فهرست مطالب

برنامه ریزی و آمایش فضا - سال بیست و یکم شماره 3 (پیاپی 97، پاییز 1396)

فصلنامه برنامه ریزی و آمایش فضا
سال بیست و یکم شماره 3 (پیاپی 97، پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/09/30
  • تعداد عناوین: 12
|
  • علمی پژوهشی مستقل
  • قادر احمدی، مرتضی گلشاهی*، علی باقری صفحات 1-26
    مطالعه حاضر باهدف تحلیلی بر شاخص های شهروند الکترونیک و میزان اثرگذاری بر توسعه پایدار شهری تدوین گشته است. روش در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و هدف کاربردی و توسعه ای است. داده های موردنیاز با استفاده از روش های اسنادی و میدانی و به منظور تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS و آزمون های پیرسون و T-Test استفاده شده است. نتایج نشان داد کیفیت دسترسی شهروندان به امکانات ICT و مراکز خدمات رسانی الکترونیک پس از انجام آزمون T-Test، دسترسی نسبتا مناسبی نشان می دهد. شاخص های شهروند الکترونیک میانگین 2.71 که با در نظر گرفتن زیرساخت ها و دسترسی مناسب به امکانات در سطح نامطلوبی قرار دارد. پس از انجام آزمون تی، میانگین 3.66 و فاصله اطمینان مثبت، نشان دهنده اثرگذاری ابعاد مختلف ICT بر تحقق اهداف توسعه پایدار در شهر شیراز بود. بیشترین همبستگی میان مولفه های توسعه پایدار و شهروند الکترونیک (0.53=r)، کمترین همبستگی میان مولفه های دسترسی به امکانات ICT و شهروند الکترونیک (0.42=r) است. بین توسعه پایدار شهری و امکانات دسترسی به ICT و خدمات الکترونیک (0.51=r) رابطه مثبت، معنادار و مستقیمی وجود دارد که هرچه کیفیت دسترسی به ICT و خدمات الکترونیک بیشتر باشد، امکان نیل و دستیابی به اهداف توسعه پایدار در کلان شهر شیراز بیشتر می شود.
    کلیدواژگان: شهروند الکترونیک، فناوری اطلاعات و ارتباطات، شهر الکترونیک، شیراز
  • محمود احمدی*، عباسعلی داداشی رودباری، رضا ابراهیمی صفحات 27-53
    تاثیر تغییرات آب وهوایی بر تقاضای انرژی برای نیاز گرمایش ساختمان ها امری غیرقابل اجتناب خواهد بود؛ لذا بایسته است به پیش بینی آب وهوای آینده پرداخته شود تا زمینه توسعه، انطباق و استراتژی های مناسب انرژی فراهم گردد. در این پژوهش به منظور ارزیابی نقش توپوگرافی بر دورنمای نیاز گرمایشی ایران از داده های دمای روزانه مدل EH5OM موسسه ماکس پلانک طی دوره آماری (2050-2015 میلادی)، تحت سناریو A1B با تفکیک 75/1 درجه قوسی، برای گستره ایران بارگیری گردید. در گام بعدی داده های نامبرده با تفکیک مکانی 27/0× 27/0 قوسی توسط مدل (RegCM4) ریزمقیاس شدند. سپس با استفاده از روش زمین آمار کریجینگ داده های روزانه دمایی در پهنه ای به ابعاد 15×15 کیلومتر بر ایران گسترانیده شد که نتیجه آن ماتریسی به ابعاد 7200×13140 به دست آمده و نیاز گرمایشی کشور برای دوره آتی بر روی این ماتریس با استفاده از مدل UKMO محاسبه گردید. نتایج نشان داده است که نیاز گرمایشی در ایران دارای الگوی خوشه ایبالا می باشد. واسنجی مدل های رگرسیونی کلاسیک (OLS) و وزن دار جغرافیایی (GWR) نشان داد که در مناطق وسیعی که دارای افت وخیز ارتفاعی زیادی می باشند مدل های رگرسیونی کلاسیک نمی تواند روابط نیاز گرمایشی را با ارتفاع مدل سازی نماید. به طورکلی کشور از لحاظ دورنمای نیاز گرمایشی به سه بخش جلگه ها و سواحل جنوبی و پسکرانه ای، نوار کوهستانی و کوهپایه ای و بالاخره دشت ها و چاله های داخلی و بیرونی قابل پهنه بندی است و وردایی فضایی نیاز گرمایشی برآورد شده مبتنی بر ارتفاع نشان داده است که افزایش مقدار نیاز گرمایشی رابطه مستقیمی توپوگرافی پیچیده محلی دارد.
