخص های ارزیابی سیما و منظر روستا مشخص شدند. نتایج در قالب مجموعه ای از تحلیل های توصیفی، استنباطی و تصویری، صورت گرفته است. در نهایت معیارها و شاخص ها در قالب ماتریسی توسط آزمونهای آماری ارزیابی گردیده اند.
    نتیجه گیری
    مقاوم سازی تاثیرات بسیاری چه به صورت مثبت و چه به صورت منفی بر شش شاخص عملکردی، زیباشناختی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی و زیست محیطی روستای مورد مطالعه داشته است. همچنین نتایج آزمون اول حاکی از آن است که برخی از معیارهای مربوط به شاخص های عملکردی و زیباشناختی همچون توجه به منطقه بندی ارتفاعی، تناسبات موجود در بنا، توجه به عملکرد سکونتی و معیشتی واحدها، انطباق با ساختار و توان مدیریت اجرایی و نظارتی روستا، در سطح 99% و متغیرهای جلوه بخشی به مبلمان روستایی، انعطاف پذیری و خوانایی ساختمان ها، وحدت فضایی و سازگاری سبک های ساختمانی، هماهنگی میان فرم، در سطح 95% معناداری را نشان داد که نشان از تاثیر مقاوم سازی دارد. نتایج آزمون دوم نیز نشان می دهد که کلیه معیارهای منتخب کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تاثیرپذیر از مقاوم سازی در بافت روستای احمدآباد تا 99% سطح معناداری را به خود اختصاص داده اند.
    کلیدواژگان: مسکن روستایی، مقاوم سازی، منظر و سیما، روستای احمد آباد، شهرستان بهاباد
  • مازیار آصفی*، شهین فرخی صفحات 81-101
    مقدمه
    برنامه ریزی و تامین حداقل استانداردها برای سکونتگاه های اضطراری و موقت، از حقوق و احتیاجات اولیه واساسی کسانی است که در معرض سوانح قرار می گیرند. سرپناه همچون آب، بهداشت، تغذیه و مراقبت های روانی، نقش تعیین کننده ای در حفظ و نجات انسان ها در مراحل اولیه وقوع سانحه ایفا می نماید. وجود سرپناه به منظور مصونیت در برابر بیماری ها و حفاظت از انواع خطرات امری ضروری است و برای حفظ شان و منزلت انسان، در چهارچوب نظام خانوادگی و اجتماعی در شرایط دشوار، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مسئله در مناطق روستایی بیشتر حائز اهمیت است. چنان که قسمت اعظمی از فعالیت های آنان در محیط خانه انجام گرفته و با از بین رفتن خانه هایشان امور اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آنان از هم گیسخته می شود و نیاز به سرپناهی دارند تا قسمتی از این امور را در آنجا انجام دهند. بنابراین هدف از این پژوهش، ارزیابی اسکان موقت پس از زلزله و ارائه راهکارهای بهبود کیفی آن و در راستای آن طراحی مسکن موقت متناسب با نیاز آسیب دیدگان در روستاهای زلزله زده منطقه ورزقان، اهر و هریس می باشد. پرسش هایی که در پژوهش حاضر بررسی می شوند عبارت اند از: معیارها و راهکارهای طراحی مسکن موقت کدامند ؟
     رضایت فرد از مسکن موقت تحت تاثیر چه مشخصه ها و مولفه هایی قرار دارد و خانه های موقت با چه ویژگی هایی قابلیت پاسخ گویی به نیازهای آسیب دیدگان را دارند؟
     طرح مسکن موقت برای روستاییان آسیب دیده به چه صورت می تواند باشد؟
    مبانی نظری
    مفهوم واژه اسکان موقت ترکیبی است که هم جنبه های کالبدی و هم غیرکالبدی سرپناه و سکونتگاه پس از سانحه را در بر می گیرد. بنابراین سکونت گاه موقت را می توان مجموعه ای از فعالیت ها، اعم از جمع آوری و شناسایی افراد مصیبت زده و بی خانمان، نقل و انتقال افراد به سرپناه و ایجاد شرایط زندگی امن و بهداشتی تا زمان بازگشت آنان به موطن اصلی و یا زیست گاه اولیه شان دانست. مدت زمان اسکان موقت بر حسب شرایط، نوع بحران و امکانات از 6 ماه تا 2 سال تخمین زده می شود و برخی پژوهشگران و موسسات امدادی آن را به عنوان هسته اولیه اسکان دائم نیز قلمداد می نمایند. در ادبیات بلایا، تامین سرپناه و مسکن مناسب برای حادثه دیدگان جریان پیوسته ای از سرپناه اضطراری تا احداث مسکن دائمی را در برمی گیرد؛ که شامل اسکان اضطراری، اسکان موقت و اسکان دائم می باشد. بحث درباره اسکان موقت به صورت مرحله ای میانی مابین اسکان اضطراری و اسکان دائم فراوان است، لیکن وجود روش های خلاقانه، ابتکاری و به نوعی بومی در ساخت سرپناه موقت انکارناپذیر است. آنچه در زلزله های پیشین دیده شده متغیر بودن این خلاقیت فردی و ابتکارات بومی برحسب عوامل فراوانی چون شرایط جغرافیایی منطقه، شرایط آب و هوایی، فرهنگ بومی و محلی (شهری یا روستایی بودن)، صنعتی و غیرصنعتی بودن منطقه، شرایط ساخت وساز در بازسازی، مدت استفاده از اسکان موقت، روش به کارگیری از اسکان موقت و دیگر عوامل است.
    روش تحقیق 
    پژوهش حاضر از نوع کاربردی و پس از اجراست و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات، از روش های مختلف اسنادی و کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده و سپس اقدام به طراحی مسکن موقت گردیده است. در این بررسی تمرکز اصلی بر ارائه مولفه های کیفی مورد نیاز برای طراحی مطلوب مسکن موقت بعد از زلزله است. برای بررسی هر معیار و کیفیت آن، روش های خاصی از برداشت های میدانی، مانند پرسشنامه و مصاحبه شفاهی به کار گرفته شدند. برای انجام مطالعه و تدقیق معیارهای سرپناه از روش کاربر محور استفاده گردید. رویکرد طراحی کاربر محوردر تولید محصولاتی با بالاترین کارایی و انطباق با خواسته مصرف کننده، کارایی خود را ثابت کرده است.
    یافته های تحقیق
    عوامل موثر بر رضایت آسیب دیدگان از مسکن موقت در سه شاخه عوامل کالبدی-عملکردی، فرهنگی-اجتماعی و فنی-سازه ای در ده روستای هریس مطالعه شدند. یافته های تحقیق نشان می هد مردم از مولفه های کالبدی-عملکردی با 28 امتیاز از 85، اجتماعی-فرهنگی با کسب 32 امتیاز از 80 و از مولفه های فنی-سازه ای 44 امتیاز از 80 رضایت اندک دارند. امینت، حریم شخصی، سرزندگی محیط اسکان، تناسب فرهنگی با نوع زندگی، بدنه و کف، بهداشت، تعداد مسکن موقت ارائه شده، فرم، فضای داخلی مسکن، تاسیسات و انرژی از جمله معیارهایی می باشد که آسیب دیدگان از آن در فضای چادر و کانکس احساس نارضایتی می کنند.
    نتیجه گیری
    با رعایت راهکارهایی در طراحی و ساخت آن مشکلات ناشی از مسکن موقت در مناطق روستایی زلزله زده را به حداقل ممکن رسانید. برپایی مساکن موقت فامیلی در کنار هم و حصارکشی دور تادور آن ها، اسکان با نظم و ترتیب خاص، استفاده از سازه سبک (آلومینیومی) جنس محکم، بادوام و ضد آب، استفاده از بدنه مقاوم دربرابر آتش (چوب پلاست)، کفی دولایه، دیوار و پنجره های دوجداره، درنظرگرفتن مکان هایی برای نصب دودکش بخاری و هواکش و اجاق گاز در طرح مورد نظر از عواملی است که می تواند با شریط جوی محیط مقابله کند. استفاده از والور به جای بخاری، تعبیه حمام و دستشویی، جداکردن قسمت ورودی و کفش کن از قسمت اصلی، امکان قفسه بندی قسمتی از فضای داخل برای نگهداری وسایل، حفظ حریم خصوصی به سبب تعبیه دو در و وجود فیلتر، مدولار کردن سازه، جلوگیری از پیچیدگی های بی مورد، ساده و شکیل بودن، فرم با تبعیت از عملکرد، دارای هویت خاص از نظر مشخصات عمومی، فنی و عملکردی، طراحی برای افراد کم توان، حجم کم در حالت قبل از برپایی، شرایط نگهداری آسان در انبار، قابلیت حمل ونقل آسان، سرعت ساخت بالا، قابلیت نصب و برپایی آسان بدون نیا به افراد متخصص، امکان تولید آن به شکل پیش ساخته، امکان تعویض و جایگزینی قطعات، کم بودن گونه ها و تعداد اتصالات نیز از موارد ارائه شده در طرح پیشنهادی می باشد.
    کلیدواژگان: طراحی، الگو، زلزله، مسکن موقت، روستاهای زلزله زده هریس، آذربایجان شرقی
  • محمودرضا میرلطفی*، مریم نوری صفحات 103-122
    مقدمه
    امروزه بحث حفاظت از محیط زیست، یکی از مباحث مهم جهانی محسوب می شود به گونه ای که در برخی موارد، درست نگهداری نکردن یا رعایت نکردن استانداردهای حفاظت از محیط زیست در یک کشور می تواند سلامت کل جهان را مورد تهدید قرار دهد؛ تهاجمی که توسط برخی کشورها و انسان ها نسبت به محیط زیست صورت می گیرد، نگران کننده است. آموزه های دینی به طور عام و دین اسلام به طور خاص به طبیعت به گونه ای نگریسته که نه تنها تخریب محیط زیست را تجویز نکرده، بلکه با تربیت انسان درصد رشد و بهتر شدن آن برآمده است. تاکید آموزه های دینی بر عمران و آبادانی زمین، کراهت آلوده ساختن عناصر محیط زیست مانند آب، خاک و هوا، و حتی کراهت آلوده ساختن محیط زندگی طبیعی حیوانات و جنبندگان، و نیز لزوم نگهداری از حیوانات مفید و تامین نیازهایشان، و ممنوع بودن آتش زدن و قطع کردن درختان و تخریب طبیعت حتی در زمان جنگ با دشمن. دلالت بر اهمیت و جایگاه حفظ منابع طبیعی و محیط زیست در اسلام دارد. بدین ترتیب تاکنون مطالعه ای در رابطه با محیط زیست روستا با توجه به شاخص های قرآنی صورت نگرفته است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر تحلیل سطح توسعه محیط زیست روستایی با تاکید بر شاخص های قرآنی در منطقه سیستان می-باشد. روش شناسی: این تحقیق مبتنی بر اطلاعات حاصل از مشاهدات میدانی و مصاحبه با بخشی از جامعه آماری و دریافت اطلاعات از نهادها و سازمان های منطقه مورد مطالعه و تکمیل پرسش نامه از جامعه نمونه تحقیق، با روش توصیفی و تحلیلی مورد بحث قرار گرفته است. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای روستایی منطقه سیستان، که بر اساس آمار سال 1390 برابر با 51663 خانوار می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران در سطح برابر با 381 خانوار تعیین شده است. ضریب آلفای کرونباخ در این رابطه 849/0 برآورد گردیده، که اعتبار بالای پرسش نامه را نمایان می-سازد. در نهایت داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل و از آزمون آماری کروسکال - والیس استفاده شده است. یافته های تحقیق: در بررسی شاخص های محیط زیست، شاخص بهره برداری بهینه از آب، با میانگین 29/4 رتبه اول و بهره برداری بهینه از منابع طبیعی و جلوگیری از فساد در عرصه زیست محیطی با میانگین 22/4 رتبه های دوم را به خود اختصاص داده اند. همچنین شاخص استفاده بهینه از انرژی باد با میانگین 66/2 و تنوع درختی، با میانگین 95/2 در رتبه های نهم و هشتم قرار دارند. با هدف بررسی تفاوت بین شاخص های قرآنی و سطح توسعه محیط زیستی مناطق روستایی «آزمون معناداری ناپارامتریک کروسکال والیس» استفاده شد. نتایج آزمون کروسکال- والیس شاخص های قرآن، نشان می دهد سطح توسعه محیط زیستی مناطق روستایی در سه سطح توسعه، با سطح معنی داری (Sig) کمتر از 01/0 درصد بوده است. بنابراین فرض H0، یعنی فرض عدم تفاوت سطح توسعه محیط زیست بین مناطق روستایی رد شده و فرض مخالف 1H، یعنی وجود تفاوت بین سطح توسعه مناطق روستایی در سه سطح روستاهای جامعه نمونه تایید گردیده است.
    نتیجه گیری
    بر اساس آیات، انسان در مقابل همه چیز و از جمله حیوانات و طبیعت اطراف خود مسئولیت دارد. مهم ترین وظیفه انسان در قبال طبیعت اصلاح در زمین و اجتناب از فساد در آن است. یکی از وجوه اصلاح زمین عمران و آبادی است. منظور از عمارت زمین تامین اصول زیست محیطی برای حیات انسانی است. احکام اسلام درباره محیط زیست فراوان و متنوع است. بررسی سطح توسعه محیط زیست در روستاها نشان داد که مردم به حفظ محیط زیست خود اهمیت می دهند و در واقع شرایط محیطی منطقه در اغلب مواقع به آن ها اجازه نمی دهد که به محیط خودشان توجه داشته باشند. کاشت درخت از سوی اهالی روستایی به ندرت صورت می گیرد و تنوع درختی اصلا وجود ندارد. با توجه به اینکه اسلام، دین جهانی، جاوید و کامل است. این دین هدیه ای است که از طرف خدای متعال به بشریت ارزانی شده است. سعادت دنیا و آخرت انسان در صورت ایمان به عمل به دستورات اسلام تامین می شود.
    در نهایت پیشنهادات زیر ارائه می گردد:گسترش فناوری های پاک.
    جلوگیری از انجام متخلفانه و سوء استفاده های نا به جا.
    مجازات مرتکبین به وارد نمودن اثرات نامطلوب بر محیط زیست و سایر انسان ها.