    کلیدواژگان: مدل EH5OM، مدل RegCM4، مدل GWR، ایران
  • علمی پژوهشی، مستخرج از پایان نامه
  • سعید آزادی قطار *، ابوالفضل مشکینی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، احسان مصطفوی، محسن احدنژاد روشتی صفحات 55-94
    میزان مرگ ومیرهای سرطان های سینه و کولورکتال در دهه های اخیر به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است. اضافه وزن، چاقی و عدم تحرک فیزیکی از عوامل خطر کلیدی این سرطان ها هستند. با توجه به ارتباط معکوس این عوامل با پیاده روی و نامشخص بودن نقش بالقوه محیط های شهری در کاهش این روند، پژوهش حاضر درصدد است تا ارتباط بین مشخصه های قابلیت پیاده روی فرم شهری (اختلاط کاربری، پیوستگی معابر، تراکم مسکونی، نسبت سطح واحدهای خرده فروشی) و نرخ مالکیت خودرو را با مرگ ومیرهای سرطان های کولورکتال و پستان در مناطق شهر تهران در بازه زمانی (1386-92) تبیین نماید. چراکه شواهد زیادی وجود دارد که شرایط محیط ساخته شده (مصنوع) و محیط اجتماعی نواحی شهری که ساکنان آن ها با آن مواجه هستند به همان اندازه ویژگی های فردی خود ساکنان بر سلامت آن ها موثر است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی با رویکرد آمار فضایی بوده است. در این راستا از داده های مرگ ومیر ناشی از سرطان های کولورکتال (کولون و رکتوم) و سینه (پستان) برگرفته از سازمان بهشت زهرا تهران، داده های سرشماری مرکز آمار ایران و داده های کاربری زمین و شبکه ارتباطی شهرداری تهران بهره گرفته شده است. نتایج کلی تحقیق ارتباط فضایی معکوس و معنی دار بین قابلیت پیاده مداری مناطق شهری، نرخ مالکیت خودرو و مرگ ومیرهای ناشی از سرطان های کولورکتال و سینه را مورد تایید قرار داد. یافته ها نشان داد که تمرکز مرگ ومیرها در مناطق نیمه شمالی شهر، یعنی بخش هایی از شهر که عمدتا الگوی استفاده از خودروی شخصی برای جابجایی غالب است و همچنین از نظر شاخص های قابلیت پیاده روی از شرایط پایینی برخوردار هستند، بیشتر از مناطق نیمه جنوبی شهر بوده اند که از نظر شاخص های مذکور وضعیت بهتری دارند. بااین حال برای تایید این یافته ها لازم است تحقیقات بیشتری در مقیاس های مختلف (بلوک، محله و ناحیه شهری) صورت گیرد.
    کلیدواژگان: تهران، قابلیت پیاده مداری، مرگ ومیر سرطان های کولورکتال و پستان، تحلیل لکه های داغ (HotSpots)، رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR)
  • مژگان بزم آرا بلشتی، مرتضی توکلی، کاوه جعفرزاده صفحات 95-118
    یکی از مناطق بسیار مناسب برای فعالیت های طبیعت گردی (اکوتوریسم) مناطق حفاظت شده است. ترویج اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده، به عنوان سازوکاری برای خودگردانی مالی، پشتوانه ای برای حفاظت و ابزاری برای تسهیل مدیریت این مناطق محسوب می شود. ازاین رو شناسایی مناطق مناسب جهت گسترش اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده به منظور حفظ چشم انداز اکولوژیکی که سبب رسیدن به توسعه پایدار منابع طبیعی می شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. تحقیق حاضر با استفاده از شیوه ای از روش ارزیابی چندمعیاره به نام ترکیب خطی وزن دار (WLC)، با به کارگیری فن آوری GIS و روش وزن دهی AHP به تحلیل پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم در منطقه حفاظت شده خاییز جنوبی پرداخته. معیارهای به کاررفته در ارزیابی شامل منابع آبی، جانوران، پوشش گیاهی، فیزیوگرافی، تاریخی–طبیعی–مذهبی، تغییرات کاربری اراضی و زمین شناسی بودند که هر معیار خود از زیر معیارها و گزینه های تشکیل شده است. درنهایت مناطق مناسب برای اکوتوریسم با درجه ی متفاوتی از توان و مطلوبیت تعیین گردید. طبق نقشه های طبقه بندی شده منطقه برای اکوتوریسم توانایی بالایی دارد، به گونه ای که 496/4771 هکتار (5/60 درصد) برای اکوتوریسم مناسب بوده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استفاده از روش WLC و روش وزن دهی AHP در فرآیند مکان یابی مناطق تفرجی کارایی بالایی دارد.