    کلیدواژگان: قرآن، شاخص های محیط زیست، توسعه محیط زیست، روستاهای سیستان، مدل TOPSIS
  • حسین کریم زاده*، محمد ظاهری، عقیل خالقی صفحات 123-140
    مقدمه
    وقوع دوره ای حوادث غیرمترقبه ازجمله زلزله، مسئولین امر را بر آن داشته است که به بهسازی و ایمن سازی واحدهای مسکونی در مقابل سوانح طبیعی توجه نمایند. مناطق روستایی شهرستان ورزقان نیز که پس از وقوع زلزله در عصر روز 21 مهر ماه سال 1392 به بزرگی 6/2 ریشتر (که علاوه بر کشته و مصدوم شدن شماری از مردم منطقه، باعث تخریب صددرصدی 6 هزار واحد مسکونی گردید)، برای نوسازی مسکن روستایی موردتوجه قرار گرفت. آنچه نگارندگان را بر آن داشته تا به تحقیق در این زمینه پرداخته شود این است که پس از بازسازی و نوسازی حدود 44 هزار واحد مسکونی روستایی، شکل روستاها تغییریافته و در فرایند نوسازی در قالب وام های آسان، علاوه بر تغییر تیپ روستاها، تحولات و تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در فضای روستایی بازتاب نموده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی و تحلیل این بازتاب ها که ناشی از فرایند نوسازی مسکن در منطقه موردمطالعه است درصدد یافتن پاسخی مستدل به سوال زیر، از دید خود روستاییان می باشد:«نو سازی مسکن در روستاهای دهستان سینا از جنبه های زیربنایی- ارتباطی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی- درمانی چه بازتاب فضایی داشته است».
    مبانی نظری
    بحث مسکن از اصلی ترین و مهم ترین مباحث در مجموعه مطالعات اقتصادی، جمعیتی و اجتماعی بشمار می آید و عدم پاسخگویی و عدم شناخت این مقوله مهم می تواند تاثیر جبران ناپذیری بر کل جامعه و نظام وارد آورد. فضا نیز عینیتی حاصل از نقش پذیری و اثرگذاری افراد و گروه های انسانی در مکان یا به سخن دیگر، پیامد عملکردهای متعامل دو محیط طبیعی - اکولوژیک و اجتماعی- اقتصادی است. برنامه ریزی نوسازی و بهسازی، با توجه به تبیین مفاهیم، متغیرها و شاخص های متنوع به دنبال ساماندهی کالبدی - فضایی با در نظر گرفتن سیستم منطقه جغرافیایی موردنظر و تامین رفاه مادی و معنوی ذینفعان از طریق ایجاد محیط بهتر، مساعدتر و سالم تر می باشد. با وجود سیاست های نوسازی در برنامه های توسعه، بخش مهمی از فعالیت های نوسازی و بهسازی مسکن روستایی در کشور مربوط به بازسازی مناطق آسیب دیده از سوانح در کشور اختصاص یافته است که وظیفه آن بر عهده بنیاد مسکن انقلاب اسلامی است. سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های انجام شده مربوط به بازسازی مناطق آسیب دیده در منطقه موردمطالعه در زمینه نوسازی مسکن روستایی ساختار، اشکال فضایی و نقش های مکان ها و محیط های روستایی را تغییر داده که به صورت تغییر در جاده ها، معابر، سکونتگاه ها، اشتغال، آداب ورسوم و درنهایت محیط زیست بازتاب نموده است که در محدوده موردمطالعه این بازتاب به جهت عوامل مختلفی همچون، تعجیل درروند بازسازی و عدم وجود کارشناسان محلی و اجرا توسط ستادهای معین استان های اطراف، نزدیکی به فصل سرما، ناهماهنگی ستادهای بازسازی و بنیاد و خیلی عوامل دیگر بازتاب فضایی گسترده ای داشته که در این تحقیق به بررسی آن می پردازیم.  روش تحقیق: این تحقیق به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، از نوع توصیفی تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده است. در روش میدانی، از ابزار پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنان دهستان سینا از توابع شهرستان ورزقان می باشد. حجم نمونه، با استفاده از فرمول کوکران با فاصله اطمینان 95 درصد برابر 300 نفر بوده و شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده است. روایی پرسشنامه بر اساس اعتبار صوری و پایایی آن با ضریب گاتمن (تقسیم نصفی) موردبررسی قرار گرفته است که برابر 0/955 است که نشان از پایایی مطلوب پرسشنامه است.
    یافته های تحقیق
    ازنظر جغرافیدانان مفهوم فضا شامل تمام اقداماتی است که در عرصه جغرافیایی انجام می پذیرد که وظیفه محقق جغرافیا، توجه به ساختارهای فضا و توصیف تفاوت های بین فضاهای مختلف در مقیاس های متفاوت است. پس از اطمینان از نیکویی برازش مدل طراحی شده، آزمون بارهای عاملی استانداردشده، حاکی از آن است که ابزار اندازه گیری از اعتبار سازه ای بسیار مناسبی برخوردار بوده و ضرایب معنی داری و میزان کای اسکوئر نسبت به درجه آزادی نشان می دهد روابط بین متغیرهای پنهان با هم و ارتباط متغیرهای آشکار دارای همبستگی قوی است؛ بررسی مقادیر تی متغیرهای آشکار تحقیق نشان می دهد شاخص زیرساختی دارای بیشترین تاثیر پذیری از نوسازی مسکن روستایی است که در این بین متغیرهای «گازرسانی»، «توزیع آب»، و «شبکه ارتباطی حمل و نقل» دارای بیشترین ضریب تاثیر پذیری هستند. نهایتا ماتریس کوواریانس متغیرهای مستقل تحقیق نشان می دهد تخمین های مربوط به مسیر بین تمام متغیرهای زیرساختی، فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و کالبدی، با مقدار قبول قبول و در حد بالایی معنی دار هستند. درواقع مدل طراحی شده را می توان به عنوان ابزار مفیدی در جهت بازتاب فضایی نوسازی مسکن روستایی پیشنهاد داد. در کل نو سازی مسکن روستایی پس از وقوع زمین لرزه در شهرستان ورزقان، باعث شده است که در دهستان سینا شاخص زیرساختی دارای بیشترین بازتاب فضایی باشد.
    نتیجه گیری
    مسکن یک پدیده جغرافیایی است که در نتیجه رابطه انسان با محیط اطراف خود، شکل گرفته که اتخاذ راه حل های مناسب برای تهیه آن در جوامع روستایی متناسب با نیاز آن ها امری مهم تلقی می شود. برجسته شدن نو سازی مسکن روستایی نیز در سال های اخیر بر اهمیت پدیده مسکن می افزاید. وقوع مخاطرات محیطی علاوه بر لطمه زدن به ساختار فیزیکی روستاها، به سایر ساختارهای آن نیز آسیب می رساند؛ که نوسازی مسکن پس از وقوع این حوادث خود بازتاب فضایی خاص خود ازنظر زیرساختی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و کالبدی به همراه داشته است. مقاوم سازی مسکن روستاها جزء اولویت های برنامه های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی بوده است.