    یکی از مناطق بسیار مناسب برای فعالیت های طبیعت گردی (اکوتوریسم) مناطق حفاظت شده است. ترویج اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده، به عنوان سازوکاری برای خودگردانی مالی، پشتوانه ای برای حفاظت و ابزاری برای تسهیل مدیریت این مناطق محسوب می شود. ازاین رو شناسایی مناطق مناسب جهت گسترش اکوتوریسم در مناطق حفاظت شده به منظور حفظ چشم انداز اکولوژیکی که سبب رسیدن به توسعه پایدار منابع طبیعی می شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است. تحقیق حاضر با استفاده از شیوه ای از روش ارزیابی چندمعیاره به نام ترکیب خطی وزن دار (WLC)، با به کارگیری فن آوری GIS و روش وزن دهی AHP به تحلیل پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم در منطقه حفاظت شده خاییز جنوبی پرداخته. معیارهای به کاررفته در ارزیابی شامل منابع آبی، جانوران، پوشش گیاهی، فیزیوگرافی، تاریخی–طبیعی–مذهبی، تغییرات کاربری اراضی و زمین شناسی بودند که هر معیار خود از زیر معیارها و گزینه های تشکیل شده است. درنهایت مناطق مناسب برای اکوتوریسم با درجه ی متفاوتی از توان و مطلوبیت تعیین گردید. طبق نقشه های طبقه بندی شده منطقه برای اکوتوریسم توانایی بالایی دارد، به گونه ای که 496/4771 هکتار (5/60 درصد) برای اکوتوریسم مناسب بوده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که استفاده از روش WLC و روش وزن دهی AHP در فرآیند مکان یابی مناطق تفرجی کارایی بالایی دارد.
    کلیدواژگان: طبیعت گردی، تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش وزین خطی (WLC)، منطقه حفاظت، شده خاییز
  • یونس خسروی*، محمد علی حیدری، آزاده توکلی، عباسعلی زمانی صفحات 119-144
    جایگزینی پوشش های گیاهی با آسفالت و بتن و تغییر کاربری اراضی از عوامل اصلی انتشار گرماهای انسان ساز به شمار آمده که باعث افزایش دمای محیط زیست شهری و منجر به ایجاد جزیره حرارتی شهری می شود. یکی از موضوعات اساسی در بررسی و پایش جزایر حرارتی شهری، واکاوی و شناسایی تغییرات زمانی و مکانی آن ها است که در این رابطه آمار فضایی به خوبی توانسته است به این مهم بپردازد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از سنجنده TM ماهواره Landsat5 و سنجنده های OLI و TIRS ماهواره Landsat8، تغییرات زمانی و مکانی دمای سطحی شهر زنجان مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور ابتدا تصاویر مربوط به 4 دوره زمانی سال های 1987، 1999، 2007 و 2016 گردآوری و سپس با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا، داده های دمایی موجود در شهر زنجان استخراج گردید. در مرحله بعد با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی موران و شاخص G به تحلیل فضایی داده های دما پرداخته شد. براساس نتایج تحقیق مشخص شد که بیشترین مقادیر دمایی در شهر زنجان مربوط به مناطق دارای زمین های بایر و کمترین مقادیر در مناطق حاوی پوشش گیاهی، کاربری های مرکزی شهر و بافت های فرسوده رخ داده است. تحلیل خودهمبستگی فضایی موران در سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که داده های دمای سطحی شهر زنجان دارای ساختار فضایی بوده و به شکل خوشه ایتوزیع شده اند. نتایج شاخص Gi* نیز نشان داد که در تمامی سال های موردمطالعه دمای حداکثر متعلق به زمین های بایر بوده است.