    کلیدواژگان: نوسازی مسکن، بازتاب فضایی، زمین لرزه، معادلات ساختاری، ورزقان
  • مصطفی طالشی*، محمد مهدی ضیاء نوشین صفحات 141-160
    مقدمه
    روستاهای واقع درحوزه اثربخشی مراکز شهری، به ویژه روستاهای واقع در حوزه نفوذ بلافصل شهرهای بزرگ و کلانشهرها با بیشترین میزان دگردیسی کالبدی و نیز عملکردی همراه بوده اند. یکی از این تحولات در چنین فضاهای دائما تغییرپذیر، پدیده خزش روستایی و تغییر کاربری اراضی و زمین در سکونتگاه های روستایی پیرامون شهری است. تغییرات کاربری اراضی و نیز تغییرات پوشش زمین با توجه به روند آن و نیروهای دینامیک و پویای تاثیرگذار در این مسئله، هنوز خیلی پیچیده می باشد. خزش سکونتگاه های انسانی در اطراف شهرها و مناطق روستایی یک نیروی محرکه اصلی در استفاده از زمین و تغییر پوشش زمین در سراسر جهان است. در محیط های گذار و پیرامون کلانشهرها و شهرهای بزرگ اخیرا پدیده خزش روستایی نمایانگر شده است. در حالی که خزش شهری و حومه یک تهدید جدی از دهه های گذشته بوده، خزش روستایی، اخیرا یک مشکل نگران کننده بوجود آورده است. سکونتگاه های روستایی پیرامون شهر همدان از تنوع و گوناگونی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و طبیعی برخوردار هستند. بر این اساس مساله اصلی این تحقیق تبیین بروز خزش روستایی در 24 سکونتگاه روستایی پیرامون شهر همدان و بررسی تحولات و پیامدهای کالبدی خزش در این روستاها است. مبانی نظری: طی دهه های اخیر، به خاطر وجود بستگی های موجود بین محیط های روستایی و شهری، نوعی پیوستگی شکننده بین این دو عرصه زیستی پدیدار شده است. این پیوستگی در قالبی نظام وار عمل می کند و بر این مبنا، آنچه در یکی از این دو عرصه اتفاق می افتد، لاجرم بر عرصه دیگر نیز اثرگذار خواهد بود. بر چنین مبنایی در زنجیره روستایی- شهری، بالاترین پویایی را می توان در منطقه پیرامون شهرها مشاهده کرد که اغلب به عنوان یک منطقه گذار با ترکیبی از فعالیت های شهری و روستایی و کاربری زمین شناخته می شود. آدل (1999) در محیط های گذار و پیرامون شهری و سکونتگاه های روستایی مجاور کلانشهرها و شهرهای بزرگ اخیرا پدیده خزش روستایی نمایانگر شده است. از دهه 1970 خزش روستایی وارد ادبیات کاربری زمین شده است. یکی از جنبه های نگران کننده خزش، عدم توافق بر سر تعریف آن است. اخیرا روند گسترش و خزش در میان نواحی روستایی دور از مناطق شهری اتفاق می افتد. اقامتگاه تفریحی گردشگری، زیرساخت های صنعتی و تجاری غیرمحلی، شبکه های متراکم جاده ای همراه با تبدیل کشاورزی به ساختمان های مجزا و محصور به استفاده های مسکونی قابل مشاهده ترین علامت گذار از روستا به سمت سرزمین های حومه است. یکی از پیامدهای خزش روستایی از بعد کالبدی گرایش پراکندگی مساکن در نواحی روستایی است که سطح بالایی از مساکن کم تراکم و قطعه قطعه شدن واحدهای مسکونی را بدنبال دارد. روش تحقیق: روش گردآوری اطلاعات با توجه به ماهیت پژوهش به دو صورت کتابخانه ای و میدانی است. برای کسب آگاهی و درک نظری در مورد پدیده خزش روستایی و نیروها و عوامل موثر بر آن، اطلاعات موردنیاز با مطالعه و بررسی منابع کتابخانه ای و... به دست آمده است. بخش دیگری از این تحقیق از طریق پایش نقشه های کاربردی انجام گرفته است. لایه های مورد استفاده در این پژوهش شامل لایه های تقسیمات کشوری، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، راه های اصلی و فرعی، رودها و رودخانه های فصلی، سطوح ارتفاعی و شیب و... بوده است. باعنایت به قلمرو زمانی دوره 20 ساله پژوهش (1395-1374) و به منظور پایش تحولات کالبدی ابتدا عکس های هوایی مربوط به سال 1374دارای مقیاس 1:40000 تبدیل به نقشه های 1:25000 توپوگرافی شده است. در مرحله بعد نقشه توپوگرافی 1:25000 تبدیل به فرمت DWG شده و سپس لایه ها روی هم ریخته و موازائیک شده است. آن گاه با بهره گیری از نقشه های CAD بافت کالبدی روستاها و تبدیل آن به نقشه های GIS در دوره های 1374و 1395 و مقایسه آنها با یکدیگر میزان و نوع خزش روستایی در هر یک از سکونتگاه های روستایی(به هکتار) و تاثیر و میزان خزش روستایی بر تغییرات کاربری اراضی و تحولات کالبدی در این سکونتگاه های روستایی مشخص شد. یافته های تحقیق: تبعات کالبدی خزش روستایی در محدوده مورد پژوهش در چند بخش تبیین و تحلیل گردید. 1- همجواری کاربری های شهری- روستایی در سکونتگاه های روستایی؛ 2- تغییرات کالبدی بیرون محدوده سکونتگاه ها؛ 3- تنوع بخشی ترکیب کاربری های روستایی 4- تغییر در بافت و ساختار کالبدی روستایی و 5- گسترش واحدهای تک خانواری و ویلایی. پایش نقشه ها، تصاویر و مشاهدات و یافته های پژوهش نشان می دهد بخش مهمی از کاربری های ایجاد شده در فضای بلافصل روستاها منجر به اختلاط و همجواری ناهماهنگ و متضاد عملکردهای شهری و روستایی شده است. یکی دیگر از ملموس-ترین و مشخص ترین تحولات ناشی از خزش در روستاهای پیرامون شهر همدان تحولات کالبدی در سکونتگاه های روستایی و فضاهای بلافصل آنها است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بطورکلی در سه محور ارتباطی همدان- کرمانشاه، همدان- ملایر و همدان- تهران شاهد تحولات کالبدی ناشی از خزش هستیم. براساس یافته های پژوهش و آمارهای موجود از سازمان صنایع و معادن در شعاع 10 کیلومتری همدان که محدوده مورد پژوهش بود بالغ بر 800 کارگاه کوچک و بزرگ از متراژ 20 متر تا چند هزار متر در قالب مرغداری ها و ضایعاتی ها، سوله های متنوع، انبارها، آپاراتی ها، سنگبری، سنگ و سرامیک و... دیده می شود که بخش عمده ای از این کارگاه ها و واحدهای کوچک تولیدی و صنعتی در مجاورت بافت سکونتگاه های روستایی و اراضی زراعی و باغی این روستاها می باشد. تغییر در الگوهای بافت و ساختار کالبدی روستاهای محدوده از دیگر پیامدهای کالبدی خزش روستایی است. نتایج پایش در طی دوره 20 ساله حاکی از آن است که بافت کالبدی در تمامی سکونتگاه های روستایی با شدت و ضعف تغییر داشته و الگوهای ساختاری مختلفی (خزش پراکنده، نامنظم، خطبی، طولی و...) را نشان می دهد. از دیگر تحولات کالبدی ناشی از خزش روستایی می توان به گسترش واحدهای تک خانواری و ویلاها و باغ مسکونی در بافت کالبدی و پیرامون روستاها اشاره کرد. البته مقایسه تصاویر و نقشه ها نشان می دهند که در مجاورت روستاهای آبشینه، سنگستان، چشین، سولان، موئیجین، توئیجین، سیلوار تعداد بیشماری واحدهای تک خانواری و خانه های دوم و ویلا ساخته شده و چهره کالبدی ویژه ای را به این سکونتگاه ها داده است.
    نتیجه گیری
    نتایج پایش تحولات کالبدی- فضایی در دوره زمانی 1374 تا 1395 نشان می دهد پدیده خزش در سکونتگاه های پیرامون شهری همدان در دو سطح محدوده قانونی روستاها(بافت کالبدی روستا یا محدوده طرح هادی) و خارج محدوده قانونی و بافت کالبدی روستا(بیرون محدوده طرح هادی) اتفاق افتاده است. به جزء روستاهای قاسم آباد، حسن آباد شورین و علی آباد پشت شهر که به شهر همدان الحاق شده اند و خزش محدوده قانونی آنها هم از نوع خزش روستایی و هم خزش شهری است. در سایر سکونتگاه ها پدیده خزش ناشی از خزش روستایی است. در خارج از محدوده روستاها و فواصل بین بافت کالبدی سکونتگاه های روستایی و پیرامون آنها خزش عمدتا روستایی، شهری و صنعتی- کارگاهی است که خود زائیده مجموعه عوامل و نیروهای متنوعی است.