    کلیدواژگان: جزیره حرارتی شهری (UHI)، دمای سطح زمین (LST)، خودهمبستگی فضایی، شاخص موران، شهر زنجان
  • هاشم داداش پور *، مجتبی آراسته صفحات 145-187
    بررسی روابط و نوع تعامل فضایی میان بنادر و مناطق پسکرانه ای آن در ساختار فضایی سرزمین، یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان شهری و منطقه ای است. بااین وجود، این موضوع در ایران، کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف این مقاله، کشف روابط آشکار و نهان فضایی میان بنادر جنوبی و کانون های اصلی مناطق پسکرانه ای در مقیاس سرزمین ایران و واکاوی ساختار فضایی بندر-پسکرانه بر مبنای داده های کیفی است. در همین راستا، پارادایم روشی مقاله برساختی-تفسیری، روش شناسی آن کیفی و رویکرد مورداستفاده بر اساس نظریه زمینه ای می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد بنادر جنوبی ایران، شامل بنادر اصلی و بنادر محلی، اغلب به عنوان توزیع کننده کالا از مناطق پیشکرانه به کانون های اصلی پسکرانه ای در مقیاس ملی، بخصوص شهر تهران، فعالیت دارند. هرچند وجود ذخایر غنی انرژی و معدنی در پسکرانه های سواحل جنوبی کشور و همچنین بنادر مهم پیشکرانه ای منطقه ای (همچون شهر-بندرهای جهانی دبی و شارجه)، سبب رونق اقتصاد محلی در کریدور ساحلی جنوب کشور شده است؛ درحالی که ساکنین پسکرانه های محلی و منطقه ای از این رونق اقتصادی بی بهره اند. نکته قابل تامل این است که در اغلب بنادر توسعه یافته جهانی، انتشار جریان توسعه از بندر به سمت پسکرانه های محلی و منطقه ای بوده و الگوی منطقه گرایی بندرگاهی را شکل داده اند. بنابراین درصورتی که بتوان الگوی ساختار فضایی پیشکرانه-بندر-پسکرانه را در ایران مشابه الگوی مرکز-پیرامون-مرکز (ساختار هندسی مشابه لوزی) شبیه سازی نمود، در مقیاس بنادر توسعه یافته در سایر نقاط جهان، الگوی فضایی این ساختار اغلب به صورت پیرامون-بندر-پیرامون (ساختار هندسی مشابه هذلولی) شکل گرفته است.
    کلیدواژگان: ساختار فضایی، روابط فضایی، نظریه زمینه ای، بنادر جنوبی، پسکرانه، پیشکرانه
  • نادر زالی *، آناهید پورسهراب صفحات 189-220
    پژوهش حاضر به بحث در خصوص توسعه استان گیلان در افق 1404، با رویکرد سناریونویسی می پردازد. با توجه به ماهیت پژوهش حاضر و افقی که برای برنامه ریزی در نظر گرفته شده است، روش پژوهش مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی است و از تکنیک هایی مانند روش دلفی، تحلیل اثرات متقاطع، نرم افزار سناریو ویزارد و مدل تحلیلی SWOT جهت تحلیل یافته ها بهره گرفته شده است.
    نتایج نشان می دهد که 16 عامل کلیدی در توسعه منطقه ای استان گیلان نقش دارد که 48 وضعیت محتمل در آینده برای آن ها در نظر گرفته شد و به صورت ماتریس اثرات متقاطع 48×48 طراحی گردید؛ سپس با اخذ نظرات کارشناسان و براساس تحلیل های نرم افزار سناریو ویزارد، 17 سناریو باورکردنی و 5 سناریو قوی استخراج گردید. براساس تحلیل های انجام شده بروی سناریوهای قوی، سه سناریو اول شرایط مطلوب و دو سناریو آخر شرایط بحرانی را برای آینده استان نشان می دهد. درواقع سناریوی سوم با 5/87 درصد مطلوبیت، در رتبه اول و سناریو پنجم با 16 فرض بحرانی (100 درصد) در رتبه آخر قرار گرفته است. درنهایت براساس نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای ارائه شده برای هریک از سناریوهای قوی و با بهره گیری از نتایج مدل تحلیلی SWOT، به ارائه راهبردها و جهت گیری های کلان جهت تحقق سناریوهای مطلوب توسعه استان مبادرت ورزیده شد.
    کلیدواژگان: آینده پژوهی، توسعه منطقه ای، سناریونویسی، سناریو ویزارد، گیلان
  • هادی زارع خورمیزی*، سید زین العابدین حسینی، محمدحسین مختاری، حمیدرضا غفاریان مالمیری صفحات 221-255
    شاخص تفاوت پوشش گیاهی نرمال شده (NDVI)، یکی از شاخص های گیاهی است که در زمینه مطالعه پایش تغییرات پوشش گیاهی در طول زمان، کاربردهای فراوانی دارد. باید توجه داشت که این شاخص، نیازمند داده های زمانی پیوسته و کامل در یک بازه زمانی مورد نظر می باشد. بااین حال در مواردی گردوغبارهای جوی، ذرات معلق در هوا، عدم کارایی سنجنده، گازها به ویژه حضور ابرها، به طور قابل توجهی بر انرژی بازتابنده از سطح به ویژه در محدوده ی طول موج های کوتاه و مادون قرمز اثر می گذارد و منجر به ایجاد تصاویری با داده های ازدست رفته و یا مقادیر غیرقابل قبول می شود. در این مطالعه، به منظور رفع مشکل داده های جاافتاده و دورافتاده، در سری های زمانی شاخص NDVI سنجنده MODIS طی سال های 2001 تا 2005، از الگوریتم تجزیه وتحلیل هارمونیک سری های زمانی (HANTS) استفاده می شود. این الگوریتم برای اجرای دو کار طراحی شده است: 1- شناسایی و از بین بردن نقاط دورافتاده و مشاهدات ابری، 2- پر کردن فاصله باقی مانده بین مشاهدات معتبر توسط درون یابی زمانی. ارزیابی نتایج الگوریتم HANTS نشان می دهد که خطای جذر میانگین مربعات (RMSE)، بین داده های اصلی و بازسازی شده در سری های زمانی یک ساله و پنج ساله، به ترتیب کمتر از 02/0 و 03/0 واحد NDVI می باشند. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که الگوریتم HANTS، در رفع مشکل داده های ازدست رفته و داده های دورافتاده در سری های زمانی NDVI، می تواند موثر واقع شود.
    کلیدواژگان: تجزیه وتحلیل هارمونیک، تبدیل فوریه سریع، سری های زمانی، NDVI، سنجنده مودیس
  • کرامت الله زیاری، سعید گیوه چی، محسن عادلی* صفحات 257-281
    بهینه سازی مکان استقرار ایستگاه های آتش نشانی یکی از فرایندهایی است که انجام آن می تواند نقش بسیار موثری در کیفیت خدمات رسانی به شهروندان داشته باشد. صیانت از کیفیت خدمات رسانی، بخصوص در مقطع زمانی بعد از وقوع زلزله که عملا ساختار شهر نیز دستخوش تغییرات زیادی شده است، بسیار مهم می باشد. در حال حاضر تعداد 5 ایستگاه، خدمات مرتبط با آتش نشانی را برای جمعیتی معادل نفر 365682 در شهر گرگان به انجام می رسانند. تحقیق حاضر در چهار بخش انجام پذیرفته است. در گام اول ضمن بررسی ساختمان های موجود در شهر، رفتار آن ها در خصوص زلزله و انسداد راه و نهایتا تاخیر زمانی احتمالی مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه با استفاده از GIS و انجام تحلیل شبکه و رعایت ملزومات آن به تهیه رستری از پتانسیل خطرپذیری شهروندان در بلوک های مختلف جمعیتی اقدام شده است. در گام بعد با استفاده از حل مسئله تخصیص HUB و الگوریتم ژنتیک و تخصیص اعداد خروجی مرحله قبل، به مدل سازی نحوه خدمات رسانی ایستگاه ها اقدام شده است. در پایان نیز بهینه سازی مکان استقرار ایستگاه های آتش نشانی با رعایت شرط عدم اضافه کردن ایستگاه جدید، با استفاده از الگوریتم رقابت استعماری صورت گرفته است.