    کلیدواژگان: خزش روستایی، تحولات کالبدی، سکونتگاه های روستایی پیراشهری، همدان
  • مجید یاسوری*، نادر افقی، فاطمه امامی صفحات 161-175
    اهداف
    هدف از این پژوهش بررسی آثار اجتماعی (کاهش سختی کار تولید، کاهش مهاجرت، کاهش فقر و افزایش فرصت های شغلی) و آثار اقتصادی (شامل افزایش درآمد، افزایش تولید، کاهش ضایعات محصول، انجام به موقع عملیات زراعی و کاهش هزینه تولید) که شیوه های بهره برداری (مکانیزه، سنتی و نیمه مکانیزه) کشت برنج در روستاهای شهرستان رشت به دنبال دارد.
    روش
    به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز از روش پیمایشی (جمع آوری پرسش نامه از 400 خانوار روستایی) که به شیوه خوشه ایانتخاب شده است، استفاده شده است. برای محاسبه حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد. همین طور برای تجزیه و تحلیل یافته ها و دستیابی به مدل نهایی پژوهش در فرضیه تحقیق از مدل تحلیل واریانس (ANOVA) با استفاده از نرم افزار Spss استفاده شده است.
    نتیجه گیری
    طبق نتیجه به دست آمده در مدل آنالیز واریانس با 95 درصد اطمینان می توان گفت بین شیوه های بهره برداری در اثرات اقتصادی و اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد. این تفاوت دو به دو در آزمون LSD نیز قابل مشاهده است این تفاوت عمدتا در هزینه کاشت و در نیروی کار طی مراحل کاشت، داشت و برداشت است.
    محدودیت ها
    از جمله موانعی که در این پژوهش وجود داشت، کم سوادی و بی اطلاعی بسیاری از کشاورزان از بحث مکانیزاسیون بود و همچنین، دردسترس نبودن بسیاری از کشاورزانی که انتخاب شده بودند.
    راهکارهای عملی
    ازجمله پیشنهادی که با توجه به نتایج به دست آمد، ارائه یک آموزش درست و به جا توسط مسوولان برای افزایش اطلاع کشاورزان با شیوه های نوین کشاورزی است تا بتوانند با اطلاعات کامل به بیشترین سود در کشاورزی برسند.
    اصالت و ارزش
    با توجه به نتایج به دست آمده، این پژوهش می تواند کمک رسان کشاورزانی باشد که می توانند در امر تولید با بهترین امکانات و کمترین هزینه بازدهی مثبتی در امر تولید داشته باشند.
    کلیدواژگان: برنج، شیوه بهره برداری، اقتصادی، اجتماعی، ANOVA، شهرستان رشت
  • سمانه مسیبی*، حمید برقی، داریوش رحیمی، یوسف قنبری صفحات 177-191
    هدف
    توسعه پایدار روستایی، فرآیندی است که بر ارتقای همه جانبه حیات روستایی از طریق زمینه سازی و ترغیب فعالیت های هم ساز با قابلیت ها و تنگناهای محیطی تاکید می کند؛ اما دست یابی به این مهم مستلزم اخذ بهترین راهبرد، متناسب با ویژگی های هر ناحیه روستایی است. تحقیق حاضر با هدف تعیین اولویت راهبردهای توسعه در روستاهای ناحیه شمال غرب استان اصفهان صورت گرفته است.
    روش تحقیق
    پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و ابزار آن پرسش نامه است که توسط کارشناسان تکمیل شد. پس از تعیین راهبردهای توسعه پایدار روستایی در ناحیه مورد مطالعه 10 راهبرد به عنوان بهترین گزینه انتخاب شدند. سپس جهت سنجش راهبرد بهینه توسعه پایدار شاخص هایی انتخاب شد. برای این منظور کارشناسان طی سه مرحله شاخص های سنجش راهبرد بهینه توسعه پایدار روستاهای ناحیه مورد مطالعه را در چهار دسته اقتصادی (دارای 6 زیرمعیار)، اجتماعی (دارای 5 زیرمعیار)، کالبدی- فضایی (دارای 4 زیرمعیار)، زیست- محیطی (دارای 4 زیرمعیار) انتخاب کردند و سپس ضریب تاثیر شاخص ها با تکنیک AHP بررسی و وزن دهی شد. در نهایت، با روش پرومتی راهبرد بهینه توسعه پایدار روستاهای شمال غرب اصفهان انتخاب شد.
    یافته ها
    بررسی های صورت گرفته در این پژوهش نشان داد که از بین شاخص های بررسی شده شاخص ایجاد و گسترش شغل های جدید، شاخص تاسیسات و تجهیزات زیربنایی و نیز شاخص انطباق با استعداد منطقه دارای بیشترین اهمیت است. از سوی دیگر، براساس همین شاخص ها و با توجه به راهبردهای انتخابی کارشناسان، در نهایت معلوم شد که راهبرد برنامه ریزی توسعه توریسم و نیز راهبرد مشارکت مردمی، بالاترین رتبه را در انتخاب بهینه ترین استراتژی توسعه روستایی کسب کرده اند؛ به این معنا که در منطقه مورد مطالعه بهترین راهبرد توسعه، توجه به اصل گردش گری و فراهم کردن زیرساخت های توسعه آن است؛ ضمن آن که بهره-گیری از مشارکت مردم بومی می تواند تحقق توسعه پایدار روستایی ناحیه را فراهم آورد.
    راهکارهای عملی
    در مطالعات و برنامه ریزی نواحی روستایی، شناسایی نیازمندی ها و اولویت بندی آن ها می تواند موفقیت برنامه ها را تضمین کند. از آن جایی که در اغلب برنامه های توسعه روستایی، به تنوع در فعالیت های اقتصادی کمتر توجه شده و اکثرا بر کشاورزی به صورت تک بعدی تاکید می شود و با توجه به این که هر ناحیه روستایی از توان متفاوتی برای توسعه برخوردار است، توجه به تمامی توان مندی های بالقوه روستاها می تواند تا حد زیادی روستاها را از مشکلات متعددی که گریبان گیر آن هستند رهایی بخشد.
    کلیدواژگان: راهبرد، روستا، رویکرد، توسعه پایدار، استان اصفهان
|
  • Mohammad Reza Rezvani*, Mahdi Ghorbani, Mohammad Amin Khorasani, Zohreh Moghfeli Pages 1-17
    Purpose
    In this research, we aimed to identify the pattern of cooperative relations among the Pistachio producers in Damankuh rural district in Damghan. The social capital among the producers was also evaluated.
    Design/methodology/approach
    In this paper, the cooperative relations and the social capital among the Pistachio producers in Mehmandoost, Zarrinabad and Hoseinabad Doolab, which are located in Damankooh in Damghan, were studied by applying social network analysis method. Thus, 66 people from Mehmandoost, 70 producers from Zarrinabad, and 74 farmers from Hosseinabad Dulab were studied. The relations which were studied included cooperation in exchanging farming tools, irrigation of Pistachio orchards, marketing and pest control. For analyzing these relations, we used network- level indicators of social network analysis including density, centralization, reciprocity, transitivity and Geodesic distance. These indicators were analyzed in the UCINET software.