    کلیدواژگان: ایستگاه آتش نشانی، حل مسئله تخصیص، الگوریتم رقابت استعماری، بهینه سازی، GIS
  • محمدرضا رضایی*، محبوبه نوری صفحات 283-305
    زلزله از مهم ترین سوانح طبیعی است که بر تمامی ابعاد زندگی جوامع تاثیر می گذارد و در صورت عدم آمادگی جامعه در برابر آن، تلفات انسانی و خسارات اقتصادی بسیاری را موجب می شود. در حقیقت در زمان بروز سانحه زلزله آنچه بیشتر موجب تلفات می شود، تخریب های ناشی از محیط فیزیکی–کالبدی جوامع است که بدون استاندارد ساخته شده اند؛ بنابراین آمادگی از نظر بستر فیزیکی، قبل از وقوع سانحه مهم ترین مقوله ای است که می تواند آسودگی خاطر شهروندان، امنیت جانی و مالی آن ها و ایمنی زیرساخت های شهری را فراهم آورد. در این راستا هدف از این پژوهش، تبیین تفاوت های آمادگی از نظر بستر فیزیکی–کالبدی در سطح مناطق شهر کرمان و ارتباط میزان آمادگی خانوارها با پایگاه اقتصادی–اجتماعی است. روش تحقیق، توصیفی–تحلیلی و از نوع کاربردی است. گردآوری داده ها مبتنی بر روش اسنادی–کتابخانه ای و بررسی های میدانی به کمک ابزار پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این پژوهش 141867 خانوار ساکن در چهار منطقه شهر کرمان است که حجم نمونه طبق فرمول کوکران معادل 350 خانوار برآورد شده است. روش نمونه گیری نیز خوشه ایمتناسب با حجم است. نهایتا پس از گردآوری و ورود داده ها در محیط نرم افزار SPSS، با انجام آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه، توکی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین مناطق ازلحاظ سطح آمادگی تفاوت وجود دارد به طوری که منطقه یک با میانگین 73/107 بیش ترین و منطقه چهار با میانگین 73/97 کم ترین آمادگی از نظر بستر فیزیکی–کالبدی قبل از وقوع سانحه را دارد، همچنین آمادگی خانوارها با سطح معنی داری 002/0 و مقدار ضریب پیرسون 163/0 با پایگاه اقتصادی–اجتماعی آن ها دارای همبستگی معنی داری است یعنی هر چه پایگاه اقتصادی–اجتماعی خانوارها بهبود یابد به همان نسبت وضعیت آمادگی آن ها در برابر سوانح نیز افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: آمادگی فیزیکی- کالبدی، خانوار، زلزله، شهر کرمان
  • علمی پژوهشی مستقل
  • جواد سدیدی*، زهرا درواری صفحات 307-327
    الگوی کاربری اراضی توسط بشر در حال تغییر مداوم است. با توجه به پیچیدگی ها و فضای گسترده جواب در تغییر کاربری، وجود اهداف مختلف و متناقض و درنهایت داشتن قیود مختلف، لزوم استفاده از الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک در حل این مسائل را دوچندان کرده است. در تحقیق حاضر مدلی برای بهینه سازی تغییر کاربری اراضی با استفاده از الگوریتم ژنتیک(GA) در بخشی از حوضه طالقان، با اهداف بیشینه کردن سود اقتصادی، سازگاری کاربری ها و کمینه کردن سختی تغییر کاربری ارائه می شود. بهینه سازی با در نظر گرفتن یک سری محدودیت ها در تغییر کاربری انجام شده است. در این تحقیق ابتدا داده های لازم توسط توابع و تحلیل های مکانی سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه و سپس فاکتورهای موثر در تابع هدف، با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و درنهایت تغییر کاربری با استفاده از الگوریتم ژنتیک به گونه ای انتخاب شده که تابع هدف نهایی بهینه شود. نتایج نشان می دهد که الگوهای کاربری پیشنهادشده در این مدل می تواند سطح منفعت اقتصادی منطقه را در حدود 48 درصد افزایش دهد؛ با این توضیح که تمامی الگوها تا حد امکان دارای سازگاری بالا و دشواری تغییر اندک هستند.
    کلیدواژگان: تغییر کاربری، الگوریتم فرا ابتکاری ژنتیک، بهینه سازی، منفعت اقتصادی
  • علمی پژوهشی، برگرفته از طرح تحقیقاتی
  • هوشنگ سرور*، منصور خیری زاده صفحات 329-367
    امروزه توسعه فیزیکی شهرها و تعیین الگوی بهینه آن از مباحث جدی و مهم در میان جغرافیدانان و برنامه ریزان شهری می باشد. از آنجائی که نوع الگوی توسعه فیزیکی شهرها با ابعاد اقتصادی، کیفیت دسترسی به خدمات و نیز با محیط زیست شهری در ارتباط بوده، در حال حاضر تلاش برنامه ریزان شهری ترویج و جایگزینی الگوهای مطلوب و بهینه ای همچون رشد هوشمند و فشرده به جای الگوی رشد پراکنده و افقی پرهزینه و ناپایدار بوده است. در سال های اخیر، توسعه پراکنده و افقی به عنوان الگوی رایج و غالب توسعه فیزیکی شهرهای ایران محسوب می شود. این امر ضمن تحمیل هزینه های فزاینده مالی بر مدیریت شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی اطراف شهرها را فراهم کرده است. این در حالی است که بافت درونی شهرها شامل (بافت فرسوده، اراضی و ساختمان های متروکه قدیمی) از ظرفیت مطلوبی برای پاسخگویی به نیازهای کالبدی شهرها برخوردار می باشند. از سویی توسعه ساخت وسازها در اراضی پیرامونی شهر از قابلیت یکسان برخوردار نبوده و می بایست با بررسی و طبقه بندی اراضی، جهات و پهنه های مناسب برای توسعه شهر را مشخص نمود. این پژوهش با هدف تعیین الگوی بهینه توسعه فیزیکی آتی شهر مراغه، الگوی توسعه فضایی-کالبدی شهر را از دو جهت درون زا و برون زا موردبررسی قرار داده است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای می باشد. در این رابطه، فرم و الگوی توسعه کالبدی-فضایی شهر مراغه با استفاده از مدل های آنتروپی شانون و هلدرن موردسنجش قرار گرفت؛ همچنین، به منظور امکان سنجی توسعه فضایی-کالبدی شهر (درونی و بیرونی) و تبیین تنگناها، موانع و فرصت های توسعه، مجموعه ای از متغیرهای طبیعی، کالبدی و انسانی مورداستفاده قرار گرفت. با توجه به محدودیت های مدل های باینری و همپوشانی شاخص ها، از منطق فازی جهت ترکیب لایه های موثر در توسعه فیزیکی بهینه شهر استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دهنده الگوی توسعه افقی و پراکنده شهر مراغه در طی دهه های گذشته، مخصوصا از دهه 1365 تا حال حاضر می باشد. به طوری که پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای در طی یک دوره 13 ساله نشان می دهد که حدود 592 هکتار از مناطق پیرامون شهر به ساخت وسازهای شهری تبدیل شده که حدود 320 هکتار از این اراضی کشاورزی و باغات و مابقی اراضی بایر بوده که در مناطق شرقی شهر قرار دارد. این در حالی است که با توجه به پراکندگی گسترده اراضی بایر در محدوده قانونی شهر و ظرفیت بالای تراکم ساختمانی و جمعیتی این محدوده، شهر مراغه از پتانسیل زیادی جهت توسعه درونی برخوردار می باشد. به گونه ای که محدوده داخلی شهر تا افق تقریبی 1415، تکاپوی توسعه فیزیکی را خواهد نمود. از طرف دیگر، اراضی پیرامونی در جنوب شرق شهر (بین شهرک ولی عصر و میکائیل آباد)، پهنه های مناسبی را جهت توسعه بهینه بیرونی در اختیار قرار می دهد که در صورت لزوم، شهر می تواند به صورت پیوسته و متصل در این جهت توسعه یابد.
    کلیدواژگان: توسعه فیزیکی، توسعه درون زا و برون زا، منطق فازی، شهر مراغه
|