    Finding
    Results showed that the network macro-level indicators including density, centralization, reciprocity, transitivity and geodesic distance in studied villages were very low. This has caused problems for producers to cooperate with each other and threatens the stability of producers network and indicates cooperation among pistachio producers requires tremendous investment of both time and cost.
    Research limitations/implications
    Problems like accessing farmers, distributing questionnaires among them and the long time needed in order to interview them were among the challenges faced in this research.
    Practical implications
    In order to increase cooperation among the producers and social capital in their network it is suggested that farmers be instructed and informed by holding cooperative workshops, handling their problems in irrigation and pest control, running local cooperatives for supporting the farmers in the crop prices and paying attention to their demands.
    Originality/value
    Given the importance of the studied area in the production of Pistachio, paying attention to cooperation and social capital among producers, can be a big step in using the fertility (potentiality) of this region to develop and improve the Pistachio production.
    Keywords: Damghan, local beneficiaries, pistachio, social capital, social network analysis
  • Somayyeh Soleymani, Reza Khosrovbeigi Bozchalouie*, Mohammad Javad Safaie Pages 19-37
    Purpose
    we investigate the strategies for survival of small orchards in present paper through considering this question that why orchards have kept their productive function despite of renovation pressure and universal market and totally not to be economical.
    Design/methodology/approach
    grounded theory method of qualitative research, especially in this article is based on a case study should be placed on the agenda; in total, 60 semi-structured interviews and in-depth (Purposive sampling: Stratified, questionnaire) those involved in this field was
    Finding
    The results showed domestic garden maintenance in Neyshabur when a part of strategy Employment-oriented and income from non-agricultural business backing for investment and economic mobility has become a garden. Of course, it also organized social factors in the context of traditional interactive and strong local relationships and kinship rather broad and external basis for the stability of the production process in the region; That is to say, it is also the main cause of underdevelopment. Individual motivation and personal preferences (values and beliefs) also has a fundamental role in the continuing rebel activities.
    Practical implications
    developers dont have more than two ways in order to participations programming in future in condition of peasant's economy conquest to rural society. The first one knows internal mechanisms and satisfaction of present production way which it guaranties the minimum of village persistence. The Second one is removing the existing obstacles in destructing the traditional interactions and extending social networks among orchardists and communicating with others in production field.
    Originality/value
    relational and territorial approaches in the concept of embeddedness, the main axis domestic garden maintenance strategies in the study does not explain in purely economic and rational action.
    Keywords: Reproduction, strategy, embeddedness, motivation, plum gardens, Neyshabur
  • Mahmoud Jomeepour, Seyyed Hasan Motiee Langerudi, Samira Hajihosseini*, Abouzar Salami Beirami Pages 39-56
    Purpose
    Every human being, regardless of the city or village that he Lives, in pursuit of a desirable and satisfying life needed fields and factors to enable a person to provide comfort and long-term well-being for himself and his community. To some authors this condition is synonymous with livability or suitable conditions for life, in general, it refers to a set of objective characteristics that make a place in point is that people tend to live in the present and future. The aim of this study is to evaluate the environmental factors affecting the livability of rural areas and tried to answer the question of whether environmental factors affect the livability of rural areas or not?
    Design/methodology/approach
    The nature of this study is applied, and it uses the descriptive-analytical method. Data was collected by documentary study and field studies (questionnaires, interviews, and direct observation). The population statistic was the rural area of the city of Buin Zahra. 211 households were chosen through Cochran formula. To analyze the data descriptive statistics (mean, standard deviation) and comparative statistics (correlation analysis, one sample t-test, ANOVA) were used.
    Finding
    The results showed that the livability of the villages in all dimensions is moderate. The results of analysis of variance showed that the environmental factors affecting the livability of the villages have significant differences in all indicators. Furthermore, the analytical results indicated that the correlation between habitability and environmental factors are significant and there is a positive relationship between them. By promoting the quality of environmental factors, the livability of rural areas will be upgraded.
    Originality/value
    Due to their lifestyle and livelihood, villagers are the direct beneficiaries of environmental resources (i.e., water, soil, forest, grassland); therefore, environmental factors should be considered in the development of a village and its livability because the preservation of the environment against pollution and destruction of the village and its values is especially important. This study aimed to explain the effects of environmental factors on the livability of rural areas and finally offers some recommendations for improving and promoting the rural environment factors.
    Keywords: Livability of villages, environmental factors, sustainable rural development, Buin Zahra County
  • Seyyed Farzin Faezi*, Mohammad Reza Elyasi, Mojtaba Rafiean Bahabadi Pages 57-79
    Purpose
    The main objective of this research is to develop and evaluate measures of rural housing landscape and the effect of strengthening on rural housing landscape of the village of Ahmedabad in Bahabad. The main objective of this research is to investigate the effect of rural housing rehabilitation on the landscape of Ahmadabad village from Bahbad which is based on the concept of landscape assessment.
    Design/methodology/approach
    The purpose of this study as a methodology is applied, descriptive and field study. For data collection, documentation and survey method using a questionnaire for residents and technical observers have been used. To analyze the variables and indicators of the study, SPSS software and Chi Square and t tests were used. Also plan to analyze the effects of strengthening rural housing and perspective view and the village of Ahmadabad factor analysis, Bartlett test and the KMO indicator.
    Finding
    Results indicate that strengthening many effects that may be positive or negative on the six performance indicators, aesthetic, economic, social and physical environmental and village have been studied. The results of the first test showed that some of the criteria related to performance indicators and aesthetic as due to zoning height, the proportion in the building, according to the settled units, compliance with the structure and the executive management and oversight of the village, in the 99% of variables appearance to furniture, flexibility and readability buildings, spatial unity and consistency of building styles, harmony between form, at 95%, which indicates a strengthening effect is significant. The second test results show that all the criteria of physical, economic, social and environmental influence of strengthening the fabric of the village of Ahmadabad to 99% to account for a significant level.
    Research limitations/implications
    A lack of support from government agencies and the lack of statistical information on the type of tissue construction and existing buildings in the village Practical implications: According to research findings that show the direct relationship between the resistance and the perspective of the village, in the implementation of strengthening, the choice of materials facade and their implementation should be in a way that in addition to the rules and regulations of comprehensive plans and detailed and the high council urban Planning and architecture of Iran, offered to meet six criteria.
    Originality/value
    Original innovation is in the provision of rural landscape assessment criteria. These criteria can guide those involved in retrofitting buildings rural housing. The proposed criteria can be used to analyze the beauty of the landscape, the villages designed to be used.
    Keywords: Rural housing, resistant plan, view, landscape, perspective, Ahmadabad, Bahabad county
  • Maziar Asefi*, Shahin Farrokhi Pages 81-101
    Purpose
    This study aimed to design a temporary housing pattern tailored to the needs of the injured after a natural disaster.
    Design/methodology/approach
    This study had an applied objective and employed a descriptive-analytical method with an approach to survey and post-implementation evaluation. The criteria for temporary accommodation design were collected through library research and the victims’ satisfaction of these criteria was considered through field research. The criteria included socio-cultural, physical-functional and technical-structural elements. Field research was carried out in 10 villages of Heris County, East Azerbaijan, which were destroyed completely by earthquake in 2012. Field research was conducted through user-oriented procedures of questionnaires, interviews and field observations. In total, the criteria were evaluated in separate tables based on the Likert spectrum.
    Findings
    The results indicated that the victims were dissatisfied with temporary resettlement after the earthquake in all three criteria.
    Research limitations/implications
    The main limitation of this study was the high cost of numerous visits to villages and low willingness of their inhabitants to cooperate with interviewers and answer the questions for various reasons.
    Practical implications: Improvement strategies were proposed to enhance the quality temporary housing through organized interviews with the injured. Suggestions made by experts led to proposing some improvement strategies as well. Finally, the design of the temporary housing model was put forward in accordance with these solutions.
    Originality/value
    This article initiated an innovative design of temporary housing which was tailored to the needs of those who had experienced the disaster based on their perceptions, not merely based on existing theoretical foundations.
    Keywords: Design, pattern, earthquake, temporary housing, earthquake-stricken villages of Heris, East Azerbaijan
  • Mahamoud Reza Mirlotfi*, Maryam Nouri Pages 103-122
    Purpose
    The environment is a divine favor whose protection can have a positive effect on lives of humans and other creatures. A look at the verses of the Quran and the life style of the Prophets family (PBUT) make it clear that no school like Islam has attached such a great importance to nature and the environment. Accordingly, using Quranic indices, in this study we have aimed to analyze the level of environmental development in rural areas of Sistan.
    Design/methodology/approach
    The population of the study is the people in the rural areas of Sistan. To determine the sample population using Sharpe formula, 40 villages (with 51663 households) out of 796 villages in Sistan region were selected, and 381 heads of households were randomly selected according to Cochran formula. For data analysis, Kruskal-Wallis statistical method in SPSS was used, and then Topsis was employed to weigh and determine the degree of development of the villages.
    Findings
    The evaluation showed that level of environmental development in rural areas is less than .01% percent significant. Out of 9 environmental indices, the index of optimal utilization of water, with a mean of 4.29 ranked first.
    Practical implications
    According to the research results, coherent planning for the revival of the genuine Islamic culture and development of religious teachings about the role and significance of nature, the realization of God's real ownership of all national resources, optimal utilization of natural resources, prevention of corruption in the environment, and appropriate utilization of forests and rangelands, especially national resources, is a strategy that can lead our society to sensible utilization of natural resources.
    Keywords: Environmental development, environmental indices, Quran, villages in Sistan, Topsis
  • Hossein Karimzadeh*, Mohammad Zaheri, Aghil Khaleghi Pages 123-140
    Purpose
    The aim of this study was to analyze the spatial reflection rural housing reconstruction after the earthquake in Sinai district located in the Varzeghan county aspects of infrastructure-related, social, cultural and health treatment.
    Design/methodology/approach
    This study is a descriptive and analytical. The data collection was in the library field. In the field, the questionnaire is used. The sample size was 300 and the sampling method is simple random sampling. The validity of the questionnaire was evaluated based on the validity and reliability of the Guttman coefficient (split-half) which is equal to 955/0 and show the reliability of the questionnaire.
    Finding
    After assuring the goodness of fitting the designed model, the standardized load factor test indicates that the measuring instrument has very good validation tools and shows that the coefficients and chi-square ratio are relative to the degree of freedom that has strong correlation, the relationships between hidden variables together and the relationship of obvious variables; Investigating T values of the obvious variables shows that the Infrastructure Index has the most impact on the renovation of rural housing. Which has the most effective coefficients in this case, the variables of "gas supply", "water distribution", and "transport communication network". Finally, the covariance matrix of the independent variables of the research indicates that the path estimates between all the infrastructural, cultural, social, health and physical variables are acceptable and acceptable at the upper limit. In fact, the proposed model can be proposed as a useful tool for reflecting the spatial renovation of rural housing in general, the renovation of rural housing after the earthquake in the Sina village of Varzaghan has caused the infrastructure index to have the highest spatial reflection.
    Research limitations/implications
    The study population dispersion and trouble completing the questionnaires, as well as the lack of necessary resources on SEM and LISREL software.
    Originality/value
    research innovation combined two important issues the village, housing "and" disaster "and interpret the results using a combination of software LISREL structural equations and multivariable regression analysis using software SPSS.
    Keywords: Modernization of housing, spatial reflection, seismic, structural equation, Varzeghan
  • Mostafa Taleshi*, Mohammad Mahdi Zianoushin Pages 141-160
    Purpose
    One of such changes is the rural sprawl and its physical-spatial consequences in rural areas and their surrounding lands which has led to land use change in agricultural lands, gardens and less planed physical changes.
    Design/methodology/approach
    This study was conducted in a descriptive-analytical method using field works, regular interviews and monitoring of satellite images and GIS maps. This study sought to identify and explain the natural consequences of rural sprawl in the physical area of villages and their surroundings during a 20-year period from 1995 to2016. The study area included 24 large rural settlements around Hamadan County with an average rural population of 2,800 people in areas with farmlands and gardens.
    Finding
    The findings showed that rural sprawl has resulted in unplanned proximity and intermingling of rural-urban functions in rural settlements, physical changes in surrounding rural settlements, changes in diversity and composition of rural land uses, changes in physical structure of rural areas, and increased number of single-family residential units and villas.
    Research limitations/implications
    Difficulty in gathering data about the rural areas’ physical changes and access to data and documentation of some organizations and interviews with some groups were among the challenges of the study.
    Practical implications
    Management based on settlement systems of suburban towns and villages in the form of rural-urban ties and metropolitan area of Hamadan (in macro level), integrated management based on legal limits of the villages and their immediate areas, regulatory and more planned intervention through compliance of the uses with the structures and functions of the villages were some of the recommendations in the managerial and planning level.
    Originality/value
    There have been a limited number of studies on emerging concepts and phenomena in the villages surrounding the metropolises and big cities. Therefore, it was necessary to conduct a study and discuss the consequences of rural sprawl as a phenomenon in villages round cities.
    Keywords: Rural sprawl, physical changes, rural settlements around cities, Hamedan
  • Majid Yasouri*, Nader Ofoghi, Fatemeh Emami Pages 161-175
    Introduction
    Distribution of villages of the country in terms of ownership forms before land reform, indicates that 42% of the land was classified as small-scale, and 29% of the agricultural land was owned by farmers. Also, in this year, only half a percent of the country's land was allocated to the first deck of the exploiters, while the first to fifth decks, allocated only 11.5% and the 10th deck, allocated just 40% of the agricultural land. By implementing land reform and benefiting about two million rural households of land ownership, 58 percent of rural households owned agricultural land. In this research, we investigated the ways of exploitation (mechanized, traditional and semi-mechanized) in rice cultivation in Rasht city and the impact on rural economic and social indicators in this city. In fact, by identifying the indicators of increasing income, increasing production, reducing product losses, timely agricultural operations and reducing production costs in economic dimensions, indicators of reducing the hard work, youth's interest in agricultural production, reducing the migration of rural households to the city, local people's participation, the desire to have children, poverty reduction in people with low land, the increase of socially-intensive career opportunities in social dimensions, we are trying to examine the impact of each type of exploitation on this indicator.
    Methodology
    In this research, descriptive-analytical method has been used and in order to collect the required data, a survey method (collecting questionnaire) has been used from cluster-type of rural households. The level unit, is rural households study and Morgan table is used to calculate the sample size. Similarly, for analyzing the findings and achieving the final model of research in the hypothesis, ANOVA model was used using SPSS software. In fact, in this research and based on the estimation, 400 samples were selected from Rasht. It was completed on the field.
    Discussion
    The studied area is Rasht in Guilan province, which is located in the White River plain. The city has 6 sections (central, Khomam, Khoshkbijar, Sangar, Kochesfahan and Lasht Nesha), 6 city points (Rasht, Sangar, Kochesfahan, Lashte Nesha, Khoshkbijar and Khomam), 18 rural districts and 296 villages. The low level cultivation of rice in this city is 62336 hectares, of which about 11.6 percent (7200 hectares) are mechanized and 88.44 percent (55136 hectares) are traditionally exploited. It can be said with 95% confidence, that the three methods of exploitation, have a significant difference in terms of economic and social impacts and the consequences that they leave. Therefore, according to this report, it can be said that the traditional cultivation method, in the city is more than other two methods. So, if we are to make a ranking based on this test, we can say that traditional cultivation is ranked first, the semi-mechanized in second and mechanized in the third place, by regarding the fact that most people in the city, prefer the traditional exploitation rather than the two other methods of exploitation. This is due to issues such as lack of sufficient training and skill in the use of machinery, lack of primary capital for machinery, etc. However, at this stage, we want to measure the impact of each of the practices on economic indicators such as increased revenues, increased production, reduced product losses, timely agricultural operations. According to the analysis test of variance in the socioeconomic model, this is clear, despite the fact that mechanized cultivation is much more convenient and cost effective than the traditional one, but in this city the traditional way of exploitation is more popular and desirable. This may be due to lack of sufficent training in the mechanization or ineffectiveness of specialized training or inappropriate use of these trainings or the minority status of the land utilization system, and hence the low ability of exploiters to purchase agricultural machines and generation to generation cycling of technical knowledge in indigenous people, which has led villagers to avoid cultivation in a mechanized way and still use traditional practices that have long been customary.
    Conclusion
    The results of the research based on ANOVA analysis test, showed 95% confidence, that there is a significant difference between the three methods of exploitation and the effects on each of the economic and social indicators. In fact, based on this test, people in the county level tend to use more traditional way, and this factor itself can have many positive and negative effects, including the effects of increasing participation, creating correlation, childbearing desire to help future farms, increased workforce, etc. Negative effects are, such as lowering incomes in mechanized methods, increasing product losses, failing to timely crop operations in some cases. In fact, this study was carried out by Hasan Jani et al. (2007) research in an article entitled "Evaluation of different methods of harvesting rice in Guilan province, recommending the best method for harvesting in Guilan province, harvesting methods (manual, reaper and combine) as testing and Four different cities in the province. Effective field capacity parameters were determined as, total harvesting waste percentage, harvesting percentage and, number of required worker and harvest costs. The results showed that the difference was significant between the percentage of total lesions in the level of 5% and other factors at 1% level. Effective farm capacity in harvesting, with reaper was more than other methods, while the lowest percentage of total waste was related to harvesting with combine (1.92%). In this study, the reduction of product losses is one of the social indicators to be considered, manual and combine method is a traditional and mechanized method.Keywords:
    Keywords: Exploitation, economic, social, ANOVA, Rasht County
  • Samaneh Mosayyebi*, Hamid Barghi, Daryoush Rahimi, Jousef Ghanbari Pages 177-191
    Introduction
    The northwest region of Isfahan province is one of the geographical centers of Iran indicating the need for creation of an economic resource as an agricultural complement due to its significant features similar to those of the dry areas. As an example of rural unsustainability due to various natural and human factors, this region has problems including the relative deprivation of the rural districts in this region despite the high environmental potential, climate fluctuations and especially severe drought in recent years, and its negative consequences in economic and social structure of the region, the young structure of the region and the lack of productive employment platforms for them, and finally, the degradation of the villager's life quality. Therefore, the present study was conducted to answer the question of what the optimal rural development strategies are in the northwest of Isfahan province in order to identify the best development strategy for sustainable development and facilitate sustainable rural development planning in the regions by the prioritization of other strategies.  THEORETICAL FRAMEWORK: Rural development strategies and models are classified into three general groups: technocratic, reformist, and radical. Each of these groups has numerous approaches and strategies. In this regard, sustainable development approach can be considered as a development process which is economically dynamic and productive, environmentally non-destructive, socially fair and acceptable, and technologically appropriate and desirable. Nowadays, paying attention to sustainable rural development is imperative in many plans. Five prerequisites for the success of sustainable rural development are as follows: a) Process attitude to education, b) Prioritizing people, c) Security, law, and protection of individual's rights and their resources, d) Sustainability through self-esteem & e) Actualizing talents, commitment, and its continuity in administrators..
    Methodology
    In the present study, Delphi technique was used to determine the sustainable development strategies consistent with the features of the northwest region of Isfahan province. A total of 30 panelists were thus selected based on their expertise and according to specific circumstances by purposive judgmental sampling. At this stage, top 10 strategies were selected from 18. Expert's views and Delphi technique were utilized to determine the criteria and sub-criteria. Therefore, indices for the optimal sustainable development strategy in the northwest villages of Isfahan province were put into the following four groups in three rounds: economic (6 sub-criteria), social (5 sub-criteria), physical-spatial (4 sub-criteria), and environmental (4 sub-criteria) groups. Pairwise comparison was used to measure the relative importance of all criteria and sub-criteria. Finally, based on the mentioned indices of this research (18 indices), the 10 proposed strategies were ranked using Promethee method.
    Discussion
    In this research, 19 indices were studied and classified into the four groups of economic, social, physical-spatial, and environmental. Paired comparison was used to measure the relative importance of all criteria and sub-criteria. Among the main criteria, environmental criterion had the highest value with a weight of 0.276, but social criterion had the lowest value with a weight of 0.219. Each of the studied sub-criteria also had a number of sub-criteria which should be compared and evaluated in pairs according to the desired criterion. According to the expert's pairwise comparison of sub-criteria by AHP technique, the sub-criterion of plan implementation cost had the highest value with a weight of 0.198, but the sub-criterion of short to long term income ratio had the lowest value among the sub-criteria of this group. In pairwise comparisons, "social", "expansion", and "the creation of new jobs" sub-criteria had the highest values with a weight of 0.270, but "female's economic roles" sub-criterion had the lowest value with a weight of 0.119. According to the pairwise comparisons of the physical-spatial sub-criteria, "facilities and infrastructural equipment" sub-criterion had the highest value with a weight of 0.280, but "impressibility by extent" had the lowest value with a weight of 0.221. Finally, the pairwise comparisons of the environmental sub-criteria indicated that "adaptation to regional potential" had the highest value with a weight of 0.310. Measuring the weights and the importance of all indices (by analytic hierarchy process (AHP), collecting data, and using normal preference function, we first calculated positive and negative flows, then obtained the net flow, and finally, ranked the strategies. Based on calculations by Promethee technique, first, the tourism development planning strategy with a net flow of 0.76, and after that, the popular partnership strategy with a net flow of 0.65 were found to be the best strategies.
    Conclusion
    According to the conducted studies in the present research, the indices namely "the rate of changes in the natural environment", "facilities and infrastructural equipment", and also "adaptation to regional potential" had the highest importance in the studied area. On the other hand, based on these indices and according to the expert's selected strategies, tourism development planning and public participation strategies were put in top ranks in the selection of the most optimal rural development strategy. Therefore, attention to the tourism principle and the provision of its development infrastructures is the best development strategy in the studied region. In addition, the utilization of the local's participation can ensure sustainable rural development. Tourism can be very effective due to the proper infrastructure and potential of tourism (including climatic diversity, cultural and ancient heritage, and pristine nature) in the rural regions of northwest Isfahan province in addition to the climatic conditions and drought, which have caused a lot of problems for the regional agriculture especially during the recent decade as farmers need to compensate for problems caused by drought and improve their economic situation. In fact, the tourism development strategy is in line with regional conditions and it can accelerate regional sustainable development in the case that it is taken into account.
    Keywords: Strategy, village, approach, sustainable development, Isfahan Province